next page

back page

و لا تحرمنى يا الهى و سيدى
شفاعته العظمى فذاك المشفع
و صل عليهم ما دعاك موحد
و ناجا اخيار ببابك ركع
و از مناجاتهاى آن حضرت است
بنام خداى بخشاينده مهربان
ستايش تو را است اى صاحب جود و بزرگى و بلندى ، بزرگى تو را است كه بهر كه خواهى بدهى و يا باز گيرى .
اى معبود و آفريدگار و پناه و نگهدار من ، بدرگاه تو در سختى و آسانى پناه برم .
خدايا اگر خطايم بزرگ و زياد است ولى گذشت تو از گناه من بزرگتر و وسيع تر است .
خدايا اگر من از خواهش نفس پيروى كنم پس در آن حال من در چراگاه پشيمانى مى چرم .
خداى خود تو حال من و ندارى و تهيدستيم را مى بينى و تو رازهاى پنهان مرا مى شنوى .
خدايا پس اميدم را قطع مكن ، و منحرف مساز بنوميدى دلم را كه من طمعكار باران سخايت هستم .
خدايا اگر نوميدم سازى يا از درگاهت برانى پس بچه كسى اميد داشته باشم و كه را شفيع گردانم ؟
خدايا از عذاب خود پناهم ده كه براستى من اسير و خوار و ترسان و خاضع درگاه توام .
خدايا بوسيله تلقين دليل و حجتم با من انس گير در آنهنگام كه در گور منزل و ماوى گيرم .
خدايا اگر هزار سال مرا عذاب كنى ولى باز رشته اميد من از درگاه تو قطع نمى شود.
خدايا مزه گذشتت را بمن بجشان در آنروز كه نه فرزندان و نه مال در آنجا سود بخشد.
خدايا اگر تو مراعاتم نكنى يكسره از بين رفته ام و اگر تو مراعاتم كنى ضايع نگردم .
خدايا اگر بنا شود جز از نيكوكارى نگذرى پس كيست اميد گنهكارى كه بهواى نفس كامرانى كرده ؟
خدايا اگر در جستجوى پرهيزكارى كوتاهى كردم ولى اينك بدنبال گذشت تو مى گردم و آنرا مى جويم .
خدايا اگر از روى نادانى خطا كردم پس چه بسيار اميدوار بتو بوده ام بطورى كه درباره ام گفتند باك ندارم .
خدايا اگر گناهانم برتر و بلندتر از كوههاى بزرگ گشته ولى چشم پوشى تو از گناه من بزرگتر و برتر است .
خدايا ياد بخشش تو سوز درونم را ببرد و ياد گناهان چشمانم را اشكبار كند.
خدايا لغزشم را ببخش و گناهم را محو كن زيرا كه من بگناه اقرار داشته و ترسان و نالانم .
خدايا صفا و آسايشى از جانب خود بمن ببخش كه من جز درهاى فضل ترا نكوبم .
خدايا اگر دورم كنى يا بى اعتنائيم كنى پس ديگر چه چاره كنم پروردگارا و يا چه كنم ؟
خدايا آنكه با دوستى تو دست بگريبان است شب را همه بيدار و در مناجات و دعا است ولى شخص غافل يكسره در خواب است .
خدايا اين مردم هم يكدسته شبها در خواب و دسته هائى بيدار و بتضرع مشغولند. و همگى مردم باميد عطاى تواند و اميدوار برحمت بزرگ تو، و طمع بهشت برين دارند.
خدايا اميد من مرا آرزومند سلامتى مى كند ولى زشتى گناهانم مرا برسوائى تهديد مى كند.
خدايا اگر بگذرى گذشت تو نجات بخش من است و گرنه من باين گناه هلاكت بار بنابودى درافتم .
خدايا بحق محمد هاشمى و بحرمت پاكانى كه بدرگاهت خاضعند.
خدايا بحق محمد مصطفى و پسر عمويش على و بحرمت نيكانى كه بدرگاهت خاشعند.
خدايا مرا بر دين احمد در قيامت برانگيز در حال انابه و پرهيز كارى و فروتنى و خضوع .
و مرا محروم مكن اى معبود و آقايم از آن شفاعت بزرگش كه شفاعت او پذيرفته است .
و درود فرست بر ايشان تا زمانى كه هر شخص يكتا پرستى بدرگاهت دعا كند و نيكان با تو در مناجات و بدرگاهت در ركوعند.
و منه عليه السلام ايضا فى المناجاه
يا سامع الدعآء و يا رافع السمآء و يا دائم البقاء و يا واسع العطآء لذى الفاقه العديم
و يا عالم الغيوب و يا ساتر العيوب و يا غافر الذنوب و يا كاشف الكروب عن المرهق الكظيم
و يا فائق الصفات و يا مخرج النبات و يا جامع الشتات و يا باعث الممات من الاعظم الرميم
و يا منزل الغياث من الدلج الحثاث على الحزن و الدماث الى الجوع الغراث من الهذم الرزوم
و يا خالق البروج سماء بلافروج مع الليل ذى الولوج على الضودبى البلوج يغشى سنا النجوم
و يا فالق الصباح و يا فاتح النجاح و يا مرسل الرياح بكورامع الرواح فينشان بالغيوم
و يا مرسى الرواسخ اوتادها الشوامخ فى ارضها السوانج اطوادها البواذخ من صنعه القديم
و يا هادى الرشاد و يا ملهم السداد و يا رازق العباد و يا محيى البلاد و يا فارج الهموم
و يا من به اعوذ و يا من به الوذ و من حكمه نفوذ فماعنه لى شذوذ تباركت من حكيم
و يا مطلق الا سيرويا جابر الكسير و يا مغنى الفقير و يا غاذى الصغير و يا شا فى السقيم
و يا من به اعتزازى و يا من به احترازى من الذل و المخازى و الافات و المرازى اعذنى من الهموم
و من جنه انس لذكر المعاد منس و القلب عنه مقس و من شرعى نفس و شيطانها الرجيم
و يا منزل المعاش على الناس و المواشى و لا فراخ فى العشاش من الطعم و الرياش تقدست من حكيم
و يا مالك النواصى من طائع و عاصى فماعنك من مناص لعبد لاخلاص ‍ لماض و لا مقيم
و يا خير مستعاض بمحض اليقين راض بما هو عليه قاض من احكاالمواضى تحننت من حكيم
و يا من بنا محيط و عنا الاذى يميط و من ملكه بسيط و من عدله قسيط على البروا لايثم
و يا رائى اللحوظ و يا سامع اللفوظ و يا قاسم الحظوظ باحسانه الحفيظ بعدل من القسيم
و يا من هو السميع و من عرشه الرفيع و من خلقه البديع و من جاره المنيع عن الظالم الغشوم
و يامن حبافا سبغ ما قدحبا و سوغ و يا من كفى و بلغ ما قد سفى و فرغ من منه العظيم
و يا ملجا الضعيف و يا مفزع الهيف تباركت من لطيف رحيم بنا روف خبير بنا كريم
و يا من قضى بحق على نفس كل خلق وفاه بكل افق فما ينفع التوقى من الموت و الحتوم
ترانى و لا اراك و لارب لى سواك فقدنى الى هداك و لا تغشنى رداك بتوفيقك العصوم
و يا معدن الجلال و ذاالعزوا الجمال و ذا المجد و الفعال و ذاالكيد و المحال تعاليت من حليم
اجرنى من الحجيم و من هولها العظيم و من عيشها الذميم و من حرها المقيم و من ماها الحميم
و اصحبنى القران و اسكنى الجنان و زوجنى الحسان و ناولنى الامان الى جنه النعيم
الى نعمه و لهو بغير استماع لغو و لا بادكار شجو و لا باعتذار شكو سقيم و لا كليم
الى المنظر النزيه الذى لالغوب فيه هنيئا لساكنيه و طوبى لعامريه ذوى المدخل الكريم
الى منزل تعالى بالحسن قد توالى بالنور قد تلالى نلقى به الجلالا بالسيد الرحيم
الى الفرش الوطى الى الملبس البهى الى المطعم الشهى الى المشرب الرو من السلسل الختيم
فيامن هو اجل مما و صفت اسئلك ان تصلى على محمد و ال محمد و لا تخرمنا شيئامما سالناك و زدنامن فضلك انك على كل شى ء قدير برحتمك يا ارحم الراحمين و صلى الله على سيد نا محمد و اله اجمعين

و نيز در مناجات آن حضرت است
اى شنواى دعاء و اى بر فرازنده آسمان ، اى هميشه باقى ، اى فراخ بخشش ‍ بر هر تنگدست ندار.
و اى داناى هر غيب ، و اى پوشاننده هر عيب ، اى آمرزنده گناهان ، و اى بر طرف كننده گرفتاريها از هر شخص گرفتار در فشار و خود دار فرو برنده خشم و اى برتر صفات ، و اى برون آرنده هر گياه و نبات و اى گرد آورنده هر پراكنده ، و اى بر انگيزنده هر مرده از استخوانهاى پوسيده .
و اى فرو ريزنده باران از دلوهاى پر آب روان بر زمينهاى سخت ناهموار و هموار، و بسوى گرسنه هاى شكم تهى از ابرهاى و عدزا.
و اى كه برجها را آسمانى بسته آفريدى ، با شبهاى فرو رونده بر روشنائى تابنده كه بپوشاند نور ستارگان .
و اى شكافنده بامداد، و اى گشاينده در فيروزى و كاميابى ، و اى فرستنده بادها در صبح و شام كه در نتيجه ابرها را بالا برند.
و اى محكم كننده كوهها آن ميخهاى بلند در زمينهاى بائر آن كوههاى مرتفع از كارهاى ديرينه اش .
و اى راهنماى بصواب و اى الهام كننده براستى و اى روزى ده بندگان و اى زنده كننده آباديها و اى زداينده غمها.
و اى كه بدو پناه برم و بدو التجا كنم و اى كه حكمش نافذ و درباره من نعمتى را فرو گذار نكرده اى ، بزرگى تو را است كه خدائى حكيم هستى .
و اى آزاد كننده هر اسير و اى جوش دهنده هر شكسته ، و اى بى نياز كننده هر فقير بى نوا، و اى غذا دهنده كودك صغير، و اى درمان كننده هر دردمند.
اى كسى كه عزتمنديم بدواست ، و اى كسى كه از هر ذلت و خوارى و هر آفت و بلا و گرفتارى بدو پناه جويم مرا از هر اندوه پناهم ده .
و هم چنين پناهم ده از شر هر جن و انسى كه مرا از ياد روز معاد فراموشم سازد، و دل از معاشرت او سخت گردد، و نيز از شر گمراهى خويشتن و شيطان رانده درگاهت .
اى فرو فرستنده خوراك براى مردم و چهارپايان و رساننده دانه و بال و پر براى جوجه هاى بى بال در آشيانه ، چه حكيم منزهى هستى .
اى اختيار دار هر فرمانبردار و نافرمان ، هيچ بنده اى را از تو چاره اى و خلاصى نيست چه گذشتگان و چه آنها كه هستند.
و اى بهترين كسى كه از او عوض خواهند بمحض يقين ، خوشنود است بدانچه بر آن حكم فرموده از احكام گذشته اش ، چه حكيم مهربانى هستى .
و اى كه بر ما احاطه دارى و آزار را از ما دور سازى و اى كه كشورش پنهاور و عدالتش نسبت به نيكو كار و گنهكار برابر است .
و اى بيننده هر لحظه چشم بهمزدن و اى شنواى هر لفظ، و اى قسمت كننده هر بهره با احسان نگهبانش و با عدالت برابرش .
و اى كه او شنوا است ، و آنكه عرشش والا است ، و خلقتش تازه است ، و پناهنده اش مورد دستبرد ظالم بيدادگر نيست .
و اى كه عطا كرد و عطايش را كامل و بى منت ساخت ، و اى كه كفايت كرد و رساند آن نعمتهائى را كه خالص و ريزان كرد - از روى نعمت بخشى بزرگش . -
و اى ملچا هرناتوان ، و اى پناه هر درمانده ، چه خداى بزرگ مهربانى هستى و نسبت بما روف و مهربانى ، و بوضع ما بينا و بزرگوارى .
اى كه با هر كس از روى حق و درستى حكم قضاوت كرده ، هر كه را در هر جا ميراند و از مرگ و اجل حتمى خود دارى كردن سود ندهد.
تو مرا مى بينى ولى من تو را بديده نبينم و پروردگارى جز تو ندارم ، پس مرا بسوى هدايت خودت راهبرى فرما، و هلاكتت را بر من مبار بتوفيق نگهدارنده ات .
و اى كسان جلالت و صاحب نيرو و زيبائى و داراى شوكت و كارهاى برجسته و داراى كيد و تدبير چه بردبار بزرگى هستى !
پناهم ده از دوزخ و از هراس بزرگش و از زندگى نكوهيده اش و از سوزش ‍ پايدارش و از آب سوزانش .
قرآن را همدمم كن ، و در بهشت مسكنم ده و از حوريان نيكو روى همسرم كن ، و امانم ده بسوى بهشت پر نعمت .
بسوى نعمت و خوشى - آن خوشى كه سخن لغو در آن شنيده نشود و نامى از اندوه و بيمارى در آن نباشد، نه دردمند و نه زخمى .
بسوى آن منظره خوش و خرمى كه رنج و خستگى در آن نيست ، گواراى ساكنينش باد، و خوشا بحال كسى كه آنجا را آباد كند آن ورودگاه گرامى .
بسوى آن خانه بلند كه بزيبائى مقرون است و بنور درخشان است ، و خداى صاحب جلال و آن بزرگ مهربان را بدان ديدار كنيم .
بسوى آن بستر آماده و پوشاك زيبا و خوراك اشتهاآور لذيذ و آن آب سيراب كننده از سلسل (40) مهرخورده .
پس اى خدائى كه برتر از آنست كه من وصف كردم از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و خاندان محمد و ما را از تمامى آنچه درخواست كرديم محروم مفرمائى و از فضل خويش بر ما بيفزا كه براستى تو بر هر چيزى توانائى ، بمهرت اى مهربانترين مهربانان ، و درود خدا بر آقاى ما محمد و خاندانش همگى .
و كان من دعائه عليه السلام المناجات
لبيك لبيك انت مولاه
فارحم عبيد اليك ملجاه


يا ذا المعالى عليك معتمدى
طوبى لمن كنت انت مولاه


طوبى لمن كان نادما ارقا
يشكو الى ذى الجلال بلواه


و ما به عله و لا سقم
اكثر من حبه لمولاه


اذا خلا فى الظلام مبتهلا
اجابه اللّه ثم لباه


و نيز از مناجاتهاى آن حضرت عليه السلام است
بله ، بله ، توئى مولا و آقايش به اين خرد بنده ات كه پناهگاهش توئى رحم فرما
اى كه داراى مرتبه هاى بلندى هستى اعتمادم بر تو است خوشا به حال كسى كه مولايش تو باشى
خوشا بحال كسى كه از كرده اش پشيمان و شب زنده دار باشد واز گرفتارى خود بدرگاه خداى ذوالجلال شكوه كند
و هيچ درد و بيمارى ندارد بيش از دوستى و محبتش نسبت بسرور و مولاى خود
و چون در تاريكى شب با خداى خويش خلوت كند خداوند او را اجابت كند و پاسخش دهد
دعاوه يوم النصف من رجب بعد صلوه اربع ركعات رافعا يديه
و يقول اللهم يا مذل كل جبار عنيد يا معز المومنين انت كهفى حين تعينيى المذاهب و انت يارب خلقتنى رحمه بى و قد كنت عن خلقى غنيا و لو لا رحمتك لكنت من الهالكين و انت مويدى بالنصر على اعدائى و لو لا نصرك اياى لكنت من المقبوحين يامرسل الرحمه من معادنها و يا منشى البركه من مواضعها يا من خص نفسه بالسمو و الرفعه فاولياوه بعزته يتعززون و يا من خضعت له الملوك بنير المذله على اعناقهم فهم من سطواته خائفون اسئلك بربوبيتك التى اشتققتها من كبريائك و اسئلك بكبر يائك التى اشتققتها من عزتك و اسئلك بعزتك التى استويت بها على عرشك فخلقت بها جميع خلقك فهم لك مذعنون ان تصلى على محمد و اهل بيته ثم اطلب حاجتك
پس حاجات خود را از خداى تعالى بخواه
دعاى آن حضرت در روز نيمه ماه رجب
و اين دعا را پس از خواندن چهار ركعت نماز و بلند كردن دستها بدرگاه خداى تعالى بگويد:
خدايا اى خوار كننده هر ستمكار سركش و اى عزت بخش مومنان توئى پناهگاه من .
در آنهنگام كه از راهها وامانده شدم و توئى كه از روى مهرى كه بمن داشتى بخلقت من دست زدى در صورتيكه از خلقتم بى نياز بودى و اگر مهر تونبود بطور مسلم من در زمره نابودان بودم . و توئى كه مرا بوسيله يارى دادن بر دشمنان كمكم دهى و اگر يارى تو نبود بطور حتم من از رسوايان بودم ، اى فرستنده رحمت از معدنهاى آن .
و اى پديد آورنده بركت از جاهاى آن ، اى كه مخصوص داشت خود را ببلندى مقام و رفعت ، و از اين رو دوستانش بعزت او عزيز گردند، و اى كه پادشاهان طوق مذلت را براى او برگردن نهاده اند، و از سطوتهاى او ترسانند، از تو خواهم بحق پروردگاريت كه آن را از كبرياى خود جدايش ‍ كردى ، و از تو خواهم بحق كبريائيت كه آن را از عزتت برگرفتى ، و از تو خواهم بحق عزتت كه بوسيله آن بر عرش مستولى گشتى ، و بدان سبب همه خلق خو را آفريدى ، و بخدائيت اعتراف دارند كه درود فرستى بر محمد و خاندانش .
دعاوه عليه السلام فى المناجاه فى شهر شعبان
اللهم صل على محمد و ال محمد و اسمع دعائى اذا دعوتك و اسمع ندائى اذا ناديتك و اقبل على اذانا جيتك فقد هربت اليك و وقفت بين يديك مسكينالك متضرعا اليك راجيا لما لديك ثوابى و تعلم ما فى نفسى و تخبر حاجتى و تعرف ضميريى و لا يخفى عليك امر منقلبى و مثواى و ما اريدان ابدى به من منطقى و اتفوه به من طلبتى و ارجوه لعاقبتى و قد جرت مقاد يرك على يا سيدى فيما يكون منى الى اخر عمرى من سريرتى و علانيتى و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى الهى ان حرمتنى فمن ذا الذى يرزقنى و ان خذلتنى فمن ذا الذى ينصرنى الهى اعوذ بك من غضبك و حلول سخطك الهى ان كنت غير مستا هل لرحمتك فانت اهل ان تجود على بفضل سعتك الهى كان بنفسى و اقفه بين يديك و قداظلها حسن توكلى عليك فقلت ما انت اهله و تغمد تنى بعفوك الهى ان عفوت فمن اولى منك بذلك و ان كان قد دنى اجلى و لم يدننى منك عملى فقد جعلت الاقرار بالذنب اليك و سيلتى الهى قدجرت على نفسى بالنضرلها فلها الويل ان لم تغفرلها الهى لم يزل برك على ايام حيوتى فلا تقطع برك عنى فى مماتى الهى كيف ايس من حسن نظرك لى بعد مماتى و انت لم تولنى الا الجميل فى حيوتى الهى تول من امرى ما انت اهله الهى و عد بفضلك على مذنب قد غمره جهله الهى قد سترت على ذنوبا فى الدنيا و انا احوج الى سترها على منك فى الاخرى الهى قد احسنت الى اذلم تظهرها لاحد من عبادك الصالحيز فلا تفضحنى يوم القيمه على روس الاشهاد الهى جودك بسط املى و عفوك اعظم من عملى الهى فسرنى بلقائك يوم تقضى فيه بين عبادك الهى اعتذارى اليك اعتذار من لم يستغن عن قبول عذره فاقبل عذرى يا كريم يا اكرم من اعتذر اليه المسئيون الهى لاترد حاجتى و لا تخيب طمعى و لا تقطع منك رجائى و املى الهى لواردت هوانى و لواردت فضيحتى لم تعارفنى الهى ما اظنك ترد نى فى حاجه قد افنيت عمرى فى طلبها منك الهى فلك الحمد ابدا ابدا دائما سر مدا يزيد و لا يبيد كما تحب و ترضى الهى ان اخذتنى بجرمى اخذتك بعفوك و ان اخذتنى بذنوبى اخذتك بمغفرتك و ان ادخلتنى النار اعلمت اهلها انى احبك الهى ان كان قد صغر فى جنب طاعتك عملى فقد كبرفى جنب و رجائك املى الهى كيف انقلب من عندك بالخيبه محروما و قد كان حسن ظنى بجودك ان تقلبنى بالنجاه مرحوما الهى و قذ افنيت عمرى فى شره السهو عنك و ابليت شبابى فى سكره التباعدمنك الهى فلم استيقظ ايام اغترارى بك و ركونى الى سبيل سخطك الهى و انا عبدك و ابن عبديك قائم بين يديك متوسل بكرمك اليك الهى انا عبد اتنصل اليك مما كنت اواجهك به من قله استحيائى من نظرك و اطلب لعفومنك اذ العفونعت لكرمك الهى لم يكن لى حول فانتقل به عن معصيتك الا فى وقت ايقطتنى لمحبتك و كما اردت ان اكون كنت فشكرتك با دخالى فى كرمك و لتطهر قلبى من اوساخ الغفله عنك الهى انظر الى نظر من ناديته فاجابك و استعملته بمعونتك فاطاعك يا قريبا لايبعد عن المغتربه و يا جوادا لايبخل عن من رجى ثوابه الهى هب لى قلبا يدنيه منك شوقه و لسانا يرفع اليك صدقه و نظر ايقربه منك حقه الهى ان من تعرف بك غير مجهول و من لاذبك غير مخذول و من اقبلت عليه غير مملوك الهى ان من انتهج بك لمنستنير و ان من اعتصم بك لمستجير و قد لذت بك ياالهى فلا تخيب ظنى من رحمتك و لا تحجبنى عن رافتك الهى اقمنى فى اهل ولايتك مقام من رجى الزياده من محبتك الهى و الهمنى و لها بذكرك الى ذكرك و اجعل همتى الى روح نجاح اسمائك و محل قدسك الهى بك عليك الا الحقتنى بمحل اهل طاعتك و المثوى الصالح من مرضاتك فانى لا اقدر لنفسى دفعا و لا املك لها نفعا الهى انا عبدك الضعيف المذنب و مملوكك المنيب المعيب فلا تجعلنى ممن صرفت عنه وجهك و حجبه سهوه عن عفوك الهى هب لى كمال الا نقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا زواحنا معلقه بعزقدسك الهى و اجعلنى ممن ناديته فاجابك و لا حظته فصعق لجلالك فنا جيته سراو عمل لك جهرا الهى لم اسلط على حسن ظنى قنوط الا ياس و لا انقطع رجائى من جميل كرمك الهى ان كانت الخطايا قد اسقطتنى لديك فاصفح عنى بحسن توكلى عليك الهى ان حطتنى الذنوب من مكارم لطفك فقد نبهنى اليقين الى كرم عطفك الهى ان انا متنى الغفله عن الا ستعداد للقائك فقد نبهتنى المعرفه بكرم الانك الهى ان دعانى الى النار عظيم عقابك فقد دعانى الى الجنه جريل توابك الهى فلك اسئل و اليك ابهل و ارغب و اسئلك ان تصلى على محمد و ال محمد و ان تجعلنى ممن يديم ذكرك و لا ينقض ‍ عهدك و لا يغفل من شكرك و لا يستخف بامرك الهى و الحقنى بنور عزك الابهج فاكون لك عارفا وعن سواك منحرفا و منك خائفا مراقبا ياذا الجلال و الاكرام و صلى الله على محمد رسوله و اله الطاهرين و سلم تسليما كثيرا
بخط احمد نجفى زنجانى
مناجات آن حضرت عليه السلام در ماه شعبان
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامى كه تو را خوانم و بشنو صدايم را هر گاه ترا صدا زنم و رو بمن كن هر گاه با تو راز گويم ، زيرا من بسوى تو گريختم ، و پيش رويت ايستادم ، در حال بيچارگى و فروتنى بدرگاهت و اميدوارم ثوابم را كه در پيش تو است ، و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى ، و از نهادم با خبرى ، و سرانجام كار و سر منزل من بر تو روشن است ، و نيز آنچه را مى خواهم از گفتارم كه بدان لب گشايم ، و آن طلبى را كه مى خواهم بزبان آرم ، و اميد آن را براى سرانجام كارم دارم ، اى آقاى من مقدرات تو بر من جارى گشته و در آنچه از من تا آخر عمر سرزند، چه از كارهاى پنهانيم و چه آشكارم ، و بدست تو است نه بدست ديگرى كم و زياد شدن و سود و زيان من .
خدايا اگر توام محروم كنى پس كيست كه روزيم دهد و اگر تو خوارم كنى پس كيست كه ياريم دهد، خدايا پناه برم بتو از خشمت و فرو ريختن عذابت .
خدايا اگر من شايستگى رحمت ترا ندارم ولى تو شايسته آنى كه از زياده بخششت بمن احسان كنى ، خدايا خود را چنان مى نگرم كه گويا در برابرت ايستاده و آن توكل نيكوئى كه بر تو دارم بر من سايه افكنده و تو نيز آنچه را شايسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش ‍ پوشانده اى .
خدايا اگر بگذرى پس كيست كه از تو بدينكار سزاوارتر باشد، و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا بتو نزديك نكرده من بناجار قرار مى دهم اقرار بگناه را وسيله خويش بدرگاهت ، خدايا من بر خويشتن ستم كردم در آن توجهى كه بدان كردم ، پس واى بر او اگر نيامرزيش ،
خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو بر من مى رسد پس نيكيت را در هنگام مرگ از من مگير.
خدايا من چگونه مايوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم ، در صورتيكه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى ، خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و بر من بفضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سراپاى او را فرا گرفته ، خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه بپوشاندن آن در آخرت محتاج ترم در دنيا پوشاندى باينكه آشكارش نكرده ى براى هيچك از بندگان شايسته ات ، اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن ، خدايا جود و كرم بخششت آرزويم را گستاخ كرده ، و گذشت تو برتر است از عمل من ، خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى بديدارت مسرورم ساز، خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى ، بديدارت مسرورم ساز، خدايا عذرخواهى من بدرگاهت عذرخواهى كسى است كه بى نياز نشده از پذيرفتن عذرش ، پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسيكه گنهكاران بدرگاهش معذرت خواهى كنند، خدايا حاجتم را باز مگردان و طمعم را بنوميدى مكشان ، و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما، خدايا اگر خوارى مرا خواسته بودى راهنمائيم نميكردى ، و اگر رسوائيم را مى خواستى تندرستم نمى دادى .
خدايا گمان ندارم كه مرا باز گردانى در مورد حاجتى كه عمر خويش را در خواستن آن از تو، سپرى كردم ، خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدى جاويدان هميشگى كه فزون شود ولى كم نگردد، بدان نحو كه دوست دارى و خوشنود شوى ، خدايا اگر مرا بجنايتم ماخوذ دارى من هم تو را بعفوت بگيرم ، و اگر گناهانم بگيرى من هم تو را بآمرزشت بگيرم ، و اگر بدوزخم ببرى بدوزخيان اعلام كنم كه تو را دوست مى دارم .
خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو كوچك است ولى آرزويم در كنار اميد بتو بزرگ است ، خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم با اينكه چنان حسن ظنى بجود و بخششت دارم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهى گرداند.
خدايا من عمرم را در حرص غفلت از تو سپرى كردم ، و جوانيم را در مستى دورى از تو از بين بردم ، و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگارى كه بكرم تو مغرور بودم ، و براه خشم تو متمايل گشته بودم ، خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده و بوسيله كرم تو بدرگاهت توسل جويم ، خدايا من بنده اى هستم كه مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با تو روبرو شدم از بى حيائى خودم در پيش روى تو، خود را پاك سازم ، و از تو گذشت مى خواهم زيرا گذشت وصف شناساى كرم تو است .
خدايا من آن نيروئى كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم ، مگر در آنوقت كه تو براى دوستيت بيدارم كنى ، و آنطور كه خواهى باشم ، پس تو را سپاس گويم كه مرا در كرم خويش داخل كرده اى ، و دلم را از چركيهاى بيخبرى و غفلت خويش پاكيزه ساختى .
خدايا بمن بنگر نگريستن كسى كه او را خوانده اى و او پاسخت داده ، و بيارى خويش بكارش واداشته اى ، و فرمانبرداريت كرده ، اى نزديكى كه دور نگردى از آن كس كه بدو مغرور گشته ، و اى بخشنده اى كه بخل نور زداز آنكس كه اميد نيكيش دارد، خدايا دلى بمن بده كه اشتياق بتو موجب نزديكيش گردد، و زبانى كه صدق گفتارش بسوى تو بالا آيد و نظر حقيقت بينى كه همان حقيقتش او را بتو نزديك گرداند، خدايا كسيكه بوسيله تو شناخته شود گمنام نيست ، و كسيكه بتو پناهنده شد خوار نيست و كسى كه تو بسويش رو كنى بنده ديگرى نخواهد بود، خدايا براستى كه هر كس بتو راه جويد راهش روشن ، و هر كه بتو پناه جويد پناه دارد، و من خدايا بتو پناه آورده ام ، پس گمانى را كه به رحمتت دارم نوميد مكن ، و از مهر خويش منعم مفرما، خدايا جاى مرا در ميان دوستدارانت جاى آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد افزايش دوستيت را دارند، خدايا در دلم انداز شيدائى و شيفتگى ذكر خود را پياپى ، و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده ، خدايا بحق خودت بر خودت سوگند كه مرا بمحل فرمانبردارانت و جايگاه شايسته اى از مقام خوشنوديت برسانى ، زيرا كه من قادر بر دفع چيزى از خود نيستم و مالك سودى هم برايش نيستم .
خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوكى زار و توبه كننده بدرگاهت هستم پس مرا در زمره كسانى كه روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده ، خدايا بريدن كاملى از خلق بسوى خود بمن عنايت كن و ديده هاى دلمان را بنور توجهشان بسوى خود روشن گردان تا ديده هاى دل پرده هاى نور را پاره كند و بمخزن اصلى بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آويخته بعزت مقدست گردد، خدايا قرارم ده از كسانى كه او را خواندى و پاسخت داد، و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت ، و از اينرو در پنهانى با او براز گوئى پرداختى ولى او آشكارا برايت كار كرد.
خدايا بخوش بينى من نااميدى را مسلط مكن ، و اميدم را كه بكرم نيكويت دارم قطع مكن ، خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبى كه بتو دارم از من در گذر، خدايا اگر گناهانم مرا از بزرگواريهاى لطف تو دور ساخته ولى در عوض يقين ببزرگى توجه تو مرا هشيار كرده .
خدايا اگر بيخبرى از آماده شدن براى ديدارت مرا بخواب فرو برده ، ولى در عوض معرفت ببزرگى نعمتهايت مرا بيدار كرده ، خدايا اگر بزرگى كيفرت مرا بدوزخ انداخته ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا ببهشت دعوت مى كند، خدايا پس از تو مى خواهم و بسوى تو زارى كنم و بگرايم ، و از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد، و مرا از كسانى قرار دهى كه پيوسته بياد تواند و پيمانت را نمى شكنند، و از شكر تو غافل نشوند، و دستور تو را سبك نشمارند، خدايا مرا برسان بنور درخشان عزتت تا عارف بذاتت باشم ، و از غير تو رو گردان باشم ، و از تو ترسان و نگران باشم ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى ، و درود خدا بر محمد پيامبرش و بر آل پاكش و سلام بسيار برايشان باد.
دعاوه عليه السلام فى ليله النصف من شعبان و ليله الجمعه و هو دعا الخضر
بسم الله الرحمن الرحيم

next page

back page