next page

back page

معبودا! گناهانم مرا خموش ساخته ، و سخنم را بريده ، و هيچگونه عذر و برهانى هم براى انجام گناهانم ندارم ، و با اين ترتيب منم كه بگناه خويش اقرار دارم و ببدى خود اعتراف مى كنم ، و اين منم كه در بند گناهانم گرفتارم ، و پاى بند عمل و كردارم مى باشم ، و از بيباكى خويشتن را در درياهاى خطاكارى خود انداخته ام و از مقصد اصلى سرگردان شده و راه چاره بر من بريده شده .
خدايا پس اولا درود فرست بر محمد و خاندان محمد، و ثانيا بمهر خويش بمن ترحم فرما، و بفضل خود اى خداى كريم ازمن درگذر.
معبودا اگر كردارم در برابر طاعت كوچك است ولى در عوض آرزويم در پيش اميد بتو بزرگ است ، معبودا چگونه از درگاهت محرومانه از روى نوميدى باز گردم با اينكه گمانى كه بتو كرم و خود تو داشتم آن بود كه مرا راستگارانه در حاليكه مورد رحمتت قرارم داده اى از درگاهت باز گردانى .
معبودا! من هيچگاه با خوش گمانى خود - كه بتو دارم - نوميدى اشخاص مايوس را بر خود چيره و مسلط نسازم ، تو نيز اميدوارى مرا بخودت - در ميان اميدواران مبدل بنوميدى مفرما.
معبودا! براستى جرم من بزرگ است اگر تو آن را آشكار كنى و گناهم عظيم است اگر آن را مواخذه فرمائى ، جز آنكه - اى آقاى من - هرگاه بياد جرم بزرگ خود ميافتم و از آن سو آمرزش عظيم تو را بياد آورم آن چه از اين ميان بدستم آيد همان گذشت تو است .
معبودا! اگر ترس از شكنجه ات در برابر گناه مرا بسوى آتش دوزخ مى خواند ولى در عوض پاداش نيك تو مرا نداى اميدوارى بهشت مى دهد.
معبودا اگر خطاكاريهايم مرا با زيبائيهاى لطف نامانوس ساخته ولى توجه كريمانه است مرا با يقين مانوس كرده است .
معبودا اگر بى خبرى و غفلت از آمادگى ديدارت مرا بخواب فرو برده ولى در عوض - اى آقاى من - آشنائى بنعمتهاى كريمانه ات مرا بخود آورده .
معبودا اگر خردم بيگانه است از اينكه بتواند آنچه را بسود و صلاح من است برايم آماده سازد، ولى يقينم باينكه نظر سودمندانه ات در مورد منافع و مصالحم بسوى من متوجه است بخطا نرفته .
معبودا اگر كوششهايم در روزهائى كه از من سپرى شده بر طبق دلخواه تو نبوده ولى مسلما سالهاى عمرم كه بر من گذشته همه بر پايه ايمان بتو استوار بوده .
معبودا! با دلى اندوهناك و سوزان بدرگاهت آمده و جامه ندارى بتن كرده و سختى نيازمنديم مرا همچون مردمان خوار در پيشگاهت وا داشته .
معبودا كرم فرمودى پس مرا نيز مورد كرم خويش قرار ده چون من از خواستاران درگاه توام ، وبه نيكى و احسان جود فرمودى پس مرا نيز در زمره بهره مندان ازنعمتت داخل كن . خدايا بينوائى و ندارى مرا جز عطاى تو جيزى جبران نكند، و خواسته مرا جز پاداش نيك تو چيزى بى نياز نكند.
معبودا من بيكى از درهاى عطاى بى پايانت سائلانه روزم را بامداد كرده ، و از رفتن بدرگاه ديگران براى درخواست روگردانده ام و راه و رسم منت بخشى نيكويت چنان نيست كه سائل اندوهناك و پريشانى را چون من كه چشم براه نيكى سابقه دار تو مى باشد از درگاهت برانى .
معبودا بر سر پلى از پلهاى پرخوف و خطر ايستاده ام در حاليكه بكردارهاى خود و پند گيرى از اين دنيا آزمايش شده ام ، و براستى كه اگر با سبك كردن سنگينى هاى گناه كمكم نكنى هلاك خواهم شد، خدايا آيا مرا جزء مردمان بدبخت آفريده اى تا گريه ام بدرازا كشد، يا از نيكبختانم آفريده اى تا اميدم را كه بتو دارم نويد دهم .
معبودا اگر مرا از ديدار محمد صلى اللّه عليه و آله در بهشت محروم گرداندى ، و از خدمتگذارى خدمتگذاران كم سن نيك منظر بى بهره ام سازى ، و روى نيازمنديم را در روز رستاخيز بنوميدى باز گردانى ، و در نتيجه ميان مردمان از درخواستى كه داشته ام نوميدم سازى اينكار با آن چشم اميدى كه بلطف تو داشته ام سازگار نيست و دل من بجز اين مرا آرزومند كرده است اى جودمند نعمت بخش .
معبودا بعزت و جلالت سوگند اگر روزهاى دراز مرا با كند و زنجير كيفرت ببندى و قرين و همدم سازى ، و تنها از ميان همه مردم مرا از عطاى خويش باز دارى و ميان من و مردم والا مقام گرامى حائل شوى هيچ گاه اميد من از تو قطع نشود، و روى اميدى را كه بعفو و گذشت تو دارم بسوى ديگرى باز نگردانم .
خدايا اگر تو مرا به دين اسلام راهنمائى نفرموده بودى من بدان راه نيافته بودم و اگر ايمان بخودت را روزى من نكرده بودى من ايمان نمياوردم ، و اگر تو زبانم را بدعا باز نكرده بودى دعا نتوانستم ، و اگر شكنجه سختت را براى من شرح نداده بودى من پناهجوئى نمى كردم .
معبودا تو را در محبوبترين چيزها در نزدت - كه همان توحيد و يكتاپرستى تو باشد - اطاعت و فرمانبردارى كردم ، و در مبغوض ترين چيزها در نزدت - كه همان كفر بتو باشد - نافرمانيت نكردم ، پس گناهانى را كه در ميان اين دو مرحله ايمان و كفر است از من بيامرز.
خدايا من اطاعت و فرمانبردارى تو را دوست دارم و گرچه در آن كوتاهى كنم ، و نافرمانيت را خوش ندارم ، و گرچه مرتكب گردم ، پس اى خدا بهشت را بر من تفضل فرما اگر چه شايسته آن نيستم ، و از دوزخ نجاتم ده اگر چه سزاوار آنم .
خدايا اگر تخلف از همراهى با نيكان مرا زمينگير ساخته و از درگاه تو دورم كرده ولى اميد و اطمينان بتو مرا در راه خوبان و اخيار انداخته .
معبودا چگونه دلى را كه در دنيا از محبت خودت آكندى در دوزخ بآتش ‍ سوزان دچارش سازى ؟
معبودا چگونه جانى را كه نيروى ايمانت عزيز و محترم ساختى در ميان طبقات آتش خوار و زبون گردانى ؟
معبودا چگونه زبانى را كه بهترين جامه هاى تمجيد خود را بدان پوشاندى ، شعله هاى سوزان آتشت را بدان مامور سازى ؟
خدايا هر غمنده اى بتو پناهنده گردد، و هر اندوهناكى روى اميد بتو آرد.
معبودا عابدان ، پاداش نيكو و شايانى تو را شنيدند و در برابرت خاشع گشتند، و زاهدان خبر رحمت پهناورت بگوششان خورد و قناعت كردند، و كجروان راه حق ، از جود و كرم تو با خبر شدند و بازگشتند و بزهكاران از آمرزش وسيع تو مطلع گشتند و بطمع افتادند، و مومنان عفو كريمانه و زياده بخشيهاى معروف تو را شنيدند و مشتاق گشتند، و در نتيجه چنان شد اى سرپرستم كه گروههاى مختلف نافرمان و بندگان معصيت كارت هم بدرگاه تو ازدحام كردند، در هر شهر و ديار شيونها بسوى تو سر دادند، و هر شيونى را آرزوئى است كه حاكى از نيازمندى صاحب آن است ، و هر كدام را دلى است كه اضطراب ترس جلوگيرى تو آن را بهيجان آورده ، و توئى آن خداى درخواست شده اى هستى كه روى هر مطلب نزدت سياه نشود، و بدان كس ‍ كه بدرگاه تو فرود آيد بارهاى هلاكت بار فرود نيايد.
خدايا اگر در دقت براى انتخاب آنچه بزرگوارى جانم در آنست بخطا رفته ام ولى در پيدا كردن راه پناه جوئى بتو - در مورد آنچه سلامت من در آنست - خطا نكرده ام .
معبودا اگر نفس بد انديش من راه سعادت مرا در ارتكاب گناهان هلاكت بار تشخيص داده بود ولى من اينك با دعاى بدرگاه تو براى آنچه موجب نجات آنست سعادتمندش كرده ام ، خدايا اگر كوششم در بدست آوردن آنچه بسود من بود بجائى نرسيد ولى نيكى تو در مورد آنچه بصلاح من بود شامل حالم گرديد.
خدايا اگر در حكم بر خويشتن از روى ستم رفتار كرده ام و آن را بحسرت و آه دچار ساخته ام ، اما اينك با آشنا كردنش برحمتت و مهر مشفقانه ات با او بعدالت رفتار كرده ام .
معبودا اگر بى توشه گى در مسير رسيدن بتو مرا بحال نابودى و هلاكت انداخته ، ولى خود را بگنجينه هاى حيات بخشى كه در دروان زندگى آماده كردم - يعنى همان اميد بسيارم بتو - رسانده ام .
خدايا هرگاه بياد رحمت و مهر تو مى افتم راههاى وسيله گيريم بديدن آن خندان و خورسند مى شود، و هرگاه بياد خشم تو غضب تو مى افتم ديده هاى مسئلتم گريان مى شود.
معبودا! پيمانه پرى از آب رحمت خود را براى اين بنده مستمند مقرر فرما كه براستى تشنگى او را از پاى در آورده و ناتوانى و سستى رشته حياتش را احاطه كرده .
معبودا مى خوانمت همانند كسى كه جز تو در دعاى خويش بديگرى اميد ندارد و اميدوارم بتو چونانكه اميدش را جز بدرگاه تو بجاى ديگر نبرده .
معبودا چسان روى علم و دانشم را كه بنمعمت بخشى تو دارم از درگاه تو بگردانم در صورتيكه با طلب روزى از تو براى اين تنم يكى از نانخواران تومحسوب مى شوم ، خدايا چگونه زبان خوارى و تضرع خود را ببدم با اينكه سرنوشت مبهم و تاريكم مرا پريشان و مضطرب ساخته .
خدايا تو خود بخوبى مى دانى كه اين تن من چسان در زندگى به روزى تو كه رساندنش را بعهد گرفته اى نيازمند است ، و دانائى كه پس از مرگ نيازش ‍ بروزى در مقابل بهشت اندك است ، پس اى خدائى كه از روى تفضل در اين دنياى زودگذر بمن كرم و بخش فرمودى ، در باز پسين يعنى روز نيازمندى من نيز عطا و كرم خود را از من دريغ مفرما، زيرا از نشانه هاى نعمت بخشى شخص كريم آنست كه آن را بپايان رساند، و از زيبائيهاى كرم جودمند آنست كه آن را كامل گرداند.
خدايا اگر كارهاى جاهلانه از من سر زده بود اكنون از لغزشهاى خويش ‍ شكوه اى نداشتم و از آنها پوزش نمى خواستم و اگر بياد كوتاهيهائى كه كرده ام نمى افتادم سرشك ندامت از ديده نمى باريدم . خدايا پس اولا درود فرست بر محمد و خاندان محمد و ثانيا آن لغزشهاى يادداشت شده ام را با اين اشكهاى ريزانم پاك كن ، و گناهان بسيارم را بحسنات اندكم ببخش .
خدايا اگر مهر و رحمت تو تنها شامل كوشايان در اطاعت و فرمانبرداريت گردد پس تقصير كاران به كه پناه برند؟ و اگر جز كوشش كنندگان در عبادت را نه پذيرى پس كوتاهى كنندگان بكه التجا كنند؟ و اگر بجز به نيكوكاران احسان نفرمائى پس گنهكاران بدكردار چه كنند؟ و اگر بجز پرهيزكاران ، شخص ديگرى در روز رستاخيز برستگارى و سعادت نرسد پس بزهكاران مجرم به كه استغاثه كنند؟
معبودا! اگر از پل صراط جز آنكس كه برات عبور اعمال نيكى دارد نگذرد، پس كسى كه پيش از مرگ بدرگاه تو توبه نكرده چگونه از آن عبور كند؟
خدايا اگر جز آنكه بوسيله زهد و پارسائى اندرون دل خويش را آباد كرده اند ديگرى را مشمول جود و بخشش خويش قرار ندهى ، پس آن بيچاره درمانده اى كه كوشش در ميان مردم جهان او را مورد پسند نكرده است بكجا رود؟
خدايا اگر از كسانى كه تو را بيكتا پرستى شناخته اند بخاطر كارهاى زشتشان بديده پرده پوشى و اغماض ننگرى بطور مسلم خشم تو آنان را در ميان مشركان و سختيهاى اندوه بارشان جاى گير سازد، معبودا اگر دست كرم و احسانت در روز محشر از ما دستگيرى نكند مسلما ما با مردمان كافر و منكر تو مخلوط و آميخته خواهيم شد.
خدايا بخاطر دين اسلام براى ما از بخششهاى اندوخته ات مقرر فرما، و با آن جوائز پاك و خالص خود اعمال ناپاك و آلود بگناهان ما را پاك و خالص فرما.
خدايا بما رحم فرما در هنگام بى كسى يعنى آنگاه كه شكم قبر ما را در برگيرد، و خشت لحد سقف خانه ما گردد، وبا حال ندارى و بيچارگى ما را بدست راست در گورمان بخوابانند، و در تنگترين خوابگاهها تك و تنها ما را بيندازند و بروند، و مرگ ما را در شگفت آورترين جايگاهها بزمين افكند، و در سرزمين مردمانى در آئيم كه ظاهرا مسكون است ولى از سكنه خالى است .
خدايا بما ترحم فرما در آن روزى كه به پيشگاهت در آئيم در حال برهنگى و عريانى ، و سرهائى گرد آلود از غبار گور، و رودهائى دگرگون از خال لحد، و ديده هائى سر بزير از هراس رستاخيز و لبهائى خشكيده از شدت عطش ، و شكمهائى گرسنه از توقف طولانى ، آن هنگامى كه زشتيهاى ما در برابر ديدگان مردم هويدا، و پشت ما از سنگينى گناهان خم گرديده ، و سرگرم مصيبتهائى هستيم كه از خاندان و فرزندانمان بما رسيده .
اى خدا پس در آن گير و دار و آن وقت با گرداندن روى بزرگوارت از ما مصيبتهاى ما را چندين برابر نفرما، و آن بهره هائى را كه اميدوارى ما در نظرمان مجسم ساخته از ما مگير.
معبودا اين ديدگان را چيزى مشتاق گريستن نكرده و آنها را جودمند بزيرش ‍ سرشك نساخته و بى آنكه عزادار كسى باشند از گريه هاى سختى چون گريه زنان جوانمرده بيدار نگاهشان نداشته ، جز همان كارهاى گذشته اى كه از روى عمد و خطا انجام داده ، و جز آنچه از عواقب بلاى خويش بنگرند، و تو اى خداى عزيز قدرت و توانائى دارى كه غمشان را بزدائى .
معبودا اگر ما مجرم و بزهكار هستيم گريه مان بر اين است كه چرا آن قسمت از حرمت تو را كه سزاوارش بوديم ضايع كرديم ، و اگر محروميم گريه مان براى آنست كه چرا جود تو را كه در جستجويش بوديم از دست داديم .
خدايا شيرينى آنچه را زبانم با بلاغت در لطفش جوياى شيرينى آن است ، بپارسائى آنچه دلم از خير خواهى در راهنمائيش آگاه است آميخته گردان ، خدايا تو به نيكى دستور دادى و تو خود سزاوارترى به نيكى كردن ، و تو بعطا در برابر سوال دستور فرمودى و تو خود بهترين سوال شدگانى ، خدايا چگونه نوميدى بما راه يابد تا زبان از درخواست ببنديم در صورتيكه كاملترين جامه آرزو را بتن كرده ايم .
خدايا هرگاه طوفان هراس شاخه هاى بيم و ترس ما را بجنبش در آورد درختان را يكسره را از جاى بر كند، و هرگاه نسيم جانبخش اشتياقمان بشاخه هاى درخت اميد ما بوزد با تلقيح نويد و بشارت بارور و پر ميوه گردد.
خدايا هرگاه در ميان صفات تو شديد العقاب سخت كيفر را مى خوانيم تاسف مى خوريم و هرگاه صفت غفور رحيم آمرزنده مهربان را برخوانيم شاد و خورسند گرديم ، و بدين ترتيب ما در اين ميان مانده ايم زيرا نه خشم كيفر بارت ما را ايمن سازد. و نه مهر و رحمتت ما را مايوس گرداند، خدايا اگر كوششهاى ما نتوانسته است تا ما را سزاوار توجه و نظر كريمانه ات كند ولى اين اندازه هست كه مى تواند خشم تو را از ما دور سازد.(39)
خدايا تو پيوسته با نزول بهره هاى خلقتت بما نعمت بخش بوده اى و از ميان ساير اقاليم نسبت بما بزرگورى بيشترى داشته اى و اين عادت نيكوى تو نسبت بدين داران بوده ، در زمانهاى گذشته و آينده ، و شبهاى رفته و باقيمانده .
خدايا آنچه از نور هدايت خويش بما عطا فرمودى آن را نردبانى براى رسيدن ما بمهرت - آن مهرى را كه بما شناساندى - قرار ده .
خدايا چگونه سينه هاى ما بمصاحبت دنيا شاد گردد، و چسان كارهاى ما با سختيهاى آن ملائم گردد، و چگونه خوشيها و شاديهاى ما در آن خالص ‍ گردد، و چگونه غرور بوسيله لهو و لعب مالك و اختيار دار ما گردد، با اينكه گورها ما را بنزديك شدن مرگمان دعوت كند و به سوى خود كشاند.
خدايا چسان شادمان شويم در خانه اى كه گودالهائى براى افتادن سر راه ما كنده ، و با مرگ و مردن طنابهاى نيرنگ خودرا بهم بافته ، و جرعه هاى تلخ خود را به اكراه و زور بگلوى ما ريخته ، و جانمان ما را به ادامه نداشتن زندگى راهنمائى كرده - البته اگر اين جهت نبود كه اين نفسهاى ما بخاطر لذتهاى بظاهر فريبنده و فراخش بسخنان او گوش فرا داده و به زر و زيور پست و نابود شدنى آن مفتون و فريفته گشته - خدايا با اين وضع ما از بدسگالى نيرنگهاى دنيا بتو پناهنده مى شويم ، و براى عبور از پل اين دنيا از تو كمك خواهيم ، و بكمك تو اعضاء و جوارح خود را از باقيمانده شهواتش باز مى داريم و بيارى تو جامه هاى حيرت را از او بيرون مى آوريم ، و بوسيله تو از دلها سختى جهالتش را بر طرف سازيم ، خداى چگونه خانه ها مى توانند ساكنين خود را از ورود بلاها محافظت كنند با اينكه در هر خانه اى لااقل يك تير از تيرهاى مرگ اصابت كرده ؟
خدايا جانهاى ما از انتقال بسوى آن سرانگرانى و اضطرابى ندارد اگر در اثر دورى و رفاقت نداشتن با نيكان بوحشت نيفتد، خدايا جدائى از ياران و خويشان بما زيان نزند اگر اين جدائى سبب نزديكى بتو گردد، اى دارنده عطاها!
خدايا جوههاى هوا و هوس ما از آب اميد خشك نگردد اگر بوم هاى مى شوم در اطراف چشمه هاى اشتياق ما بپرواز در نيايد، خدايا اگر عذابم كنى بنده اى را عذاب كرده اى كه او را براى منظور خويش آفريده اى و سپس ‍ عذابش كرده اى ، و اگر مورد مهر خويش قرارم دهى بنده اى است كه گنهكارش يافته و نجاتش داده اى .
معبودا راهى بنگهدارى از گناه نيست جز نگهدارى تو، و وسيله اى براى رسيدن بكارها نيك نيست جز بمشيت و اراده تو، پس كجا توانم بگذشته هاى خود كه مشيت تو در آن گذشته است دسترسى پيدا كنم ، و كجا توانم از گناه خوددارى كنم اگر نگهداريت شامل حالم نگردد!
خدايا تو مرا به درخواست بهشتت راهنمائى كردى پيش از آنكه آن را بشناسم و چون آنرا شناختم نفس من بدر خواست آن از تو اقدام كرد، آيا ممكن است در خواست كنندگان را به نيكى خود راهنمائى كنى و آنگاه كه از تو خواستند عطاى خود را از ايشان باز دارى ؟ و تو در هر كارى كه انجام دهى بزرگوار و پسنديده هستى اى صاجب جلالت و بزرگوارى .
خدايا اگر من از سزاوار آن مهرت كه از تو اميد دارم بناشم ولى تو شايسته آنى كه با كرم و بزرگوارى خويش بر من تفضل فرمائى ، زيرا شخص كريم چنان نيست كه تنها بكسى كه شايستگى دارد نيكى كند، خدايا اگر من شايسته آن مهرت كه اميد آن را دارم نباشم ، ولى تو چنانى كه با فراخناى رحمتت نسبت بگنهكاران جود و كرم فرمائى ...
خدايا اگر چه گناهم مرا ترسان كند ولى در عوض خوش گمانيم بتو مرا پناه دهد، خدايا خواسته من همانند خواسته خواستاران معمولى نيست ، زيرا اگر بخواستارى خواسته اش را ندهند از درخواست مجدد خوددارى كند، ولى من چنانم كه در هر حال چه پاسخم دهى و چه ندهى از درخواست تو، بى نياز نخواهم بود.
خدايا از من درگذر، و اگر نگذرى مار ببخش زيرا گاهى است كه آقا و بزرگ با اينكه از بنده اش راضى نيست او را مى بخشد، خدايا چگونه بخوانمت با اينكه من همان منم و همان بنده گنهكارم و چگونه از درگاه تو مايوس و نااميد گردم با اينكه تو همان توئى كه كرمت نامتناهى است .
خدايا اين منم كه در پيشگاهت ايستاده و خوش اعتمادى من بتو سايه بر سرم افكنده و تو آنگونه كه در خور چون توئى است نسبت بمن رفتار كن و مرا با عفو و گذشت خويش در بر گير.
خدايا اگر مرگم نزديك گشته و كردارم مرا بتو نزديك ساخته من همان اعتراف بگناهم را وسيله كوتاهى كردن و تقصيرات خويش قرار مى دهم .
خدايا در اينصورت اگر بگذرى پس كيست كه از تو بدينكار سزاوارتر باشد، و اگر عذاب كنى پس كيست كه در حكم عدالتش بيشتر باشد.
خدايا چه سخت شوق ديدار تو را دارم ، و چه اميد بزرگى بپاداش تو دارم ، و تو آن بزرگوارى هستى كه آرزوى آرزومندان در پيشگاهت مبدل بنوميدى نگردد، و شوق شوقمندان نزد من بدان نگريستم وتوجه كردم و تنها وسيله نجاتش توجه و نظر مهربانانه تو است كه نسبت بدو باقى مانده ، پس واى بحالش اگر آن توجه و نظر خود را از او دريغ دارى .
خدايا تو پيوسته در درون زندگى بمن احسان و نيكى فرمودى ، اين احسانت را پس از مرگ نيز از من دريغ مفرما، خدايا چگونه از توجه نيكوى تو نسبت بخود پس از مرگم نااميد گردم با اينكه در تمام دوران زندگى جز به احسان و نيكى سرپرستيم نكردى ، خدايا گناهم مرا ترسانده ولى در عوض دوستى و محبتى كه بتو دارم مرا در پناه خويش گرفته ، و تو در مورد كار من بدانسان كه خود شايسته آنى سرپرستى فرما. و باز گرد بفضل و بخشش خويش بر كسى كه نادانيش او را در كام خود فرو برده ، اى كه هيچ پنهانى بر او پوشيده نيست درود فرست بر محمد و خاندن محمد، و بيامرز از من آنچه را كه بر مردم پوشيده است .
خدايا گناهانى را در اين دنيا بر من پوشاندى و براى كسى آنها را آشكار نساختى و من نيازم بپوشاندن آن گناهان در روز قيامت بيشتر از دنيا است ، و تو براستى كه در دنيا اين احسان را درباره من فرمودى كه براى مردم مسلمان آنها را آشكار نساختى پس اى خداى من در روز قيامت نيز در حضور جهانيان با آشكار ساختن آنها رسوايم مفرما.
خدايا جود و كرم تو آرزويم را گستاخ كرده ، و سپاسگزاريت عملم را پذيرفته ، پس مرا در هنگام نزديك شدن مرگم بديدار خويش مسرور و شادكام فرما، خدايا عذرخواهى من بدرگاهت عذر خواهى آن كسى نيست كه از پذيرفتن عذر خويش بى نياز گشته باشد، پس عذرم را بپذير اى بهترين كسى كه گنهكاران بدرگاهش عذرخواهى كنند.
خدايا از درگاهت مرانم در مورد حاجتى كه عمر خويش را در خواستن آن سپرى كرده ام كه همان آمرزش است ، زيرا اشتياق و آرزويم از درگاه تو بسوى ديگر نرود، خدايا سوگند بعزتت اگر مرا بجرم و بزهكاريم مطالبه كنى من هم تورا بعفو و بخششت مطالبه مى كنم ، و اگر بنادانيم بگيرى علم و بردباريت را مطالبه مى كنم ، و اگر به پستى ام مجازات دهى كرم و بزرگواريت را مطالبه مى كنم ، و اگر بدوزخم ببرى دوزخيان را باخبر مى كنم كه من كسى بودم كه تو را يگانگى پرستش كرده و دوستت مى داشتم .
خدايا اگر خوارى مرا خواسته بودى هدايتم نمى كردى ، و اگر رسوائيم را مى خواستى مرا نمى پوشاندى ، پس اى خدا مرا بهمان كه هدايتم كردى بهره مند ساز، و همان را كه بدان مرا پوشاندى برايم مستدام دار.
خدايا هر بلائى كه مرا بدان آزمودى يا هر احسانى را كه بمن عطا كردى يا هر نيكى كه بمن دادى همه از روى فزونبخشى تو بود كه انجام دادى و عفو و گذشت سبب كمال و تمامى آنها است اگر بخواهى كاملش ‍ سازى .
خدايا اگر مرتكب گناهان نمى شدم گرفتار عقاب و كيفر تو نمى شدم و اگر از بزرگواريت باخبر نبودم اميد پاداش نيكت را نداشتم ، و تو شايسته ترين بزرگوارانى كه آرزوى آرزومندانرا تحقيق بخشى ، و پر مهرترين كسانى هستى كه مهرش را در خواست كنند در مورد گذشت از گنهكاران .
خدايا دلم مرا آرزومند كند كه تو مرا مى آمرزى و چه خوب آرزوئى است كه دارد، تو بعفو و گذشتت مژده دادى پس آنچه را موجب نويد و مژده است ودل آرزويش را دارد بوسيله بزرگواريت آن را تحقيق ده ، و آن جنايات هلاكت بارى را كه انجام داده ام بجود و كرم بر من ببخش .
خدايا چگونه خود را حاضر كنم كه بگويم تو مرا عذاب خواهى كرد بااينكه از لطف و توجهت اميد آن دارم كه مرا بخويش نزديك گردانى .
خدايا كارهاى نيك مرا ميان جود و كرمت انداخته ، و كارهاى زشت مرا در ميان گذشت و آمرزشت قرار داده ، و من اميد آن دارم كه يك شخص گنهكار و نيكو كار در اين ميان ضايع نگردد.
خدايا هنگامى كه ايمان من بر توحيد و يگانه پرستى تو گواهى دهد، و زبانم بستايش و تمجيدت گويا باشد، و قرآن مار بزياده بخشيهاى كرمت راهنمائى كند چگونه روى اميدم از وعده نيكويت شكفته نگردد.
معبودا! احسانهاى پى در پيت نسبت بمن مرا راهنمائى كند كه نظر خوشى درباره ام دارى پس چگونه بدبخت شود كسى كه نظر تو نسبت باو خوش ‍ باشد.
خدايا اگر چشماى خشم بارت بديده نابودى بمن بنگرد، در مقابل ديده هاى مهرت كه درصدد نجات منند ديگر بخواب نروند.
خدايا اگر گناهم مرا در معرض كيفرت قرار داده ولى اميدم مرا بپاداش ‍ نيكويت نزديك ساخته .
خدايا اگر ببخشى بفضل خود بخشنده اى و اگر عذاب كنى از روى عدل تو است ، پس اى خدائى كه جز فضلش اميد نرود، و جز از عدلش ترس ‍ ديگرى نيست ، درود فرست بر محمد و خاندان محمد و با فضل خويش ‍ برما منت نه و با عدل خويش حساب ما را نكش .
خدايا تنى برايم آفريده اى و ابزارى در آن بكار نهادى كه هم مى توانم با آنها فرمانبرداريت كنم و هم نافرمانيت ، و هم بدانها تو را بخشم آورم و هم بخشنودى ، و در نفس من داعى خواننده بسوى شهوات و تمايلات را قرار دادى ، و در خانه اى سكونتم دادى كه پر است از آفات ، آنگاه بمن فرمودى خود را از نافرمانى نگهدارى كن و من بكمك تو خود را نگهدارم و بوسيله تو از گناه خوددارى كنم ، و بتو پناه جويم ، و بيارى تو از معصيت احتراز جويم ، و از تو توفيق خواهم تا موجبات خشنوديت را فراهم سازم ، و از تو درخواست كنم اى سرپرست و مولايم زيرا كه درخواست من تو را درمانده نكند.
خدايا تو را خوانم خواندن شخص اصرار ورزى كه از خواندن مولاى خود خسته نشود، و بدرگاهت زارى كنم همانند كسى كه بخاطر داشتن دليل و حجت در دعوا بر زيان خويش اقرار دارد.
خدايا اگر - از نظر پوزش خواهى از گناه - راهى براى تبرئه شدن رساتر از اعتراف بدان ، سراغ داشتم همان را بدرگاهت مى آوردم .
پس اى خدا با همين اعترافى كه كرده ام گناهم را ببخش ، و هنگام بازگشتم از درگاه خويش نااميد باز مگردان .
خدايا نفس من با اعتراف بگناه بدرگاهت شتافته و بخشش را از تو خواهد، و دهانه هاى آرزوهايش را بسوى توجه و نظر مهربانانه تو باز كرده آن نظر و توجهى را كه سزاوارش نيست پس اى خدا آنچه را درخواست كرده ام باو ببخش ، و آنچه را جويايش هستم بدو كرم فرما كه براستى تو در مورد تحقق بخشيدن بآرزوى آرزومندان بزرگوارترين بزرگوارانى ، خدايا تو خود مى دانى كه من به چه گناهانى دست زده ام ، و چسان بر جان خويشتن زياده روى كرده ام ، و در اينصورت يا مرا بنده فرمانبردارى بحساب آر و مورد اكرام و بزرگوارى خويش قرارم ده و يا بنده نافرمانى منظورم كن و مشمول رحم و مهرت فرما.
خدايا گويا خود را مشاهده مى كنم كه در گور خود بپهلو خفته و همسايگان و نزديكان تشييع كننده از كنارش رفته و هر بيكسى به بيكسيش گريسته و دلسوزان فاميلش سرشگ از ديده ريخته ، و دوستان و خويشانش از لب گور او را صدا زده ، همانها كه در زمان زندگيش چون بزمين مى افتاد بدشمنيش ‍ بر مى خاستند، و بحالى افتاده كه درماندگيش بر هيچ بيننده اى پوشيده نمانده ، و بر هر كه او را بدان حال خفته در گور بيند بيچارگيش پوشيده نباشد در آنوقت است كه تو فرمائى : اى فرشتگان من اين بنده من تك و تنهائى است كه نزديكان از او دور گشته ، و بيكسى است كه خاندانش ‍ باو جفا نموده اند، اكنون بر من در آمده و در لحد بيكس و تنها مانده ، و او كسى بود كه در دنيا مرا مى خواند، و به توجه و نظر من در چنين روزى نسبت بخود اميدوار بود، پس اى خدا در آنوقت است كه تو بخوبى از من پذيرائى كنى ، و از خاندان و خويشانم بمن مهربانترى .
خدايا اگر كناهانم ميان زمين و آسمان را بپوشاند و ستارگان را بشكافد و تا قعر زمين رفته باشد ولى باز هم نوميدى از آمرزشت و ياس از رسيدن بخوشنوديت بمن دست ندهد و در نيتجه نتواند نوميدانه مرا از درگاهت باز گرداند.
معبودا بهمان ترتيب و با همان دعائى كه بمن ياد دادى تو را خواندم پس مرا از آن پاداشى كه وعده ام فرمودى محروم مفرما، نعمت تو بود كه مرا بطرز نيكوى دعا بدرگاهت هدايت كرد، و اتمام نعمت بدان است كه مرا مشمول پاداش ستوده و نيكويت بگردانى .
خدايابعزت و جلال تو سوگند من چنان دوستت دارم كه شيرينى و حلاوتش در دلم جايگير گشته و اين مطلب كه تو دوستدارانت را مبغوض داشته باشى در دل يكتاپرستانت جايگير نيست و اين سخن را نپذيرند).
خدايا من چشم براه گذشت توام همچنانكه گهنكاران چشم راهش هستند، و از آنسو از دريافت آن رحمت و مهرت نيز كه نيكوكاران انتظارش ‍ را دارند مايوس نيستم ، خدايا بمن غضب مكن كه من نيرو و تاب غضب تو را ندارم و بر من خشم مكن كه من نتوانم در برابر خشمت ايستادگى كنم .
خدايا مگر ما در برابر آتش دوزخ مرا پروريده ، پس اى كاش مرا نپروريده بود؟ و آيا براى شقاوت و بدبختى مرا زائيده ؟ پس اى كاش مرا نزائيده بود.
خدايا اشگم ريزان گردد در وقتى كه لغزشهايم را ياد كنم ولى نمى دانم چرا اشكم ريزان نگردد با اينكه نمى دانم سرانجامم بكجا انجامد، و مسيرم بكجا پايان يابد، و نفس خود را چنان بينم كه بمن نيرنگ زند، و روزگارم را مشاهده مى كنم كه مرا گول زند، در صورتيكه بالهاى مرگ بر سرم سايه افكنده ، و ديدگانش از نزديك مرا تحت نظر و نگاه خويش قرار داده ، وبا اينكه بانگ بلندش گوشهايم را پر كرده عذرم در ارتكاب گناه و غفلت از مرگ چيست ؟
خدايا من از آن بزرگوارى كه در ميان زندگان جامه تندرستيش را ببرم كرم اميد آن دارم كه با زيادى مهرش در ميان مردگان برهنه ام نسازد. و از آنكس ‍ كه در دوران زندگى با احسان خود سرپرستيم كرد اميدوارم كه هنگام مرگم همان را براى آمرزش واسطه و شفيعم گرداند.
اى مونس هر بيكس ، به بيكسى من در گور همدمى بخش ، و اى همدم هر تك و تنها، به تنهائيم در قبر رحم فرما، و اى دانا هر راز و سخن در گوشى ، و اى بر طرف كننده سختى و گرفتارى نظرت در ميان ساكنين اين كره خاكى نسبت بمن چسان است ! كه تو در دوران زندگى اين دنيا بمن مهربان بودى ، اى كه در نعمت بخشى از همگان زياده بخش تر، و انعام نعمتش به بندگان از همه بيشتر است .
خدايا نعمتهائى كه بمن دادى آنقدر بسيار شد كه از شمردنش ‍ عاجز گشته و طاقت سپاسگزارى و پاداشش را ندارم . پس تو را ستايش بر آن نيكى و احسانى كه فرمودى ، و تو را سپاس بر گرفتاريت كه دادى ، و تو را ستايش بر عطائى كه كردى .
خدايا محبوبترين چيزها نزد من و سودمندترين آنها براى خانه گورم آن چيزهائى است كه براهنمائى خويش مرا بدان كنى ، و بمهر خويش مرا بخود نزديك سازى پس درود فرست بر محمد و خاندانش و مرا بدانچه گفتم وادار كن ، چون تو نسبت بمن از خودم مهربانترين .
خدايا اگر كوتاهى و تقصيرم مرا شايسته محروميت از رحمت تو داند ولى اعتراف بگناهم مرا به نيكوئى و احسان رحمتت اشارت كند، خدايا اگر گنهكاران اعتراف بگناه خود كنند آيا آنانرا بدرگاهت مى پذيرى ؟ و آيا اعتراف بخطا كارى ، خطاكاران را بى نياز سازد؟
خدايا ببهترين ثناها ثنايت گويم چونكه بلا و آزمايشت در پيش من بهترين آزمايشها است ، تو بمن نيكى كردى ولى من بخويشتن بد كردم ، تو نعمتهائى بسيار بدوش من نهادى ولى من بر پشت خويش گناهانى سنگينى بار كردم ، چه بسيار نعمتى كه ما شكرش را نگذارديم ، و چه بسيار خطاهائى را كه بر من شماره كردى و من شرم دارم كه آنها را بزبان آرم و اگر آنها را نبخشى از زشتى و كيفر آن بيمناكم .
خدايا پس هرگاه بدرگاهت فرياد كنم بفريادم رحم كن ، و هرگاه تو را مناجات كنم مناجاتم را بشنو و خواسته ام را انجام ده چونكه من بخطاى خويشتن اعتراف دارم و ندارى و بيچارگيم و هوا پرستى و سنگدلى و ناتوانى كردارم را برايت بيان كنم ، و تو خود فرموده اى : ... اينان براى پروردگارشان فروتنى نكردند و زارى ننمودند و من اينك اى خداى من پيش روى توام كه مرا مى بينى و سخنم را مى شنوى و بازگشتگاه و جايگاهم را مى دانى ، و هم آنچه را كه مى خواهم گفتارم را بدان آغاز كنم ، اى آقاى من تقديرات تو درباره من بر بد كرداريم نسبت بتو جريان يافته و بهر آنچه از من سر زده در پنهانى و آشكارم ، و تو بپايان رساننده اى آنچه را از من بر آن پيمان گرفته اى ، و بدست تو است نه بدست ديگرى آنچه را از فزونى و كمى من بخواهى ، پس درود فرست بر محمد و خاندانش و درباره من آنچه را تو خود شايسته آنى انجام ده تو آنچه را من از تو درخواست كردم بكرم خويش بمن عطا فرما و گر چه شايسته آن نباشم .
معبودا مرا كامل آفريدى و در كودكى پروريدى ، و دار او با كفايتم قراردادى تو را بر اين نعمت ها و بر هر حالى ستايش كنم و از تو خواهم خدايا كه نعمتهاى خود را با كاميابى ببهشت و نجات از آتش برايم كامل گردانى اى كريم
خدايا اگر مرا بگناهانم مواخذه كنى و بكردارم بسنجى اينكار تو منافات ندارد كه نسبت بمستمندان مهربان و بدرخواست كنندگان جودمند، و بجويندگان بخشنده و بگنهكاران آمرزنده باشى ، چون تو مهربانترين مهربانانى ، و تو آن خدائى هستى كه آمرزش گناه و سر و صورت دادن به عيب بندگان برايت بزرگ نيست .
پس اى خداى من درود فرست بر محمد و خاندانش و بيامرز گناهانم را، و سر و صورت ده به عيوبم ، و از انجام فرمان برداريت و رحمت فراخنايت بدان اندازه بمن عطا فرما كه مرا در زمره بندگان و مژه است و برگزيدگانت و شايستگان بزرگوارى و بخشندگيت قرار دهد، زيرا من درخواست بزرگى از تو كردم و تو بزرگتر از آنى كه من از تو در خواست كردم و توبه ام بپذير كه تو براستى توبه پذيرى مهربان هستى ، اى بهترين كسى كه خوانندگان بخوانندش ، و اى برترين كسى كه شخص اميدوار بدو اميد كند، من بعهد و پيمان دين اسلام بدرگاهت توسل جويم ، و بحرمت قرآن كريم بر تو تكيه و اعتماد كنم ، و بحق محمد و خاندان محمد بدرگاهت تقرب جويم . پس درود فرست بر محمد و خاندان محمد و آن عهد و پيمانى را كه بوسيله آن اميد روا شدن حاجتم را دارم برسميت بشناس ، بمهرت اى مهربانترين مهربانان .
و من دعائه عليه السلام فى المناجاه
لك الحمديا ذا الجود و المجد و العلى
تباركت تعطى من تشآء و تمنع
الهى و خلاقى و حرزى و موئلى
اليك لدى الاعسار و اليسر افزع
الهى لئن جلت و جمت خطيئتى
فعفوك عن ذنبى اجل و اوسع
الهى لئن اعطيت نفسى سولها
فها انا فى روض النداقه ارتع
الهى ترى حالى و فقرى و فاقتى
و انت مناجاتى الخفيه تسمع
الهى فلا تقطع رجآئى و لا تزغ
فؤ ادى فلى فى سيب جودك مطمع
الهى لئن خيبتنى اوطردتنى
فمن ذا الذى ارجو و من ذا اشفع
الهى اجرنى من عذابك اننى
اسير ذليل خائف لك اخضع
الهى فانسنى بتلقين حجتى
اذا كان لى فى القبر مثوى و مضجع
الهى لئن عذبتنى الف حجه
فحبل رجائى منك لا يتقطع
الهى اذقنى طعم عفوك يوم لا
بنون و لا مال هنالك ينفع
الهى اذا لم تعف عن غير محسن
فمن لمسى بالهوى يتمتع
الهى اذالم ترعنى كنت ضآئعا
و ان كنت ترعانى فلست اضيع
الهى لئن فرطت فى طلب التقى
فها انا اثر العفوا قفوو اتبع
الهى لئن اخطات جهلا فطالما
رجوتك حتى قيل ما هو يجزع
الهى ذنوبى بذت الطود و اعتلت
و صفحك عن ذبنى اجل و ارفع
الهى ينحى ذكر طولك لوعتى
و ذكر الخطايا العين منى يدمع
الهى اقلنى عثرتى و امح حوبتى
فانى مقر خآئف متضرع
الهى انلنى منك روحا و راحه
فلست سوى ابواب فضلك اقرع
الهى لئن اقصيتنى اواهنتنى
فما حيلتى يارب ام كيف اصنع
الهى حليف الحب فى الليل ساهر
يناجى و يدعو و المغفل يهجع
الهى و هذا الخلق ما بين نآئم
و منتبه فى ليله يتضرع
و كلهم يرجونوالك راجيا
لرحمتك العظمى و فى الخلد يطمع
الهى يمنينى رجآئى سلامه
و قبح خطيئاتى على يشنع
الهى فان تعفو فعفوك منقدبى
و الافبا لذنب المدمر اصرع
الهى بحق الهاشمى محمد
و حرمه اطهار هم لك خضع
الهى بحق المصطفى و ابن عمه
و حرمه ابرار هم لك خشع
الهى فانشرنى على دين احمد
منيبا تقيا قانتالك اخضع

next page

back page