1- سوره فاطر، آيه 45.
2- در برخى از نسخه هاى مهج الدعوات
لسغيه بجاى لسعيه است و روى آن نسخه معنا
چنين مى شود: و براى گرسنگى خويش كسى را جز تو نيابد
ولى همين كه انتخاب شد ظاهرتر است گذشته از اينكه احتمال تصحيف هم در آن نسخه مى
رود.
3- سوره ذاريات آيه 18-17.
4- سوره بقره آيه 199.
5- سوره آل عمران آيه 17.
6- سوره آل عمران آيه 135.
7- سوره آل عمران آيه 159.
8- سوره نساء آيه 64.
9- سوره نساء آيه 110.
10- سوره مائده ، آيه 74.
11- سوره انفال آيه 33.
12- سوره توبه آيه 80.
13- سوره توبه آيه 113.
14- سوره توبه آيه 114.
15- سوره هود آيه 3.
16- سوره هود آيه 52.
17- سوره هود آيه 61.
18- سوره هود آيه 90.
19- سوره يوسف آيه 29.
20- سوره يوسف آيه 97.
21- سوره يوسف آيه 80.
22- سوره كهف آيه 55.
23- سوره مريم آيه 47.
24- سوره نور آيه 62.
25- سوره نمل آيه 46.
26- سوره ص آيه 24.
27- سروه مومن آيه 7.
28- سوره مومن آيه 55.
29- سوره شورى آيه 5.
30- سوره محمد آيه 19.
31- سوره فتح آيه 11.
32- سوره ممتحنه آيه 4.
33- سوره ممتحنه آيه 12.
34- سوره منافقون آيه 5.
35- سوره نوح آيه 10.
36- در كتاب جا افتاده است .
37- در كتاب جا افتاده است .
38- در عبارت دعا ميان نسخه موجود نزد ما و كتاب
بلد الامين اختلافاتى بود كه ما از روى همان نسخه موجود نزد خود ترجمه كرديم ، و
مرحوم كفعمى در حاشيه بلد الامين ص 46 شرحى براى جمله لا
اقول لك العتبى لا اعود...، جمع بين اين كلام و كلام حضرت سجاد عليه السلام
لك العتبى ... ذكر كرده كه براى اهلش مراجعه بدان بد نيست و در بحار چاپ
جديد ج 87 صفحه 338 اين دعا را نقل كرده و مصحح محترم در پاورقى سخنى گفته كه با
ذوق اهل حديث چندان سازگار نيست و اللّه العالم .
39- و در نسخه بلد الامين و بحار چنين است
فما قصرت رحمتك بنا عن دفاع نعمتك كه معناى آن چنين است :
... ولى رحمت تو مى تواند ما را از خشم تو دور سازد...
40- سلسل : آب گواراى بهشتى .
41- شفع در لغت بمعناى انضمام چيزى است بمانند آن
، و بمعناى عدد زوج نيز آمده ، و مفسرين در تفسير آيه شريفه
و الشفع و الوتر چندين معنى ذكر كرده اند مانند اينكه گفته اند
شفع بمعناى مخلوقات و يا نمازهائى كه شماره ركعات آن جفت است ، و يا بمعناى
شب و روز، و يا مقصود روز عيد قربان و امثال اينها است و بعيد نيست معناى اول كه
همان مخلوقات خداى تعالى باشد در اينجا مناسب تر از معانى ديگر باشد.
42- محدث قمى ره پس
از جمله يا مصطفى محمد صلى اللّه عليه و آله
جمله ديگرى هم نقل كرده و آن اين است : صل على محمد و آله و
افعل بى كذا و كذا
يعنى : درود فرست بر محمد و خاندان آن حضرت و درباره من چنين و چنان كن ... ولى در
هر دو نسخه اى كه از صحيفه نزد ما بود آن اضافه را نداشت . و اللّه العالم
43- سوره ابراهيم آيه .
44- سوره واقعه آيه 5-6.
45- سوره اعراف آيه 196.
46- سوره زمر، آيه 67
47- سوره يونس آيه 81.
48- سوره اعراف آيه 118-119.
49- بنام خداى بخشاينده مهربان ، بگو او خداى
يگانه است ، خداى بى نياز است ، نزاده و نه زائيده شده و هيچكس همتاى او نيست ، اين
چنين است خداوند پروردگار ما، خدا ما را بس است و او نيكو ياورى است ، براستى كه او
نيرومند و ياور است .
0
50- در هر سه جا بجاى اين جمله نام خود و پدرش را
بنويسد.
1
51- اعتصام در لغت بمعناى : توسل ، چنگ زدن ، تكيه
كردن ، پناه جستن ، خود نگهداشتن بوسيله ديگرى ، پناه گرفتن و امثال اين معناى آمده
كه همه آنها در فقرات دعا مناسب است و ما نيز باصطلاح براى
تفنن در عبارت چند تا از اين معانى را آورديم .
52- اين ترجمه روى نسخه
صدقت بقاف است ، و بنابر اينكه صدقت
بقاء باشد چنانچه در بعضى نسخ هست يعنى رفتار تو با اميد من مصادف گشت . و
پشت كرده مايوسانه بازگشت ، در حالى كه تجهيزات جنگى
و نفراتش را در هم كوفتى ، و آرزوهايش را بر باد دادى .
53- اشاره بنامهاى خمسه طيبه عليهم السلام است .
54- اشاره بحديثى است كه از رسول خدا صلى اللّه
عليه و آله روايت شده كه فرمود: خداى تعالى من و عترتم را بصورت اشباح نورى در نزد
خود آفريد.
55- شايد مقصود ديوانگى و يا ابلهى باشد.
56- ظاهرا مقصود اين است كه جز گرفتن جانم
- كه بمفاد
كل نفس ذائقه الموت بناچار آن را خواهى گرفت
- مابقى نعمتهاى خود را از من سلب مفرما.
57- بجاى اين جمله نام شخص مورد نظر و پدرش را ذكر
كند.
58- هرير در لغت عرب بصداى زوزه روباه و سگ و
امثال آنها گويند. و ليله الهرير يكى از شبهاى جنگ صفين بود كه جنگ سختى در آن شب
ميان دو لشگر در گير شد و چون لشگريان صداهائى شبيه زوزه مى كشيدند از اين جهت آن
شب را ليله الهرير گويند. و شبهاى ديگرى نيز در جنگهاى قبل از صفين بهمين مناسبت
بدين نام خوانده شده .
59- هرير در لغت عرب بصداى زوزه روباه و سگ و
امثال آنها گويند. و ليله الهرير يكى از شبهاى جنگ صفين بود كه جنگ سختى در آن شب
ميان دو لشگر در گير شد و چون لشگريان صداهائى شبيه زوزه مى كشيدند از اين جهت آن
شب را ليله الهرير گويند. و شبهاى ديگرى نيز در جنگهاى قبل از صفين بهمين مناسبت
بدين نام خوانده شده .
60- اشاره است به آيه شريفه : و لا تحسبن الذين
قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
سوره آل عمران ، آيه 169
61- ظاهرا مقصود مردان فرومايه و پست و عوام است .
62- مجلسى ره گويد:
يعنى ختم تو كه نتيجه دروغ ما است در ميان ما بزرگ و مستحكم شده .
63- حدابير جمع حدبار است ، و حدبار بشتر لاغرى
گويند كه از لاغرى استخوان پشتش آشكار شده ، و حضرت در اين جمله سالهاى خشك را
بشتران مزبور تشبيه فرموده .
64- يا نسبت بما بى وفا گشته .
65- و در برخى نسخ العود
بجاى القود است و عود
بمعناى شتران پير و گوسفندان است .
66- مجلسى اول در شرح اين فقره گويد: مراد از عنان
: ابر است و مقصود از ابر مكفوف يعنى ابرى كه از ريزش باران ممنوع است . ولى شايد
آنچه را در ترجمه اختيار كرديم ظاهرتر باشد.
67- يعنى ما را در مقابل گناهانى كه از ما سر زده
سهم و بهره مده كه در نتيجه مستحق عذاب تو گرديم .
68- منظور از قبه در اينجا نيشهائى است كه معمولا
در اواخر اسفندماه بر درختان مى زند و كم كم برگ و گل از ميان آنها بيرون مى آيد.
69- قسمت اول اين دعا كه
ترجمه اش از نظر شما مى گذرد بيشتر جملاتش اقتباس از آيات مختلف قرآن است ،
و اين جمله حكايت قول حضرت ابراهيم عليه السلام است كه خداوند داستانش را در سوره
ابراهيم آيه 39 بيان فرموده است .
70- اين جمله از آيه 15 سوره مومن اقتباس شده و در
اينكه مقصود از روح در اينجا چيست ميان مفسرين اختلاف است ، يكى همان معناى متبادر
و حقيقى يعنى جان و ديگر آنكه منظور از روح جبرئيل
باشد، يعنى خدا بسوى هر كس كه خواهد جبرئيل را براى معبوث كردن و بر انگيختن ،
بمقام نبوت و پيامبرى مى فرستد، و برخى گفته اند: منظور از روح : قرآن و يا هر
كتابى است كه از آسمان نازل گشته ، و دسته اى گفته اند: منظور از روح ؛ وحى است ...
و براى توضيح بيشتر به تفسير مجمع البيان و يا تفاسير ديگر مراجعه شود.
71- در اينكه منظور از سبع المثانى چيست ميان
مفسرين اختلاف است بسيارى گفته اند: منظور از سوره فاتحه الكتاب است ، و برخى گفته
اند: مقصود هفت سوره بزرگ قرآن از سوره بقره تا سوره انفال يا توبه كه ميان آندو
بسم الله فاصله نشده ، و برخى گفته اند: مقصود تمامى قرآن است ، و در اينكه چرا
بدانها مثانى گفته اند هر كدام سخنى دارند كه براى
توضيح بيشتر بمجمع البيان سوره حجر آيه 87 و يا
بمفردات راغب و مجمع البحرين و لسان العرب در ماده ثنا
مراجعه شود.
72- مترجم گويد: ممكن است از نظر اعراب كلمه :
ماجدا و واجدا را بصورت تميز، و كلمات بعدى را
بصورت حال معنى كرد، ولى ما از نظر وحدت سياق همه را بصورت حالى معنى كرديم .
73- و در دعائى كه از امام صادق عليه السلام در
بحار منقول است و لا غائبا الا رديته است ، يعنى و
نه دور از نظرى را جز آنكه بازش گردانى .
74- اقتباس از سوره طه آيه 130.
75- اقتباس از آيه 25 سوره انسان .
76- ظاهرا منظور لوح محفوظ است .
77- بجاى اين الفاظ حاجات خود را بخواهد.
78- در اينكه منظور از عرش و كرسى در آيات و
روايات و دعا چيست ؟ اختلاف است و مرحوم ثقه الاسلام كلينى در كافى بابى جداگانه
درباره عرش و كرسى منعقد كرده و رواياتى نيز از ائمه نقل فرموده و شارحين نيز شرح
هائى داده اند، و اگر كسى بخواهد از مجموع رواياتى كه در اين باب رسيده و همچنين از
كلماتى كه علماء و بزرگان در شرح احاديث گفته اند اطلاع پيدا كند بايد بكتابهاى
مبسوطى كه بحث عرش و كرسى را عنوان كرده اند چون بحارالانوار (جلد 56 چاپ جديد ص
2-39) و مرآه العقول (ج 1، ص 87-89) و وافى (ج 1 ص 109-112) و ساير شروح اصول كافى
چون شرح ملا صالح و ملاصدرا مراجعه كند، و از جمله كسانى كه تحقيقى كافى در اين
باره كرده اند قاضى سعيد قمى ره است كه در كتاب شرح
اربعين خود ص 129-181 در ذيل حديثى كه از توحيد صدوق
ره روايت كرده بحثى طولانى درباره حقيقت عرش و كرسى عنوان كرده و سخنانى كه
درباره آن دو گفته اند ذكر نموده كه براى طالبين مراجعه بدان سودمند است ، و ما در
اينجا براى تيمن و تبرك بنقل يكى از رواياتى كه در اين باره رسيده است اكتفا مى
كنيم : شيخ صدوق ره
در كتاب معانى الاخبار بسند خود از مفضل بن عمر روايت كرده كه گويد: از امام صادق
عليه السلام پرسيدم : عرش و كرسى چيست ؟ فرمود: عرش در يك معنى همه خلق است و كرسى
ظرف و جايگاه آن است ، و در يك معناى ديگر عرش آن
علمى است كه خداوند پيغمبران و رسولان و ساير حجتهاى خود را بدان آگاه كرد و كرسى
آن علمى است كه هيچيك از آنها را بدان آگاه نساخت .
79- ظاهرا بقرينه سياق يك جمله در اينجا افتاده
باشد و آن اين است : و لا اله الا الله بما هلل الله به
ملائكته يعنى معبودى نيست جز خدا بدانچه فرشتگانش وى
را بيگانگى بدان ستوده اند ولى چون در هر دو نسخه كه نزد ما بود اين جمله
نبود ما هم تصرف نكرده و بهمان ترتيب ترجمه كرديم .
80- مقام وسيله چنانچه از روايات استفاده ميشود
والامقام ترين مقام بهشت است كه خداى تعالى روز قيامت به پيغمبر اسلام
- صلى الله عليه و آله
-
عطا ميكند.
81- در هر دو نسخه كه نزد ما بود:
و بددت الاشراف ... بود كه بپراكندگى ترجمه شده و بعيد نيست تصحيف شده باشد،
و در نسخه بحار: و بذلت الاشراف ... است كه احتمال
تصحيف در آن نيز ميرود، و اگر همينطور كه ترجمه شده باشد بعيد نيست كنايه از شكستن
قدرت و صولت آنها باشد، والله اعلم .
82- آنچه ترجمه شد روى عبارت نسخه بحار الانوار
بود كه بنظر ما صحيح تر آمد ولى در دو نسخه صحيفه كه پيش ما است چنين بود:
اللهم سق الى الى النيسير بعد التعسير يعنى خدايا روان ساز بسوى من آسانى را
پس از دشوارى و آن نيز گرچه غلط نيست ولى از نظر سياق ، نسخه بحار بنظر ما صحيح تر
بود و از اين رو آن را انتخاب كرديم .
83- آيات 23 به بعد از سوره شريفه نمل است .
84- آيات 14 به بعد سوره حم سجده .
85- آيات 24 به بعد از سوره ص .
86- اقتباس از آيه 285 سوره بقره .
87- معناى آن در صفحه پيش در ميان پرانتز گذشته
است .
88- و جاى آن حاجات خود را نام برد.
89- معناى سبع المثانى
و تفسير آن در پاورقى دعاى روز چهارم ماه گذشت بدانجا مراجعه شود.
90- در حاشيه يكى از نسخه ها نوشته بود:
يعنى از جمله : ستايش خاص خدا... تا... شريكى ندارى .
91- معناى سبع المثانى و تفسير آن در صفحه قبل
گذشت .
92- و بجاى آن حاجات خود را ذكر كند.
93- ظاهرا معناى اين جمله آن است كه چنين كسى را
خداوند چنان كند كه براى كارهاى ناشايست خود بهانه درست كند و آنها را در نظر خود و
ديگران خوب جلوه دهد و خود را در انجام آنها حق بجانب داند.
94- در معناى جمله ولم يعزك
منع و لا اكداك اعطاء چند وجه گفته شده كه بنظر ما آنچه ترجمه شد نزديكترين
معانى آن بود و هر كه خواسته باشد از معانى و احتمالات ديگر نيز مطلع گردد بحاشيه
بلد الامين كفعمى ص 106 و يا بجلد هيجدهم بحار الانوار
ط كمپانى
- كتاب الصلوه
- ص 832 مراجعه نمايد.
|