نيايش‌هاي سحرگاه


آداب پس از بيداري

آي آمد صبح تا كه از خاك

اندوده تيرگي كند پاك

و آلوده تيرگي بشويد

آسوده پرنده‌اي زند پر[167]

«من الليل؛ پاره‌اي از شب را به نماز بايست»[168].از قبيل اغراء تحريك و تهييج و نظير عليك بالليل؛ برتو باد به شب مي‌باشد.[169] نيز از كلمه «من الليل» فهميده مي‌شود كه هر كس به مقتضاي معرفت و حال خويش مي‌تواند بر مدت تهجد خود بيفزايد يا از آن بكاهد و به اندكي بسنده كند علاوه بر آن در سوره مزمل آمده است: «عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ؛ خداوند مي‌داند كه شما توان شمارش مقدار معيني از شب را نداريد، از اين رو، عذر شما را پذيرفته است».[170]

ولي از زياده‌روي به ويژه در ايام و لحظه‌هاي ادبار و بي‌حالي بپرهيزيم تا نتيجه عكس ندهد و به سرخوردگي، دل زدگي و محروميت از نماز شب نينجامد.

به تعبير حضرت امام خميني(ره): «ممكن است پس از مدتي بيداري شب  انس و عادت به آن، خداي تعالي كم كم دستگيري مي‌فرمايد و با يك لطف خفي خلعت رحمت بر تو بپوشاند، ولي از سر عبادت مجملا غافل مباش و همه را به تجويد قرائت و تصحيح ظاهر فقط مپرداز».[171]

از اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) روايت است كه: «يا كميل، ان الله لا يسألك الا علي فرض[172]؛ اي كميل، خداوند تو را جز بر (عملي كه انجام يا ترك آن) واجب است پرسش نخواهد كرد.

پس قدر معيني از شب را ذكر و حضور بپردازد و در صورت داشتن وقت و حال بيش‌تر، باز به ذكر يا فكر و يا مناجات مشغول شود.

از  امام صادق(عليه‌السلام) روايت است[173] چون صداي خروس را بشنود، بخواند:

سبوح قدوس ربنا و رب الملائكة و الروح سبقت رحمتك غضبك لا اله الا انت، عملت سوء و ظلمت نفسي فاغفر لي انه لا يغفر الذنوب الا انت فتب علي انك انت التواب الرحيم؛ پاك و منزه است پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح؛[174] مهرباني‌ات بر خشم تو پيش دارد، معبودي جز تو نيست، تو را منزه مي‌دانم و سپاس مي‌گويم، من بد كرده‌ام و بر خود ستم روا داشته‌ام، مرا بيامرز، همانا جز تو، گناهان را نيامرزد.

شرم باد از حضرت حق آدمي را هر سحر             كو به خواب غفلت است و حمد گويان فاخته[175]

الهي! خروس را سحر باشد و حسن را نباشد.[176]

الهي، خروس را در شب خروش باشد و حسن خاموش باشد.[177]

گرچه همه را خواب سحرگه بربايد                      ليكن تو مرا ديده بيدار عطا كن[178]

چون از خواب برخاستيم، سجده كنيم؛ چنان كه رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) پس از بيداري سجده مي‌كرد.

«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ؛ پروردگارت را به حمد و سپاس، تسبيح گوي و از سجده كنندگان باش. و پروردگارت را پرستش كن تا تو را يقين فرا رسد.»[179]

«وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا ؛ مقداري از شب، خدا را سجده كن و شب طولاني را به تسبيح او بپرداز.»[180]

ارباب معرفت گفته‌اند: جداي از سجده‌هاي نمازهاي واجب روزانه، سجده‌اي بايد كه به تعجيل سر از خاك برنداري و بگويي: « لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ؛ خدايا معبودي جز تو نيست، تو پاك و منزهي و من از ستمكارانم». [181]

مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي به نقل از استاد خود مرحوم ملا حسين قلي همداني، مداومت بر يك مرتبه سجده طولاني در هر شبانه روز را با ذكر «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» براي اصلاح دل و دريافت و تحصيل معارف خدايي بسيار تأثير گذار مي‌دانست.[182]

همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي            به پيام آشنايان بنوازد آشنا را[183]

الهي، غبطه ملائكه‌اي مي‌خورم كه جز سجده ندانند. كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود.[184]

از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايت است كه: سه نفراند كه خداوند، فرشتگانش را مباهات كند: (يكي از آنان) كسي است كه مقداري از شب را برخيزد، تنها به سجده رفته در آن به خواب رود. پس خداوند (در اين حال) به ملائكه مي‌فرمايد: بنده‌ام را بنگريد كه روحش نزد من است و كالبدش برايم به سجده رفته است.[185]

«خواب خداوندان مجاهده، صدقه بود از خداي ـ تعالي ـ بر ايشان و خداي تعالي مباهات كند ـ با فريشتگان ـ به بنده‌اي كه در سجود بخسبد، گويد: بنگريد به بنده من كه جان وي به محل راز گفتن است و تن وي بر بساط عبادت ـ گسترده ـ است.[186]

به سجده رفته بگوييم:

الحمدلله الذي احياني بعد ما اماتني و اليه النشور، الحمدلله الذي رد علي روحي لاحمده و اعبده؛[187] سپاس خدايي را سزاست كه مرا پس از مرگم (خوابم) زنده (بيدار) كرده است، و (زنده شدن در) قيامت (بازگشت) به سوي اوست؛ سپاس از آن خدايي است كه روحم را در (كالبد) من بازگردانده تا سپاسش گويم و عبادتش كنم.

يا بگوييم:

الحمدلله الذي رد علي روحي لاحمده و اعبده و اشكره ؛ سپاس از آن خدايي است كه روحم را بر (كالبد) من بازگردانده تا سپاسش گويم و عبادتش كنم و شكرگزارش باشم.

حسبي الرب من العباد، حسبي الذي هو حسبي منذ كنت حسبي، حسبي الله نعم الوكيل؛ پروردگار، مرا در ميان بندگان كفايت كند، آنكه كفايتم كند مرا بسنده است، هر زماني كه باشم، او مرا بس است، خداوند مرا پشت كار و كارساز خوبي است.

طهارت و وضو بگيريم و مسواك كنيم.

امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: همانا مسواك زدن پيش از گرفتن وضو در سحر از سنت (پيامبر(صلي الله عليه و آله) است.[188]

اهل بيت(عليهم‌السلام) سفارش كرده‌اند كه چون براي برپايي نماز شب برخاستيد، به آسمان بنگريد و اين آيات را بخوانيد[189]:

«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ  الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ  رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ  رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ؛ به يقين در آفرينش آسمان‌ها و زمين و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هاي (روشني) براي خردمندان است، همان‌ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‌اند، ياد مي‌كنند؛ و در اسرار آفرينش آسمان‌ها و زمين مي‌انديشيند؛ (و مي‌گويند:  بار الها اين‌ها را بيهوده نيآفريده‌اي؛ منزهي تو مرا از عذاب آتش نگاه دار. پروردگارا! هر كه را تو ( به خاطر اعمالش) به آتش افكني، او را خوار و رسوا ساخته‌اي، و براي افراد ستمگر، هيچ ياوري نيست. پروردگارا، گناهان ما را ببخش و بدي‌هاي ما را بپوشان و ما را با نيكان (و در مسير آن‌ها) بميران. پروردگارا، آنچه را به وسيله پيامبرانت و به ما وعده فرمودي، به ما عطا كن و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان؛ زيرا تو هيچ گاه از وعده خود تخلف نمي‌كني. »[190]

استاد شهيد مطهري درباره اين آيات مي‌گويد:

«آيات آخر سوره آل عمران... صداي هستي است و از قلب وجود برخاسته است».[191]

از اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) روايت است كه: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيوسته هر شب سه مرتبه از خواب بيدار مي‌شدند و (مسواك كرده)[192] به آفاق آسمان مي‌نگريستند و پس از قرائت پنج آيه ياد شده از سوره آل عمران به نماز مي‌ايستادند.[193]

و نيز يكي از همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله) پرسيده شد كه: شگفت‌آورترين چيزي كه از پيامبر ديده‌اي چه بود؟ گفت: همه رفتار پيامبر اعجاب‌انگيز بود، ولي عجيب‌ترينش در شبي رخ داد كه در خانه‌ام استراحت مي‌كرد كه ناگهان از جاي برخاست و جامه‌اش بر تن كرد و وضو ساخت و به نماز ايستاد و در آن حال سرشك ديدگانش از گونه‌هاي مبارك آن عزيز جاري مي‌شد؛ به گونه‌اي كه بخشي از جامه آن حضرت تر شد، سپس به سجده رفتند. و همچنان تا صبح مي‌گريستند تا اين كه بلال به اذان ايستاد و پيامبر به مسجد رفتند، بلال آن حضرت را گريان ديد و عرض كرد: اي پيامبر خدا! لطف حق تعالي كه شما را فرا گرفته، چرا چنين گريانيد؟

پيامبر فرمودند: «افلا اكون عبدا شكور» آيا بنده سپاس‌گزاري نباشم؟» و گريان نباشم، چه شامي كه گذشت خداي متعال آياتي بر من فرو فرستاد؛ در پايان فرمود: «ويل لمن قرأها و لم يتفكر فيه؛ واي بر آنكه اين آيات را بخواند و در آن نينديشد».

شـنـيـدسـتـم شبي شب زنده‌داري         بـه  گـردون  داشـت  چـشـم اشـكـباري

هـمـي ديـد آن  نـظر بـاز شـبانه               كــواك   را  بـه  چــشــم  عـاشــقــانـه

بـه چـشمان در تماشاي سماوات             بـه  جـان بـا روي جـانـان در مـناجات

نظر بر انجم رخشنده مي‌دوخت               به حيرت همچـو شمع بزم مي‌سوخت

گهي با فكر و گه با ذكر سبوح                هـمـي  روشــن  نـمـود  آيـيـنـه  روح

چو مرغ حـق به دل با ناله زار              بـه  ذكـر  حـق سـحـر كردي شب تار

هــمــي  گـفـتـا الـهـي  يـا الهي              بـه  سـوي خـود  مـرا  بـنـمـاي راهي

موهايمان را شانه كنيم و تميز و معطر به نماز بايستيم.

نماز شب را با آداب و حال و حضور قلب و محزون برپا داريم و در تحصيل حال همت كنيم.

از گريه و ندبه و آه و دعا، دريغ نكنيم كه سخت در نزول رحمت بي‌كران پروردگار و جلب عنايت و رضايت آن عزيز مؤثراند.

بگو به خواب كه امشب ميا به ديده ما                  جزيره‌اي كه مكان تو بود آب گرفت

الهي، به حرمت راز و نياز اهل راز و نيازت، اين نااهل را سوز و گداز ده.[194]

حتما ظهور حضرت حجت را از خداوند بخواهيد.

نگران با من استاده سحر

صبح مي‌خواهد از من[195]

مهديا، تو نه دوري و نه آمدنت دير است؛ تو زودتر از انتظاري.

به جان خواجه و حق قديم و عهد درست               كه مونس دم صبحم، دعاي دولت توست[196]

همواره دل و زبانمان يكي باشد، حتي در مناجات، دعاهايي را بخوانيم كه با حالمان مناسبت دارد؛ يعني چيزي بگوييم و بخواهيم كه با حال و حقيقت درونمان سازگار است.

وقت سحرگاه رحيل دعا                   بر سپه غصه شبيخون زنم[197]

از مناجات و دعاي اهل بيت(عليهم‌السلام) بهره بجوييم و خود را با مفاهيم و محتواي آن همگون سازيم؛

سحرگاهان كه مخمور شبانه                 گرفتم باده با چنگ و چغانه[198]

«بر بنده مراقب، به حكم عقل واجب است كه در جهات عبوديت و بندگي و در تهجد و شب زنده‌داري خصوصا و ديگر اوراد و اذكاري كه دارد، به پيشوايان ديني اقتدا كند و وظايف خود را در اين موارد از اهل بيت(عليهم‌السلام) نبوت اخذ نمايد و آنچه را كه از آنان رسيده اسوه و الگوي خود قرار دهد، بلكه مي‌بايست حال خود را با احوالات آن‌ها مقايسه كند و از اين مقايسه، آنچه را كه از تمكن، و تذلل و تضرع و زاري بر او واجب است به دست آورد و ببيند جايي كه آن‌ها با اين كه مقربان درگاه الهي و مطيع فرامين او بوده‌اند و لحظه‌اي معصيت او نكرده و از ياد او غافل نشده‌اند اين گونه در مقابل او به تضرع و زاري و گريه و ناله مي‌پردازند، وظيفه ما با اين همه گناه و اتصاف به اين همه اخلاق زشت و ناپسند چه خواهد بود».[199]

شكرگزار باشيم كه در دوره كفر و كافر و معاند با اهل بيت(عليهم‌السلام) به دنيا نيامده‌ايم و از نفاق و دو رويي برحذريم.

براي شفاعت و وساطت به اهل بيت(عليهم‌السلام) متوسل شويم، تا خداوند از گناهانمان بگذرد و آن‌ها را به حسنات تبديل سازد و از ما راضي شده، ما را در جرگه خواص، پذيرا باشد.[200]

فرستاده حبيب ـ (ملكي كه او را از خواب بيدار كرده)ـ را گرامي داريم؛ يعني پس از تصديق رسالت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) تصديق اوصياي دوازده گانه آن حضرت كه حجت‌هاي خداوند و خلفاي او در زمين‌اند، بگوييم:

اي فرشته ـ اي ـ كه از جانب مهربان‌ترين مهربانان و بزرگوارترين و بخشنده‌ترين بزرگواران و بخشندگان ندا مي‌دهي ... آنچه را كه از سؤال، توبه، استغفار، نياز، ذلت و انكسار بر تو عرضه داشتم به صورت امانت تسليم تو مي‌كنم و اميدوارم كه تو آن‌ها را از من ستانده و به ‌آن‌كه تو را به سوي ما فرستاده و ابواب توسل را به روي ما گشوده عرضه بداري.[201]

اميدي كه دارم به فضل خداست              كه بر سعي خود تكيه كردن خطاست

طريقت همين است كه اهل يقين               نـكـو كــار بـودنـد و تـقـصـيـر  بـيـن

مـشـايخ همه شب دعا خوانده‌اند             ســحـــرگـاه  ســجــاده  افـشانـده‌انـد[202]

گاه به اقتضاي حال و حضور بي‌واسطه، دارايي دل و جانش را عرضه كنيم و همه واسطه‌ها را كه به او منتسب‌اند و نيز زيبايي‌هاي آسمان و زمين را نام بريم، ناز كنيم و آرزومندي‌هايمان را خواستار شويم.

الهي، خوشا آنان كه در جواني شكسته شدند كه پيري خود شكستگي است.[203]

الهي، شكرت كه پير ناشده استغفار كردم كه استغفار پير،  استهزاء را ماند.[204]