[54]- كافي: ج 2، ص 346 ـ ميزان الحكمة: ج 7،
باب 3084، ص 249 . در روايتي از امام صادق(عليهالسلام) آمده است
كه: خواستهشان را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت.(نك: همان).
[64]- حزام چيزي را گويند كه محكم به كمر
ميبندند؛ حازم فردي را گويند كه با احتياط مثل كسي كه كمرش را
بسته است حركت ميكند؛ حزم يعني انسان محكم خود را ببندد و تلرزد و
از هر آسيبي در اثر اين محكم بستن مصون بماند.» نك: اسرار عبادت:
عبدالله جوادي: ص 300.
[101]- مجمع البيان: ذيل آيه 17 سوره ذاريات ـ
وسائل الشيعه: ج 2، باب 10 ، ح 7 و 9 ـ تفسير صافي: ج 5، ص 70 ،
برگرفته از تهذيب و مجمع: تهذيب الاحكام: ج 2، ص 130 ـ التهجد و
قيام الليل: ص 90.
[102]- اصول كافي، ثقة الاسلام كليني: ترجمه و
شرح سيد جواد مصطفوي، ص 38.
[103]- الفقيه: جزء اول، ص 305 ـ علل الشرايع: ص
265.
[145]- طلاء: قطران، دارويي كه بر عضوي بمالند،
ماده دهني (روغني) شكل و سياه رنگ كه از برخي درختان مانند صنوبر و
عرعر و امثال آن ميچكد، در فارسي كتران و كتيران هم گفته شده؛
قطران زغال سنگ، ماده سياهي از تقطير زغال سنگ به دست ميآيد و در
معالجه داء الصدف و اكزما (نوعي بيماري پوستي) به كار ميرود. نك:
فرهنگ عميد، واژههاي طلاء، قطران، داء الصف و اكزوما
[146]- نفحات الانس من حضرات القدس، نور الدين
عبدالرحمن جامي، ص 298.
[248]- مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي پس از پنج
صفحه بحث و گلايه از برتر دانستن مطالعه و ترك شب زندهداري
مينويسد: «و اين به خاطر عقدهاي بود كه از قديم الايام در دل
داشتم، خداوند از ا ين كه از روي هواي نفس سختي گفته باشم و قلبم
از طريق حق خارج شده باشد در گذرد». نك: اسرار الصلوة: پيشين: ص
465.