اى خدا جان بر لب آمد مهدى زهرا نيامد
خون بجاى اشک شد جارى ز چشم عاشقانش
ديده يعقوب دوران شد سپيد از انتظارش
کاخهاى ظلم شرق وغرب عالم را گرفته
کارد از جور عدو بر استخوان ما رسيده
بر سر راهش نشسته حضرت عيسى بن مريم
بانگ باطل هر طرف يا رب طنين افکنده اما
سيل اشک دوستان فاطمه تا چند جارى
در جوانى فاطمه شد کشته از بيداد دشمن
(ملتجى) در حسرت ديداد او پيوسته گردد |
|
حجت بن العسکرى آن مونس دلها نيامد
آنکه گيرد خون ز چشم عاشق شيدا نيامد
آنکه بينا ميشود از ديدنش اعمى نيامد
آنکه ويران مى کند کاخ ستمها را نيامد
بار الها از چه رو پشت پناه ما نيامد
پيشواى ومقتداى حضرت عيسى نيامد
بانک جاء الحق بگوش از جانب بطحا نيامد
دادخواه حضرت صديقه کبرى نيامد
آنکه گيرد انتقام خونش از اعدا نيامد
اى خدا عمرم سر آمد مهدى زهرا نيامد |