امام مهدى جلوه جمال الهى

سيد محمد حسينى شيرازى

- ۸ -


ديداري خوش وپاسخ حضرت مهدي

مسعودي وشيخ طوسي وديگران روايت کرده اند: ابونعيم محمّد بن احمد انصاري گفت: گروهي از مفوّضه ومقصّره(1) شخصي به نام کامل بـن ابـراهيم مدني را به نمايندگي از خود به محضر امـام حسـن عسکري عليه السلام فرستادند، تا درباره امامـت ومسائل اعتقادي، بـا امام حسن عليه السلام مناظره کنند.

کامل بن ابراهيم مي گويد: من پيش خودم گفتم: نزد ابو محمّد (امام حسن ـ ع) مي روم واز او مي پرسم: (من معتقدم که وارد بهشت نمي شود، مگر کسي معرفت او مثل معرفت من باشد، ومعتقد به اعتقاد من باشد). به طرف خانه امام حسن عليه السلام حرکت کردم، وقتي که وارد خانه آن حضرت شدم، ديدم آن حضرت لباس سفيد ونرم پوشيده است، با خودم گفتم: (وليّ وحجّت خدا لباس هاي نرم مي پوشد، ولي به ما امر مي کند که بامردم (فقير) هماهنگي وبرادري داشته باشيد، وما را از پوشيدن آن گونه لباس هايي که پوشيده نهي مي فرمايد؟!)

ناگاه آن حضرت لبخندي زد ودر حالي که آستينش را بالا مي زد، فرمود: اي کامل، نگاه کن، ديدم لباس زبر سياهي در زير لباس روئين پوشيده است، فرمود: (اين لباس سفيد روئين براي شماست، واين لباس زبر خشن براي خداست). شرمنده شدم ودر کنار دري که پرده اي بر آن آويزان بود نشستم، ناگاه بادي وزيد وآن پرده را بالا زد، ناگاه نوجواني را ديدم که چهره اش مانند ماه درخشنده بود، حدود چهار سال يا مانند آن را داشت. آن نوجوان به من فرمود: (اي کامل بن ابراهيم،)

از اين خطاب، لرزه بر اندامم افتاد وهراسناک شدم، ناخودآگاه گويي الهام به من شد، جواب دادم لَبَّيک يا سَيّدي؛ بلي قربان اي سيّد وآقاي من). فرمود: آمده اي از وليّ خدا وحجّت وباب اِلاهي بپرسي؛ آيا وارد بهشت مي شود جز آن کسي که معرفتي مثل معرفت تو دارد، ويا اعتقاد به عقيده تو دارد؟

گفتم: آري، به خدا سوگند براي همين سؤال آمده ام.

آن نوجوان فرمود: اگر به اين صورت باشد، داخل شدگان به بهشت اندک خواهند بود، به خدا سوگند حتماً وارد بهشت مي شوند قومي که به آنها حقيّه مي گويند.

کامل مي گويد: عرض کردم: حقيّه چه کساني هستند؟

فرمود: حقيّه کساني هستند که از نشانه هاي محبت آنها به حضرت علي، صلوات خدا بر او، اين که به حق او سوگند ياد مي کنند، ولي حق وکمالش را، آن گونه که هست، نمي شناسند.

سپس، آن نوجوان ساعتي سکوت کرد، آن گاه فرمود: (آمده اي از عقيده مفّوِضه (که معتقدند خداوند همه چيز را به امامان تفويض نموده) سؤال کني، آنها دروغ مي گويند، وعقيده آنها باطل است، بلکه دل هاي ما ظرف هاي مشيّت وخواست اِلاهي است، هر گونه که خدا بخواهد، ما نيز همان را مي خواهيم، اين است سخن خدا در قرآن: (وما تَشائُونَ اِلا اَنْ يَشاءَ الله)(2) وشما هيچ چيز را نمي خواهيد مگر اين که خدا بخواهد. سپس، پرده آويخته شد، من ديگر قدرت رد کردن پرده را نداشتم، امام حسن عليه السلام در حالي که خنده بر لب داشت به من نگاه کرد وفرمود: (اي کامل بن ابراهيم، اينک براي چه نشسته اي؟ با اين که حجّت بعد از من، به سؤال تو جواب داد).

کامل مي گويد: آن گاه برخاستم واز خانه امام حسن عليه السلام خارج شدم، وپس از اين ملاقات، ديگر آن حضرت را نديدم.

ابونعيم مي گويد: با کامل بن ابراهيم ديدار نمودم واز ماجرا سؤال کردم، او داستان فوق را براي من بازگو نمود.(3)

وقصه هاي بسيار ديگري، در اين مورد وافزون بر اينها که من خودم اشخاص بسياري را ديده ام که با امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ملاقات کرده اند، وقصه هاي بي شمار از افراد مختف وبسيار، در اين باره شنيده ام.

آداب ووظائف ما در عصر غيبت

ما در عصر غيبت، تکاليف ووظايفي داريم که عمل به آن، ارتباط ما را با امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مستحکم مي کند، آن گاه مي توانيم از وجود نوارني آن حضرت که در پس پرده غيبت قرار گرفته، بيشترين بهره را ببريم، نظر شما را به بخش مهمي از اين وظايف سازنده جلب مي کنيم:

دعا براي فَرج امام مهدي

يکي از وظايف ما در عصر غيبت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دعا کردن براي فرج شريف آن حضرت، وفَرَج آل محمّد صلي الله عليه وآله وسلم است(4) در توقيع (دست خط با امضاي) حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالي فرجه الشريف که با وساطت محمد بن عثمان صادر شده، چنين آمده: (واَکثرو الدعاءَ بِتَعجيل الّفَرَج، فانَّ ذلکَ فرَجُکُمْ؛(5) در تعجيل فرج امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بسيار دعا کنيد، چرا که همين دعا فَرَج شماست).

استقامت در راه ولايت وپاداش آن

از مهم ترين وظايف، ثبات واستواري در ولايت ودوستي امامان عليهم السلام است، در روايت آمده امام سجّاد عليه السلام فرمود: (من ثَبَت على مُوالاتِنا في غَيْبَةِ قائمنا اَعطاهُ اللهُ اَجْرَ اَلْفَ شهيدٍ مِثْلَ شُهداءِ بَدْرٍ واحدٍ؛(6) کسي که در عصر غيبت قائم ما عجل الله تعالي فرجه الشريف در مسير ولايت ودوستي ما، ثابت قدم واستوار باشد، خداوند پاداش هزار شهيد همانند شهداي بدر واُحُد را به او عطا فرمايد).

اهميت انتظار فرج

از مهم ترين تکليف ها ووظايف، انتظار فرج است، زيرا انتظار فرج از بزرگترين عبادات مي باشد.(7)

با توجه به اين که معناي انتظار فرج، تنها انتظار واميد قلبي نيست، گرچه انتظار قلبي شاخه اي از انتظار فرج است، ولي به معناي عمل به خاطر ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز مي باشد، تا خداوند در ظهورش تعجيل فرمايد. همان گونه که انتظار نسبت به کشاورز، آن است که زمين وساير شؤون مربوط به زراعت را آماده سازد، وهمان گونه که کسي که در انتظار مهمان است، بر او است که مقدمات کار را فراهم نمايد، خود را براي پذيرايي از مهمان مهيّا کند، همين طور انتظار فرج به عمل وتهيّه مقدمات بستگي دارد.

بنابراين، بر ما لازم است که در عصر غيبت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف خود وجامعه خود را با عمل هاي شايسته، وامر به معروف ونهي ازمنکر آماده سازيم، ودر انتظار دولت عدالت گستر او باشيم.

انتظار به اين معنا در روايات اسلامي مورد تأکيد قرار گرفته است، در حديث آمده، اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: (اِنَّ احبَّ الاَعمالِ اليَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ انتظارُ الّفَرَج؛(8) محبوب ترين کارها در پيشگاه خداوند متعال، انتظار فرج است)

وامام صادق عليه السلام فرمود: (اَفْضَلُ اَعمالِ شِيعتنا اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(9) بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است).

وحضرت امام رضا عليه السلام در وصف امامان عليهم السلام وشيعيانشان فرمود: (اِنَّ دينهُمُ الوَرَعُ والعفَّةُ والاِجتهادُ... والصَّلاحُ وانتظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ؛(10) دين آنها تقوا، عفّت، تلاش وکوشش... واصلاح وانتظار فرج در پرتو صبر واستقامت است).

امير مؤمنان علي عليه السلام روايت مي کند که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: (اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(11) برترين عبادت ها، انتظار فرج است).

امام رضا عليه السلام فرمود: پدرانم از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل کردند که فرمود: (اَفضلُ الأعمالِ اِنتظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؛(12) بهترين اعمال امّت من انتظار فرج از سوي خداوند متعال است).

اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: (اَلمنتَظرُ لاَمرِنا کالمُتَشَحَّط بِدَمهِ في سبيل الله؛(13) پاداش انتظار کِشنده امر ما، مانند پاداش کسي است که به خون خود در راه خدا، غوطه ور شود).

از اين احاديث چنين استفاده مي شود که انتظار فرج با دشواري هاي بسيار روبرور مي شود، از اين رو که امر به معروف ونهي از منکر مي کند در عصري که معروف، در ميان مردم، منکر، ومنکر معروف گشته است، در اين صورت مانند کسي است که در خون خود در راه خدا، غلتيده است. اما شخص بي تفاوت ورفاه طلبي که به واجبات خود عمل نمي کند وهيچ گونه احساس مسئوليت نمي کند، آيا چنين کسي در خون خود مي غلتد؟!

ودر روايتي آمده؛ امام صادق عليه السلام به يکي از شاگردانش فرمود: مَن ماتَ منتَظِراً لهذا الاَمر کان کَمَن هُوَ القائمِ في فسطاطِهِ؛ کسي که در حال انتظار فرج ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بميرد، مانند کسي است که در محضر قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف درخيمه آن حضرت است). سپس فرمود: (لا، بَلْ کانَ کالضّاربِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللهِ بالسّيفِ؛(14) نه، بلکه، پاداش او همانند پاداش کسي است که با شمشير در رکاب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم با دشمنان مي جنگد).

اندوه براي غيبت امام مهدي

از روايات، چنان که قبلاً ذکر شد، استفاده مي شود که پس از ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف زمين ومحيط، آن چنان دگرگون مي شود، که ديگر آن زمين ومحيط سابق نخواهد بود(15) معناي اين حديث اين است که زمين (محيط ها وجامعه ها) درعصر ظهور، غير آن زميني است که ما امروز در آن هستيم، ومردم آن عصر در اخلاق وصفات ومانند آن غير از مردم اين عصر هستند که امروزه هستند، آن عصر مانند بهشت نيست، بلکه بين دنياي فعلي وبهشت موعود است، چنان که قبلاً اشاره شد، لازمه چنين تغيير وموقعيت، براي منتظران اين است که خود را آماده ظهور سازند؛ بنابراين، انسان به خاطر غيبت حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف غمگين ومحزون خواهد بود، از اين رو که مي بيند دين در جامعه تضعيف شده، ومعتقدين به دين، در امور دين ضعيف وسست هستند، ودر برابر حوادث تلخ وناگواري ها، بي تفاوت مي باشند. چنان که در بخشي از دعاي ندبه اين مطلب منعکس شده است، آن جا که مي خوانيم:

عزيزٌ عليَّ اَنْ اَرَي الخلقَ ولا تُري، ولا اَسمْمَعُ لَکَ حَسيساً ولا نَجوي، عَزيزٌ عَلَيَّ اَن تحيطَ بِکَ دُونيِ البَلْوي، ولا يَنالَکَ مِنّي ضَجيجٌ ولا شَکوي، بِنَفسي اَنتَ مِنْ مغيَّب لم يَخْلُ مِنّا، بِنَفسي اَنتَ من نازحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بنفسي اَنتَ، اُمنيَّةُ شائقٍ يَتَمنّي، مِنْ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ذََکراً فَحَنّا بنفسي اَنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامي (تا آنجا که مي خوانيم): اِلي مَتي احارُفيکَ يا مَولايَ، والي مَتي واَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيکَ واَيَّ نجوي، عزيز عَلَيَّ اَن اُجابَ دونَکَ واُناغي، عزيزٌ عليَّ ان ابکيَکَ ويَخذُلَکَ الوَري، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يجريَ عَلَيْکَ دُونَهُم ماجري، هل من مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العويلَ والْبُکاءَ، هَل مِن جزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اذا خلا، هَلّ قَذيَت عينٌ فساعَدَتْها عَيني عَلَي القذي، هل اِليکَ ياَبنَ اَحمَدَ سَبيلٌ فتُلقي، هل يتَّصل يَومُنا مِنْکَ بعدَةٍ فنحظي، متي نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّويَّة فنروي، متي ننتَقِعُ من عذب مائکَ فقدْ طالَ الصدي، متي نُغاديکَ ونُراوِحُکَ فَتُقِرَّ عَيناً، متي تَرانا ونَراک وقد نَشَرْتَ لِواءَ النَّصرِ تُري، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وانتَ تَؤُمُّ الملأ، وقَد مَلَئتَ الارضً عًدلاً واَذقْتَ اَعدائَکَ هواناً وعِقاباً، واَبَرْتَ العُتاةَ وحَجَدَةَ الحقِّ وقَطَعْتَ دابِرَ المُتکبرينَ، واجتثثتَ، اُصُولَ الظّالمين ونَحْنُ نَقُولُ الحمدُلله رَبٍّ العالمين.(16)

بر من بسيار سخت است که خلق را ببينم ولي تو را نبينم، واز تو صدا ورازي نشنوم، بر من بسيار سخت است بلا تنها تو را در برگيرد ومرا، رها سازد، واز جانب من، ناله وضجّه وشکايتي به تو نرسد.

جانم به فدايت، تو همان حقيقت پنهاني هستي که از ميان ما بيرون نيستي، جانم به قربانت، که تو از نظرم دوري، اما از ما ابداً جدا نيستي. جانم به فدايت، که، تو منظور وآرمان هر مشتاق هستي که آرزويت کنند، از مؤمنان ومؤمنات که به ياد تو ناله از دل سردهند. جانم به فدايت، که تو داراي عزت ومقام ارجمندي هستي که نظير نداري...

تا چه زماني سرگردان تو باشم اي مولاي من، وتا کي، وچگونه با چه زباني، تو را توصيف کنم؟ وچگونه راز دل گويم؟ بسيار بر من سخت است که از غير تو پاسخ بشنوم، وسرگرم گردم. بسيار بر من سخت است که بر تو بگريم، وديگران تو را واگذارند، بسيار بر من سخت است که دردها تو را در برگيرند وبه تو ديگران را رها سازد، آيا کمک کننده اي هست که با او گريه کنم وفرياد وناله را سر دهم؟ آيا جزع کننده اي هست وقتي که خلوت کند؟ از بي تابيش ياري بگيرم آيا چشمي هرگز مبتلا به خار شده است که چشم من با او شريک درد بر خار گردد؟ آيا به سوي تو اي پسر احمد، راهي هست که ملاقات شوي؟ آيا امروزِ ما، فردايي خواهد داشت که کامياب گرديم؟ درکجا بر نهرهاي جاريت وارد شويم، تا سيراب گرديم؟ کجا از آب گواراي تو بهره مند گرديم؟ که عطش ما طولاني شده است، تا چه وقت صبح وعصر را در فراقت به سرآوريم؟ به اميد آن که چشممان روشن شود. کي وکجا ما را ببيني وما هم تو را ببينيم؟ آن هنگام که پرچم پيروزي به اهتزاز درآمده ديده شود؟ آيا مي شود که ما اطراف تو را گرفته باشيم وتو بر مردم امامت کني، وزمين را از عدالت پرسازي، ودشمنانت را از خواري وعقوبت بچشاني، ومنکران حق را ريشه کن کني؛ متکبّران وپيروان آنها را نابود کني واساس ستمگران را واژگون سازي، وما بگوييم، حمد وسپاس خداوندي راکه پروردگار جهانيان است.

وقتي که انسان اين گونه از فراق حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اندوهگين ومحزون باشد، ودر انتظار فرجش به سر برد، مقداري از حق عظيم وواجب آن حضرت را ادا نموده است.

گريه حضرت امام صادق بر غيبت امام مهدي

از سَدير صيرفي روايت شده که گفت: من ومفضّل وابوبصير واَبان بن تغلب به محضر مولايمان امام صادق عليه السلام شرفياب شديم، ديديم آن حضرت لباس مويين خشن وساده پوشيده وروي خاک نشسته، وهمچون شخص سوگوار وعزيز از دست داده، با حالتي سوزان وجگر سوز گريه مي کند، به طوري که اندوه جانکاه از چهره اش ديده مي شد، وصورتش دگرگون شده بود، واشک از اطراف چشمانش مي ريخت، ودر اين حال مي گفت:

(اي آقاي من، غيبت تو خواب را از من ربوده، بستر را برايم تنگ ساخته، روح وروانم را بي تاب وپر تنش نموده است؛ اي آقاي من، غيبت تو مصيبت مرا، به فاجعه دردناکي تبديل کرده، واين مصايب به مصيبت هاي گذشته يکي پس از ديگري، پيوسته که موجب هلاکت ونابودي من شده است، هر اشکي که از چشمانم مي ريزد، وهر ناله اي که از سينه ام بر مي خيزد، در مورد مصايب پي در پي گذشته، وبلاهاي سابق انباشته شده، آن چنان زياد وطاقت فرسا است که به ديدگانم آسيب مي رسانند، وهر وقت که اين اشک ها را مي نگرم واين صداي ناله سينه ام را به خاطر مصيبت هاي جان سوز گذشته مي شنوم، به يقين مي نگرم که مصايب آينده بسي بزرگ تر وجانکاه تر از مصايب گذشته است. وسختي هاي آن، کمر شکن تر است، چرا که با خشم واندوه تو آميخته شده است).

سَدير مي گويد: از وحشت وناراحتي، عقل از سرِما پريد، وبر اثر جزع وبي تابي، قلب هاي ما پـاره پـاره شد، به خاطر آن حالـت امـام صادق عليه السلام که بسيار هولناک وتکان دهنده ودردآلود بود، گمان برديم که آن حضرت دچار حادثه بسيار تلخ وکوبنده، ناگوار وطاقت فرسا شده است، عرض کرديم: (اي فرزند بهترين مخلوقات، خداوند چشمانت را نگرياند، براي کدام حادثه آن قدرگريه کرده اي که اشک چشمانت تمام شده، وباران، اشک از ديدگانت جاري گشته است؟ وچه موضوعي اين گونه شما را سوگمند وگريان وپريشان نموده است؟)

آتش بُغض امام آن چنان ترکيد وشعله ور شد وناله اي سوزناک سرداد وسفره دلش گشوده شد، وترس وهراسش سخت گرديد ودر اين حال فرمود: (واي بر شما، بامداد امروز به کتاب جفر نگاه کردم، واين کتابي است که علم به مرگ ها، بلاها، مصيبت ها وعلم آنچه گذشته وآينـده تا روز قيامت خواهد آمد؛ در آن نوشته شـده است، که خداوند محمّد صلي الله عليه وآله وسلم وامامان بعد از او را، به اين کتاب، اختصاص داده است. من در اين کتاب تأمّل کردم، ولادت قائم ما عجل الله تعالي فرجه الشريف وغيبت او، وطولاني شدن غيبتش وگرفتاري هاي مؤمنان در عصر غيبت، وپديدار شدن شک وترديد در قلب هاي آنان بر اثر طولاني شدن غيبت، ومرتد شدن بسياري از دين، وخروج آنها از اسلام، وبي تعهد شدن آنها به ولايت رامشاهده کردم، آن گونه که خداوند مي فرمايد:

(وَکُلَّ اِنْسانٍ الزَمناهُ طائرَهُ فِي عُنُقِهِ(17) وهر انساني، اعمالش را بر گردنش آويخته ايم.

منظور از اين طائر، ولايت ماست، وقتي که اين همه ناگواري ها در ارتباط با غيبت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف را، در کتاب جفر مشاهده کردم، بي اختيار منقلب شده وقلبم سوخت واندوه ها مرا فراگرفت.(18)

دعا براي امام مهدي

از وظايف عصر غيبت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دعا کردن براي او است، دعا براي اين که خداوند آن حضرت را از شرّ شيطان هاي جن وانس حفظ کند، ودر فرجش تعجيل فرمايد، واو را بر کافران وملحدان وامثال آنها پيروز وياري نمايد، چنان که دستور به چنين دعاهايي در روايات به ما رسيده است. چرا که اين گونه دعاها نوعي اظهار محبّت وشوق سرشار به آن حضرت است، روايت شده يونس بن عبدالرّحمن گفت، حضرت رضا عليه السلام در مورد حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف امر مي کرد که اين دعا را که در مصباح المتهجد طوسي ذکر شده است، بخوانند: (اَللّهُمَّ ادْفَعَ عَنْ وَلِيّکَ وخَليفَتِکَ وحُجَّتِکَ..)..(19).

ودر روايت ديگر به اين دعا دستور داده شده است:

اَللّهم کُنْ لِوَليِّکَ الحُجَّةَ بنِ الحَسَنِ العَسْکَري المهدِي صَلَواتُکَ عَلَيه وعَلي آبائهِ فِي هذهِ السّاعَةِ وفِي کُلِّ ساعةٍ وَليّاً وحافِظاً وقائداً وناصِراً ودَليلاً وعَيْناً حَتّي تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوعاً، وتُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً

خدايا، تو خود حافظ ونگه دار وليّت، حجّة بن الحسن العسکريِ مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باش، ودرودهاي تو بر او وبر پدران واجدادش باد، در اين ساعت ودر هر ساعت، سرپرست، نگهبان، پيشوا، ياور، راهنما وديده بان او باش، تا او را در زمين خود به ميل واشتياق مردم بنشاني، واو را به مدّت طولاني بهره دهي.(20)

از آثار دعا

ناگفته نماند که اين دعاها بي اثر نيست، وباعث افزايش ولايت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف وحفظ آن حضرت مي شود، وخداوند متعال، پيشوا وياور او مي گردد. هرگاه گفته شود: اگر ولايت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مقدّر شده وخدا از هر جهت حافظ او است، بنابراين دعاي ما چه اثري دارد؟ واگر مقدّر نشده، باز از دعا کاري ساخته نيست؟

به طور مختصر بايد گفت: جواب اين شبهه همانند شبهه در مورد صلوات بر محمّد وآل اوست، که گفته شود اگر صلوات خدا بر آنها مقدّر شده، دعاي ما چه فايده دارد؟ واگر مقدّر نشده، دعاي ما کارساز نخواهد بود؟ ومثال هاي بسيار ديگري از اين قبيل، که ما به بعضي از جواب هاي اين شبهه در کتاب خود الدعا والزياره(21) اشاره کرده ايم.

(يکي از پاسخ ها اين که: دعا براي آن حضرت، پيوند ما را با او محکم تر مي سازد، واظهار ارادت ما را نسبت به او، برقرار مي نمايد، وانگهي دعاي ما براي او، موجب آمادگي روحي ما براي ياري او، وزمينه سازي براي ظهور، واستحکام بخشيدن به روحيه آرمان طلبي وطاغوت ستيزي ما خواهد شد).

صدقه دادن براي حفظ امام مهدي

بعضي از علما گفته اند: (صدقه دادن براي سلامتي حضرت مهدي مستحب است). ولي نگارنده طي بررسي کوتاهي روايت صريحي در اين مورد نيافتم، اما مي توان گفت: که عموميّت رواياتي که صدقه را موجب حفظ از بلا مي داند، شامل اين مورد نيز خواهد شد، چنان که علاّمه مجلسي در بحارالانوار، وعلماي ديگر در کتاب هاي خود ذکر کرده اند.

پى‏نوشتها:‌


(1) دو فرقه از شيعيان منحرف، که عقائد انحرافي داشتند، وشيعه دوازده امامي نبودند.

(2) سوره انسان، آيه 30، وتکوير، آيه 29.

(3) غيبة الطّوسي، ص 246؛ منتخب الانوار المضيئه، ص 139.

(4) منظور از فَرَج؛ گشايش، ورفع همه موانع براي ظهور آن حضرت، وتحقّق حکومت جهاني ودادگستر آن حضرت است، که در پرتو آن، همه آرمان هاي پيامبران واوصياء تحقق مي يابد، وجهان از هر جهت، سرشار از نور وصفا مي گردد. (مترجم).

(5) کمال الدين، ص 485؛ کشف الغمّه، ج2، ص 531 فصل سوم، الخرائج والجرائح، ص 1113؛ اعلام الوري، ص 452.

(6) کشف الغمّه، ج 2، ص 522.

(7) چنان که روايت شده؛ رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: (اَفْضَلُ اَعمالِ اُمَّتي اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛ بهترين اعمال امت من انتظار فرج است).

(8) خصال شيخ صدوق، ص 616؛ بحار، ج 52، ص 123.

(9) کمال الدين، ص 377.

(10) عيون اخبار الرّضا، ج 1، ص55، حديث 20.

(11) کمال الدين، ص 287، حديث 6.

(12) همان، ص644.

(13) کمال الدين، ص 645.

(14) همان، ص 338، حديث 11؛ المحاسن البرقي، ص 174، حديث 51.

(15) غيبة النّعماني، ص 146، در اين کتاب آمده: (ومن نسلِ عليٍّ عليه السلام القائمُ المهديُّ الَّذِي يُبَدِّل الاَرّضَ غير الارْضِ).

(16) اقبال سيد بن طاووس، ص 298؛ مفاتيح الجنان، دعاي ندبه ـ اين دعا را محدّث خبير، محمد بن المشمهدي (از علماي قرن ششم) در کتاب خود (المزار الکبير)، ص 190-194 نقل کرده وآن دعا را براي امام زمان عليه السلام معرفي نموده است (بحار الانوار، ج 102، ص 104).

(17) سوره اسراء، آيه 13.

(18) کمال الدين، ص 354، بحارالانوار، ج 51، ص 219.

(19) مصباح الکفعمي، ص 406، فصل 44؛ مفاتيح الجنان، ص 895 ـ بخش آخر دعاي افتتاح: که در شب هاي ماه رمضان خوانده مي شود نيز گوياي همين مطلب است.

(20) البلد الامين، ص 145 و203 و359؛ اقبال سيد بن طاووس، ص 85؛ مصباح کفعمي، ص 146، و586، وص 630؛ فلاح السّائُل، ص 46.

(21) اين کتاب ده جلد خطي است، وهنوز به چاپ نرسيده است.