3 - در حديث ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل است كه
فرمود: عرض كردم اى خداى من وسرورم! چه وقت مهدى ظهور خواهد كرد؟
خداوند وحى فرمود: اين امر هنگامى روى دهد كه علم كنار رود وجهل
آشكار گردد، قاريان (قرآن) فزون شوند وعمل به آن اندك شود.
كشتار زياد شود وفقيهان هدايتگر كم شوند، وفقيهان گمراه وخائنان
زياد شوند، شاعران فراوان گردند، امّت تو قبرهايشان را مسجد گيرند.
(21)
مصحفها ومسجدها زيور وزينت داده شوند، ستم وتباهى فزونى گيرد،
نيرنگ آشكار شود وكار امّت بدان وابسته باشد، نهى از معروف شود،
ومردان به مردان وزنان به زنان اكتفا ورزند، اميران كافر باشند
ودوستانشان فاجر ويارانشان ستمگر، وصاحب نظرانشان فاسقان.
در اين هنگام سه نشانه پديد خواهد آمد.
خسوفى در مشرق وخسوفى در مغرب وخسوفى در جزيرة العرب.
ونيز در بصره به دست يكى از افراد نسل تو كه زنگيان او را پيروى مى
كنند، خرابى پديد آيد.
ومردى از تبار حسين بن على خروج مى كند، ودجال ظاهر مى شود، از
مشرق از سجستان، خروج مى كند وسفيانى ظاهر مى شود.
4 - آن حضرت در حديثى در اين باره نيز مى فرمايد: به خاطر داشته
باش...
علامت ظهور حجّت اين است كه چون مردم نماز را ميراندند وامانت را
ضايع كردند ودروغ را روا شمردند وربا خوردند ورشوه ستاندند
وساختمانها را محكم ساختند ودين را به دنيا فروختند، سفيهان
ونابخردان را به كار گرفتند وبا زنان رايزنى كردند، پيوندهاى خويش
را قطع كردند، پيرو هواها شدند، وخونها را كوچك شمردند.
حلم، ضعف باشد وستمگرى فخر، اميران فاجر باشند ووزيران ستمگر، كار
گزاران قوم خائنان باشند وقاريان فاسقان، گواهى بنا حق آشكار گردد
وگناه وتباهى وبهتان وگناه وطغيان فزونى پذيرد، ومصحفها ومسجدها
زينت وزيور داده شوند ومناره ها بلند ساخته شوند، واشرار قدردانى
شوند، وصف بنديهاى بسيارى مى شود، تمايلات مختلف شوند، وپيمانها
زير پا نهاده شوند، وآنچه وعده داده شده نزديك شود، زنان به خاطر
حرص به دنيا با شوهرانشان در تجارت مشاركت كنند، وبانگ فاسقان
بلندى گيرد، وسخن آنان اطاعت شود، ورهبر قوم پست ترين آنها باشد،
واز ترس شرّ گنهكار از او بترسندوپرهيز كنند، ودروغگو را تصديق
نمايند وخائن را امين شمارند، واسباب وآلات موسيقى فراهم كنند،
وآخر اين امّت اوّل آن را نفرين فرستد، زنان خود را همانند مردان
سازند ومردان به زنان همانند شوند، و شاهد، بى آنكه از او شهادتى
خواسته باشند گواهى دهد، وبراى غير دين به تفقه بپردازد، وكار دنيا
بر آخرت ترجيح داده شود، وپوست ميش بر گرگها بپوشانند حال آنكه
دلهايشان بويناك تر از مردار باشد، دراين هنگام است الوحى الوحى،
العجل العجل.
در آن روز بهترين خانه هابيت المقدس خواهد بود وبر مردم زمانى
خواهد آمد كه هر كس آرزومى كند، اى كاش او هم يكى از ساكنان بيت
المقدّس بود.
5 - آن حضرت همچنين در اين باره فرمود: خروج قائم را ده علامت
باشد، نخستين آنها شكافتن پرچمها دركوچه هاى كوفه، وتعطيل مسجدها،
ونرفتن حاجيان به حجّ، وخسف وقذف در خراسان، وطلوع ستاره دنباله
دار، ونزديك شدن ستارگان، و هرج ومرج، وقتل وغارت.
اينها ده نشانه اند.
از يك نشانه تا نشانه ديگر شگفتى است.
پس چون نشانه ها تمام وكامل گردند قائم ما قيام خواهد كرد.
6 - امام حسين عليه السلام فرمود: چون ديديد منادى از مشرق سه يا
هفت روز ندا در داد، منتظر فرج آل محمّد صلى الله عليه وآله باشيد
ان شاء اللَّه منادى از آسمان به نام مهدى بانگ مى زند.
نداى او از مشرق ومغرب شنيده مى شود وهيچ كس خواب نمى ماند جز
اينكه بيدار مى شود وهيچ كس ايستاده نيست مگر اينكه مى نشيند وكسى
ننشسته جز آنكه هراسان به پا بر مى خيزد.
پس خدا بيامرزد كسى را كه اين صدا را بشنود وآن را پاسخ گويد.
زيرا صداى اوّل، صداى جبرئيل روح الامين است.
7 - در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل شده است كه
فرمود: سلمان! سوگند به آن كه جانم به دست اوست هنگام ظهور چيزى
ازمشرق وچيزى از مغرب آورده شود.
پس واى بر ناتوانانِ امّتم از شرّ آنهاو واى بر ايشان از عذاب خدا.
به كوچك رحم نمى كنند وبزرگ را پاس نمى دارند واز گنهكار جلوگيرى
نمى كنند، كالبدشان كالبد آدميان است ودلهايشان دلهاى شياطين.
سپس فرمود: اندكى نمى پايد تا آنكه زمين از بسيارى باريدن باران بر
آن (گل) وسُست مى شود همه خيال مى كنند اين امر حادثه اى است مربوط
به همان ناحيه خودشان.
پس در ميان مردم خويش درنگ مى كنند وزمين پاره هاى جگر خويش را به
سوى آنان پرتاب مى كند.
فرمود: يعنى طلا ونقره را.
سپس با دست خويش به ستونها اشاره فرمود وگفت: مثل اين.
در اين روزنه طلا سود مى بخشد ونه سيم واين معنى قول خداوند كه
فرمود: همانا نشانه هاى آن فرا رسيد.(22)
8 - از امام عسكرى عليه السلام نقل است كه فرمود: مهدى ظاهر نشود
مگر بر ترس شديد وزمين لرزه وفتنه اى كه به مردم مى رسد وپيش از
اين طاعون است وشمشيرى كه جدا كننده ميان عرب است، و(در گرفتن)
اختلاف شديد بين مردم، وپراكندگى در دينشان ودگرگونى در حالشان،
(تا آنجا كه) فرد هر بام وشام به خاطر ستيزه گيريهاى مردم وخوردن
آنها (حق) يكديگر را تمناى مردن مى كند.
خروج او (مهدى عليه السلام) موقعى است كه (مردم) از گشايش، نا اميد
ومأيوس باشند.
پس خوشا به حال آن كه مهدى را درك كرد واز يارانش شد وواى وبس واى
بر آن كه با او وفرمانش راه مخالفت پيشه كرد.
9 - از امام صادق عليه السلام نقل است كه فرمود: پيش از قيام قائم
پنج نشانه باشد: يمانى، سفيانى، منادى كه از آسمان ندا مى دهد، خسف
در بيداء، وكشته شدن نفس زكيه.
فرمود: بين (قيام) قائم آل محمّد وكشته شدن نفس زكيه جز پانزده روز
فاصله نباشد.(23)
همان امام عليه السلام در حديث ديگرى فرمايد: پنج روز اوّل از ماه
رمضان، پيش از قيام قائم، خورشيد مى گيرد.(24)
علاوه بر آنچه گفته شد نشانه هاى بسيار ديگرى نيز ذكر شده كه به
خاطر وجود تشابه ميان آنها ورواياتى كه بيان گرديد، به همين مقدار
بسنده كرديم.
از امام صادق عليه السلام نقل كرده اند كه فرمود: كوفه از وجود
مؤمنان خالى خواهد شد، علم ودانش از آن رخت بربسته ونهان شود
چنانكه مار در سوراخش پنهان مى گردد، سپس علم ودانش در ديارى كه قم
ناميده مى شود آشكار مى شود واين شهر، معدن علم وفضل مى گردد تا
زمانى كه در زمين مستضعفى در دين باقى نماند حتّى دو شيزگان پشت
پرده.
اين امر صورت نمى گيرد مگر هنگام نزديك شدن ظهور قائم ما.
پس خداوند (قم) ومردم آن را قائم مقام حجّت قرار مى دهد واگر چنين
نمى بود زمين، اهلش را در كام خود فرو مى برد.
ودر زمين حجّتى نمى ماند تا علم از او به ديگر سرزمينها در مشرق
ومغرب سرازير شود وبدين وسيله حجّت خدا بر خلق تمام گردد تا آنكه
كسى بر زمين نمى ماند كه دين وعلم بدو نرسيده باشد.
سپس قائم ظاهر مى شود وسبب كيفر خداوند وخشم وى بر بندگان مى شود.
زيرا خداوند ازبندگان انتقام نمى گيرد مگر پس از وقتى كه حجّت او
را منكر شوند.(25)
زمزمه هاى شكوهمند اميد وانتظار 1 - تو پناه منى.
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ
صِدْقاً صِدْقاً، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَرِقّاً.
اللَّهُمَّ مُعِزَّ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَحيدٍ، وَمُذِلَّ كُلَّ
جَبَّارٍ عَنيدٍ، أَنْتَ كَنَفى حينَ تَعْيينى الْمَذاهِبُ،
وَتَضيقُ عَلَى الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ.
به حقيقت، به حقيقت كه هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست، وبراستى،
براستى هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست، از روى تعبّد وبندگى جز
خداى يكتا هيچ معبودى نيست.
خدايا! اى عزّت بخش هر مؤمن تنها، واى خوار كننده هر ستمگر ستيزه
جو، تو پناه منى هنگامى كه راههاى گوناگون مرا فرسودند وزمين با
همه فراخى اش بر من تنگ آمد.
اللَّهُمَّ خَلَقْتَنى وَقَدْ كُنْتُ غَنِيّاً عَنْ خَلْق ،
وَلَوْلا نَصْرُكَ إِيَّاى لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبينَ، يا
مُنْشِرَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَواضِعَها، وَمُخْرِجَ الْبَرَكَةِ
مِنْ مَعادِنَها، وَيامَنْ خَصَّ مِنْ نَفْسِهِ بِشُّمُوخِ
الرِّفْعَةِ، فَاَوْلِيآؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ، وَيا مَنْ
وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نيرَ الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِهِمْ
فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خآئِفُونَ، اَسْأَلُكَ بِإِسْمِكَ الَّذى
فَطَرْتَ بِهِ خَلْقَكَ فَكُلٌّ لَكَ مُذْعِنُونَ أَسْأَلَكَ أَنْ
تُصَلِّى عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِ مُحَمَّدٍ.
خدايا! مرا بيافريدى حال آنكه از خلقت من بى نياز بودى، واگريارى
دادنت به من نمى بود من از شكست خوردگان مى بودم.
اى كسى كه رحمت را از جايگاهش مى گسترانى، وبركتها را از معدنهايش
برون مى كنى.
اى كسى كه از نفس خويش رفعت وبلندى را ويژه مى گرداند، پس اوليايش
به عزّت او سرفرازى مى جويند، اى كسى كه پادشاهان برايش يوغ خوارى
برگردنهايشان مى نهند واز خشم وقدرت او
هراسانند، از تو مى خواهم به نامت كه مخلوقاتت را بدان بيامرزيدى،
پس همه براى تو فروتن وخوارند، از تو مى خواهم بر محمّد وخاندان
محمّد درود فرستى.
وَأَنْ تَنْجِزَ لى أَمْرى، وَتُعَجِّلَ لِى الْفَرَجَ، وَتَكْفِنى
وَتُعافينى، وَتَقْضى حَوائِجى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ،
اللَّيْلَةَ اللَّيْلَةَ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٍ.
وكار مرا محقّق فرمايى ودر گشايش براى من تعجيل بورزى ومرايارى دهى
وعافيتم ارزانى فرمايى.
نيازهايم را بر آورده سازى همين ساعت همين ساعت وهمين شب همين شب
كه تو بر هر چيز توانايى.(26)
2 - ستايش براى توست اَللَّهُمَّ إِنْ أَطَعْتُكَ فَالْمَحْمَدَةَ
لَكَ، وَإِنْ عَصَيْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ.
مِنْكَ الرَّوحُ، وَمِنْكَ الْفَرَجُ، سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ
وَشَكَرَ، سُبْحانَ مَنْ قَدِرَ وَغَفَرَ.
اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنّب قَدْ أَطَعْتُكَ
فى أَحَبِّ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ الْايمانُ بِكَ، لَمْ
أَتَّخِذَ لَكَ وَلَداً، وَلَمْ أَدْعُ لِكَ شَريكاً، مِنّاً بِهِ
عَلَى، لا مَنّاً مِنّى بِهِ عَلَيْكَ، وَقَدْ عَصَيْتُكَ يا إِلهى
عَلى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةِ، وَلا الْخُرُوجُ عَنْ
عُبُودِيَّتِكَ، وَلا الْجُحُودُ لِرُبُوبِيَّتِكَ، وَلكِنْ
أَطَعْتُ هَواى وَاَزَلَّنِى الشَّيْطانُ فَلَكَ الْحُجَّةِ عَلَى
وَالْبَيانِ.
خدايا! اگر تو را فرمان بردم پس ستايش از آنِ توست واگر تو را
نافرمانى كردم، حجّت از آن تو است، از توست روح واز توست گشايش
وفرج، منزّه است آن كه نعمت داد وسپاس گزارد، پيراسته است آن كه
قدرت يافت وآمرزيد.
خدايا! اگر تو را نافرمانى كرده بودم پس تو را در محبوب ترين چيزها
به درگاهت كه همان ايمان به توست، اطاعت كردم، براى تو فرزندى
نگرفتم وشريكى براى تو ادعا نكردم واين منتّى است به واسطه ايمان،
از تو بر من، نه منتّى بدان از سوى من بر تو.
خداوندا تو را معصيّت كردم امّا نه از روى گردنكشى ونه از روى خروج
از بند بندگى، ونه از روى انكار به ربوبيت تو، ليكن هواى خويش را
فرمان بردم وشيطان مرا گمراه ساخت، پس حجّت وبيان از آنِ توست بر من.
(27)
3 - خدايا! يارى كن.
اَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْكَشَفَ
الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ
اَلسَّمآءُ، وأَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ.
خدايا سختى گران شد، وكار روشن گشت، وپرده فرو افتاد، واميد قطع
شد، وزمين تنگ گرديد، وآسمان باز داشته شد، وتويى يارى گرفته شده،
وبه درگاه توست شكايت، ودر شدّت وراحت تكيّه برتوست.
(28)
4 - خدايا ما را هدايت كن.
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطَّاعَةِ وَبُعْدَ
الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ،
وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا
بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ، وَامْلَاْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ
وَالْمَعْرَفَةِ، وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ
وَالشُّبْهَةِ، وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ
وَالسَّرِقَةِ، وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ
وَالْخَيانَةِ، وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغيبَةِ،
وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَمائِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ، وَعَلَى
الْمُتَعَلِّمينَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ، وَعَلَى
الْمُسْتَمِعينَ بِالْإِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ، وَعَلى مَرْضَى
الْمُسْلِمينَ بِالشَّفآءِ وَالرَّاحَةِ، وَعَلى مَوْتاهُمْ
بِالرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ
وَالسَّكينَةِ، وَعَلَى الشَّبابِ بِالْإِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ،
وَعَلَى النِّسآءِ بِالْحَيآءِ وَالْعِفَّةِ، وَعَلَى
الْأَغْنِيآءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ، وَعَلَى الْفُقَرآءِ
بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ، وعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ
وَالْغَلَبَةِ، وَعَلَى الْأُسَرآءِ بِالْخَلاصِ وَالرَّاحَةِ،
وَعَلَى الْأُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ، وَعَلَى
الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ، وَبارِكْ
لِلْحُجَّاجِ وَالزُّوَّارِ فِى الزَّادِ وَالنَّفَقَةِ، وَاقْضِ
ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ
وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
خداوندا! به ما توفيق طاعت ودورى از گناه وصدق نيّت وشناخت حرمت
روزى فرما وبه هدايت واستقامت مكرّم بدار، وزبانهاى ما رابه گفتن
صواب وحكمت استوار گردان، ودلهاى ما را به علم ومعرفت سرشار كن،
وشكمهاى ما را از حرام وشبهه پاك فرما، ودستان ما را ازستم ودزدى
باز دار، وچشمان ما را از گناهان وخيانت فرو بند، وگوشهاى ما را از
شنيدن گفتار بيهوده وغيبت ببند، وزهد وخير خواهى بر علماى ما،
وتلاش ورغبت بر دانش اندوزان، وپيروى وموعظت برشنوندگان، وشفا
وراحت بر بيماران مسلمين، ورأفت ورحمت برمردگانشان، ووقار وآرامش
بر پيرانشان، وبازگشت وتوبه بر جوانان، و حيا وعفت بر زنان، وتواضع
وگشاده دستى بر توانگران، وصبر وقناعت بر تهيدستان، ويارى وپيروزى
بر جنگجويان، رهايى وراحت بر اسيران، وعدل ومهربانى بر
فرمانروايان، وانصاف وخوشرفتارى بر مردم ارزانى فرما، وبراى
حاجّيان وزايران در توشه ونفقه بركت قرار ده، وآنچه كه از حج وعمره
بر ايشان واجب كردى به جاى آر به فضل ورحمتت اى مهربان ترين مهربان.
(29)
5 - شرط زاهد اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ
قَضآئُكَ فى اَوْلِيآئِكَ الَّذينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ
وَدينِكَ؛ اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ
النَّعيمِ الْمُقيمِ الَّذى لا زَوالَ لَهُ وَلَا اضْمِحْلالَ
بَعْدَ اَنْ شَرَطَتْ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فى دَرَجاتِ هذِهِ
الدُّنْيا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها فَشَرَطُوا لَكَ
ذلِكَ وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفآءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ
وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِى
وَالثَّنآءَ الْجَلِى، وَاَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ،
وَكَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ،
وَجَعَلْتَهُمُ الذَّريعَةَ اِلَيْكَ وَالْوَسيلَةَ اِلى
رِضْوانِكَ، فَبَعْضٌ اَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ اِلى اَنْ
اَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْكِكَ،
وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ امَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ،
وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَليلاً، وَسَأَلَكَ لِسانَ
صِدْقٍ فِى الْاخِرينَ فَأَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ ذلِكَ عَلِيّاً،
وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْليماً، وَجَعَلْتَ لَهُ
مِنْ اَخيهِ رِدْءاً وَوَزيراً، وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ
اَبٍ، وَتَيْتَهُ الْبَيِّناتِ، وَاَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ،
وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَريعَةً، وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً،
وَتَخَيَّرْتَ لَهُ اَوْصِيآءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ،
مِنْ مُدَّةٍ اِلى مُدَّةٍ، اِقامَةً لِدينِكَ، وَحُجَّةً عَلى
عِبادِكَ، وَلِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَيَغْلِبَ
الْباطِلُ عَلى اَهْلِهِ وَلا يَقُولَ اَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ
اِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَاَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً
فَنَتَّبِعَ اياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزى خدايا!
سپاس وستايش از آن توست بر آنچه كه در باره اولياى خويش تقدير
فرمودى.
كسانى كه براى خود ودينت مخصوص كردى، چون نعيم باقى وبى زوال ابدى
را كه نزد توست براى ايشان اختيار كردى، پس از آنكه زهد در دنياى
دون وزيور وزينت آن را با آنان شرط نمودى وآنهاهم به اين شرط متعهد
شدند وتو دانستى كه اينان به عهد خود پاى بندند، پس ايشان را
پذيرفتى ونزديكشان ساختى وعلوّ ذكر وثناى آشكار عنايت فرمودى
وفرشتگانت را بر ايشان فرود آوردى وبه وحى خود بزرگيشان دادى واز
دانش خويش سيرابشان ساختى وآنها را واسطه ووسيله ورودبه بهشت
گردانيدى، يكى را در بهشت مسكن دادى تا اينكه از آنجا برونش آوردى،
وديگرى را در كشتى ات سوار كردى وبه رحمت خويش با كسانى كه بدو
ايمان آورده اند از مرگ نجاتش بخشيدى، ويكى را براى خويش دوست
گرفتى واو زبان راستى را در امم آخر از تو خواست وتو تقاضايش را
اجابت كردى واو را به جايگاه والا رسانيدى، وبا يكى از (بوسيله)
درخت سخن گفتى وبراى او برادرش را مدافع ووزير قرار دادى، ويكى را
بى آنكه پدرى داشته باشد به دنيا آوردى وبدو بَيّنات دادى وبا روح
القدس مؤيدش داشتى وبراى هر يك شريعت وآئينى قرار دادى وجانشينانى
برگزيدى تا هر يك پس از ديگرى حافظ ونگاهبان دين تو، وبر بندگان تو
حجّت باشند از مدّتى تا مدّت ديگر وبراى آنكه حق از قرارگاهش خارج
نشود وباطل بر اهل حق چيرگى نياورد وكسى نگويد چرا بيم دهنده اى به
سوى ما نفرستادى وبراى ما درفشى هدايتگربر نيفراختى تا پيش از آنكه
ذليل وخوار شويم از نشانه هاى تو پيروى كنيم.
(30)
6 - برگزيده در پيمان اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ
الْمُرْسَلينَ، وَخاتَمِ النَّبِيّينَ وَحُجَّةِ رَبِ الْعالَمينَ،
الْمُنْتَجَبِ فِى الْميثاقِ الْمُصْطَفى فِى الضِّلالِ،
الْمُطَهَّرِ مِنْ كُلِ افَةٍ، الْبَرى مِنْ كُلِّ عَيْبِ،
الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ، الْمُرْتَجى لِلشَّفاعَةِ، الْمُفَوَّضِ
اِلَيْهِ دينُ اللَّهِ.
اَللَّهُمَّ شَرِّفْ بُنْيانَهُ، وَعَظِّمْ بُرْهانَهُ، وَأَفْلِجْ
حُجَّتَهُ، وَارْفَعْ دَرجَتَهُ، وَاَضِئْ نُورَهُ، وَبَيِّضْ
وَجْهَهُ، وَاَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضيلَةَ، وَالْمَنْزِلَةَ
وَالْوَسيلَةَ، وَالدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ، وَابْعَثْهُ مَقاماً
مُحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْأخِرُونَ بار
خدايا! بر محمّد سرور فرستادگان وخاتم پيامبران وحجّت پروردگار
جهانيان درود فرست، او كه در پيمان برگزيده است ودر سايه ها منتخب،
پاك از هر آفت، وبه دور از هر عيب است، براى رهايى بدو آرزو برند
وبراى شفاعت بدو اميد بندند، كسى كه دين خدا بدو تفويض شده است.
خدايا!
بنيان او را شرافت بخش وبرهانش راوالايى ده وحجّتش را پيروزى عطا
كن ومرتبه اش را بلندى ده ونورش را درخشان ساز وسيمايش را سپيد
ونورانى گردان وبدو فضل وفضيلت ومنزلت ووسيلت ودرجه والا عطا كن
واو را به جايگاه پسنديده بر انگيزتا مورد غبطه اوّلين وآخرين واقع
شود.(31)
7 - خدايا به حمد تو آغاز ستايش مى كنم اللّهُمَّ إِنِّى
أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ
بِمَنِّكَ، وَأَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
فِى مَوْضِعِ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَأَشَدُّ المُعاقِبِينَ فِى
مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ، وَأَعْظَمُ المُتَجَبِّرِينَ
فِى مَوْضِعِ الكِبْرِياءِ وَالعَظَمَةِ.
اللّهُمَّ أَذِنْتَ لِى فِى دُعائِكَ وَمَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا
سَمِيعُ مِدْحَتِى، وَأَجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِى، وَأَقِلْ يا
غَفُورُ عَثْرَتِى.
الحَمْدُ للَّهِ مالِكِ المُلْكِ، مُجْرِى الفُلْكِ، مُسَخِّرِ
الرِّياحِ، فالِقِ الإِصْباحِ، دَيَّانِ الدِّينِ، رَبِّ
العالَمِينَ.
الحَمْدُ للَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ، وَالحَمْدُ
للَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، وَالحَمْدُ للَّهِ عَلَى
طُولِ أَناتِهِ فِى غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلَى ما يُرِيدُ.
الحَمْدُ للَّهِ خالِقِ الخَلْقِ، باسِطِ الرِّزْقِ، فالِقِ
الإِصْباحِ، ذِى الجَلالِ وَالإِكْرامِ وَالفَضْلِ وَالإِنْعامِ
الَّذِى بَعُدَ فَلا يُرَى، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى،
الحَمْدُ للَّهِ الَّذِى يُؤْمِنُ الخائِفِينَ، وَيُنَجِّى
الصَّالِحِينَ، وَيَرْفَعُ المُسْتَضْعَفِينَ، وَيَضَعُ
المُسْتَكْبِرِينَ، وَيُهْلِكُ مُلُوكاً وَيَسْتَخْلِفُ آخَرِينَ؛
وَالحَمْدُ للَّهِ قاصِمِ الجَبَّارِينَ، مُبِيرُ الظَّالِمِينَ،
مُدْرِكِ الهارِبِينَ، نَكالِ الظَّالِمِينَ، صَرِيخَ
المُسْتَصْرِخِينَ، مَوْضِعِ حاجاتِ الطَّالِبِينَ، مُعْتَمَدِ
المُؤْمِنِينَ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمةٍ
تُعِزُّ بِها الإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ
وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فِيها مِنَ الدُّعاةِ إِلَى طاعَتِكَ،
وَالقادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ، وَتَرْزُقُنَا بِها كَرامَةَ
الدُّنْيا وَالآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ ما عَرَّفْتَنا مِنَ الحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَما
قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ
عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا،
وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدَّةَ الفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ
الزَّمانِ عَلَيْنا فَصَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَعِنَّا
عَلَى ذلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍ تَكْشِفُهُ،
وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَرَحْمَةٍ
مِنْكَ تُجَلِّلُناها، وَعافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُناها،
بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدايا! من به ستايش تو آغاز ثنا مى كنم كه تو به نعمت واحسان خويش
راه صواب را استوار مى دارى ويقين آورم كه در موضع عفو ورحمت،
مهربان ترين مهربانى وسخت ترين كين كشنده اى در جايگاه عقاب
وانتقام، وبزرگ ترين جبارانى در موضع كبريا وبزرگى.
خدايا! به من رخصت دادى تا تو را بخوانم وبخواهم پس بشنواى شنواى
مدح وستايشم وپاسخ گوى اى آنكه به مهربانى دعايم را مى شنوى واى
آمرزنده لغزشم را بيامرز.
سپاس خدا را مالك هستى، گرداننده كشتيها، رام كننده بادها، شكافنده
صبحگاهان، حكمفرماى روز جزا، پروردگار جهانيان، وسپاس خدا را بر
عفو او پس از قدرتش، وسپاس خدا را بر حلم وبردبارى دير پاى او در
خشم وغضبش حال آنكه او بر آنچه خواهد تواناست.
سپاس خدا را آفريننده موجودات، گسترده روزى، شكافنده صبحگاهان،
صاحب شكوه وبزرگوارى وفضل وبخشايش، آن كه دور شود وديده نشود
ونزديك شد وشاهد رازهاى نهان است، بزرگوار وبلند مرتبه.
سپاس خدا را آن كه ترسيدگان را ايمنى مى بخشد وصالحان را رهايى مى
دهد ومستضعفان را بالا مى برد ومستكبران را فرو مى نهد وپادشاهانى
را هلاك مى كند وديگران را به جانشينى مى گمارد، وسپاس خدا را
كوبنده ستمگران، هلاك كننده ظالمان، دريابنده گريزندگان، به كيفر
رساننده ستمگران، فرياد رس فرياد خواهان، مرجع حاجات نيازمندان،
تكيه گاه اهل ايمان.
خدايا! ما به تو اميد داريم تا دولت با كرامت (امام زمان) را به
ظهورآورى وبدان اسلام ومسلمانان را سرافرازى دهى ونفاق ومنافقان
راخوار گردانى وما را در آن از دعوتگران به طاعت خويش وراهبران به
راه خويش قرار دهى وبدان كرامت دنيا وآخرت را به ما ارزانى فرمايى.
خدايا! آنچه كه از حق به ما باز شناساندى ما را به عمل بدان
نيزوادار، وآنچه از (شناخت) آن كوتاهى ورزيديم بدان برسان.
خدايا! ما از فقدان پيامبرمان وغيبت پيشوايمان وفراوانى دشمنان
واندكى شمارمان وسختى فتنه ها وغلبه روزگار برخود به تو شكايت مى
كنيم.
پس بر محمّد وخاندانش درود فرست وما را در همه اين امور با فتح
عاجل از جانب خود، وبر طرف كردن رنج وسختى از ما نصرت خويش وعزّت
وسلطنت حقّه كه توآن را آشكار مى گردانى، پيروزى عطا كن وبه رحمتى
از توجّه خويش كه همه ما را فراگيرد وجامه سلامت، كه ما رابپوشاند
ياورى فرما، به حق رحمت نا منتهايت، اى مهربان ترين مهربان.
(32)
سخن آخر از هزار وصد وشصت ويك سال پيش، يعنى از زمان ولادت آن حضرت
عليه السلام در سال 255 هجرى تا اين سال يعنى 1416 هجرى، سرور ما
امام مهدى (عجل الله فرجه) در ميان سجده كنندگان است وشبها را با
تهجّد براى خدا زنده نگاه مى دارد وروزها را به عبادت وتسليم در
برابر پروردگار جهانيان سپرى مى كنند.
او منتظر فرا رسيدن لحظه يارى است، تا زمانى كه خداوند به او اجازه
فرج دهد.
آن حضرت نيز همانند ديگر مؤمنان از خداوند فرج نزديك را خواستار
است ودر نتيجه به برترين اعمال امّت محمّد صلى الله عليه وآله يعنى
انتظار فرج مشغول است.
آه كه چه آبرويى در پيشگاه خداوند دارد! پس حاجتهاى خود را فراروى
خويش قرار دهيم وبا توسّل به او از پروردگارمان بخواهيم كه اين
اندوه را از امّت رنجديده ما بزدايد.
بياييد او را به هنگام شدّت يافتن دشوارى بخوانيم وپروردگارمان را
به بنده صالحش كه براى نصرت بندگان مستضعف خود او را ذخيره داشته،
سوگند دهيم تا عذاب را از ما بردارد. بياييد خدا را بخوانيم وبا
جديّت از او بخواهيم كه سيماى تابانش را به ما بنماياند وما را در
جرگه ياران وياورانش قرار دهد. ان شاء اللَّه