سخن گفتن حضرت زهرا وحضرت مهدى هر دو در شكم مادر
الف) حضرت زهرا (سلام الله عليها) با مادر سخن مى گويد:
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
(وقتى حضرت خديجه (سلام الله عليها) با پيامبر (صلى الله عليه وآله
وسلم) ازدواج كرد، زنان مكه از او كناره گيرى كردند، (واو تنها شد)
تا اين كه به حضرت زهرا (سلام الله عليها) باردار شد. در آن زمان
بود كه فاطمه، با او سخن مى گفت واز او مى خواست كه صبر كند.(1)
ب) سخن گفتن حضرت مهدى (عجل الله فرجه) در شكم مادر:
حضرت حكيمه خاتون، وقتى قضيّهِ شب تولّد را نقل مى كند، مى گويد:
امام عسكرى (عليه السلام) فرمود: (سورهِ قدر را بر نرجس خاتون
بخوان). شروع كردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شكم نرجس
خاتون، با من همراهى مى كرد ومى خواند آن چه من مى خواندم وبر من
سلامى كرد. من ترسيدم.
امام، صدا زد: (اى عمه! از قدرت الهى تعجب نكن، كه حق تعالى كودكان
ما را به حكمت گويا مى گرداند وما را در بزرگى، در زمين، حجت خود
مى گرداند).(2)
حضرت زهرا وحضرت مهدى شفيع مؤمنان در قيامتند
الف) حضرت زهرا (سلام الله عليها) شفيع روز قيامت است:
روايات دلالت كننده بر مقام شفاعت زهرا (سلام الله عليها) متعدد
هستند.(3)
در اين جا، به برخى از آن ها اشاره مى شود.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
اى فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودى داري. در آن
مقام، براى دوستداران وشيعيان خودت، شفاعت مى كنى وشفاعت تو پذيرفته
مى شود.(4)
بلال بن حمامه مى گويد:
يك روز پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بر ما وارد شد در
حالى كه نور صورتش مثل ماه درخشان بود وخوش حال بود. عبد الرحمان بن
عوف عرض كرد: (اى رسول خدا! اين نور چيست)!؟ فرمود: (از طرف خداوند،
بشارتى در مورد برادرم وپسر عمويم (على (عليه السلام)) ودخترم آمد
كه به واسطهِ آن دو، مردان وزنان امّتم از آتش جهنم نجات پيدا مى
كنند).(5)
امير مؤمنان (عليه السلام) خطاب به امام حسن وامام حسين (عليه
السلام) فرمود: (شما، پيشوا هستيد وشفاعت براى مادر شماست).(6)
ب) حضرت مهدى (عجل الله فرجه) هم شفيع روز قيامت است:
در حديثى، امير مؤمنان على (عليه السلام) وجابر بن عبد الله انصارى
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى كنند كه پيامبر (صلى
الله عليه وآله وسلم) مقامات ائمه (عليهم السلام) را در روز قيامت
بيان فرمود. مقام حضرت مهدى (عجل الله فرجه) را اين گونه بيان مى
فرمايد: امام مهدى (عجل الله فرجه)، شفيع مؤمنان در روز قيامت است؛
چرا كه اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمى شود مگر به كسى كه
خداوند بخواهد وبه آن راضى باشد.(7)
مظلوميت حضرت زهرا وحضرت مهدى
الف) ستم ديدگى حضرت زهرا (سلام الله عليها):
در زيارت آن حضرت مى خوانيم: (السلام عليك أيتها المعصومة المظلومة(8)؛
سلام بر تو اى پاك ستمديده).
و(اللهم صل... وصلّ على البتول....المظلومة المقهورة).(9)
امير مؤمنان على (عليه السلام) در ترسيم مظلوميّت همسرش مى فرمايد:
اِن فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) لم تزل مظلومه،
من حقها ممنوعه....(10)
فاطمه، دختر پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)، همواره ستم
ديده بوده واز حق خود محروم شد.
ب) او (عجل الله فرجه) ستمديده است:
امير مؤمنان على (عليه السلام) در ترسيم مظلوميت وغربت فرزندش مهدى
(عجل الله فرجه) مى فرمايد: (صاحب هذا الا مر الشريدُ الطريدُ
الفريدُ الوحيد؛ صاحب اين امر، همان رانده شدهِ دور شده يگانه
وتنها است).(11)
در حديث ديگرى حضرت على (عليه السلام) تصريح مى كند به اين كه او
غريب است:
سيأتى الله بقوم يُحِبّهُم ويُحِبّونَهُ ويَملِك مَن هو بينهم
غريب....(12)
خداوند، گروهى را مى آورد كه آنان را دوست دارد وآنان نيز او را
دوست مى دارند وكسى كه در ميان آنان غريب است، بر آنان حكومت مى
كند.
امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايد: (هو الطريد الوحيد الغريب؛ او،
همان رانده شدهِ يكه وتنهاى غريب است).(13)
حضرت، به حدّى مظلوم است كه امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد:
(اگر او را مى شناختند، او را تكه تكه مى كردند).(14)
همانند اذيت وآزارهايى كه بر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) پيش
آمد، بر ايشان نيز وارد مى آيد وبلكه بيش تر.(15)
باز در بيان مظلوميت ايشان چنين آمده است كه وقتى بر منبر كوفه مى
نشيند وعهدنامهِ پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را مى خواند،
تمام افراد از اطراف او مى گريزند وتنها وزير او ويازده نفر نقيب
باقى مى مانند؛ هر چند آنان باز مى گردند.(16)
آه از اين مظلوميّت! چه قدر اين مظلوميت سوزناك وجان كاه است كه:
حضرت زهرا (سلام الله عليها) خود وفرزندش را مظلوم معرفى مى كند.
مرحوم ميرجهانى مى گفت:
در عالم روِ ى، مادر مظلومم حضرت فاطمة صديقه (سلام الله عليها)
را ديدم وايشان سه بيت شعر فارسى خواند، وقتى بيدار شدم فقط يك بيت
را به ياد داشتم وآن بيت اين گونه است:
دلى شكسته تر از من در آن زمانه نبود
در اين زمان دل فرزند من شكسته تر است.(17)
وبالآخره خود حضرت مهدى (عجل الله فرجه) خود را مظلوم ترين فرد
عالم معرفى مى كند.
حجه الاسلام حاج سيّد اسماعيل شرفى مى گويد:
به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم ودر حرم مطهر حضرت سيد الشهداء
(عليه السلام) مشغول زيارت بودم. چون دعاى زائرين در قسمت بالا سر
حرم مطهر امام حسين (عليه السلام) مستجاب است، در آن جا از خداوند
خواستم مرا به محضر مبارك مولايم حضرت مهدى ارواحنا فداه، مشرف گرداند
وديدگانم را به جمال بى مثال آن بزرگوار روشن كند.
مشغول زيارت بودم كه ناگهان خورشيد جهان تاب جمالش ظاهر شد. گرچه
در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولى شديداً مجذوب آن بزرگوار شدم.
پس از سلام، از ايشان پرسيدم: (شما كيستيد؟). آقا فرمود: (من،
مظلوم ترين فرد عالم هستم).! من، متوجّه نشدم وبا خود گفتم: (شايد
ايشان از علماى بزرگ نجف هستند وچون مردم به ايشان گرايش پيدا
نكرده اند، خود را مظلوم ترين فرد عالم مى داند). در اين هنگام، ناگهان
متوجّه شدم كه كسى در كنارم نيست. اين جا بود كه فهميدم، مظلوم
ترين فرد عالم، كسى جز امام زمان، ارواحنا فداه، نيست ومن نعمت
حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.(18)
بياييد با هم، اين دو مظلوم را از مظلوميت بيرون بياوريم.
علاقه پيامبر به حضرت زهرا وحضرت مهدى
علاقه ومحبّت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به حضرت زهرا
(سلام الله عليها) را در اين نوشتار نمى توان بيان كرد وفقط به ذكر
چند روايت بسنده مى كنيم:
حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در حديثى، خطاب به
اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود:
سفارش هايى به دخترم فاطمة كردم وبه او گفتم آن ها را به شما
بگويد. آن ها را حتمى بدان؛ چرا كه او شديداً راستگو هست.
سپس پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) او را به نزديك خود خواند
وسر او را بوسيد وفرمود: (اى فاطمه! پدرت، فداى تو باد)!.(19)
در حديث ديگر فرمود: (پدر ومادرم فداى تو باد)!.(20)
در زيارت حضرت زهرا (سلام الله عليها) مى خوانيم: (اللهم صلّ على
البتول...فاطمة بنت رسولك وبضعه لحمه وصميم قلبه وفلذة كبده...و
حبيبه المصطفى).(21)
خدايا! درود فرست بر بتول فاطمة دختر رسول خودت وپارهِ تن او
وسويداى دل او وپارهِ جگر او ومحبوبهِ مصطفى.
علاقهِ پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به حضرت مهدى (عجل الله
فرجه)
پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) با معرفى حضرت مهدى (عجل الله
فرجه) مى فرمايد:
بأَبى وامّى سَمِيٍّى وشبيهى وشبيهِ موسى بن عمران، عليه جُيُوبُ
النّورِ يَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ.(22)
پدر ومادرم به فداى او باد! هم نام من است وشبيه من وحضرت موسى است.
هاله اى از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسى از او
ساطع است).
اى گل محبوب خاتم، با خدا همراه ومحرم |
|
با دلى سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم
|
سوزد از هجر تو عالم، اى گل زهرا كجايى؟ |
|
بيا اى زادهِ زهرا، تويى نور دل طه(23) |
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در حديثى ديگر مى فرمايد:
طوبى لمَن لقيه وطوبى لمَن احبّه وطوبى لمَن قال به.(24)
خوشا به حال كسى كه او را ملاقات كند، خوشا به حال كسى كه او را
دوست بدارد وخوشا به حال كسى كه به او معتقد باشد!
آن قدر او محبوب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است كه در دعاى
عهد بعد از دعاهاى متعدد براى وجود مقدس او وبراى فرجش، مى خوانيم:
(اللّهُم وسُر نبيّك محمّداً بِرُوِيَتِه؛ خدايا! خوش حال كن پيامبرت
محمد را به واسطهِ ديدار وجود مقدس حضرت مهدى).(25)
عبد الله بن عمر نقل مى كند: پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود:
خداوند در شب معراج، به من فرمود: (چه كسى را در زمين بر امّت ات
جانشين كرده ى؟) عرض كردم: (برادرم را). فرمود: (على ابن ابى طالب
(عليه السلام) را؟) عرض كردم:(بلى). فرمود: (نظرى بر زمين كردم، پس
تو را انتخاب كردم....نظر ديگرى كردم وعلى (عليه السلام) را انتخاب
كردم واو را وصى تو قرار دادم....
اى محمد!، على وفاطمة وحسن وحسين وائمه را از يك نور خلق كردم. سپس
ولايت آنان را بر ملائكه عرضه داشتم. هر كس آن را پذيرفت، از
مقرّبان شد وهر كس آن را رد كرد، به كافران پيوست.
اى محمد! اگر بنده ى، مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد،
ولى در حالى كه منكر ولايت آنان است، با من رو به رو شود، او را در
آتش دوزخ خواهم افكند.
اى محمد! آيا مايلى آنان را ببينى؟). عرض كردم: (بلى). فرمود: (قدمى
پيش گذار!) من، قدمى جلو نهادم، ناگاه ديدم، على ابن ابى طالب وحسن
وحسين وعلى بن الحسين ومحمّد بن على وجعفر بن محمّد وموسى بن جعفر
وعلى بن موسى ومحمّد بن على وعلى بن محمّد وحسن بن على وحجت قائم
را كه در ميان آنان، همانند ستاره اى درخشان (كوكب درى) بود. گفتم:
(اينان چه كسانى اند)؟ گفت: (اينان، امامان هستند واين ايستاده
(قائم)، كسى است كه حلال مرا حلال مى كند وحرام مرا حرام واز
دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اى محمّد! او را دوست بدار؛ چرا كه
من او را دوست مى دارم وهر كس او را دوست بدارد نيز دوست دارم.(26)
عنايت هر دو به زائران حسين
الف) عنايت حضرت زهرا (سلام الله عليها) به زائران حسين (عليه السلام):
يكى از ويژگى هاى حضرت زهرا (سلام الله عليها) اين است كه به
زائران فرزند شهيدش امام حسين (عليه السلام) عنايت ويژه اى دارد.
هنگامى كه آنان به زيارت امام حسين (عليه السلام) مى روند، حضرت
زهرا (سلام الله عليها) حاضر مى شود وبراى آنان طلب آمرزش ودعا مى
كند.
روايات متعددى بر اين مطلب دلالت مى كند. برخى از آن ها به شرح زير است:
1. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
اِنّ فاطمة بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسين فَتَستغفُر
لَهُم ذُنُوبَهُم.(27)
حضرت فاطمة (سلام الله عليها) دختر گرامى حضرت محمد (صلى الله عليه
وآله وسلم) براى زوّار قبر فرزندش حضرت حسين (عليه السلام) حاضر مى
شود، سپس براى گناهان آنان طلب آمرزش مى كند.
2. امام صادق (عليه السلام) به معاويه بن وَهَب فرمود:
زيارت حسين (عليه السلام) را ترك مكن! آيا دوست دارى كه خدا، تو را
در زمرهِ كسانى ببيند كه حضرت رسول وعلى وفاطمة وائمه (عليهم
السلام) در حقشان دعا مى كنند؟.(28)
3. سليمان اعمش مى گويد:
در كوفه، شب جمعه اى نزد شيخى بودم. به او گفتم: دربارهِ زيارت
امام حسين (عليه السلام) چه مى گويى؟) گفت: (بدعت است وهر بدعتى، گمراهى
است وهر صاحب گمراهى در آتش است). ناراحت شدم ورفتم.
نيمه هاى شب آمدم، درِ خانهِ او را زدم. همسرش گفت: (او به زيارت
امام حسين (عليه السلام) رفته است).
سليمان مى گويد: من هم به طرف حرم امام حسين (عليه السلام) رفتم.
وقتى داخل حرم شريف شدم، ديدم شيخ در حالى كه به سجده افتاده، گريه
وناله مى كند واز خداوند طلب مغفرت وتوبه مى كند. بعد از مدّتى
طولانى سرش را بلند كرد. گفتم: (اى شيخ! ديروز آن جمله را گفتى، پس
الان چه گونه به زيارتش آمدى؟) گفت: اى سليمان! مرا سرزنش نكن!
ديشب، در خواب...، شترى از نور ديدم كه كجاوه اى از نور، بر روى آن
شتر بود وداخل آن دو خانم بودند. گفتم: (اين دو خانم بزرگوار كى
اند؟) گفت: (يكى، حضرت خديجه (سلام الله عليها) وديگرى حضرت سيده
النساء فاطمة زهرا (سلام الله عليها) است). گفتم: (اين جمع به كجا
مى روند؟) گفت: (به زيارت حسين كه در كربلا از روى ظلم شهيد شد، مى
روند).
به آن هودج نگاه كردم. ديدم اوراقى از آن به پايين مى ريزد. پرسيدم:
(اين اوراق مكتوب چيست؟) گفت: (در اين ورق ها نوشته شده هر كس در
شب جمعه، به زيارت قبر حسين (عليه السلام) بيايد، از آتش جهنم ايمن
خواهد بود).(29)
گواه اين قضيّه، تشرّف حاج على بغدادى است كه سؤالات بسيارى از
امام زمان (عجل الله فرجه) كرد. يكى از آن ها اين بود:
منبرى ها جريان سليمان اعمش را مى گويند. آيا اين حديث صحيح است)؟
فرمود: (آرى، راست وصحيح است). گفتم: (سيدنا! صحيح است كه مى
گويند: هر كس زيارت كند حسين (عليه السلام) را در شب جمعه، براى او
امان است)؟ فرمود: (آرى، والله!) واشك از چشمان مباركش جارى شد وگريست.(30)
ب) عنايت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به زائران حسين (عليه السلام):
قضاياى زيادى بر اين مطلب دلالت دارد. يكى از آن ها، قضيّهِ معروف
جعفر نعل بند است كه مرحوم نهاوندى آورده است.(31)
بيعت كسى بر آن دو بزرگوار نيست واز كسى تقيه نمى
كنند
در مجلهِ انتظار، شمارهِ 7 گفتيم، به بيست وپنج مورد از شباهت هاى
اين دو بزرگوار اشاره مى كنيم، ولى به موارد ديگرى برخورد كرديم.
مواردى هم برادر ارجمند آقاى لطيف زاده تحقيق كردند، از اين روى
برخى از آن ها را ذكر مى كنيم.
بيعت، پيمانى است كه به موجب آن نتوان با ستمگران به نبرد برخاست
واز روى ناچارى وتقيّه بايد حكومت آنان را به رسميّت شناخت. همهِ پيشوايان
معصوم، به مقتضاى حكمت الهى دچار چنين پيمانى بودند، امّا بعضى از
معصومان چنين بيعتى بر گردن نداشتند.
الف) بيعت وتقيه نكردن حضرت زهرا (سلام الله عليها):
دشمنان، پس از غصب خلافت، سعى كردند از همهِ مردم، به ويژه صحابهِ
خاصّ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) خاصّه خاندان رسالت
(حضرت على وحضرت زهرا (عليها السلام)) براى خود بيعت بگيرند تا
افكار عمومى را به خود جلب كنند، ولى حضرت زهرا (سلام الله عليها)،
همهِ مصيبت ها را تحمل كرد وتا زنده بود، با غاصبان حكومت بيعت
نكرد، بلكه براى بازگرداندن خلافت به مسير اصلى اش، مبارزه نمود
وحتى مانع بيعت حضرت على (عليه السلام) شد.(32)
ب) نبودن بيعت احدى از ستمگران بر گردن حضرت مهدى (عجل الله فرجه)
وتقيّه نكردن آن حضرت:
پيشوايان معصوم ما، اگر با كسى پيمان مى بستند، (گر چه از روى
مصلحت وتقيه)، به آن پاى بند بودند. بهترين گواه، اين است كه امام
حسين (عليه السلام) تا زمانى كه معاويه زنده بود، به خاطر احترام
به صلح برادرش قيام نكرد. حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به دليل اين
كه براى ريشه كن كردن ستم وستمگران آفريده شده است واگر ظاهر
وآشكار بود، سكوتش به معناى رضا به ستمگرى ستمگران وترك نبرد با
آنان بود (گرچه از روى تقيّه) در پس پرده غيبت به سر مى برد تا
بيعت كسى بر گردنش نباشد. همين، يكى از علل غيبت آن حضرت شمرده شده
است.
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
....اِن القائم منّا اِذا قام لم يكن لا حد فى عنقه بيعه فلذلك
تخفى ولادته وتغيب شخصه.(33)
هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيعت احدى بر گردن او نخواهد بود. از
اين رو، ولادت او مخفى مى شود واز ديده ها پنهان مى شود.
حضرت مهدى (عجل الله فرجه) فرمود:
اِنّه لم يكن لا حد من آبائى (عليهم السلام) اِلاّ وقد وقعت فى
عنقه بيعه لطاغيه زمانه واِنّى ا خرج حين اخرج ولابيعه لا حد من
الطواغيت فى عنقي.(34)
بر گردن همهِ پدرانم، بيعت سركشان زمانه بود، امّا من وقتى خروج
كنم، بيعت هيچ سركشى بر گردنم نيست.
در زمان آن حضرت تقيه اى در كار نيست:
حضرت على (عليه السلام) در تفسير آيهِ شريفه (وعد
الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم...)(35)
فرمود:
در امن وامان مرا بپرستند، بدون هيچ ترس وواهمه اى ونياز به تقيّه
احساس نكنند. اين آيه، در حق قائم (عجل الله فرجه) نازل شده است.
منظور از (كسانى كه ايمان آورده اند)، در اين آيه، پيشوايان معصوم
(عليهم السلام) هستند.(36)
پاورقى:
(1)
امالى صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحار الأنوار، ج 43، ص 25.
فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى
الله عليه وآله وسلم)، ص 129 به نقل از عامه وخاصه.
(2)
كمال الدين، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمكران، باب اول، ص
39؛ اثبات الوصيه، ص 249؛ تفسير نور الثقلين، ج 5، ذيل
سوره قدر، ح 19، ص 616.
(3)
ر.ك: به بحار الأنوار، ج 43، صص 62، 64 و225 وج 8، ص 53.
(4)
فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى
الله عليه وآله وسلم)، ص 743 (به نقل از كنز الفوائد، ح 1، ص 150).
(5)
مقتل خوارزمى، چاپ انوارالهدى، ج 1، ح 25، ص 101.
(6)
فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى
الله عليه وآله وسلم)، ص 10 (به نقل از كشف الغمه، ج 1، ص 506).
(7)
مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دار الاضواء، ج 1، ص 355.
(8)
سيد بن طاووس، اقبال، عمل روز بيستم جمادى الاخر؛ در
مفاتيح الجنان: (السلام عليك أيتها المظلومه المغصوبه).
(9)
همان، عمل روز بيستم جمادى الاخر؛ مفاتيح الجنان، زيارت
دوم حضرت زهرا (سلام الله عليها).
(10)
شيخ طوسى، امالى، ص 156، ضمن ح 258.
(11)
معجم احاديث الامام المهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ح 595، ص 43.
(12)
روزگار رهايى، ج 2، ص 608 (به نقل از ينابيع الموده، ج 3، ص 131).
(14)
معجم أحاديث الاِمام المهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ح 752، ص 229.
(15)
همان، ج 3، ح 833، ص 297، وح 1072، ص 500.
(16)
همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ وكمال الدين، باب 58، ح 25.
(17)
عنايات حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به علما وطلاب، ص 176، (پاورقي).
(18)
همان (به نقل از: شيفتگان حضرت مهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ص 160).
(19)
فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى
الله عليه وآله وسلم)، ص 198، (به نقل از بحار الأنوار، ج 22، ص 491).
(20)
همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185)
ور.ك: بحار الأنوار، ج 36، ح 110، ص 288.
(21)
مفاتيح الجنان، زيارت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)،
مقتل خوارزمى، ج 1، ح 21، ص 99.
(22)
چهل حديث پيرامون نور يزدان، ص 14 (به نقل از: كفايه الا
ثر، ص 159).
(23)
نغمه هاى فاطميه (سلام الله عليها)، ص 24.
(24)
با دعاى ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عيون ا خبار
الرضا (عليه السلام)، ج 1، ص 47؛ كمال الدين، ج 1، ص 268).
(25)
مفاتيح الجنان، دعاى عهد.
(26)
مكيال المكارم (فارسي) ج 2، ص 218 و(عربي) ج 2، ص 160 (به
نقل از كتاب غايه المرام، سيد محدث بحرانى (ره) ص 189 باب
23 ح 105؛ به نقل از غيبت نعمانى، نشر صدوق، ح 24، ص 133).
(27)
كامل الزيارات، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.
(28)
همان، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتيح الجنان،
فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولويه وكلينى وسيد بن
طاووس وديگران).
(29)
بحار الا نوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد
مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.
(30)
النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛
مفاتيح الجنان، تشّرف حاج على بغدادي.
(31)
ر. ك: خلاصه العبقرى الحسان، ص 34؛ العبقرى الحسان، ج 2، ص 80.
(32)
ر.ك: صحيح بخارى، دار الكتب العلمية، ج 3، باب 40، باب
غزوه خيبر، ح 4240 و4241، ص 80.
(33)
كمال الدين وتمام النعمة، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الا
نوار، ج 51، ص 109.
(34)
همان، ج 2، باب 45، توقيع 4.
(36)
روزگار رهايى، ج 2 ص 607.