بخش سوم : پيشگوييهاي محقق شده در طول تاريخ
تمامي نشانه هاي ظهور در اصل، نوعي خبر دادن از آينده به حساب مي آيند كه اين
خبر دادن از آينده هم تنها با عنايت خداوند علام الغيوب و از طريق وحي، الهام يا
ديگر راهها و با يك يا چند واسطه كه شرايط نيل بدين منظور را فراهم كنند، ممكن
خواهد بود، چنانكه پيامبر، و پس از ايشان ائمه عليهم السلام، از اين ويژگي برخوردار
بوده اند. اين عقيده از نظر اسلامي، مسئله ثابت شده اي است و در قرآن كريم هم چنين
آمده است كه:
عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحداً * إلا من ارتضي من رسول.[17]
[خداوند] داناي غيب است و تنها آنها كه مورد رضايت و پسند رسول باشند از آن
باخبر مي شوند.
از همين روست كه شخص معصوم از حوادث آينده خبر داشته و مي تواند الان از وقوع آن
در آينده خبر دهد.
اگر بخواهيم حوادث يا علاماتي را كه روايات از وقوع آنها پيش از ظهور خبر داده
اند و مدتها پيش از ظهور اتفاق مي افتند، از نشانه هاي ظهور بدانيم، بايد توجه
داشته باشمي كه معصومين، برخي از حوادث بزرگي و قابل توجهي را – كه پيشاپيش از وقوع
آنها به كمك وحي و الهام مطلع بوده اند – مرتبط با ظهور معرفي مي كرده اند تا نسل
معاصر آن حوادث و آنها كه پس از چنين جرياناتي زندگي مي كنند به صدق پيشگوييهاي اين
اخبار توسط معصومين، پي ببرند و نسبت به وقوع ديگر حوادث اطمينان نسبي و قلبي پيدا
كنند و چشم انتظار ديگر جريانات و در نهايت ظهور حضرت مهدي باشند. به عبارت ديگر،
هر چه نشانه هايي كه مرتبط با ظهور عنوان شده اند بيشتر محقق شوند، بينندگان و
شنوندگان اين اخبار، از يك سو، از صدق اينها به صدق ديگر اخبار كه هنوز رخ نداده
اند پي مي برند و از سوي ديگر انتظار و التهاب قلبي آنها به اميد ديدار آن يار سفر
كرده شدت مي يابد.
آن دسته از حوادثي هم كه بلافاصله قبل از ظهور دلالت مي كنند كه خداوند متعال
اين حوادث را به عنوان نشانه هاي ظهور و براي جلب نظر مردم خصوصاً جمعيتي از مؤمنين
مخلص و منتظر كه چشم انتظار ديدار فجر مقدس هستند، محقق مي كند. از اينرو بعضي از
علاماتي كه محدوده زماني مشخصي دارند، دال بر ظهور بيان شده اند.
به عبارت بهتر مي توان گفت كه بعضي از اخباري كه معصومين، عليهم السلام، فرموده
اند و اهل حديث آنها را در كتابها و منابع حديثي خويش ثبت كرده اند به عنوان اينكه
پيش از آن حادثه محبوب و مطلوب رخ خواهد داد و جريان خاص آن خبر تاكنون رخ داده، و
يقيناً چنين مطالبي پس از نگارش آن منبع حديثي به آن اضافه نشده بهترين دليل براي
صدق اين گونه احاديث است و به طور ضمني وجود حضرت مهدي را اثبات مي كنند.
برخي از حوادثي كه احاديث پيشاپيش از رخ دادن آنها خبر داده اند و وقوعشان در
كتب تاريخي پس از گذشت سالها به ثبت رسيده،(پيشگوييهاي مطابق واقع ايشان) از اين
قرار است:
پيشگويي اول و دوم: انحراف و فساد بني عباس
پيامبر اكرم، و ائمه طاهرين، عليهم السلام، درباره ويژگيهاي حكومت بني عباس از
جهت منحرف شدن آنها به سمت فساد و خروجشان از مسير حق خبر داده اند.
عبدالله بن عباس مي گويد كه پيامبر اكرم به پدرم فرمودند:
يا عباس! ويل لولدي من ولدك و ويل لولدك من ولدي! فقال: يا رسول الله! أفلا
اجتنب النساء؟ قال: إن علم الله قد مضي و الأمور بيده و ان الأمر سيكون في ولدي[18].
عباس! واي بر فرزندان من از دست فرزندان تو و واي بر فرزندان تو از فرزندان من.
پدرم هم به ايشان عرض كرد:« يا رسول الله! آيا دستور مي دهيد كه از زنان كناره
گيري كنم/» حضرت فرمودند:
علم خداوند انجام يافته است قابل تغيير نيست و انجام و تحقق امور به دست اوست و
فرزندانم به اين امر مبتلا خواهند شد.
به خوبي مي دانيم كه دولت بني عباس چه بر سر ائمه، عليهم السلام و ديگر فرزندان
رسول اكرم در طول تاريخ آوردند و چه آوارگيها، تعقيبها و دستگير شدنها و ستمهايي كه
از آنها چشيدند. آنها كه مي خواهند اطلاعات يشتري در اين باره داشته باشند مي
توانند به كتاب مقاتل الطالبين نوشته ابي الفرج اصفهاني مراجعه كنند. مضاف بر اين
در برخي از روايات از فروپاشي حكومت بني عباس و از بين رفتن آنها خبر داده شده است.
مثلاً امام باقر طي حديثي مي فرمايند:
ثم يملك بنو العباس فلا يزالون في عنفوان من الملك و غضارة من العيش، حتي
يختلفوا فيما بينهم، فإذا اختلفوا ذهب ملكهم[19].
...سپس بني عباس به سلطنت مي رسند و همواره در عيش و نشاط حكومت و وفور خوشيها
خواهند بود تا اين كه در ميان آنها اختلاف مي افتد و پس از آن كه دچار اختلاف شدند
حكومت را از كف مي دهند.
لازم است به ياد داشته باشيم امام باقر پيش از زوال سلسله بني اميه به شهادت
رسيدند و هيجده سال بعد عباسيان بر مسلمانان مسلط شدند.[20]
پيشگويي سوم: اختلاف اهل مشرق و مغرب.
در ادامه حديثي كه از امام باقر نقل كرديم حضرت فرمودند:
واختلف أهل المشرق و المغرب.[21]
و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف مي شوند.
كه نمونه هاي بسياري براي اين اختلاف در طول تاريخ مي توان يافت؛ مانند: اختلاف
اهل مشرق و مغرب براي تعيين مرزهاي كشورهاي اسلامي كه اين مسئله سابقه طولاني در
ميان مسلمانان دارد به طوري كه بر مشرق عباسيان حكومت مي كردند و بر مغرب يا همه
اندلس اسلامي حكمرانان اموي. يا اين كه در شمال آفريقا ( غرب) دولت فاطميون را
تأسيس كردند كه در هر دو حالت غرب از خلافت مشرق كه در دست عباسيان بود، جدا شده
بود.
شايد هم منظور چيزي است كه در عصر كنوني – از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون – شاهد
آن هستيم كه دو دولت بزرگ وجود داشته اند به طوري كه يكي مدعي زعامت ( جمهوري) در
مشرق بود و ديگري خود را فرمانرواي غرب مي شمرد. به هر حال اختلاف را به هر كدام از
اين معاني يا معاني ديگر بگيريم، اين اختلاف ميان شرق و غرب از جمله نشانه هاي ظهور
است و همواره شاهدش بوده ايم. به جانم قسم اين خود از معجزاتي است كه صدق كل روايت
را نتيجه مي دهد و صاحب بيعت ( حضرت مهدي) هم در اين حديث مطرح شده است.
در همان حديثي كه از غيبت نعماني پيش از اين طرح كرديم، آمده استك
يقوم القائم في وتر من السنين؛ تسع، واحدة، ثلاث، خمس. قائم در سالهاي فرد [
1،3،5] قيام خواهند كرد.
و سپس فرمودند:
إذا اختلفت بنو أميه و ذهب ملكهم، ثم يملك بنو العباس فلا يزالون في عنفوان من
الملك، و غضارة من العيش حتي يختلفوا فيما بينهم. فإذا اختلفوا ذهب ملكهم، و اختلف
أهل المشرق و أهل المغرب، نعم و أهل القبلة، و يلقي الناس جه شديد مما يمر بهم من
الخوف، فلا يزالون بتلك الحال حتي ينادي مناد من السماء. فإذا نادي: فالنفير
النفير، فوالله لكأني أنظر إليه بين الركن والمقام يبايع الناس... الحديث.[22]
وقتي بني اميه دچار اختلاف شوند و حكومتشان از دست برود سپس بني عباس به سلطنت
برسند، بهار حكومت و وفور عيش آنها ايمي نخواهد ماند و در بين آنها اختلاف مي افتد
و پس از اين تفرقه حكومت شان بر باد مي رود و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف مي شوند،
آري، حتي اهل قبله هم [ چنين خواهند شد]، همواره مردم در سختي شديدي به خاطر ترسي
كه بر آنها مي گذرد، مي مانند، تا اين كه منادي از آسمان ندا دهد. پس وقتي ندا داد
كه:«النفير، النفير» ( كوچ كنيد، كوچ كنيد). به خداوند قسم گويي كه به او مي نگرم
كه در ميان ركن و مقام با مردم بيعت مي كند...
اين سه پيشگويي اتفاق افتاده در تاريخ، آن هم پس از بيان آن حضرت و نقل محدثين
در منابعشان، خود بهترين دليل بر صدق صدور آن از معصوم است.
پيشگويي چهارم: انحراف جامعه اسلام
پيامبر اكرم بارها از انحراف در رهبري اسلامي جامعه پس از خويش خبر داده اند كه
از آن جمله اين روايت است كه ابن عباس نقل كرده كه حضرت ضمن صحبتهايشان از معراج،
اين مطالب را از جمله علايم ظهور بر شمرده اند:
و صارت الأمر كفرة و أوليائهم فجرة و أعوانهم ظلمة و ذوي الرأي منهم فسقه، فعند
ذلك ثلاث خسوف؛ خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيرة العرب، و خراب البصرة علي
يد رجل من ذريتك يتبعه الزنوج... الحديث.[23]
كافران، فرمانرواي [مردم] و فاجران ( ستمكاران) سرپرست مي شوند و ظالمان هم آنان
را ياري مي كنند و فاسقان هم مشاوران آنها مي شوند. در چنين زماني سه خسف ( فرو
رفتن) پيش مي آيد: در مشرق، مغرب و جزيرة العرب، بصره را هم يكي از نوادگان تو كه
زنگي ها از او پيروي مي كنند خراب مي كند، تا انتهاي حديث.
و در حديث ديگري چنين مي فرمايندك
يكون بعدي أئمة لايهتدون بهداي و لايستنوّن بسنتي، و سيقوم فيهم رجال، قلوبهم
قلوب الشياطين في جثمان أنس[24].
... و س از من، رهبراني خواهند آمد كه به هدايت من هدايت نگردند ( از طريق من كه
هدايت است پيروي نمي كنند) و به سنت من هم رفتار نمي كنند، از ميان آنها مرداني
قيام خواهند كرد كه قلبهايشان قلب شيطان است در كالبد انسان.
و اين همان واقعه اي است كه پس از رسول خدا رخ داد و حكومت بر اساس خودرأيي و يا
به طور موروثي دست به دست شد. مصرف كردن انواع شرابها در كاخهاي خلفاي به اصطلاح
اسلامي مطلبي بديهي است و در منابع تاريخي زيادي مطرح شده است و شايد بهترين نمونه
آن متوكل عباسي – لعنة الله عليه – است كه يك مرتبه تعدادي از سربازان ترك را به
سوي خانه امام هادي فرستاد تا پس از حمله به آنجا، حضرت را شبانه به كاخ او منتقل
كنند. وقتي آنها به منزل حضرت رسيدند، ايشان مشغول قرائت قرآن بودند. سپاهيان، حضرت
را اسير كرده و به سوي متوكل بردند و وقتي به مقابل او رسيدند، پياله شرابي در دستش
بود كه با ديدن حضرت ابهت امام او را گرفت و به ناچار حضرت را احترام كرده و در
كنار خويش نشاند. پياله شرابي را كه در دستش بود به حضرت تعارف كرد و ايشان هم
فرمودند:« امير! هرگز گوشت و خونم تا به حال به شراب آلوده نگشته است [ از نوشيدن
شراب] مرا معاف بدار». او هم صرف نظر كرد. تا انتهاي جريان كه البته نكات جالب توجه
ديگري هم در اين جريان وجود دارد كه در اينجا فرصت و مجال طرح آنها نيست.[25]
پيشگويي پنجم: شورش صاحب الزنج
از جمله احاديثي كه در آنها صحبت از اين شخص شده است، حديثي است كه پيش از اين
از ابن عباس آورديم. جريان صاحب الزنج و قومش در تاريخ از اين قرار ثبت شده است كه
وي شخصي بود كه در سال 255 ق. (همزمان با ميلاد حضرت مهدي) قيام كرد. نامش علي بن
محمد بود و علي رغم اين كه از حيث عقايد و تفكرات با اهل بيت، عليهم السلام، اختلاف
داشت، گمان مي كرد كه از علويان است. طي مدت 15 سال در جامعه چنان فسادي به راه
انداخت كه نهايتاً در سال 270 ق. دستش را به قتل عام مردم آلوده كرد. وي، علاوه بر
انتساب خويش به علويان، عمده مطلبي كه در شورش خود روي آن تكيه مي كرد اين بود به
طور اساسي به كارگران و طبقه زحمت كش جامعه، خصوصاً بندگان و غلامان تحت سرپرستي
ديگران نظر داشت و از اين جهت به وي صاحب الزنج يا سرور بندگان لقب داده بودند.[26]
فساد زيادي در جامعه اسلامي به پا كرد و دولت عباسي را به شدت به زحمت انداخت و
ساكنان بصره و بسياري ديگر از شهرها را با قتل و غارت و سرگرداني تحت فشار قرار
داد. اين واقعه تاريخي هم خود دليل بزرگي براي صدق حديث و گوينده آن است.
پيشگويي ششم: ظهور علم در شهر قم
باز جمله احاديث نقل شده ذيل اين عنوان، حديث زير مي باشد كه از امام صادق روايت
شده كه فرمودند:
ستخلو الكوفة من المؤمنين و يأزر عنها العلم كما تأزر الحيّة في جحرها، ثم يظهر
العلم ببلدة يقال لها قم، و تصير معدناً للعلم والفضل حتي لايبقي في الأرض مستضعف
في الدين حتي المخدرات في الحجال، و ذلك عند قرب ظهور قائمنا... الحديث.[27]
كوفه از [ حضور] مؤمنين خالي خواهد شد و علم از آن رخت برخواهد بست همانند ماري
كه به سوراخ (لانه) خويش خزيده باشد سپس در شهري كه به آن قم مي گويند، نمايان مي
شود و آنجا معدن علم و فضل مي گردد به طوري كه هيچ مستضعفي از لحاظ ديني روي زمين
باقي نمي ماند. حتي عروسان حجله نشين، كه اين جريان نزديك ظهور قائم مي باشد تا
انتهاي حديث.
اين موضوع در دهه گذشته پيش آمده است و عظمت امامان، عليهم السلام، را زماني
متوجه مي شويم كه بدانيم امام از ظهور علم ديني در قم در حالتي خبر مي دهند كه حتي
موقعيت مكاني اين شهر در زمان ايشان هنوز ناشناخته بود و ساكنان آن هم بت پرست و
آتش پرست بودند و پس از گذشت قريب هزار و دويست سال اين شهر مركز مطالعات و شهر علم
شيعه گشت.
اين حديث را در اينجا از اين جهت ذكر كرديم كه صراحتاً به هجرت علم از كوفه (نجف
اشرف) به شهر قم بيش از قيام حضرت حجت به جهت ستمهاي پادشاه و كشتار و رانده شدن
علما ( از آن ديار) اشاره مي كند.
بسياري از حوادث و پيشگوييهاي معصومين، عليهم السلام، تا به حال در تاريخ رخ
داده است؛ برخي از آنها را با هم مرور مي كنيم:
امام باقر در روايتي به جابر بن يزيد جعفي مي فرمايند:
يا جابر الزم الأرض، و لا تحرّك يداً و لا رجلاً حتي تري علامات أذكرها لك إن
أدركتها: أولها اختلاف بني العباس و ما أراك تدرك ذلك. ولكن به حدث من بعدي عني؛ و
مناديا ينادي في السماء و يجيئكم صوت من ناحية دمشق بالفتح و تخسف قرية من قري
الشام تسمي الجابية و تسقط طائفة من مسجد دمشق الأيمن و مارقة تمرق من ناحية الترك
و يعقبها مرج الروم و سيقبل أخوان الترك حتي ينزلوا الجزيرة و سيقبل مارقة الروم
حتي ينزلوا الرملة، فتلك السنة يا جابر! فيها اختلاف كثير في كل أرض من ناحية
المغرب، فأول أرض المغرب، أرض الشام... الحديث.[28]
جابر! از زمين تكان نخور و هيچ دست و پا مزن تا اين كه اين نشانه هايي را كه مي
گويم مشاهده كني [البته] اگر آنها را درك كني: اولين آنها اختلاف بني عباس است كه
نمي بينم كه تو آن را درك كني ولي پس از مرگم از قول من اين مطلب را نقل كن [ و به
ديگران بگو] و منادي كه از آسمان ندا دهد و صدايي كه از پيروزي حكايت مي كند از سمت
دمشق به شما برسد. قريه اي (ده يا شهر) در شام كه به جابيه مشهور است در زمين فرو
برود، بخش سمت راست مسجد دمشق فرو بريزد، از دين برگشتگاني از جانب تركها سر به
شورش بردارند و آشوبي هم از ناحيه روم به دنبال آن آيد، برادران ترك هم آن قدر مي
آيند تا به جزيره مي رسند و از دين برگشتگان هم به سوي روم حركت مي كنند تا اين كه
به رمله مي رسند. جابر! آن سال غرب در كل زمين اختلاف زيادي مي پراكند و اول مغرب
زمين، شام است...
فهرستي از نشانه هاي ظهور
شيخ مفيد در الارشاد خود فهرستي از نشانه هاي ظهور را ذكر كرده كه از اين قرار
است:
براي زماني قيام حضرت مهدي نشانه هايي بيان شده و از حوادثي كه پيش از قيام
اتفاق خواهد افتاد به ما خبر داده اند كه از جمله آنها مي توان اين موارد را ذكر
كرد: شورش سفياني، كشته شدن سيد حسني، تفرقه بني عباس به خاطر پادشاهي و حكومت
دنيايي، كسوف خورشيد در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر ماه كه هر دو بر خلاف
رويه عادي طبيعت است، فرو رفتن در بيابان، فرو رفتن در مشرق و فرو رفتن ديگري در
مغرب، حركت نكردن خورشيد از ظهر تا نيمه هاي عصر، طلوع خورشيد از مغرب و كشته شدن
نفس زكيه در پشت كوفه و كشته شدن 70 انسان صالح و شايسته ديگر، بريدن سر مردي هاشمي
بين ركن و مقام، خراب شدن ديوار مسجد كوفه، نمايان شدن پرچمهاي سياهي از خراسان،
قيام يماني، ظاهر شدن شخصي مغربي در مصر و حكومت كردنش بر شام، فرود آمدن تركها در
جزيره و روميان در ساحل، طلوع ستاره مشرقي كه همانند ماه نورافشاني مي كند و سپس
چنان خم مي شود كه گويي دو سوي آن قرار است به هم برسند، سرخي اي كه در آسمان ظاهر
مي شود و در تمام افق پخش و منتشر مي شود؛ آتش بزرگ و شديدي كه در مشرق نمايان شده
و سه يا هفت روز در [جو و] آسمان باقي مي ماند. پايان سختيهاي اعراب و حكومت
كردنشان بر بلاد و خارج شدن از سيطره عجمها. كشته شدن امير مصر توسط ساكنان آن
دريا، حركت پرچمهايي كه به سوي خراسان راهي مي شوند، ورود سپاهي از سمت مغرب تا
وقتي كه با از بين رفتن سرگشتگي و حيرت آرامش يابد، نمايان شدن پرچمهاي سياه از
مشرق به همان صورت، شكافتن و ترك خوردن فرات به طوري كه آب وارد كوچه ها و خيابان
هاي كوفه بشود، شورش شصت دروغگو كه همگي ادعاي نبوت مي كنند و شورش دوازده نفر از
آل ابي طالب كه همه ادعاي امامت براي خويش دارند، سوزاندن مردي بلند مرتبه از
پيروان بني عباس ميان جلولاء و خانقين، زدن پل در آنجايي كه آب ميان مدينة السلام و
بغداد روان است، برخاستن بادي سياه در ابتداي روز و زلزله اي كه منجربه فرو رفتن
بسياري از آنها مي شود. هراسي كه دامنگير اهل عراق و بغداد مي شود و مرگ ناگهاني در
آن و نقصان و كاهش اموال و جانها و بدنها و محصولات و يورش ملخها كه در ابتداي آن و
غير آن ظاهر مي شوند به طوري كه به زراعت و غلات و همان مقدار كمي كه مردم كشت كرده
اند، حمله ور مي شود و اختلاف ميان دو دسته از عجمها و ريخته شدن خون بسياري از
آنها و شورش بندگان از اطاعت سروران آنها و كتشن ايشان و مسخ شدن دسته اي از بدعت
گزاران كه به شكل ميمون و خوك ميشوند، و غلبه يافتن بندگان بر سرزمينهاي مالكان و
سروران،ندايي از آسمان كه تمام اهل زمين آن را به زبان خويش مي شنوند و صورت و سينه
اي كه در آسمان در قرص خورشيد براي مردم ظاهر مي شود، و مردگاني كه از قبرهايشان به
دنيا بر مي گردند و در دنيا [باديگران] آشنا مي شوند و به زيارت همديگر مي روند،
سپس همه اينها به 24 باران كه به وسيله آن زمين پس از مرگش زنده مي شود ختم شده و
بركات آن نمايات مي گردد و پس از آن تمام آسيبها و بلايا از معتقدان به حق كه از
شيعيان مهدي هستند برطرف شده و از ظهور آن حضتر در مكه خبردار مي شوند و براي ياري
ايشان متوجه و راهي آنجا مي شوند.[29].
بعضي از حوادثي كه در اين دو نقل ذكر و در تاريخ محقق شده به شرح زير است:
1. روي كردن پرچمهاي سياه از ناحيه خراسان: با قيام ابومسلم خراساني تطابق دارد.
2. ظهور مغربي در مصر كه شامات را تصرف مي كند: شورش مغربي فاطمي كه در سال
396ق. در شمال آفريقا اعلام دعوت كرد و پس از جنگ با شام بر آن مستولي شد.
3. فرود آمدن تركها در جزيره: زماني كه خاك جزيره مدت طولاني تحت سيطره حكومت
عثماني تركي بود از سال 941ق. آغاز شد تا زمان سقوط سلطنت آنها در سال 1335ق. پس از
اشغال بريتانيا در جنگ جهاني اول.
4. فرود آمدن روميان در رملهك در لسان ائمه معصومين از اروپا به روم تعبير مي
شده است و رمله نام منطقه اي در شام و منطقه اي ديگر در مصر است و از اينرو با
استعمار فرانسه در مصر به رهبري ناپلئون بناپارت و يا اشغال سوريه توسط فرانسه، پس
از جنگ جهاني اول و اشغال عثماني با اين كلام معصومين منطبق مي شود.
5. پايان سختيهاي اعراب و سيطره يافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سيطره عجمها
(غير اعراب): در اين عصر با آن زندگي مي كنيم. عصر ما عصر انقلابهاي عربي است كه مي
خواهند از سيطره و استعمار بيگانگان رهايي بيابند و خود حكومت را به دست بگيرند.
6. كشته شدن فرمانرواي مصر توسط مردم آن ديار: انور سادات به دست خالد اسلامبولي
كشته شد.
7. اختلاف ميان دو دسته از عجمها و خونريزي زياد ميان آنها: با جنگهاي جهاني
اروپا كه در ميانشان بود منطبق است همانند جنگ ميان فرانسه و آلمان، بريتانيا و
آلمان يا تركيه و يونان و … كه البته براي فهم اين بخش از حديث تنها كافي است در
وقايع دو جنگ جهاني اول و دوم – كه در نيمه قرن نوزده ميلادي رخ داد – دقيق شويم.
اين مجموعه با هم دلايلي قطعي و محكم هم براي صدق گويندگان آنها (معصومين عليهم
السلام) مي باشد و هم براي ديگر سخنان ايشان درباره ظهور حضرت مهدي و برماست كه
ارتباط عاطفي و معنوي(قلبي) هم با ايشان پيدا كرده و به صرف اطلاعات اعتقادي اكتفا
نكنيم.
علاقمندان به كسب آگاهي بيشتر در اين باره مي توانند به كتابهاي زير مراجعه
كنند:
1. كتاب الغيبة؛ تأليف شيخ بزرگوار محمد بن ابراهيم بن جعفر نعماني معروف به ابن
ابي زينب، ايشان از علماي قرن سوم هجري و از شاگردان ثقة الاسلام كليني بوده اند و
اين اثر يكي از نفيس ترين كتابهايي است كه در اين رابطه نگاشته شده است. شيخ مفيد
در الارشاد خود از وي ستايش كرده كه نشانگر اين است كه تا آن زمان مؤلفي چون او
نبوده است.
2. كمال الدين و تمام النعمة؛ تأليف شيخ ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين بابويه
قمي معروف به شيخ صدوق ( از علماي قرن چهارم هجري متوفي 381 ق.)
3. كتاب الغيبة؛ تأليف شيخ ابي جعفر محمد بن الحسن طوسي (شيخ الطائفه) متوفي 460
ق.
حال كه اين جريان را سرانجامي شيرين است، بهتر است كه ما ميل قلبي خويش را بر
انگيزيم و ارتباط روحي خويش را با حضرتش به حداكثر امكان و حد اعلاي شدت و بروز
برسانيم و در تمام وجودمان كه به اين مسؤوليت خطير واقف گرديم به طوري كه در تمام
سير و سلوك حركت و سكون و خلاصه در همه لحظات زندگي خويش به ياد آن حضرت و در كنف
حمايت ايشان به سر بريم. ان شاء الله.
فصل دوم : سبك توصيف دوران و سال ظهور در روايات
بخش اول : توصيف دوران ظهور
(اشاره اي اجمالي و كلي به حوادث پيش از ظهور)
علامات پيش از ظهور
احاديثي كه حوادث ايام نزديك به ظهور را ترسيم و محدوده آن عصر را مشخص مي كنند
مي توان به چهار دسته زير دسته بندي كردك
1. عصر ظهور
در برخي از احاديث شريفه ما ويژگيهاي كلي و عمومي ظهور به همراه اشاره اي به
برخي جريانات مشخص آن زمان ديده مي شود كه از جمله آنها مي توان به حديثي كه گفت و
گوي آميخته با ناباوري زياد سلمان با حضرت رسول، را در مراسم حج بيان مي كند – كه
در بخشهاي پيشين آورديم – اشاره كرد.
2. سالهاي ظهور
احاديث كه به بررسي سالهاي ظهور مي پردازند، حوادث، اتفاقات و نشانه هاي بيشتري
را بيان مي كنند و گستره محدودتري را به تصوير مي كشند. كه از جمله آنها همان
علاماتي است كه از كتاب الارشاد شيخ مفيد در پايان بخش پيشگوييهاي ائمه، آورديم. در
احاديث ديگر هم چنين آمده است:
امام صادق (ع) فرمودند:
بينما الناس وقوف بعرفات إذا أتاهم راكب علي ناقة ذعلبة – بالكسر و هي الناقة
السريعة – يخبر هم بموت خليفة، يكون عند موته فرج آل محمد صلي الله عليه و آله و
فرج الناس جميعاً.[30]
زماني كه مردم در عرفات ايستاده اند، سواري كه بر شتري تيزپا نشسته آنها را از
مرگ خليفه خبردار مي كند و با مرگ او فرج آل محمد و همه مردم مي رسد.
ابوبصير مي گويد: از امام صادق شنيدم كه مي فرمودند:
من يضمن لي موت عبدالله، اضمن له القائم. ثم قال: إذا مات عبدالله، لم يجتمع
الناس بعده علي أحد و لم يتناه هذا الأمر دون صاحبكم إن شاء الله و يذهب ملك السنين
و يصير ملك الشهور و الأيام، فقلت يطول ذلك؟ قال: كلا[31].
كسي كه مرگ عبدالله را براي من ضمانت كند من هم ظهور قائم را براي او ضمانت مي
كنم.
سپس فرمودند:
وقتي عبدالله بميرد مردم پس از او با كسي متحد نشوند! ان شاء الله و اين جريان
بدون [ آمدن] امامتان آرام نمي شود و حكمت و سلطنت سالانه و طولاني مدت از بين مي
رود، مدت سلطنتهاي پادشاهان به ماه و روز نمي كشد.
پرسديم:« آيا اين دوران طول مي كشد؟»
فرمودند:« هرگز!»
از امام باقر نقل شده كه فرمودند:
إذا اختلف بنو فلان فيما بينهم، فعند ذلك فانتظروا الفرج و اليس فرجكم إلا في
اختلاف بني فلان. فإذا اختلفوا، فتوقعوا الصيحة في شهر رمضان، و خروج القائم،إن
الله يفعل ما يشاء، و لن يخرج القائم و لا ترون ما تحبون حتي يختلف بنوا فلان فيما
بينهم، فإذا كان، طمع النسا فيهم، واختلف الكلمة و خرج السفياني، و قال لابد لبني
فلان من أن يملكوا فإذا ملكوا ثم اختلفوا تفرق ملكهم و تشتت أمرهم... الحديث[32].
وقتي بني فلان به خاطر چيزي كه ميان آنهاست دچار اختلاف شدند منتظر فرج باشيد و
فرج شما جز با اختلاف بني فلان محقق نمي شود. پس آنگاه كه گرفتار اختلاف شدند چشم
انتظار صحيه اي در ماه رمضان و قيام قائم باشيد كه خدا هر چه را بخواهد انجام مي
دهد. قائم قيام نمي كند و شما هم آنچه را عاشقش هستيد، نخواهيد ديد تا وقتي بني
فلان بر سر آنچه در بينشان است مبتلا به اختلاف و درگيري شوند و وقتي چنين شد مردم
به آنها ( و حكومتشان) طمع مي كنند و وحدت و يكپارچگي از بين مي رود و سفياني شورش
مي كند. سپس ادامه دادند: بني فلان بالاخره سلطنت خواهند كرد و پس از پادشاهي، آنها
به اختلاف دچار مي شوند و سلطنتشان به باد مي رود و حكومتشان پراكنده و متشتت مي
شود ... تا اخر حديث.
3. سال ظهور
در اين قسمت احاديث به طور دقيق حوادثي را بيان مي كنند؛ خصوصاً در نيمه دوم سال
كه از شورش سفياني در رجب شروع مي شود و با نداي آسماني در ماه رمضان و شهادت نفس
زكيه در بيست و پنج ماه ذي الحجة ادامه مي يابد و به ظهور نور مبارك حضرت مهدي در
عاشورايي كه با شنبه مصادر شده است ختم مي شود.[33]
اين روايات علامت هاي حتمي ظهور را كه مدتي پيش از آن واقعه عظيم واقع مي شود، در
بر مي گيرد و از مسلماتي است كه به آنها يقين داريم و معتقديم در مورد آنها بدأ[34]
(تقديم و تأخير ناشي از برخي علل) رخ نمي دهد. همه مؤمنان لازم است اين نشانه ها را
به خوبي بشناسند و كساني را كه به دروغ ادعاي مهدويت مي كنند با كمك آنها و به
راحتي و با قاطعيت تكذيب كنند. پس از وقوع اين علايم حتمي است كه فرج مؤمنين مي آيد
و خداوند تبارك و تعالي پريشاني را از دلهاي ايشان مي زدايد.
تمامي ائمه، وقتي كه از حضرت مهدي و نشانه هاي ظهور ايشان و نزديكي قيامشان صحبت
مي كرده اند، در برخي موارد متذكر مي شده اند كه بعضي از اين نشانه ها از حتميات
ظهور است، به طوري كه اگر آنها محقق نشده باشند، حضرت مهدي ظهور نخواهند كرد به
خواست خداند، در طول كتاب اين نشانه هاي پنجگانه را به مرور بررسي خواهيم كرد كه
اولين آنها در ماه رجب و آخرينشان در ماه محرم رخ خواهد داد.
4. نشانه هاي برپايي قيامت
اين نشانه ها كه عبارتند از خارج شدن جنبنده اي از زمين ( دابة الارض) كه با
مردم صحبت مي كند و طولع خورشيد از مغرب و آتشي كه از عمق زمين خارج مي شود و مردم
را به سوي محشر و قيامت سوق مي دهد و ... از جمله رواياتي كه به تبيين آنها مي
پردازد، اين حديث است كه حضرت امير فرمودند كه حضرت رسول مي فرمودند:
عشر قبل الساعة لابد منها: السفياني والدجال والدخان والدابة و خروج القائم و
طلوع الشمس من مغربها و نزول عيسي و خسف بالمشرق و خسف بجزيرة العرب و نار تخرج من
قعر عدن تسوق الناس إلي المحشر[35].
ده چيز حتماً پيش از قيامت خواهد آمد: سفياني، دجال، دود، جنبنده (دابة)، خروج
حضرت مهدي و طلوع خورشيد از مغرب و فرود امدن عيسي و فرو رفتن زمين در مشرق و فرو
رفتن در جزيره العرب و آتشي كه از اعماق زمين خارج مي شود و مردم را به سوي محشر
سوق مي دهد.