فجر مقدس

مجتبى السادات
مترجم : محمود مطهرى نيا

- ۱ -


فصل اول :

بخش اول : انواع ظهور

همانگونه كه غيبت حضرت ولي عصر به دو بخش صغري و كبري تقسيم شده است در مورد ظهور حضرتش هم ظهور اصغر و ظهور اكبر (فخر مقدس) را مي توان ديد.

غيبت صغري زماني مطرح شد كه شيعيان پس از مدتها ارتباط مستقيم و نزديك با امام زمان خويش هنوز چندان آمادگي فهم و قبول بحث غيبت و نديدن ايشان را نداشتند؛ چرا كه نمي دانستند بدون حضور امام چگونه مي توان از سويي با يكديگر همراه و همگام و متحد بود و از سوي ديگر احكام شرعي و مسايل ديني را استنباط و استخراج كرد. علاوه بر دهها سؤال ديگري كه آنها را متوجه امامشان مي كرد و در عصر غيبت ناگزير بودند خود بر عهده بگيرند.

هر چند در عصر غيبت صغري همگان نمي توانستند به خدمت حضرت مهدي برسند؛ ليكن با وجود چهار نايب حضرت، ارتباط شيعيان همچنان با امام خويش برقرار بود، تا مبادا به خاطر اين تغيير وضعيت ناگهاني دچار حيرت و سردرگمي شوند.

در طول اين مدت كه حدود هفتاد سال طول كشيد تا حدي موضوع غيبت براي شيعيان جا افتاد و از لحاظ ذهني و فكري براي حضور در عصر غيبت كبري آماده شدند.

بسيار طبيعي است كه همانند اين جريان در اين سوي قضيه هم اتفاق بيفتد؛ يعني همانطور كه عصر غيبت به دو بخش صغري و كبري تقسيم شد تا مردم با مفهوم غيبت علاوه بر آشنايي، انس بگيرند، در مورد ظهور هم چنين مطلبي صادق است و عصر ظهور به دو بخش اصغر و اكبر (فجر مقدس) تقسيم مي گردد. در عصر ظهور اصغر هر چند مردم توفيق زيارت حضرتش را پيدا نمي كنند ليكن حوادثي را مشاهده مي كنند كه مقدمات ظهور اكبر به شمار مي آيند و مردم را براي زندگي در آن زمان آماده مي كنند.

چنين تقسيم بندي را مي توان از برخي روايات برداشت كرد. مثلاً در برخي احاديث حضرت را به خورشيد فروزان تشبيه نموده اند. به خوبي مي دانيم كه پيش از غروب خورشيد اشعه آفتاب تا مدت معيني مي ماند و پس از آن سياهي شب بر آسمان سايه مي افكند وط لوع خورشيد هم سريعاً واقع نمي شود بلكه پس از آن كه زمان اذان صبح فرا رسيد هوا به تدريج روشن شده و در پي آن شعاعهاي نوراني خورشيد در آسمان پديدار مي شود. حضرت مهدي هم كه خورشيد تابان آسمان امامتند، خواهي نخواهي، پيش از آن كه وجود مقدسشان بخواهد بر همگان ظاهر و آَكار گردد، بايد ظهور اصغري داشته باشند كه زمينه ساز آن ظهور اكبر گردد.

البته نبايد توقع داشت كه شرايط غيبت صغري با ظهور اصغر يكسان باشد.

همانطور كه آنچه از خورشيد پيش از غروب و پس از طلوعش مي بينيم يكسان نيست.

برخي از مسائلي كه شايد در عصر ظهور اصغر ديده شوند از اين قرار است:

1-   بالا رفتن سطح فهم عمومي و پيشرفت دانش و فناوري؛ در اين عصر پيشرفتهاي علمي عظيم و اكتشافات محيرالعقولي از بشريت ديده مي شود كه پيش از آن سابقه نداشته است. انساني كه تا دو قرن قبل بر چهارپايان سوار مي شد و به اين سو و آن سو مي رفت اين روزها از اتومبيل و هواپيما استفاده مي كند و تلفن، تلويزيون، راديو، كگامپيوتر و ... جزئي از زندگي روزمره اش دشده است. منابع نفتي و معادن فلزات مختلف را استخراج كرده و تا آنجا كه بتواند براي استفاده خود به كار مي برد. اين تحولات به قدري است كه به اندازه كل تحولات علوم و فنون بشري تا قرن نوزدهم كه ابتداي آن است برابري مي كند.

چنين تحولي علمي و صنعتي را مقدمه ظهور حضرت مهدي بر شمرديم؛ چرا كه همه آنها كه بناست با حضرتش بيعت كنند، بايد عظمت آن دسته از مواهب و نعماتي را كه به آن حضرت عنايت شده درك كنند. اين كه حضرت، مثلاً در يك چشم بر هم زدن از شرق عالم به غرب مي روند يا در زمان ظهور، يارانشان كه شب در رختواب خويش بوده اند صبح در خدمت آن حضرت قرار مي گيرند؛[1] بايد بدانيم كه اينها همه مافوق قدرت بشري است.

بنابر آنچه در ميان علما مشهور است معجزات پيامبران و كرامات ائمه الزاماً بر اساس آن علوم و فنوني بود كه در آن عصر زندگي مي كردند. پس حضرت مهدي هم در آن زمان ظاهر مي شوند كه دانش و تكنولوژي و فنون و تسليحات به حداكثر رشد خود رسيده باشد و بشر بتواند با ساخت سفينه هاي فضايي به راحتي بر مريخ گام نهاده و اختراعات مختلف خود را در آنجا مستقر كند.

در آن عصري كه انسانها تنها با اينترنت و يا ديگر وسايلي كه تاكنون اختراع شده اند و يا پس از اين اختراع خواهند شد از نقاط دور دست با هم صحبت مي كنند معجزه ايشان اين خواهد بود كه بدون استفاده از هيچ ابزار و وسيله اي سخنش را به گوش تمام ساكنان زمين برساند و هر كس هم به زبان خود آن را بفهمد.[2]

مسلماً دانشمندان و متفكراني كه از مغزهاي الكترونيكي، وسايل مدرن، ماهواره ها و ... براي ايجاد كرامت حضرت – كه بدون استفاده از هيچ وسيله ماهواره اي، صورت و تصوير خويش را به هر جا كه بخواهد منتقل مي كند – سر تسليم فرود مي آورند و آن حضرت را غير از ديگران يافته و اعمالش را خارق العاده مي شمارند و با ايمان آوردن آنها ديگران هم حتماً به آن وجود مقدس ايمان خواهند آورد.

يا اين كه در روايات آمده است كه حضرت و يارانشان از ابرها براي رفت و آمد خويش استفاده مي كنند؛[3] كه چنين واقعه اي طبيعتاً حق است مخترعان و سازندگان هواپيماها و ماهواره ها و سفينه هاي فضايي را در پي دارد.

مضاف بر اين كه اين ديدگاهها و اكتشافات علمي به انسانها قدرت درك و فهم كرامات حضرت مهدي را مي دهد كه به طور طبيعي هر كس نمي تواند چنين اعمالي را انجام دهد. به عبارت ديگر خداوند متعال نظريات علمي اين زمان را به آن حد از رشد مي رساند كه زمينه ها ظهور اكبر (فجر مقدس) فراهم شود.

2-   دلبسته شدن مردم به امام عصر و ازياد ياد حضرت؛ از جمله اموري كه اين روزها با آن مواجه هستيم ( خصوصاً هر چه جلوتر مي رويم) اين است كه بسياري از مردم هر قدر با مشكلات بزرگ تر و بيشتري روبرو مي شوند توجهشان به حضرت مهدي عليه السلام و علائم ظهور ايشان بيشتر مي شود. در عين حال كه اميدشان بيش از پيش گشته و چشم انتظار حوادثي هستند كه در آينده اي نزديك يا دور اتفاق خواهد افتاد.

به همين علت است كه نويسندگان بيشتر در اين زمان به اين خواسته پاسخ داده و بر طبق احاديث و رواياتي كه در دسترس دارند به ترسيم آينده مي پردازند. اين امر علي رغم آن رويه اي است كه در قرون اوليه اسلامي ديده مي شود كه صرفاً به نقل احاديث و سندها پرداخته و در قرنهاي بعد هم بحثهاي كلامي را به آن مي افزودند.

خوشبختانه، در اين روزها مي بينيم كه دهها و صدها كتاب و مقاله در تمام جهان اسلام با سبك و سياقهاي مختلفي ابعاد موضوع را مورد بررسي قرار مي دهند و اين همان چيزي است كه مي تواند مطلوب واقع شود. البته قابل ذكر است كه اين فعاليتها منحصر به شيعه نمي شود بلكه ديگر مذاهب و مكاتب هم در اين زمينه به طور قابل توجهي فعاليت مي كنند.[4]

مقايسه توجه شيعيان به حضرت ولي عصر با گذشته نشان مي دهد كه تا مدتها قبل چقدر اقبال مردم به جلسات دعاي ندبه كم بوده است در حالي كه اين روزها در كمتر محله اي است كه دعاي ندبه خوانده نشود. علاوه بر اين برگزار كردن مجالس بزرگ به نام ايشان و جشنهاي ميلاد آن حضرت و انتشار كتابهاي مختلف هر كدام به نوعي مردم را متوجه نام و وجود مقدس و مبارك ايشان مي گرداند.

آيا انتشار نام و صفات امام زمان به اين شكل و ميزان در مدارس و مساجد و خيابانها و جلسات و در ميان عموم مردم، خود دليلي بر نزديكي طلوع خورشيد وجودي حضرت بقية الله نيست؟!

3-   صحبتهاي عمومي در جهان در مورد تشكيل حكومت جهاني واحد (دهكده جهاني)؛ سازمان ملل متحد پس از جنگ جهاني اول و دوم تشكيل شد. پس از آن كه جهانيان خسارتهاي جبران ناپذير آن دو جنگ را ديدند، گروهي بر آن شدند كه چنين مجموعه اي را تشكيل دهند تا هرگاه در ميان كشورها و دولتها اختلافاتي پيش آمد؛ رايزنيها لازم را براي رفع جنگ انجام دهند.

عالمان اسلامي هم براي اولين بار تحت عنوان « رابطة العالم الاسلامي» سالانه يك مرتبه همگي در مكه مكرمه در كنار هم جمع مي شوند. مي توان ديگر مجامع جهاني موجود را هم به آنها اضافه كرد.

اين گونه ديدگاهها و تشكيل سازمانهاي بين المللي خود حكايت از آن مي كند كه جهان نيازمند حكومت واحد جهاني است كه بتواند امنيت، آرامش و عدالت را در آن حاكم كند كه جز حكومت جهاني حضرت مهدي هيچ چيز نمي تواند پاسخگوي نيازهاي مردم جهان باشد و اين مورد خود دليلي آشكار بر طلوع آن فجر مقدس در پس دوران ظهور اصغر است. آري همگان ندا برآورده ايم كه: اي مهدي صاحب الزمان جهان در انتظار حكومت جهاني توست.

لازم است كه وقتي از ظهور اصغر صحبت مي كنيم قصد ما اين نيست كه – العياذ بالله – براي ظهور مقدس حضرت ولي عصر زماني تعيين كنيم؛ زيرا از اين مسئله تنها خداوند متعال خبر دارد و در اصل ممكن است آنچه ما در ظاهر مي بينيم نقطه آغاز ظهور مقدس ايشان باشد و اين احتمال هم وجود دارد كه چنين نباشد و خداي ناكرده شب تار و سياه غيبت ادامه يابد. تحقق اين مسئله كلاً تحت اراده الهي است و خداوند هم فعال لما يريد[5] است.

بخش دوم :شگفتيهاي دوران پيش از ظهور [6]

همه انسانها خصوصاً امت اسلامي پيش از ظهور حضرت مهدي به شرايط سخت و جانكاهي كه ناشي از ظلم و جور و انحراف آن زمان است، مبتلا خواهند شد. اين نكته را مي توان از اين حديث متواتر حضرت رسول اكرم (ص) برداشت كرد كه فرمودند:

« همانا مهدي زمين را همانطور كه از ظلم و جور پر ده باشد، مملو از قسط و عدل مي نمايد».[7]

با رجوع به احاديث و روايات معصومين، عليهم السلام، اخبار و نكاتي را مي بينيم كه سختي و فساد موجود در آن زمان را براي ما به تصوير مي كشند.

مضاف بر اين كه بعضي از آنها به برخي حوادث خاص و معين هم اشاره دارند. اين احاديث را مي توان چنين طبقه بندي كرد:

1. پر شدن زمين از ظلم و جور

مضمون اين بخش متواتراً در روايات آمده و در احاديث به مساله پر شدن زمين از ظلم و جور پيش از ظهور حضرت ولي عصر تصريح شده است.[8]

2- پديد آمدن فتنه ها و شدت يافتن و زياد شدن جريانهاي هولناك،

حديثي از امام صادق (ع) نقل شده كه مفصلاً به فتنه هاي گمراه كننده و خوفناك آن زمان مي پردازند.[9]

امام جواد هم فرمودند:

لا يقوم القائم إلا علي خوف شديد من الناس و زلازل و فتنة و بلاء يصيب الناس و طاعون قبل ذلك و سيف قاطع بين العرب، و اختلاف شديد في الناس و تشتت في دينهم و تغيير من حالهم... الحديث.

قائم قيام نخواهد كرد مگر به دنبال خوف و هراس جدي، زلزله ها، فتنه ها، بلايا و طاعوني كه (مردم) بدان مبتلا شده باشند و شمشير بران (جنگ نمايان) ميان اعراب و اختلاف زياد مردم و تفرقه مذهبي آنها و تعدد اديان و مذاهب و تغيير و تحول آنها و ...

قابل ذكر است كه فتنه معاني مختلفي دارد كه خلاصه آن از اين قرار است:

الف) مورد امتحان و آزمايش قرار گرفتن؛

ب) كفر، گمراهي و گناه؛

ج) به وجود آمدن اختلاف نظر در ديدگاههاي مردم؛

د) كشتار و جنگهايي كه ميان مردم واقع مي شود.

2. ناشكيبايي ناشي از سختي روزگار و گرفتاري شديد مردم

از روايات بر مي آيد كه:

مؤمنان در عصر غيبت از گرفتاري شديد، بلاي طولاني و كم طاقتي و هراس رنج مي برند و به همين خاطر وقتي شخصي از كنار قبر برادرش مي گذرد مي گويد: كاش من به جاي او بودم...[10]

واضح است كه جزع و به تبع آن آرزوي مرگ نتيجه فشار سختيها و مصيبتهايي است كه شخص در جامعه گمراه و منحرف با آن مواجه مي شود.

3. سردرگمي و تزلزل در افكار و عقايد

از آن جمله حديثي است كه از امير المؤمنين علي نقل شده كه در ميان صحبتهايشان راجع به حضرت مهدي فرمودند:

يكون حيرة و غيبة تضل فيها أقوام و يهتدي فيها آخرون.[11]

غيبت و حيرتي پيش خواهد آمد كه دسته اي طي آن گمراه مي شوند و دسته اي ديگر هدايت مي يابند كه اين حيرت ممكن است از جنبه هاي مختلفي پيش آده باشد:

سرگرداني در عقايد ديني نتيجه جريانات باطلي است كه با جهالت و كنار گذاشتن تفكر در ميان امت ظاهر مي شود.[12] بدين معنا كه طولاني بودن مدت غيبت حضرت باعث مي شود كه مردم به شك بيفتند و در مورد مقام ايشان اختلاف پيدا كنند و يا اين كه حيرت درباره وجوب جهاد بدون وجود رهبري بلند مرتبه و انقلابي پيش آمده باشد.

5. جنگ و كشتار بسيار

احاديث شريف، وضعيت سياسي عصر ظهور را با ويژگي عدم ثبات (سياسي) و كثرت جنگها و كشتارها توصيف مي كنند:

قبل هذا الامر قتل بيوح ... قيل و ما البيوح؟ قال: دائم لا يتفر[13].

پيش از اين امر (قيام حضرت مهدي) كشتار « بيوح» خواهد بود. از حضرت پرسيدند: بيوح به چه معناست؟ فرمودند: فرمودند: دايمي است و از شدت آن كاسته نمي شود.

حتي برخي روايات شدت اين جنگها را تا آنجا بيان مي كنند كه طي آنها دو سوم از جمعيت زمين از بين مي روند. حضرت علي (ع) در اين رابطه فرمودند:

لا يخرج المهدي حتي يقتل الثلث و يموت الثلث و يبقي الثلث.[14]

مهدي قيام نمي كند تا اين كه يك سوم (از مردم زمين) كشته شوند و يك سوم (خود) بميرند و تنها يك سوم ( از جمعيت زمين) باقي بماند.

مي تان الفاظ موجود در اين احاديث را با اصطلاحات و معادلهاي امروزي آنها نظير انحراف فكري، سياسي، اقتصادي اجتماعي و اخلاقي جايگزين كرد.

روايت جامع نبوي در توصيف آخر الزمان

شايد بهترين روايتي كه مفصلاً به آنچه تا به حال گفتيم مي پردازد اين حديث نبوي، است كه ابن عباس مي گويد:

حججنا مع رسول الله صلي الله عليه و آله حجة الوداع. فأخذ بحلقة باب الكعبة، ثم أقبل علينا بوجهه.

فقال: ألا أخبرلكم بأشراط الساعة!

فكان أدني الناس منه يومئذ سلمان فقال: بلي يا رسول الله.

فقال «ن من أشراط القيامة، إضاعة الصلوات و اتباع الشهوات، و الميل مع الأهوائ و تعظيم أصحاب المال و بيع الدين بالدنيا. فعندها يذاب قلب المؤمن في جوفه، كما يذاب الملح في الماء، مما يري من المنكر فلا يستطيع إن يغيره.

قال سلمان: و ان هذا لكائن يا رسول الله؟

فقال، أي والذي نفسي بيده يا سلمان، إن عندها يليهم أمراء جورة، و وزراء فسقه، و عرفاء ظلمة، و أمناء خونة.

فقال سلمان: و ان هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، أي والذي نفسي بيده يا سلمان، إنّ عندها يكون المنكر معروفاً. والمعروف منكراً، و يؤتمن الخائن و يخون الأمين، و يصدق الكاذب و يكذب الصادق.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال،: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، فعندها إمارة النساء، و مشاورة الإماء، و قعود الصبيان علي المنابر، و يكون الذكب طرفا، والزكاة مغرما والفيء مغنما، و يجفو الرجل والديه و يبر صديقه، و يطلع الكوكب المذنب.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، و عندها تشارك المرأة زوجها في التجارة، و يكون المطر فيضا و يغيض الكرام غيضا، و يحتقر الرجل المعسر، فعندها تقارب الأسواق، إذ قال هذا: لم أبع شيئاً، و قال هذا: لم أربح شيئا، فلا تري إلا ذاما لله.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، فعندها تلهيم أقوام إن تكلموا قتلوهم و ان سكتوا استباحوهم، ليستأثرون بفيئهم، و ليطأون حرمتهم و لسفكن دمائهم، و ليملأنّ قلوبهم دغلاً و رعبا، فلا تراهم إلا وجلين خائفين مرعوبين مرهوبين.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

فقال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سملان، إن عندها يؤتي بشيئ من المشرق و بشيء من المغرب يلون أمتي، فالويل لضعفاء أمتي منهم، والويل لهم من الله، لا يرحمون صغيراً و لا يوقرون كبيراً و لا يتجافون عن مسيء، جثثهم جثث الآدمين و قلوبهم قلوب الشياطين.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، و عندها يكتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء، و يغار علي الغلمان كماي غار علي الارية في بيت أهلها، و تشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، و تركبن ذوات الفروج السروج، فعليهمن من أمتي لعنة الله.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سملان، وعندها تزخرف المساجد، كما تزخرف البيع والكنائس و تحلي المصاحف و تطول المنارات و تكثر الصفوف، قلوب متباغضة والسن مختلفة.

فقال سلمانت: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سملان، و عندها تحلي ذكور أمتي بالذهب و يلبسون الحرير والديباج و يتخذون جلود النمور صفافا.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، و عندها يظهر الربا، و يتعاملون بالعينية والرشا، و يوضع الدين و ترفع الدنيا.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله لعيه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، و عندها يكثر الطلاق فلا يقام حد، ولن يضروا الله شيئا.

قال سلمان: و ان هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سملان، و عندها تظهر القينات والمعازف، و تليهم شرار أمتي.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، و عندها يحج أغنياء أمتي للنزهة، و يحج أوساطها للتجارة، و يحج فقراؤهم للريا ولاسمعة، فعندها يكون أقوام يتفقهون لغير الله، و يكثر أولاد الزنا، و يتغنون بالقران، و يتهافتون بالدنيا.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، ذاك إذا انتهكت المحارم، واكتسبت المآثم و سلط الأشرار علي الأخيار، و يفشو الذكب و تظهر اللجاجة، و تفشو الفاقة، و يتباهون في اللباس، و يمطرون في غير أوان المطر، و يستحسنون الكوبة و المعازف، و ينكرون الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، حتي يكون المؤمن في ذلك الزمان أذل من الدمة،  يظهر قراوهم و عبادهم فيما بينهم التلاوم، فأولئك يدعون في ملكوت السماوات: الأرجاس الأنجاس.

قال، صلي الله عليه و آله: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، فعندها لايخشي الغني علي الفقير، حتي أن السائل يسأل في الناس فيما بين الجمعتين لا يصيب أحداً يضع في كفه شيئاً.

قال سلمان: و انّ هذا لكائن يا رسول الله؟

قال، صلي الله عليه و آْه: أي والذي نفسي بيده يا سلمان، فعندها يتكلم الروبيضه.

قال سلمانك ما الروبيضه؟ يا رسول الله، فداك أبي و أمي.

قال، صلي الله عليه و آلهك يتكلم في أمر العامة من لم يكن يتكلم، فلم يلبثوا إلا قليلا...) الحديث.[15]

در حجة الوداع، با رسول خدا مشغول انجام مناسك حج بوديم كه حضرت، حلقه در كعبه را گرفته و رو به ما كردند و فرمودند: آيا مي خواهيد شما را از نشانه ها و حوادث پيش از قيامت (ظهور) خبردار كنم؟

سلمان كه از همه به ايشان نزديك تر ايستاده بود، گفت: بلي يا رسول الله!

ايشان فرمودند: از جمله آنها ضايع و تباه كردن نمازها و تبعيت از شهوتهاع متمايل شدن به هواهاي نفساني، تكريم و بزرگداشت ثروتمندان و مال پرستان و فروختن دين به قيمت دنياست. در اين زمان است كه قلب مؤمن در درونش همانند نمك در آب حل مي شودع چرا كه منكرات، كژيها و كاستيها را مي بيند و قدرت تغيير دادن آنها را ندارد.

سلمان پرسيد: آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم در دست اوست، آري! به دنبال آن حاكمان و اميران ستمگر و وزيران فاسق و كارگزاران و كارشناسان ستمكار پيدا مي شوند و [مردم] به خياتنكاران، اعتماد مي كنند.

- آيا واقعاً چنين روزي خواهد آمد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به قبضه قدرت اوست، آري! در آن زمان است كه منكرات و انحرافات، معروف و خوب و اعمال پسنديده، منكر و ناپسند شمرده مي شود. شخص خائن معتمد و شخص امين، خائن خوانده مي شود. دروغگو را تأييد و راستگو را طرد مي كنند.

- آيا واقعاً چنين روزي خواهد آمد؟

- قسم به آن كه جانم در دستانش است؛ آري! در آن زمان است كه زنان فرمانروا مي شوند و سروري مي يابند. با زنان و كنيزكان مشورت مي گردد و كودكان، بر منبرها مي نشينند و هر چيزي نهايتاً به دروغ ختم مي شود. زكات و فيء كه حق عمومي و همگان است غنيمت و بهره شخصي شمرده مي شود. شخص به والدينش ستم مي كند و در عين حال به دوستش خدمت و نيكي. و آنجاست كه ستاره گنهكاري طلوع مي كند.

- آيا چنين چيزي اتفاق خواهد افتاد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم در دست اوست؛ آري! در چنين شرايطي است كه مرد با همسرش در تجارت شريك مي شود، خوي و عادتهاي شخصي و باطل زياد شده و خوبيها به شدت كم مي شود. شخص به خاطر سختگيري به بدهكاران خود، تحقير مي شود. و زماني است كه بازارها به هم نزديك مي شوند و يكي مي گويد: چيزي نفروختم و ديگري مي گويد: سودي نبردم و چيزي جز شكايت كردن از خدا ديده نخواهد شد.

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سملان! آري قسم به آن كه جانم در دست اوست. در آن زمان است كه به دنبال اين حوادث، اقوامي پيدا مي شوند كه اگر حرفي بزنند كشته مي شوند و اگر ساكت بمانند، غارتشان مي كنند تا اين كه از اموالشان بهره مند شوند و به حريمهايشان تجاوز كنند و حرمتشان را شكسته و خونشان را بريزند. قلبهاي آنها كاملاً با ترس و حقه بازي عجين گشته و آنها را جز در حالت خوف و نگراني و هراس و وحشت نمي يابي.

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان است كه چيزي از مشرق و چيزي از مغرب مي آيد و امت مرا رنگارنگ مي كند. چه بيچاره اند كساني كه به خاطر آنها ضعيف مي شوند و واي بر آنها كه خدا چه براي آنها مهيّا كرده و چگونه مترصد آنهاست، نه به كوچك ترها رحم مي كنند و نه به بزرگترها احترام مي گذارند. از خطاكاران و گنهكاران در امان نيستند، بدنهايشان، بدن انسان و قلبهايشان، قلب شيطان است.

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به كسي كه جانم به دست اوست؛ آري. در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان [براي ارضائ شهواتة مشغول مي شوند. همان گونه كه اهل خانه اي نسبت به دختران خانه خود احساس غيرت مي كنند [غريبه ها] نسبت به پسركان جوان، غيور مي گردند [ و آنها را ناموس خود مي شمرند] مردان ب زنان و زنان به مردان شبيه مي شوند و زنان بر زينها سوار مي گردند كه لعنت من بر چنين زنان مسلماني باد!

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري. در آن زمان مساجد را همانند كليساها و كنيسه ها تزيين مي كنند و قرآنها را طلاكاري و زينت. مناره ها بلند مي شوند و خطوط ( دسته ها) زياد مي شوند. قلبهايشان نسبت به هم متنفر و در زبانهايشان، اختلاف نمايان است.

- آيا واقعا چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان است كه مردان و پسران امتم براي زينت از طلا استفاده مي كنند و حرير و ديبا و ابريشم مي پوشند و با بيگانگان متحد مي شوند.

- آيا چنين چيزي واقع خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان، ربا علني مي شود و با اجناس ممتاز، رشوه و معامله مي كنند. دين رها مي شود و ماقم و منزلت دنيا [در نظر مردم] رفيع مي گردد.

- آيا چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست، آري! هر چند به خدا ضرري نمي رسانند [به خودشان ظلم مي كنند] ليكن طلاق زياد مي شود و حدود اقامه و اجرا نمي شود.

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان است كه زنان آوازه خوان مي شوند و آلات موسيقي جلوه مي يابند و به دنبال آن اشرار امتم پيدا مي شوند.

- آيا واقعاً چينين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان ثروتمندان امتم، براي تفريح و سياحت، افراد عادي، براي تجارت و كسب درآمد و فقرا براي ريا و خودنمايي به حج و عمره مي روند. جمعيتي پيدا مي شوند كه تفكر و تدبر و تفقه آنها براي غير خدا [و اغراض غير الهي] است. زنازادگان زياد مي شوند و قرآن را با آواز و غنا مي خوانند و به خاطر دنيا بر سر هم مي ريزند و با هم درگير مي شوند.

- آيا واقعاً چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان به محارم تجاوز مي كنند و به دنبال گناهان مي روند، اشرار و بدان بر خوبان مسلط مي شوند. دروغ علني مي شود و لجاجت نمايان مي گردد. بيچارگيها نمايان مي شود، با لباسها به هم فخر مي فروشند و مباهات مي كنند و ظرفهاي ناشايست را پر مي كنند. نرد و شرطرنج و آلات موسيقي مورد پسند [مردم] واقع مي شوند. امر به معروف و نهي از منكر را انكار مي كنند، به طوري كه مؤمن خوارتر از كنيز مي گردد. همدستي ميان زاهد[نما]ها و قاريان[بدكردار] نمايان مي شود. اينها همانها هستند كه در آسمانها آنها را پليدان ناپاك مي خوانند.

- آيا واقعاض چنين خواهد شد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست؛ آري! در آن زمان ثروتمند از وضعيت فقير هراسان نمي شود به طوري كه گدا يك هفته كامل از مردم گدايي مي كند اما كسي را كه چيزي در دستش بگذارد، نمي يابد.

- آيا حقيتقاً چنين اتفاقي خواهد افتاد؟

- سلمان! قسم به آن كه جانم به دست اوست آري! در آن زمان «روبيضه» به سخن مي آيد.

پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله! «روبيضه» ديگر چيست؟

- كسي كه تا به حال صحبت نمي كرد براي امور عموم مردم به سخن مي آيد و جز كمي از او فرمان نبرند....

قسم به جانم كه اين همان چيزي است كه دايماً در عصر گمراهي و فسقي كه در آن زندگي مي كنيم، مشاهده مي شود و با تمام حواس و وجود از آنها خبر داريم.[16] صلوات خداوند بر تو باد يا رسول الله! ما را از آنها با خبر كردي و سلام بر تو يا مهديا1 كه روزي همه اينها را از بين مي بري و عدل و داد را جايگزين آن مي گرداني.

رواياتي كه تا اينجا ذكر كرديم به فاسد بودن زمانه به طور كلي اشاره مي كردند و مشخص نمي كردند كه اين حوادث چگونه رخ خواهند داد. با توجه به اين كه مي دانيم عصر فتنه ها پيش از عصر ظهور است و به وضوح در احاديث و روايات بيان شده كه عصر ظلم پيش از عصر عدالت خواهد بود و به ناچار بايد اشاره و بيان كنيم كه برخي از اين اخبار به همراه باقي حوادث پيش از برپايي قيامت آمده اند كه به برداشت ما از آنها خدشه اي وارد نمي كند؛ چرا كه ظهور حضرت مهدي پيش از قيامت رخ مي دهد و لزومي ندارد كه نشانه هاي قيامت دقيقاً و بدون هيچ فاصله اي پيش از آن نمايان گردند.