اتفاق در مهدى موعود عليه السلام

سيّد على اكبر قرشى

- ۴ -


يعنى :
((در سال 260 حسن بن على عسكرى يكى از امامان دوازده گانه كه شيعه به عصمت آنان عقيده دارد از دنيا رفت و او پدر محمَّد بن الحسن است كه شيعيان انتظارش را مى كشند)).
اين عبارتهاى نورانى و امثال آنها نشان مى دهند كه ولادت آن حضرت ، نزد اهل سنّت از اوضح واضحات و اظهر من الشمس بوده است و دورانهاى تاريك بنى اميّه و بنى عبّاس وغيره نگذاشته آنچه در كتابهاست به زبان آورده و مانند جهان تشيع ، ترويج شود، چنانكه مشروحاً در مقدّمه گفته شد. و اينكه انتظار مهدى موعود - عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف - را به شيعه نسبت داده و مى گويند: او امام دوازدهم نزد شيعه است ، علتش غفلت از دلايلى است كه در فصل سابق گفته شد و گر نه آنكه در كتابهاى مشهور و معتبر مى خوانند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امام حسين عليه السّلام فرمود:
((اِنَّ اللّهَ اخْتارَ مِنْ صُلْبِكَ يا حُسَيْنُ تِسْعَةَ أَئمَّةٍ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ...)). و يا فرمود: ((اَنْتَ حُجَّةٌ، اِبْنُ حُجَّةٍ اَخُو حُجَّةٍ وَاَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ

تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ)).
چطور مى توانند بگويند كه او از نظر شيعه امام دوازدهم است و يا او كسى است كه شيعه او را ((منتظر)) مى داند؟!
14 - ابن خلكان ، ابوالعبّاس شمس الدين برمكى اربلى شافعى در باره ولادت ، سن ، مادر و پدر آن حضرت ، چنين مى گويد:
((اَبُو الْقاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ بْنِ عَلِي الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ ثانِي عَشَرَ اَلاَْئِمَّةِ اْلاِثْنَيْ عَشَرَ عَلَى اِعْتِقادِ الشِّيْعَةِ

الاِمامِيَّةِ الْمَعْرُوفُ بِالْحُجَّةِ وَهُوَ الَّذِي تَزْعمُ الشِّيعَةُ اَنَّهُ الْمُنْتَظَرُ وَالْقائِمُ وَالْمَهْدِىُّ... كانَتْ وِلادَتُهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مُنْتَصَف شَعْبانَ سَنَةَ

خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ وَلَمّا تُوُفِّيَ اَبُوهُ وَقَدْ سَبَقَ ذِكْرُهُ كانَ عُمْرُهُ خَمْسَ سِنينَ وَاسْمُ اُمِّهِ ((خَمْطٌ)) وقيل نَرْجِسُ... ذَكَرَ ابْنُ اْلاَزْرَقِ

فِى تارِيخِ ((مَيّافارقين )) اَنَّ الْحُجَّةَ الْمَذْكُورَ وُلِدَ تاسِعَ شَهْرِ رَبِيع اْلاَوَّلِ سَنَةَ ثَمانٍ وَ خَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ...)).(130)
يعنى :
((ابوالقاسم محمَّد بن حسن عسكرى بن على هادى بن محمد جواد، دوازدهمين امام از امامان دوازده گانه بنا بر اعتقاد شيعه مى باشد و معروف است به حجَّت و او همان است كه شيعه معتقد است او منتظر، قائم و مهدى مى باشد... ولادتش روز جمعه نيمه شعبان سال 255 بوده وقتى كه پدرش وفات يافت - كه ذكرش گذشت - پنج سال داشت ، اسم مادرش ((خمط)) و بعضى نرجس گفته اند... ابن ازرق در تاريخ ((ميّافارقين )) گفته است كه حجّت مذكور در نهم ماه ربيع الاَوَّل سال 258 متولد شده است )).
در اينجا نيز مى بينيم كه اين مورّخ معروف ، ولادت آن حضرت را به طور ارسال مسلم مى نويسد و از ((ابن ازرق )) نيز نقل مى كند، او نيز مانند ديگران مسأ له سرداب را عنوان كرده - كه در گذشته در باره آن سخن گفته شد - اين نقلها نشان مى دهد كه در ولادت آن حضرت و فرزند بلافصل حضرت عسكرى عليه السّلام بودن آن مطلقاً شك و شبهه اى نبوده است و گر نه اين چنين بى دغدغه نقل نمى كردند.
15 - قاضى بهلول بهجت در باره امام عسكرى عليه السّلام مى گويد: ((امام عسكرى در سال 260 هجرى از دنيا رحلت فرمود و در سامرّا با پدر بزرگوارش در يك مقام مدفون است ، فرزندش فقط وليعصر و زمان ، حضرت محمَّد بود)).(131)
ايشان مى گويد: ((امام القائم المهدى صاحب العصر والزمان در تاريخ 255 هجرى در 15 شعبان متولد شد، مادرش امّ ولد و اسمش نرجس خاتون بود و او پنج سال داشت كه پدرش از دنيا رفت .... امام تا به حال زنده بوده و وقتى كه خدا بخواهد ظهور نموده و روى زمين را از عدل ، مالامال خواهد نمود)).(132)
ناگقته نماند كه اين دانشمند معروف چنانكه كلماتش نشان مى دهد؛ مانند يك شيعه كامل ، به امام عصر - صلوات اللّه عليه - اعتقاد دارد.
16 - حافظ ابن خشّاب ابى محمد عبداللّه بن نصر بغدادى (متوفاى 567 هجرى ) چنين مى گويد:
((فِى ذِكْرِ الْخَلَفِ الصّالِحِ عَنِ الرّضا عليه السّلام قالَ اَلْخَلَفُ الصّالِحُ مِنْ وِلْدِ اَبِى مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِي وَهُوَ صاحِبُ الْزَّمانِ وَهُوَ

الْمَهْدِيُّ)).(133)
يعنى :
((امّا سخن در باره خلف صالح (مهدى موعود) آن است كه از حضرت رضا عليه السّلام نقل شده كه فرمود: مهدى موعود از فرزندان حسن بن على عسكرى است و اوست صاحب الزمان و اوست مهدى )).
حافظ قندوزى حنفى اين سخن را از غاية المرام از ابن خشّاب چنين نقل مى كند:
((عَنْ اِبْنِ الْخَشّابِ قالَ: حَدَّثَنا صَدَقَةُ بْنُ مُوسى قالَ: حَدَّثْنا اَبِى عَنْ عَلِي الرِّضا بْنِ مُوسىَ الْكاظِمِ قالَ: الْخَلَفُ الصّالِحُ مِنْ وِلْدِ الْحَسَنِ بْنِ

عَلِيٍّ الْعَسْكَريِّ، هُوَ صاحِبُ الزَّمانِ وَهُوَ الْمَهْدِيُّ)).(134)
17 - ابْن ابى الثلج بغدادى (متوفاى 325) در باره ولادت حضرت و پدر بزرگوارش ‍ مى گويد:
((وُلِدَ الْخَلَفُ عليه السّلام سَنَةَ ثَمانٍ وَخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ (258) وَمَضَى اَبُو مُحَمَّدٍ وَللْخَلَفِ عَلَيْهِ السَّلامُ سَنَتانِ وَاَرْبَعَةُ اَشْهُرٍ، اُخِذَ عَنِ الْحافِظِ

مُحَمَّدِ بْنِ جَرِيرٍ الطَّبَرِى صاحِبِ الْتارِيخِ)).(135)
يعنى :
((خلف صالح (امام زمان عليه السّلام ) در سال 258 به دنيا آمد، آنگاه كه پدرش ابو محمَّد از دنيا رفت ، مهدى عليه السّلام دو سال و چهار ماه داشت ، اين سخن از محمد بن جرير طبرى صاحب تاريخ معروف ، اخذ شده است )).
18 - جمال الدين احمد بن على الحسينى معروف به ابن عقبه (متوفاى 828 هجرى ) چنين گفته است :
((وَاَمّا عَلِيُّ الْهادِيُّ فَيُلَقَّبُ بِالْعَسْكَرِيِّ لِمَقامِهِ بِسُرَّ مَنْ رَأَى وَكانَتْ تُسَمّىَ الْعَسْكَرَ... وَاَعْقَبَ مِنْ رَجُلَيْنِ هُما اْلاِمامُ الْهُمامُ اَبُو مُحَمَّدٍ

الْحَسَنُ الْعَسْكَرِيُّ وَكانَ مِنَ الزُّهْدِ وَالْعِلْمِ عَلَى اَمْرٍ عَظِيِمٍ وَ هُوَ والِدُ اْلاِمامِ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيِّ - صلوات اللّه عليه - ثانِي عَشَرَ الاَئِمَّةِ عِنْدَ

الاِمامِيَّةِ وَهُوَ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ عِنْدَهُمْ مِنْ اُمِّ وَلَدٍ اِسْمُها نَرْجِسُ)).(136)
يعنى :
((على هادى عليه السّلام لقبش عسكرى است چون در سامرّا كه عسكر ناميده مى شد سكونت داشت از نسل وى دو نفر است يكى امام ابو محمَّد الحسن العسكرى است كه در زهد و علم مقام بزرگى داشت و او پدر امام محمَّد مهدى - صلوات اللّه عليه - امام دوازدهم در نزد اماميه است و او همان قائم منتظر نزد آنان است و از كنيزى به نام نرجس متولد شده است )).
ناگفته نماند كه مرحوم شيخ آقابزرگ كتاب عمدة الطالب را در ((الذّريعه )) نقل كرده و آن را از كتب شيعه دانسته است . مرحوم محدّث قمّى در الكنى والالقاب فرموده : ((كانَ مِنْ اَعاظِمِ اْلاِمامِيَّةِ)). و نيز حاجى خليفه آن را در كشف الظنون آورده است . عبارت فوق نشان مى دهد كه او از اهل سنّت بوده است . واللّه العالم .
19 - خواجه پارسا (متوفاى 822) - كه از بزرگان مذهب حنفى است - راجع به ولادت ، پدر، مادر و فرزند بلافصل بودن حضرت مهدى عليه السّلام چنين گفته است :
((وَ مِنْ اَئمَّةِ اَهْلِ الْبَيْتِ الطَّيِّبِينَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْكَريُّ... وَماتَ وَدُفِنَ بِجَنْبِ اَبِيهِ... وَلَمْ يَخْلِفْ وَلَداً غَيْرَ اَبِى الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَظَرِ

الْمُسَمّىَ بِالْقائِمِ وَالحُجَّةِ وَالْمَهْدِيِّ وَصاحِبِ الزَّمانِ وَخاتَمِ اْلاَئِمَّةِ الاِْثْنَىْ عَشَرَ عِنْدَ الاِْمامِيَّةِ وَكانَ مُوْلِدُ الْمُنْتَظَرِ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبانَ سَنَةَ

خَمْسٍ وخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ، اُمُّهُ اُمُّ وَلَدٍ يُقالُ لَها نَرْجِسُ)).(137)
اين عالم معروف نيز با اين عبارات نورانى ، رحلت و محل دفن حضرت عسكرى عليه السّلام را معين كرده و آنگاه به يگانه فرزند بودن امام مهدى عليه السّلام تصريح مى كند و همان القاب را بيان مى دارد كه شيعه از امامان عليهم السّلام نقل كرده و از مادر والامقامش نيز نام مى برد و تاريخ ولادتش را نيز تعيين مى نمايد.
نگارنده يقين دارد كه اگر خواجه پارسا دلايل فصل سابق كتاب را پيدا كرده و در نظر مى آورد از گفتن ((عندالاماميه )) مسلماً صرف نظر كرده و ((عندالمسلمين )) مى گفت . ولى با در نظر گرفتن ادله فصل سابق ، مطلب كاملاً آسان است .
20 - حافظ قندوزى حنفى ، باب 79 ينابيع المودّه به نام : ((الباب التاسع والسبعون فى ذكر ولادة القائم المهدى عليه السّلام وزايجة ولادته ...)) را به ولادت حضرت مهدى صلوات اللّه عليه - اختصاص داده است و در آن باب ، ولادت آن بزرگوار را از كتاب غيبت شيخ طوسى ، صواعق محرقه ابن حجر و فصل الخطاب خواجه پارسا و در ابواب ديگر از شعرانى و امثال او به طور ارسال مسلم نقل كرده است .
21 - ابن طلحه ، كمال الدين شافعى (متوفاى 654) راجع به حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام فرموده : بزرگترين منقبت و مزيّتى كه خدا به او عطا فرموده آن است كه : مهدى موعود از صلب او و متولد از اوست ، اينك عين عبارت كتاب :
((أَمّا اسْمُهُ (الْعَسْكَرى عليه السّلام ) الْحَسَنُ وَ كُنْيَتُهُ اَبُو مُحَمَّدٍ وَلَقَبُهُ الْخالِصُ وَأَمّا مَناقِبُهُ فَاعْلَمْ اَنَّ الْمَنْقَبَةَ الْعُلْيا وَالْمَزِيَّةَ الْكُبْرى الَّتِى

خَصَّهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِها وَقَلّدَهُ فَرِيدَها... اِنَّ الْمَهْدِىَّ مُحَمَّداً نَسْلُهُ الْمَخْلُوقُ مِنْهُ وَوَلَدُهُ الْمُنْتَسَبُ اِلَيْهِ)).(138)
ايشان در باب دوازدهم كه در باره مهدى موعودعليه السّلام به طورمفصل سخن گفته و راجع به ولادت ،نسب ،تاريخ ‌ولادت ،نام مادر، القابش و غيره چنين گفته است :
((فَاَمّا مُوْلِدُهُ فَبِسُرَّ مَنْ رَأَى فِى ثالِثٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةَ ثَمانٍ وَخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ لِلْهِجْرَةِ وَاَمّا نَسَبَهُ اَباً وَاُمّاً فَاَبُوهُ الْحَسَنُ الْخالِصُ بْنُ عَلِي

الْمُتَوكّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقانِعِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضا بْنِ مُوسىَ الْكاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْباقِرِ بْنِ عَلِيٍّ زَيْنِ الْعابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ الْزَّكِىِّ بْنِ

عَلِيٍّ الْمُرْتَضى اَمْيرِ الْمُؤ مِنينَ وَ قَدْ تَقَدَّمَ ذِكْرُ ذلِكَ مُفَصَّلاً وَاُمُّهُ اُمُّ وَلَدٍ تُسْمّى صَيْقَل ... وَ أَمّا اِسْمُهُ فَمُحَمَّدٌ وَكُنْيَتُهُ اَبُو الْقاسِمِ وَلَقَبُهُ الْحُجَّةُ

وَالْخَلَفُ الْصّالِحُ وَ قِيلَ الْمُنْتَظَرُ)).(139)
يعنى :
((ولادتش در بيست و سوم (140) سال 258 هجرى ، در شهر سامرّا بوده امّا نسب او از طرف پدر و مادر: پدرش حسن خالص فرزند على متوكل ، پسر محمد قانع ، فرزند على الرضا، پسر موسى كاظم ، پسر جعفر صادق ، پسر محمد باقر، پسر على زين العابدين ، پسر حسين زكى پسر على مرتضى امير المؤ منين كه حالاتش به طور مفصل ياد شده است ، اما مادرش كنيزى به نام صيقل است ... و نام خودش محمَّد، كنيه اش ابوالقاسم ، لقبش حجّت و خلف صالح و به قولى منتظر مى باشد)).
ببينيد اين مورّخ معروف - كه از اساطين شافعيه است - چطور مانند يك شيعه با كلمات درخشان و نورانى ، حالات و نسب آن حضرت را ترسيم مى كند كه عقل حيران است و اين نشان مى دهد كه اين حقايق و واقعيات در عصر صاحب كتاب ، چقدر روشن و آشكار و مسلّم بوده كه يك مورّخ و محدّث شافعى پا در ركاب كرده و چنين مى گويد.
البته ابن طلحه بعد از گفتن اين سخنان و نقل احاديث مهدى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى گويد: اگر معترضى بگويد كه اين احاديث در باره مهدى صحيح و مورد اتّفاق است و صحيح و صريحند در اينكه مهدى از نسل فاطمه و رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از عترت اوست و نامش نام آن حضرت است و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد و او از نسل عبدالمطلب و از سادات اهل بهشت است ، ولى اين روايت دلالت نمى كند كه او حتماً ابوالقاسم محمَّد بن حسن حجّت و خلف صالح است ؛ چون اولاد فاطمه زياد است و هر كه تا روز قيامت از نسل فاطمه به دنيا بيايد مى شود گفت از نسل او و از عترت طاهره و از اهل بيت است ، على هذا با همه اين دلايل باز دليل ديگرى احتياج است كه اثبات كند منظور از احاديث فوق ، همان مهدى موعود فوق است .
آن وقت ، صاحب كتاب ، شروع به جواب دادن كرده و در پنج يا شش صفحه اعتراض ‍ فوق را آورده و جواب داده كه منظور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همان مهدى فرزند بلافصل امام حسن عسكرى عليه السّلام است ، خوانندگان را به مطالعه آن توصيه مى كنم .
ولى حيف كه اين دانشمند، مورّخ و محدّث شافعى ، دلايلى را كه ما در فصل سابق آورديم نياورده و به آنها استدلال نكرده است ؛ اگر يك دفعه مى فرمود كه در مقتل خوارزمى و در ارجح المطالب آمده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امام حسين عليه السّلام فرمود: ((... أَنْتَ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ)) جواب كاملاً تمام و كافى بود و اعتراض معترض ، قطع مى گرديد.
22 - شمس الدين ، ابو المظفر سبط ابن جوزى حنفى (متوفاى 654هجرى ) راجع به حضرت مهدى عليه السّلام چنين گفته است :
((هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ مُوسىَ الرِّضاَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ اَبِى طالِبٍ وَ

كُنْيَتُهُ اَبُو عَبْدِاللّهِ وَاَبُوالْقاسِمِ وَهُوَ الْخَلَفُ الْحُجَّةُ صاحِبُ الزَّمانِ، الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ آخِرُ اْلاَئِمَّةِ اَنْبأ نا عَبْدُالْعَزيزِ بْنُ مُحَمُودِ بْنِ الْبَزّازِ عَنْ ابْنِ

عُمَرَ قالَ: قالَ رَسُولُاللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يَخْرُجُ فِى آخِرِ الزَّمانِ رَجُلٌ مِنْ وِلْدِى اِسْمُهُ كَاِسْمِى وَ كُنْيَتُهُ كَكُنْيَتِى يَمْلاُاْلاَرْضَ عَدْلاً

كَما مُلِئَتْ جَوْراً فَذَلِكَ هُوَ الْمَهْدِيُّ...)).(141)
يعنى :
((او محمد بن حسن بن على بن محمد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب و كنيه اش ابو عبداللّه و ابوالقاسم است و او خلف حجّت ، صاحب زمان ، قائم منتظر و آخرين ائمه است . عبدالعزيز بن محمود بن بزاز به نقل از ابن عمر به ما گفت كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: در آخر زمان مردى از فرزندانم كه اسم او مثل اسم من و كنيه او مثل كنيه من است خارج مى شود و زمين را پر از عدل مى كند همانطور كه از ظلم پر شده باشد، او همان مهدى است )).
اين دانشمند كه اول حنبلى بوده و بعد مذهب حنفى را اختيار كرده بى هيچ شك و ترديدى ، دوازده امام عليهم السّلام را نقل كرده و صريحاً اظهار مى دارد كه منظور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از حديث ((يخرج ...)) همان فرزند بلافصل حسن عسكرى - صلوات اللّه عليه - است و مى گويد: حجّت و صاحب الزمان و قائم منتظر، اوست . آنگاه قول اماميه را كه امام زمان عليه السّلام زنده است به صورت مقبول نقل كرده و به استدلال آنها اشاره مى كند و با نقل قصيده ابوالفضل يحيى بن سلامه كه در مدح ائمّه عليهم السّلام سروده است ، سخن خود را به پايان مى برد.
23 - سيد مؤ من شبلنجى شافعى مصرى مى نويسد: ((رحلت ابو محمد حسن بن على در روز جمعه هشتم ربيع الا ول سال 260 بود و از فرزندان ، فقط پسرش محمّد را باقى گذاشت )).(142)
آن وقت در فصل بعدى در باره ولادت ، حالات ، شمائل ، مادر و نوّاب آن حضرت چنين مى گويد:
((فَصْلٌ فِى ذِكْرِ مَناقِبِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْخالِصِ بْنِ عَلِي الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ بْنِ عَلِي الرِّضاَ بِنْ مُوسَى الْكاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ بْنِ

مُحَمَّدٍ الْباقِرِ بْنِ عَلِي زَيْنِ الْعابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ أ بِى طالِبٍ رَضِيَاللّه عَنْهُمْ)).
اين عالم پس از ذكرنسب مبارك آن حضرت چنين مى گويد:((مادرش ام ولدى است به نام نرجس و به قولى صيقل و به قولى سوسن ، كنيه اش ابوالقاسم و اماميه به او لقب حجّت ، مهدى ، خلف صالح ، قائم ، منتظر و صاحب الزمان داده اند ولى از همه مشهورتر همان ((مهدى )) است . آن حضرت متوسط القامه و زيباروى بود، موى سرش به شانه اش ‍ مى افتاد، بينى زيبا(143) و پيشانى گشاده داشت و در زمان معتمد عبّاسى ، محمَّد بن عثمان ، دربانش بود؛ چنانكه ابن صبّاغ در فصول المهمّه گفته است او به عقيده اماميه آخرين امام از امامان دوازده گانه است ...)).
در تاريخ ابن الوردى آمده است كه : ((محمد بن حسن خالص در سال 255 به دنيا آمد... شيخ ابو عبداللّه محمد بن يوسف كنجى در كتاب ((البيان فى اخبار صاحب الزمان )) مى گويد: از دلايلى كه بر زنده ماندن مهدى تا امروز دلالت دارد آن است كه زنده ماندنش محال نيست ؛ چنانكه از اولياء اللّه عيسى بن مريم و خضر و الياس و از دشمنان خدا، دجّال و ابليس زنده اند...)).
البته مكرّر گفته ايم كه بعضى از مطالب را منحصر به شيعه دانستن ، غفلت و يا عدم توجه به منقولات كتب خودشان است و گر نه به طور عيان مى ديدند كه آنچه شيعه مى گويد، كتابهاى اهل سنّت نيز همان را مى گويد.
24 - عبدالوهاب شعرانى شافعى مصرى (متوفاى 973 هجرى ) در باره حضرت مهدى عليه السّلام چنين مى گويد:
((... وَ هُوَ مِنْ اَوْلادِ الاِمامِ حَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ وَ مَوْلِدُهُ عَلَيْهِ السَّلام لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِأَتَيْنِ وَ هُوَ باقٍ اِلى اَنْ

يَجْتَمِعَ بِعيسىَ بْنِ مَرْيَمَ عليهماالسّلام فَيكُونَ عُمُرُهُ اِلى وَقْتِنا هذا - وَهُوَ سَنَةُ ثَمانٍ وَ خَمْسِينَ وَ تِسْعَمأَةٍسَبْعَمِأَةِ سَنَةٍ وَ سِتَّ سِنِينَ)).(144)
يعنى :
((و او از اولاد امام حسن عسكرى و تولدش نيمه شعبان سال 255 مى باشد و او باقى مى ماند تا با عيسى بن مريم عليهماالسّلام اجتماع كند. و عمر شريفش تا زمان ما كه اكنون سال 958 است ، 706 سال مى باشد)).
ناگفته نماند كه كلام شعرانى در فصل سابق در بند چهاردهم در رابطه با اينكه امام زمان عليه السّلام فرزند بلافصل امام حسن عسكرى عليه السّلام است ، گذشت و در اينجا به مناسبت تصريح به ولادت آن حضرت آورده ايم . و نيز گذشت كه در حساب اشتباه شده و در زمان وى از عمر آن حضرت 703 سال گذشته بود، نه 706 سال .
به هر حال ، اين عالم مشهور و مقبول نزد اهل سنّت هم ولادت آن حضرت را يقين دارد و هم فرزند بلافصل حضرت عسكرى بودنش را، به همين خاطر، عين كلام او را سيّد مؤ من شبلنجى شافعى در نورالابصار، ص 170، باب ثانى ، ذيل ((تتمّة فى الكلام على اخبار المهدى )) و محمّد صبّان در اسعاف الراغبين حاشيه نورالابصار، ص 141 و حافظ حنفى قندوزى در ينابيع المودّه ، ص 470، باب 85 از يواقيت و جواهر شعرانى به صورت قبول و ارسال مسلّم نقل كرده اند.
25 - محى الدين بن عربى راجع به آن حضرت ولادت و نسبش مى گويد:
((وَاعْلَمُوا اَنَّهُ لابُدَّ مِنْ خُرُوجِ الْمَهْدِيِّ عَلَيْهِ السَّلامُ... وَ هُوَ مِنْ عِتْرَةِ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مِنْ وِلْدِ فاطِمَةَ رَضِيَ اللّهُ عَنْها،

جَدُّهُ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ اَبِى طالِبٍ وَوالِدُهُ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِىُّ اِبْنُ اْلاِمامِ عَلِي الْنَّقِيِّ (بالنون ) اِبْنِ مُحَمَّدٍ الْتَّقِيِّ (بالتاء) اِبْنِ الاِمامِ عَلِيٍّ

الرِّضا، اِبْنِ الاِمامِ مُوسىَ الْكاظِمِ، ابْنِ الاِمامِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ، اِبْنِ الاِمامِ مُحَمَّدٍ الْباقِرٍ، اِبْنِ الاِمامِ زَيْنِ الْعابِدِينَ عَلِيٍّ، اِبْنِ الاِمامِ الْحُسَيْنِ،

اِبْنِ الاِمامِ عَلِىِّ بْنِ أ بِى طالِبٍ رَضِيَاللّهُ عَنْهُمْ، يُواطِئُ اِسْمُهُ اِسْمَ رَسُولِ اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يُبايِعُهُ الْمُسْلِمُونَ بَيْنَ الرُّكْنِ

وَالْمَقامِ)).(145)
يعنى :
((بدانيد كه مهدى عليه السّلام حتماً خروج خواهد كرد... و او از عترت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از فرزندان فاطمه - رضى اللّه عنها - است و جدّش حسين بن على بن ابى طالب و پدرش حسن عسكرى ، فرزند امام على نقى ، فرزند محمد تقى ، فرزند امام على الرضا، فرزند امام موسى كاظم ، فرزند امام جعفر صادق ، فرزند امام محمد باقر، فرزند امام زين العابدين على ، فرزند امام حسين ، فرزند امام على بن ابى طالب - رضى اللّه عنهم - مى باشد. اسم او با اسم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرين است و مسلمين بين ركن و مقام با او بيعت خواهند كرد)).
ناگفته نماند كه شعرانى اين سخن را در اليواقيت و الجواهر، ج 2، مبحث 65 و محمد صبّان در اسعاف الراغبين ، حاشيه نور الابصار، ص 141، و عدوى حمزاوى مالكى مصرى در مشارق الانوار، ص 112 ((الفصل الثانى فى المهدى و...)) از فتوحات مكيّه محى الدين بن عربى نقل كرده اند و ما آن را در بحث سابق ، تحت رقم 14 در رابطه با اينكه مهدى عليه السّلام فرزند بلافصل حضرت عسكرى عليه السّلام است نقل كرديم ، براى تكميل مطلب به آنجا رجوع شود.
به هر حال ، محى الدين بن عربى در اينجا هم نسب آن حضرت و هم فرزند بلافصل حضرت عسكرى بودنش را قبول كرده ، ولادتش نيز خود به خود از اين كلام روشن مى شود.
26 - شمس الدين محمد بن طولون دمشقى حنفى (متوفاى 953) در باره ولادت و ساير خصوصيات آن حضرت چنين مى گويد:
((وَثانِى عَشَرَهُمْ اِبْنُهُ (الْعَسْكَرِيِّ) مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَهُوَ اَبُوالْقاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهادِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضا بْنِ

مُوسَى الْكاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْباقِرِ بْنِ عَلِي زَيْنِ الْعابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ أ بِى طالِبٍ رَضِيَاللّه عَنْهُمْ))(146)
چنانكه ملاحظه مى شود، اين مورّخ حنفى ، نسب آن حضرت و فرزند بلافصل امام عسكرى عليه السّلام بودنش را نقل كرده و پس از نقل عقيده اماميه در باره وى و اينكه آنان وى را منتظر، قائم و مهدى لقب داده اند در رابطه با ولادتش مى گويد:
((كانَتْ وِلادَتُهُ - رَضِى اللّهُ عَنْهُ - يَوْمَ الْجُمُعَةِ مُنْتَصَفَ شَعْبانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمِأَتَيْنِ وَلَمّا تُوُفِّىِ اَبُوهُ الْمُتَقَدِّمُ ذِكْرُهُ - رَضِيَ اللّهُ

عَنْهُما - كانَ عُمْرُهُ خَمْسَ سِنِينَ وَاِسْمُ اُمِّهِ خَمْطٌ وَقِيل نَرْجِسُ)).
يعنى :
((ولادتش در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 بوده و به وقت وفات پدرش كه شرح حال او گذشت ، سن وى پنج سال بود، نام مادرش خمط و به قولى نرجس ‍ است )).
آنگاه اشعارى را كه در اسامى و مدح دوازده امام عليهم السّلام سروده نقل مى كند و آنها به شرح ذيل است :
عَلَيْكَ بِالاَئِمَّةِ الاِْثْنَيْ عَشَرْ - مِنْ آلِ بَيْتِ الْمُصْطَفى خَيْرِ الْبَشَرْ

اَبُو تُرابٍ حَسَنٌ وَ حُسَيْنُ - وَ بُغْضُ زَيْنِ الْعابِدِينَ شَيْنٌ

مُحَمَّدٌ الْباقِرُ كَمْ عِلْمٍ دَرى - وَالْصّادِقُ ادْعُ جَعْفَراً بَيْنَ الْوَرى

مُوسىَ هُوَ الْكاظِمُ وَ ابْنُهُ عَلِيّْ - لَقِّبْهُ بِالرِّضا وَ قَدْرُهُ عَلِيّْ

مُحَمَّدٌ التَّقِيُّ قَلْبُهُ مَعْمُورُ - عَلِىُّ النَّقِىُّ دُرُّهُ مَنْثُورُ

وَالْعَسْكَرِيُّ الْحَسَنُ الْمُطَهَّرُ - مُحَمَّدٌ الْمَهْدِيُّ سَوْفَ يَظْهَرُ

يعنى :
((بر تو باد دانستن امامان دوازده گانه از اهل بيت مصطفى بهترين مخلوقات )).
((ابو تراب و حسن و حسين است و دشمنى زين العابدين ناپسند است )).
((محمد باقركه داراى معلومات افزون بود،امام صادق را ميان مردم بخوان )).
((موساى كاظم و پسرش على كه او را رضا لقب كن ، مقامش والاست )).
((محمد تقى كه قلبش آباد از ايمان و علم و تقواست و على نقى كه مرواريدش پراكنده است )).
((حسن عسكرى ، مطهر و مهدى موعود كه حتماً ظهور خواهد كرد)).
ناگفته نماند كه : اين از كارهاى خداست كه حقايق را به دست اين دانشمندان چنين حفظ و نگهدارى فرموده است . و نيز نشان مى دهد كه در ولادت آن حضرت و فرزند بلافصل حضرت عسكرى بودنش با آنكه حضرت عسكرى عليه السّلام ولادت وى را از خوف دشمنان مخفى نگاه داشته بود، ذرّه اى ترديد و ابهام وجود نداشته و مانند روز روشن ، آشكار و معلوم همگان گرديده است .
27 - محمد صبّان نقل مى كند:
((قالَ الْقُطْبُ الشَّعْرانِيُّ فِي اليَواقِيتِ وَالْجَواهِرِ: اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وِلْدِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ مَوْلِدُهُ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ

وَمِأَتَيْنِ وَهُوَ باقٍ اِلَى اَنْ يَجْتَمِعَ بِعِيسىِ بْنِ مَرْيَمَ عليهماالسّلام )).(147)
يعنى :
((قطب شعرانى گفته است كه : مهدى از اولاد حسن عسكرى است ، در سال 255 در نصف شعبان متولد شده ، او زنده است تا با عيسى بن مريم در وقت ظهور، اجتماع نمايند)).
بنابراين ، محمد صبّان با نقل اين كلام از شعرانى از معتقدين به ولادت آن حضرت مى باشد.
28 - همچنين ايشان در ينابيع المودّه در شرح دائره شيخ صلاح الدين صفدى نقل كرده كه مى گويد:
((اِنّ الْمَهْدِيَّ الْمَوْعُودَ هُوَ الاِمامُ الثّانِي عَشَرَ مِنَ اْلاَئِمَّةِ أَوَّلُهُمْ سَيِّدُنا عَلِىُّ وَآخِرُهُمْ الْمَهْدِيُّ رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ نَفَعَناَ اللّهُ بِهِمْ)).(148)
يعنى :
((مهدى موعود همان امام دوازدهم است ، اول آنان آقاى ما على و آخر آنان مهدى عليهماالسّلام است )).
ناگفته نماند كه : كلام صفدى - چنانكه در مطلب اول اين كتاب مشروحاً گذشت - در عين حال كه بر ولادت حضرت مهدى عليه السّلام دليل است ، شرح روايت متواتر ((يَكُونُ بَعْدِى اِثْنا عَشَرَ خَلِيفَةً)) نيز مى باشد.
29 - شيخ سليمان حنفى قندوزى باب 82 كتاب ينابيع المودّه را با اين عنوان شروع كرده است :
((الاِمامُ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِيُّ أ رى وَلَدَهُ الْقائِمَ الْمَهْدِيَّ بِخَواصِّ مَوالِيهِ وَاَعْلَمَهُمْ اَنَّ الاِمامَ بَعْدَهُ وَلَدُهُ رَضِيَ اللّه عَنْهُما)).
يعنى :
((امام حسن عسكرى عليه السّلام فرزندش مهدى قائم عليه السّلام را به خواص يارانش ‍ نشان داد و به آنان فهماند كه امام بعد از وى پسرش مى باشد)).
آنگاه از كتاب غيبت (ظاهراً غيبت شيخ طوسى ) از ابى غانم خادم امام عسكرى عليه السّلام نقل كرده كه گفت :
((وُلِدَ لاَبِى مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ مَوْلُودٌ فَسَمّاه مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى اَصْحابِهِ يَوْمَ الْثالِثِ وَقالَ: هذا اِمامُكُمْ مِنْ بَعْدِى وَ خَلِيفَتِى عَلَيْكُمْ وَهُوَ الْقائِمُ

الَّذِى تَمْتَدُّ عَلَيْهِ الاَعْناقُ بِالاِنْتِظارِ فَإ ذاَ امْتَلاَتِ اْلاَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلاَها قِسْطاً وَعَدْلاً)).
يعنى :
((براى ابو محمد حسن عسكرى عليه السّلام مولودى به دنيا آمد، اسم او را محمد گذاشت و در روز سوم ولادت ، او را به اصحاب خويش نشان داد و فرمود: اين امام شماست بعد از من و جانشين من است در ميان شما و او همان قائم منتظر است كه گردنها به سوى او كشيده مى شود و انتظار او را مى كشند؛ چون زمين از ظلم پر شود ظهور كرده زمين را از عدل و داد پُر مى كند)).
ناگفته نماند كه : حافظ قندوزى بعد از حديث فوق ، حدود دوازده حديث ديگر در اين باره در باب فوق نقل مى كند، از جمله معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب و محمد بن عثمان آورده كه گفتند:
((اِنَّ اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ عَرَضَ وَلَدَهُ عَلَيْنا وَنَحْنُ فِى مَنْزِلِهِ وَكُنّا ارْبَعِينَ رَجُلاً فَقالَ هذا اِمامُكُمْ مِنْ بَعْدِى وَ خَلِيفَتِى عَلَيْكُمْ اَطِيعُوهُ وَلا تَتَفَرَّقُوا

مِنْ بَعْدِى فَتُهْلَكُوا فِى اَدْيانِكُمْ أَما اَنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هذا)).
يعنى :
((امام عسكرى - صلوات اللّه عليه - پسرش را در منزل خودش به ما نشان داد، ما آن وقت چهل نفر بوديم ، فرمود: اين امام شماست بعد از من و جانشين من است بر شما، از او اطاعت كنيد و متفرق نشويد و گر نه در دين خود هلاك مى شويد، بدانيد كه بعد از اين روز، او را نخواهيد ديد)).
30 - ابن الوردى ، زين الدين عمرو بن مظفر الشافعى (متوفاى 749) در تاريخ معروف خود به نقل شبلنجى در نورالابصار(149) مى گويد:
((وُلِدَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْخالِصِ سَنَةَ خَمْسٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِأَتَيْنِ)).
اين مورّخ معروف نيز ولادت حضرت مهدى - صلوات اللّه عليه - را از مسلّمات دانسته است .
31 - نورالدين ،على بن سلطان محمدهروى حنفى درباره عقيده شيعه مى گويد:
((بَلْ جَعَلُوا تَمامَ اِيمانِهِمْ وبِناءَ اِسْلامِهِمْ وَ اَرْكانَ اَحْكامِهِمْ بِاَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ هُوَ الْحَيُّ الْقائِمُ وَهُوَ الْمَهْدِيُّ الْمَوْعُودُ عَلى

لِسانِ صاحِبِ الْمَقامِ الْمَحْمُودِ وَ الْحَوْضِ الْمَوْرُودِ)).(150)
يعنى :
((شيعه كمال ايمان و پايه اسلام و اركان احكام خويش را بر آن پايه گذارى كرده اند كه محمد بن حسن عسكرى جصلوات اللّه عليهماج همان زنده و قائم و مهدى موعود است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صاحب مقام محمود و صاحب حوض كوثر از وى خبر داده است )).
اين دانشمند در عين حمله به شيعه ، ولادت حضرت را از مسلّمات دانسته و يقين داشته كه محمد بن الحسن عليهماالسّلام به دنيا آمده و زنده است ولى از دلايلى كه در گذشته گفته شد، غافل بوده است .
32 - محمد بن عبدالرسول برزنجى شافعى (متوفاى 1103) مى گويد: از ابى عبداللّه حسين بن على جعليهماالسلام ج وارد شده كه فرمود: براى صاحب اين امر يعنى مهدى موعود دو غيبت هست و يكى طولانى تر از ديگرى ، تا حدى كه بعضى گويند او مرده است و بعضى گويند گم شده ، كسى از وى خبرى ندارد مگر خدا... تا اينكه مى گويد:
((وَأَمّا ما ذَهَبَ اِلَيْهِ الاِمامِيَّةُ الشِّيعَةُ مِنْ اَنَّهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ وَ اَنَّهُ غابَ ثُمَّ ظَهَرَ لِبَعْضِ خواصِّ شِيعَتِهِ ثُمَّ غابَ ثانياً وَأَنَّهُ يَراهُ

خَواصُّ شِيعَتِهِ، فَيَرُدُّهُ اَنَّ الظُهُورَ لِبَعْضِ الْخَواصِّ لا يُسمّى ظُهُوراً)).(151)
يعنى :
((امّا آنچه شيعه به آن معتقد شده است كه مهدى موعود همان محمَّد بن حسن عسكرى است و او غايب شده سپس براى بعضى از خواص شيعه ظاهر شده ، بعد غايب شده است و خواصّ شيعه اش او را مى بينند، اين سخن مردود است ؛ زيرا ظهور براى بعض خواصّ، ظهور ناميده نمى شود)).
حيف ! كه اين دانشمند، مطالعات زياد نداشته است و اگر مطالب و شواهدى را كه در فصل سابق نقل كرديم مى دانست ، اين مطلب را مخصوص به شيعه نمى دانست ولى در عين حال ، ولادت حضرت قائم - صلوات اللّه عليه - را به صورت ارسال مسلّم نقل مى نمايد و مفروغ عنه مى داند.
33 - ابن الازرق در تاريخ ((ميّافارقين ))(152) در رابطه با ولادت آن حضرت و تاريخ ولادتش مى گويد:
((اِنَّ الْحُجَّةَ الْمَذْكُورَ وُلِدَ تاسِعَ رَبِيعٍ الاَوَّلِ سَنَةَ ثَمانٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِأَتَيْنِ وَقِيلَ فِى ثامِنِ شَعْبانَ سَنَةَ سِتٍّ وَخَمْسِينَ وَ هُوَ الاَصَحُّ)).(153)
يعنى :
((حجّت مذكور حضرت مهدى ج عليه السّلام ج در نهم ربيع الاَول سال 258 به دنيا آمده و به قولى در هشتم شعبان سال 256 و آن اصحّ است )).
ناگفته نماند كه : اگر چه ابن ازرق در تاريخ ولادت آن حضرت ، چپ و راست گفته است ولى ولادت حضرتش را مسلّم و بدون شك مى داند.
34 - فريد وجدى مى گويد: ((عسكرى پدر منتظر عبارت است از: ابو محمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى الرضا بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زين العابدين بن حسين بن على بن ابى طالب رضى اللّه عنهم جعليهم السلام ج ؛ او، به اعتقاد اماميه ، يكى از ائمه دوازده گانه و پدر منتظر صاحب سرداب است )).(154)
آنگاه در ص 439 ذيل كلمه ((العسكرى )) چنين مى گويد:
((اَلْعَسْكَرِيُّ هُوَ أ بُوالْقاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضاَ بْنِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْباقِرِ

بْنِ عَلِيٍّ زَيْنِ الْعابِدِينِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ أ بى طالبٍ، هُوَ ثانِى عَشَرَ الائِمَّةِ الاِثْنَيْ عَشَرَ فِي اِعْتِقادِ الاِمامِيَّةِ الْمَعْرُوفُ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ

الَّذِى تَزْعَمُ الشِّيعَةُ اَنَّهُ الْمُنْتَظَرُ وَالْقائِمُ وَالْمَهْدِيُّ وَهُوَ صاحِبُ السِّرْدابِ عِنْدَهُمْ)).
در اينجا فريد وجدى ، هم نسب آن حضرت - صلوات اللّه عليه - را بيان مى كند و هم ولادت آن حضرت را به طور قطعى و يقينى ، واقعاً عجيب است كه امام زمان عليه السّلام در پنج سالگى غايب شده و پيوسته در غيبت صغرى و كبرى بوده و پدرش از ترس دشمنان ، ولادت او را مخفى داشته كه مبادا او را از بين ببرند؛ زيرا گوش مردم را اين سخن پُر كرده بود كه مهدى موعود، بنيان كن حكومتهاى ستمگر از فرزندان حسن عسكرى عليه السّلام خواهد بود، با وجود اين ، ولادت و به دنيا آمدن او چنان مسلّم و قطعى باشد كه امثال فريد وجدى آن را بى چون و چرا نقل نمايند. در ذيل سخن فوق دو نكته را - گر چه تكرارى است - متذكر مى شويم :
اوّل اينكه :
اگر فريد وجدى شواهدى را كه در فصل سابق نقل شد مى دانست به هيچ وجه نمى گفت : ((فى اعتقاد الاماميه ))، ولى در اثر ندانستن مطالب گذشته و يا به علت غفلت از آنها مى گويد: ((اماميه چنين عقيده دارند))، پس آنهمه روايات را چه كنيم ؟! و اين از امثال وجدى عجيب نيست ؛ زيرا ايشان در حرف ((الف ))، ذيل كلمه ((اماميه ))، طايفه اماميه را در يك ستون تمام كرده ولى در حرف ((باء)) در باره سيد على محمد باب و اقوال او، حدود دوازده صفحه را سياه كرده است !
دوّم اينكه :
مكرراً گفتيم شيعه نمى گويد: امام زمان عليه السّلام در سرداب غايب شده و از آن ظهور خواهد كرد بلكه سرداب سامرّا عبادتگاه عسكريين عليهماالسّلام بوده و محل مقدسى است .
35 - ابوالبركات آلوسى نعمان بن محمود حنفى (متوفاى 1317ه . ق ) در رابطه با آن حضرت چنين مى گويد:
((وَالْمَشْهُورُ مِنْ مَذاهِبِهِمْ مَذْهَبِ اْلاِمامِيَّةِ اْلاِثْنَى عَشَريَّةَ اَنَّ الْمَهْدِيَّ هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ بْنِ

عَلِيٍّ الرِّضا بْنِ مُوسىَ الْكاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصّادِقِ، رَضِىَ اللّهُ تَعالى عَنْهُمْ وَ يُعْرَفُ عِنْدَهُمْ بِالْحُجَّةِ وَالْمُنْتَظَرِ وَالْقائِمِ وَهُوَ الَّذِى غابَ فِى

سِرْداب دارِ اَبِيهِ فِى سامِرّا صَغِيراً وَ اُمُّهُ تَنْظُرُ اِلَيْهِ وَذلِكَ فِى سَنَةِ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِأَتَيْنِ)).(155)
اين مورّخ گر چه مهدى موعود بودن حضرت را قبول ندارد ولى ولادت ايشان را از مسلّميات مى داند، ظاهراً منظور از ((ستين )) در عبارت كتاب ، ((خمسين )) است و اشتباهاً ((ستين )) نوشته شده ؛ زيرا ولادت آن حضرت در سال 255 است نه در سال 265، در باره سرداب نيز كراراً توضيح داده ايم ، باز بايد بگوييم كه : حضرت عسكرى عليه السّلام ولادت آن حضرت را مخفى داشت ؛ زيرا بنى عبّاس در صدد يافتن و كشتن وى بودند؛ چون مى دانستند كه مهدى قائم عليه السّلام فرزند حضرت عسكرى خواهد بود، با وجود اين ، ولادت آن حضرت - چنانكه مى بينيم - به قدرى شهرت يافته كه خاصّ و عام به آن يقين كرده اند.
36 - حافظ شمس الدين محمد بن احمد الذهبى شافعى (متوفاى 748 هجرى ) در باره ولادت آن حضرت و حالات او مى نويسد:
((وَ فِيْها (اَيْ فِى سَنَةِ 265 وُلِدَ) مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِي الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضاَ بْنِ مُوسىَ الْكاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الْصّادِقِ

الْعَلوىِّ الْحُسَيْنِيِّ، اَبُوالْقاسِمِ الَّذِي تُلَقِّبُهُ الرَّافِضَةُ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ وَتُلقِّبُهُ بِالْمَهْدِيِّ وَالْمُنْتَظَرِ وَتُلقِّبُهُ بِصاحِبِ الْزَّمانِ وَهُوَ خاتِمَةُ الاِثْنيْ عَشَرَ)).(156)
اين مورّخ معروف نيز ولادت آن حضرت را از قطعيات دانسته و نسب وى را نيز ذكر مى كند، و اينكه مى گويد: شيعه او را مهدى و خلف و حجّت مى داند، در اثر غفلت از رواياتى است كه در فصل گذشته ذكر گرديد منظور او در اينجا فقط قطعى بودن ولادت آن حضرت است . و اينكه ولادت آن حضرت را در سال 265 نقل كرده اشتباه است ؛ زيرا ولادت حضرت در سال 255 بوده است و شايد اشتباه از نُسّاخ باشد.
همين مورّخ در ص 373 در ذكر وقايع سال 260 مى نويسد: در آن سال وفات يافت حسن بن على بن محمد جواد بن على الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق علوى حسينى يكى از امامان دوازده گانه كه رافضه عقيده به عصمت آنان دارد. تا اينكه مى گويد: ((وَهُوَ والِدُ الْمُنْتَظَرِ مُحَمَّدٍ صاحِبِ السِّرْدابِ)).
37 - ابو الفوز، سويدى محمد امين بغدادى (متوفاى 821) در باره آن حضرت فرموده :
((مُحَمَّدٌ الْمَهْدِيُّ وَكانَ عُمُرُهُ عِنْدَ وَفاةِ أ بيِهِ خَمْسَ سِنِينَ وَكانَ مَرْبُوعَ الْقامَةِ حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الشَّعْرِ، اَقْنىَ الاَنْفِ، صَبِيحَ الْجَبْهَةِ)).(157)
يعنى :
((عمر وى به وقت وفات پدرش ، پنج سال بود، او متوسط القامه ، زيباروى ، زيباموى ، زيبابينى ، گشاده پيشانى بود)).
از اينجا معلوم مى شود كه قيافه آن حضرت نيز بر خاص و عام معلوم بوده است .
38 - حافظ ابو عبداللّه محمد بن يوسف كنجى شافعى (متوفاى 658) در كتاب ((البيان فى اخبار صاحب الزمان عليه السّلام )) نه تنها ولادت حضرت مهدى عليه السّلام را قبول كرده بلكه بابى آورده به عنوان ((الباب الخامس والعشرون فى الدلالة على كون المهدى عليه السّلام حياً باقياً مذغيبة الى الا ن )) و زنده بودن حضرت را از زمان غيبت تا كنون ، اثبات نموده است . در آغاز اين باب مى گويد:
((وَلا اِمْتِناعَ فِى بَقائِهِ بِدَلِيلِ بَقاءِ عِيسى وَ اِلْياسَ وَالْخِضْر مِنْ اَوْلِياءِاللّهِ تَعالى وَبَقاءِ الدَّجالِ وَاِبْلِيسَ الْمَلْعُونَيْنِ اَعْداءِاللّه تعالى وَهؤ لاء قَدْ

ثَبَتَ بَقاؤ هُمْ بِالْكِتابِ وَالسُّنَّةِ وَقَد اتَّفَقُوا عَلَيِهِ ثُمَّ اَنْكَرُوا جَوازَ بَقاءِ الْمَهْدِيِّ وَها اَناَ أُبَيِّنُ بَقاءَ كُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ فَلايُسْمَعُ بَعْدَ ه ذا لِعاقِلٍ اِنْكارُ

جَوازِ بَقاءِ الْمَهْدِيِّ عليه السّلام )).(158)
يعنى :
((امتناعى در بقاى حضرت مهدى نيست به دليل باقى ماندن عيسى و الياس و خضر از اولياى خداوند و باقى ماندن دجّال و ابليس ملعون كه دشمنان خدايند. و اينان باقى ماندنشان به وسيله قرآن و سنّت ثابت شده است و همگان بر آن متفقند. در حاليكه جواز بقاى مهدى را انكار نموده اند. و من اكنون بقاى هر يك از آنان را روشن مى كنم ، آن گونه كه ديگر انكار جواز بقاى مهدى عليه السّلام از هيچ عاقلى شنيده نشود)).
39 - محقق و مورّخ شهير، قاضى محمد، مشهور به بهلول بهجت افندى (متوفاى 1350) در كتاب ((تاريخ آل محمَّد))، صفحه 197 مى نويسد:
((لَمَّا كانَ حَدِيثُ مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زمانِهِ ماتَ مَيْتَةَ الْجاهِلِيَّةِ مُتَّفَقاً عَلَيْهِ بَيْنَ عُلَماءِ الْمُسْلِمِينَ فَلا يُوجَدُ مُسلِمٌ لا يَعْتَقِدُ بِوجُودِ

اْلاِمامِ الْمُنْتَظَرِ وَنَحْنُ نَعْتَقِدُ اَنَّ الْمَهْدِيَّ صاحِبُ الْعَصرِ وَالزَّمانِ وُلِدَ بِبَلْدَةِ سامِرّاءَ وَاِلَيْهِ اَنْتَهَتْ وِراثَةُ النُّبُوّةِ وَالْوَصايَةِ وَاْلاِمامَةِ وَقَدِ اقْتَضَتِ الْحِكْمَةُ

اْلاِلهِيَّةُ حِفْظَ سِلْسِلَةِ اْلاِمامَةِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ فَاِنَّ عَدَدَ الاَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِاللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مَحْصُورِةٌ مَعْلُومَةٌ وَهِيَ اِثْنا عَشَرَ

بِمُقْتَضىَ الْحَدِيثِ الْمُعْتَبَرِ الْمَرْوِيِّ فِي الْصَّحِيحَيْنِ خُلَفاءُ بَعْدِيِ اِثْنا عَشَرَ كُلُّهُمْ مِنْ بَنِى هاشِمٍ)).
يعنى :
((چون حديث مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامِ زمانِهِ فَقَدْ ماتَ مِيْتَةَ الْجاهِلِيَّةِ متفق عليه علماى عامه و خاصه مى باشد، بنابراين ، هيچ فردى از افراد اسلام پيدا نمى شود كه به وجود صاحب عصر و زمان ، اقرار نداشته باشد. ما معتقديم كه امام مهدى ، صاحب عصر و زمان در شهر سامرّا متولد شده و وراثت نبوّت و وصايت امامت به آنحضرت مى رسد، حكمت الهى ، حفظ و ادامه سلسله امامت را تا روز قيامت اقتضا مى كند، عدد امامان بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محصور و معلوم است كه دوازده نفرند؛ زيرا از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سند معتبر در صحيح بخارى و مسلم روايت شده است كه خلفاى بعد از من دوازده نفرند و همه آنان از بنى هاشم هستند)).
اينها كتابهايى بود كه در اختيار نويسنده قرار داشت و يا در كتابخانه ها از آنها يادداشت كرده ام و گر نه در كتب ، نقلها بسيار است و آنچه گفته شد براى استشهاد كافى است .

next page

fehrest page

back page