ترجمه نهج ‏البلاغه

مرحوم محمّد دشتى

- ۲۶ -


حكمت 328 وظيفه سرمايه‏داران

(اقتصادى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه‏داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى‏ماند جز به كاميابى توانگران، و خداوند از آنان در باره گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.

حكمت 329 بى‏نيازى از عذر خواهى

(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بى‏نيازى از عذر خواهى، گرامى‏تر از عذر راستين است.

حكمت 330 مسؤوليت نعمت‏ها

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: كمترين حق خدا بر عهده شما اينكه از نعمت‏هاى الهى در گناهان يارى نگيريد.

حكمت 331 ارزش اطاعت و بندگى

(عبادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خداى سبحان طاعت را غنيمت زيركان قرار داد آنگاه كه مردم ناتوان، كوتاهى كنند.

حكمت 332 مسؤوليّت رهبرى

(سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: حاكم اسلامى، پاسبان خدا در زمين اوست.

حكمت 333 روانشناسى مؤمن

(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در توصيف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينه‏اش از هر چيزى فراخ‏تر، و نفس او از هر چيزى خوارتر است. برترى جويى را زشت، و رياكارى را دشمن مى‏شمارد، اندوه او طولانى، و همّت او بلند است، سكوتش فراوان، و وقت او با كار گرفته است، شكرگزار و شكيبا و ژرف انديش است. از كسى درخواست ندارد و نرم‏خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت‏تر امّا در ديندارى از بنده خوارتر است.

حكمت 334 ياد مرگ و آرزوها

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بنده خدا أجل و پايان كارش را مى‏ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى‏ورزيد.

حكمت 335 آفات اموال

(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: براى هر كسى در مال او دو شريك است: وارث، و حوادث.

حكمت 336 مسؤوليّت وعده دادن

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه چيزى از او خواسته‏اند تا وعده نداده آزاد است.

حكمت 337 ضرورت عمل گرايى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: دعوت كننده بى‏عمل، چون تير انداز بدون كمان است.

حكمت 338 اقسام علم

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اكتسابى، علم اكتسابى اگر هماهنگ با علم فطرى  نباشد سودمند نخواهد بود.

حكمت 339 قدرت و حاكميّت انديشه

(سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: استوارى رأى با كسى است كه قدرت و دارايى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت كردن آن روى بر تابد.

حكمت 340 ارزش پاكدامنى و شكرگزارى

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: پاكدامنى زيور تهيدستى، و شكرگزارى زيور بى‏نيازى (ثروتمندى) است.

حكمت 341 روز دردناك ظالم

(سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت‏تر از ستمكارى بر مظلوم است.

حكمت 342 راه بى‏نيازى

(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: برترين بى‏نيازى و دارايى، نوميدى است از آنچه در دست مردم است.

حكمت 343 شناخت مردم و ضدّ ارزشها

(سياسى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: گفتارها نگهدارى مى‏شود، و نهان‏ها آشكار، و هر كسى در گرو اعمال خويش است، و مردم گرفتار كمبودها و آفت‏هايند جز آن را كه خدا نگهدارد، در خواست كنندگانشان مردم آزار، و پاسخگويان به زحمت و رنج دچارند، و آن كس كه در انديشه از همه برتر است با اندك خشنودى يا خشمى از رأى خود باز مى‏گردد. و آن كس كه از همه استوارتر است از نيم نگاهى ناراحت شود يا كلمه‏اى او را دگرگون سازد.

حكمت 344 ضرورت توجّه به فنا پذيرى دنيا

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندى كه به آرزوى خود نرسيد، و سازنده ساختمانى كه در آن مسكن نكرد، و گرد آورنده‏اى كه زود آنچه را گرد آورده رها خواهد كرد، شايد كه از راه باطل گرد آورده، و يا حق ديگران را باز داشته، و با حرام به هم آميخته، كه گناهش بر گردن اوست، و با سنگينى بار گناه در مى‏گذرد، و با پشيمانى و حسرت به نزد خدا مى‏رود كه: «در دنيا و آخرت زيان كرده و اين است زيانكارى آشكار»

حكمت 345 يكى از راههاى پاك ماندن

(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: دست نيافتن به گناه نوعى عصمت است.

حكمت 346 مشكلات درخواست كردن

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آبروى تو چون يخى جامد است كه درخواست آن را قطره قطره آب مى‏كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى‏ريزى.

حكمت 347 جايگاه ستايش

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ستودن بيش از آنچه كه سزاوار است نوعى چاپلوسى، و كمتر از آن، درماندگى يا حسادت است.

حكمت 348 سخت‏ترين گناه

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: سخت‏ترين گناه، آن كه گناهكار آن را كوچك بشمارد.

حكمت 349 الگوى انسان كامل

(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويى ديگران باز ماند، و كسى كه به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد، و كسى كه شمشير ستم بر كشد با آن كشته شود، و آن كس كه در كارها خود را به رنج اندازد خود را هلاك سازد، و هر كس خود را در گردابهاى بلا افكند غرق گردد، و هر كس به جاهاى بد نام قدم گذاشت متّهم گرديد. و كسى كه زياد سخن مى‏گويد زياد هم اشتباه دارد، و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم و حياء او اندك است، و آن كه شرم او اندك، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود، و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده، و آن كه دلش مرده باشد. در آتش جهنّم سقوط خواهد كرد. و آن كس كه زشتى‏هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتى‏ها را مرتكب شود، پس او احمق واقعى است. قناعت، مالى است كه پايان نيابد، و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزى خشنود است، و هر كس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب مى‏آيد جز به ضرورت سخن نگويد.

حكمت 350 روانشناسى مردان ستمكار

(سياسى، اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زيردستان خود با زور و چيرگى ستم مى‏كند، و ستمكاران را يارى مى‏دهد.

حكمت 351 اميدوارى در سختى‏ها

(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون سختى‏ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه‏هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.

حكمت 352 اعتدال در پرداخت به امور خانواده

(اخلاق اجتماعى، خانوادگى) و درود خدا بر او، فرمود: (به برخى از ياران خود فرمود) بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده، زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آنها را تباه نخواهد كرد، و اگر دشمنان خدايند، چرا غم دشمنان خدا را مى‏خورى

حكمت 353 بزرگترين عيب

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‏ترين عيب آن كه چيزى را كه در خود دارى، بر ديگران عيب بشمارى

حكمت 354 روش تبريك گفتن در تولّد فرزند

(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در حضور امام، شخصى با اين عبارت، تولّد نوزادى را تبريك گفت «قدم دلاورى يكّه سوار مبارك باد»  چنين مگو بلكه بگو: خداى بخشنده را شكرگزار، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك، اميد كه بزرگ شود و از نيكوكارى‏اش بهرمند گردى

حكمت 355 پرهيز از تجمّل گرايى

(اقتصادى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى يكى از كارگزاران امام خانه با شكوهى ساخت به او فرمود) سكّه‏هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختمان مجلّل بى‏نيازى و ثروتمندى تو را مى‏رساند.

حكمت 356 قدرت خداوند در روزى رسانى

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند اگر در خانه مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد فرمود) از آن جايى كه مرگ او مى‏آيد

حكمت 357 روش تسليت گفتن

(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مردن از شما آغاز نشده، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى‏رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها، رفته، اگر او باز نگردد، شما به سوى او خواهيد رفت.

حكمت 358 مسؤوليّت نعمت‏ها

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر، ترسان بنگرد. زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينه گرفتار شدن خويش نداند، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى‏پندارد، و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد داد.

حكمت 359 راه خودسازى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: اى اسيران آرزوها، بس كنيد زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، و نفس را از عادت‏هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.

حكمت 360 ضرورت پرهيز از بدگمانى

(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى‏توان داشت.

حكمت 361 روش خواستن از خدا

(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه از خداى سبحان درخواستى دارى، ابتدا بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درود بفرست، سپس حاجت خود را بخواه، زيرا خدا بزرگوارتر از آن است كه از دو حاجت درخواست شده، يكى را برآورد و ديگرى را باز دارد.

حكمت 362 ضرورت پرهيز از جدال و درگيرى

(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر كس كه از آبروى خود بيمناك است از جدال بپرهيزد.

حكمت 363 نشانه بى‏خردى

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شتاب پيش از توانايى بر كار، و سستى پس از به دست آوردن فرصت از بى‏خردى است.

حكمت 364 جايگاه پرسيدن

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: از آنچه پديد نيامده نپرس، كه آنچه پديد آمده براى سرگرمى تو كافى است.

حكمت 365 ارزش‏هاى اخلاقى

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: انديشه، آيينه‏اى شفّاف و عبرت از حوادث، بيم دهنده‏اى خير انديش است، و تو را در ادب كردن نفس همان بس كه از آنچه انجام دادنش را براى ديگران نمى‏پسندى بپرهيزى.

حكمت 366 هماهنگى علم و عمل

(عملى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: علم و عمل پيوندى نزديك دارند. و كسى كه دانست بايد به آن عمل كند، چرا كه علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد مى‏ماند و گر نه كوچ مى‏كند.

حكمت 367 روش برخورد با دنيا

(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، كالاى دنياى حرام چون برگ‏هاى خشكيده وبا خيز است، پس از چراگاه آن دورى كنيد، كه دل كندن از آن لذّت بخش‏تر از اطمينان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنيا برداشتن بهتر از جمع آورى سرمايه فراوان است. آن كس كه از دنيا زياد برداشت به فقر محكوم است، و آن كس كه خود را از آن بى‏نياز انگاشت در آسايش است، و آن كس كه زيور دنيا ديدگانش را خيره سازد دچار كور دلى گردد، و آن كس كه به دنياى حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‏ها در خانه دلش رقصان گشت، كه از سويى سرگرمش سازند، و از سويى ديگر رهايش نمايند، تا آنجا كه گلويش را گرفته در گوشه‏اى بميرد، رگ‏هاى حيات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنيا مى‏نگرد، و از دنيا به اندازه ضرورت برمى‏دارد، و سخن دنيا را از روى دشمنى مى‏شنود، چرا كه تا گويند سرمايه دار شد، گويند تهيدست گرديد، و تا در زندگى شاد مى‏شوند، با فرا رسيدن مرگ غمگين مى‏گردند، و اين اندوه چيزى نيست كه روز پريشانى و نوميدى هنوز نيامده است.

حكمت 368 فلسفه كيفر و پاداش

(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و كيفر را بر نافرمانى قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوى بهشت كشاند.

حكمت 369 خبر از مسخ ارزش‏ها

(اجتماعى، تاريخى سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد كه از قرآن جز نشانى، و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند. مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدايت ويران است. مسجد نشينان و سازندگان بناهاى شكوهمند مساجد، بدترين مردم زمين مى‏باشند، كه كانون هر فتنه، و جايگاه هر گونه خطاكارى‏اند، هر كس از فتنه بر كنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر كس كه از فتنه عقب مانده او را به فتنه‏ها كشانند، كه خداى بزرگ فرمايد: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه‏اى بگمارم كه انسان شكيبا در آن سرگردان ماند» و چنين كرده است، و ما از خدا مى‏خواهيم كه از لغزش غفلت‏ها در گذرد.

حكمت 370 هدفدارى انسان و ضرورت تقوا

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (نقل كردند كه امام عليه السّلام كمتر بر منبرى مى‏نشست كه پيش از سخن اين عبارت را نگويد:) اى مردم از خدا بترسيد، هيچ كس بيهوده آفريده نشد تا به بازى پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‏اند تا خود را سرگرم كارهاى بى‏ارزش نمايد، و دنيايى كه در ديده‏ها زيباست، جايگزين آخرتى نشود كه آن را زشت مى‏انگارند، و مغرورى كه در دنيا به بالاترين مقام رسيده، چون كسى نيست كه در آخرت به كمترين نصيبى رسيده است.

حكمت 371 ارزش‏هاى والاى اخلاقى

(اخلاقى، معنوى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هيچ شرافتى برتر از اسلام، و هيچ عزّتى گرامى‏تر از تقوا، و هيچ سنگرى نيكوتر از پارسايى، و هيچ شفاعت كننده‏اى كار سازتر از توبه، و هيچ گنجى بى‏نياز كننده‏تر از قناعت، و هيچ مالى در فقر زدايى، از بين برنده‏تر از رضايت دادن به روزى نيست. و كسى كه به اندازه كفايت زندگى از دنيا بردارد به آسايش دست يابد، و آسوده خاطر گردد، در حالى كه دنيا پرستى كليد دشوارى، و مركب رنج و گرفتارى است، و حرص ورزى و خود بزرگ بينى و حسادت، عامل بى‏پروايى در گناهان است، و بدى، جامع تمام عيب‏ها است.

حكمت 372 عوامل استحكام دين و دنيا

(علمى، اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود) اى جابر استوارى دين و دنيا به چهار چيز است: عالمى كه به علم خود عمل كند، و جاهلى كه از آموختن سرباز نزند، و بخشنده‏اى كه در بخشش بخل نورزد، و فقيرى كه آخرت خود را به دنيا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه كند، نادان به آموختن روى نياورد، هر گاه بى‏نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد. اى جابر كسى كه نعمت‏هاى فراوان خدا به او روى كرد، نيازهاى فراوان مردم نيز به او روى آورد، پس اگر صاحب نعمتى حقوق واجب الهى را بپردازد، خداوند نعمت‏ها را بر او جاودانه سازد، و آن كس كه حقوق واجب الهى در نعمت‏ها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودى كشاند.

حكمت 373 مراحل امر به معروف و نهى از منكر

(اخلاقى، اجتماعى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (ابن جرير طبرى در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابى ليلى فقيه نقل كرد، كه براى مبارزه با حجّاج به كمك ابن اشعث برخاست،  براى تشويق مردم گفت من از على عليه السّلام «كه خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد، و ثواب شهيدان و صدّيقان به او عطا فرمايد» در حالى كه با شاميان رو برو شديم شنيدم كه فرمود) اى مؤمنان» هر كس تجاوزى را بنگرد، و شاهد دعوت به منكرى باشد، و در دل آن را انكار كند خود را از آلودگى سالم داشته است، و هر كس با زبان آن را انكار كند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلى برتر است، و آن كس كه با شمشير به انكار بر خيزد تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگارى را يافته و نور يقين در دلش تابيده.

حكمت 374 مراحل امر به معروف و نهى از منكر

(اخلاقى، اجتماعى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (و همانند حكمت گذشته، سخن ديگرى از امام نقل شد) گروهى، منكر را با دست و زبان و قلب انكار مى‏كنند، آنان تمامى خصلت‏هاى نيكو را در خود گرد آورده‏اند. گروهى ديگر، منكر را با زبان و قلب انكار كرده، امّا دست به كارى نمى‏برند، پس چنين كسى دو خصلت از خصلت‏هاى نيكو را گرفته و ديگرى را تباه كرده است. و بعضى منكر را تنها با قلب انكار كرده، و با دست و زبان خويش اقدامى ندارند، پس دو خصلت را كه شريف‏تر است تباه ساخته‏اند و يك خصلت را به دست آورده‏اند. و بعضى ديگر منكر را با زبان و قل و دست رها ساخته‏اند كه چنين كسى از آنان، مرده‏اى ميان زندگان است .

و تمام كارهاى نيكو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منكر، چونان قطره‏اى  بر درياى موّاج و پهناور است، و همانا امر به معروف و نهى از منكر، نه اجلى را نزديك مى‏كنند، و نه از مقدار روزى مى‏كاهند، و از همه اينها برتر، سخن حق در پيش روى حاكمى ستمكار است.

حكمت 375 مراحل شكست در مبارزه

(سياسى، نظامى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ابى جحيفه  نقل شد، گفت از امير مؤمنان شنيدم كه فرمود عليهم السّلام) اوّلين مرحله از جهاد كه در آن باز مى‏مانيد، جهاد با دستانتان، سپس جهاد با زبان، و آنگاه جهاد با قلب‏هايتان مى‏باشد، پس كسى كه با قلب، معروفى را ستايش نكند، و منكرى را انكار نكند، قلبش واژگون گشته، بالاى آن پايين، و پايين قلب او بالا قرار خواهد گرفت.

حكمت 376 سر انجام حق و باطل

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: حق سنگين امّا گواراست، و باطل، سبك امّا كشنده.

حكمت 377 ضرورت ترسيدن از عذاب الهى

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بر بهترين افراد اين امّت از عذاب الهى ايمن مباشيد زيرا كه خداى بزرگ فرمود. «از كيفر خدا ايمن نيستند جز زيانكاران» و بر بدترين افراد اين امّت از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا كه خداى بزرگ فرمود. «همانا از رحمت خدا نوميد نباشند جز كافران»

حكمت 378 آثار شوم بخل ورزى

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ورزيدن كانون تمام عيب‏ها، و مهارى است كه انسان را به سوى هر بدى مى‏كشاند.

حكمت 379 اقسام روزى و پرهيز از حرص زدن

(اقتصادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم روزى دو گونه است، روزيى كه تو آن را جويى، و روزيى كه تو را مى‏جويد، كه اگر به سراغش نروى به سوى تو آيد. پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت منه، كه بر طرف كردن اندوه هر روز از عمر تو را كافى است. اگر سال آينده در شمار عمر تو باشد همانا خداى بزرگ در هر روز سهم تو را خواهد داد، و اگر از شمار عمرت نباشد تو را با اندوه آنچه كار است كه هرگز جوينده‏اى در گرفتن سهم روزى تو بر تو پيشى نگيرد، و چيره شونده‏اى بر تو چيره نگردد، و آنچه براى تو مقدّر گشته بى‏كم و كاست به تو خواهد رسيد.

مى‏گويم: (اين سخن امام عليه السّلام در حكمت 267 آمده، امّا چون در اينجا همان مفاهيم آشكارتر و روشن‏تر بيان گرديد آن را بر أساس روشى كه در آغاز كتاب تذكّر داديم آورديم».

حكمت 380 ضرورت ياد مرگ

(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسيار كسانى كه در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند، و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب بر او حسد مى‏بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند.

حكمت 381 ضرورت راز دارى و كنترل زبان

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى، پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه مى‏دارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب كرد.

حكمت 382 ارزش سكوت

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه نمى‏دانى مگو، بلكه همه آنچه را كه مى‏دانى نيز مگو، زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهايى را واجب كرده كه از آنها در روز قيامت بر تو حجّت آورد.

حكمت 383 تلاش در اطاعت و بندگى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: بترس كه خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خويش نيابد، آن گاه از زيانكارى، هر گاه نيرومند شدى توانت را در طاعت پروردگار به كار گير، و هر گاه ناتوان گشتى، ناتوانى را در نافرمانى خدا قرار ده.

حكمت 384 راه چگونه زيستن

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: به دنيا آرامش يافتن در حالى كه ناپايدارى آن مشاهده مى‏گردد، از نادانى است، و كوتاهى در اعمال نيكو با وجود يقين به پاداش آن، زيانكارى است، و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا كردن از عجز و ناتوانى است.

حكمت 385 دنيا شناسى

(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: از خوارى دنيا نزد خدا همان بس كه جز در دنيا، نافرمانى خدا نكنند، و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهى نتوان رسيد.

حكمت 386 ضرورت استقامت

(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: جوينده چيزى يا به آن يا به برخى از آن، خواهد رسيد.

حكمت 387 شناخت خوبى‏ها و بدى‏ها

(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خيرى كه در پى آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّى كه در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتى بى‏بهشت ناچيز است، و هر بلايى بى‏جهنّم، عافيّت است.

حكمت 388 فقر زدايى و سلامت

(اقتصادى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: آگاه باشيد كه فقر نوعى بلا است. و سخت‏تر از تنگدستى بيمارى تن و سخت تر از بيمارى تن، بيمارى قلب است، آگاه باشيد كه همانا عامل تندرستى تن، تقواى دل است.

حكمت 389 ضرورت عمل گرايى

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه كردارش او را به جايى نرساند، بزرگى خاندانش، او را به پيش نخواهد راند. [در نقل ديگرى آمده كه‏] آن كس كه ارزش خويش را دست بدهد، بزرگى خاندانش او را سودى نخواهد رساند.

حكمت 390 برنامه ريزى صحيح در زندگى

(اخلاقى، اجتماعى، اخلاق خانواده) و درود خدا بر او، فرمود: مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند، زمانى براى نيايش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمين هزينه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هايى كه حلال و مايه زيبايى است. خردمند را نشايد جز آن كه در پى سه چيز حركت كند: كسب حلال براى تأمين زندگى، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال.

حكمت 391 ضرورت ترك حرام و غفلت زدگى

(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتى‏هاى آن را به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظه‏اى از تو غفلت نشود.

حكمت 392 راه شناخت انسان‏ها (سخن گفتن)

(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است.

حكمت 393 روش برخورد با دنيا

(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از دنيا آن مقدار كه به تو مى‏رسد، بردار، و از آنچه پشت كند، روى گردان، و اگر نتوانى، در جستجوى دنيا نيكو تلاش كن. (و از خداوند اندازه آن در نگذر).

حكمت 394 ارزش سخن

(علمى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا سخن كه از حمله مسلّحانه كارگرتر است.

حكمت 395 ارزش قناعت

(اقتصادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر مقدار كه قناعت كنى كافى است.

حكمت 396 راه خوب زيستن

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندك ساختن بهتر از دست نياز به سوى مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جاى خويش چيزى ندهند. با حركت و تلاش نيز نخواهند داد، روزگار دو روز است، روزى به سود تو، و روزى به زيان تو است، پس آنگاه كه به سود تو است به خوشگذرانى و سركشى روى نياور، و آنگاه كه به زيان تو است شكيبا باش،

حكمت 397 عطر خوب

(تجمّل و زيبايى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: چه خوب است عطر مشك، تحمّل آن سبك و آسان، و بوى آن خوش و عطر آگين است.

حكمت 398 ترك غرور و ياد مرگ

(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشى را كنار بگذار، تكبّر و خود بزرگ بينى را رها كن، به ياد مرگ باش.

حكمت 399 حقوق متقابل پدر و فرزند

(اخلاقى، حقوقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است. حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند، و حق فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد .

حكمت 400 شناخت واقعيّت‏ها و خرافات

(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهاى مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد ، و فال نيك راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست، بوى خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان كننده و نشاط آور، سوارى بهبودى آور، و نگاه به سبزه زار درمان كننده و نشاط آور است.

حكمت 401 ضرورت هماهنگى با مردم

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگى در اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمنى و كينه‏هاى آنان است.

حكمت 402 ضرورت موقعيّت شناسى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام سخنى بزرگتر از شأن خود گفت، فرمود) پر در نياورده پرواز كردى، و در خردسالى آواز بزرگان سر دادى

(شكير، نخستين پرهايى است كه بر بال پرنده مى‏رويد و نرم و لطيف است و سقب، شتر خردسال است زيرا شتر بانگ در نياورد تا بالغ شود.)

حكمت 403 پرهيز از كارهاى گوناگون

(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه به كارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پيروز نمى‏گردد

حكمت 404 تفسير لا حول و لا قوة الّا باللَّه

(علمى، تفسيرى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسيدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالك چيزى نيستيم، و مالك چيزى نمى‏شويم جز آنچه او به ما بخشيده است، پس چون خدا چيزى به ما ببخشد كه خود سزاوارتر است، وظايفى نيز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تكليف خود را از ما بر داشته است.

حكمت 405 جاهلان متظاهر به دين

(اعتقادى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (چون عمّار پسر ياسر با مغيرة بن شعبه  بحث مى‏كرد و پاسخ او را مى‏داد، امام به او فرمود) اى عمّار مغيره را رها كن، زيرا او از دين به مقدارى كه او را به دنيا نزديك كند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشيده داشت، تا شبهات را بهانه لغزش‏هاى خود قرار دهد.

حكمت 406 اخلاق تهيدستان و توانگران

(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: چه نيكو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نيكوتر از آن خويشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توكّل به خداوند است.

حكمت 407 ارزش عقل

(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانى نداد جز آن كه روزى او را با كمك عقل نجات بخشيد.

حكمت 408 سر انجام حق ستيزى

(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر كس با حق در افتاد نابود شد.

حكمت 409 هماهنگى قلب و چشم

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب، كتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند)  

حكمت 410 ارزش پرهيزگارى

(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: تقوا در رأس همه ارزش‏هاى اخلاقى است.

حكمت 411 احترام به استاد

(اخلاق اجتماعى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: با آن كس كه تو را سخن آموختن به درشتى سخن مگو، و با كسى كه راه نيكو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن.

حكمت 412 راه خود سازى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: در تربيت خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمى‏پسندى دورى كنى.

حكمت 413 راه تحمّل مصيبت‏ها

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: در مصيبت‏ها يا چون آزادگان بايد شكيبا بود، و يا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.

حكمت 414 راه تحمّل مصيبت‏ها

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در روايت ديگرى آمد كه اشعث بن قيس را در مرگ فرزندش اينگونه تسليت داد:) يا چون مردان بزرگوار شكيبا، و يا چون چهارپايان بى تفاوت باش.

حكمت 415 دنيا شناسى

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنياى حرام) (دنيا) فريب مى‏دهد، زيان مى‏رساند و تند مى‏گذرد. از اين رو خدا دنيا را پاداش دوستان خود نپسنديد، و آن را جايگاه كيفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنيا چون كاروانى باشند كه هنوز بار انداز نكرده كاروان سالار بانگ كوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.

حكمت 416 روش برخورد با دنيا

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى عليه السّلام خطاب كرد:) چيزى از دنياى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زيرا آنچه از تو مى‏ماند نصيب يكى از دو تن خواهد شد، يا شخصى است كه آن را در طاعت خدا به كار گيرد، پس سعادتمند مى‏شود به چيزى كه تو را به هلاكت افكنده است. و يا شخصى كه آن را در نافرمانى خدا به كار گيرد، پس هلاك مى‏شود به آنچه كه تو جمع آورى كردى، پس تو در گناه او را يارى كرده‏اى، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار آن نيستند تا بر خود مقدّم دارى. (اين حكمت به گونه ديگرى نيز نقل شده) پس از ستايش پروردگار آنچه از دنيا هم اكنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، يا شخصى كه اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به كار گيرد، پس به آنچه كه تو را به هلاكت افكند سعادتمند مى‏شود، يا كسى است كه آن را در گناه به كار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاك خواهد شد، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش كشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را اميدوار باش.

حكمت 417 شرائط توبه و استغفار

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام عليه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگريد، مى‏دانى معناى استغفار چيست استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل-  پشيمانى از آنچه گذشت، دوّم-  تصميم به عدم بازگشت، سوم-  پرداختن حقوق مردم‏ چنانكه خدا را پاك ديدار كنى كه چيزى بر عهده تو نباشد، چهارم-  تمام واجب‏هاى ضايع ساخته را به جا آورى، پنجم-  گوشتى كه از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كنى، چنانكه پوست به استخوان چسبيده گوشت تازه برويد، ششم-  رنج طاعت را به تن بچشانى چنانكه شيرينى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگويى، استغفر اللَّه

حكمت 418 ره آورد حلم

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردبارى، خويشاوندى است.

حكمت 419 مشكلات انسان

(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بيچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بيمارى‏هايش پوشيده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‏اى او را آزار مى‏دهد، جرعه‏اى گلو گيرش شده او را از پاى در آورد، و عرق كردنى او را بد بو سازد.

حكمت 420 راه درمان شهوت، و عفو اهانت كننده

(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پيرامونش نشسته بودند كه زنى زيبا از آنجا گذشت، حاضران ديده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا ديدگان اين مردان به منظره شهوت آميز دوخته شده و به هيجان آمده‏اند، هر گاه كسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آيد، با همسرش بياميزد كه او نيز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا اين كافر را بكشد چقدر فقه مى‏داند مردم براى كشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشيد، دشنام را با دشنام بايد پاسخ داد يا بخشيدن از گناه.

حكمت 421 ره آورد عقل

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: عقل تو را كفايت كند كه راه گمراهى را از رستگارى نشانت دهد.

حكمت 422 ارزش نيكوكارى

(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: كار نيك به جا آوريد، و آن را هر مقدار كه باشد كوچك نشماريد، زيرا كوچك آن بزرگ، و اندك آن فراوان است، و كسى از شما نگويد كه: ديگرى در انجام كار نيك از من سزاوارتر است گر چه سوگند به خدا كه چنين است: خوب و بد را طرفدارانى است كه هر گاه هر كدام از آن دو را واگذاريد، انجامشان خواهند داد.

حكمت 423 ره آورد خودسازى

(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه نهان خود را اصلاح كند، خدا آشكار او را نيكو گرداند، و كسى كه براى دين خود كار كند، خدا دنياى او را كفايت فرمايد، و كسى كه ميان خود و خدا را نيكو گرداند، خدا ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد.

حكمت 424 ارزش عقل و بردبارى

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى پرده‏اى است پوشاننده، و عقل شمشيرى است برّان، پس كمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان، و هواى نفس خود را با شمشير عقل بكش.