كتابشناسى
در اين بخش علاوه بر معرفى كتابهاى مرجع، به بيان موضوع ابواب، شناساندن چاپ و محل
و تاريخ چاپ و مؤلفان آنها نيز پرداختهايم. گر چه مرحوم امتياز عليخان عرشى در
چهار صفحه منابع خود را فهرست- وار آورده است اما از آنجا كه شناختن آن همه منابع
ارزنده براى دانش پژوهان خالى از فائده نبود لذا بر آن شديم تا آنها را به طور
تفصيل در اينجا بياوريم.
مترجم
1- الاخبار الطوال،
للدينورى (ليدن 1888 م.): كتابى تاريخى از زمان حضرت آدم تا مرگ معتصم خليفه عباسى
(19 ربيع الاول سنه 227 ه. ق) از ابو حنيفه دينورى است (چاپ. و. گيزگاس، ليدن، 1888
م، فهارس از، كراچكوفسكى، ليدن 1912، چاپ مصر 1960 م). اين كتاب در بعضى از قسمتها
از اسناد و مدارك معتبر بشمار مىآيد، و چون ابو حنيفه از علماى نجوم و طبيعى
(بخصوص گياهشناسى) بوده است، كمتر به خرافات پرداخته. قسمت عمده كتاب مخصوص تاريخ
ايران قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده است. و اين قسمت داراى اهميت بسيار و مورد
توجه علماى شرق و غرب است
و توسط مرحوم صادق نشأت به فارسى برگردانيده شده است كه خالى از سهويات هم نيست.
ابو حنيفه احمد بن داود دينورى، دانشمند ايرانى عربى نويس در قرن سوم ه. ق در شهر
دينور در گذشت (شهرى قديمى و يكى از معتبرترين شهرهاى جبال ماد، بناى آن از دوره
سلوكيان يا قبل از آن است و در آنجا مهاجرنشين يونان داير بوده، دينور بلافاصله پس
از جنگ نهاوند به مسلمانان تسليم شد (21 ه. ق) در زمان معاويه نامش به ماه الكوفه
تبديل شد.) از زندگى
دينورى اطلاعاتى در دست نيست و تاريخ وفاتش را 281 ه. يا 282 ه. يا قبل از 290 ه. ق
ذكر كردهاند. وى در تاريخ، لغت، گياهشناسى و نجوم دست داشت و از ديگر آثار وى كتاب
النبات، كتاب البحث فى حساب الهند، كتاب الجبر و المقابله، كتاب القبله و الزوال و
كتاب الانواء است.
2- ادب الدنيا و الدين،
للماوردى (قسطنطنيه 1299 ه.): كتابى است به زبان عربى در زمينه اخلاق، دين، ادب و
عرفان، مشتمل بر پنج باب (در فضل عقل و ذم هوى، در ادب علم، در ادب دين، در ادب
دنيا و در ادب نفس) و هر بابى داراى چند فصل مىباشد. اين كتاب مدتها از كتابهاى
درسى مصر و تركيه بوده. تأليف ابو الحسن على بن محمد بغدادى ماوردى (ولادت 364-
فوت 450 ه. ق 1058 م) كه در باب الحرب بغداد مدفون است.
اولين چاپ اين كتاب در مصر به سال 1371 ه. ق 1952 م. در 252 ص. به قطع رقعى است. در
مقدمه كتاب پيرامون شرح حال مؤلف چنين مىنويسد: ابو الحسن على بن محمد بن حبيب
بصرى معروف به ماوردى (متولد و نشأت يافته در بصره و ساكن بغداد)، مردى جليل القدر
و در چندين شهر مقام قضا را داشت. وى شافعى مذهب و كتاب «الحاوى» كه از كتابهاى مهم
مذهب شافعى است از اوست. و از آثار ديگر وى كتاب معروف «الاحكام السلطانية» و
«قانون الوزارة» و «سياسة الملك» است.
3- الادب المفرد للبخارى
(مصر 1349 ه.): تأليف ابو عبد اللّه محمد بن اسماعيل بخارى (194 ه. 809 م. 256 ه. ق
869 م.) چاپ اول در مصر 1349 ه. ق، چاپ دوم در 1275 ه. و چاپ سوم نيز در مصر 1379
ه. ق با كوشش قصى محب الدين الخطيب و يك بار در هند و دو بار در قسطنطنيه چاپ شده
اين كتاب در مسائل اخلاق انسانى در نظام اسلام بحث مىكند.
از آنجا كه اخلاق و آداب اسلامى بخش عمدهاى از احاديث را به خود اختصاص داده است و
كتاب «آداب» در ضمن كتاب «صحيح بخارى» آمده بود. بخارى تصميم مىگيرد كه كتاب
جداگانهاى در اين زمينه فراهم نمايد و آن را «الادب المفرد» بنامد.
امام بخارى در شهر بخارا روز جمعه 13 شوال 194 ه. بدنيا آمد و در خانوادهاى كه
عالم و پرهيزكار بودند نشأت يافت. وى قبل از سال 179 ه. از بخارا به قصد مدينه
منوره خارج شده از عراق و ما وراء النهر گذر كرد و در مسير خود با حماد و در مدينه
با مالك ملاقات كرد. و در 210 ه. به قصد زيارت خانه خدا رفت و با بسيارى از بزرگان
ادب و لغت و حديث ملاقات نمود.
استادان او را ابن حجر در «هدى السارى» ص 479- 480 برشمرده است. او راست: الجامع
الصحيح و در حدود 16 اثر ديگر.
بخارى در شصت و دو سالگى در قريه خرتنك سمرقند در شب عيد فطر 256 ه. ق درگذشت. كتاب
«الادب المفرد» كه مورد سخن ماست در چاپ جديد شامل 484 ص در قطع وزيرى با فهرست
مطالب و شامل 644 باب و در هر باب احاديثى متناسب نقل كرده است و جمعا 1322 حديث
آورده و همه نبوى هستند و همه در باب آداب معاشرت و رفتار و اخلاق اسلامى است.
4- الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد
للشيخ المفيد (ايران 1299 ه.): كتابى مذهبى و
تاريخى از شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان بغدادى معروف به ابن المعلم (ولادت
ذيقعده 336 ه. ق 947 م. فوت شب جمعه سوم رمضان 413 ه. ق 1021 م. در بغداد).
اين كتاب در باره احوال و اقوال و آثار ائمه عليهم السلام است. داراى دو بخش
مىباشد: قسمت نخست در باره على بن ابى طالب عليه السلام و قسمت دوم در باره يازده
امام ديگر. اين كتاب را محمد مسيح كاشانى مشهور به ملا مسيحا (فوت قبل از 1121 ه.
ق) به امر شاه سليمان صفوى به فارسى ترجمه كرده و «تحفه سليمانى» ناميده. متن عربى
مكرر و ترجمه فارسى نيز به طبع رسيده است.
شيخ مفيد استاد شيخ طوسى و سيد مرتضى بوده است. وى فقيه و متكلم اماميه اثنى-
عشريه است كه در زمان خود بيشتر در علم كلام تبرز داشت و مكتب كلام شيعه در عصر او
به اوج كمال رسيد و گويند لقب «مفيد» را على بن عيسى رمانى معتزلى (فوت 284 ه. ق
994 م) به وى داد.
در حدود دويست تأليف به مفيد نسبت دادهاند كه در حدود يك صد و هشتاد رساله و كتاب
را شاگرد وى نجاشى در «رجال» خود نام مىبرد. و بيشتر رسائل او مسأله امامت و عقايد
شيعه و همچنين احكام فقهى اين مذهب است. رساله «المقنعة» توسط شيخ طوسى شرح گرديد و
به صورت «التهذيب» يكى از كتب اربعه در آمد.
براى شرح حال مفيد رجوع شود به: لغت نامه دهخدا ذيل شيخ مفيد كه توسط نگارنده تهيه
شده است. اما چاپهاى كتاب ارشاد بنا به نقل مرحوم مشار به قرار زير است، (تاريخ چاپ
هجرى قمرى است): تبريز، 1285 ق، سنگى، جيبى بىشماره، تهران 1295 ق. سنگى، جيبى،
بىشماره، تهران 1298 ق. سنگى، تهران 1303 ق. سنگى، وزيرى، 400 صفحه، تبريز 1308 ق.
سنگى وزيرى، 400 صفحه، تهران، 1317 ق. سنگى، رقعى، به تصحيح شيخ علىنقى بن حبيب
اللّه گيلانى، 335 صفحه، تهران، 1320 ق. سنگى، خشتى، 335 صفحه اصفهان، 1364 ق،
سربى، رقعى، 335 صفحه، تهران 1372 ق، سنگى، جيبى، 403 صفحه، تهران 1377 ق، سنگى،
وزيرى، كتابفروشى آخوندى، 345 صفحه، تهران 1377 ق، سنگى، وزيرى، اسلامية، 345 صفحه،
نجف 1382 ق، سربى، وزيرى، چاپخانه حيدريه، 368 صفحه.
(اما چاپ 1299 ق كه در همين كتاب از آن استفاده شده است معلوم نيست در كجا به طبع
رسيده است).
5- اصول الكافى للكلينى
(ايران 1278 ه.): تأليف ابو جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى بغدادى سلسلى
از رهبران دانشمند شيعى است كه در سال 327 ه. ق در باب- الكوفه در درب السلسله
بغداد مىنشست و در شعبان (329 ه. ق 940 م) در بغداد در گذشت و آرامگاهش در نزديك
«صراة الطائى» در گورستان «باب الكوفه» در باختر «كرخ» بغداد است. گر چه امروزه آن
را در خاور بغداد در «الرصافه» در «باب جسر (پل)» به سوى بازار مىپندارند و به
زيارت آنجا مىروند. گويا شيخ بهايى نخستين كسى است كه او را «ثقة الاسلام» خوانده
است.
شاهكار كلينى كتاب كافى اوست كه به گفته «نجاشى» و «حلى» و «ابن داود» بيست
سال در آن كار كرد و از خبرهاى شيعى آنچه درست و استوار يافت در آن آورد. كافى يكى
از چهار كتاب سه محمد يا چهار اصل سه ابو جعفر است و از كتابهاى پر ارزش شيعى است.
او كافى را به درخواست برخى از شيعيان شهرهاى دور نوشت (رجوع به ديباچه كافى شود).
طوسى گويد: اين كتاب شامل سى كتاب است. نخستين آنها كتاب العقل و فضل العلم و باز
پسين آنها روضه است و در باره آن طوسى گويد: «و كتاب الروضه آخر الكافى» كافى را به
سه بخش كردهاند: اصول (از عقل تا عشرت در 7 كتاب) و فروع (از طهارت تا ايمان و
نذور و كفارات در 26 كتاب) و روضه كه يك كتاب است. حديثهاى كافى به 670، 15 يا 770،
15 مىرسد و برخى همه حديثها را روى هم 199، 16 دانستهاند و در هر كجاى از كافى كه
«قد قال العالم» يا «فى حديث آخر» يا مانند اينها باشد سخن از خود امام (ع) است (از
ملا خليل قزوينى در گزارش فارسى خود بر روضه كافى به نام صافى). برخى گويند امام
زمان در باره آن فرموده است «كاف لشيعتنا».
اين كتاب بارها در ايران چاپ شده است و بهترين چاپ آن به همت آقاى غفارى انجام
يافته است. اصول كافى با ترجمه فارسى آن نيز مكرر به چاپ رسيده است.
6- اعجاز القرآن
للباقلانى (مصر 1317 ه.): كتابى به عربى، در اثبات اعجاز قرآن و نفى شعريت و سجع
بودن آن از ابو بكر محمد بن طيب باقلانى (فوت 453 ه. ق 1012 م) از بزرگان متكلمين
عهد عضد الدوله ديلمى و سلطان محمود غزنوى و القادر خليفه عباسى و از رؤساى اشعريه،
متوفى در شهر بصره، چون پدرش باقلا فروش بود به باقلانى معروف شد، در بغداد سكنى
داشت. به جدل و مناظره مشهور بود. يكى از آثارش همين كتاب است كه در 1954 م. و 1317
ه. ق در مصر محققانه چاپ شد و نيز الانصاف، كشف اسرار الباطنية و هداية-
المسترشدين از اوست.
7- الاعجاز و الايجاز يا الايجاز و الاعجاز
(قسطنطنيه 1301 ه. ق): تأليف ابو منصور ثعالبى. چاپ اول در 1898 م. مطبعة العمومية
مصر، چاپ دوم در لبنان، بغداد در 288 صفحه حروفچينى به قطع وزيرى. مؤلف اين كتاب
ابو منصور عبد الملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبى متولد در شهر نيشابور به سال (350
ه. ق 962 م و فوت در 429 ه. ق 1038 م). او را با القاب «جامع اشتات النثر و النظم»،
«رأس المؤلفين فى زمانه»، «امام المصنفين» و «جاحظ نيشابور» ستودهاند.
او راست يتيمة الدهر (در تراجم و اشعار)، فقه اللغه، سحر البلاغة و سر البراعة،
مؤنس- الوحيد و در دائرة المعارف اسلامى تصنيفات وى بتفصيل آمده است. كتابهاى او
مكرر بچاپ رسيده است. اقوال و گفتار او مستند به بزرگان علم و ادب و لغت است امثال:
ابن السكيت ابو عبيدة الاصمعى، خوارزمى، سيبويه، سيرافى، مبرد و ابن جنى و ديگران.
يكى از آثار او كه در اين جا مورد بحث مىباشد كتاب الاعجاز و الايجاز است كه در
كتابنامه استناد نهج البلاغه به الايجاز و الاعجاز ضبط شده است.
ثعالبى در پيشگفتار اين كتاب مىنويسد: اين اثر در اقسام حسن ايجاز در نثر مىباشد
و نثرهايى كه داراى سحر بيان و نظم است در آن گرد آمده است.
اين كتاب در ده باب است: در كلام موجز و اعجاز قرآن، جوامع كلمات رسول و
سپس به ذكر كلمات فصيح خلفا و صحابه و تابعين پرداخته است و يك باب اختصاص به كلمات
و گفتههاى سرشناسان و بزرگان عصر جاهلى و بابى ديگر در كلمات ملكوك و شاهان اسلام
و امرا و لطايف كلمات وزراى اسلامى است. و در بابى ديگر به ذكر بدايع كلمات
نويسندگان و بليغان و نيز در ظرايف فلاسفه و زهاد و حكما و علما و بالاخره راجع به
لطايف ظرفا و قلائد الشعرا مىپردازد. و در اين كتاب در حدود ده صفحه به كلمات امير
المؤمنين (ع) اختصاص داده است. ر ك به: يتيمة الدهر، تتمة اليتيمة.
8- اعلام نهج البلاغه
(رامپور، خطى): تأليف دانشمند، على بن ناصر علوى و معاصر سيد رضى و بنا بر قولى اين
كتاب قديميترين و موثقترين شرحهايى است كه بر نهج البلاغه نوشته شده است (اعيان
الشيعه، ج 41 264).
آقاى سيد عبد الزهراء حسينى مؤلف مصادر نهج البلاغه مىنويسد كه يك نسخه از آن را
در كتابخانه علامه بزرگوار مرحوم شيخ محمد حسين كاشف الغطاء زير شماره 848 خطى رؤيت
كرده است كه مقابله آن در اول محرم سال 700 ه. ق انجام شده است و نسخه خطى ديگر از
آن در كتابخانه رامپور هند موجود است و كنتورى نسخهاى از آن را نشان مىدهد. آقاى
دانش پژوه مىنويسد: اين دانشمند را كسى نشناسانده مگر اين كه در فهرست قمى از شيخ
امام- الدين على بن ناصر بن ابى طالب همدانى يا حمدانى دانشمند فقيه و سيد على بن
الناصر بن الرضا- الحسينى دانشمند فقيه (ص 8 و 9 و نيز أمل الامل ص 491) ياد شده و
ندارد كه چنين كتابى نوشته باشد و همان گونه كه در پاورقى معرفى اين كتاب در متن
كتاب حاضر آمده است امتياز عليخان عرشى نيز در انتساب اين كتاب به على بن ناصر
ترديد كرده است. ما در اينجا براى مزيد اطلاع مطالبى را كه استاد گرانمايه آقاى
دانش پژوه در باره اين شرح نگاشتهاند مىآوريم: مؤلف اعلام نهج البلاغه كه
نمىدانيم كيست گويا اين شرح را در سده هفتم پيش از 645 ساخته باشد اگر چه برخى آن
را نخستين شرح پنداشتهاند. شرحى است بيشتر لفظى و لغوى.
در آن از سيد مرتضى به مانند در گذشته و از سيد رضى هم به مانند زنده و هم به مانند
درگذشته ياد شده است. در آن بارها از اوبرى كه نخستين شارح ايرانى نهج البلاغه است
و به گواهى كيدرى بيهقى در معارج از آن بهره برده است (ذريعه 14: 139) و از «بعض
الشراح» ياد مىشود و نمىتوان آن را چنانكه بر سر زبانها افتاده است نخستين شرح
پنداشت. در ديباچه آمده است «سميته اعلام نهج البلاغه».
در خود شرح از شارح نامى برده نشده است. در (ذريعه 2: 24 و 14:- 140) شارح على بن
ناصر پنداشته شده و در نسخه رامپور «زيد بن علوى».
اين على بن ناصر شايد همان على بن ناصر نوقانى شافعى مدرس مشهد (476- 549 ه.) يا
على بن ناصر بن رضاى حسينى يا على بن ناصر بن ابى طالب حمدانى قزوينى «هر دو شيعى»
باشد.
در اين شرح بيشتر به تفسير لفظى و لغوى پرداخته شده است. در عهد اشتر هم جز تفسير
لغوى چيزى ندارد. در پايان آن هم آنچه رضى سرانجام بر نهج البلاغه افزوده است شرح
شده است. (فهرست دانشگاه: 6 و 16 اعلام الشيعه 6: 8، 2 ذريعه 2: 24، 14: 129 140-
سپهسالار 2: 123- فهرست بهار 2: 451 ش 2 413 برگ 91 پ- 156 نوشته
يحيى بن احمد بن على رؤيتى در 1076- فيلم 5046 دانشگاه از نسخه 41 1199 رامپور به
نستعليق گويا از سده 11 و 12 و شارح در آن زيد بن علوى خوانده شده كه بيست و سه سال
پيش از مرگ رضى به نگارش در آورده است) اين نسخه را سيد مرتضى حسين كتابدار كتب
خانه علوم دينيه براى نواب حامد على خان بهادر والى رياست رامپور در 1322 فراهم
كرده است.
در برگه شناساننده نسخه آمده است (اعلام نهج البلاغه على بن ناصر). نيز نسخه سماوى
كه به گفته دانشمند گرامى آقاى سيد عبد العزيز طباطبايى اكنون در كتابخانه كاشف
الغطا شيخ محمد حسين در نجف هست و گويا فيلمى هم از آن در كتابخانه آية اللّه
العظمى حكيم باشد.
آغاز: بسمله... الحمد اللّه الذى نجانا من مهاوى الغى و ظلماته و هدانا الى سبيل
الحق بآيات آياته الواحد الذى ضلت عقول العقلاء ذوى الحقائق الباهرة فى تعريف ذاته
و كلت السنة ذوى الشقايق الهادرة عن تعريف صفاته... و نهج البلاغه يشهد له با على
درجاته... و دعانى و لوعى به مع قصور ذرعى الى شرح معضلاته... و سميته اعلام نهج
البلاغه للاهتداء بها فى مقاماته.
انجام: و قال عليه السلام اذا احتشم المؤمن اخاه فقط فاز، تم الكتاب بعون اللّه و
حسن تيسيره و توفيقه و الصلاة و السلام على... و محمد اله الطاهرين.
9- الاغانى،
(مصر 1322 ه.): تأليف قاضى ابو الفرج على بن الحسين بن محمد بن احمد بن الهيثم- بن
عبد الرحمن بن مروان از اعقاب مروان بن محمد ملقب به (حمار) آخرين خليفه اموى. وى
به سال (284 ه. ق 897 م) در شهر اصفهان و در عهد خلافت المعتضد ابو العباس احمد بن
الموفق (طلحه) بن المتوكل (جعفر) عباسى (242- 289 ه. ق 857- 902 م) متولد شد، در
همان سال كه بحترى شاعر معروف عرب (206- 284 ه. ق) بدرود زندگى گفت. استادان وى:
ابن دريد، ابن الانبارى، جمحى، اخفش صغير، نفطويه، طبرى، مرزبانى و جعفر بن قدامه و
غيره بودهاند. از نظر مذهب به تشيع اعتقاد داشت و كتاب او «مقاتل الطالبين»
قديميترين و معتبرترين كتاب در شرح وقايع كربلاست. مرگ ابو الفرج پس از هفتاد و دو
سال زندگى در روز چهاردهم ذيحجه 356 ه. ق 967 م در بغداد روى داد. وى داراى مؤلفات
بسيارى است اما معروفترين آنها و حاصل زحمات پنجاه ساله او كتاب الاغانى است. اين
كتاب دائرة المعارف موسيقى و فرهنگ جامعترين ديوان نظم و نثر و روايات عرب جاهلى و
صدر اسلام است. در اين كتاب شرح احوال نغمهپردازان و غزل سرايان و مجموعه الحان و
اصوات عربى كه به وسيله مغنيان ايرانى تازىگوى خوانده و ساخته شده در بيست مجلد
فراهم آمده است و بزرگترين مآخذ اخبار و اشعار و تاريخ ادب عربست. هر آواز با شرح
احوال شاعر و خواننده و نوازنده و تفصيل لحن آن ثبت شده و وزن عروضى و مشكلات لغوى
و مناسبات تاريخى هر ترانه بيان گرديده و در ذيل هر ترانه حكايات و نوادر جالبى ذكر
شده است. تاريخ شروع اين كتاب معلوم نيست اما بر اساس قرائن شايد در حدود سال 300
ه. باشد كه خاتمه آن هم ممكن است، پس از پنجاه سال از اين به بعد باشد. تذكره
نويسان راجع به اين كتاب قلمفرسايىها كردهاند و به اختصار و تهذيب نيز كشيده شده.
اين كتاب از نظر فرهنگ ايرانى و واژههاى فارسى كه در عصر ابو الفرج رايج بوده است
كتاب بسيار ارزندهاى بشمار مىرود و اين كتاب اول بار 20 مجلد در 1285 ه. ق در
بولاق و مجلد 21 در 1305 ه. ق در ليدن و تمام 21 جلد با 4 مجلد ترجمه فرانسوى
فهرستها در قطع سربى، وزيرى، با تصحيح شيخ احمد الشنقيطى و استاد محمد مسعود، مصر،
1323 ق و نيز از 1927 تاكنون دار الكتب المصريه دست اندركار تجديد چاپ آن است. در لبنان بيروت
1357 ق، سربى، وزيرى. مكرر چاپ گرديد. براى اطلاع بيشتر از منابع تحقيق در شرح
احوال ابو الفرج و الاغانى رجوع كنيد به مقدمه عالمانه دانشمند گرامى آقاى دكتر
محمد حسين مشايخ فريدنى بر ترجمه قسمت اول از كتاب اول الاغانى، انتشارات بنياد
فرهنگ (301).
10- اكتفاء القنوع بما هو مطبوع
(مصر 1313 ه.): فهرست مفيدى به عربى، از كتابهاى عربى كه در شرق و غرب به طبع
رسيده، از قديميترين زمانى كه مؤلف بدان دست يافته تا زمان خود، از وان ديك
امريكايى، اين كتاب بر حسب موضوع مرتب است. چاپ مصر 1322 ه. ق 1896 م.
11- أمالى الزجاجى
يا كتاب الامالى (مصر 1324 ه.): املاء الحجة اللغوى، ابو القاسم عبد الرحمن بن
اسحاق الزجاجى نحوى بغدادى متولد در نهاوند و متوفى 328 يا 337 يا 339 ه. ق 949-
948 م در طبريه. داراى آثارى به نام: الجمل الكبرى (كه در مكه تأليف كرده است) و
مهمترين كتاب او همين امالى است كه شامل 136 موضوع در مسائل ادبى، لغوى و نحوى است
و در تفسير معانى لغوى آيات قرآن كريم از اشعار و اخبار شعراى جاهلى و اسلامى
استفاده نموده است. اين كتاب براى نخستين بار در قاهره با قطع وزيرى در 140 صفحه به
سال 1324 ه. ق در چاپخانه السعادة و با شروح و حواشى شنقيطى به چاپ رسيد. زجاجى
شاگرد محمد بن عباس يزيدى و ابو بكر ابن دريد و ابن الانبارى بود. وى با ابو اسحاق
ابراهيم ابن السرى زجاج (241- 311 ه. ق) از علماى لغت و نحو عربى، مصاحب بود و به
همين جهت لقب زجاجى را به وى دادهاند. ر. ك به: وفيات الاعيان ابن خلكان.
12- امالى الشيخ الصدوق
(ايران 1287 ه.): ابن بابويه ابى جعفر محمد صدوق قمى رازى متولد در زمان غيبت صغرى
و متوفى به سال 381 ه. ق 991 م و مدفون در ابن بابويه «حضرت عبد العظيم، شهر رى».
اين كتاب كه به نام الامالى يا المجالس يا عرض المجالس معروف است حديثهايى است كه
صدوق بر شاگردان برخوانده و املا نموده. چندين بار در تهران و نجف- اشرف چاپهاى
سربى و سنگى در قطع وزيرى و حدود 400 ص به طبع رسيد. (تهران 1285 ق.
و 1287 ق. سنگى، تهران، 1300 ق. سنگى، وزيرى، 402 صفحه، قم 1373 ق. سربى، وزيرى،
تصحيح فضل اللّه طباطبايى يزدى، 402 صفحه).
تاريخ نخستين مجلس املاى آنها روز جمعه بيستم رجب 367 ه. ق و تاريخ آخرين جلسه يا
نود و هفتمين مجلس در نوزدهم ماه شعبان 368 ه. ق در طوس مىباشد. مجلسها دو سه چهار
روزى از هم فاصله دارند و بهترين سند روايت اين امالى آن است كه ابو محمد درويستى
(فوت حدود بعد از 600 ه. ق 1203 م) از صدوق روايت كرده است. مجلس اول «فى حسن القول
و صوم الغدير و الموعظة و ولايتهم و صعوبة حديثهم و فى يوسف و زليخا. و آخرين آن:
فى الامامة و اوصافها و انها باختيار اللّه تعالى دون الناس» است.
شيخ صدوق از بزرگان علماى اماميه و استاد شيخ مفيد و خازن احاديث اهل بيت عليهم
السلام بوده. وى در سال 355 ه. ق به بغداد رفت و بسيارى از بزرگان اماميه از قبيل
شيخ مفيد، ابن شاذان، غضائرى، شيخ ابو محمد درويستى از او روايت كردهاند.
آثار صدوق عموما راجع به مسائل كلامى، امامت، فقه حديث، تفسير قرآن شريف است.
براى شرح حال وى رجوع شود به روضات النجاة خوانسارى، الكنى و الالقاب قمى و ريحانة
الادب.
مرحوم سعيد نفيسى در باره خاندان صدوق در تحقيقات خود بر كتاب «مصادقة الاخوان» به
تفصيل سخن گفته است ر ك به: مصادقة الاخوان در همين فهرست.
13- امالى شيخ الطائفة
(ايران 1313 ه. ق): كتاب مذهبى به عربى، از شيخ طوسى شهرت شيخ ابو جعفر محمد بن حسن
ملقب به شيخ الطائفه و در اصطلاح فقها به طور مطلق «شيخ» (385- 460 ه. ق 995-
1067 م) از بزرگان فقها و محدثين و علماى شيعه اثنى عشريه متولد طوس پس از تحصيل
مقدمات در سال 408 ه. به بغداد رفت و نزد شيخ مفيد و سيد مرتضى به تكميل تحصيلات
خود پرداخت و مدت 23 سال شاگرد و مصاحب سيد بود. پس از وفات سيد (436 ه. ق) دوازده
سال در بغداد اقامت كرد اما در نتيجه سعايت دشمنان در سال (448 ه. ق) خانهاش را
سوزاندند و شيخ به نجف اشرف مهاجرت كرد و تا هنگام مرگ در همان جا بود. از آثار
اوست: استبصار و تهذيب الاحكام از كتب اربعه شيعه و نيز الفهرست، المبسوط، النهايه،
التبيان در تفسير و چند كتاب ديگر و همچنين كتاب الامالى يا المجالس، است. اين كتاب
از شيخ طوسى (به روايت فرزندش شيخ ابو على حسن طوسى كه از بزرگان فقها و در 515 ه.
ق زنده بوده است). اين كتاب را شيخ در 450- 458 ه. ق بر فرزند خود املا نموده است.
ظاهرا 44 مجلس است كه در نسخههاى چاپى تا مجلس 18 است كه آن به نام امالى شيخ
ناميدهاند و باقى را به نام امالى ابن الشيخ خواندهاند. شيخ اين امالى را در خانه
خود در نجف- اشرف املا مىكرده است و تمام آنها در روزهاى جمعه انجام مىگرفته است
كه آخرين امالى شيخ در جمعه 4 محرم سال 457 ه. ق است و مجلس 44 در روز جمعه 26 محرم
همان سال است و به اجزاى مختلف تقسيم شده است.
اين مجالس عمدتا در اخبار منقول از ائمه و فضايل و مناقب آن بزرگواران است. اين
كتاب بارها در ايران و هند و عراق چاپ شده است. تهران 2 جزء، سنگى، وزيرى، 1313 ه.
ق، 344 68 96 صفحه، قم 1373 ق، سربى، وزيرى، 404 صفحه، بمبئى، سنگى.
14- امالى ابن شيخ الطائفة:
رجوع شود به امالى، شيخ الطائفة.
15- امالى القالى
(مصر 1324 ه.): از ابو على اسماعيل بن قاسم قالى (288، 6 جمادى- الاول در شهر
قرطبه) ف 356 ه. ق 900- 966 م و كتاب ديگرى به نام «النوادر» دارد كه يكى از
كتابهاى چهارگانه اساسى ادب است و هر دو مكرر در سال 1324 ه. ق 1906 م.
در مصر چاپ شده است.
قالى در شهر «ملازگرد» در ديار بكر سال 288 ه. ق بدنيا آمد و در بغداد علوم ادب را
از ابن دريد و ابن الانبارى و نفطويه، زجاج، احفش صغير، ابن السراج و ابن قتيبه و
ساير استادان و ديگر اديبان بزرگ آن عصر آموخت. در 328 ه. ق عازم اندلس شد و در 330
ه. ق وارد قرطبه گرديد و در آنجا سكونت اختيار كرد و كتاب «امالى» خود را در اين
شهر املا كرد و هم در آنجا وفات يافت و وفات او را سال 356 ه. نيز نوشتهاند. و سبب
تسميه وى به «القالى» بنا به گفته خودش «لما انحدرنا الى بغداد كنا فى رفقة كان
فيها اهل «قالىقلا» و هى قرية من قرى «منازجرد»... فلما دخلنا بغداد نسبت اليهم
لكونى معهم و ثبت ذلك على»، (معجم الادبا، ياقوت 2 353). وى مدت 25 سال در بغداد
سكونت گزيد و در زمان
خلافت عبد الرحمن الناصر بنى مروان از بغداد به اندلس فراخوانده شد. و استقبال
باشكوهى از وى بعمل آوردند و مورد و مورد احترام دانشمندان قرار گرفت.
از آثار اوست: «كتاب الممدود و المقصور»، «كتاب الابل»، «كتاب حلى الانسان و الخيل
و شياتها»، كتاب فعلت و افعلت، كتاب مقايل الفرسان، تفسير السبع الطوال، «كتاب
البارع» در لغت، «شرح معلقات سبع» و كتاب «الامالى» او از مهمترين كتب ادبى عربى و
مورد استفاده دانشمندان لغت و ادب است.
وى در مقدمه امالى مىنويسد كه اين كتاب را از روى حافظه املا كردم. املاى آن در
روزهاى پنجشنبه در مسجد «جامع الزهرا» در قرطبه بوده است و در آن از اخبار گوناگون
و اشعار، انواع امثال، غريب لغات، را آوردهام و در هيچ بابى از ابواب لغت هيچ
مسألهاى را در آن فرو گذار ننمودهام. اشعار و اخبار برگزيده را بياوردم و نيز از
غريب قرآن و غريب- الحديث بىبهره نيست و آنچه راجع به «ابدال» گفتهام كسى گوى
سبقت بر من نر بود.
اين كتاب در دو جزء با فهارس و در پايان جزء دوم كتاب ذيل امالى به نام «الذيل- و
النوادر» از قالى و كتاب البينه ابى عبيد البكرى است كه در سال 1344 ه. 1926 م چاپ
دوم آن در دار الكتب مصر با تحقيق محمد عبد الجواد الاصمعى چاپ شد. جلد اول در 224
صفحه چاپ شد و جلد دوم آن شامل 326 صفحه قطع وزيرى و ذيل آن و كتاب امالى را ابى
عبيد البكرى الاونبى به نام سمط اللآلي كه جزء اول آن چاپ شده است شرح نموده. ر. ك
به سمط اللآلي.
16- امالى المرتضى غرر الفوائد و درر القلائد
(مصر 1325 ه.): اين كتاب گفتارهايى است در تفسير قرآن اما نه به ترتيب آن بكله جدا
جدا و به شكل محاضرات و درس است كه در هشتاد مجلس آنها را املا كرده و از اين رو به
«امالى سيد» مشهور است. گويا سيد مرتضى اين امالى را در منزل شخصى بر شاگردان خود
در زمانهاى متعاقب و گوناگون ايراد كرده است كه آغاز آن بر ما معلوم نيست اما در
روز پنجشنبه 28 جمادى الاولى سال 413 ه. ق آنها را به پايان رسانيده است. مجلس اول
تأويل آيه «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها...
(اسراء 16) و مجلس 80 در تأويل آيه: و اذا الموؤدة سئلت... (تكوير 7 و 9) پايان
مىپذيرد و اين كتاب نيز داراى تكملهاى است كه به دستور سيد ضميمه كتاب امالى شده
است كه با عنوان «رأى المتكلمين فى تقسيم احوال الفعل و مخالفتهم للنحويين» شروع
مىشود. كتاب امالى بارها در مصر و ايران چاپ شده است و چاپ مصر كه نسبتا دقيقتر و
بهتر است در دو جلد به سال 1373 ه. ق 1954 م سربى، وزيرى در قاهره انجام يافته است.
جلد اول شامل 154 صفحه و جلد دوم 610 صفحه است و در «دار احياء الكتب» با كوشش و
تحقيق محمد ابو الفضل ابراهيم به طبع رسيده است. تهران 1272 ق. سنگى، وزيرى
بىشماره، مصر 1325 ق. سربى، مطبقه السعادة.
سيد مرتضى داراى آثار ارزنده و بسيار بوده است و كتابها و رسائل وى بيشتر در زمينه:
فقه اماميه اثنى عشريه، اصول فقه، علم كلام، تفسير قرآن، تفسير و شرح خطب نهج
البلاغه، مسائل امامت، شعر، لغت و ادب است.
كتاب امالى مورد بحث ما، نشانه دانش و بينش ژرف سيد مرتضى در فقه، تفسير، حديث، شعر
و فنون ادب است. در اين مجالس نيز به تفسير آيات قرآنى و بررسى آنها از نظر تطبيق
با معتقدات كلامى شيعه پرداخته است. تعارض و مورد اختلاف احاديث را از طريق استشهاد
به لغت، شعر بر روش اصول كلامى شيعه بررسى كرده است و موضوعاتى مانند رؤيت خدا، خلق
افعال عباد، اراده قبيح از خداوند، وجوب اصلح و... مورد بررسى قرار گرفته است.
در كنار اين گونه مسائل كلامى برگزيدهاى از شعر و نثر عرب قرار دارد كه مورد نقادى
شريف مرتضى قرار گرفته است و در كنار هر يك از گويندگان، شرح حال كوتاهى از ادبا و
ارباب نحل، طرفهها، نادرهها، جوابهاى اسكاتى و تأليفات جاحظ، ابن قتيبه، مبرد ابو
حاتم آمدى آورده است.
سيد مرتضى علم الهدى على بن ابى احمد حسين طاهر بن موسى برادر بزرگتر شريف رضى ملقب
به ثمانين و شريف، و شريف مرتضى و سيد مرتضى. وى از علماى بزرگ اماميه اثنى عشريه و
نقيب الاشراف و قاضى القضات بود. او شاگرد شيخ مفيد، ابن نباته، شيخ حسين بن بابويه
بود.
شيخ طوسى، ابن البراج، ابو الصلاح حلبى، ابو الفتح كراجكى و سلار ابن عبد العزيز
ديلمى از شاگردان او بودند.
ولادت سيد در اوايل غيبت كبرى در رجب سال 355 ه. ق 965 م و وفاتش در يكشنبه 25 ربيع
الاول سال 436 ه. ق 1044 م در بغداد بود. جنازهاش به كربلا منتقل گرديد.
براى شرح حال رجوع شود به: ريحانة الادب، روضات الجنات و اعلام زركلى و دهخدا.
17- الامامة و السياسة
(مصر 1327 ه.) لابن قتيبة: اين كتاب چندين مرتبه از جمله در مصر به سال 1327 ه. ق و
در 1387 ه. و 1967 م. در دو جلد با تحقيق و فهرستها توسط طه محمد الزينى چاپ شد.
جلد اول شامل 197 صفحه و جلد دوم در 182 صفحه قطع وزيرى است.
ابن قتيبه: ابو محمد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى (ولادت 213 ه. ق كوفه 828 م
فوت 276 ه. ق 889 م)، او را آثار بسيار است. اديبى عالم به لغت، نحو، غريب القرآن،
معانى قرآن، شعر و فقه بوده است. مدتى منصب قضاى دينور را داشت و منسوب به اين شهر
شد و پس از آن در بغداد تدريس كرد. كتاب عيون الاخبار و ادب الكاتب، الشعر و
الشعراء و الامامة و السياسة از جمله آثار فراوان وى است. ابن قتيبه در اين كتاب
اخير به ذكر حوادث پربارترين مقطعهاى تاريخ اسلام كه رشد سياسى مسلمين در اداره
كشور و زمامدارى به اوج خود رسيده بود پرداخته است. و نكته قابل توجه در اين اثر،
مسائل تفرقهانگيز نكوهش شده است و به وحدت اسلام و زدودن تفرقهها متعرض گشته است.
18- انساب الاشراف يا تاريخ الاشراف
(فلسطين 1936، 1883 م): تأليف احمد بن يحيى بن جابر بلاذرى (فوت 279 ه. ق) كتابى
است تاريخى كه به زبان عربى تحرير شده است.
از كتابهاى مفصل و معتبر تاريخ اسلام و يكى از مراجع كم نظير تاريخ دوره بنى اميه و
خوارج مىباشد. آغاز كتاب از زمان نوح است و بعضى اين كتاب را سى جلد دانستهاند.
ترجمههايى از فارسى به عربى به وى نسبت دادهاند و به همين سبب بعضى او را ايرانى
الاصل شمردهاند. بيشتر عمر خود را در بغداد گذرانيد.
از آثار باقى مانده او «فتوح البلدان» و همين كتاب موضوع گفتگوى ماست. بخش دوم از
جزء چهارم اين كتاب در سال 1938 م در 438 صفحه به اضافه فهرستها (تحقيق گوتين) و
نيز مجلد پنجم آن در سال 1936 م در 438 صفحه با فهرستهاى متعدد در فلسطين به طبع
رسيد. جلد اول آن در مصر در 1959 م در 722 صفحه با تحقيق محمد حميد اللّه چاپ شد و
مجلد يازدهم آن در سال 1883 م در فلسطين به طبع رسيد. هدف عمده بلاذرى از تأليف اين
كتاب ترجمه بزرگان و سرداران عرب است و لذا آن را از نوح آغاز كرده و به عرب عدنان
و بالاترين عمود شجره نسب رسول اكرم و به اجداد پايينتر و سپس به ذكر فرزندان ايشان
پرداخته است. پس از ذكر تولد رسول اكرم سخن از سقيفه مىراند و آن گاه به ذكر عبد
المطلب، هاشم، عبد شمس، مضر... و بعد از آن به انساب بنى كنانه بن خزيمه بن مدركه
تا ثقيف و قيس بن الياس بن مضر مىپردازد. و گويا قبل از پايان بقيه قبايل قيس
بدرود حيات گفته است و آن را ناتمام گذارده. روش بلاذرى در ذكر اخبار، ذكر اسانيد و
روايات است كه پارهاى از اعلام را به تفصيل ذكر مىكند. در شرح حال حضرت امير
المؤمنين (ع) و فرزندان بزرگوارش بيش از سيصد صفحه اختصاص داده است.
19- انساب السمعانى يا كتاب الانساب للسمعانى
(ليدن 1912 م): كتابى تاريخى، از: ابو سعد عبد الكريم بن محمد سمعانى (506- 562 ه.
ق) متولد در مرو، محدث، مورخ و از علماى انساب. معروفترين اثرش كتاب الانساب است.
كتابى است عظيم در هشت جزء و مشتمل است بر بيش از چهار هزار زندگينامه بزرگان علم و
ادب و دين و بر حسب حروف هجا بر اساس نسبت اشخاص به شهر يا قبيله يا صناعت يا تجارت
يا لقب آنها مرتب گرديده و ظاهرا از آنچه كه امروز در دست است مفصلتر بوده. در سال
1912 م با مقدمه انگليسى به اهتمام مارگليوث با چاپ عكسى در ليدن منتشر شده است.
ابن الاثير آن را تلخيص كرده است و ملخص را «اللباب فى تهذيب الانساب» ناميده، و
قسمتى از آن در 1835 م در گوتينگن و تمام آن در 1356- 57 ه. ق در مصر به طبع
رسيده، سيوطى اللباب را مختصر كرده است و آن را لب اللباب نام نهاده است كه در 1832
م در ليدن منتشر گرديد. تاريخ مرو، و ذيل تاريخ بغداد خطيب بغدادى از تأليفات
سمعانى است.
20- الاوائل للعسكرى
(رامپور، خطى): حسن بن عبد اللّه بن سهل بن سعيد بن يحيى بن مهران- العسكرى، ابو
هلال ايرانى الاصل: دانشمند و اديب، شاعر و لغت شناس، در «عسكر مكرم» (در اطراف
اهواز) بدنيا آمد و بدان نسبت داده شد. مورخان تاريخ تولد و مرگ او را ننوشتهاند و
ياقوت گويد: از تاريخ مرگ او اطلاعى ندارم، اما در آخر كتاب «الاوائل» كه از
تأليفات وى مىباشد چنين نوشته است: «فرغنا من املاء هذا الكتاب يوم الاربعاء لعشر
خلت من شعبان سنه 395 ه.» سيوطى گويد: «عسكرى بعد از سال چهارصد درگذشته است» و ابو
هلال اندكى پيش از مرگ ابيات زير را انشاء كرده بود:
لى خمس و ثمانون سنه
فاذا قدرتها كانت سنة
ان عمر المرء ما قد سره
ليس عمر المراء مر الازمنة
و اگر فرض كنيم كه ابو هلال در سال 395 ه. يعنى سال تأليف «الاوائل» و يا در چند
سال بعد از آن درگذشته باشد بنا بر اين سال تولد او در حدود سالهاى 310 ه. و 320 ه.
خواهد بود. و در روى صفحه پشت جلد كتاب «جمهرة الامثال» ابو هلال كه در 1306، در
هند چاپ شده است، تاريخ فوتش را نيز 395 ه. نوشتهاند
ابو هلال، تحصيلات خود را با فراگرفتن علم، فقه، حديث، ادب و لغت آغاز كرد و بر ما
معلوم نيست كه نزد چه كسانى تلمذ كرده است و ظاهرا در نزد خالوى خود، ابو احمد حسن
ابن عبد اللّه بن سعيد بن اسماعيل عسكرى (293- 382 ه.) كه كرسى حديث و تدريس را در
خوزستان به عهده او واگذار شده بود تعليم يافته باشد و مدتى را نيز به كار و كسب
اشتغال داشت.
اما در باره موضوع كتاب مورد بحث كه به نام «الاوائل» خوانده شده است، حاجى خليفه
در (كشف الظنون، ج 1 119) چنين مىنويسد: «علم اوائل دانشى است كه وقايع و حوادث را
بر حسب مكانها و انتسابها بيان مىكند و اين علم در شمار يكى از شاخههاى علم تاريخ
قرار مىگيرد.» ابو هلال عسكرى در مقدمه همين كتاب گويد: الناس لهجين بالسؤال عن
اوائل- الاعمال و مقدمات الاسماء و الافعال و لم يجدوا فى ذلك كتابا يجمع فنونها،
و يحوى ضروبها بأخبارها و شرح وجوهها و ابوابها... إلخ. اين كتاب نفيس در برگيرنده
اخبار ادبى فقهى است كه مسائل را از ديدگاه ادبى و تاريخى بررسى مىكند و يكى از
عمدهترين مراجع براى علم به آغاز و تحول و تغيير بسيارى از كلمات است از قبيل: اول
من سمى الجمعة، اول من اوقد النار بالمزدلفة، اول من بنى مكه... إلخ بسيارى از
نويسندگان كتابهايى در باب «اوائل» نوشتهاند اما نخستين كسى كه در اين باب كتابى
نوشته است، ابو هلال عسكرى مىباشد كه رساله مختصرى [همان گونه كه ملاحظه خواهيد
كرد اين كتاب بر خلاف گفته حاجى خليفه كتاب مبسوطى است] در اين زمينه تأليف كرد و
بر مبناى آن جلال الدين سيوطى كتاب «الوسائل الى معرفة الاوائل» ر نوشت (انتهى).