فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام)
ترجمه كتاب : موسوعه كلمات الامام الحسين (عليه السلام)

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام)

- ۳۱ -


معبودا! چگونه نوميد شوم كه تو آرزوى منى ؟! چگونه خوار شوم كه تو تكيه گاه منى .
خدايا! چگونه دعوى عزت كنم ، كه در ذلت ، قرارم داده اى و چگونه دعوى عزت نكنم با اينكه به بندگى خود نسبتم داده اى ؟!
الها! چگونه نياز نيارم با اينكه در نيازمندان جايم داده اى و چگونه نياز آرم با اينكه به وجود خود بى نيازم فرموده اى ؟! تويى كه هيچ معبود بحقى جز تو نيست ، خود را به هر چيز شناساندى پس چيزى نيست كه تو را نشناسد، تويى كه خود را در هر چيز به من شناساندى پس تو را در هر چيز، نمايان ديدم و تويى كه بر هر چيزى عيانى ، اى آنكه با رحمت رحمانى خود (به همه عوالم ملك و ملكوت ) استيلا يافتى ، پس عرش (هستى ماسوا)، در جلوه ذات (سرمدى ) تو پنهان گشت ، مظاهرى را با مظاهرى ديگر محو نمودى ، و اغيار را (كه در دار اعتبار و كثرات خودى دارند) با فراگيرى افلاك (تجليات ) انوار (وحدت خود فانى ساختى و) نابود نمودى .
اى آنكه در سراپرده هاى عرش خود، پنهان از ديدگانى ، اى آنكه با تمام درخشندگى و زيبايى خود جلوه نمودى ، پس عظمت و كبريائيش ، استيلايش را (بر همه ما سوى ) محقق ساخت . چگونه پنهانى و حالى آنكه پيدايى ، چگونه غايبى و حال آنكه همه را نگهبان و همه جا حاضرى ! حقا كه بر همه چيز توانايى ، و ستايش تنها از آن خداى يگانه است .

حرز(1113) امام (عليه السلام)
921 - 17- ((به نام خداوند بخشنده مهربان ، اى هميشه اى پايدار اى زنده ! اى پاينده بپا دارنده ! اى از بين برنده غمها! اى گشاينده اندوهها! اى برانگيزنده پيامبران ! اى راستگو در پيمان ! خدايا اگر برايم نزد تو خشنودى و محبت است پس مرا و برادران و شيعيانم را كه از من پيروى كنند بيامرز و آنچه در نسل من است پاكيزه ساز، به رحمتت سوگند، اى رحم كننده ترين رحم كننده ها، و رحمت خدا بر سرور ما محمد و همه دودمان او باد))(1114).

دعاى درد پاشنه پا
922 - 18- صفوان جمال ، از امام صادق (عليه السلام)، از امام باقر (عليه السلام)، از امام سجاد (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: شخصى دردمندانه به ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) عرض كرد: اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاشنه پاى خود دردى دارم كه نمى گذارد براى نماز بلند شوم . حضرت (عليه السلام) فرمود: ((چرا از تعويذ (دعا) استفاده نمى كنى ))(1115)؟ عرض كرد: آنرا نمى دانم ، فرمود: ((هرگاه احساس دردى نمودى دست خود را بر آن بگذار و بگو: به نام خدا و به يارى خدا و سلام بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، سپس بر آن (اين آيه را) بخوان : (آنانكه غير خدا طلبيدند) خدا را چنانكه شايسته اوست نشناختند، و (اوست كه ) روز قيامت ، همه (وجود) زمين (و شئون آن ) در قبضه قدرت اوست و آسمانها درهم پيچيده به دست پرقدرت اوست ، او از آنچه شرك ورزند منزه و برتر است )(1116)))(1117).
آن مرد چنين كرد و خداى متعال او را شفا داد.

دعاى دندان درد
923 - 19- جبرئيل ، امام حسين (عليه السلام) را به اين دعا تعويذ كرد: ((شگفتى تمام از آن جنبنده (ريز ناپيدا)يى است كه در دهان ، استخوان را مى خورد و گوشت (لثه ) را رها مى كند، من تعويذ مى كنم ، و خداى عزيز شكوهمند، شفا دهنده و بسنده است ، هيچ معبود بحقى جز خدا نيست ، و همه ستايشها، مخصوص خداست كه پروردگار جهانيان است : (و ياد آوريد وقتى كه كسى را كشتيد و يكديگر را در موضوع آن متهم كرده و نزاع برانگيختيد و خداوند، رازى را كه پنهان مى كرديد آشكار فرمود: پس دستور داديم كه پاره اى از اعضاى آنرا بر بدن كشته زنيد)(1118).
انگشت خود را بر آن دندان مى گذارى . سپس آنرا بدينگونه هفت بار تعويذ مى نمايى ، به خواست خدا خوب مى شوى ))(1119).

دعاى درد پا
924 - 20- جابر جعفى ، از امام باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: خدمت على على بن الحسين (عليه السلام) بودم ، مردى از بنى اميه كه از شيعيان ما بود آمده عرض كرد: اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، بخاطر درد پا نمى توانم خدمت شما برسم . حضرت (عليه السلام) فرمود: چرا به تعويذ امام حسين (عليه السلام) عمل نمى كنى ؟ عرض كرد: اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، آن چيست ؟ فرمود: (اين آيات فتح ، آيات 7 - 1) ((تحقيقا ما تو را به فتح آشكارى پيروز ساختيم تا خدا گناه پيشين و سپين تو را بيامرزد و نعمتش را بر تو تمام گرداند و تو را به راه راست هدايت فرمايد و خداوند تو را به نصرتى عزتمند يارى كند، اوست آنكه آرامش را در دلهاى اهل ايمان فرود آورد تا بر ايمانشان بيفزايد و خداراست سپاهيان آسمانها و زمين و خدا داناى حكيم است ، (اين براى آن بود) تا مردان و زنان مؤ من را تا ابد در بهشتهايى كه زير درختانش نهرها جارى است داخل گرداند و همه گناهانشانرا بپوشاند و آن نزد خدا پيروزى (و كاميابى ) بزرگى است . و تا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند كه آنان به خدا بد گمان اند. بدى بر آنان محيط است خدا بر آنان خشم نمود و آنان را از رحمت خود راند و جهنم را برايشان فراهم ساخت و آن بد منزلگاهى است . و سپاه آسمانها و زمين از آن خداست ، و خدا بسيار مقتدر و به تدبير نظام عالم داناست .))

نيايش براى حيات ابدى
925 - 21- راشد بن ابى روح انصارى گويد: از دعا(هاى ) امام حسين (عليه السلام) اين بود: ((بارالها! شوق آخرت را روزيم فرما تا از بى رغبتيم به دنيا به صدق آن در دلم پى برم ، بارالها! بصيرت در كار آخرت را روزيم فرما تا با شوق ، از پى خوبيها برآيم و با بيم ، از بديها گريزان شوم ، اى پروردگار من ))(1120)!

دعاى پنهان ماندن از ديد دشمن
926 - 22- ((اى آنكه شاءن او كفايت (امور خلايق ) است و سراپرده (فراگير لطف ) او نگهدارى (و تدبير شئون پديده ها) است ، اى آنكه اوست مقصود و سرانجام ، اى برطرف كننده بديها و ناخوشيها و زيانها، از من آزار همه عالميان از جنيان و آدميان را، با اءشباح نورانى و اءسماء سريانى و اقلام يونانى و كلمات عبرانى ، و با آن يقين روشنى بخش لوحهاى آسمانى برطرف فرما، بارالها! مرا در حرز (و پناه ) خود، در حزب و حفاظ خود و در پوشش و در سايه خود، از (آزار) هر شيطان سركش ، و دشمن كمين كرده و فرومايه ستيزجو، و ناساز ناسپاس و (بدخواه ) حسود، نگهدار، به نام خدا شفا مى جويم و به نام خدا كفايت مى طلبم بر خدا توكل مى كنم و از او كمك مى خواهم و به او پيروزى مى جويم و بر ستمگرى كه ستم كند و بر هر سر به هوايى كه بيداد نمايد و بر هر سياه بختى كه در كوبد و بر هر ملامتگرى كه سرزنش كند. پس خدا بهترين نگهبان اوست ، و او رحم كننده ترين رحم كننده هاست )).

دعا در هنگام شدائد
927 - 23- عبدالله بن فضل بن ربيع ، از پدر خود نقل مى كند كه گفت : در سال 147 هجرى قمرى كه منصور دوانقى حج نموده بود، وقتى وارد مدينه شد به ربيع (دربان خود) امر كرد: كسى را روانه ساز تا با (توهين و) سختى ، جعفر بن محمد (امام صادق (عليه السلام)) را بياورد، خداوند مرا بكشد اگر او را نكشم ! ربيع از دستور چشم پوشى نمود و آن را فراموش ‍ شده انگاشت ، روز دوم باز منصور، با تندى دستور خود را تكرار كرد. ربيع ، امام (عليه السلام) را طلبيد و به او عرض كرد: اى اباعبدالله ، خداى را ياد كن زيرا كسى تو را احضار نموده كه شر او را جز خدا دفع نمى كند و من بر جان تو بيمناكم ، امام (عليه السلام) فرمود: لا حول و لاقوة الا بالله العلى العظيم ، ربيع او را پيش منصور برد چشم منصور كه به حضرت (عليه السلام) افتاد با تندى گفت : اى دشمن خدا آيا اهل عراق تو را امام خود گرفته زكات اموالشان را براى تو جمع آورى مى كنند و با سلطنت من معارضه مى كنى و از پى فتنه و آشوبى ؟! خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم !
امام (عليه السلام) فرمود: اى امير، به سليمان عطا شد و شكر كرد، ايوب گرفتار شد و صبر كرد، به يوسف ظلم شد و عفو كرد. اينان پيامبران خدا بودند كه نسبت تو به آنان مى رسد و تو مى توانى به آنان اقتدا كنى .
منصور (آرام گرفته ) اظهار داشت : بله ، اى ابا عبدالله ، بفرما بالا نزد من ، سپس گفت : اى ابا عبدالله ، فلانى به من اين خبرها را داده است ، حضرت (عليه السلام) فرمود: اى امير او را حاضر كن تا در اين باره با من رو به رو شود. مرد سخن چين را حاضر كردند. منصور به او گفت : آيا آنچه از جعفر بن محمد نقل كردى راست است ؟
عرض كرد: آرى اى امير.
حضرت (عليه السلام) فرمود: او را قسم بده ، پس آن مرد پيشدستى نموده چنين سوگند ياد كرد: سوگند به خداوند بزرگوارى كه هيچ معبود بحقى جز او نيست ، داناى پنهان و آشكار است ، يگانه يكتاست و شروع كرد كه صفات الهى با بشمرد.
حضرت (عليه السلام) فرمود: اى امير آن گونه كه من او را قسم مى دهم قسم بخورد.
منصور گفت : هر طور مى خواهى قسمش بده .
حضرت (عليه السلام) فرمود: بگو: از حول و قوة خداوند بيرون شوم و به حول و قوة خود پناه برم كه جعفر بن محمد (عليه السلام) چنين و چنان كرد.
آن مرد خوددارى كرد، چون منصور با نگاهى تند بر او نگريست ، آن قسم را ياد نمود، پس در جا، پاهايش خشك شد و همانجا افتاد و مرد، منصور (كه به هراس افتاده بود) دستور داد: مرده را از پاها كشيده بيرون بيفكنند.
سپس عرض كرد: اى ابا عبدالله مهم نيست ، ساحت شما پاك و جانب شما بى عيب است ، و از غائله در امانى ، (سپس گفت :) بوى خوش (و عطر و مشك ) بياوريد، عطر غاليه (1121) آوردند، پس با آن ، محاسن حضرت (عليه السلام) را عطر آگين كرده تا جايى كه از آن مى چكيد، و (سپس به حضرت (عليه السلام) اجازه مرخصى داد و) گفت : در حفظ و پناه خدا، اى ربيع ! هداياى خوب و پوشاك گرانبها تقديمش كن ، ربيع گويد: آنها را به حضرت (عليه السلام) تقديم نموده عرض كردم : اى اباعبدالله مى ديدم كه (وقتى با منصور روبرو شدى ) لبهاى خود را حركت مى دادى و هر قدر حركت مى دادى غضب منصور فرو مى نشست لبها را به چه سخنى حركت مى دادى ؟ فرمود: به دعاى جدم ، امام حسين (عليه السلام)، عرض كردم ، سرورم آن دعا كدامست ؟ فرمود: ((بارالها: اى نيروبخش من هنگام دشواريهايم ، و اى پناه من هنگام اندوهناكيم ، مرا با چشم هميشه بيدارت حفظ فرما، و در سايه توانمندى خلل ناپذير خويش جاى ده و به قدرتى كه بر من دارى رحمم كن تا نابود نشوم كه تو اميد منى ، بارالها! تو بزگتر و شكوهمندتر و تواناترى از آنچه من مى ترسم و بيم دارم ، بارالها! و به تو از شر او پناه مى برم كه تو بر هر چيزى توانايى ))(1122).
ربيع گويد: در هيچ سختى آن را نخواندم مگر آنكه خداوند فرجم بخشيد.

دعاى مشلول
928 - 24- گروهى از امام حسين (عليه السلام) نقل كرده اند كه فرمود: ((در شبى تاريك و ابرى همراه (پدرم ) على بن ابى طالب (عليه السلام) در طواف خانه خدا بوديم ، در حالى كه طواف ، خالى (از مردم ) بود و زائران آرميده و چشمها در آرامش شبانه خفته بودند، در اين هنگام صداى حزن آلود دل شكسه اى به گوش مى رسيد كه با دلى آكنده از درد (از خداى غفار)، فرياد رس مى طلبيد، و پناه مى جست ، و رحمت مى خواست و مى گفت ))(1123):
اى آنكه دعاى درماندگان در تاريكيها را به اجابت مى رسانى ، اى آنكه زيان و گرفتارى بيماريها را بر طرف مى سازى ميهمانان تو گرداگرد كعبه ، خفته و بيدار مى شوند تا تو را خوانند در حالى كه چشم تو - اى پاينده - به خواب نمى رود - با بخشيدگيت فضيلت عفو گناهانم را به من مرحمت فرما، اى آنكه همه خلايق در حرم امنش تنها به او (اميدوارند و به او) اشاره دارند - اگر گنهكاران ، عفو تو را در نيابند، پس چه كسى نعمت (رحمت و عفو) خود را بر آنان بخشايد؟!
پدرم (امير مؤ منان (عليه السلام)) به من فرمود: اى ابا عبدالله آيا به اين شخص كه داد از گناهانش دارد و از پروردگارش داد مى طلبد گوش ‍ سپردى ؟
((عرض كردم : بله ، شنيدم ))(1124).
فرمود: اى پى او برآ، شايد او را ببينى ، ((پس در آن تاريكى شب ، دست (به اين سو و آنسو) مى ماليدم و در ميان خفتگان مى گشتم ، همين كه بين ركن و مقام رسيدم شخصى ايستاده نمودارم شد، دقت كردم ، دريافتم كه به نماز ايستاده است ، گفتم : سلام بر تو اى بنده خدا كه به گناهان خود اعتراف دارى و در پى گذشت و آمرزش و پناه خداوندى ، تو را به خدا، فرا خوانى پسر عم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را اجابت كن .
با شتاب ، سجده و تشهد و سلام نماز را به پايان برد و بى آنكه سخنى گويد، (برخاست و) با دست به من اشاره نمود كه پيش بيفت . پيش افتاده و او را خدمت امير مؤ منان (عليه السلام) آورده عرض كردم : اين همان مرد است . حضرت (عليه السلام) بر او نگريست كه جوانى خوشرو و پاكيزه لباس ‍ بود))(1125)، از او پرسيد: كيستى ؟
عرض كرد: از برخى قبايل عرب .
(پرسيد: نامت چيست ؟ عرض كرد: منازل شيبانى - خ )
پرسيد: حالت چگونه است ؟ چرا گريه و استغاثه مى كردى ؟
عرض كرد: چگونه باشد حال كسى كه به گناه عاق ، گرفتار آمده ، اكنون در تنگى معيشت و در گرو بدبختى و بلاست ، آنگونه كه اگر توبه كند نپذيرند؟!
پرسيد چرا چنين شده اى ؟
عرض كرد: من در ميان مردم خود سرگرم هوسرانى و خوشگذرانى بودم ، نافرمانى حق تعالى را در ماههاى رجب و شعبان نيز ادامه داده از پروردگار مهربان مى ترسيدم ، پدرى مهربان و نرم خو داشتم كه مرا از پيشامدهاى ناگوار ريشه برانداز روزگار بر حذر مى داشت و از عقاب آتش خشم خداوندى ترسانده مى گفت : چقدر نور و تاريكى و شبها و روزها و ماهها و سالها، و فرشتگان بزرگوار از دست تو به (ستوه و) فرياد آيند (و تو از خطا و گناه خود برنگردى )؟!
هرگاه در اندرز دادنم اصرار مى ورزيد، من پرخاشگرانه او را مى زدم ، روزى تصميم گرفتم كه ورق بازى كنم ، ورق بازى در چادر (و خيمه ) بود، رفتم كه آن را بردارم تا از پى بازى خود روم ، پدرم مانع شد و من او را آزردم و دستش را پيچاندم (و به زمين انداختم )، و ورق بازى را برداشتم كه بروم ، او دستش را به زانو نهاد تا از جاى برخيزد ولى از شدت درد و ناراحتى نتوانست . پس اين اشعار را سرود:
ميان من و ((منازل )) قرابتى پيش آمد، درست به همانگونه كه طالب باران آنرا مى طلبد - او را پروراندم تا نيرومند و بلند قامت گشت ، هرگاه بر مى خاست يال او چون يال گوساله بود - در خردساليش هرگاه گرسنه مى شد، گواراترين خوراك را به او مى دادم - پس همينكه به عنفوان جوانى رسيد، و زبانش همچون نيزه ردينى (دراز و تيز و بران ) گشت - اينچنين حقوقم را پايمال نمود و دستم را پيچاند، خدايى كه به او غالب است دستش را بپيچاند!
سپس سوگند ياد كرد كه قطعا به خانه خدا مى آيد تا از خدا بر عليه من يارى طلبد، چندين هفته روزه گرفت و چندين ركعت نماز گزارد و دعا كرد و بر شترى راهرو سوار شده از دشتها و بيابانها و كوهها گذشت تا در روز حج اكبر وارد مكه شد. از شتر پياده شد و رو به خانه خدا آورد، پس از سعى و طواف به پرده كعبه آويخت و با التماس و لابه نيايش كرده اينگونه سرود:
اى آنكه حاجيان بر كجاوه ها با منتهاى كوشش خود از دورترين سرزمينها به سوى او مى آيند - من نيز به سوى تو آمده ام ، اى آنكه نا اميد نمى سازد كسى را كه او را به لابه و زارى به يگانگى و بى نيازى بخواند، اين منازل است كه از نافرمانى (و آزار) من خشنود است ، اى جبار، حق مرا از فرزندم بگير - تا به يارى تو پهلويش فلج شود، اى آنكه از هر عيب و نقص پاكى نه خود زاده شدى ، و نه چيزى را زادى .
گفت : سوگند به خدايى كه آسمان را افراشت و آن را به جريان انداخت ، دعايش را به پايان نبرده بود كه بر من اين بلا كه مى بينى نازل شد - ((سپس ‍ پهلوى راست خود را گشود ديدم فلج گشته است ))(1126) - سه سال است كه از او مى خواهم تا در همانجا كه نفرينم كرد دعايم كند، نپذيرفته است ، تا امسال كه بر من منت نهاد و پذيرفت ، پس به اميد عافيت او را به شتر عشراء (لاغر و بى گوشت ) سوار كرده با شتاب و تلاش از موطن خود بيرون آمديم ، همين كه به منزل اراك و خرابه هاى سرزمين سياك رسيديم ، در شب پرنده اى رميد و از صداى آن شتر پدرم رم كرد و او را به زمين افكند و ميان دو سنگ (صدمه ديد و) در گذشت من او را همانجا دفن نمودم ، بالاتر از همه اين مصيبتها اين است كه اكنون در ميان مردم شناخته نيستم مگر با اين عنوان : ((گرفتار نفرين پدر))
اميرمؤ منان (عليه السلام) به او فرمود: لحظه دادرسى ات فرا رسيده است ، آيا به تو نياموزم دعايى را كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به من آموخت و در آن اسم اعظم خداى اكبر عزيز اكرم است ؟ اسمى كه خداوند به وسيله آن هر كه او را بخواند پاسخ مى دهد و هر كه از او بخواهد عطايش ‍ مى بخشد، و با آن ، اندوهها را مى گشايد، ناراحتيها را برطرف مى سازد، غمها را مى برد، بيمارى را بهبود مى بخشد، شكسته را سامان مى دهد، فقير را غنى مى كند، قرضها را مى پردازد، چشم را بر مى گرداند، گناهان را مى آمرزد، عيبها را مى پوشاند، و هر بيمناك از شيطان سركش ، و ستمگر سرسخت را امان مى دهد؟
و اگر فرمانبردارى از خدا، با آن بر كوه بخواند از جايش كنده مى شود و اگر بر مرده اى بخواند خدا او را زنده مى كند، اگر با آن بر آب بخواند - در صورتى كه خود شگفتى او را نگيرد - بر آن راه مى رود، پس اى مرد، تقواى خدا پيشه ساز كه دلم برايت مى سوزد. بايد خداى سبحان از تو صدق نيت ببيند، آنرا در (آلودگى به ) معصيت نخوان و آنرا جز به آنكه در دين تو مورد اطمينان است ارزانى مدار، اگر، با خلوص نيت اقدام كنى خدا دعايت را مى پذيرد و پيامبر خود محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را در رؤ يا مى بينى كه به تو مژده بهشت و اجابت مى دهد.
امام حسين (عليه السلام) فرمود: ((شادمانى به من به فايده دعا بيشتر از شادمانى آن جوان به عافيت خود و آنچه برايش پيش آمده بود شد، زيرا من پيش از اين نه آنرا از امير مؤ منان (عليه السلام) شنيده بودم و نه از آن خبرى داشتم . سپس فرمود: قلم و كاغذى بياور و آنچه را به تو املا مى كنم بنويس ، چنين كردم ، فرمود: (بنويس )))(1127):
بارالها! از تو درخواست مى كنم به نام تو، به نام خداوند بخشنده مهربان ، اى آنكه شكوهمند و بزرگوارى ، اى زنده به پاى دارنده ، اى زنده ، هيچ معبود بحقى جز تو نيست اى آنكه جز او نداند كه او چيست و چگونه است و كجاست و در چه حال است ؟ اى خداوند ملك و ملوك ، اى خداوند عزت و جبروت ، اى پادشاه اى پاك از هر عيب ، اى بى گزند از هر ننگ و ناتوانى و مرگ ، اى ايمنى بخش ، اى عزيز، اى جبران كننده كاستيها، اى سزاوار بزرگى ، اى آفريننده ، اى پديد آورنده ، اى صورت آفرين ، اى سود بخشنده ، اى دوست دارنده ، اى پسنديده ، و اى معبود، اى دور، اى نزديك ، اى اجابت كننده ، اى نگهبان ، اى به شمار آورنده ، اى نو آفرين ، اى بلند مرتبه ، اى والامقام ، اى شنوا، اى دانا، اى حكيم ، اى كريم ، اى مدبر، اى با قدرت ، اى آغازگر، اى از بين برنده و بازگرداننده ، اى ديرينه ذات ، اى بلند قدر، اى بزرگوار، اى بسيار مهربان ، اى بسيار بخشنده ، اى پاداش دهنده ، اى يارى خواسته شده ، اى شكوهمند، اى زيبا، اى كارگزار، اى عهده دار كارها، اى بخشاينده لغزشها، اى رساننده نعمت ، اى با شرف ، (اى هوشيار) اى رهنما، اى رهنمون ، اى سرآغاز، اى اول ، اى آخر، اى آشكار، اى پنهان ، اى برپا دارنده ، اى جاودان ، اى دانا، اى حكمفرما، اى داور، اى دادگر، اى جدا از همه ، اى پيوسته به همه ، اى پاك اى پاك كننده ، اى توانا، اى با اقتدار، اى بزرگ ، اى سزاى بزرگى گرى ، اى يكتا، اى بى نيازى كه همه نيازمند اويند، اى آنكه نه زاده و نه زاده شده و او را همتا و همسرى نيست ، و با او وزيرى نيست و با خود مشورت كننده اى نگرفته است به پشتيبان نيازى ندارد، و با او الهى نيست ، هيچ الهى جز تو نيست ، پس تو برترى از آنچه منكران (نادانان ) درباره تو گويند، برترى بزرگ ، اى دانا، اى بلند مرتبه ، اى عالى رتبه ، اى كارگشا، اى گشاينده ، اى ياور، اى پيروزى بخش ، اى نابود كننده ، اى انتقام گيرنده ، اى برانگيزنده ، اى ارث برنده ، اى اول ، اى جويا، اى چيره .
اى كه هيچ ، از تو فرار نتواند كرد، اى توبه پذير، اى بازگشت كننده ، اى بسيار بخشنده ، اى سبب ساز همه سببها، اى گشاينده درهاى بسته ، اى كه هرگاه بخوانندت اجابت كنى ، اى بسيار پاك ، اى بسيار سپاسگذار، اى عفو كننده ، اى آمرزنده ، اى نور نورها، اى تدبير كننده كارها، اى با لطف ، اى آگاه ، اى سامان بخش ، اى روشنى بخش ، اى بينا، اى پشتيبان ، اى بزرگ ، اى تنها، اى يگانه ، اى صمد، اى جاويدان ، اى تكيه گاه ، اى بسنده ، اى شفا دهنده ، اى وفا كننده ، اى عافيت دهنده ، اى نيكوكار، اى خوشرفتار، اى عافيت بخش ، اى نعمت بخش ، اى آنكه مهربانى و جوانمردى مى كنى ، اى آنكه يكه و تنهايى .
اى آنكه از والا رتبه اى بر همه قاهرى ، اى آنكه از دارايى بر همه توانايى ، اى آنكه در نهانى و بر همه آگاهى ، اى آنكه پرستش شدى و سپاس گفتى ، اى آنكه نافرمانى شدى و آمرزيده و پوشاندى ، از فراتر از انديشه ها، اى برتر از ديده ها، اى آنكه چيزى بر او پنهان نمى ماند، اى روزى دهنده بشر، و اى اندازه بخش هر اندازه ، اى عالى مكان ، اى استوار بنيان ، اى تغيير دهنده زمان ، اى پذيرنده قربانيها، اى خداوند منت و احسان ، اى خداوند عزت و سلطان ، اى رحيم ، اى رحمان ، اى عظيم الشاءن ، اى آنكه هر روز در كارى (جز آنچه بود) هستى ، اى آنكه هيچ كارى او را از كار ديگر باز ندارد.
اى آنكه صداهاى (گوناگون نياز همه ) را مى شنوى ، اى آنكه دعاها را به اجابت مى رسانى ، اى برآورنده خواسته ها، اى روا كننده حاجات ، اى فرو فرستنده بركات ، اى رحم كننده بر اشكها، اى درگذرنده از لغزشها، اى زداينده اندوهها، اى دوستدار نيكيها، اى بالا برنده درجات ، اى بخشنده خواسته ها، اى زنده كننده مرده ها، اى جمع كننده پراكنده ها، اى آگاه بر باطنها، اى برگرداننده از دست رفته ها، اى آنكه صداها (ى گوناگون و فراوان ) بر او مشتبه نشود، اى آنكه از سؤ الها آزرده نشود. و تاريكيها او را نپوشاند، اى نور زمين و آسمانها.
اى سرشار كننده نعمتها، اى زداينده رنج و المها، اى پديد آورنده جانها، اى گرد آورنده امتها، اى شفا بخش بيماريها، اى آفريدگار نور و تاريكيها، اى صاحب جود و كرم ، اى آنكه بر عرش او هيچ گامى نرسد.
اى بخشنده ترين بخشندگان ، اى بزرگوارترين بزرگواران ، اى شنواترين شنوندگان ، اى بيناترين بينندگان ، اى پناه پناهجويان ، اى ايمن ساز بيمناكان ، اى پشتيبان پناه آورندگان ، اى دوستدار مؤ منان ، اى فرياد رس ‍ فرياد خواهان ، اى منتها مقصود جويندگان .
اى يار هر غريب ، اى مونس هر تنها، اى پناه هر رانده و رميده ، اى نگهدار هر گمشده ، اى رحم كن پيرمردان ، اى روزى ده كودكان ، اى سامان ده استخوان شكسته ، اى رها كننده هر اسير، اى توانگر ساز هر بيچاره فقير، اى نگهدار ترسان پناهنده ، اى آنكه تدبير و تقدير كارها از آن اوست ، اى آنكه هر مشكلى بر او آسان است ، اى آنكه نيازمند شرح و بيان نيست ، اى آنكه بر هر چيز توانا و به هر چيز دانايى ، اى آنكه به هر چيز بينا و توانائى .
اى فرستنده بادها، اى شكافنده صبحها، اى برانگيزاننده روحها، اى خداوند جود و سخا، اى آنكه هر كليدى در دست اوست ، اى شنونده همه آوازها، اى پيش از هر نيست شدن ، اى زنده كننده هر نفس بعد از مرگ .