فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری

- ۳ -


دروغ در مرثيه سرايي در عصر حاضر

نمي دانم تلاش هاي محدث نوري در راه مبارزه با دروغ گويي در مرثيه سرايي تا چه اندازه مؤثر بوده ولي در دوران زندگي ما نيز اگر وضع مرثيه سرايي اسف بارتر از آن چه ايشان توصيف كرده نباشد ، بهتر از آن نيست .

« حماسه حسيني » استاد شهيد مطهري ، تلاشي است نو براي مبارزه با دروغ پردازي در مرثيه سرايي در دوران معاصر ، استاد ، درباره رواج اين آفت در دوران معاصر مي گويد :

اگر بخواهيم روضه هاي دروغي را كه مي خوانند جمع آوري كنيم شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه اي بشود ! (80)

اينك چند نمونه از مرثيه سرايي هاي دروغين كه علامه مطهري خود در مجلس عزا بوده و شنيده :

1 . دعاي ليلا براي علي اكبر

داستان مجعول منسوب به امام حسين ( عليه السلام ) كه هنگامي كه علي اكبر به ميدان رفت امام به همسرش ليلا فرمود : « برو در خلوت دعا كن براي فرزندت . . . » از زمان محدث نوري(81) ميان مرثيه سرايان رايج بوده ، استاد مطهري نيز از اين داستان به عنوان نمونه ديگر از تحريف وقايع عاشورا ياد مي كند و مي فرمايد :

نمونه ديگر از تحريف در وقايع عاشورا كه يكي از معروفترين قضايا شده است و حتّي يك تاريخ هم به آن گواهي نمي دهد قصّه ليلا مادر حضرت علي اكبر است . البتّه ايشان مادري به نام ليلا داشته اند ، ولي حتّي يك مورخ نگفته كه ليلا در كربلا بوده است . امّا ببينيد كه چقدر ما روضه ليلا و علي اكبر داريم ، روضه آمدن ليلا به بالين علي اكبر .

حتّي من در قم ، در مجلسي كه به نام آيت الله بروجردي تشكيل شده بود كه البته خود ايشان در مجلس نبودند ، همين روضه را شنيدم كه علي اكبر به ميدان رفت ، حضرت به ليلا فرمود كه : « از جدّم شنيدم كه دعاي مادر در حقّ فرزند مستجاب است ، برو در فلان خيمه خلوت موهايت را پريشان كن ، در حقّ فرزندت دعا كن شايد خداوند اين فرزند را سالم به ما برگرداند ! »

اولا ليلايي در كربلا نبوده كه چنين كند . ثانياً اصلاً اين منطق ، منطق حسين نيست . منطق حسين در روز عاشورا ، منطق جانبازي است . تمام مورّخين نوشته اند كه هر كس اجازه مي خواست ، حضرت به هر نحوي كه مي شد عذري برايش ذكر كند ، ذكر مي كرد ، به جز براي علي اكبر ، فاستأذن في القتال اباه فأذن له . يعني تا اجازه خواست ، گفت برو . حال چه شعرها كه سروده نشد ! از جمله اين شعر كه مي گويد :

خيز اي بابا از اين صحرا رويم * * * نك بسوي خيمه ليلا رويم (82)

2 . نذر كردن ليلا براي سلامتي علي اكبر

نمونه ديگري در همين مورد را كه خيلي عجيب است من در همين تهران ، در منزل يكي از علماي بزرگ اين شهر ، در چند سال پيش ، ازيكي از اهل منبر كه روضه ليلا را مي خواند شنيدم و من در آنجا چيزي شنيدم كه به عمرم نشنيده بودم . گفت : بعد از اينكه حضرت ليلا رفت در آن خيمه و موهايش را پريشان كرد ، نذر كرد كه اگر خدا علي اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا كشته نشود از كربلا تا مدينه را ريحان بكارد . يعني نذر كرد كه سيصد فرسخ راه را ريحان بكارد ! اين را گفت و يك مرتبه زد زير آواز :

نَذرٌ عَلَيَّ لَئِن عادوا وإن رَجَعوا * * * لاََزرَعَنَّ طَريقَ التَّفتِ رَيحاناً

من نذر كردم كه اگر اينها برگردند راه تفت را ريحان بكارم .

اين شعر عربي بيشتر براي من اسباب شد كه اين شعر از كجا پيدا شده ؟ بعد به دنبال آن رفتم و گشتم ، ديدم اين تفتي كه در اين شعر آمده كربلا نيست ، بلكه اين تفت سرزمين مربوط به داستان ليلي و مجنون معروف است كه ليلي در آن سرزمين سكونت مي كرده و اين شعر مال مجنون عامري است براي ليلي ، و اين آدم اين شعر را براي ليلا مادر علي اكبر و كربلا مي خوانده . تصوّر كنيد كه اگر يك مسيحي يا يك يهودي يا يك آدم لامذهب آنجا باشد و اين قضايا را بشنود ، آيا نخواهد گفت كه تاريخ اينها چه مزخرفاتي دارد ؟ آنها كه نمي فهمند كه اين داستان را اين شخص از خودش جعل كرده است ، بلكه مي گويند ـ العياذُ بالله ـ زنهاي اينها چقدر بي شعور بوده اند كه نذر مي كردند از كربلا تا مدينه را ريحان بكارند . (83)

3 . داستان پيرزني كه زمان متوكل به زيارت امام حسين ( عليه السلام ) مي رود

استاد مطهري مي گويد : « در ده ، پانزده سال پيش كه به اصفهان رفته بودم ، در آنجا مرد بزرگي بود ، مرحوم حاج شيخ محمّد حسن نجف آبادي اعلي الله مقامه ، خدمت ايشان رفتم و روضه اي را كه تازه در جايي شنيده بودم و تا آن وقت نشنيده بودم ، براي ايشان نقل كردم . كسي كه اين روضه را مي خواند اتفاقاً ترياكي هم بود . اين روضه را خواند و بقدري مردم را گرياند كه حدّ نداشت . داستان پيرزني را نقل مي كرد كه در زمان متوكّل مي خواست به زيارت امام حسين برود و آن وقت جلوگيري مي كردند و دستها را مي بريدند تا اينكه قضيّه را به آنجا رساند كه اين زن را بردند و در دريا انداختند . در همان حال اين زن فرياد كرد : يا ابا الفضل العبّاس ! وقتي داشت غرق مي شد سواري آمد و گفت ركاب اسب مرا بگير . ركابش را گرفت ، گفت : چرا دستت را دراز نمي كني ؟ گفت : من دست در بدن ندارم ، كه مردم خيلي گريه كردند .

مرحوم حاج شيخ محمّد حسن تاريخچه اين قضيه را اين طور نقل كرد كه : يك روز در حدود بازار ، حدود مدرسه صدر ( جريان ، قبل از ايشان اتّفاق افتاده و ايشان از اشخاص معتبري نقل كردند ) مجلس روضه اي بود كه از بزرگترين مجالس اصفهان بود و حتّي مرحوم حاج ملاّ اسماعيل خواجويي كه از علماء بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت داشت . واعظ معروفي مي گفت كه من آخرين منبري بودم ، منبري هاي ديگر مي آمدند و هنر خودشان را براي گرياندن مردم اعمال مي كردند . هر كس مي آمد روي دست ديگري مي زد و بعد از منبر خود مي نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند ، تا ظهر طول كشيد ديدم هر كس هر هنري داشت بكار برد ، اشك مردم را گرفت . فكر كردم من چه كنم ؟ همانجا اين قضيّه را جعل كردم ، رفتم قصّه را گفتم و از همه بالاتر زدم . عصر همان روز رفتم در مجلس ديگري كه در چارسوق بود ، ديدم آنكه قبل از من منبر رفته همين داستان را مي گويد . كم كم در كتابها نوشتند و چاپ هم كردند ! (84)

اكنون بايد ديد كه ريشه اين دروغ پردازي ها چيست ؟ و چرا عده اي براي گرياندن مردم در مصيبت امام حسين ( عليه السلام ) به راحتي بر خدا و رسول و امامان دروغ مي بندند و بدين سان تاريخ افتخارآميز عاشورا را تحريف مي كنند .

ريشه دروغ در مرثيه سرايي از نگاه محدث نوري

از نگاه محدث نوري دو عامل عمده ، موجب دروغ پردازي در مرثيه سرايي شده :

1 . تجويز دروغ در تعزيه !

خلاصه مطلبي كه براي جايز شمردن دروغ در عزاداري براي امام حسين ( عليه السلام ) مرحوم نوري از برخي دروغ پردازان نقل كرده اين است :

احاديثي كه توصيه به گريانيدن در مصيبت آن حضرت مي كنند مطلق هستند ، بنا بر اين هر چه سبب گريه كردن مردم گردد هر چند دروغ باشد ، نيكو است ، و فضاي اين روايات آن است كه آن چه در نكوهش دروغ وارد شده هر چند كه در نهايت اعتبار است ولي اختصاص به غير از ذكر مصيبت ابا عبد الله دارد ! (85)

استاد مطهري پس از نقل اين مطلب از محدث نوري اضافه مي كند : اين همان حرفي است كه امروزي ها در مكتب « ماكياول » در آوردند كه هدف وسيله را مباح مي كند . هدف خوب باشد ، وسيله هر چه شد شد ! (86)

محدث نوري در پاسخ به اين سخن مي گويد :

به اين بيان ، [ مي ] توان بسياري از معاصي كبيره را مباح بلكه مستحب كرد و براي فساق جاده وسيعي از سوي آن معاصي باز نمود ؛ زيرا كه اخبار فضيلت و مدح ادخال سرور در قلب مؤمن و قضاي حوايج و اجابت خواهش او و سعي و كوشش در انجاح آن اضعاف اخبار اِبكا است ، پس هر فاسقي هر زني را كه ديد و خواهش نمود بوسه برويش زند يا . . . بر زن رواست به مقتضاي اخبار استحباب ادخال سرور يا اخبار استحباب قضاي حاجت و غير آنها اجابت نمايد و خود را تسليم كند ! . . . . (87)

2 . تسامح در ابواب فضايل ، قصص و مصايب

مطلب ديگري كه از منظر محدث نوري دومين عامل عمده در دروغ پردازي در مرثيه سرايي است ، تمسك به سيره علما مبني بر ضبط و نقل روايات ضعيفه در مؤلفات خود و تسامح در ابواب فضايل و قصص و به خصوص مصايب است .

ايشان پس از توضيح اين شبهه به تفصيل توضيح مي دهد كه اين سخن مغالطه اي بيش نيست و هرگز علماي درستكار كه سيرشان در خطوط مستقيمه موازين عدليه است از كتابي كه صاحبش را نشناسند نقل نكنند و نيز از كتابي كه مؤلفش بي مبالات و فرقي ميان خبر موهون و غير موهون نگذاشته و در مقام نقل تميزي براي آنها مقرر نداشته خبري بيرون نياورند . (88)

به هر حال ترديدي نيست كه تسامح در نقل فضايل ، قصص و مصايب ، مجوز دروغ پردازي و نسبت دادن هر مطلبي كه در ابواب و موضوعات ياد شده در هر كتاب يافت ، به اهل بيت ( عليهم السلام ) نيست .

ريشه هاي اصليِ دروغ در مرثيه سرايي

به نظر مي رسد آن چه در ريشه يابيِ دروغ پردازي در مرثيه سرايي بدان اشاره شد ، در واقع بهانه دروغ پردازان است ، نه ريشه اصليِ آن .

زيرا هر كس كه از كمترين معلومات ديني برخوردار باشد با اندك تأمل مي داند كه اسلام اجازه نمي دهد با دروغ كه گناهي كبيره است زمينه گريستن بر امام حسين ( عليه السلام ) كه مستحب است را فراهم كرد ، يا هر مطلب مكتوب و غير مكتوبي را بدون بررسي به اهل بيت ( عليهم السلام ) نسبت داد .

به نظر ما ريشه هاي دروغ پردازي در مرثيه سرايي امور ديگري است كه اين گونه بهانه تراشي ها نيز ريشه در آنها دارد ، آن ريشه ها عبارت اند از :

الف ـ جهل

شماري از مرثيه سرايان اگر بدانند آن چه مي خوانند دروغ است قطعاً از آن اجتناب مي كنند ليكن از آنجا كه نه شناخت درستي از تاريخ عاشورا دارند و نه توان و يا حوصله تحقيق و بررسي ، هر مطلبي را در هر كتابي ببينند و يا از ديگري بشنوند ، در صورتي كه براي گرياندن مردم مفيد تشخيص دهند ، بدون تأمل در صحت و سقم آن ، مورد استفاده قرار مي دهند .

بنا بر اين ، نخستين گام براي اصلاح مرثيه سرايي ، آموزش مرثيه سرايان و زنده كردن روح تحقيق در آنان و همچنين معرفي منابع معتبر و غير معتبر تاريخ عاشورا به آنها است .

ب ـ سوء استفاده از زبان حال

بهره گيري از زبان حال در مرثيه سرايي با دو شرط بي اشكال ، و در واقع نوعي هنرمندي در ذكر مصيبت است :

شرط اول اين كه : مرثيه سرا ، توان تشخيص حال كسي را كه مي خواهد زبان حال او را بيان كند داشته باشد ، و اين توان در صورتي تحقق مي يابد كه سراينده زبان حال ، اطلاع كافي از هدف نهضت حسيني ، تاريخ عاشورا ، و خصوصيات روحيِ كسي كه حال او را مي خواهد بازگو نمايد داشته باشد .

شرط دوم اين كه : سخني را به امام حسين ( عليه السلام ) و اهل بيت او نسبت ندهد ، بلكه تصريح كند آن چه مي گويم تشخيص من است .

متأسفانه بدون در نظر گرفتن دو شرط ياد شده ، بسياري از مرثيه سرايان مطالبي را خصوصاً به صورت شعر به امام و اهل بيت آن بزرگوار نسبت مي دهند كه واقعيت ندارد . به نظر مي رسد سوء استفاده از زبان حال در مرثيه سرايي يكي از عوامل راه يافتن دروغ به مقتل هاي مكتوب باشد .

از باب نمونه شعر معروف منسوب به امام حسين ( عليه السلام ) :

إن كانَ دينُ مُحَمَّد لَم يَستَقِم * * * إلاّ بِقَتلي يا سُيوفُ خُذيني

اين شعر البته از نظر مضمون ايرادي ندارد ولي انتساب آن به امام دروغ است ، اين سخن بخشي از قصيده اي است از يكي از شعراي عرب به نام شيخ محسن الهويزي ، كه در رثاء امام حسين ( عليه السلام ) ضمن اين ابيات آمده :

أعطَيتُ رَبِّيَ مَوثِقاً لا يَنتَهي * * * إلاّ بِقَتلي فَاصعَدي وذَريني

إن كانَ دينُ مُحَمَّد لَم يَستَقِم * * * إلاّ بِقَتلي يا سُيوفُ خُذيني

هذا دَمي فَلتُروَ صادِيَةُ الظُّبا * * * مِنهُ وهذا لِلرِّماحِ وَتيني (89)

با پروردگارم عهدي بسته ام كه انجام نمي شود

جز با كشته شدنم ، پس مرا بالا ببر و بيفكن

اگر دين محمد استوار نماند

جز به كشته شدن من ، اي شمشيرها مرا برگيريد

اين خون من است ، پس شمشيرهايي تشنه از آن سيراب شوند

و اين رگ گردنم آماده براي نيزه هاست .

بديهي است كه شاعر ، اين ابيات را به عنوان زبان حال امام گفته ، ليكن به تدريج به عنوان سخن امام رواج يافته است .

همچنين ، جمله مشهور منسوب به آن حضرت :

إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ و جِهادٌ

همانا زندگي عقيده و جهاد است .

اين جمله مصرعي از سروده شاعر متأخر احمد شوقي است و تمام بيت چنين است :

قِف دونَ رَأيِكَ فِي الحَياةِ مُجاهِداً * * * إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ وجِهادُ (90)

در راه باورت ايستادگي و مجاهدت كن

كه زندگي ، باور و مجاهدت است

گفتني است كه اين بيت شعار روزنامه « الجهاد » در مصر بوده است . (91)

ج ـ تلاش براي ارائه مصيبتي نو !

به صورت شغل در آمدن مرثيه سرايي از يك سو ، و يكنواخت بودن مجالس عزاداري و مستمعان از سويي ديگر به طور طبيعي ايجاب مي كند كه مرثيه سرايان دائماً در صدد يافتن مصيبتي جديد در باره واقعه كربلا باشند ، و از آنجا كه مصايب كربلا محدود است ، تلاش براي دست يابي به مصايب جديد ، زمينه ساز ورود انواع دروغ ها و مطالب سست در عرصه مرثيه سرايي است .

براي مبارزه با اين خطر بايد نوآوري در ارائه مصايبي كه در منابع معتبر آمده ، جايگزين تلاش براي يافتن مصايب جديد گردد .

د ـ دنياطلبي

اصلي ترين و خطرناكترين ريشه هاي دروغ در مرثيه سرايي ، دنياطلبي است ، در حديثي از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آمده :

حُبُّ الدُّنيا رَأسُ كُلِّ خَطيئَة ، ومِفتاحُ كُلِّ سَيِّئَة ، وسَبَبُ إحباطِ كُلِّ حَسَنَة . (92)

دنيا دوستي سرآمد هر خطايي و كليد هرگناه و مايه از ميان رفتن هر خوبي است .

گفتني است كه انواع انگيزه هاي غير الهي از مرثيه سرايي ، چه كسب درآمد مادي باشد و چه تحصيل شهرت و محبوبيت و چه غير آنها ، دنياطلبي است و تا اين ريشه خطرناك علاج نشود ، و تا اخلاص براي مرثيه سرايان حاصل نگردد ، همه تلاش ها براي اصلاح امر مرثيه سرايي عقيم خواهد ماند .

6 . بدعت در نحوه عزاداري

آسيب هايي كه تاكنون برشمرديم ، آفاتي بود كه محتواي مجالس عزاداري سيد الشهدا را تهديد مي كنند ، اما شماري از آفات مربوط به شكل و چگونگي عزاداري مي شوند .

از نظر فقهي ، عبادات اعم از واجب و يا مستحب ، توقيفي است ، بدين معنا كه اصل عبادت و چگونگي آن بايد توسط ادله شرعي اثبات شود ، در غير اين صورت ، عملي كه به عنوان عبادت انجام مي شود ، بدعت محسوب مي گردد و نه تنها مطلوب نيست بلكه ممنوع و محرم است .

استحباب عزاداري براي سالار شهيدان بر پايه ادله قطعيه ثابت است و با عنايت به آثار و بركات فردي و اجتماعي آن از بزرگترين عبادات محسوب مي گردد ، اما در مورد چگونگي انجام اين عبادت ، معيار ، عزاداري هاي مرسوم در عصر صدور و روايات مربوط به عزاداري است . بلكه مي توان گفت : اطلاق اين روايات ، شامل انواع عزاداري هاي مرسوم در اعصار مختلف نيز مي گردد ، مشروط به اين كه آن چه رايج شده صدق عزاداري كند و موجب وهن مكتب اهل بيت و يا همراه با انجام عملي نامشروع نباشد .

بنا بر اين ، آن چه در شماري از مجالس عزاداري به تدريج مرسوم شده ، مانند : استفاده از ابزار موسيقي ، آهنگ هاي مبتذل ، تشبه مرد به زن ، و همچنين قمه زدن ، بدعت در عزاداري محسوب مي شود . به ويژه قمه زدن كه در عصر حاضر موجب تبليغات سوء بر ضد پيروان اهل بيت و وهن مكتب تشيع است ، رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آية الله خامنه اي در اين باره مي فرمايد :

قمه زدن هم از كارهاي خلاف است . . . نمي شود در مقابل اين كار غلط سكوت كرد ، . . . كار غلطي است كه عده اي قمه به دست بگيرند و به سر خودشان بزنند و خون بريزند . كجاي اين حركت عزاداري است ؟ ! البته ، دست بر سر زدن عزاداري است . شما بارها ديده ايد ، كساني كه مصيبتي برايشان پيش مي آيد ، بر سر و سينه خود مي كوبند . اين نشانه عزاداري است ، اما شما تا به حال كجا ديده ايد كه فردي به خاطر رويكرد مصيبت عزيزترين عزيزانش با شمشير بر مغز خود بكوبد و خون جاري كند ؟ كجاي اين كار عزاداري است ؟ ! قمه زدن سنّتي جعلي است . از اموري است كه مربوط به دين نيست و بلاشك ، خدا هم از انجام آن راضي نيست ، علماي سلف دستشان بسته بود و نمي توانستند بگويند : « اين كار غلط و خلاف است » .

امروز روز حاكميت اسلام است و روز جلوه اسلام است . نبايد كاري كنيم كه آحاد جامعه اسلامي برتر ، يعني جامعه محب اهل بيت ( عليهم السلام ) كه به نام مقدس ولي عصر ـ ارواحنا فداه ـ به نام حسين بن علي ( عليه السلام ) و به نام امير المؤمنين ( عليه السلام ) مفتخرند در نظر مسلمانان و غير مسلمانان عالم ، به عنوان يك گروه آدم هاي خرافي بي منطق معرفي شوند . . . قطعاً اين يك بدعت است . (93)

و آخرين سخن در اين باب ، اين كه فرهنگ عاشورا اگر آن گونه كه هست و بدون تحريف به جهانيان عرضه شود ، از قدرت اعجازآميزي برخوردار است كه مي تواند به نظام سلطه و استكبار در جهان ، پايان دهد و بدينسان نه تنها امت مسلمان ، بلكه همه مستضعفان جهان را از ستم چپاولگران ، زورمداران و غارتگران بين المللي رهايي بخشد و به گفته رهبر انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي :

امروز حسين بن علي ( عليه السلام ) مي تواند دنيا را نجات دهد ، به شرط آن كه با تحريف ، چهره او را مغشوش نكنند . (94)

يادم نمي رود در دوران رياست جمهوري ، ايشان شبي نخستين رهبر جهاد اسلامي فلسطين شهيد دكتر فتحي شقاقي را به منزل خود دعوت كردند ، جمعي از روحانيون و مسئولان كشور نيز حضور داشتند ، يكي از حضار از شهيد دكتر فتحي شقاقي پرسيد كه تا چه اندازه به موفقيت راه خود اطمينان داريد ؟

وي با اين كه پيرو مذهب اهل سنت بود پاسخي داد كه همه را در بهت و شگفتي فرو برد .

پاسخ او اين بود كه :

ما اصولاً به اين موضوع فكر نمي كنيم ! ما موفقيت و پيروزي خود را در انتخاب راه حسين بن علي ( عليه السلام ) مي دانيم ، هدف ما انجام تكليف الهي است !

باري ، همه پيروان راستين اهل بيت و علاقمندان آگاه سيد الشهداء در پاسداري از فرهنگ اصيل عاشورا در برابر توطئه دشمنان آگاه و تحريف دوستان ناآگاه ، مسئولند . اما بي ترديد ، مسئوليت مراجع تقليد ، فرهيختگان ، عالمان دين باور ، گويندگان ، نويسندگان و مرثيه سرايان متعهد ، سنگين تر است . ( ثُمَّ لَتُسْـَلُنَّ يَوْمَـلـِذ عَنِ النَّعِيمِ ) . (95)

فصل چهارم :مجالس عزاداري هدفمند

با عنايت به فلسفه عزاداري سيد الشهدا ، و آسيب هايي كه ممكن است آن را فراگيرد و بايد از آن پرهيز داشت مجالس عزاداري آن حضرت در صورتي مي توانند عزاداران را در جهت اين هدف ، هدايت كنند كه داراي سه ويژگي باشند :

1 . خدا محوري

مجاهدت سيد الشهدا و همه شهداي راه حق و فضيلت در طول تاريخ براي آشنا كردن با خداوند متعال و استقرار يگانه پرستي در سايه حكومت ديني در جهان بود ، بنا بر اين بدون معرفت صحيح ديني نمي توان تحليل درستي از نهضت عاشورا ارائه كرد و از اين رو خدامحوري و پيوند دل ها با خدا و ارزش هاي معنوي بايد اساس برنامه هاي مجالس عزاداري و سخنراني ها و مرثيه سرايي ها باشد و اين درس بزرگي است كه امام حسين ( عليه السلام ) براي ارائه آن به عموم مسلمانان به خصوص پيروان خود ، در عصر تاسوعا از دشمن يك شب مهلت خواست .

بر پايه گزارش منابع معتبر تاريخي عصر نهم محرم ابن سعد دستور حمله به ياران امام را صادر كرد ، آن حضرت هنگامي كه آمادگي سپاه دشمن براي درگيري را ملاحظه كرد به برادرش عباس ( عليه السلام ) فرمود :

اِرجِع إلَيهِم ، فَإِنِ استَطَعتَ أن تُؤَخِّرَهُم إلي غُدوَة وتَدفَعَهُم عِندَ العَشِيَّةِ ؛ لَعَلَّنا نُصَلّي لِرَبِّنَا اللَّيلَةَ ، ونَدعوهُ ونَستَغفِرُهُ ، فَهُوَ يَعلَمُ أنّي قَد كُنتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ ، وتِلاوَةَ كِتابِهِ ، وكَثرَةَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ ! (96)

به سوي آنان بازگرد و اگر توانستي آنها را تا صبح به تأخير بينداز و امشب بازشان گردان ، شايد كه امشب براي خدايمان نماز بخوانيم و او را بخوانيم و از وي آمرزش بخواهيم كه او خود مي داند من نماز براي او ، تلاوت كتابش و دعا و استغفار فراوان را دوست دارم .

و بدين سان ، شب عاشورا ، آخرين شب انس امام حسين ( عليه السلام ) و اصحابش با انيس ذاكران بود :

فَباتَ الحُسَينُ ( عليه السلام ) تِلكَ اللَّيلَةَ [ لَيلَةَ عاشوراءَ ] راكِعاً ساجِداً باكِياً مُستَغفِراً مُتَضَرِّعاً ، وباتَ أصحابُهُ ولَهُم دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحلِ . (97)

شب در رسيد و حسين ( عليه السلام ) شب عاشورا را به ركوع و سجود و گريه و استغفار و تضرّع و زاري پرداخت و يارانش زمزمه اي مانند آواي زنبور [ بدون وقفه ] داشتند .

از عالم رباني آيت الله ميرزا جواد تهراني ( رضوان الله عليه ) نقل شده است كه ايشان خطاب به جمعي از روحانيون اهل منبر مي فرمود :

كاري كنيد كه خدا در مجلس امام حسين ( عليه السلام ) فراموش نشود !

و اين نكته اي است بس مهم و قابل توجه و تأمل ، در واقع فراموش شدن خدا در مجلس امام حسين ( عليه السلام ) آفت خطرناكي است كه مانع آشنايي عزاداران با فلسفه عزاداري و روح نهضت حسيني مي گردد .

2 . ارائه تاريخ و تحليل صحيح از حادثه عاشورا

بدون تحليل واقع بينانه از نهضت عاشورا امكان ندارد كه عزاداران با اهداف بلند عزاداري آشنا شوند و در آن مسير گام برداند ، از اين رو گويندگان و مرثيه سرايان در مجالس عزاداري سيد الشهدا بايد بر پايه تحليل درست واقعه عاشورا ، سخنراني و مرثيه سرايي خود را تنظيم نمايند ، و بدين منظور استفاده از منابع معتبر در تبيين اين حادثه ، و اجتناب از آسيب هاي مجالس عزاداري ضروري است و بهترين راه براي رسيدن به اين هدف ، خواندن متن مقتل از منابع معتبر است .

به فرموده رهبر انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي :

اگر براي ذكر مصيبت كتاب « نفس المهموم » محدث قمي را باز كنيد و از رو بخوانيد ، براي مستمع گريه آور است و همان عواطف جوشان را به وجود مي آورد ، چه لزومي دارد كه ما به خيال خودمان ، براي مجلس آرايي كاري كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه واقعي اش دور بماند ؟ (98)

و بدين سان مرثيه سرايي براي سيد الشهدا اگر توأم با اخلاص و صداقت باشد ، كاري است بس ارزشمند و اگر هدف مجلس آرايي و دنياطلبي باشد بسيار زيانبار و خطرناك است . (99)

3 . تبلور عاطفه و ارادت به اهل بيت ( عليهم السلام )

تحليل صحيح نهضت حسيني نمي تواند جايگزين تلاش و به كارگيري هنر در جهت جوشش عواطف و احساسات مردم نسبت به حادثه خونين كربلا گردد ، در سازندگي معنوي ، عاطفه و احساسات نقش ويژه اي دارد كه هيچ چيز ديگر نمي تواند جاي آن را پر كند و لذا اهل بيت ( عليهم السلام ) تأكيد ويژه اي در مورد گرياندن و گريستن بر مصايب سيد الشهدا داشتند ، و خود نيز با تشويق مرثيه سرايان و استماع مرثيه آنان (100) زمينه گسترش اين فرهنگ را در ميان پيروان خود فراهم مي كردند ، چنان كه از يكي از شعراي معاصر امام باقر ( عليه السلام ) به نام كميت نقل شده كه پس از مرثيه سرايي نزد آن حضرت و گريستن آن بزرگوار ، فرمود :

ما مِن رَجُل ذَكَرَنا أو ذُكِرنا عِندَهُ ، فَخَرَجَ مِن عَينَيهِ ماءٌ ولَو قَدرَ مِثلِ جَناحِ البَعوضَةِ ، إلاّ بَنَي اللهُ لَهُ بَيتاً فِي الجَنَّةِ ، وجَعَلَ ذلِكَ حِجاباً بَينَهُ وبَينَ النّارِ . (101)

هيچ كس نيست كه ما را ياد كند و يا در نزدش ياد شويم و از چشمانش اشكي بيايد ، هر چند كه به اندازه بال پشه ، مگر اين كه خداوند ، برايش خانه اي در بهشت بنا مي كند ، و آن را ميان او و آتش حجاب قرار مي دهد .

مرثيه سراي هنرمند آن است كه با تكيه بر منابع معتبر و بر پايه تحليل و تبيين صحيح حادثه عاشورا ، بيشترين نقش را در تبلور عاطفه و احساسات مردم نسبت به سالار شهيدان ايفا نمايد ، و بدين سان خدامحوري و ارادت به خاندان رسالت را در جامعه گسترش دهد .