2 - گريه بر
امام حسين (عليه السلام) پس از ولادت
پس از ولادت امام حسين (عليه السلام) نيز از همان شروع ولادت و پس از
آن،رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و على (عليه السلام) و فاطمه زهرا (سلام
الله عليها) هنگامى كه از رنج ها و مظلوميت آينده حسين (عليه السلام) آگاه مى
شدند،بر او مى گريستند.
گريه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم)
در روايتى مى خوانيم:پس از ولادت امام حسين (عليه السلام) رسول خدا (صلى
الله عليه و آله و سلم) به منزل فاطمه (عليه السلام) آمد و به اسماء فرمود:فرزندم
را بياور!اسماء حسين (عليه السلام) را در پارچه اى سفيد قرار داد و به نزد رسول خدا
(صلى الله عليه و آله و سلم) آورد. رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در گوش
راست حسين (عليه السلام) اذان و در گوش چپ وى اقامه گفت و سپس وى را در آغوش گرفت و
گريست.
اسماء مى گويد:به حضرت عرض كردم:پدر و مادرم فداى تو باد،چرا گريه مى كنى؟
فرمود:به خاطر اين فرزندم گريانم.
عرض كردم:او كه هم اكنون متولد شده است و جاى شادى و خوشحالى است،نه اندوه.
فرمود:
تقله الفئة من بعديى لا انا لهم الله شفاعتى وى را پس
از من گروهى ستمكار به شهادت مى رسانند كه هرگز خداوند شفاعتم را نصيب آنان نخواهد
ساخت.
آنگاه فرمود:
يا اسماء لا تخبرى فاطمة بهذا فانها قريبة عهد بولادته،
اى اسماء!فاطمه را از اين ماجرا آگاه مساز،چرا كه او تازه صاحب اين فرزند شده است.
(73)
گريه على (عليه السلام) بر مظلوميت
امام حسين (عليه السلام)
ابن عباس مى گويد:من با امير مؤمنان (عليه السلام) در مسير رفتن به صفين
همراه بودم،هنگامى كه به نينوا رسيديم،با صداى بلند فرمود:اى ابن عباس!آيا اين مكان
را مى شناسى؟ عرض كردم:نه نمى شناسم.
فرمود:اگر آن گونه كه من اين سرزمين را مى شناسم،تو نيز مى شناختى،از آن نمى گذشتى
جز آن كه همانند من گريه كنى.
آنگاه امام (عليه السلام) مدتى طولانى اشك ريخت،تا آنجا كه اشك ها از محاسن مباركش
بر سينه اش سرازير شد و من نيز همراه او گريستم. امام (عليه السلام) در همان حال
فرمود:واى!واى!آل ابوسفيان را با من چه كار؟ مرا با آل حرب از اجداد يزيد چه كار؟
همان ها كه حزب شيطان و اولياى كفرند. اى اباعبدالله!صبر پيشه كن!چرا كه به پدرت
نيز از اين گروه همان ستم ها مى رسد كه به تو مى رسد. اوه
اوه ماليى و لال ابيى سفيان؟ ماليى و لال حزب حزب الشيطان؟ و اوليا ء الكفر؟ صبرا
يا ابا عبدالله فقد لقى ابو. ك مثل الذى تلقى منهم.
(74)
سوگوارى فاطمه زهرا (سلام الله عليها)
هنگامى كه رسول خدا (عليه السلام) خبر شهادت امام
حسين (عليه السلام) و مصائب آن حضرت را به دخترش حضرت فاطمه (سلام الله عليها)
داد،زهرا (سلام الله عليها) به شدت گريست و آنگاه پرسيد:اين ماجراى چه زمانى اتفاق
خواهد افتاد؟
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:زمانى كه نه من باشم،نه تو و نه على
فاطمه (سلام الله عليها) با شنيدن اين سخن گريه اش شديدتر شد. آنگاه رسول خدا وى را
از برپايى عزا و سوگوارى توسط مردان و زنان امت،بر شهداى كربلا و رنج هاى زنان اهل
بيت (عليهم السلام) آگاه ساخت و پاداش اين گريه ها را بيان فرمود.
(75)
3- گريه و سوگوارى بر امام حسين (عليه
السلام) پس از شهادت
سرانجام،آن حادثه اى خلقت ماجرايش براى اولياى الهى گفته شده بود،اتفاق
افتاد. به يقين،ماجرايى كه پيش از وقوعش دل ها را به درد آورد و اشك ها را جارى
ساخته بود،هنگامى كه در روز عاشوراى سال 61 هجرى روى داد،شعله هاى بر جان ها زد و
سوگ و ماتم را قرين خويش ساخت. همراه با درس هاى بزرگ آزادگى و آرمان خواهى و دفاع
از شرف و اعتقاد تا پاى جان،عمق فاجعه به اندازه اى بود كه از روز عاشورا مراسم
سوگوارى و اشك و ماتم بر آن حضرت و ياران پاكبازش آغاز شد و همچنان ادامه دارد و تا
واپسين لحظات عمر دنيا ادامه خواهد داشت. چرا كه به فرموده رسول خدا (صلى الله عليه
و آله و سلم)
ان لقتل الحسين حرارة فيى المؤمنين لا تبردا ابدا، به
يقين شهادت حسين،حرارتى در دل مؤمنان ايجاد خواهد كرد،كه هرگز خاموش نخواهد شد.
(76)
در اين قسمت نمونه هايى از گريه و سوگوارى بر آن حضرت را پس از شهادت،از نظر
خواننده عزيز مى گذرانيم:
حتى دشمن براو گريست
هنگامى كه زنان حرم نبوى (صلى الله عليه و آله و سلم) چشم شان بر شهدا
افتاد،و ضجه سر دادند و آنگاه زينب شروع به ندبه و ناله كرد و با صداى محزونى صدا
زد:
و امحمداه صلى عليك مليك السماء هذا حسين مرمل بالدماء مقطع
الاعضاء و بناتك اى محمد!درود خداوند بر تو باد. اين حسين توست كه به خون
آغشته است و پيكرش قطعه قطعه شده و اين هم دخترانت هستند كه اسير شده اند.
زينب كبرى (عليه السلام) همچنان در مصيبت برادرش و ديگر شهدا،سخن گفت و ندبه سر داد
تا آنجا كه نقل شده است:
فابكت و الله كل عدو و صديق به خدا سوگند!دوست و دشمن
را به گريه آورد.
(77)
سوگ و ماتم در بارگاه يزيد
پس از آن كه كاروان اسيران را به كوفه و شام بردند،با خطبه هاى افشاگرانه
امام زين العابدين (عليه السلام) و زينب كبرى (عليه السلام) اوضاع شهر شام بركشت و
با جو ايجاد شده بر ضد دستگاه خلافت اموى،يزيد چاره اى جز اظهار ندامت و فرافكنى
نداشت. در چنان شرايطى،زنان حرم حسينى در شام مراسم عزا و ماتم بر پا كردند،تا آنجا
كه حتى زنان خاندان اموى نيز در آن شركت نمودند و اين برنامه تا سه روز ادامه داشت.
(78)
برنامه سوگوارى همسر امام حسين (عليه
السلام)
در روايتى از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:هنگامى كه امام
حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد،همسر او به نام رباب
(79)براى آن حضرت مجلس ماتمى بر پا كرد،خود گريه مى كرد و زنان و
خادمانش نيز با او همصدا مى شدند.
(80)
مراسم سوگوارى در محضر امام باقر و
امام صادق (عليه السلام)
برپايى مراسم سوگوارى امام حسين (عليه السلام) در حضور امام باقر (عليه
السلام) پيش از اين گذشت،(81)اما
در مورد حضرت امام صادق (عليه السلام) گاه برخى از شعراى اهل بيت كه به محضر امام
(عليه السلام) مى رسيدند،آن حضرت از آنان مى خواست در رثاى حسين بن على (عليه
السلام) اشعارى بخوانند و گاه خود آن شاعران از امام (عليه السلام) اجازه مى گرفتند
تا اشعارى در رثاى سيد الشهداء (عليه السلام) بخوانند. در پاره اى از موارد امام
(عليه السلام) به خانواده خويش مى فرمود:پشت پرده بنشينيد و آن اشعار را بشنويد و
در واقع ،محفلى از دوستان خالص اهل بيت (عليهم السلام) براى عزاى سالار شهيدان بر
پا مى شد.
داستان ابو هارون مكفوف را پيش از اين آورديم و اينك نمونه اى ديگر را نقل مى كنيم.
عبدالله بن غالب مى گويد:به محضر امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم و در محضور آن
حضرت مرثيه اى درباره امام حسين (عليه السلام) خواندم. هنگامى كه به يك بيت حساس از
آن مرثيه رسيدم،صداى زنى را از پشت پرده شنيدم كه با گريه فرياد زد:يا ابتاه پدر
جان!(82)
مراسم سوگوارى در محضر امام رضا (عليه
السلام)
از دعبل خزابى شاعر معروف اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده است كه من در ايام
شهادت امام حسين (عليه السلام) به محضر امام رضا (عليه السلام) شرفياب شدم. ديدم آن
حضرت محزون و اندوهگين نشسته و يارانش نيز گرد آن حضرت نشسته اند. هنگامى كه مرا
ديد فرمود:خوش آمدى اى دعبل!آفرين بر كسى كه با دست و زبانش ما را يارى مى كند!
سپس در كنار خويش براى من جا باز كرد و مرا كنارش نشاند. آنگاه به من فرمود:اى
دعبل!دوست دارم امروز براى ما مرثيه بخوانى،چرا كه اين ايام روزهاى اندوه ما اهل
بيت (عليهم السلام) شادمانى دشمنان ما - به ويژه بنى اميه - است. سپس امام (عليه
السلام) مطالبى را در پاداش گريه كردن و گرياندن در مصيبت اهل بيت (عليهم السلام)
به خصوص مصائب امام حسين (عليه السلام) بيان كرد.
آنگاه امام رضا (عليه السلام) برخاست و پرده اى ميان ما و حر مسراى خويش زد و
خانواده اش را پشت پرده نشاند،تا آنان نيز بريا مصيبت جدشان امام حسين (عليه
السلام) گريه كنند.
(83)
سپس به دعبل فرمود اشعار خود را بخوان و وى نيز مرثيه اى را در ماتم امام حسين
(عليه السلام) و اهل بيتش خواند كه قسمتى از آن چنين است:
اقاطم لو خات الحسين حجدلا |
|
و قد مات عطشانا بشط فرات |
اذا للطمت الخد فاطم عنده |
|
و اجريت دمع العين فى الوجنات |
اءفاطم قومى يا ابنة الخير و انديى |
|
نجوم سماوات بارض فلات |
بنات زياد فى القصور مصونة |
|
و آل رسول الله منهتكات |
و آل زياد فى الحصون منيعة |
|
و آل رسول الله فى الفلوات |
سابكيهم ما ذر فى الارض شارق |
|
و نادى منادى الخير للصلوات |
و ما طلعت شمس و حان غروبها |
|
و بالليل ابكيهم و بالغدوات |
اى فاطمه!اگر پيكر به خاك و خون غلطيده حسين را كه تشنه كام كنار شط فرات به شهادت
رسيده به خاطر آورى در آن هنگام اى فاطمه كنار آن پيكر،به چهره ات طپانچه مى زنى و
اشك چشمانت را بر رخسارت سرازير مى سازى اى فاطمه اى دختر بهترين مردم،برخيز!و بر
ستارگان آسمانها در آن صحراى خشك ناله بزن چرا گريان نباشم وقتى كه به خاطر آورم
دختران زياد در قصرهاى خويش در امانند،ولى حريم خاندان رسول خدا دريده شده است. در
حالى كه آل زياد در دژهاى محكمى آسوده اند فرزندان رسول خدا در صحراهاى خشك و سوزان
سرگردانند. آرى تا آن زمان كه خورشيد در عالم پرتو افشانى مى كند و نداى مؤ ذنى
براى نماز بلند است و مادامى كه خورشيد طلوع و غروب مى كند و به هنگام شبانگاهان و
صبح گاهان بر آنان مى گريم.
(84)
سوگوارى در كنار مزار شهداى كربلا
از برخى از فرازهاى تاريخ بر مى آيد كه شيعيان گاه و بيگاه در مناسبت ها تا
آنجا كه شرايط را مساعد مى ديدند كنار مزار آن حضرت در كربلا مراسم سوگ و ماتم بر
پا مى داشتند و ائمه (عليه السلام) نيز از اين عمل شادمان مى شدند و آنان را تشويق
مى كردند. به عنوان نمونه:
عبدالله بن حماد بصرى مى گويد:امام صادق (عليه السلام) به من فرمود:به من خبر رسيده
كه در نيمه شعبان گروهى از ساكنين اطراف كوفه و ديگر نقاط،بر مزار امام حسين (عليه
السلام) در كربلا گرد هم مى آيند و زنانى براى آن حضرت نوحه گرى مى كنند،و از اين
جمعيت گروهى قرآن مى خواند و گروهى حوادث كربلا را بازگو مى كنند و جمعى نوحى گرى
كرده و برخى نيز مرثيه مى خوانند.
گفتم:فدايت شوم،من نيز بخشى از آنچه را مى فرماييد،ديده ام.
امام (عليه السلام) فرمود:سپاس خداوندى را كه در ميان مردم گروهى را قرار داد كه به
سوى ما مى آيند و براى شهداى ما مرثيه مى خوانند و دشمنان ما را كسانى قرار داد كه
گروهى از خويشاوندان و دوستان ما و ديگر مردم،آنان را بى اعتبار كرده و كار آنان را
زشت و ناپسند مى شمرند.
(85)
كوتاه سخن اين كه:مراسم سوگوارى براى امام حسين (عليه السلام) و ياران با وفايش به
ويژه در ايام محرم و عاشورا حسينى از گذشته،تا كنون ادامه داشته و شيعيان و
علاقمندان به سالار شهيدان،در همه جاى عالم،به شيوه هاى گوناگون همه ساله در مصيبت
آن حضرت به ماتم مى نشينند و ضمن يادآورى فداكارى و جانبازى حسين بن على (عليه
السلام) و يارانش در مظلوميت آنان نيز اشك مى ريزند.
پنجم:فلسفه گريه و عزادارى براى امام
حسين (عليه السلام)
به يقين تاءكيد و توصيه اى كه در روايات نسبت به برپا نمودن مجالس عزا و
گريه بر مصائب امام حسين (عليه السلام) وارد شده است،نسبت به هيچ يك از امامان
معصوم (عليه السلام) حتى وجود مقدس پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد
نشده است. گويا در اين مسئله سرى نهفته است كه ائمه اطهار(عليه السلام) اين همه آن
را مورد تاءكيد و سفارش قرار داده اند.
بيان روايات در وعده ثواب هاى عظيم اين مجالس به گونه اى است كه عده اى آن را اغراق
آميز دانسته و منكر آن شده اند و منشاء آن را غلات دانسته و گفته اند:ثواب بايد با
عمل تناسب داشته باشد،چگونه ممكن است عمل كوچكى مانند گريه بر امام حسين (عليه
السلام) اينقدر پاداش عظيم داشته باشد؟!
عده اى هم در نقطه مقابل آن،جنبه افراط را پيمود و معتقد شده اند،همين كه انسان بر
امام حسين (عليه السلام) بگريد، هر چند به قدر بال مگسى باشد اهل نجات است،حتى اگر
در باتلاق گناه و فساد فرو رفته باشد. در نگاه اينان همه دروغ گويى ها،خيانت ها،ظلم
ها و حق كشى ها با قطره اشكى شسته مى شود!
مطمئنا هيچ از اين دو ديدگاه كه در دو طرف افراط و تفريط واقع شده اند،نمى تواند
صحيح باشد. اين گونه اظهار نظرها از كسانى عنوان مى شود كه نتوانستند براى اين
روايات و وعده ثواب هاى فوق العاده سوگوارى ،تحليل صحيح و جامعى ارائه دهند و در
واقع از درك فلسفه عزادارى عاجز ماندند.
نخست تحليل هاى نادرست و نقد آنها را به صورت گذرا بيان مى كنيم،سپس به سراغ تحليل
منطقى مساله مى رويم.
1- حسن ذاتى گريه
عده اى با توجه به آثار جسمانى و روانى گريه و تأثير آن در پالايش روح و
روان انسان مدعى شدند سر تاءكيد ائمه (عليه السلام) نسبت به برپايى مجالس عزا به
خاطر حسن ذاتى گريه است،زيرا اظهار تاءثر به وسيله گريه از نشانه هاى طبيعى و تعادل
عاطفى آدمى است. اشخاصى كه كمتر گريه مى كنند و نمى توانند بدين وسيله غم ها،و
افسردگى خويش را تخليه كنند و عقده هاى درونى خويش را بگشايند،از روان متعادل و
سلامت جسمى و روحى خوبى برخوردار نيستند. به همين جهت روانشناسان معتقدند:زن ها از
مرده عقده كمترى دارند ،زيرا آنان زودتر مشكلات روحى خويش را به وسيله گريه بيرون
مى ريزند و كمتر آن را در درون خويش پنهان مى دارند و اين امر يكى از رموز سلامت
آنان مى باشد.
(86)
ونيز معتقدند گريه فشارهاى ناشى از عقده هاى انباشته در درون انسان را مى كاهد و
درمان بسيارى از آلام و رنج هاى درونى انسان است. در حقيقت اشك چشم به منزله سوپاپ
اطمينانى است كه در شرايط بحرانى موجب تعادل روح آدمى مى گردد.
به عقيده اينان به خاطر همين حسن ذاتى گريه بود كه يعقوب (عليه السلام) براى دورى
فرزندش سالها اشك از ديدگان جارى ساخت و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در
مرگ فرزندش - ابراهيم
(87)و صحابى جليل القدرش عثمان بن مظعون به سختى گريست
(88)
همچنين به هنگام مرگ جمعى از صحابه و يارانش و در شهادت عمويش حضرت حمزه گريان شد
و بانوان مدينه را جهت گريستن بر حمزه دعوت كرد.
(89)
و به همين دليل بود كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) در رحلت جانگداز رسول خدا (صلى
الله عليه و آله و سلم) شبانه روز مى گريست
(90)و حضرت على بن الحسين (عليه السلام) در شهادت پدر بزرگوارش
ساليان دراز گريان بود.
(91)
ولكن هر چند آثار مثبت گريه در پالايش روح انسان و حتى تكامل آن و ديگر فوايد طبى
آن ،قابل انكار نيست،ولى چنين تحليلى هرگز نمى تواند سر اين همه تاءكيد و سفارش
ائمه اطهار (عليهم السلام) براى گريستن بر امام حسين (عليه السلام) و وعده ثواب هاى
فراوان آن باشد. اين تحليل يك اشتباه بزرگ است،هر كس روايات اسلامى را در اين زمينه
بخواند،مى داند هدف مهم ديگرى در كار بوده است.
2- درك ثواب و رسيدن به شفاعت اهل بيت
(عليهم السلام)
در اين تحليل مردم براى استفاده از ثواب و رسيدن به شفاعت ائمه اطهار (عليهم
السلام) مجالس عزا به پا كرده و بر آنان مى گريند.
ضعف و سستى اين تحليل نيز به خوبى روشن است،زيرا فرض ثواب براى عملى،فرع وجود حكمت
و مصلحت در نفس آن عمل است. تا عملى داراى مصلحت و حكمتى معقول نباشد ثوابى در بر
نخواهد داشت. در اين مبحث ما به دنبال فلسفه عزادارى يعنى محصلحت و حكمت اين عمل
هستيم. طبعا سخن از ثواب كه در رديف معلولات حكم است نه علل آن،در اين مرحله جايى
ندارد.
به علاوه،آياممكن است در طول تاريخ احساسات ميليون ها انسان رافقط به خاطر تحصيل
ثواب تحريك كرد و آنان را گرياند؟ راستى اگر عشقى در كار نباشد و كانون دل،مالا مال
از محبت و شور نباشد،آيا اين وعده مى تواند عواطف و احساسات را بر انگيزد؟!(92)
3- تشكر از امام حسين (عليه السلام)
در اين تحليل امام حسين (عليه السلام) خود را فدا كرد تا گناهان امت بخشوده
شود و امام كفاره گناهان امت باشد. نظير اعتقاد باطلى كه مسيحيان نسبت به حضرت مسيح
(عليه السلام) دارند و مى گويند مسيح (عليه السلام) با نم دادن به صليب باعث پاك
شدن گناهان پيروان خود شد و آنان را رستگار كرد.
معتقدان اين تحليل با تمسك به تعابيرى چون يا نجاة الامة
چنين برداشت كردند كه امام حسين (عليه السلام) نيز با استقبال از شهادت موجب
بخشوده شدن گناهان فاسقان و فاجران امت و در نتيجه سبب نجات آنان شده است. در عوض
امت با فاسقان مجالس عزا از امام تشكر و سپاسگزارى كرده و مستحق رستگارى مى شود.
اين تحليل نيز با هيچ يك از اصول و مبانى مسلم دينى سازگار نيست و موجب شده است عده
اى گمان كنند كه امام حسين (عليه السلام) با شهادت خود و فرزندانش،گناهكاران را در
برابر عذاب الهى بيمه كرده است. به تعبير ديگر:امام (عليه السلام) و يارانش كشته
شدند تا ديگران در انجام هر گناه و جنايتى آزاد باشند و در واقع تكليف الهى از آنان
ساقط گردد.
همين پندار سبب شده است كه عده اى گمان كنند هر كس بر امام حسين (عليه السلام) گريه
كند،هر قدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتى نسبت به ضروريات دين پايبند
نباشد،مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود.
نفوذ اين پندار غلط تا جايى بوده است كه حتى سلاطين جبار و ستمگرى كه حكومتشان بر
پايه هاى ظلم و بى عدالتى استوار بود و دستشان به خون بى گناهان آلوده بوده،در ايام
عزادارى آن حضرت مجالس عزا به پا كنند و يا خود پابرهنه در دستجاب عزادارى به سر و
سينه بزنند،و آن را مايه نجات خود بدانند!
هيچ كس نمى تواند شفاعت را انكار كند،ولى شفاعت حساب و كتاب و شرايطى دارد.
تحليل صحيح در فلسفه عزادارى
در اين قسمت به تحليل صحيح و منطقى در موضوع فلسفه عزادارى در چهار عنوان
اشاره مى شود:
1- حفظ مكتب اهل بيت (عليهم السلام)
به اعتراف دوست و دشمن،مجالس عزاى امام حسين (عليه السلام) عامل فوق العاده
نيرومندى براى بيدارى مردم است و راه و رسمى است كه آن حضرت آن را به پيروان خود
آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.
اهميت بر پايى اين مجالس و رمز تاءكيد ائمه اطهار (عليهم السلام) بر حفظ آن،آنگاه
روشن تر مى شود كه ملاحظه كنيم شيعيان در عصر صدور اين روايات به شدت در انزوا به
سر مى بردند و تحت فشارهاى گوناگون حكومت امويان و عباسيان چنان گرفتار بودند كه
قدرت بر انجام كوچكترين فعاليت و حركت سياسى و اجتماعى نداشتند و چيزى نمانده بود
كه به كلى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسين (عليه السلام) آنان را نجات داد و
در پناه آن،تشكيل و انسجام تازه اى يافتند و به صورت قدرتى چشمگير در صحنه جامعه
اسلامى ظاهر باقى ماندند.
به همين دليل،برپايى اين مجالس در روايات به عنوان احياى امر اهل بيت (عليهم
السلام) تعبير شده است. امام صادق (عليه السلام) در مورد اين گونه مجالس فرمودند:
ان تلك المجالس احبها فاءحيوا اءمرنا اين گونه مجالس
شما را دوست دارم،از اين طريق ما را زنده بداريد!(93)
امام خمينى قدس سره بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى در تعبير جامعى مى فرمايد:
همه ما بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است،اين مراسم سياسى،مراسم
عزادارى ائمه اطهار (عليهم السلام) به ويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت
اباعبدالله الحسين (عليه السلام) است كه حافظ مليت مسلمين به ويژه شيعيان ائمه اثنى
عشر- عليهم صلوات الله و سلم - مى باشد.
(94)
حتى غير مسلمانان هم به اين امر
اعتراف دارند
ژوزف فرانسوى در كتاب اسلام و مسلمانان ضمن اشاره به اندك بودن شمار شيعيان
در قرون اوليه اسلام،به خاطر عدم دست رسى آنان به حكومت ،و ظلم و ستم حاكمان بر
آنان و قتل و غارت اموالشان در تحليل جالبى مى نويسد:
يكى از امامان شيعه،آنان را دستور تقيه داد تا جانشان از گزند بيگانگان محفوظ باشد
و همين امر باعث شد كه شيعيان كم كم قدرت پيدا كنند و اين بار دشمن بهانه اى نيافت
تا به واسطه آن شيعيان را بكشد و اموالشان را غارت نمايد. شيعيان مجالس و محافل
مخفيانه اى را تشكيل دادند و برمصائب حسين (عليه السلام) گريه مى كردند. اين عاطفه
و توجه قلبى در دلهاى شيعيان استحكام يافت و كم كم زياد شد و پيشرفت كردند...
بزرگترين عامل اين پيشرفت بر پا كردن عزادارى حسين (عليه السلام) مى باشد كه ديگران
را به سوى مذهب شيعه دعوت مى كند... هر يك از شيعيان در حقيقت مردم را به سوى مذهب
خود مى خوانند بى آن كه مسلمانان ديگر متوجه بشوند. بلكه خود شيعيان هم شايد به
فايده اى كه در اين كارهايشان وجود دارد متوجه نيستند و گمان مى كنند تنها ثواب
اخروى كسب مى كنند.
(95)
ماربين مورخ آلمانى نيز در كتاب سياست اسلامى مى گويد:
من معتقدم رمز بقا و پيشرفت اسلام و تكامل مسلمانان به سبب شهيد شدن حسين (عليه
السلام) و آن رويدادهاى غم انگيز مى باشد و يقين دارم كه سياست عاقلانه مسلمانان و
اجراى برنامه هاى زندگى ساز آنان به واسطه عزادارى حسين (عليه السلام) بوده است.
(96)