الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام
جلد ششم
( امام على (ع ) و علم و هنر )
مرحوم محمّد دشتى
- ۷ -
سَلُونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدوُنى ، سَلُونى فَاِنَّ عِنْدى عِلْمُ الاْوَّلينَ
وَ الاخِرينَ اَما وَ اللّهِ لَوْ ثُنِىِّ لِىَ الْوَسادَةُ لَحَكَمْتُ
بَيْنَ اَهْلِ الْتَوْرايَةِ بِتَوْراتِهِمْ وَ بَيْنَ اَهْلِ
الاِنجيلِ بِاِنْجيلِهِمْ
وَ بَيْنَ اَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ
وَ بَيْنَ اَهْلِ الْفُرقانِ (الْقُرآنُ) بِفرْقانِهِمْ
حَتّى يَنْهى كُلُّ كَتابٍ مِنْ هذِهِ الْكُتُبُ
وَ يَقُولُ(121)
يا رَبِّ اِنَّ عَلِيّا قَضى بِقَضائِكَ وَ اللّهِ اِنّى لاَعْلَمُ
بِالْقُرْآنِ وَ تَاءويلِهِ مَنْ كُلِّ مُدَّعِ عِلْمِهِ
وَ لَوْلا آيَةٌ فى كِتابِ اللّهِ تَعالى لاَخْبَرْتُكُمْ بِما يَكُونُ
اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.
ثُمَّ قالَ: سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى فَوَالَّذى خَلَقَ
الْحَبِّةَ وَ بَرَاءَ النَّسَمَةَ لَوْ سَاَلُْتمُونى عَنْ آيَةٍ
لاَخْبَرْتُكُمْ بِوَقْتِ نُزُولِها وَ فيمَ نَزَلَتْ
وَ اَنْبَاءتُكُمْ بِناسِخِها مِنْ مَنْسُوخِها وَ خاصِّها مِنْ
عامِّها وَ مُحْكَمِها مِنْ مُتَشابِها وَ مَكّيها مِنْ مَدَنيها وَ
اللّهِ ما مِنْ فِئَةٍ تَضِلُّ اَوْ تَهْدى اِلاّ اَعْرَفُ قائِدِها وَ
سائِقِها وَ ناعِقِها اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.(122)
# # #
((اى مردم هرچه مى خواهيد از من بپرسيد پيش از
آنكه مرا نيابيد كه دانش گذشتگان و آيندگان در نزد من است .
سوگند به خدا اگر امكان داورى برايم حاصل شود، هر آينه حكم مى كنم ميان
اهل تورات با تورات آنها،
و ميان اهل انجيل با انجيلشان
و ميان اهل زبور با زبورشان ،
و ميان اهل قرآن با قرآن آنها،
و حقايق هر يك از اين كتب را براستى آشكار مى سازم ،
به گونه اى كه اگر خداوند آن كتابها را گويا كند و به نطق آورد، اظهار
مى دارند كه :
خدايا على به حكم واقعى داورى نمود.
به خدا سوگند، از تمام مردمى كه ادّعاى علم و دانش در مورد قرآن مى
كنند من به حقايق و تاءويلات آن از همه آنها واقف تر و داناترم ،
اگر آيه اى نبود باز هم من ، از تمام پيش آمدهائى كه تا روز قيامت مى
شوند شما را با خبر مى ساختم .
پس از اين فرمود:
بپرسيد از من پيش از آنكه مرا نيابيد.
سوگند به آن خدائى كه دانه را مى شكافد و مردم را به هستى مى آورد، اگر
يكايك آيات را از من بپرسيد به شما خواهم گفت كه :
چه وقت و براى چه كسى نازل شده و نيز از ناسخ و منسوخ ، خاصّ و عامّ و
محكم و متشابه ، مَكّى و مَدَنى آنها خبر مى دادم .
به خدا سوگند كه فرقه هايى نيست كه تا روز قيامت گمراه شوند، يا هدايت
يابند، مگر آنكه من مى دانم كه رهبر و پيش آهنگان و سوق دهنده و ندا
كننده آنها كه خواهد بود.))
# # #
ج - يكى از دانشمندان مسيحى بر آن حضرت وارد شد
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
(( مَرحبا بر بحيراء اصغر ))
# # #
و پرسيد:
آيا كتاب شمعون صفا نزد شما موجود است ؟
عرض كرد: بلى
و رو به امام على عليه السلام كرد و گفت :
يا اميرالمؤ منين چگونه دانستى ؟
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
يقينا علم همه چيز و علم تفسير معانى در نزد ماست .
سپس بخشى از آن كتاب را خواند.
آن دانشمند چون اين را مشاهده كرد به شرف اسلام مشرّف شد و در صفّين در
ركاب اميرالمؤ منين عليه السلام به شهادت رسيد.(123)
د - از امام محمّد باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود:
آنگاه كه آيه
وَكُلُّ
شيىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ
(124)
((ما علم هر چيزى را در امامى آشكار قرار داده
ايم .))
# # #
نازل گرديد، دو نفر از اهل مجلس برخاستند، گفتند:
يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم آيا منظور از امام مبين تورات
است ؟
فرمود: نه ،
گفتند: يا رسول اللّه انجيل است ؟
فرمود: نه ،
در آن حال اميرالمؤ منين عليه السلام وارد شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
مقصود از امام مبين ، اين على عليه السلام است كه :
اَحْصى اللّه
تَبارَكَ وَ تَعالى فيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْى ءٍ.
# # #
((خداوند متعال دانش هر چيز را در او جمع نمود،
و نگاهداشت .))(125)
# # #
ه - امام على عليه السلام خود فرمود:
اَنَا الَّذى
اَعْلَمُ تَاءْويلَ الْقُرآنِ وَ الْكُتُبِ السّالِفَةِ اَنَا
الْمَرْسُوخُ فى الْعِلْمِ.
# # #
((من به تاءويل قرآن و به كتابهاى ديگر پيشينيان
از همه داناترم و از راسخان علم مى باشم .))(126)
# # #
3 - پاسخ دادن به هرگونه سئوال
يكى ديگر از روش هاى شناسائى درك جوانب
علوم عَلَوى ، توجّه به كلمات وحى گونه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام
است ، كه امام به هر سئوالى پاسخ داد و جز او كسى چنين ادّعائى نكرد، و
هر كس چنين گفت رسوا شد.
الف - خود آن حضرت فرموده است كه :
سَلونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى وَلايَقُولُها بَعْدى اِلاّ مُدَّعِ كَذّابٌ
اَوْ مَجْنُونٌ
(127)
# # #
((بپرسيد از من قبل از اينكه مرا از دست بدهيد،
كسى پس از من سَلونى نمى گويد جز ادّعا كننده دروغ پرداز يا ديوانه
))
# # #
ب - ابن ابى الحديد مى گويد:
امّت اسلامى اجماع نموده اند بر اينكه اَحَدى از ياران پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم و علماء و دانشمندان عالم ، به جز على عليه السلام
((سلونى )) نگفته است .
و اين از ويژگى هاى آن حضرت است كه از آينده خبر مى داد.(128)
ج - و نيز اخطب خوارزمى از سعيد بن مسيّب روايت
كرده است كه گفت :
از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به جز على عليه السلام كسى
نتوانست بگويد: ((سَلُونى ))
و كسانى كه اين ادّعا را كرده اند، بلافاصله ذليل و خوار گرديده و خود
را رسوا ساخته اند.
از جمله آنها ((قتاده ابن دعامه
)) مى باشد.(129)
دميرى ، حكايت كرده است كه چون ((قُتاده
)) وارد كوفه شد مردم به اطرافش گرد آمدند، او
مغرور شد و گفت :
((هرچه مى خواهيد از من بپرسيد.))
در آن اجتماع ((ابوحنيفه ))
نيز حاضر بود گفت از او بپرسيد:
مورچه اى كه در مكالمه سليمان عليه السلام در قرآن مجيد آمده است نَر
بود يا مادّه ؟
از او پرسيدند، او در پاسخ ماند ! (و خجل گشت ).
ابوحنيفه گفت :
مادّه بوده ، بدليل كلام الهى (( قالت نملة
)) چون ؛ فعل مؤ نّث آمده است .(130)
(131)
# # #
د - امام على عليه السلام فرمود:
اَيُّها
النّاسُ، سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : فَلاََنَّ بِطُرُقِ
السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّى بِطُرُقِ الاَْرْضِ
# # #
(( از من بپرسيد پيش از انكه مرا نيابيد، كه من
به راههاى آسمان داناتر از راههاى زمين هستم .))
(132)
# # #
ه - در روايت ديگرى فرمود:
فَاسْئَلُونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى ، فَوَاللّهِ الَّذى نَفْسى بِيَدِهِ لا
تَسْئَلُونَنى مِنْ شى ءٍ فيما بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السّاعَةِ وَ لا
عَنْ فِئَةٍ تَهْدى مَائَةً وَ تَضِلُّ مائَةً اِلاّ اَنْبَاءتُكُمْ
بِناعِقِها وَ قاعِدِها وَ سائِقِها الخ .(133)
# # #
امام على عليه السلام بر منبر مشغول سخنرانى بود، فرمود:
(( هرچه مى خواهيد پيش از آنكه من نباشم بپرسيد،
به خدا سوگند از اين زمان تا قيامت چيزى را از من سئوال نمى كنيد، مگر
شما را از آن خبر مى دهم و نيز از آينده گروهى كه صد نفر را هدايت ، و
صد نفرديگر را گمراه مى كنند، فرياد كننده و جلودار و راننده آنها، و
اينكه ازكجا كوچ مى كنند ؛ و در كجا رحل اقامت مى افكنند، همه را به
شماخبر مى دهم .))
# # #
و - و در روايتى ديگر فرمود:
سَلُونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى عَنْ عِلْمٍ لا يَعْرِفُهُ جِبرئيلٌ وَ لا
ميكائيلٌ،
(فَقالَ رَجُلٌ: يا اَميرُالْمُؤ مِنينَ، ما هذَا الْعِلْمُ الَّذى لا
يَعْلَمُهُ جِبْرَئيلُ وَ لا ميكائيلُ،)
قالَ اِنَّ اللّهَ تَعالى عَلَّمَ نَبِيُّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و
آله و سلم لَيْلَةَ الْمِعْراجِ عُلُوما شَتّىً فَمِنْها عِلْمٌ
اَمَرَهُ اللّهُ بِكِتْمانِهِ وَ عِلْمٌ اَمَرَهُ اللّهُ بِتَبْليغِهِ
وَ عِلْمٌ خَيَّرَهُاللّهُ تَعالى فيهِ.
# # #
((پيش از آنكه مرا نيابيد سئوال كنيد از من از
علمى كه جبرئيل و ميكائيل هم آنرا نمى دانستند.
(مردى برخاست و گفت : يا اميرالمؤ منين عليه السلام آن علم كدام است كه
فرشتگان درگاه ربوبى از آن بى خبرند؟)
امام على عليه السلام فرمود: چون ايزد منّان در شب معراج بسيارى از
علوم و اسرار گوناگون را به پيامبر خود تعليم داد،
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را به كتمان بخشى از آنها و به
تبليغ بخش ديگرى از آن ، فرمان داد و آن حضرت را در اظهار بخش سوّم آن
، مخيّر ساخت .(134)
ز - و نيز فرمود:
سَلُونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى ، فَاِنّى مَيِّتٌ قَريبٌ اَوْ مَقْتُولٌ بَلْ
قَتْلا ما يَنْتَظِرُ اَشْقاها اَنْ يَخْضِبَ هذِهِ بِدَمٍ وَ ضَرَبَ
بِيَدِهِ اِلى لِحْيَتِهِ.
# # #
((بپرسيد از من پيش از آنكه من نباشم ، زيرا
نزديك است كه من بميرم و يا كشته شوم ، چنان كشته شدنى كه شقى ترين
امّت در انتظار آن است و اين از خونم خضاب خواهد شد و به محاسن خود با
دست اشاره كرد)).
# # #
ح - باز فرمود:
سَلُونى
قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى ، فَاِنّى بِطُرُقِ السَّم اواتِ اَخْبَرُ
مِنْكُم بِطُرُقِ الاْرْضِ.(135)
# # #
((بپرسيد از من پيش از آن كه مرا نيابيد، زيرا
من راه هاى زمين را بهتر مى شناسم .))
# # #
مردى به نام ((تميم ابن اسامه ))
برخاست و گفت :
براى من از تعداد موى سرم خبر بده كه چه مقدار است ؟
امام على عليه السلام فرمود:
به خدا سوگند من تعداد آنها را مى دانم و اگر بخواهم از تعداد آنها خبر
دهم ، خبر مى دهم ولى اثبات آن بر تو مشكل است . امّا از حركات و
كردارت خبر مى دهم ، به من گفته شده كه روى هر موى سر تو فرشته اى است
كه تو را لعنت مى كند و به تعداد موهاى سرت شيطانى هست كه تو را فريب
مى دهد ؛ تحريكت مى كند،
نشانه اش اينكه تو در خانه خود بچّه اى فرومايه
(136) را تربيت مى كنى ، كه عاقبت در قتل فرزند پيامبر
خدا صلى الله عليه و آله و سلم حسين عليه السلام شركت جويد و مردم را
براى كشتن آن حضرت تحريص خواهد نمود.
((پس امام على عليه السلام آنچه را كه فرموده
بود بوقوع پيوست ، چون در آن روز (حصين ) در خانه او كودكى شيرخوار
بود، وقتى بزرگ شد، در واقعه كربلا رئيس شُرطه هاى عبيداللّه بن زياد
بود.(137)
))
# # #
4 - خبرها و مباحث شگفتى آور علمى
1 - ستارگان آسمانى
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
لَهذَا
النُّجُومُ الَّتى فِى السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنُ الَّتى
فِى الاَْرْضِ مَرْبُوطَةً كُلُّ مَدينَةٍ اِلى عَمُودٍ مِنْ نُورٍ.(138)
# # #
((اين ستاره هاى آسمانى شهرهايى مانند شهرهاى
روى زمين مى باشند، كه هر شهرى با شهر ديگر به وسيله ستونى از نور
ارتباط دارند.))
# # #
سلطان الواعظين خاطره اى در توضيح اين روايت دارد كه :
من روزى در بصره سوار كشتى شدم و در اطاقى كه داراى سه تخت خواب بود
قرار گرفتم .
اتّفاقا مرد شريف و دانشمندى به نام مسيو ژوئن (از مستشرقين فرانسوى )
با ما هم كوپّه بود،
او با اينكه فرانسوى بود زبان عربى و فارسى را خوب مى دانست ، بدين سبب
با هم ماءنوس شديم و در طول مسافرت با صحبت هاى متنوّع علمى ، دينى ،
سرگرم بوديم .
البتّه من سعى جدّى داشتم كه آن مرد را به حقايق دين مبين اسلام و مذهب
حَقّه جعفرى متوجّه سازم كه بعد از مباحثه اى طولانى ، به فرانسوى گفتم
:
شما ها امروز به اين مباهات مى كنيد كه به وسيله تلسكوپهاى مجهّز و
دوربين هاى قوى از كُرات جوّيّه و موجودات هوائيّه و چگونگى وضع كواكب
و ستارگان ، اطّلاعاتى به دست آوريد، ولى هزار و سيصد سال قبل پيشواى
دوّم مسلمانان حضرت على بن ابيطالب عليه السلام بدون اسباب نجومى و
وجود تلسكوپ و دوربين هاى بزرگ ، از كرات آسمانى طبق هيئت جديد، خبر
داد، آنگاه همين روايت امام على عليه السلام را براى او خواندم .
# # #
مسيوژوئن ، بعد از سكوت و تفكّر، اين خبر را يادداشت نمود و ضمنا خواهش
كرد، نام كتاب هائى را كه اين حديث را ثبت كرده اند به او بگويم و من
مدارك حديث را به او گفتم .
او آنها را ثبت كرد و اضافه نمود كه :
((در لندن و پاريس بزرگترين كتابخانه هاى دنيا
وجود دارد كه حتّى نسحه هاى خطّى هر كتاب در آنجا موجود است ، بعد از
تحقيق اگر معلوم شد كه تاريخ تاءليف اين كتاب ها كه شما آنها را ذكر
نموديد، پيش از پيدايش تلسكوپ ها و دوربين هاى آسمانى است به شما قول
مى دهم و خداى عيسى و محمّد صلى الله عليه و آله و سلم ميان من و شما
گواه باشد كه من مسلمان مى شوم ،
زيرا كه گوينده اين سخن بدون اسباب و ادوات نجومى در هزار سال پيش در
حقيقت چشم دنيايى نداشته و داراى چشم ملكوتى و صاحب قوّه الهيّه بوده
است .
پس در اين صورت دين اسلام با چنين پيشوائى قطعا دين حقّ و آسمانى مى
باشد.))
(139)
# # #
مجلّه مكتب اسلام در شماره 2 سال 6 ص 15 از اطّلاعات نقل مى كند كه :
دانشمندان جهان طبق محاسبات بسيار دقيقى كه به عمل آورده اند به اين
نتيجه رسيده اند كه در عالم هستى 600 مليون ستاره مسكونى وجود دارد.
كه نظر مبارك امام را تاءييد مى كند.
# # #
2 - علم فضا شناسى (ميتورولوژى )
امام على عليه السلام در بررسى ويژگيهاى نظام آفرينش و در اثبات
وجود خدا و روش هاى مربوط به آن ، در بيان آثار آفريدگار جهان ، مباحث
بسيار دقيق و گرانسنگ و وحى گونه اى را در رابطه با علوم مربوط به
((فضا شناسى )) مطرح
فرموده كه براى شناسائى آنها به علم فضا شناسى در دروس زير محتاجيم .
اوّل - فَلَك شناسى ، و شناخت كهكشان ها
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام با توجّه به شگفتى هاى فضا و آسمان
فرمود:
فَرَفَعَهُ
فِى هَواءٍ مُنْفَتِقٍ، وَجَوٍّ مُنْفَهِقٍ، فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ
سَمَاوَاتٍ. جَعَلَ سُفْلاَهُنَّ مَوْجا مَكْفُوفا، وَعُلْيَاهُنَّ
سَقْفا مَحْفُوظا، وَسَمْكا مَرْفُوعا، بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا،
وَلاَ دِسَارٍ يَنْظِمُهَا. ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ،
وَضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ، وَاءَجْرَى فِيهَا سِرَاجا مُسْتَطِيرا،
وَقَمَرا مُنِيرا: فِى فَلَكٍ دَائِرٍ، وَسَقْفٍ سَائِرٍ، وَرَقِيمٍ
مَائِرٍ.(140)
# # #
((امواج تُند كَف هاى برآمده از آب ها را در
هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد.
آسمان پايين را چون موُج مهار شده ، و آسمان هاى بالا را مانند سَقفى
استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد، يا ميخ هايى
كه آنها را استوار كند، آنگاه فضاى آسمان پايين را به وسيله نور
ستارگانِ درخشنده ، زينت بخشيد، و در آن چراغى روشنايى بخش ، و ماهى
درخشان ، به حركت در آورد، كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و
سقفى متحرّك ، و صفحه اى بى قرار، بگردش خود ادامه دهند.))
(141)
# # #
دوم - ستاره شناسى
امام على عليه السلام نسبت به ستارگان و نقش آنها در زيبائى آسمان ها
فرمود:
وَنَظَمَ
بِلاَ تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا، وَلاَحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا
وَوَشَّجَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ اءَزْوَاجِهَا، وَذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ
بِاءَمْرِهِ، وَالصَّاعِدِينَ بِاءَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَةَ
مِعْرَاجِهَا، وَنَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ، فَالْتَحَمَتْ
عُرَى اءَشْرَاجِهَا، وَفَتَقَ بَعْدَ الاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ
اءَبْوَابِهَا، وَاءَقَامَ رَصَدا مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَى
نِقَابِهَا، وَاءَمْسَكَهَا مِنْ اءَنْ تَمُورَ فِى خَرْقِ الْهَوَاءِ
بِاءَيْدِهِ، وَاءَمَرَهَا اءَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لاَِمْرِهِ.
وَجَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَقَمَرَهَا آيَةً
مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا، وَاءَجْرَاهُمَا فِى مَنَاقِلِ
مَجْرَاهُمَا، وَقَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِى مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا،
لُِيمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ بِهِمَا، وَلِيُعْلَمَ
عَدَدُ السِّنِينَ وَالْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا، ثُمَّ عَلَّقَ فِى
جَوِّهَا فَلَكَهَا، وَنَاطَ بِهَا زِينَتَهَا، مِنْ خَفِيَّاتِ
دَرَارِيِّهَا وَمَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا، وَرَمى مُسْتَرِقِى
السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا، وَاءَجْرَاهَا عَلَى اءَذْلاَلِ
تَسْخِيرِهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا، وَمَسِيرِ سَائِرِهَا،
وَهُبُوطِهَا وَصُعُودِهَا، وَنُحُوسِهَا وَسُعُودِهَا.
# # #
((فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسيع
آسمانها رابدون اينكه به چيزى تكيه كند، نظام بخشيد، و شكافهاى آن را
به هم آورد، و هر يك را با آن چه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد، و
دشوارى فرود آمدن و برخاستن را آسان كرد، بر فرشتگانى كه فرمان او را
به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند. در حالى كه آسمان به صورت
دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه هاى آن را برقرار ساخت ، سپس
آنها را از هم جدا نمود و بين آنها فاصله انداخت ، و بر هر راهى و
شكافى از آسمان ، نگهبانى از شهابهاى روشن گماشت ، و با دست قدرت آنها
را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت ، و دستور فرمود تا برابر فرمانش
تسليم باشند. و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى كمرنگ
براى تاريكى شب ها قرار داد، و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت
درآورد، و حركت آن دو را دقيق اندازه گيرى نمود تا در درجات تعيين شده
حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و
آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گيرى زمان ممكن باشد، پس در فضاى هر
آسمان فلك آن را آفريد، و زينتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده
بياراست ، و آنان را كه خواستند اسرار آسمانها را دزدانه در يابند، با
شهاب هاى سوزان تيرباران كرد، و تمامى ستارگان از ثابت و استوار، و
گردنده و بى قرار، فرود آينده و بالارونده ، و نگران كننده و شادى
آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.))(142)
# # #
سوم - شناخت منظومه شمسى
چهارم - شناخت و فراگيرى علم نجوم در بهترين شكل
ممكن
پنجم - هواشناسى
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به پيدايش آب ، هوا، فضا و آسمان
ها فرمود:
وَكَانَ مِنِ
اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ، وَبَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، اءَنْ جَعَلَ
مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاكِمِ الْمُتَقَاصِفِ،
يَبَسا جَامِدا، ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ اءَطْبَاقا، فَفَتَقَهَا سَبْعَ
سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا، فَاسْتَمْسَكَتْ بِاءَمْرِهِ،
وَقَامَتْ عَلَى حَدِّهِ. وَاءَرْسَى اءَرْضا يَحْمِلُهَا الاَْخْضَرُ
الْمُثْعَنْجِرُ، وَالْقَمْقَامُ الْمُسَخَّرُ، قَدْ ذَلَّ لاَِمْرِهِ،
وَاءَذْعَنَ لِهَيْبَتِهِ، وَوَقَفَ الْجَارِى مِنْهُ لِخَشْيَتِهِ.
وَجَبَلَ جَلاَمِيدَهَا، وَنُشُوزَ مُتُونِهَا وَاءَطْوَادِهَا،
فَاءَرْسَاهَا فِى مَرَاسِيهَا، وَاءَلْزَمَهَا قَرَارَاتِهَا،
فَمَضَتْ رُؤُوسُهَا فِى الْهَوَاءِ، وَرَسَتْ اءَصُولُهَا فِى
الْمَاءِ، فَاءَنْهَدَ جِبَالَهَا عَنْ سُهُولِهَا، وَاءَسَاخَ
قَوَاعِدَهَا فِى مُتُونِ اءَقْطَارِهَا وَمَواضِعِ اءَنْصَابِهَا،
فَاءَشْهَقَ قِلاَلَهَا، وَاءَطَالَ اءَنْشَازَهَا، وَجَعَلَهَا
لِلاَْرْضِ عِمَادا، وَاءَرَّزَهَا فِيهَا اءَوْتَادا، فَسَكَنَتْ
عَلَى حَرَكَتِهَا مِنْ اءَنْ تَمِيدَ بِاءَهْلِهَا، اءَوْ تَسِيخَ
بِحِمْلِهَا، اءَوْ تَزُولَ عَنْ مَوَاضِعِهَا.
فَسُبْحَانَ مَنْ اءَمْسَكَهَا بَعْدَ مَوَجَانِ مِيَاهِهَا،
وَاءَجْمَدَهَا بَعْدَ رُطُوبَةِ اءَكْنَافِهَا، فَجَعَلَهَا
لِخَلْقِهِ مِهَادا، وَبَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشا! فَوْقَ بَحْرٍ
لُجِّيٍّ رَاكِدٍ لاَ يَجْرِي ، وَقَائِمٍ لاَ يَسْرِي ، تُكَرْكِرُهُ
الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ، وَتَمْخُضُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ؛(143)
((إِنَّ فى ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَى
)).
# # #
((از نشانه هاى توانايى و عظمت خدا، و شگفتى
ظرافت هاى صنعت او آن است كه از آب درياى موج زننده ، و امواج فراوان
شكننده ، خشكى آفريد، و به طبقاتى تقسيم كرد، سپس طبقه ها را از هم
گشود و هفت آسمان را آفريد، كه به فرمان او برقرار ماندند، و در اندازه
هاى معيّن استوار شدند و زمين را آفريد كه دريايى سبزرنگ و روان آن را
بر دوش مى كشد، زمين در برابر فرمان خدا فروتن ، و در برابر شكوه
پروردگارى تسليم است ، و آب روان از ترس او ايستاد، و سپس صخره ها، تپه
ها، و كوههاى بزرگ را آفريد، آنها را در جايگاه خود ثابت نگاه داشت ، و
در قرارگاهشان استقرار بخشيد، پس كوهها در هوا و ريشه هاى آن در آب
رسوخ كرد، كوهها از جاهاى پست و هموار سر بيرون كشيده و كم كم ارتفاع
يافتند، و ريشه آن در دل زمين ريشه دوانيد، قلّه ها سر به سوى آسمان
برافراشت ، و نوك آنها را طولانى ساخت ، تا تكيه گاه زمين ، و ميخ هاى
نگهدارنده آن باشد، سپس زمين با حركات شديدى كه داشت آرام گرفت ، تا
ساكنان خود را نلرزاند، و آن چه بر پشت زمين است سقوط نكند، يا از جاى
خويش منتقل نگردد پس پاك و منزّه است خدايى كه زمين را در ميان آنهمه
از امواج ناآرام ، نگهداشت ، و پس از رطوبت آن را خشك ساخت ، و آن را
جايگاه زندگى مخلوقات خود گردانيد، و چون بسترى برايشان بگستراند، بر
روى دريايى عظيم و ايستاده اى كه روان نيست و تنها بادهاى تند آن را بر
هم مى زند، و ابرهاى پرباران آن را مى جنباند.))(144)
((و توجّه به اين شگفتى ها درس عبرتى است براى
كسى كه بترسد))(145)
# # #
ششم - جوّشناسى و شناخت پديده هاى جوى
(ميتورولوژى )
و طبيعى است كه كسب اطّلاعات لازم در علوم فضائى ياد شده ، به برخى از
علوم پايه و مقدّماتى نيز تكيه دارند، مانند: رياضى ، فيزيك ، جبر و
مثلثات و...
بدون شناخت و آگاهى از علوم ياد شده چگونه مى شود مباحث عميق امام على
عليه السلام را در خطبه اوّل و غوامض و حكمت هاى درخشنده سخنان حضرت
اميرالمؤ منين عليه السلام را در خطبه 91 و 192 و 83 درك كرد؟
در اينگونه از خطبه ها و مباحث علمى دقيق فضا شناسى ، بدون علوم ياد
شده نمى توانيم بحث و بررسى و نتيجه گيريهاى لازم را داشته باشيم .
اينجاست كه نهج البلاغه عموم دانشمندان جهان علم و دانشگاه هاى فضائى و
كهكشان شناسى جهان را به تدبّر و تحقيق عميقى فرا مى خواند كه :
جهان را آنگونه كه هست بشناسيد،
و جهان علم هنوز هم با طرح دقيق ترين و عالى ترين نظريّه هاى علمى در
برابر اوج خطبه هاى علمى نهج البلاغه اعتراف به عجز مى كنند و قدرت
پرواز بر قله هاى بلند آن را ندارند و مى بينند كه :
در 1400 سال پيش امام على عليه السلام مسائلى را مطرح فرمود كه عقل هاى
ژرف نگر محافل علمى امروز تصوّر آن را نيز نمى توانند داشته باشند.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام تنها به طرح واقعيّت هاى فضائى و يا
كشف قوانين نجومى اكتفا نمى فرمايد، بلكه پس از شناساندن قوانين نجومى
و فلكى دست تمام خوانندگان نهج البلاغه را گرفته و به دامن فلك آفرين
هميشه بيدار متصل مى فرمايد.
هم فضا و فلك را بيان مى كند
و هم فلك آفرين را مى شناساند.
و آنگاه بشريّت جهل زده را به نظم گرائى و عمل به قانون سوق مى دهد.
3 - علم زمين شناسى
مباحث متفاوت و ارزشمندى از نظر علم ((ژئوفيزيك
)) ((زمين شناسى
)) در نهج البلاغه وجود دارد كه بدون فراگيرى آن
نمى شود عظمت و ارزش نهج البلاغه را شناخت .
|