نيم نگاهي به حج

اصغر قائدان

- ۳ -


مناسك حج از ديدگاه مذاهب اسلامى

حج، يعنى زيارت خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن، يكى از فروع دين و واجبات الهى است كه بر مكلف، عاقل، آزاد و مستطيع واجب است آن را انجام دهد. زيارت بيت الله به دو گونه انجام مى شود:

1 ـ حج تمتع يا حجةالاسلام

2 ـ عمره تمتع.

حج بر سه قسم است:

1 ـ حج تمتع

2 ـ حج قران

3 ـ حج افراد

حج تمتع; به اين معناست كه حاجى اعمال عمره را در ماههى حج انجام دهد و بعد از فراغ از عمره، برى حج تمتع احرام ببندد. اين كه آن را حج تمتع مى نامند از اين روست كه حاجى در بين عمره تمتع و حج، از آنچه بر او حرام بوده بهرهمند مى شود.

حج افراد; آن است كه حاجى ابتدا اعمال حج را انجام داده و سپس احرام عمره مفرده مى بندد و اعمال آن را هم بجا مى آورد. حج افراد و عمره مفرده از يكديگر جدا هستند.

حج قران; آن است كه حاجى برى حج و عمره يك احرام ببندد بطورى كه اعمال عمره را در حج داخل كند; يعنى يك نيت برى هر دو كافى است.

برى انجام حج و ورود به حرم امن الهى ، مكه مكرمه، بايد احرام بسته و تلبيه گفت. احرام حج و عمره تمتع بايد در ماههى حج يعنى شوال، ذى قعده و ذى حجه بسته شود.

تمام فقهى مذاهب خمسه معتقدند چنانچه در وقت احرام، آب موجود نباشد غسل ساقط است ولى در مورد تيمم بدل از غسل بين مذاهب اسلامى اختلاف است.

پوشيدن سر برى مرد محرم جايز نيست.

زنى كه احرام بسته جايز نيست تمام يا قسمتى از صورت خود را بوسيله نقاب يا مانند آن كه به صورت مى چسبد بپوشاند.

تمامى مذاهب اسلامى پوشيدن لباس دوخته برى مردان را حرام ولى برى زنان جايز مى دانند. انگشتر بدست كردن برى زينت در حال احرام و نگاه كردن در آئينه بر محرم حرام است و نيز ناخن گرفتن و ازاله مو از بدن به هنگام احرام تا قبل از قربانى جايز نيست.

استعمال بوى خوش به هر شكلى بر محرم حرام است و سرمه كشيدن نيز همين حكم را دارد.

عقد كردن زن بوسيله مرد مُحرم، چه برى خود و چه برى ديگرى ، در حال احرام جايز نيست، (31) همچنين فقها حجامت را در حال ضرورت جايز مى دانند ولى در غير ضرورت اختلاف دارند.

واجب است.(34) طواف كعبه بايد از حجرالاسود شروع و به همانجا ختم شود. هر يك از طواف كه بدين گونه انجام شود را يك شوط گويند كه بايد هفت شوط طواف نمود. هنگام طواف، خانه بايد در سمت چپ واقع شود و حجر اسماعيل را نبايد داخل در طواف كرد. همچنين طواف داخل بيت يا روى ديوار حجر و شاذروان كعبه و آنچه جزو خانه است صحيح نيست.

كه دو ركعت و همانند نماز صبح است بجى آورد.(37) مكان آن نيز بايد به احتياط واجب پشت مقام ابراهيم بجا آورده شود و اگر پشت مقام امكان نداشت در هر يك از دو طرف بخوانند كافى است و در غير اين صورت در هر جى مسجدالحرام بخوانند مانعى ندارد.

پس از انجام نماز طواف بايد به سعى بين صفا و مروه پرداخت كه هفت بار انجام مى شود و از واجبات حج است. بعضى آن را ركن مى دانند(38) و بعضى واجب غير ركنى دانستهاند. سعى بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود.

پس از انجام سعى صفا و مروه كه در بخشى از آن هروله مى كنند بايد تقصير انجام داد. تقصير كوتاه كردن مقدارى از موى سر يا شارب يا ريش و يا چيدن ناخن است كه يكى از واجبات حج به شمار مى رود ولى به اتفاق جميع فقها ركن نيست(40) پس از انجام تقصير، حاجى از احرام خارج مى شود.

از طلوع فجر روز دهم تا طلوع خورشيد باشد.(44) پس از طلوع خورشيد حاجيان در سرزمين منا توقف مى كنند تا به انجام اعمال آن بپردازند. يكى از اعمال واجب در منا رمى جمرههى ثلاثه، قربانى ، حلق و يا تقصير است. در مورد زمان انجام رمى جمره عقبه، ميان مذاهب اسلامى اختلاف است.

انجام اعمال روز عيد، يعنى شبهى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم (ليالى تشريق) را بعضى واجب و بعضى مستحب دانستهاندولى به اتفاق تمامى فقها، حاجيان بايد در روزهى تشريق، جمرات ثلاثه را، رمى كنند. پس از انجام مناسك، حاجى مى تواند روز عيد به مكه برگردد و اعمال واجب مكه را انجام دهد. اين اعمال به فتوى اماميه عبارتند از:

1 ـ طواف

2 ـ نماز طواف

3 ـ سعى

4 ـ طوافنساء

5 ـ نماز طواف نساء.

ساير مذاهب تنها طواف زيارت را لازم مى دانند. در آخرين مرحله بايد به طواف وداع پرداخت و مراسم را به پايان برد.

مسؤوليت حكومت اسلامى درباره حج

مسأله سرپرستى حجاج و اميرالحاج بودن و تعيين كسى كه سرپرستى زائران خانه خدا را به عهده داشته و هماهنگ كننده اعمال و مناسك آنان باشد، يكى از وظايف حكومت اسلامى است كه بنيانگذار آن رسول خدا (ص) بودهاند. در سال نهم هجرت، رسول خدا (ص) ابتدا ابوبكر را به عنوان اميرالحاج مسلمانان و برى ابلاغ سوره برائت اعزام فرمود ولى بلافاصله على (ع) را برى انجام حج و ابلاغ سوره برائت در ميان حجاج بيت الله به جى وى اعزام داشتند.

از اين هنگام به بعد كسى از جانب خلفا و واليان حكومت اسلامى برى پيشوايى مسلمانان در ايام حج به عنوان نماينده رسمى مقام حكومت و رهبرى و خلافت در مراسم حج اعزام مى شد تا هدايت فكرى ، سياسى و معنوى زائران را بر عهده داشته باشد. در دوران خلافت و حكومت على (ع) (در سال37) «عبدالله بن عباس» به مدت سه سال از جانب ايشان سرپرستى حجاج را بر عهده داشت و از طرف ديگر نيز معاويه فرد ديگرى را بنام يزيد بن شجره رهاوى به اين عنوان اعزام داشت.(51)

در اين دوران «قُثم بن عباس» نيز يكسال از جانب على (ع) سرپرستى حجاج را بر عهده گرفت، در دوران خلفى اموى و عباسى گاهى خلفا خود اميرالحاج شده و گاهى كسانى را مأمور اين امر مى ساختند. در حقيقت بايد گفت تلاش برى به دست گرفتن مسئوليت اقامه حج امرى سياسى بود كه نه تنها حكومتها و خلفا نسبت به آن ادّعا داشتهاند بلكه مخالفان حكومتها و خلفا نيز به اين اقدام دست مى زدند; از جمله «ابوالسرايا» در شورش خود عليه حكومت وقت، «ابن افطس» علوى از فرزندان على بن الحسين(ع) را به مكه فرستاد تا ضمن تصرف شهر، برى مردم حج را هم اقامه كند.

در حقيقت بايد گفت حج به عنوان يكى از اركان و واجبات دين، مسؤوليت عظيمى است كه بر دوش حكومت اسلامى قرار گرفته و بر اساس سنت پيامبر(ص) بايد از جانب حكومت اسلامى نمايندهى به عنوان سرپرست حجاج جهت هماهنگى اعمال و مناسك و استفاده از ابعاد سياسى حج اعزام گردد.

فلسفه اعلام برائت از مشركان

«بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَالْمُؤْمِنِينَ ...»(52) «وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمُ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ ...»

در دهم ذى حجه سال نهم هجرت، خداوند متعال با نزول آيات سوره توبه، خشم و انزجار خويش را از كفار و مشركان اعلام داشته و پيامبرش را مأمور ابلاغ اين انزجار فرمود. هنگامى كه آيات سوره توبه يا برائت نازل شد، رسول اكرم(ص) ابتدا برى ابلاغ آن خشم الهى ، ابوبكر بن ابوقحافه را به سوى مكه اعزام داشت ليكن بلا فاصله بدستور خداوند متعال، يكى از اهل بيت خويش يعنى على بن ابى طالب (ع) را مأمور اين امر ساخت و على (ع) مأمور شد تا آن را از ابوبكر گرفته و خود ابلاغ كند; وقتى از رسول (ص) علت اين امر سؤال شد فرمودند:

«انّه لا يؤدى عنّى الاّ رجل من اهل بيتى .»

على (ع) نيز به ندى حق و رسولش لبيك گفته و پيام توحيد يعنى انزجار و برائت از مشركان و كافران شبه جزيره را در سرزمين منا و در عيد قربان يعنى روزى كه به تعبير قرآن «يوم الحج الاكبر» ناميده شد ابلاغ نمود. از اين روى بر اساس كتاب الهى و سنت نبى اكرم ص، اعلام برائت از مشركان يكى از سنتهى مؤكدى است كه بايد در مكان آن يعنى حرم امن الهى و زمان آن يعنى ماه ذى الحجه و در مراسم حج انجام شود.

در آن سرزمين بايد با انجام اين سنتِ رسول (ص) خشم و غضب كفار و مشركان را برانگيخت زيرا خداوند فرموده است: «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارِ.»(55) بايد دشمنان خداوند; يعنى مشركان، كسانى كه به قدرتهى دنيوى و استكبارى جهان متكى بوده و به جى اتكاء به خداوند دست نياز به سوى آنان دراز مى كنند را مورد هراس و وحشت قرار داد (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ.)

خداوند بر مسلمانان واجب كرده است كه نسبت به كفار خشونت و شدت عمل بخرج داده و نسبت به مسلمانان رحيم باشند (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ.)(57) همچنين خداوند آنان را از سازش با دشمنان و كفار برحذر داشته است (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ.)

اعلام برائت از مشركان علاوه بر آن كه يك اهميت و ضرورت دينى است، به حج ارزش و روح و به مسلمانان عزت و شجاعت و برى دشمنان رعب و وحشت و هراس به ارمغان مى آورد.

به فرموده آن زعيم بزرگ اعلان برائت از مشركان با اين وصف، از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است و كدام خانهى سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و بيت الله است كه در آن بتوان به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى است پشت كرد و در تجديد ميثاق «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» بت الههها واربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهمترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر (ص) در «وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمُ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ» را زنده نگه داشت چرا كه سنت پيامبر(ص) و اعلان برائت، كهنه شدنى نيست و مسلمانان بايد فضى گيتى را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند. مسلماً روح و پيام حج چيز ديگرى غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان هم دستورالعمل جهاد با نفس را و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را فرا گيرند.

ابعاد عرفانى و درونى مناسك حج

مناسك حج، ابعاد مختلفى دارد; ابعاد اجتماعى ، عرفانى ، سياسى و ... آنچه برى يك زائر نقش سازندگى و تحول دارد، ابعاد عرفانى حج و اسرار درونى و رازهى عرفانى نهفته در حج است.

يك زائر با انجام صحيح مناسك حج، به مقام و رتبه حجگزار نائل مى آيد و يكى از واجبات الهى خود را به انجام مى رساند ليكن اگر تنها به انجام صورى و ظاهرى مناسك بسنده كند و در پى اسرار درونى و عرفانى آن نباشد، حج او سازنده و تحولآفرين نخواهد بود و تأثيرى در روح و جان او نخواهد گذاشت كه «ما أكثر الضجيج و أقلّ الحجيج.» آرى ابعاد عرفانى حج فراوان بوده و در روايات و احاديث بدان اشاره شده است.

حركت به سوى سرزمين وحى ، برى انجام حج شرائط وآدابى دارد; از جمله اين كه زائر هنگام «عزيمت» بايد دل خويش را از هر مانع و مشغلهى رها سازد و در همه حركات وسكنات خود تسليم فرمان الهى بوده و به او توكل داشته باشد.

با بستن «احرام»، آنچه كه او را از ياد خدا غافل مى سازد واز طاعت الهى باز مى دارد را بر خود حرام كند.

با ذكر «تلبيه» دعوت خداوند را خالصانه اجابت كند.

هنگامى كه به «طواف» مى پردازد گويى همراه فرشتگان بر گرد عرش خدا طواف مى كند. پس بنگرد كه بر كعبه محور بندگى مى چرخد.

با «هروله» بايد از خطاها و هواهى نفس بگريزد و از آنها تبرّى بجويد.

با حركت به سوى «منا» بايد از غفلت و لغزش بيرون آيد.

«عرفات» جى اعتراف است، اعتراف به خطاهى گذشته و نيز جى شناخت است، شناخت خداوند و خويش.

در «مزدلفه» بايد به خداوند تقرب جست و با وحدانيت تجديد عهد نمود.

در صعود به كوههى «مشعر» برى جمعآورى سنگريزهها، بايد روح را به ملكوت الهى پيوند داد و بالا برد، سلاح برگرفت و مسلح بود تا با وساوس شيطانى مبارزه كرد.

در هنگام «قربانى » بايد هواهى نفسانى و حلقوم طمع را بريد.

در «رمى جمرات» بايد شهوات و پستى ها وخودپسندى ها را از خويش راند و وساوس شيطانى را مورد هجوم قرار داد.

در هنگام «حلق» بايد عيبهى نهان و آشكار و زشتى ها و پليدى ها را زدود.

در بازگشت به «حرم» بايد به پناه خداوند داخل شد و به خود آمد و با صاحب بيت تجديد عهد نمود.

با «استلام حجر» با خداوند بيعت كرد.

و با ايستادن بر «صفا» روح و جان و ضمير را تصفيه و در سعى بين صفا و مروه برى رسيدن به خداوند و تقرب به او تلاش نمود. اگر زائرى اين مناسك را با ابعاد درونى آن تطبيق دهد و به آن توجه نمايد حج او يك حج سازنده و نقش آفرين خواهد بود.

دعا و توبه در حج

«أُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(59) «وَتُوبُوا اِلَى اللهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.»

از جايگاهها و اماكن مهم برى نزديك شدن به خدا و دعا و توبه، سرزمين وحى است. در روايات، سفارشات مؤكدى بر «دعا» در كنار كعبه، مسجدالحرام، منا، عرفات و ... و نيز توبه در اين سرزمين شده است و يكى از اسرار حج، نزديكى بندگان در آن نقطه و مكان به خداوند است. حضرت حق، خود در جى جى قرآن بندگان خويش را به ارتباط با خود و دعا فرا خوانده و خود نيز ضامن استجابت آن شده است. رسول گرامى (ص) نيز فرمودهاند: «الدعا مخُّ العبادة» و جن و انس نيز جز برى عبادت خلق نشدهاند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ.»

دعا خواستن است، خواستنِ چيزى از خدا. برى آن كه دعا مقرون به اجابت گردد، شرايط و مقدماتى دارد. چه بسا اگر مقدمات و شرايط مهيا شد، با گفتن چند يا رب، خداوند به بنده خويش لبيك گويد; چنانكه در محضر رسول خدا (ص) يك اعرابى بيابانگرد از عمق وجود، ذكر «يا رب» مى گفت و رسول خدا (ص) به او فرمود: نمى شنوى كه خداوند به تو لبيك مى گويد؟ هر چه مى خواهى از او بگير.

از شرايط دعا كه مى توان برى اجابت آن لازم دانست چنين است:

7 ـ يقين به اجابت (قال رسول الله ص: ادعوا الله و أنتم موتون بالاجابه)

8 ـ دعا همراه با عمل

9 ـ اطاعت اوامر و نواهى خداوند (أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ)(64)

10 ـ انتخاب زمان (روز عرفه، عيد فطر و قربان)

11 ـ انتخاب مكان (زير ناودان طلا، نزد كعبه، كنار چاه زمزم، سرزمين عرفات، كنار مستجار در ركن كعبه، كنار ركن يمانى ، در مسجدالنبى (ص) و روضةالنبى ص.)

و از آداب دعا است:

1 ـ شروع با اسم «الله»

2 ـ صلوات بر پيامبر و آل او 3الحاح و اصرار در دعا

4 ـ اجتماع در دعا

5 ـ ذكر حاجات

6 ـ بلند كردن دست با خضوع

7 ـ بيمناك بودن در دعا

8 ـ درخواست با خضوع و رقت قلب

9 ـ گريه به هنگام دعا.

و اما صحرى عرفات; روز عرفه، مكان و زمانى است كه توبه در آن پذيرفته مى شود ليكن توبه نيز شرايط و آدابى دارد كه بدان اشاره مى شود:

1 ـ گناهى كه برى آن توبه مى شود، از روى جهل و نادانى انجام شده باشد نه با آگاهى و لجاجت; «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَة.»

2 ـ فوراً پشيمان شده و توبه كند; «ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيب.»

3 ـ به گناه اعتراف داشته باشد; «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ.»

4 ـ تصميم جدّى بر ترك آن داشته باشد; «تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.»

5 ـ گذشته را جبران كند; «إِلاَّ الاَذِينَ تَابُوا وَأَصْلِحُوا.»

على (ع) در نهج البلاغه(70) كاملترين توبه و شرايط آن را چنين بيان مى فرمايد:

1 ـ الندم على ما مضى

2 ـ العزم على ترك العود اليه ابدا

3 ـ ان تؤدى الى المخلوقين حقوقهم

4 ـ ان تعمد الى كل فريضة عليك ضيّعتها فتؤدى حقها

5 ـ ان تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذيبه بالاحزان حتى تلصق الجلد بالعظم و ينشأ بينهما لحم جديد

6 ـ ان تذيق الجسم الم الطاعة كما اذقته حلاوة المعصية فعند ذلك تقول استغفر الله.

1 ـ پشيمانى بر گذشته

2 ـ عزم به ترك بازگشت

3 ـ آنكه حقوق مردم را به آنان بپردازى

4 ـ حق هر واجبى را كه ضايع ساختهى ادا سازى

5 ـ گوشتى را كه از حرام روييده است با اندوهها آب كن چندانكه پوست به استخوان چسبيده و ميان آن دو گوشتى تازه رويد

6 ـ درد طاعت را به تن بچشانى چنانكه شيرينى معصيت را و آنگاه بتوانى استغفر الله بگويى .

اهميت مسجدالنبى وزيارت رسول خدا (ص) در مدينه

«... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلَ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ، فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ.»

بعضى از مفسران، شأن نزول اين آيه را، بر اساس رواياتى از رسول خدا (ص) ، مسجدالنبى (ص) دانستهاند و عدهى نيز معتقدند كه در مورد مسجد قبا است كه اولين مسجد در اسلام است. و بعضى نيز شأن نزول آن را مشترك بين هر دو ذكر كردهاند.

مسجدالنبى (ص) از مساجد بسيار با فضيلت و افضل مساجد عالم پس از مسجدالحرام است.

در اين مسجد فضائل و ارزشهى خاصى جمع شده كه آن را پس از مسجدالحرام با اهميتترين مساجد نموده است; از جمله:

1 ـ معمار و سازنده آن شخص رسول خدا (ص) است كه ايشان با دستهى مبارك خود به همراه ياران و صحابه ديوارهى آن را برافراشتند

2 ـ اولين مسجد در مدينه است كه بدست رسول خدا (ص) و صحابه بزرگوارى چون على (ع) ، عمار بن ياسر، مقداد، سلمان و ... بنا شد

3 ـ نمازگاه، محل سكونت و عبادت رسول خدا (ص) بود

4 ـ مهبط جبرئيل امين و جايگاه وحى سرمدى است

5 ـ محل صدور اولين فرمان برى جنگ با مشركان است

6 ـ مكان انعقاد پيمان اخوت ميان مهاجر و انصار است

7 ـ روضةالنبى (ص) و بهترين مكان روى زمين كه به فاصله بين منبر و محراب پيامبر (ص) گفته مى شود در اين مسجد قرار دارد

8 ـ ستونهايى كه سقف آن را استوار ساختهاند هر يك دارى فضيلت و تقدس و سابقهى ويژه در تاريخ اسلام هستند و آيات فراوانى ; از جمله آيات توبه برى پذيرش توبه ابولبابه و ... در كنار اين ستونها نازل شده است

9 ـ محراب و سجدهگاه و منبر رسول خدا (ص) و محل نماز شب آن حضرت در اين مسجد است

10 ـ خانه فاطمه دختر رسول خدا، همسر على (ع) در آن قرار دارد

11 ـ  بالاتر از همه، محل دفن پيكر مطهر و منوّر ختم رسولان ودختر بزرگوار او (احتمالا) در اين مسجد است كه تمامى اين امتيازات، بيانگر اهميت و فضيلت مسجدالنبى (ص) است.