كعبه و جايگاه آن
«إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ
لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى
لِلْعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ
إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً.»
بر اساس روايات تاريخى ، كعبه قبل از آفرينش
آسمانها وزمين، چون حُبابى بر روى آب بود،
اندكاندك قسمتهى ديگر زمين از زير آن گسترده و پهن
شد، «دحو الارض» بدين معناست.
بانى كعبه را حضرت آدم (ع) دانستهاند كه خداوند
مكان آن را كه سكويى مرتفع و سفيد بوده و از آن
نورى چون نور خورشيد و ماه مى درخشيد به حضرت آدم
نشان داد و او مأموريت يافت تا كعبه را برى پرستش
حق بنا سازد. كعبه هنگام طوفان نوح از نظرها پنهان
شد تا اين كه خداوند مكان آن را به حضرت ابراهيم
(ع) كه از شام به همراه هاجر و فرزندش اسماعيل به
اين سرزمين لم يزرع آمده بودند نشانداد و آن
پيامبر الهى و منادى توحيد با كمك فرزندش بهساخت
كعبه پرداخت.
در حقيقت، اين خانه توحيد به دستبهترين بندگان
خداوند; يعنى آدم، ابراهيم و اسماعيلعليهمالسلامـ
ساخته شد تا مورد پرستش موحدان قرار گيرد.
حجرالاسود از كوه ابوقبيس، و از بهشت فرود آمد تا
در گوشهى از اركان كعبه قرار گيرد. ابراهيم (ع) برى
ساختن كعبه بر سنگى از كوه ابوقبيس مى ايستاد كه
به مقام ابراهيم مشهور گرديد. حجرالاسود و مقام
ابراهيم و نيز حجراسماعيل (در كنار كعبه) و چاه
زمزم از نشانههى خداوندى در مسجدالحرام هستند و
همواره مورد توجه زائران بيت الله قرار دارند.
برى كعبه حدود هفتاد نام ثبت شده است كه بعضى
از آنها در قرآن كريم نيز آمده است، از جمله:
1- «بكّه» كه بعضى بكّه را بيت الله يا
مسجدالحرام و مكه را نام شهر دانستهاند
2- «كعبه»
3- «بيت الحرام»
4- «بيت»
5- «مسجدالحرام»
6- «بيت عتيق»
7- «بيت المعمور»
با اين اوصاف كعبه نخستين مكان بر روى زمين است
كه خداوند در كنار آن عبادت شده و نخستين خانهى
است كه قبله اهل توحيد و مكان پرستش خداوند متعال
بوده و حضرت حق جايگاه و اهميت آن را در جى جى
قرآن بيان كرده است. گاهى آن را مكانى «مبارك» و
در جايى «هدايتى برى جهانيان» و در آيهى ديگر،
«مكانى امن» دانسته شده است و لذا از اينجاست كه
به عظمت و جايگاه حساس و والى كعبه پى برده و در
مقابل اين همه اعجاز و عظمت سر تسليم فرود مى
آوريم.
مسجدالحرام و محدوده آن
بر اساس روايتى از جعفر بن محمد الصادق (ع) حضرت
ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلامـ حدّ مسجدالحرام
را تا صفا ومروه قرار داده بودند. از دوران جاهلى
در اطراف كعبه خانههى متعددى ساخته شده بود و
بسيارى از مردم در حريم آن زندگى مى كردند. در
دوران اسلام نيز اين خانهها همچنان پبرجا بود و
مسلمانانى كه از مدينه و ساير سرزمينها برى حج مى
آمدند راهى جز داخل شدن در آن خانهها و ورود به
مسجدالحرام نداشتند;
به عبارت ديگر محدودهى در آن دوران به عنوان
مسجدالحرام وجود نداشت و عمدتاً اين نام بر فضى
خالى اطراف كعبه اطلاق مى شد. پس از رحلت پيامبر(ص)
كه بر جمعيت مسلمانان افزوده شد، انجام مراسم
عبادى حج با مشكلات عمدهى روبرو گرديد لذا خليفه
دوم برى اولين بار به توسعه مسجد پرداخت. وى در
سال هفدهم هجرى خانههى اطراف مسجد را خريده و
تخريب كرد آنگاه ديوارى بر گرد آن كشيد و محدوده
مسجد را مشخص و به وسيله سنگريزه پوشانيد.
در دوران خليفه سوم و سپس بوسيله عبد الله بن
زبير، عبدالملك بن مروان و وليد، منصور عباسى ،
مهدى عباسى و نيز در دوران عثمانى ها به مساحت
مسجدالحرام بطور مرتب افزوده گرديد و تا ابتدى
حكومت آلسعود مساحت آن به بيش از 25 هزار متر مربع
رسيده بود و هم اكنون مساحت آن به بيش از يكصد
هزار متر مربع رسيده است.
حدود مكه و حرم
كسانى كه قصد ورود به مكه معظمه و بيت الله
الحرام را دارند; چه ساكن و چه مسافر، حق داخل شدن
در اين شهر را بدون بستن احرام ندارند. مكانى كه
حاجيان در آن مُحرم مى شوند را «ميقات» گويند. در
اطراف مكه شش ميقات در نقاط مختلف قرار دارد كه هر
يك در مسير حجاج مناطق مختلف اسلامى واقع شدهاند.
اين ميقاتها عبارتند از:
1- مسجد شجره يا ذوحليفه (آبار على ); اين مسجد
در هشت كيلومترى غرب شهر مدينه قرار دارد و ميقات
كسانى است كه از مدينه به مكه مى روند. پيامبر
اكرم (ص) در چهار سفر حج خود، در اين ميقات محرم
شدند.
2- جُحفه; در 156 كيلومترى شمال غربى مكه واقع
شده و ميقات اهل شام و سرزمينهى ديگرى است كه از
اين مسير وارد مكه مى شوند. امروزه كسانى كه از
جده به مكه مى آيند، در اين مكان محرم مى شود.
منطقه غدير خم در نزديكى اين مكان قرار دارد.
3- وادى عقيق; در 94 كيلومترى شمال شرقى مكه
بوده وميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به
مكه مى روند.
4- قرنُ المنازل; در جنوب شرقى مكه و در 94
كيلومترى آن قرار دارد. اين ميقات، مخصوص كسانى
است كه از طائف (جنوب مكه) وارد مى شوند.
5- يَلَمْلَمْ; نام كوهى است از كوههى تهامه كه
در 84 كيلومترى جنوب شرقى مكه واقع است و ميقات
كسانى است كه از يمن (جنوب شبه جزيره) وارد اين
شهر مى شوند.
6- فخّ; سرزمين شهدى واقعه خونين فخ در 6
كيلومترى مكه ششمين ميقات حاجيان است. در اين مكان
در دوره خلفى عباسى ، بسيارى از نوادگان ائمه شيعه
و سادات كه عليه ظلم و جور خلفا دست به قيام زده
بودند به خاك و خون كشيده شدند.
علت تحريم و تعيين حدود حرم
قال رسول الله (ص) : «انّ الله سبحانه حرّم مكة
و لم يحرمها الناس ولا يحل لمن كان يؤمن بالله و
اليوم الآخر ان يسفك بها دماء ولا يعضد بها
شجراً.» در قرآن كريم سوره آل عمران آيه 90 نيز به
مسأله تحريم مكه اشاره شده است; «وَمَنْ دَخَلَهُ
كَانَ آمِناً.»
روايتى در علت تعيين حدودِ حرم و علت تحريم آن
مى گويد:
وقتى آدم و حوا از بهشت فرود آمدند، بر صفا و
مروه نشستند و خداوند اعمال حج را به آنان آموخت،
خيمهى برپا شد كه ستونهى آن از چوب درخت بهشتى به
رنگ قرمز بود و نور آن به كوههى مكه و اطراف مى
تابيد و لذا تا مسافتى كه نور اين ستونها مى رسيد
از هر سمت آن را حرم قرار دادند. حضرت ابراهيم (ع)
بنابر آنچه كه جبرئيل (ع) به او تعليم داده بود،
علايمى را در حد و مرز حرم مكه نصب كرد. منابع
تاريخى و مورخان شش سمت محدوده حرم را بدين گونه
معرفى كردهاند:
1 ـ سمت طائف; از راه عرفات در ميان «نمره» در
عرفات است كه فاصله آن را هيجده مايل و يا بعضى
يازده مايل با مكه دانستهاند.
2 ـ سمت عراق; در يازده كيلومترى
3 ـ جعرانه; در چهارده كيلومتر
4 ـ تنعيم; در شش كيلومترى مكه از راه مدينه
5 ـ حديبيه; در پانزده كيلومترى مكه در سمت جده
6 ـ اضاة لِبْن; در سمت يمن و ده كيلومترى مكه
حج براى همه طبقات
«وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ
رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ
كُلِّ فَجٍّ عَمِيق.»
در اين آيه خداوند حضرت ابراهيم (ع) را مأمور مى
سازد تا همه مردم را بدون استثنا، برى انجام حج
فرا خواند. و آنان نيز بعضى پياده و بعضى سواره بر
مركوبهى نحيف، برى حج خواهند شتافت. «وَللهِ عَلَى
النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ
إِلَيْهِ سَبِيلا» در آيه اول، طبقه ضعيف و نسبتاً
فقير كه بدون وسيله و پياده به حج مى آيند و نيز
طبقه متوسط ـ كه سوار بر مركوبهى لاغر و ضعيف
هستند ـ از كسانى معرفى شدهاند كه ندى ابراهيم را
لبيك مى گويند.
در آيه دوم استطاعت و توان مالى و نيز عقلى از
شرايطى است كه دارنده آن را از «ناس»، يعنى همه
مردم استثنا ساخته و حج را برى آن طبقه واجب مى
نمايد. در حقيقت خداوند، هم طبقه ضعيف و هم طبقه
غنى را برى حج فرا مى خواند ليكن اين طبقه ضعيف
هستند كه پياده و يا سوار بر مركوبهى ناتوان، به
ندى او لبيك مى گويند.
در جى ديگرى خداوند خانه كعبه را برى مردم
(تمامى مردم) قرار داده و آن را «هُدًى
لِلْعَالَمِينَ» معرفى كرده است; يعنى برى «همه
مردم جهان» هدايتگر است. فرمان خداوندى برى انجام
حج شمول و فراگير است برى تمامى طبقات، طواف برگرد
كعبه هيچ اختصاصى به طبقه، گروه و نژاد خاصى
ندارد، مردم سرزمينى از مردمان سرزمين ديگر به اين
امر اولى نيستند و مرزهى طبقاتى ، اقتصادى ،
جغرافيايى در اين امر همگانى نقش ندارد. نژاد،
جنس، رنگ، زبان و ... هيچيك در اين امر مؤثر نيست;
زيرا حج برى همه مردم و همه طبقات است.
حج محل پيامگيرى و پيامرسانى (تبليغات در حج)
اوّلين جرقه پيامرسانى در حج، از سوى خداوند
بارى تعالى و بوسيله ابراهيم (ع) زده شد «وَأَذِّنْ
فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ»(16); «اى
ابراهيم مردم را برى حج فراخوان»، اين پيامى بود
الهى كه در كنار كعبه و از زبان ابراهيم (ع) برى
جهانيان صادر مى شد. در حقيقت اولين پيامرسان در
حج، ابراهيم نبى (ع) بود. او بر كوه ابوقبيس ايستاد
و يا به روايتى بر سنگى ايستاد كه تا قله ابوقبيس
بلند شده و مردم را چنين ندا مى داد: «هَلِمُّوا
اِلَى الْحَجِّ»; «به سوى حج بشتابيد.» كسانى كه
پيام او را گرفتند;
چه از همان دوران و چه در عصر حاضر، به ندى
خداوندى لبيك گفته و سواره و پياده به سوى آن
شتافته و خواهند شتافت. رسول خدا (ص) برى دومين
بار; يعنى پس از ابراهيم (ع) بر دامنه كوه صفا
ايستاد و رسالت خويش را به مردم مكه ابلاغ فرمود.
آن حضرت ابتدا يكى از شرايط رسول و پيغامبر
(پيامآور) يعنى امانت دارى و صداقت را برى مخاطبان
خود عنوان ساخته و از آنان برى صداقت خويش شهادت و
اقرار گرفت، وقتى همگى بالاتفاق صداقت او را تأييد
كردند، به ابلاغ رسالت و پيام الهى خويش پرداخت و
مردم را از عذاب الهى بيم داد.
رسول خدا (ص) در آخرين حج خويش در مسير تلاقى
حجاج كشورهى مختلف; يعنى جحفه، تمامى زائران بيت
الله را متوقف ساخت و پيام خداوند را كه بدان
مأمور شده بود، ابلاغ فرمود. اگر او در اين هنگام
نسبت به آنچه كه خداوند از او خواسته و پيامى كه
بايد از طرف او به مردم مى رسانيد مسامحه و كوتاهى
مى كرد «فَمَا بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ» رسالت و
وظيفه خود را به انجام نمى رسانيد.
پس از رسول خدا (ص) در دورانهى متفاوت، از مراسم
حج بعنوان يكى از بهترين مراكز پيامگيرى و
پيامرسانى استفاده مى كردند. بسيارى از ائمه، خلفا
و حكام و بزرگان، در اين مكان و در اين مراسم
عبادى ـ سياسى با مردم نقاط مختلف ارتباط برقرار
مى ساختند. در اين مراسم عظيم الهى ، ملتهى مختلف،
از اماكن دور و نزديك با زبانها و نژادهى مختلف;
سياه، سپيد، زرد، سرخ و با فرهنگهى متفاوت، همصدا،
خداوند را مى خوانند و در كنار يكديگر، با برقرارى
ارتباطى معنوى و روحى به شناخت كاملترى از امت
اسلامى دست مى يابند.
اين مكان و اين زمان بهترين جايگاه ارتباط،
پيامگيرى ، پيامرسانى و تبليغات است. بايد گفت يكى
از اسرار حج و اهداف عالى آن، آشنايى بيشتر و
عميقتر مردم با مسائل و اخبار امت اسلامى وانتقال
آن به يكديگر است.
حج محل تلاقى دردها و رنجها، خوشيها و شاديهى
امت واحده است.
حج محل بيزارى و برائت از مشركان و تبليغ به
نفع مظلومان و ستمديدگان جهان است.
حج محل رسانيدن پيام دردهى مسلمانان فلسطين،
لبنان، بوسنى و هرزگوين و ... است و در حقيقت هيچ
نقطهى از جهان همانند سرزمين وحى نمى تواند برى
تبليغ بطور كامل امن باشد و جايى امنتر از اين
مكان برى تحقق اين امر نبوده ونخواهد بود.
حج زنده نگاه داشتن آثار رسول خدا ص
جى جى سرزمين وحى نشان و بويى از رسول خدا (ص)
دارد. از غار «حرا» و اعتكافهى آن حضرت گرفته تا
«كوه ثور»، از كوه «ابوقبيس» گرفته تا كوه «صفا و
مروه»، از «عرفات» گرفته تا «مشعر و منا»، از طواف
پيرامون «كعبه» گرفته تا سعى بين «صفا و مروه»،
همه و همه پر از خاطراتى شيرين و دلپذير از حضور
آن ستاره درخشان شبه جزيره و آن امين وحى است.
در هر نقطه اين سرزمين بايد با چشم دل، جى پى
رسول خد(ص) را ديد، هر يك از تپهها و كوههى داخل
حرم، از رسول خدا (ص) آثار و نشانى دارند، كوه
«صفا» در كنار كعبه شاهد ابلاغ رسالت پيامبر (ص)
بود و در دامنه آن اولين دارالتبليغ اسلامى ; يعنى
خانه ارقم بن ابى ارقم، روزى مكان عبادت پيامبر (ص)
بوده است.
كوه «نور» شاهد گامهى استوار خديجه بود كه چهل
شب با انبانى از غذا نزد شويش مى رفت و در كنار او
به تهجد وعبادت مى پرداخت. كوه نور و غار حرا
يادآور حادثهى بس بزرگ و مهبط جبرئيل امين و مكان
ارتباط خدا با رسول (ص) است. «مساجد و خانههى مكه»
هر يك يادآور حضور و عبادت نبى اكرم (ص) است.
«مسجد عقبه» در منا محل انعقاد اوّلين پيمان در
اسلام.
«مسجد جن» يادآور نزول آيات سوره جن بر رسول
خد(ص) .
«مسجد ابوبكر» مكان هجرت نور.
«خانه خديجه» محل زندگى پيامبر (ص) و مولد
فاطمهسـ .
«خانه آمنه» زادگاه او، همه و همه كولهبارى از
آثار ونشانههى رسول خدا (ص) را پس از قرنها بر دوش
مى كشند.
حج اسرار فراوانى دارد و يكى از آنها زنده نگاه
داشتن ياد بنيانگذار مكتب توحيدى اسلام يعنى رسول
گرامى (ص) است.
بايد به ياد تلبيه او در «حديبيه» و زير درخت
سمره (محل بيعت رضوان) تلبيه گفت و به عشق او به
طواف حق پرداخت و علاوه بر شكر گزارى به درگاه
ربوبى ، زحمات طاقتفرسى رسول (ص) را نيز پاس داشت.
در يك كلام مكه معظمه و مشاهد مشرفه سرزمين وحى
، آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت
پيامبر (ص) است. جى جى اين سرزمين محل نزول و اجلال
انبيى بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنجها و
مصيبتهى چندين سالهى است كه رسول خدا (ص) در راه
اسلام و بشريت متحمل شدهاند و حضور در اين مشاهد
مشرفه و اماكن مقدسه و توجه به شرايط سخت و
طاقتفرسى بعثت پيامبر (ص) ، ما را به مسؤوليت و حفظ
دستاوردهى اين نهضت و رسالت الهى بيشتر آشنا مى
كند، كه واقعاً رسول اكرم (ص) و ائمه هدى در چه
شرايط دشوارى برى دين حق و امحى باطل استقامت و
ايستادگى نمودهاند
و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهى ابولهبها و
ابوجهلها و ابوسفيانها نهراسيدند به رغم شديدترين
محاصرههى اقتصادى در شعب ابوطالب به راه خود ادامه
دادند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرتها
ومرارتها در سير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور
در جنگهى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران
توطئه و كارشكنى ، به هدايت و رشد همت گماشتهاند
كه دل صخرهها و سنگها وبيابانها و كوهها و كوچه و
بازارهى مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام رسالت
ايشان، كه اگر آنها به زبان و سخن مى آمدند و از
راز و رمز تحقق «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» پرده
برمى داشتند، زائران بيت الله الحرام درمى يافتند
كه رسول خد(ص) برى هدايت ما و نجات مسلمانان در
دنيا و آخرت چه كشيده است و مسؤوليت پيروان او
چقدر سنگين است.
حج و عمره هاى رسول خدا ص
رسول اكرم (ص) از زمان هجرت به يثرب يا
مدينةالنبى تا هنگام مرگ تنها موفق به انجام سه
عمره و يك حج تمتع گرديدند; زيرا مكه اين سرزمين
امن الهى تا هنگام فتح، در سلطه مشركان قرار داشت
و آنان اجازه انجام حج را به مسلمانان و نيز رسول
خدا (ص) نمى دادند مگر با شرايط خاص.
اوّلين عمره پيامبر (ص) در سال هفتم هجرى ، در
ماه ذى القعده صورت گرفت. اين عمره پس از انعقاد
صلح حديبيه بود; چرا كه در سال قبل رسول خدا (ص)
همراه با تعدادى از صحابه و بدون داشتن سلاح برى
انجام حج عازم مكه شدند ودر محلى كه اكنون مسجد
شجره بنا گرديده در كنار درختى به نام سمره احرام
بستند ولى مشركان اجازه انجام حج ندادند ومسلمانان
نيز پيمان معروف «بيعت رضوان» را در كنار آن درخت
با رسول خدا (ص) بستند. در اين هنگام نمايندگان
كفار مكه برى انعقاد صلحى در همان مكان نزد پيامبر
(ص) آمدند و صلح معروف حديبيه بسته شد.
بر اساس مفاد قرارداد صلح، پيامبر (ص) در آن سال
اجازه حجگزارى نيافت و انجام آن به سال بعد موكول
شد. لذا رسول خدا (ص) قربانى ، و حلق فرمودند و
بازگشتند. در سال بعد در مسجد شجره يا حديبيه محرم
شدند و عمرهى بجا آوردند، اين عمره به «عمره
ناشده» معروف گشت. دومين عمره رسول خدا (ص) در سال
هشتم هجرى انجام شد كه آن حضرت در جحفه محرم شدند،
اين عمره را «عمرةالقضاء» گويند. سومين عمره
پيامبر (ص) سال نهم هجرت انجام شد و آن حضرت در
جعرانه و هنگامى كه از طائف پس از غزوه حنين بازمى
گشتند محرم شدند.
اولين و آخرين حج تمتع رسول خدا (ص) كه از مدينه
انجام شد «حجةالوداع» بود كه در سال دهم هجرى در
شجره محرم شدند و آخرين حج خويش را برگزار نمود.
حجةالوداع
سال دهم هجرى بود كه پيامبر (ص) بار سفر بربست
تا راهى مكه و بيت الله شود، به همان ديارى كه
سيزده سال در آن به ابلاغ دعوت توحيدى مشغول بود.
آمد كه آخرين حج الهى خود را به انجام رساند; لذا
در ذى القعده همان سال هدف خود را به مسلمانان
اعلان كرد و رهسپار مكه شد. رسول خدا در «مسجد
شجره» يا «ابيار على » محرم شده و روز چهارم ذى
الحجه داخل حرم شدند. پس از انجام مناسك به سوى
عرفات رفته و در مسجد نمره خطبهى طولانى ايراد
فرمودند كه متن آن در كتب معتبر ثبت شده است.
در اين خطبه، رسول خدا (ص) به حفظ برادرى
مسلمانان، احترام به حقوق و حفظ جان و مال يكديگر،
پرهيز از وساوس شيطانى ، حرمت ربا، حفظ حقوق
خانواده، احترام به شخصيت و حقوق زن، زدودن
زنگارهى جاهلى از دامان جامعه اسلامى و ابطال
سنتهى غلط دوران جاهليت و مردود شمردن تمام
خونهايى كه در دوران جاهليت ريخته شده و نيز رعايت
حقوق اهل بيت خويش سفارش فرمودند.(18)
آنگاه هنگام بازگشت از حجةالوداع، در مكانى
نزديك جحفه; يعنى راهى كه به سوى غدير خم رفته و
محل تلاقى راهها و مسير حجاج سرزمينهى مختلف مصر،
عراق و مدينه بود توقف فرمودند. توقف آن حضرت در
اين مكان بخاطر نزول اين آيات بود: «يَا أَيُّهَا
الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ
رَبِّكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ
رَسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ.»(19)و
حسّان بن ثابت از رسول خدا (ص) اجازه خواست و
اشعارى سرود:
و ناداهم يوم الغدير نبيّهم بِخُمّ فاسمع
بالرسول منادي
و قال من كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال
من والاه و عاد من عاداه
كعبه محور آزادى و مطاف آزاديخواهان
«جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ
الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ.»
«كعبه»; اولين و قديمى ترين معبد مردمى و
عبادتگاه توده انسانها بر روى زمين است كه خداوند
آنرا «بيت عتيق» يعنى رها شده از بندگى و تملك
اشخاص ناميده است. كعبه محل قيام، عبادت، محور
مقاومت، پايدارى و مركز ايستادگى توده انسانها برى
امتثال دستور حق و ستيز با باطل است. از آنجا كه
كعبه از مالكيت انسانها آزاد و رهاست لذا بايد
مطاف آزاديخواهان باشد، مطاف كسانى باشد كه جز
خداوند طوع انقياد كسى را بر گردن نمى نهند
خود را از قدرتهى ظاهرى ودنيوى و نيز تمايلات
فردى و نفسانى رها ساخته و در كمال آزادى به پرستش
خدى يكتا و طواف بر حول محور رها شده از اسارت
بندگان مى پردازند. كعبه در قرآن كريم به عنوان
بيت عتيق و به عنوان خانهى كه تحت تملك و سلطه
احدى نبوده و در گستره تاريخ از تطاول طاغوتيان
مصون مانده و از اختصاص به شخص يا گروه يا قوم و
نژاد و دولت و حكومت آزاد بوده و هست و خواهد بود
بدينگونه معرفى شده است تا بندگان حق، آزادانه بر
گرد آن طواف كنند: «وَلِيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ
الْعَتِيقِ.»