15. کوشش براي يافتن دوستان جديد
به راستي سفر پربرکت حج،
فرصت بسيار مغتنمي است که انسان دوستان جديدي
به دست آورد؛ دوستاني که از اخلاق و دين و
کرامت و دانش و قدرت آنان براي رشد و کمال و
خير دنيا و آخرت خود استفاده کند؛ دوستاني که
در حوادث و پيشآمدها او را ياري دهند و هريک
الگو و سرمشقي نيکو براي زندگي او شوند.
دوستيابي، آن هم چنان
دوستان مفيدي، در تعاليم آسماني اسلام سفارش
شده است و آيات و روايات چندي در اين زمينه به
تشويق پرداختهاند و يکي از عذابهاي سخت
قيامت را براي اهل معصيت، نداشتن دوست و نبود
رفيق و همدم برشمردهاند:
(وَما أَضَلَّنا إِلاَّ
الْمُجْرِمُونَ * فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ *
وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ)؛ (1)
«در دنيا که بوديم جز
مجرمان حرفهاي، ما را به ضلالت و گمراهي [و
دور شدن از خدا و صراط مستقيم] نکشاندند، [در
اين روز هولناک] براي ما شفاعت کننده و دوستي وجود
ندارد که از ما حمايت کند و ما را از عذاب
دوزخ نجات دهد».
از مفهوم آية شريفه
استفاده ميشود که دوست مناسب، رفيق موافق،
مصاحب با کرامت و همنشين دلسوز، عامل نجات و
رهايي انسان از خزي دنيا و عذاب آخرت است.
زائر بايد در ميان
همسفرانش با صبر و حوصله به يافتن دوستان مفيد
و رفيقان نيک سيرت و مصاحبان با کرامت اقدام
نمايد؛ چرا که اميرمؤمنان
(عليه السلام) دربارة دوست خوب و دشمن، نظري جالب
دارد؛ آن حضرت ميفرمايد:
وليس کثيراً ألف خلّ وصاحب
وإنّ عــدواً واحــداً لـکـثــير2
«هزار يار موافق و دوست
مناسب زياد نيست؛ ولي يک دشمن براي انسان
بسيار است».
امام رضا
(عليه السلام) ميفرمايد:
کسي که برادري در راه خدا
و به خاطر خدا به دست آورد، خانهاي در بهشت
به دست آورده است. (3)
16. انس با ديگران
برخي از مردم انزوا و جدا
زيستن از ديگران را دوست دارند، در مساجد، در
مجالس، در ميهمانيها و در ميان جمعيت شرکت
نميکنند؛ مکتب آنان، عزلت و گوشهگيري و
تنهايي است؛ از اين رو از جريانات و آنچه بر
ديگران ميگذرد، بيخبر و غافل هستند، آنان با
تنها زيستن، از بسياري کارهاي خير، برنامههاي
مثبت و پاداشهاي الهي محروم ميشوند، که کار
اين افراد برخلاف خواستة دين و اولياي الهي
است. انسان بايد به دنبال دوستيابي و ياري
رساندن به آنان کوشا، و با شرکت در کارهاي
خيرشان انس و الفت خود را ثابت نمايد. تنها
زيستن، کار افراد بيمهر و عاطفه و خالي از
محبت و مهرباني است.
سفر حج، سفر بسيار مهمي
است و زائر نبايد در اين سفر از همسفران
کنارهگيري کند و تنها بنشيند و تنها به زيارت
و انجام مناسک مبادرت ورزد.
زائر با انس و الفت گرفتن
با همسفران به ارزشهاي ديگران آگاه ميشود، و
اگر خود، فاقد آن ارزشهاست، آنها را در فرصت
عظيم سفر حج در خود تجلّي ميدهد؛ زائر با
الفت و مؤانست با ديگران به عيوب خود واقف
ميشود و درصدد برطرف کردن آن برميآيد.
دربارة انس گرفتن و الفت
با ديگران، روايات بسيار مهمي از اهلبيت عصمت
و طهارت (عليهم
السلام) نقل شده است؛ از جمله رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) فرموده:
«المؤمنُ آلِفٌ مألوفٌ»؛
(4)
«مؤمن انس ميگيرد، و
ديگران [به آساني« با او انس برقرار ميکنند].
با دقت در روايت فوق
درمييابيم که آن حضرت، انس گرفتن و الفت
برقرار کردن را، از ويژگيهاي مؤمن ميداند.
در جايي ديگر پيامبر
(صلّي الله عليه وآله) فرموده:
فرداي قيامت نزديکترين
شما به من، کسي است که خوشخوتر و به مردم
نزديکتر باشد. (5)
اميرمؤمنان علي
(عليه السلام) نيز ميفرمايد:
«طُوبَيلِمَنْ يَأْلَفُ
النَّاسَوَيَأْلَفُونَهُعَلَيطَاعَةِ
اللهِ»؛ (6)
«خوش به حال آن که در راه
طاعت و عبادت خدا، با مردم انس گيرد و مردم
نيز با او الفت برقرار کنند».
با توجه به کلام
اميرمؤمنان (عليه
السلام) اين انس و الفت بايد انس و
الفتي مثبت باشد؛ انس و الفتي که برمحور طاعت
حق و عبادت باشد. بنابراين الفت با کساني که
انسان را به سوي معصيت سوق دهند و از او مجرم
و خطاکار بسازند، ممنوع و کاري نامشروع و سبب
خرابي دنيا و آخرت انسان ميشود.
17. استفاده از تجارب ديگران
زائر خانة خدا بايد بداند
که اهل کاروان را افراد و اشخاصي با پيشههاي
گوناگون تشکيل ميدهند و هرکدام نسبت به عمر و
شغلشان داراي تجارب گوناگون هستند و در آنان،
مجموعهاي از دانشها و هنرها جمع است. اين
سفر، فرصت بسيار مغتنمي است که از تجارب
همسفران ميتواند براي رشد روحي، تعالي رواني
و تکميل ادب خود استفاده کند.
در شعري که منسوب به حضرت
علي (عليه السلام) است، براي «سفر» پنج فايده برشمرده شده
است:
«از وطن خود براي به دست
آوردن برتريها و ارزشها، دوري گزينيد و
مسافرت کنيد؛ چرا که در سفر، پنج فايده نصيب
شما ميشود:
برطرف شدن غم و غصه، کسب
معيشت، اندوختن دانش، آراسته شدن به آداب
مثبت، و به دست آوردن همنشين بزرگوار». (7)
18. بهرهگيري از يافتههاي اهل خرد
زائر در اين سفر معنوي،
توفيق ديدار عاقلان و خردمنداني را مييابد که
از عقل پخته و خرد تجربي برخوردارند؛ چه در کاروان
و چه در مجالس و محافل علمي که در مدينه و مکه
تشکيل ميشود.
گاهي در ميان عاقلان و
خردمندان، کساني يافت ميشوند که عمر خود را
با تحصيل، مطالعه و سفرهاي گوناگون علمي سپري
کرده و به يافتههاي جديد و پرقيمتي دست
يافتهاند و چه بسا زائر با بهره جستن از آن
يافتهها، پس از بازگشت به وطن، منشأ تحولي
عظيم و فوقالعاده در کشور و ملّت گردد. پس،
از دست دادن فرصتها بسيار ناپسند است و انسان
عاقل نبايد با دست خالي به وطن بازگردد!
زائر اگر عقل خود را با
عقول پخته و خردهاي تجربه ديده گره بزند، عقلش
رشد پيدا ميکند و از اندوختههاي پرقيمت
ديگران بهرهمند ميشود، و به فرمودة
اميرمؤمنان (عليه
السلام) عقل تجربي پيدا ميکند:
«الْعَقْلُ عَقْلَانِ
عَقْلُ الطَّبْعِ وَعَقْلُ التَّجْرِبَةِ
وَكِلَاهُمَا يُؤَدِّي إِلَي الْمَنْفَعَة»؛
(8)
«عقل دو گونه است، عقل
ذاتي و طبيعي و عقل تجربي و هر دوي آنها
سودمندند».
و در روايت ديگري
ميفرمايد:
«الْعَاقِلُ مَنْ
وَعَظَتْهُ التَّجَارِب»؛ (9)
«عاقل و خردمند، کسي است
که تجربهها، او را پند آموزد».
19. دوري از فرومايگان
در بين خانواده و اقوام و
خويشان و نيز در جامعه، گاهي افرادي هستند که
متأسفانه فرومايه و پستاند و براي نجات خود
از اين حالت شيطاني، اقدامي نميکنند؛ نه از
تجربههاي با ارزش ديگران استفاده ميکنند و
نه در مجالس وعظ و نصيحت حاضر ميشوند و نه با
خردمندان و عالمان همنشين ميگردند.
گاهي چنين افرادي در سفر
حج همسفر انسان ميشوند. زائر بايد از رفت و
آمد و همنشيني با آنان پرهيز کند تا از زيان و
شرّ آنان، در امان بماند. اگر با يکي از آنان
هم اتاق شود و جابه جايي براي کاروان
امکانپذير نباشد، با حوصله و متانت، حلم و
بردباري صبر کند تا اين سفر به پايان برسد. از
حضرت رضا (عليه
السلام) دربارة نشانة فرومايگي
پرسيدند، حضرت در پاسخ فرمود:
«مَنْ كَانَ لَهُ شَيْءٌ
يُلْهِيهِ عَنِ اللَّهِ»؛ (10)
«کسي که چيزي داشته باشد و
آن چيز او را از ياد خدا بازدارد».
غفلت از ياد حق و دوري از
بندگي و اطاعت خدا، از نشانههاي افراد
فرومايه است؛ اهلبيت
(عليهم السلام)
مردم را از دوستي، معاشرت و نشست و
برخاست با فرومايگان نهي کردهاند.
اميرمؤمنان
(عليه السلام) ميفرمايد:
«احْذَرُوا السَّفِلَةَ
فَإِنَّ السَّفِلَةَ مَنْ لَا يَخَافُ اللَّهَ
عَزَّوَجَلَّ وَفِيهِمْ قَتَلَةُ
الْأَنْبِيَاءِ وَفِيهِمْ أَعْدَاؤُنَا»؛
(11)
«از مردم فرومايه بپرهيزيد
و از معاشرت با آنان دوري کنيد؛ زيرا فرومايه
از خدا بيم ندارد. قاتلان پيامبران و دشمنان
ما از اين گروهاند».
شيخ صدوق، اين شخصيت بزرگ
و روايتشناس، در کتاب پرقيمت من لايحضره
الفقيه مينويسد:
دربارة معناي فرومايه،
اخبار گوناگوني آمده است:
در بعضي از روايات،
فرومايه به کسي اطلاق شده که طنبور12
مينوازد؛ در برخي ديگر، آمده که فرومايه کسي
است که اگر به او خوبي کني، خوشحال نميشود و
اگر بدي کني، ناراحت نميگردد، و نيز به کسي
اطلاق شده که به ناحق و بدون شايستگي، ادعاي
امامت و پيشوايي کند. و در روايتي از امام
صادق (عليه السلام) به کسي گفته شده که شراب مينوشد...
همة اينها، اوصاف شخص فرومايه است، و هرکس يکي
يا همة آنها را داشته باشد، بايد از رفاقت و
همنشيني با او دوري گزيد.
20. مشورت با ديگران
خودکامگي در تصميم،
استبداد رأي و نظر، و خود را در همة امور دانا
و متخصص دانستن، کاري است که انسان را دچار
زيانهاي سنگين و عواقب سوء و گاهي خسارتهاي
جبرانناپذير ميکند.
مشورت با ديگران به ويژه
با اهل تجربه و خردمندان و نظرخواهي از
انديشمندان، کاري پسنديده و عملي مورد رضايت
حق است.
مشورت با ديگران از چنان
ارزش و اعتباري برخوردار است که خداي مهربان
در قرآن به پيامبرش فرمان ميدهد تا در کارها
با مردم روشن ضمير و اهل تجربه مشورت کند؛ با
اين که ميداند پيامبر
(صلّي الله عليه
وآله) عاقلترين انسانهاست. (13)
ارزش مشورت به اندازهاي
است که از صد و چهارده سورة قرآن، يکي از آنها
شورا (مشورت) نامگذاري شده و در آن سوره،
ويژگيهاي اهل ايمان را به اين صورت بازگو
ميکند:
توکل و اعتماد برخدا،
اجتناب و دوري از گناهان کبيره و زشتکاري،
عفو و گذشت به هنگام خشم، اطاعت از خدا و
اجابت دعوت حق، به پا داشتن نماز، مشورت در کارها، انفاق در
راه خدا از آنچه روزي آنان شده، ياري خواستن
از مؤمنان و همکيشان، هنگامي که در معرض ظلم
و ستم واقع ميشوند، اجتناب از ياري خواستن از
بيگانگان و...
اميرمؤمنان
(عليه السلام) ميفرمايد:
هنگامي که پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مرا براي تبليغ اسلام به يمن فرستاد، به من فرمود:
«يَا عَلِيُّ مَا حَارَ
مَنِ اسْتَخَارَ وَلَا نَدِمَ مَنِ
اسْتَشَار»؛ (14)
«اي علي! کسي که از خدا
درخواست خير و خوبي کرد، سرگردان نشد و کسي که
با ديگران در کارهايش به مشورت نشست، پشيمان
نگشت».
زائر، بهويژه کسي که سفر
اول اوست، بايد با اهل خرد و آناني که در اين
سفر چند پيراهن بيش از او پاره کردهاند،
دربارة صرف عمر گرانبهايش و رفت و آمدش به
حرمهاي مدينه و مکه و دربارة بهرهبرداري بيش
از پيش مشورت کند، تا به عبادتي کامل و زيارتي
جامع و مناسکي قابل قبول دست يابد؛ چرا که
ممکن است اين سفر، اولين و آخرين سفر حجّش
باشد و ديگر بار، هرگز اتفاق نيفتد!
اما همانگونه که اشاره
شد، با خردمندان و دلسوزان بايد مشورت کرد؛ نه با همه
کس! مشورت با برخي، انسان را دچار زيان و
محروميت از فيوضات الهي ميکند.
رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) به اميرمؤمنان (عليه السلام) ميفرمود:
«لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً
فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ
وَلَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ
يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَلَا تُشَاوِرْ
حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ
شَرَّهَا»؛ (15)
«با ترسو مشورت مکن؛ زيرا
او راه حل مشکلات را برتو تنگ ميکند، با بخيل
مشورت نداشته باش؛ زيرا تو را از هدف مثبتت
بازميدارد، با حريص به مشورت منشين؛ زيرا او
طمع و آز را در نظرت نيکو جلوه ميدهد».
حضرت صادق
(عليه السلام) ميفرمايد:
«شَاوِرْ
فِيأَمْرِكَالَّذِينَ يَخْشَوْنَاللَّهَ
عَزَّ وَجَلَّ»؛ (16)
«در کارهاي خود با کساني مشورت کن که از عظمت خداي عزوجل در هراساند».
21. گفتوگوهاي سازنده
زائر در طول سفر به دور از
غوغاي زندگي و امور خستهکننده، در گردونة
فرصتي با ارزش و فراغتي ملکوتي قرار ميگيرد؛
بنابراين بر او لازم است که بخشي از آن فرصت
را هزينة گفت وگوي ديني، تربيتي، علمي و اخلاقي با اهل فن کند. به
ويژه سؤالاتي را که در زمينة عقايد، احکام،
حلال و حرام و دنيا و آخرت دارد، با اهلش در
ميان گذاشته، از اين طريق خود را به دانش ديني
و آگاهي لازم در جهت تأمين سعادت دنيا و آخرتش
بيارايد.
اسلام، تشکيل چنين محافل
علمي و استفاده از دانش عالم را ـگرچه ميان
دو نفر باشدـ از اعظم عبادات شمرده و موجب
پاداش بينهايت، کليد درهاي بهشت، ضامن سعادت
دنيا و آخرت انسان و سبب تحولات روحي و اخلاقي
دانسته است.
از اميرمؤمنان
(عليه السلام) روايت شده:
«أيّها النّاس، طُوبَي
لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ
النَّاسِ وَتَوَاضَعَ مِنْ غَيْرِ مَنْقَصَةٍ
وَجَالَسَ أَهْلَ الْفِقْهِِ وَالرَّحْمَةِ
وَخَالَطَ أَهْلَ الذُّلِّ وَالْمَسْكَنَةِ
وَأَنْفَقَ مَالًا جَمَعَهُ فِي غَيْرِ
مَعْصِيَةٍ»؛ (17)
«اي مردم! خوشا به حال کسي
که توجه به عيوب خودش، او را از پيگيري عيوب
ديگران باز دارد، و بدون داشتن کمبود و نقص به
فروتني و خاکساري در جاي خودش تن در دهد، و با
اهل بصيرت و بينش همنشين شود، و با تهيدستان و
فقيران همزيستي و آمد و شد داشته باشد، و مالي را که از راه حلال و بدون
معصيت به دست آورده، در راه حق هزينه کند».
امام رضا
(عليه السلام) نيز ميفرمايد:
«مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً
يُحْيِا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ
يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»؛ (18)
«کسي که در جلسهاي شرکت
کند و در آن جلسه [فقه و حلال و حرام و] احکام
ما را با بحث و گفتوگو به پا دارد روزي که
دلها ميميرند، قلب او نخواهد مرد».
پيشواي ششم امام صادق (عليه السلام) به داود بن سرحان فرمود:
«يَا دَاوُدُ أَبْلِغْ
مَوَالِيَّ عَنِّي السَّلَامَ وَأَنِّي
أَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَمَعَ
مَعَ آخَرَ فَتَذَاكَرَا أَمْرَنَا فَإِنَّ
ثَالِثَهُمَا مَلَكٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُمَا
وَمَا اجْتَمَعَ اثْنَانِ عَلَي ذِكْرِنَا
إِلَّا بَاهَي اللَّهُ تَعَالَي بِهِمَا
الْمَلَائِكَةَ فَإِنِ اجْتَمَعْتُمْ
فَاشْتَغِلُوا بِالذِّكْرِ فَإِنَّ فِي
اجْتِمَاعِكُمْ وَمُذَاكَرَتِكُمْ
إِحْيَاءَنَا وَخَيْرُ النَّاسِ بَعْدَنَا
مَنْ ذَاكَرَ بِأَمْرِنَا وَدَعَا إِلَي
ذِكْرِنَا»؛ (19)
«اي داود! به دوستانم از
جانب من سلام برسان و بگو اين گفتة من است:
خدا رحمت کند بندهاي را که با ديگري مينشيند
و از فرهنگ و فقه و علوم ما گفتوگو ميکند. يقيناً
سومين نفر آنان فرشتهاي است که براي آن دو
نفر طلب آمرزش ميکند. و هرگاه دو نفر دربارة
فرهنگ ما گفتوگو کنند، خداوند با آن دو نفر
به فرشتگان مباهات ميکند؛ پس هنگامي که در
امور الهي اجتماع کرديد، به پرسش و پاسخهاي
مسائل تربيتي مشغول شويد؛ زيرا در اجتماع و
گفتوگوي شما، زنده کردن ياد و مکتب ماست، و
بهترين مردم پس از ما، کسي است که دربارة امور
ما گفتوگو کند و مردم را به ياد ما دعوت کند.
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) در حديثي زيبا فرموده:
«الْمُتَّقُونَ سَادَةٌ
وَالْفُقَهَاءُ قَادَةٌ وَالْجُلُوسُ
إِلَيْهِمْ عِبَادَةٌ»؛ (20)
«اهل تقوا سرورند، فقيهان
رهبرند، و نشستن نزد آنان [براي بهره گيري از
بينش و دانششان] عبادت است».
حضرت رضا
(عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) روايت ميکند:
مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ
عِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ إِلَي عَلِي
(عليه السلام) عِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ إِلَي الْبَيْتِ
عِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ إِلَي
الْمُصْحَفِعِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ
إِلَيالْوَالِدَيْنِعِبَادَةٌ»؛ (21)
«نشستن با دانشمندان براي
بهرهگيري از علمشان، و نگاه به علي
(عليه السلام) ، و چشم دوختن به کعبه، و نظر کردن به
قرآن و نگاه به پدر و مادر عبادت است».
زائر عزيز با توجه به اين
روايات بسيار مهم که گوشهاي از روايات فراوان
باب گفتوگوي علمي و ديني است، بخشي از فرصت
خود را در سفر حج که داراي فراغت هستي هزينة
گفتوگوي ديني و علمي و اخلاقي کن، تا بيش از
پيش به کرامت و صدق و تربيت و آداب انساني
آراسته شوي، و ثواب و پاداش عظيمي براي آخرت
خود ذخيره نمايي، و از اين طريق رضايت حق و
پيامبر و ائمة طاهرين را جلب کني و به معنويت
زيارت خود بيفزايي.
22. پندپذيري
انسان همواره نيازمند
موعظه و پند است. موعظه و پند، غذاي معنوي و
ملکوتي است که باطن و روح انسان را پرورش
ميدهد و زمينة سعادت و خوشبختي را در دنيا و
آخرت فراهم ميکند.
پندپذيري، اخلاق صالحان و
اولياست. پندپذيري؛ يعني اين که انسان از هر
حادثه، جريان و گفتار مناسبي عبرت بگيرد و آن
تجربه را به کار بندد.
«پندپذيري»، مردي
شرابخوار، عياش و غافل چون «بشر حافي» را به
گردونة دين، معرفت، عرفان، و توبة واقعي کشانيد و او را
تبديل به يکي از اولياي خدا کرد.
فضيل عياض که مردي راهزن،
دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والاي
انسانيت و اوج عرفان عملي رسيد.
سديدالدين حمصي، نخود
فروشي از اهل ري بود که در اثر گوش شنوا داشتن
در سن پنجاه سالگي به مدرسة علوم اسلامي رفت و
تبديل به عالمي فرهيخته، و فقيهي بزرگ، و
نويسندهاي توانا گرديد.
و بالاخره سکاکي که
چاقوسازي بيسواد، غريب و ناشناخته بود، به
اديبي بزرگ، و لغتشناسي کمنظير تبديل شد.
«پندپذيري»، کافر را
مسلمان، مشرک را مؤمن، بيخبر را آگاه، جاهل
را عالم، متوقف را متحرک، مجرم را توبه کار و
بيهنر را هنرمند مينمايد.
حضرت جواد الائمه (عليه السلام) در روايتي بسيار مهم ميفرمايد:
«المُؤْمِنُ يَحْتاجُ إلي
تَوْفِيقٍ مِنَ اللهِ، وَواعِظٍ مِن نَفْسِهِ،
وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»؛ (22)
«مؤمن به توفيقي از جانب
خدا، و پند دهندهاي از درونش، و پذيرش پند و
نصيحت از کسي که او را پند ميدهد، نيازمند
است».
23. الگوي عملي شدن براي ديگران
زائر، به ويژه زائري که
علاقهمند به اهل بيت و شيعه است، بايد براي
ديگر زائران الگو باشد، و به گونهاي رفتار
نمايد که سايرين به اهلبيت علاقهمند شده، به
مکتب امامان شيعه بگروند.
«شيعه» در مدينه و مکه
بايد سفير امامان باشد و مردان با رفتار نيک و
زنان با رعايت حجاب و عفت در حرمها و بازارها
معرّف شخصيت پيشوايان معصوم گردند.
عمروبنسعيد از ياران
امامصادق (عليه
السلام) بود و در شهري غير از مدينه
زندگي ميکرد. روزي به آن حضرت گفت:
اي فرزند رسول خدا! من دير
به دير، شما را زيارت ميکنم، مرا پندي ده که
آن را به کار بندم. حضرت فرمود:
تو را به خودداري از
هرگناهي به خاطر خدا، و به پاکدامني و کوشش در
عبادت و کار خير سفارش ميکنم. بدان که اگر
کوشش و فعاليت مثبت همراه پاکدامني نباشد،
سودي ندارد. (23)
24. ...در پريشان حالي و درماندگي!
در سفر حج، گاهي براي
زائران پيش آمدهاي ناگواري اتفاق ميافتد؛
پيشآمدهايي از قبيل: گم کردن پول و گذرنامه، بيماري،
احساس غربت، دلتنگي و... در اين گونه موارد بر
زائران ديگر اخلاقاً واجب است که دوست زائر
خود را تنها نگذارند و براي رفع مشکلات او
اقدام نمايند، مثلاً در صورت گم شدن پولش،
باحفظ کرامت او به ياري وي بشتابند و يا براي
يافتن مدارکش اقدام کنند و در صورت بيماري
براي علاجش به او کمک کرده، وي را به دکتر يا
به بيمارستان برسانند و ... و بدين ترتيب از
احساس غربت او کاسته، دلتنگي او را به هر صورت
که ميتوانند برطرف کنند.
رسولخدا
(صلّي الله عليه
وآله) دربارة رعايت حال و حقوق برادران
ديني و لزوم ياري دادن به آنان و تنها نگذاشتن
آنان در پيشآمدها ميفرمايد:
«الْمُسْلِمُ أَخُو
الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَشْتِمُهُ
مَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ
فِي حَاجَتِهِ وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ
كُرْبَةً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ بِهَا
كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الْقِيَامَةِ وَمَنْ
سَرَّ مُسْلِماً سَرَّهُ اللَّهُ يَوْمَ
الْقِيَامَة»؛ (24)
«مسلمان، برادر مسلمان
است؛ از اينرو به او ستم نميکند و او را
دشنام نميدهد. کسي که در مقام انجام حاجت
برادر دينياش برآيد، خدا حاجت او را روا
ميکند وهرکس رنجيرااز مسلماني برطرف کند، خدا رنجي از رنجهاي
قيامت او را برطرف مينمايد وهرکسمسلمانيرا
خوشحال کند، خداوند در روز قيامت او را خوشحال
خواهد کرد».
25. پرهيز از احترام بيمورد
گاهي، افراد در برابر
ثروتمندان و صاحبمنصبان به خاطر ثروت، قدرت و
رياستشان تواضع و فروتني ميکنند، و نسبت به
آنان کرنش مينمايند؛ در حالي که مسلمان بايد
کرامت و ارزش خود را حفظ کند و جز در برابر
خدا و اولياي او و اهل ايمان تواضع ننمايد.
زائر بايد توجه داشته باشد
که در حرم امن الهي همه يکسان و برابرند؛ منصب
و قدرت و ثروت، مطرح نيست و نبايد ثروت
ثروتمند و منصب اهل منصب براي زائر حق مطرح
باشد. زائر بايد با اين گونه افراد ـ که
احتمالاً در کاروان يا در اتاق او هستند ـ به
صورتي متعارف و مورد پسند اسلام رفتار کند و
از احترام بيجا نسبت به اين گونه افراد
بپرهيزد.
اميرمؤمنان
(عليه السلام) دربارة تواضع و احترام بيجا
ميفرمايد:
«مَنْ أَتَي غَنِيّاً
فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا
دِينِهِ»؛ (25)
«هرکه نزد توانگري رود و
به خاطر ثروت و توانگرياش در برابر او فروتني
کند، دو سوم دينش نابود ميشود».
و نيز آن حضرت فرموده:
«مَا اَحسن تَواضُعُ الأغنياء لِلْفُقَرَاء طَلَباً لِما
عِندَالله، وَأحْسَنَ مِنْهُ تيهُ الفُقَراء عَلي الأغنيا اِتّکالاً عَلي
اللهِ»؛ 26
«چه نيکوست تواضع
ثروتمندان در برابر تهيدستان به نيت رسيدن به
پاداش و رحمت حق، و نيکوتر از آن بياعتنايي
فقيران در برابر ثروتمندان به خاطر اعتماد به
خدا».
زائر براي حفظ اخلاق
کريمه، بهتر است با کساني که در اخلاق از او
برتر و يا هم سطح او هستند، معاشرت و نشست و
برخاست کند، و تا جايي که ميتواند، ثروتمندان
و صاحبان دولت و منصب را با زباني خوش و
رفتاري نرم به حقايق ديني و به عدالت و مروّت
دعوت کند، و از راهنمايي آنان براي هزينه کردن
ثروتشان در راه خدا، و استفاده کردن از
منصبشان براي حلّ مشکلات مردم دريغ نورزد.
26. رعايت حقوق متعارف
بر زائر لازم است که نام و
شهرت همسفران، و به ويژه هم اتاقيها را بپرسد و به
ذهن بسپارد، و هنگام صدا کردن آنان با صداي
آهسته و با شکلي محترمانه و با رعايت ادب
اسلامي آنان را صدا بزند. همچنين حدود شرعي را
در گفتار خود نسبت به همسفران مراعات نمايد و
از بيپروايي و بياحترامي نسبت به ميهمانان
خداوند در گفتار و رفتار پرهيز نمايد؛ زيرا
رفتار و سخن نيک و رعايت ادب در کلام، سبب جلب
محبت ديگران به انسان است.
زائر بايد به هماتاقياش
احترام کند، و در نشست و برخاست ادب را رعايت
نمايد و نسبت به همکاروانيان لطف و محبت
بورزد.
اما همة اينها به اين معنا
نيست که اصلاً شوخي و مزاح نکند و همواره خشک
و جدّي برخورد نمايد؛ بلکه تا جايي که به
شخصيت خود و اطرافيان لطمه نخورد، خنده و شوخي
لازم است.
رسول گرامي اسلام
(صلّي الله عليه
وآله) دربارة مزاح و مداراي با همگان و
خنده ميفرمايد:
«اِنَّ اللهَ لا يُؤاخِذُ
المزاحَ الصادِق في مُزاحِهِ»؛ (27)
«خداوند، انسان شوخ طبع را
که در مزاح و شوخياش اهل صدق باشد [و به قصد
آزار مؤمن و مسلماني شوخي نکند] مؤاخذه
نميکند».
اما بايد توجه داشت که
شوخي بيجا و خندة بسيار، از ارزش فرد ميکاهد و
ديگران را بر او دلير ميکند. (28)
27. تماس با بستگان نزديک
ممکن است بعضي از اقوام
زائر با کارواني ديگر به سفر حج مشرّف شده
باشند؛ از اين رو خوب است به عنوان «صلة رحم»
به ملاقات هم بروند و احوال يکديگر را بپرسند
و چنانچه گرفتاري دارند، آن را برطرف نمايند.
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) ميفرمايد:
« أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ
أُمَّتِي وَالْغَائِبَ مِنْهُمْ وَمَنْ فِي
أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ
إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَنْ يَصِلَ
الرَّحِمَ وَإِنْ كَانَتْ مِنْهُ عَلَي
مَسِيرَةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ
الدِّين»؛ (29)
«به حاضر و غايب از امتم و
آنان که تا روز قيامت در صلب مردان و رحم زنان
هستند، سفارش ميکنم که صلة رحم انجام دهند
اگرچه مسير يکسال راه باشد، چرا که صلة رحم،
از دين است».
و نيز آن حضرت فرمود:
«مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرَ
أَنْ يُعَجِّلَ اللَّهُ لِصَاحِبِهِ
الْعُقُوبَةَ فِي الدُّنْيَا مَعَ مَا
ادَّخَرَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْبَغْيِ
وَقَطِيعَةِ الرَّحِمِ»؛ (30)
«گناهي از تجاوز و قطع رحم
سزاوارتر نيست که خدا نسبت به عقوبتش در دنيا
شتاب کند، علاوه بر عذابي که در آخرت ذخيره
ميشود».
بنابراين با توجه به اهميت
روايات فراواني که دربارة صلة رحم آمده، خوب
است انسان ـ چه در شهر و ديار خود و چه در سفر
معنوي حج ـ به اين مهم بپردازد و موجبات رضايت
خداوند را بيش از پيش فراهم آورد.
28. رعايت مسائل اخلاقي
بر زائر لازم است که در
طول سفر نسبت به همگان، به ويژه نسبت به
هماتاقيهايش مسائل عالي اخلاقي را ـ که
هرکدام راهي به سوي رحمت خداست ـ مراعات کند؛
پارهاي از اين مسائل عبارتاستاز: اجتناب از
گفتوگوها و بحثهاي بيهوده، و مسائلي که سودي
براي طرفين ندارد، و چه بسا سبب رنجش و دلتنگي
و کينه گردد، حفظ حريم طرف، پرهيز از سخنهاي
زشت و ناروا و...
رسول گرامي اسلام
(صلّي الله عليه
وآله) ميفرمايد:
«أَعْظَمُ النَّاسِ
قَدْراً مَنْ تَرَكَ مَا لَا يَعْنِيه»؛ (31)
«با ارزشترين مردم کسي
است که هرچيز بيهوده را ترک کند [و هرگز وارد
آن نگردد]».
اميرمؤمنان علي
(عليه السلام) نيز ميفرمايد:
«دَعُوا الْفُضُولَ
يُجَانِبْكُمُ السُّفَهَاء»؛ (32)
«گفتار و کردار بيهوده و
بيمعنا را واگذاريد تا سبک مغزان از شما دوري
نمايند».
و نيز آن حضرت در جايي
ديگر ميفرمايد:
«رُبَّ لَغوٍ يجلِبُ
شَرّاً»؛ (33)
«بسا گفتار بيهوده و کردار سبک و بيمعنا که شرّ و زياني به دنبال دارد».
يکي از خصلتهاي نيکو نسبت
به همسفران و به خصوص به هماتاقيها، ابراز
دوستي و محبت است؛ چرا که اظهار دوستي و محبت،
سبب جلب محبت و دوستي ديگران نسبت به انسان
ميشود. درجايجاي کتاب آسماني ما، خداوند
دوستي و محبتش را به مؤمنان، صابران، متقيان،
متوکلان، محسنان، تائبان، پاکان و عادلان
ابراز کرده است، از جمله در آيات زير:
(فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ
بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ)34؛
(وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ)35؛ (فَإِنَّ
اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)36؛ (إِنَّ
اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ)37؛ (وَ
اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)38؛ (إِنَّ
اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ
الْمُتَطَهِّرِينَ)39؛ (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ
الْمُقْسِطِينَ)40.
بنابراين زائر بايد از
آيههاي نوراني «قرآن» سرمشق گرفته، نسبت به
همسفرانش ـ که اهل ايمان و مهمان خدا هستند ـ
دوستي و محبتش را اظهار نمايد.
زائر بايد نسبت به دوستانش
بهترين دوست باشد تا مبادا در محيط امن الهي
به فرمودة اميرمؤمنان، موجب سلب آسايش دوستان
خود گردد.
امام علي
(عليه السلام) در روايتي ميفرمايد:
«شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ
تَكَلَّفَ لَهُ»؛ (41)
«بدترين برادران، کسي است که باعث زحمت و تکلّف [ديگران] گردد».
نرم و آهسته سخن گفتن و
گزيده گويي، از دستورهاي بسيار مهم اسلام است
که مراعاتش بر همگان واجب اخلاقي است.
زائري که براي جلب رضايت
حق و ياري دادن به ميهمانان الهي، و کمک به
همسفران و هم اتاقيها به خدمت برميخيزد،
لازم است خدمت خود را هرچند بزرگ باشد، کوچک و
ناچيز انگارد، و در مقابل، خدمت ديگران را
هرچند اندک و کم باشد، بزرگ بشمارد و آن را جبران نمايد. و از منّت
گذاشتن به افراد به خاطر خدمتي که به آنان
نموده، جداً بپرهيزد، که منّتگذاري به قول
قرآن مجيد يقيناً سبب باطل شدن عمل و محروميت
خادم از رحمت و فضل خدا ميشود.
پىنوشتها:
1 . شعراء/ 99ـ101.
2 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص178.
3 . همان، ص 176 و 177.
4 . مستدرک الوسائل، ج8، ص450.
5 . ميزان الحکمه، ج1، ص170.
6 . همان.
7 . تَغَرَّبْ عن الأوطان في طلب الْعُلي وسافر ففي الأسفار خمسُ فَوائدَ
تَفـرُّج هَـمّ واکتـسابٍ معيـشـةٍ وعـلمٌ و آدابٌ وصـحبـةُ مـاجد
8 . ميزان الحکمه، ج8، ص3890.
9 . همان.
10 . تحف العقول، ص 442.
11 . بحارالانوار، ج10، ص 114.
12 . طنبور؛ کمانچه، از سازهاي زهي است.
13 . آل عمران/ 159.
14 . امالي، طوسي، ص 136.
15 . علل الشرايع، ص 559.
16 . بحار الانوار، ج 75، ص 261.
17 . بحار الانوار، ج 1، ص156.
18 . بحار الانوار، ج 1، ص156.
19 . همان، ص157؛ امالي، طوسي، ص228.
20 . امالي، طوسي، ص 229.
21 . بحار الانوار، ج 1، ص 160.
22 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص195.
23 . بحار الانوار، ج70، ص309.
24 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص301.
25 . نهج البلاغه، حکمت 228.
26 . نهج البلاغه، حکمت 406.
27 . کنز العمال، ج3، ص649.
28 . ر.ک: وسائل الشيعه، ج8، ص478؛ نهج الفصاحه، ص 425.
29 . مشکاة الانوار، ص 287.
30 . همان، ص 287 و 288.
31 . امالي، شيخ صدوق، ص28.
32 . بحار الانوار، ج78، ص 53.
33 . غرر الحکم، ص 5290.
34 . مائده/54.
35 . آل عمران/ 146.
36 . همان / 76.
37 . همان / 159.
38 . آل عمران/ 134.
38 . امالي، شيخ صدوق، ص28.
39 . بقره/ 222.
40 . آل عمران/ 134.
41 . ميزان الحکمه، ج11، ص523.