ادب و آداب زائر

حسين انصاريان

- ۲ -


3. توبة واقعي

زائر چون مي‌خواهد وارد حريم امن حق شود، بايد پيش از سفر، خود را براي حضور در محضر خداوند آماده کند؛ آمادگي براي حضور به اين است که اگر باطني آلوده به حسد، حرص، طمع، ريا،‌ کبر، عجب، نفاق، کينه، بغض و خشم دارد، همة آنها را با توجه به حق و اوضاع عجيب قيامت از صفحة باطن پاک کند، و اگر به اعمالي زشت و ناروا چون: ظلم، ستمکاري، غيبت، تهمت، حرام‌خواري، فحش و ناسزا، دروغ، بريدن نان مردم، چشم و همچشمي و ... آلوده است،‌ همه را ترک کند،‌ و عزم جدّي و راستين داشته باشد که در آينده به اين آلودگي‌ها بازنگردد؛ ‌چرا که توبة واقعي، جز پاک‌سازي باطن، ترک اعمال ناروا، پشيماني از گذشته و عذرخواهي از خدا نيست.

شستشويي کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده

تائب حقيقي و بازگشت کننده به حق بايد علاوه بر اداي حقوق شرعي و الهي، حقّ‌الناس را نيز ادا نمايد.

ناراضيان از خود را، به خصوص اگر پدر و مادر، زن و فرزند و اقوامش باشند،‌ از خود راضي کند که اين هم، رشته‌اي از توبه و رجوع به حضرت حق است؛ زيرا حضرت حق به انسان فرمان داده که به پدر و مادر و زن و فرزند و خويشان و اقوام، احسان و نيکي کند و يقيناً بدرفتاري با آنان، سرپيچي از فرمان خدا و معصيت است و توبه از اين معصيت، کرنش در برابر خداست.

دربارة آثار «توبة حقيقي» از امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است:

«إذا تَابَ العَبْدُ تَوبةً نَصُوحاً أحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ فَقُلْتُ وَکَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْه؟ قالَ:

يُنسي مَلَکَيه مَا کَتَبَا عَلَيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَيُوحِي إلي جَوارِحِهِ اکْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَيُوحي إلي بِقاعِ الأَرضِ اکتُمي مَا کان يَعْمَلُ عَلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلقيَ اللهَ حينَ يَلْقاهُ وَلَيسَ شَيءٌ يَشهَدُ عَلَيْهِ بِشَيءٍ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ (1)

«هنگامي که بنده‌اي از گناهانش توبه کند ـ [توبه‌اي که همة گذشته‌اش را جبران نمايد و آينده‌اي پاک براي او تدارک کند، توبه‌اي که پس از آن به گناه برنگردد و ريشة درخت ناپاک گناه را در وجودش بخشکاند] ـ با چنين توبه‌اي محبوب خدا مي‌شود، و پروردگار در دنيا و آخرت نسبت به گناهانش پرده پوشي مي‌کند».

معاوية بن وهب که راوي روايت است، مي‌گويد:

به حضرت صادق گفتم: اين پرده پوشي چگونه است؟ حضرت فرمود: همة گناهان بنده را که دو فرشتة موکل بر او در حافظة خود ثبت کرده‌اند، از يادشان مي‌برد و از صفحة ذهنشان محو مي‌کند و به اعضا و جوارح توبه کننده، وحي مي‌رسد که گناهانش را از او پنهان کنند، و به قطعه‌هاي زميني که در آن گناه کرده، وحي مي‌شود که آنچه گناه بر روي زمين مرتکب شده بر او بپوشانند؛ پس خدا را در حالي ملاقات مي‌کند که شاهدي بر گناهانش وجود ندارد».

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَزَادَهُ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا»؛ (2)

«بي‌ترديد خدا به توبة بنده‌اش خوشحال‌تر است از مردي که مرکب و زادش را در شب تاريک گم كرده و آن را يافته است؛ خدا از توبة بنده‌اش مسرورتر است از مردي که گم کرده‌اش را مي‌يابد».

با چنين توبه‌اي که قرآن و روايات برآن تأکيد دارند، ظاهر و باطن انسان غرق طهارت و پاکي مي‌شود و سبکبار و سبکبال، زمينة حضور در محضر حق برايش فراهم مي‌آيد و زائري مي‌شود که حجّ ابراهيمي از افق وجودش طلوع مي‌کند.

4. وصيت

نوشتن وصيتنامه، از مؤکدات اسلام است و از آنجا که زائر از وطنش تا کعبه، راه طولاني و دوري را طي مي‌کند و به منطقه‌اي مي‌رود که ميليون‌ها نفر در آن اجتماع مي‌کنند و احتمال دارد حادثة غيرمترقبه‌اي روي دهد، لازم است نسبت به اموال و امورش با مشورت دانايان و آگاهان به مسائل اسلامي، وصيت روشني بنويسد و براي خود، وصيّ قابل و لايقي تعيين کند و از چند نفر افراد مورد وثوق بر وصيتنامه‌اش به عنوان شاهد و ناظر امضا بگيرد. و وصيت خود را به گونه‌اي تنظيم کند که براي وصي و ورثه‌اش سختي و مشکلي پيش نيايد و بتوانند با آرامش و اطمينان و خيال راحت به اجراي وصيت اقدام کرده، با رهايي ميّت از قيود و تکاليفش، برزخ و قيامت آرامي برايش تدارک ببينند.

در وصيتنامه قيد کند که ثلث مالش را که حقّ اوست، براي رضاي خدا در اموري چون: تبليغ دين، قرض‌الحسنه، حلّ مشکل خويشان، چاپ کتاب‌هاي مذهبي، تأسيس وتجهيز مدارس، درمانگاه‌ها، بيمارستان‌ها، وساير امور خير هزينه کنند، و چه بهتر و به رضاي حق نزديک‌تر که خود را پيش از سفر، وصيّ خود کند و ثلث مالش را در اموري که ذکر شد، هزينه نمايد و سپس به سوي کعبه و مواقف کريمه و مشاهد مشرّفه حرکت نمايد.

5. سخاوت

چنان که از روايات و معارف اسلام استفاده مي‌شود، زائر در اين سفر روحاني و ملکوتي تا جايي که برايش ميسّر است، بايد پول لازم همراه خود بردارد تا سفرش را به رفاه، خوشي، سلامت و گشايش بگذراند، و اگر همسفران يا ديگر زائران به مشکل مالي دچار شدند، بي‌دريغ و کريمانه از مال و ثروتش به آنان بپردازد و مشکل آنان را حل نمايد. هرکجا و در همة موارد اسراف نکوهش شده، مگر در اين سفر که به هر صورت، هزينة خود و ديگران کند، اسراف نيست.

رسول گرامي فرموده است:

«ميانه روي و اقتصاد در همه‌جا بهترين راه خرج و هزينه کردن مال است و خداوند، اسراف را دوست ندارد؛ مگر در سفر حج». (3)

نمونة بهتر و عالي‌تر در اين زمينه، کار بزرگ پيامبر اکرم (صلّي الله عليه وآله) است که صد شتر در منا قرباني کرد که به قيمت امروز، داراي ارزش بسياري است؛ شصت شتر را خود نحر کرد، و چهل شتر را اختصاص به داماد و پسرعمويش اميرمؤمنان (عليه السلام) داد که او نحر کند و او هم از طرف خود و همسر گرامي‌اش فاطمة اطهر3 قرباني کرد و گوشت اين قرباني‌ها را به دست مبارکش به نيازمندان داد تا درسي براي همه زائران باشد.

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در يک حج مستحبي، همسران خود را همراه برد و در آن سفر، دوازده هزار دينار خرج آن کاروان شد.

ارزش هر دينار سکه طلاي ناب آن روز به قيمت امروز، پول هنگفتي مي‌شود و پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ـ که دقيق‌ترين انسان‌ها در هزينه کردن مال بود ـ از چنان هزينه‌اي در سفر حج دريغ نورزيد. (4)

سفرهاي پيشوايان پاک ما هم به حج، سفرهاي پرهزينه‌اي بود، که البته قسمت عمده‌اي از هزينه سفر خرج همسفران، و پرداخت به زائراني مي‌شد که دچار مشکل مالي مي‌شدند.

6. رهايي از هر قيد و بند

برخي از زائران در وطن براي خود سرگرمي‌ها و مشغوليت‌هايي دارند که در طول سفر، حتي در انجام مناسک حج، قلب و باطنشان متوجه آنهاست و حجّ خود را در بي‌خبري و غفلت انجام مي‌دهند. و جمعي از زائران نيز در اين سفر، دل‌مشغولي‌هايي براي خود مي‌سازند که از لذت معنوي اين سفر الهي و ملکوتي بي‌بهره مي‌شوند. عده‌اي از آنان با آرامش و امنيت خاطر، سفر مي‌کنند ولي با تماس‌هاي مکرري که از مدينه و مکه با اهل و عيال و دوستان ومراکزکسب‌وتجارتشان مي‌گيرند، به‌طرف ناامني و اضطراب درون مي‌روند و از حجّ ابراهيمي باز مي‌مانند.

چه خوب است که زائر از ابتداي سفر، زمينة فراغت بال و امنيت خاطر را براي خود فراهم سازد و در اين مدت کوتاه خود از تعلقات مادي دست شسته، مناسک حج را فقط با ياد خدا و توجه به قيامت سپري کند، و از اعمال روح‌بخش حج، درس بگيرد؛ درس اخلاص، تسليم، وفاداري، قطع علايق مانع از عبادت،‌صفا و يکرنگي،‌ توجه به قيامت، جهاد با نفس، مؤدب شدن به آداب اسلامي... و پس از بازگشت از سفر، سرمشق و الگوي حسنه‌اي براي خانواده و ديگران شود.

به راستي اگر در اين سفر معنوي انسان با گذشته‌اش تفاوتي نکند، و در اعمال و اخلاقش تغييري حاصل نگردد، بهره‌اي از اين سفر معنوي نبرده و حاجي به معناي واقعي نگشته!

مناسک، قوانين، عبادات و واقعيات اين سفر، امتحاني از جانب خدا براي بندگان است،‌ تا در فضاي اين امتحان و تحمل مشقت‌هاي اين عرصه و انجام صحيح مناسک، از زشتي‌ها پاک شوند و به ارزش‌ها و فضايل آراسته گردند.

امير‌مؤمنان (عليه السلام) در رابطه با شهر مکه ـ که در دل کوه‌هاي سخت و ريگزارها و خاک و رمل قرار گرفته و کعبه که با سنگ‌هاي خارا و معمولي ساخته شده، و مشعر و عرفات و منا که در پستي ها و بلندي‌ها و فاقد طراوت و خرّمي و خالي از باغ و بستان و گلزار قرار گرفته ـ‌ ‌مي‌فرمايد:

« وَلَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَيَتَعَبَّدُهُمْ بِأَلْوَانِ الْمَجَاهِدِ وَيَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَإِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَلِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَي فَضْلِهِ وَأَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ»؛ (5)

«ولي خداوند بندگانش را به انواع سختي‌ها امتحان مي‌کند،‌ و با کوشش‌ها و مجاهدت‌هاي گوناگون به بندگي و عبادت وامي‌دارد، و به اموري که ناخوشايند به نظر مي‌رسد، مي‌آزمايد، تا کبر و تکبر را [که از اوصاف شيطان است و سبب رجم و لعن او شد] از دل‌هايشان بيرون نمايد، و فروتني و خاکساري را در جانشان بنشاند، تا با اين‌گونه آزمايش‌ها، درهاي فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و اسباب عفو و گذشتش را به آساني به آنان عنايت فرمايد».

7. خوشرفتاري با همراهان

نرمي در کلام، استخدام لغات زيبا و با معنا،‌ نگاه محبت‌آميز، مهرورزي، زدودن غم از چهرة همراه،‌ لبخند بر لب داشتن،‌همکاري در کارها، ديگري را بر خود مقدم داشتن،‌ الفت و انس و جوشش با همسفران، از مصاديق خوش‌رفتاري است که به‌ويژه در سفر حج بسيار پسنديده و داراي پاداش است. چنين رفتارهايي، سبب جذب ديگران شده، ياران و دوستان را به انسان علاقه‌مند مي‌سازد؛‌ دوستان و ياراني که ممکن است در طول سفر و هنگام بازگشت به وطن هريک کليدي براي حلّ مشکل يا مشکلات انسان شوند.

قرآن دربارة خوش‌رفتاري با ديگران، فراميني را به پيامبر عزيز اسلام داده و آن حضرت آن دستورها را تا آخر عمر نسبت به ديگران به کار بستند و همان رفتار موجب رونق اسلام و اضافه شدن نفر و نيرو به مکتب حق و عامل عشق ورزي ديگران به پيامبر مي‌شد.

(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِي الأَْمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ)؛ (6)

«پس به مهر و رحمتي از سوي خدا [که در افق وجودت طلوع داد] با مردم نرم‌خوي و خوشرفتار شدي و اگر درشت‌خوي و سخت‌دل بودي، يقيناً از اطرافت پراکنده مي‌شدند. پس براساس همين مهر و رحمتي که خدا در وجودت نهاده، از آنان نسبت به کارها و برخوردهاي ناخوشايندشان درگذر، و براي آنان طلب آمرزش نما، و در کارها با آنان به مشورت بنشين، و چون عزم کاري کردي، برخدا توکل کن؛ زيرا خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد».

زائر با بهره‌گيري از اين آية شريفه، بايد توجه داشته باشد که خوشرفتاري با همراهان و همسفران، نسيمي الهي و بهره‌اي ملکوتي است و بدرفتاري و ترشرويي و سخت‌گرفتن با همراهان، نشانه‌اي از سموم دوزخ و حرارت آتش جهنم است.

زائر بايد توجه داشته باشد که هريک از مؤمنان بر يکديگر حقوقي دارند و لازم است آن حقوق تاجايي که امکان داشته باشد، رعايت شود.

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است:

«مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ‌أَفْضَلَ‌مِنْ أَدَاءِ‌حَقِّ الْمُؤْمِنِ»؛ (7)

«خداوند به چيزي برتر از اداي حق مؤمن عبادت نشده است».

آن حضرت به شيعيان سفارش مي‌کنند:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ تَزَاوَرُوا وَتَلَاقَوْا وَتَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَأَحْيُوهُ»؛ (8)

«براي خدا خود را از هر گناهي حفظ کنيد؛ برادر نيکوکار يکديگر باشيد، براي خدا نسبت به همديگر عشق بورزيد، با يکديگر ارتباط داشته باشيد، به يکديگر مهر و محبت نماييد، به ملاقات و ديدار يکديگر برويد و دربارة مکتب ما با يکديگر سخن بگوييد و آن را [در ميان جامعه« زنده و پا برجا کنيد].

انسان هنگامي که حقوق برادر ديني‌اش را ادا مي‌کند، مسلماً او را مسرور و خوشحال مي‌کند و طبق روايتي از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) :

«هرکه مؤمني را خوشحال کند، رسول خدا را خوشحال کرده و هرکه رسول خدا را خوشحال کند، خدا را خوشحال نموده است». (9)

بنابراين يقيناً محبوب‌ترين کارها نزد خداوند،‌ خوشحال کردن مؤمنان است.

8. شيوة برخورد با زائران مختلف

زائر ايراني که پيرو مکتب اهل‌بيت و معروف به «شيعة آل‌محمّد» است،‌ به سرزميني وارد مي‌شود که بخش عمده‌اي از زائرانش پيرو مذهب شافعي، مالکي، حنبلي، حنفي، زيدي، اسماعيلي و ... هستند.

پس شيعه بايد در اين سفر، خود را نمايندة رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و امامان معصوم (عليهم السلام) و سفيرقرآن و مکتب اهل‌بيت (عليهم السلام) قلمداد کند.

بايد در اين سفر، با اخلاق، کردار، رفتار و عباداتش زينت اهل‌بيت و باعث خوشحالي قلب پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و حضرت زهرا و ائمه: باشد.

زائر خانة حق بايد نسبت به ديگر زائران ـ که با او هم مسلک نيستند ـ با مهر و محبت برخورد کند، در سلام دادن به آنان پيش‌قدم شود، اگر در صف جماعت مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله) و مسجدالحرام کنار آنان قرار گرفت، از روي مهر و محبت به آنان سلام کند و با آنان مصافحه نمايد، و حتي نمازش را بدون قنوت و همراه آنان به جاي آورد و از بحث کردن با آنان ـ در صورتي که تخصصي ندارد ـ بپرهيزد و سعي کند در اين زمينه از عالمي زبان‌دان کمک بگيرد تا مکتب اهل‌بيت (عليهم السلام) با برهان و استدلال به آنان برسد و تبليغات سوء‌ دشمنان نسبت به شيعه و پيروان اهل‌بيت (عليهم السلام) خنثي گردد.

از تندي و تلخي با ديگر زائران که از کشورهاي مختلف آمده‌اند و پيرو يکي از مکاتب اهل‌سنت يا زيدي، اسماعيلي و... هستند بايد بپرهيزد و به عنوان برادران ديني به آنان بنگرد و به گونه‌اي رفتار کند که آنان عاشق مکتب اهل‌بيت شوند، و بدانند و آگاه شوند که دشمنان آنچه برضدّ شيعه و مکتب اهل‌بيت (عليهم السلام) مي‌نويسند يا مي‌گويند، دروغ است و غيرواقعي!

9. جدّي بودن براي رفتن به سفر

در ميان اقوام و دوستان زائر کساني هستند که از حقايق ديني بي‌خبرند،‌ و از عبادات و بندگي و پاداش‌هاي دنيوي و اخروي آن غافلند، و پيش خود مقايسه‌هاي بي‌جا و غيرمنطقي مي‌کنند و زائر را وسوسه مي‌کنند و خنّاس‌وار، به گمراه کردن او از حق و حقيقت مي‌پردازند.

مثلاً مي‌گويند: چرا بخشي از مال و ثروتت را به کشوري ديگر مي‌بري، و جيب غير ايراني‌ها را پر مي‌کني؟ اگر دنبال ثواب هستي، پولي که مي‌خواهي بابت سفر حج هزينه کني، به اقوام فقير و افراد مستحق و نيازمند بده، اين عمل ثوابش از حج هم بيشتر است!

به راستي سدّ راه زائر شدن، و او را به ترک واجب دعوت کردن، و وي را از خدا و بندگي حق بيرون بردن، چه گناه بزرگي است!

البته زائر اگر بيش از خرج سفر تمکّن مالي داشته باشد، طبق آيات قرآن و روايات، لازم است ابتدا به وسيلة ثروت و مالش به اقوام، سپس به ديگران کمک کند و با اين عمل بر ثواب و پاداشش بيفزايد، و اگر فقط هزينة سفر حج را دارد، بايد به حج برود و واجب الهي را ادا کند، و نسبت به نيازمندان تکليفي ندارد؛ بلکه بر اهل ثروت و مکنت واجب است که به ياري نيازمندان بشتابند.

اسلام حتي اجازة ترک حجّ مستحبي را نيز نمي‌دهد و دستور مي‌دهد که مسلمانان در حجّ مستحبي شرکت کنند و اگر توان مالي دارند، به نيازمندان هم کمک نمايند.

شخصي به امام صادق (عليه السلام) گفت: فدايت شوم!‌ من همه ساله حجّ مستحبي انجام مي‌دهم. امسال اهالي محل مي‌گويند: نيازمند و فقير زياد داريم، امسال هزينة حجّ خود را صرف فقرا و مستمندان کن. شما در اين زمينه چه مي‌فرماييد؟

حضرت فرمود: مقداري از پول حج را به آنان بده و ساکتشان کن.

آن شخص گفت: نمي‌توانم.

فرمود: از مخارج ساليانة خويش مقداري به آنان بپرداز و به حج برو.

آن شخص گفت: برايم مقدور نيست.

سپس حضرت به بازگو کردن ثواب حج براي آن شخص پرداخت.

شايد منظور امام از بيان ثواب حج، اين بوده باشد که «گوش به حرف مردم نبايد بدهي، به حج برو». (10)

اسحاق بن عمار مي‌گويد:

مانع حج رفتن کسي شدم و پس از آن به حضور امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم و گفتم:

مردي دربارة حج رفتن خود با من مشورت کرد؛‌ درحالي که ضعيف و ناتوان به نظر مي‌رسيد،‌من در جواب مشورتش گفتم به حج نرود!

امام (عليه السلام) فرمود: سزاواري که به خاطر پاسخ نا به‌جايت و مانع شدن از حج مردم، يکسال بيمار شوي.

اسحاق مي‌گويد: من يکسال در بستر بيماري افتادم. (11)

و نيز آن حضرت در جايي ديگر مي‌فرمايد:

هريک از شما که مانع از رفتن برادر ديني خود به حج شود، جريمة آن فتنه‌اي است که در دنيا به او مي‌رسد، همراه آنچه در آخرت او ذخيره مي‌گردد. (12)

10. ياري به افراد کم‌توان

اصولاً ياري دادن و کمک به مردم از نظر آيات و روايات، کاري پسنديده و موجب پاداش و ثواب الهي است.

مدد رساني اگر به مردم ضعيف و ناتوان باشد، قطعاً ثوابش بيشتر و اجر و مزدش فراوان‌تر است. امروزه زائران به صورت گروهي و کارواني به سفر معنوي حج مي‌روند و خواه ناخواه در ميان زائران افراد مسن، پيرمرد، پيرزن، ناتوان و ضعيف وجود دارند، که در کشيدن بار سفر، و ساک و چمدان خود ناتوان و در سوار و پياده‌شدن کُند و ضعيف هستند. از اين‌رو، زائران جوان‌تر و نيرومندتر بايد براي جلب رضاي حق، و افزودن ثواب حج و زيارتشان به آنان ياري دهند، و با حوصله و بردباري به کمک‌آنان بشتابند. و در سوار و پياده شدن از وسايل نقليه ـ اعم از هواپيما، اتوبوس و... ـ آنان را برخود مقدم داشته، ياري‌شان دهند و هيچ منّتي هم بر آنان نداشته باشند.

بي‌تفاوتي نسبت به ضعيفان و ناتوانان، به دور از اخلاق انساني و کرامت و بزرگواري است.

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:

جدّم حضرت زين‌العابدين (عليه السلام) مسافرت نمي‌کرد مگر با کارواني که او را نمي‌شناختند و با آنان شرط مي‌کرد در کارهايي که پيش مي‌آيد، براي خدمت به آنان راه را به روي حضرت بازگذارند.

زماني با کارواني به سفر رفت، درحالي که به کاروانيان خدمت مي‌کرد و به آنان مدد مي‌رسانيد، مردي آن منبع کرامت را شناخت و به کاروانيان گفت: مي‌دانيد اين بزرگوار کيست؟ گفتند: نه. گفت: علي‌بن‌الحسين، زين‌العابدين است!!

آنان دست و پاي حضرت را بوسيدند، گفتند: اي پسر پيامبر! با اين کارت خيال داشتي ما را دچار عذاب دوزخ کني؟ چنانچه خداي ناخواسته جسارتي يا زبان‌درازي يا ستمي بر شما روامي‌داشتيم، عاقبتش چه مي‌شد؟! چرا همچون خدمتکاري به ما خدمت مي‌کرديد؟

امام (عليه السلام) فرمود: من مدتي پيش با گروهي که مرا مي‌شناختند، مسافرت کردم، آنان نسبت به من خدماتي انجام دادند، خدماتشان براي اين بود که من وابسته به رسول خدايم؛ در حالي که سزاوار آن خدمات نبودم!! ترسيدم شما هم مانند آنان با من رفتار کنيد. به همين سبب در حالي که از نزديک مرا نمي‌شناختيد با شما همسفر شدم تا به شما خدمت کنم و مدد رسانم. (13)

داني که را سزد صفت پاکي؟ آن کـو وجـود پاک نيالايد

تا خلق از او رسند به آسايش هرگز به عمر خويش نياسايد

تا ديگران گرسنه و مسکين‌اند برمال و جاه خويش نيفزايد

تـا بر برهنه جامه نپـوشـانـد از بهر خويش جامه نيفزايد

مردم اگـر بـدين صفات يابي گـر نام او فرشته نَهي شايد (14)

11. گرامي داشتن ديگران و اکرام به آنان

يکي از وظايف و مسؤوليت‌هاي سنگين و بسيار مهمّ مؤمن، اين است که ديگر مؤمنان و مسلمانان را ارج نهد و به آنان احترام نمايد، وجودشان را گرامي بدارد و از اهانت به ايشان و سبک شمردنشان جداً بپرهيزد.

زائر حرم الهي بايد به طور ويژه به رعايت اين مسألة مهم در حقّ ديگران اهتمام ورزد و همه را، چه کوچک‌تر از خود و چه بزرگ‌تر و مسن‌تر از خويش، گرامي بدارد و در هر موقعيتي از اکرام به آنان دريغ نورزد.

زائر بايد به اين معنا توجه کند که ديگر زائران علاوه براين که مؤمن و مسلمان‌اند، مهمان خدا هستند، و در ضيافت الله شرکت دارند و بايد از اکرام و احترام بيشتري برخوردار باشند.

زائر بايد افراد کم‌سن‌تر از خود را کم گناه‌تر بداند و مسن‌تر از خود را در عبادت و بندگي مقدم بر خويش قلمداد کند؛‌ بدين‌ترتيب احترام و اکرام به کوچک‌تر از خود و مسن‌تر از خويش را واجب اخلاقي بداند و در بزرگداشت همة آنان ذره‌اي کوتاهي ننمايد.

اکرام به مؤمن و احترام به ديگران، گاهي با يک سخن و کلام نيکو تحقق مي‌يابد؛ چنان که از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده:

« مَنْ قَالَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ (15)

«کسي که به برادر مؤمنش بگويد: خوش آمدي، [خداوند به تو رفاه و گشايش عنايت کند]، خداوند متعال تا قيامت براي او خوش آمد و گشايش در کارهايش ثبت مي کند».

و باز آن حضرت مي‌فرمايد:

« مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ»؛ (16)

«کسي که برادر مسلمانش نزدش آيد و او به برادر مسلمانش احترام بگذارد، بي‌ترديد به خداي عزوجل احترام گذاشته است».

امام صادق (عليه السلام) دربارة نيکوکاري به اسحاق بن عمار فرمود:

«اي اسحاق!‌ تا جايي که قدرت داري به دوستان من نيکي کرده، با آنان به اکرام و احترام برخورد کن؛ مؤمن اگر به مؤمن نيکي کند و او را در امورش کمک نمايد، با اين عملش به صورت ابليس لطمه مي‌زند و قلب آن دشمن مکار را از اندوه دائم پرمي‌کند». (17)

12. نصيحت و خيرخواهي نسبت به همسفران

نصيحت در لغت به معناي خيرخواهي نسبت به ديگران و موعظة حسنه براي هدايت آنان است.

اهل تحقيق و لغت شناسان در معناي نصيحت مي‌فرمايند:

مراد از نصيحت مؤمن به مؤمن، ارشاد و هدايت او به مصالح دين و دنياي اوست؛ و نصيحت، تعليم معالم دين به اوست؛ اگر نسبت به معالم جاهل باشد و بيدار کردن اوست، اگر در خواب غفلت به سرمي‌برد؛‌ نصيحت، دفاع از مسلمان و آبروي اوست؛‌ نصيحت، گراميداشت مؤمن در جواني و پيري اوست؛ نصيحت، ترک حسد و دغلي و فتنه نسبت به مؤمن، دفع ضرر از او و جلب منفعت به سوي اوست.

اگر طرف مقابل نصيحت‌پذير نباشد، بايد با حوصله، بردباري و مدارا با او رفتار کند تا نصيحت‌پذير شود، و اگر به امر دين و مسائل الهي تن‌درندهد، به صورت مشروع او را امر به معروف و نهي از منکر کند تا به دايرة دين بازگردد و خير دنيا و آخرتش تأمين شده، هماي سعادت و خوشبختي برسرش بنشيند و به صف مؤمنان بپيوندد.

مسألة نصيحت و خيرخواهي در اسلام از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، تا جايي که در روايات اهل‌بيت (عليهم السلام) فصل خاصي به آن اختصاص يافته است.

از امام‌باقر (عليه السلام) روايت‌شده که پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) فرموده:

«لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفْسِهِ»؛ (18)

« خيرخواهي و نصيحت شما نسبت به برادر مؤمن بايد به گونه‌اي باشد که گويا براي خودتان در مقام خيرخواهي هستيد».

امام صادق (عليه السلام) در ضمن روايتي در باب خيرخواهي مي‌فرمايد:

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ»؛ (19)

«بر مؤمن واجب است که نسبت به مؤمن خيرخواه باشد».

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ النَّصِيحَةُ لَهُ فِي الْمَشْهَدِ وَالْمَغِيبِ»؛ (20)

«بر مؤمن واجب است که خيرخواه مؤمن در حضور و در غيابش باشد».

13. پرهيز از عبوسي و ترشرويي

زائر بايد به اين معنا توجه داشته باشد که همسفران و مردمي که در طول زيارت و مناسک حج با آنان برخورد مي‌کند، همه و همه وطن را به قصد عبادت ترک کرده و در دايرة دوري و فراق از اهل و عيال و آشنايان و دوستان قرار گرفته و گرد و غبار غربت و دل‌تنگي به چهره دارند؛ اگر همسفر و هم اتاقي‌اش خوش‌اخلاق نباشد، بيش از اندازه برغم غربت و درد هجران و فراقش مي‌افزايد؛ اين دور از انصاف است که انسان سبب اندوه بيشتر يا غصة فزون‌تر، يا احساس غربت شديد‌تر گردد.

گرچه خود زائر در غربت و در فضاي فراق است، ولي بايد به خاطر خدا و براي زدودن اندوه همسفران، با رويي گشاده و به کاربردن سخنان محبت‌آميز با آنان برخورد کند تا علاوه بر زدودن رنج سفر رضايت حضرت حق را نيز جلب نمايد و يقيناً برخورد با چهرة باز و خندان سبب زدوده شدن غم و غصة ديگران مي‌شود. حُسن خلق، مرام انبيا و اوليا و طريقة امامان و عاشقان خداست. در اين زمينه، روايات بسيار مهمّي از پيامبر بزرگوار اسلام (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است که در زير، چند نمونه از نظرتان مي‌گذرد:

«حُسْنُ الْبِشْرِ يَذْهَبُ بِالسَّخِيمَة»؛ (21)

«گشاده‌رويي و خوش‌خلقي کينه را از دل مي‌زدايد و حقد و دشمني را از آيينة قلب پاک مي‌کند».

«الاقتصادُ نِصفُ ‌العيش، وَحُسنُ الخُلقِ نِصفُ ‌الدينِ»؛ (22)

«ميانه روي، نصف معاش و زندگي و خوش‌اخلاقي، نصف دينداري است».

«إنَّ حُسنُ الخُلُقِ ليذيبُ الخطيئة کَما تَذيبُ الشَّمسُ الْجَلِيد»؛ (23)

«به راستي که خوش اخلاقي گناه را آب مي‌کند، چنانچه خورشيد يخ را ذوب مي‌کند».

«ثَلَاثٌ يُصْفِينَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقَاهُ بِالْبُشْرِ إِذَا لَقِيَهُ وَيُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَيْهِ وَيَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيْه‏»؛ (24)

«سه چيز نشان‌دهندة محبت و دوستي انسان به برادر مسلمانش است، يکي اينکه هنگام ديدار او خوشرو و بشّاش باشد، و ديگر اينکه چون نزد او بنشيند، برايش جا بازکند تا بتواند راحت بنشيند، و او را با نامي که نزدش محبوب‌تر از ديگر نام‌هاست، صدا کند.

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد:

مردي خدمت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اي پيامبر خدا! مرا به سفارشي و وصيتي ميهمان کن. آن حضرت در ضمن سفارش‌هاي خود فرمود:

«الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِط»؛ (25)

«با برادر ديني خود، با چهرة ‌گشاده ديدار کن».

14. انتقادپذيري

زائر بايد بداند که او و ديگر مردم و همسفران و کاروانيان، همه ممکن است اشتباه کنند و مقام مصونيت و عصمت از خطا، ويژة چهارده معصوم (عليهم السلام) است.

بنابراين اگر در طول سفر، يا در انجام مناسک دچار خطا و اشتباه در رفتار يا انجام مراسم عبادي حج شد، به حکم دين، پذيراي اعتراض، نقد و انتقاد باشد؛ چرا که «انتقاد» در صورتي که مورد قبول واقع شود، سبب هدايت و رشد شده، رهايي از خطا و پاک شدن از آلودگي و رفع اشتباه را به دنبال دارد.

آنان که از انتقاد روي بر مي‌گردانند، بايد بدانند که دچار بيماري کبر و خودپسندي هستند و اين صفات اگر در کسي باشد، او را از گردونة محبت حق خارج خواهد ساخت.

(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ)؛ (26)

«خداوند، متکبران را دوست ندارد».

از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) روايت شده:

«اجتَنِبُوا التَّکَبّرُ فإنَّ العَبْدَ لايزال يَتَکَبّر حَتّي يقولَ اللهُ تعالي اُکتُبُوا عَبدي‌هذا فِي الجَبّارينَ»؛ (27)

«از تکبر و خودخواهي دوري کنيد، زيرا بنده پيوسته تکبر مي‌ورزد تا جايي که خداي تعالي به فرشتگان مي‌گويد: نام اين بنده ام را در زمرة گردن کشان بنويسيد».

بنابراين انسان نبايد از «پذيرش انتقاد» روي برتابد. بايد با تواضع و خاکساري، اشتباه خويش را قبول کند و به کار بندد.

پى‏نوشتها:‌


1 . الکتب الاربعه، بخش کافي، ج 2، ص 495، حديث 2951.
2 . الکتب الاربعه، بخش کافي، ج2، ص497.
3 . آفاق کعبه، ص36.
4 . آفاق کعبه، ص37 و احتمالاً به خاطر مانع شدن مشرکان، به آن حج موفق نشد.
5 . نهج البلاغه، خطبه 234؛ (معروف به خطبة قاصعه).
6 . آل عمران/ 159.
7 . الکتب الاربعه، بخش کافي، ج2، ص371.
8 . همان، ص374.
9 . الکتب الاربعه، بخش کافي، ج2، ص381.
10 . آفاق کعبه، ص29؛ به نقل از من لايحضره الفقيه.
11 . الکتب الاربعه، بخش من لايحضره الفقيه، ج1، ص204.
12 . همان، حديث 2202.
13 . بحار الانوار، ج11، ص21.
14 . شعر از پروين اعتصامي.
15 . الکتب الأربعه، بخش کافي، ج2، ص390، حديث 2193.
16 . الکتب الأربعه، بخش کافي، ج2، ص390، حديث 2193.
17 . همان، حديث2200.
18 . الکتب الاربعه، بخش اصول کافي، ج2، ص391.
19 . الکتب الاربعه، بخش اصول کافي، ج2، ص391.
20 . همان.
21 . تحف العقول، ص45.
22 . تاريخ بغداد، ج12، ص11.
23 . کنز العمال، ج3، ص3، حديث 5134.
24 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص40.
25 . همان، ص42، حديث 27284.
26 . نحل/ 23.
27 . کنز العمال، ج3، ص525.