بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
زيارت بيتالله الحرام،
علاوه بر انجام مناسک فقهي، بايد با ادب و
آداب تربيتي، اخلاقي و معنوي همراه شود تا
قبول حريم صاحب خانه گردد.
در اين چند سفري که توفيق،
رفيق راه زيارتم شد، با دقت در وضع برخي از
زائران که احتمالاً به جهت ناآگاهي يا توجيه
نشدن پيش از سفر، ادب و آداب اين سفر بينظير
معنوي را رعايت نميکردند، در انديشة نوشتن
رسالهاي مختصر در اين زمينه برآمدم؛ به
صورتي که روحانيون کاروان بتوانند در جلسات
براي زائران بازگو کنند و زائران نيز در طول
سفر ظرف چند ساعت از آن بهرهمند گردند، تا به
خواست حضرت دوست حجّي قابل قبول به جاي آورند.
اين رساله با تکيه بر آيات قرآن و روايات
معتبر تنظيم شده و در سفر حج و عمره براي
زائران کاربرد معنوي خواهد داشت. انشاء الله
حسين
انصاريان
22/2/1386
مواقف کريمه
توفيق زيارت کعبة مشرّفه،
نخستين عبادتگاهي که روي زمين و به فرمان حضرت
حق براي عبادت انسان بنا شد، توفيقي خاص و
عنايتي ويژه از سوي خداي مهربان است که نصيب
بندة مؤمن ميشود.
زائر از برکت اين سفر، به
ثواب عظيم و پاداش فراواني ميرسد که در ديگر
سفرها چنين ثواب و پاداشي براي او ميسّر نيست.
در اين سفر روحاني و
معنوي، چشم انسان به کعبه روشن ميشود و به
زيارت خانهاي موفّق ميگردد که دو پيامبر
بزرگ الهي، حضرت ابراهيم و اسماعيل
(عليهما السلام)
با کمال خلوص آن را بنا کردند (1)
تا قبلة عبادت عابدان، و رويکردي معنوي به سوي
حق باشد.
کعبه، يک سنگ نشاني است که
ره گم نشود
حاجي، احرام دگر بند ببين
يار کجاست!
در اين سفر ملکوتي، زائر
به خانهاي مينگرد که به فرمودة امامصادق
(عليه السلام) داراي دو سود معنوي و دو
نصيب ملکوتي است:
«مَن نَظَر إِلي
الکَعْبَةِ عارِفاً فَعَرَفَ مِن حَقِّنا
وَحُرمَتِنا مِثلُ الَّذِي عَرَفَ مِن حَقِّها
وَحُرْمَتِها، غَفرَ اللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ
کُلَّها وَکَفَاهُ هَمَّ الدُّنيا
وَالآخِرَة»؛ (2)
«کسي که به کعبه به عنوان
بيتالله و قبلة عبادت بنگرد، و حق امامت و
حرمت ما را بشناسد، مانند کسي که آگاه به حق و
حرمت کعبه است، خداوند همة گناهانش را
ميآمرزد و همّ و غمّ دنيا و آخرت او را برطرف
ميسازد».
آري، زائر به زيارت
خانهاي مشرّف ميشود که از هر جهت در کمال
اعتدال است؛ نه همچون قصر کاخنشينان است که
از خون دل ضعيفان و غارتشدگان ساخته شده باشد
و نه چون ويرانة جغدهاي افسرده و دلشکسته
است.
خانهاي است که بنا،
مصالح، طول و عرض، حجم و مقدار سطحي که به
خود اختصاص داده، به همه ميآموزد تا در تمام
کارها جانب اعتدال را رعايت کنند و از افراط و
تفريط بپرهيزند.
روح و معنويت اين خانه
«توحيد» است، و زبانش «وحي»! که از افق قلب
محمّد (صلّي الله
عليه وآله) در کنار آن طلوع کرد و نفوذ
و پيامش را به سراسر عالم گسترانيد.
(لَلَّذِي بِبَكَّةَ
مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ) (3)
.
کعبه پرچم دولت خدا، حکومت
حق و نشانه و علامت همة ارزشهاست، و سر فرود
آوردن در برابر اين پرچم و اطاعت از حقايقي که
رمز و راز آن است و به صورت وحي تجلّي دارد،
برهمگان به صورت يکنواخت واجب و لازم است.
به عبارت ديگر، گشتن و
طواف دور آن براي زائران عملي است الهي و
ملکوتي که به تصفية روح و جان و سعادت دنيا و
آخرت ميانجامد.
بر همة مسلمانان
سرزمينهاي مختلف، واجب است با حضور ذهن و
توجه قلبي و با نظمي ويژه به صف عبادت در آيند
و روزي پنج نوبت با تواضع رو سوي کعبه نموده،
پيشاني بر خاک سايند. حتي مردگان خود را در
قبر در اين صف خوابانيده، رو به کعبه گذارند،
و نيز حيوانات را به هنگام ذبح در اين صف در
آورند تا با گوشت حلال تغذيه کنند.
زائران بايد از توجه به
کعبه، به توحيد، نبوّت پيامبران، ولايت اهلبيت
(عليهم السلام)
، و ارزشهاي معنوي، پيببرند و چراغ
هدايت را در قلب خويش بيفروزند.
کعبه و مشاهد مشرّفه و
مواقف کريمة متصل به آن، از چنان ارزش و عظمتي
برخوردار است که امام حسن مجتبي
(عليه السلام) بيست و پنج بار اين راه
را پياده پيمود؛ اين پيادهرَوي به سبب دريغ
از بذل مال در راه آن نبود، بلکه معرفت به
عظمت خانه و ارزش اين سفر،آن حضرت را به
پياده رفتن به سوي آن نقطة امن وا ميداشت.
کارواني که به سوي کعبه
حرکت مي کند، بايد بداند و آگاه باشد که سفرش
به سوي منطقة امن الهي است؛ حريمي که گياهان و
حيوانات آن نيز بايد صدمه و گزندي نبينند.
برخلاف آموزههاي يهوديان
و مسيحيان ـ که اسلام را دين خشونت ميپندارند
ـ اسلام، دين صلح و آرامش و حفظ حريمهاست؛
مگر اين که دشمن قصد تعدّي داشته باشد. اگر در
اسلام جهادي واقع ميشود، براي علاج و درمان
طغيانهاي بشري و پايان دادن به ظلم و ستم
است.
زائران بايد با توجه به
اعمال و مناسک هريک از اين مکانهاي مقدّس،
پاي در اين سفر معنوي بنهند تا به حقيقت، به
اداي حجّي ابراهيمي موفق شوند و زيارت و حجشان
کامل و جامع شده، مورد قبول حضرت حق باشد.
سهلانگاري و کوتاهي در انجام عبادات حج، موجب ناقص ماندن و نرسيدن به
نقطة قبولي است.
شيخ صدوق
(رحمه الله) آورده است:
حاجيان بر سه گروهاند:
اول: کسانياند که بهرة
آنان افزونتر است؛ گناهان گذشته و آيندهشان
آمرزيده ميشود و خدا، آنها را از «عذاب قبر»
مصون و محفوظ خواهد داشت.
دوم: کسانياند که گناهان
گذشتة آنها آمرزيده ميشود و در بقية عمر بايد
عمل را از سر بگيرند.
سوم: کساني هستند که فقط
اهل و مالشان حفظ ميشود؛ يعني حجّشان قبول
نميشود. (4)
زائري که آداب اين سفر، و
حقوق همسفرانش را رعايت ننمايد، از ثواب و
پاداش حج محروم است و تنها بهرهاش از حج اين
است که زنده به سوي مال و اهلش بازگردد!
براي دانستن ثواب و پاداش
حج به روايت بسيار مهم و فوق العادهاي که از
امامباقر (عليه
السلام) نقل شده، توجه کنيد:
«محمد بن قيس ميگويد: از
حضرت باقر (عليه
السلام) شنيدم که اين حديث را در مکه
براي مردم ميفرمود:
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) نماز صبح را با اصحاب خواند، سپس تا طلوع خورشيد با آنان به
نقل حديث و گفتوگو پرداخت. مردم، يکي پس از
ديگري از محضرش برخاسته، رفتند؛ تا جايي که جز
دو نفر کسي باقي نماند. يکي، مردي انصاري از
اهل مدينه و ديگري، مردي ثقفي از اعراب
باديهنشين بود.
پيامبر به آن دو نفر
فرمود: ميدانم که شما حاجتي داريد و
ميخواهيد مسألهاي سؤال کنيد. اکنون اگر
بخواهيد، من شما را به حاجتي که داريد، پيش از
آن که از من بپرسيد، خبر دهم، و اگر مايليد،
شما از من سؤال کنيد. آن دو نفر گفتند: يا
رسول الله! شما بگوييد، چرا که گفتار شما چشم
کور را روشني ميبخشد و هر شکّ و شبههاي را
دور کرده، ايمان را پابرجاتر ميکند.
پس از آن، رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) رو به مرد انصاري کرد و از او
خواست تا مسألة شخص دوم را ـ که باديهنشين
بود ـ مقدم دارد، تا او زودتر به منزل خود
برسد. از اين رو، فرمود: اي برادر انصاري!
اوّل نوبت را به او بده، تو از قومي هستي که
ديگران را برخود مقدم داشته، ايثار ميکنند.
حال، آيا حاضري که او مسألة خود را مقدم
بدارد، چون تو اهل قريهاي و اين ثقفي،
صحرانشين است و راهش دور. گفت: بلي؛ رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) به آن مرد ثقفي فرمود:
آمدهاي که از من دربارة
وضو و نمازت بپرسي که چه ثوابي در آنهاست؟!
...آنگاه ثواب وضو و نماز
او را بيان کرد. سپس به آن شخص انصاري فرمود:
اما تو اي برادر انصاري! آمدهاي که دربارة حج
و عمرة خود بپرسي که چه ثوابي دارد؟!
بدان هرگاه که تصميم به حج
گرفتي و راه حج را برگزيدي، سپس سوار مرکب شدي
و گفتي: «به نام خدا» و مرکب حرکت کرد، هرگامي
که به زمين مينهي و برميداري، خدا براي تو
پاداشي نوشته، و گناهي را پاک ميکند؛ هنگامي
که احرام بستي و لبيک گفتي، خداوند به ازاي هر
لبيک تو، ده حسنه مينويسد و ده گناهت را محو
مينمايد.
و همين که هفت مرتبه طواف
بيت را انجام دادي، با خدا عهد و پيماني
ميبندي که خدا تو را عذاب نکند.
و چون دو رکعت نماز طواف
را نزد مقام ابراهيم
(عليه السلام) به جاي آوردي، برايت دو
هزار رکعت نماز پذيرفته شده مينويسد.
و همين که سعي صفا و مروه
را انجام دادي، پاداش کسي را خواهي داشت که با
پاي پياده حجگزارده باشد و هفتاد غلام مؤمن
را در راه خدا آزاد کرده باشد.
هنگامي که وقوف در عرفات
را تا غروب به جاآوردي، اگر گناهاني به تعداد
تمام ريگهاي صحراي «عالج (5) » و کف
درياها داشته باشي، خدا آنها را ميآمرزد.
و چون به منا آمدي و
ريگهاي خود را به جمرهها زدي، به ازاي هر
ريگ پرتاب شده، ده حسنه نوشته ميشود و اين
ثواب در بقية عمرت همواره ثبت ميشود...
و همين که سر خود را
تراشيدي، به تعداد هر مويي حسنهاي نوشته
ميشود و اين ثواب را نيز در بقية عمرت همواره
مينويسند...
و چون قرباني کردي، به
ازاي هر قطرة خوني که از قرباني به زمين
ميريزد، خداوند حسنهاي برايت مينويسد...
و چون از منا به مکه
بازگشتي و طواف زيارت انجام دادي و نزد مقام
ابراهيم (عليه
السلام) دو رکعت نماز طواف به جا
آوردي، فرشتهاي به شانهات ميزند و ميگويد:
گناهان گذشتهات آمرزيده
شد،پس از حالا تا صد و بيست روز عمل را از سر
بگير!» (6)
زائران حرم بايد توجه
داشته باشند که در احاديث ديگر، پاداشها و
ثوابهايي بيان شده که عقل از درک آن عاجز
است. در عين حال، اين مجموعه احاديث، گوشهاي
از پاداش عظيم زائران را بيان کردهاند.
محيط امن و امان
زائر همواره و در هر لحظه
بايد توجه داشته باشد که به محيطي گام نهاده که
براي همة موجودات، محيط امن و امان است؛ محيطي
که درختان آنجا، بدون آن که آنها را با
قفسهاي آهنين زرهپوش کنند، از تجاوز در
اماناند، حتي شاخهها و بيخ و بن و ريشه و
نيز بوتهها در مصونيتاند.
حتي اگر به درختي که در
حرم (7) روييده و شاخههايي از آن
به بيرون حرم سر در آورده، به احترام اين که
اصل آن در حرم است، نميتوان تجاوز کرد و از
آنها شکست و نيز اگر درختي در بيرون حرم
روييده ولي شاخهاي از آن سر به حرم کشيده
باشد، به هيچجاي آن درخت نميتوان ارّه گذاشت
و تجاوز کرد، و يا شاخة آن را شکست!
در محيطي قدم ميگذارند که
حيوانات و پرندگان و آهوان صحرا چهارفرسخ در
چهارفرسخ از تعرّض انسان در اماناند؛
بنابراين نميرمند، و نميتوان آنها را
وحشتزده کرد و رم داد. خلاصه اينکه حيوانات،
پرندگان و گياهان همه در محيط امن الهي به سر
ميبرند و هيچ کس در محدودة حرم حقّ تعرّض
بدانها را ندارد.
«مسافران به سوي بيت، به
محيطي وارد ميشوند که اگر کسي در آنجا کبوتري
را از دستة کبوتران رَم دهد، براي جبران اين
بيانضباطي بايد يک گوسفند کفّاره دهد، و هرگاه آن کبوتران رفتند
و به جاي خود بازنگشتند بايد به تعداد هر
کبوتر يک گوسفند کفّاره بدهد.
به محيطي درميآيند که
حمل اسلحه و ابزار اسلحه در آنجا ممنوع و جرم
است، بايد دل هرکسي در آن محيط، آرام و مطمئن
باشد که احدي به او تعرّض نميکند.» (8)
حاجي به محيطي گام مينهد
که اگر از کسي نسبت به ديگري ظلمي سرزند، در
حکم الحاد و خروج از دين و به منزلة بيديني
است.
به محيطي ميرود که اگر
کسي مال بيسرپرستي از قبيل: چمدان، و کيف و
اشياي ديگر ـ چه گران قيمت و يا ارزان ـ جلوي
پاي خود ديد، نبايد آن را بردارد و اجازه
ندارد حتي انگشت پايي به آن بزند.
اينها احکام الهي محيط حرم
است چه موسم حج باشد و چه در غير موسم حج؛
براي همه نيز يکسان است چه زائر و چه غير
زائر؛ چه مُحرم و چه غيرمُحرم!
البته براي زائران و
حاجيان در موسم حج از ابتداي ميقات تا پايان
اعمال، تکاليف بيشتر و انضباطات
فوقالعادهتري وجود دارد که لازم است مراعات
کنند (9) ، و بيترديد رعايت آن
آداب، زمينة قبولي حج است.
در اينجا و با رعايت
اختصار، آداب لازم براي هر زائر، به فراخور
حال آورده ميشود؛ باشد که مسافران حرم امن
الهي،آنها را رعايت کنند و حج خود را با
رعايت آن آداب، به مرحلة قبولي برسانند.
1.
هزينة سفر
کسي که قصد حج يا عمره
دارد، لازم است هزينة اين سفر را از مال حلال
و پاک بپردازد. مال حلال و پاک، مالي است که
از طريق کسب مشروع و زحمت و کوشش صحيح به دست
آمده باشد و حتي ذرّهاي آغشته به مال غصب،
رشوه، دزدي، ربا، کمفروشي، حقّ ارث ديگران،
اختلاس، و مال به دست آمده از راه فتنهگري و
فساد در آن نباشد، و همة خمس و زکات و حقوق
واجب و شرعي آن را پرداخته باشد.
حتي اگر ذرّهاي از مال
حرام در اين سفر آغشته با مال حلال باشد،
يقيناً مانع از قبولي است، چه رسد به اين که
همة هزينة سفر از حرام باشد!! چه، در اين صورت
صاحبان مال حرام، نه مستطيعاند و نه
ميتوانند به اين سفر معنوي بروند.
آنان که خمس و زکات مال
حلال به دست آمده را نپرداختهاند، براساس
آيات و روايات و فتواي همة فقهاي شيعه،
ثروتشان مخلوط به حرام است، و بايد براي پاک شدن ثروتشان تا آخرين درهم
و دينار خمس و زکاتشان را بپردازند، آنگاه از
آن پول تصفيه شده، حولة احرام و کفش لازم را
بخرند، و پول قرباني را جدا بگذارند، و بقية
هزينة سفر را تأمين نمايند.
امام صادق
(عليه السلام) ميفرمايد:
«مَن أَنفَقَ دِرهماً فِي
الحَجّ کانَ خَيراً لَهُ مِن مِأئَةِ أَلفِ
دِرهَـمٍ يُنفِقُها في حَقٍّ...
وَرُويَ أَنَّ دِرْهَماً
فِي الحَجِّ خَيرٌ مِن أَلفِ أَلفِ دِرهَمٍ
فِي غَيْرِهِ، وَدرهمٍ يَصِلُ إِلي الإِمامِ
مِثل أَلف أَلف دِرْهَمٍ فِي حَجٍّ.
وَرُويَ أَنَّ دِرْهماً
فِي الحَجِّ أَفْضَل مِن أَلفَي أَلف دِرهَمٍ
فيما سواهُ فِي سَبيلِ اللهِ عَزّوَجَلَّ». (10)
يک درهم هزينه کردن در راه
حج، بهتر است از صدهزار درهم در راه ديگري که
آن هم حق باشد.
و روايت شده انفاق يک درهم
در حج، بهتر از يک ميليون درهم در غيرحج است.
و يک درهم سهم امام را
پرداختن، مانند هزينه کردن هزار هزار درهم در
حج است.
و پرداختن درهمي در حج،
بهتر از هزار هزار درهم در غير آن است.
پس بياييد با پرداخت خمس و
زکات و پاک کردن اموال خود، در هنگام احرام
لبيک بگوييم و بشنويم، مبادا در جوابمان
بگويند: «لا لَبَّيْکَ وَلا سَعْدْيکَ...».
رسولخدا
(صلّي الله عليه
وآله) فرموده:
«کُلُّ نَعيمٍ مَسؤُولٌ
عَنْهُ صاحِبُهُ اِلاّ ما کانَ في غَزْوٍ أو
حَجٍّ»؛ (11)
«از هر نعمتي پرسش خواهد
شد مگر پولي که در جهاد و حج هزينه شود».
از امامصادق
(عليه السلام) نيز روايت شده: هنگامي که حضرتموسي
(عليه السلام) حج به جاي آورد، جبرئيل نزد او آمد.
به جبرئيل گفت:
براي کسي که حجّ اين خانه
را با نيت صادقانه و هزينة پاک و حلال به جاي
آورد، چه پاداشي است؟
خداوند به جبرئيل وحي کرد
که به او بگو: او را در رفيق اعلي با
پيامبران، صدّيقان، شهدا و صالحان قرار ميدهم
و اينان، رفيقاني نيکو هستند. (12)
پس اگر کسي ثروتش را از
راه حرام به دست آورده باشد، مستطيع نيست،
اگر هم مال حلال مخلوط به حرام دارد، لازم
است پيش از سفر حج تصفيه کند، و اگر پس از
تصفيه به اندازة هزينة حج باقي بماند، مستطيع
است.
حضرت موسي بن جعفر
(عليه السلام) فرمود:
ما (اهلبيت) سه چيز را از
اصل مال خويش يا مال پاک خود ميپردازيم:
1. مهرية زنان؛
2. هزينه سفر حج؛
3. پول کفن.
اگر در ميان زائران خانة
خدا، کساني باشند که تحت تأثير آيات حج و
روايات آن، و آداب ظاهري و باطنياش قرار
نگيرند و مال و باطن و اعمال و اخلاق خويش را
تصفيه نکنند، بايد پيش از ورود به عرصة ملکوتي
حج از خواب غفلت بيدارشان کرده، حجابهاي
ظلماني را از چهرة قلبشان زدود تا به پاک کردن
مال خود از حرام و پرداخت خمس و زکات اقدام
نمايند؛ چرا که در غير اينصورت، لايق ورود به
عرصة حج نميشوند و حجّي مقبول به حضرت محبوب
ارائه نخواهند داد.
وظيفة روحانيون کاروانهاست
که وظايف زائران را در اين سفر معنوي گوشزد
کنند و بر مسافران حرم امن الهي هم واجب است
که آن حقايق را با تمام وجود فراگيرند تا
هنگامي که از سفر برميگردند، در گفتار و
کردارشان تحوّلي عميق ايجاد شده باشد، تا
ديگران هم ميل ورود به عرصة اين سفر معنوي را
پيدا کنند و پس از مدتي، جامعهاي ايمن از همة
شرور ساخته شود و رعب و ترس و بياعتمادي،
تبديل به امنيت و اعتماد و محبت گردد و دادگستريها بيکار
شوند، و زندانها در گوشه گوشة ممالک اسلامي
به گلستان و بوستاني براي زندگي پاکان تغيير
شکل دهد.
اتمام عمل، هميشه با حصول
نتيجه منظور است، اگر زائر در سفر حج خود به
حقايق الهي و نظامات اسلامي، و حالات ملکوتي
آراسته شد و درون و برونش و مال و اموالش از
ناپاکيها و ناخالصيها پيراسته گشت و پس از
بازگشت، چه با عمل و چه با گفتار، مبلّغ حقايق
شد و براي خدا واقعيات معنوي را به ديگران
انتقال داد، حج و عمره را به اتمام رسانده
است. (13)
2.
نيت
زائر بايد به حقيقت نيت
خود پيش از سفر، توجه داشته باشد؛ هر عبادتي
که با نيت صادقانه و براي خدا انجام گيرد،
عبادت واقعي محسوب ميشود و شايستة قبولي
درگاه حق بوده، مستوجب پاداشي عظيم است.
عبادت، اگر خالصانه و به
قصد فرمان بردن از حق صورت گيرد، به تکليف عمل
شده، و اگر غير از اين باشد، مشقّت و زحمتي
بدون پاداش از انسان صادر شده
و قابل قبول حق نخواهد
بود؛ و در نهايت در پروندة عمل به عنوان اداي تکليف
ثبت نميشود. و به فرمودة
(وَ قَدِمْنا إِلي ما
عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً
مَنْثُوراً)؛ (14)
«و ما به بررسي و حسابرسي
هر عملي که به عنوان عمل خير انجام دادهاند
ميپردازيم، پس همة آنها را [که به نيت
غيرخالصانه و به ريا و خودنمايي انجام گرفته]
غباري پراکنده ميسازيم».
زائر بايد با توجه به خدا
و قيامت و الگو گرفتن از اولياي الهي بهويژه
انبيا و اهل بيت
(عليهم السلام) نيتش را خالص قرار دهد
و آن را آلوده به هواي نفس ننمايد و در اين
عبادت جز به «وجه الله» نظري نداشته باشد:
(إِنَّما نُطْعِمُكُمْ
لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً
وَلا شُكُوراً). (15)
باري، هدف زائر بيت الله
الحرام نبايد سياحت، تجارت، استراحت، تماشاي
مملکت ديگر و... باشد؛ چرا که به پيکرة معنويت
اين سفر خدشه وارد ميشود.
در هر صورت اگر عمل،
حرکت، کوشش و انجام مسؤوليت بر نيت پاک و
صادقانه استوار باشد، ماندني است و شايستة
قبولي حضرت حق! و پاداش بزرگ و اجر عظيم برآن
مقرر خواهد شد.
امام سجاد
(عليه السلام) در اينباره ميفرمايد:
«لا عَمَلَ اِلاّ
بِنِيَّةٍ»؛ (16)
عمل جز با نيت واقعي تحقق
پيدا نميکند، [و عمل بدون نيت صادقانه عمل
نيست].
«نيت» به منزلة ريشة عمل
است و درخت عمل با نيت پاک و خالصانه و
صادقانه ميوة ابدي ميدهد. از اينرو،
رسولخدا (صلّي الله
عليه وآله) نيت مؤمن را از عملش بهتر
ميداند. حضرت صادق
(عليه السلام) از رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) روايت ميکند:
«نِيَّةُ المُؤْمِنِ
خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَنِيَّةُ الکافِرِ
شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَکُلُّ عامِلٍ يَعمَلُ
عَلي نِيَّتِهِ»؛ (17)
«نيت مؤمن از عملش بهتر
است و نيت کافر از عملش بدتر، و هر عمل
کنندهاي براساس نيتش عمل ميکند».
پىنوشتها:
1 . بقره/ 127 (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ
وَإِسْماعِيلُ...).
2 . الکتب الاربعه، ج6، بخش من لايحضره الفقيه، ص199، حديث 2131.
3 . آل عمران/ 96. "که در سرزمين مکّه است، پربرکت و ماية هدايت جهانيان است."
4 . الکتب الاربعه، ج6، (بخش من لا يحضره الفقيه)، ص205، حديث 2218 و 2219.
5 . عالج، منطقهاي ريگزار در راه مکه؛ معجم البلدان، ج 4، ص 70.
6 . الکتب الاربعة، ج6، بخش من لايحضره الفقيه، ص198، حديث 2128.
7 . محدودة حرم، چهارفرسخ در چهارفرسخ است.
8 . آفاق کعبه، ص39.
9 . همان.
10 . الکتب الاربعه، ج6، بخش من لايحضره الفقيه، ص204، حديث 2214 ـ 2216.
11 . الکتب الاربعه، ج6، بخش من لايحضره الفقيه، ص203.
12 . همان، ج 1، ص 207.
13 . {اَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ...}؛ بقره / 196.
14 . فرقان/ 23.
15 . انسان/ 9.
16 . الکتب الاربعه، بخش کافي، ج 1، ص327.
17 . همان.