29. گريز از مواضع تهمت
بر مؤمن واجب است در هر
حال و هرکجا، و در هر شرايطي که ممکن است سبب
ايجاد تهمت گردد و به آبرويش زيان برسد،
اجتناب نمايد.
از اميرمؤمنان
(عليه السلام) روايت شده:
« مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ
مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ
أَسَاءَ بِهِ الظَّن»؛ (1)
«کسي که خود را به دست خود
در مواضع تهمت قرار ميدهد، نبايد آن را که به
او سوء ظن ميبرد، سرزنش کند».
حضرت صادق
(عليه السلام) ميفرمايد:
«مَنْ دَخَلَ مَوْضِعاً
مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ فَلَا
يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ»؛ (2)
«کسي که وارد بر جاهايي از
موارد تهمت شود، و در ميان مردم متهم گردد،
بايد خودش را سرزنش کند».
زائر بزرگواري که در
کاروان و در رفت و آمدها و گفتوگو با ديگران
در معرض ديد و توجه آشنايان، دوستان و اهل
کاروان است، بايد به گونهاي رفتار کند که از
موارد اتهام دور باشد؛ و کاري نکند که مورد
تهمت قرار گيرد؛ زيرا حفظ آبرو و شخصيت در
درجة اول، بر خود شخص واجب است و سپس بر
ديگران.
از طرفي نيز همة مردم و
اهل کاروان در طول سفر حج ـ که بالاترين سفر
معنوي است ـ بايد توجه داشته باشند که تهمت
زدن به اهل ايمان و به کسي که ادعاي مسلماني
دارد، از گناهان بزرگ شمرده ميشود و عقوبت آن
در قيامت بسيار سنگين است.
از امام صادق
(عليه السلام) روايت شده:
«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً
أَوْ مُؤْمِنَةً بِمَا لَيْسَ فِيهِ بَعَثَهُ
اللَّهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّي يَخْرُجَ
مِمَّا قَالَ قُلْتُ وَمَا طِينَةُ الْخَبَالِ
قَالَ صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ
المُومِسَاتِ» يعنِي الزَّواني؛ (3)
« کسي که به مردي مؤمن يا
زني مؤمنه تهمت بزند، و آنچه از زشتي و گناه
در او نيست براو ببندد، خدا در قيامت او را در
«طينة خبال» برميانگيزد، تا آنچه را گفته
ثابت کند. راوي ميگويد که به حضرت گفتم:
«طينة خبال» چيست؟ حضرت فرمود: چرک و
خوني که از بدن زنان زناکار خارج ميشود!
اميرمؤمنان
(عليه السلام) از رسول خدا
(صلّي الله عليه وآله) روايت ميکند:
«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً
أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ
فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
عَلَي تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّي يَخْرُجَ
مِمَّا قَالَ فِيه»؛ (4)
«کسي که به مرد و زن مؤمني
تهمت بزند، و از آنچه در او نيست، سخن بگويد،
خدا او را در قيامت در تلّي از آتش نگه
ميدارد تا آنچه را دربارة مؤمن و مؤمنه گفته
ثابت کند».
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) ميفرمايد:
«إِيَّاكُمْ وَالظَّنَّ
فَإِنَّهُ أَكْذَبُ الْحَدِيثِ»؛ (5)
«از بدگماني دربارة همه
بپرهيزيد؛ زيرا بدگماني، دروغترين سخنهاست».
30. احترام به نظر صاحب نظران
زائر در اين سفر ـ که از
زيباترين عرصههاي معنوي است ـ بايد توجه
داشته باشد که بالاترين و برترين صاحبنظر،
خداوند است و سپس پيامبران به ويژه پيامبر
عزيز اسلام (صلّي
الله عليه وآله) و ائمة معصومين: و پس
از آنان، فقهاي عظام و دينشناسان و عارفان به
معارف حق و حقيقت و دارندگان تجربههاي مفيد!
بنابراين بايد با کمال
انصاف و به دور از هرگونه تکبر، به نظر اين
صاحب نظران که جز مصلحت انسان و سعادت دنيا و
آخرت او را نميخواهند، احترام گذارده و نظر
آنان را پذيرفته و در همة امور به کار بست.
اگر زائري از زائر ديگر
نسبت به مناسک، يا مطلبي که در زندگي کاربرد
دارد، يا خريد سوغاتي براي اهل و عيالش
راهنمايي خواست، با کمال محبت و حوصله او را
راهنمايي کند.
زائر در طول سفر به کساني
به عنوان مددکار برخورد ميکند که از طرف
ايران براي خدمت به حجاج به کار گرفته شدهاند
و آموزشهاي لازم را در وطن ديدهاند، و هدف و
نيتي جز خدمت خالصانه و مدد رساندن عاشقانه به
زائر ندارند؛ بنابراين بايد با مددکاران
همکاري کرده، از راهنمايي آنان استفاده نمايد
و از مخالفت با ارشاد آنان بپرهيزد.
31. عيادت از بيمار
هواي عربستان و تراکم
جمعيت زائران از کشورهاي مختلف، وعدم رعايت
مسائلبهداشتي، زمينةبيماري بعضي از زائراني
است که از مصونيت کمتري برخوردارند.
چنانچه همسفر و زائري
خداي ناخواسته بيمار شد،
وظيفة اخلاقي و شرعي
دوستان و آشنايانش اين است که به هر صورت
ممکن، زمينة درمان او را فراهم کنند، و وي را
در آن ديار غربت در اتاق، يا بيمارستان تنها
نگذارند.
عيادت از بيمار در هر کجا
که باشد، ثواب دارد و اسلام بر آن اصرار و
پافشاري نموده است.
معاوية بن وهب که از
راويان برجستة شيعه و مورد لطف و محبت اولياي
دين بوده، ميگويد:
به حضرت صادق
(عليه السلام) گفتم:
ما با قوم خود و دوستانمان
ميان مردم چگونه رفتار کنيم؟
حضرت فرمود:
امانتشان را به آنان
بازگردانيد، به نفع يا به زيانشان به حق شهادت
دهيد، بيمارانشان را عيادت کنيد و به تشييع
جنازة آنان حاضر شويد. (6)
32. پرهيز از هدردادن وقت
برخي از زائران در سفري که
ممکن است ديگر تکرار نشود، وقت گرانبهاي خود
را به شبنشينيهاي بيمورد در اتاقها و
بخصوص در مشاهد مشرفه و بويژه در مسجدالحرام
ميگذرانند. درست است که حتي نشستن در
مسجدالحرام و نگاه به کعبه ثواب دارد، اما چرا
با قرائت قرآن و ذکر خدا
همراه نباشد؟
گوهر وقت بدين خيرگي از
دست مده
آخر اين عمر گران مايه،
بهايـــي دارد
هيزم سوخــته شمع ره و
مــــنزل نشود
بايد افروخت چراغي که
ضيايي دارد
صرف باطل نکند عمرگرامي
پرويـــن
آنکه چون پيرخرد راهنمايــــي دارد 7
آية الله مامقاني جز در
روز عاشورا، درس و مطالعه و نوشتن را تعطيل
نميکرد و علامة اميني در شبانه روز 17 ساعت
به مطالعه و نوشتن ميپرداخت تا کتاب «الغدير»
را به جهان عرضه کرد.
خواجه نصيرالدّين طوسي پس
از حملات مغول
ـکه جز کشتن و ويران کردن
و سوزاندن کاري نداشتند ـ عمرش را براي نجات
کشور، تعليم و تعلّم، تأليف و تصنيف، ساختن
رصدخانه مراغه و به وجود آوردن کتابخانهاي
حاوي چهارصدهزار جلد کتاب علمي سپري کرد.
هرکسي که بهرهاي از عمرش
برده، تلاشي مستمر و پيگير داشته و اوقات خود
را به بطالت نگذرانده است.
پس اي زائر محترم! حدود
يکماه در مدينه و مکه هستي؛ بايد از اين وقت
محدود، بهرة نامحدود ببري و از اين فرصت اندک،
تجارتي بسيار سودمند نصيب خود سازي و بداني که
فرداي قيامت در برابر لحظهلحظة عمر و حتي
براي هر نفسي که کشيدهاي و نسبت به هر نعمتي
که در اختيارت قراردادند، مسئولخواهيبود و
مورد بازپرسي!
33. تشييع جنازه
اگر زائري در طول سفر به
جوار رحمت حق برود، بر زائران کاروان و ديگر
کاروانها لازم است در تشييع جنازة او شرکت
کنند، و در مراسمش حاضر شده، با مصيبتديدگان
اظهار همدردي نمايند، و به هر صورتي که ممکن
است از غم آنان بکاهند؛ چرا که به قول سعدي:
بني آدم اعضاي يـکديگرند
که در آفرينش ز يک گوهرند
چوعضويبهدردآوردروزگار
دگرعضـوها را نـمـاند قرار
34. شرکت در جلسات
معمولاً با هر کارواني به
تناسب تعداد افرادش، يک يا دو روحاني همراه
ميشود که وظيفة آموزش مناسک حج و رفع ايراد و
اشکال زائران را برعهده دارند و در اين راستا،
جلساتي برگزار ميکنند.
لازم است که زائران جهت
فراگيري مسائل در آن جلسات حاضر شوند، و با
گوشجان مسائل حج را بشنوند و بدانند که اگر در اين
جلسات پربهره حضور نيابند و به خاطر ندانستن
مسألهاي، به خصوص در رابطه با ارکان حج
اشتباهي از آنان سرزند، به اصل حجشان لطمه
وارد ميشود، از اين رو لازم است با ارتباط با
روحاني و آگاه ساختن وي از نحوة انجام اعمال
خود مطمئن شوند.
زائر وقتي در «ميقات» محرم
ميشود، چند چيز بر وي حرام ميشود؛ و حليّت
محرمات احرام منوط به بيرون آمدن از هويت
احرام است، نه بيرون آمدن از دو حوله و لباس
احرام!
بيرون آمدن از هويت احرام
به اين است که مناسک حج به طور صحيح ادا شود و
حج، مطابق مقررات فقه انجام گيرد. اگر غير از
اين باشد، انسان محرم ميماند تا دوباره به حج
برود و حجّي صحيح انجام دهد تا آن چيزهايي که
به واسطة احرام بستن حرام شده، دوباره حلال
شوند.
دفع اين زحمت عظيم، با
حضور زائر در جلسات بيان مناسک و گوشفرادادن
به مسائل و راهنمايي و همراهي روحاني کاروان و
ديگر افراد آگاه به مسائل، قابل پيشگيري است.
35. گذشت از لغزش ديگران
همه ميدانيم که هيچکدام
از ما مصون از لغزش و اشتباه نيستيم. گاهي
لغزش و خطا از روي فراموشي است و گاهي براساس خشم و زماني
نيز به صورت عمد انجام ميگيرد. زائر بايد با
حوصله و بردباري و حفظ برنامة دوستي، بنا به
حکم قرآن و پيامبر و امامان از لغزش و خطاي
همسفرانش درگذرد و يا حتي نسبت به آنان تغافل
ورزد؛ يعني به گونهاي نشان دهد که از لغزش و
خطاي طرف آگاه نشده است.
(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ
بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ)؛
(8)
«راه عفو و گذشت را انتخاب
کن، و همه را به نيکي و نيکوکاري فرمان بده، و
از مردم نادان [که از پذيرفتن احکام و مقررات
سعادتبخش اسلام امتناع ميورزند] روي
بگردان».
امام صادق
(عليه السلام) ميفرمايد:
سه چيز از ارزشها و
کرامتهاي دنيا و آخرت است:
1. گذشت از کسي که به تو
ستم روا داشته؛
2. صلة رحم با کسي که با
تو قطع رحم نموده؛
3. و بردباري دربارة کسي
که نسبت به تو ناداني کرده است. (9)
36. قبول عذرِ عذرخواهان
از نکات بسيار مهم اخلاقي
که پرتوي از اخلاق خداست، پذيرفتن عذرِ
عذرخواه است. از آنجا که عذرخواهي محصول تواضع و
بيداري و پشيماني است، واجب است براي حفظ
شخصيتش عذرِ عذرخواه پذيرفته شود و براي وي از
حضرت حق، طلب مغفرت و آمرزش گردد.
پذيرش عذر به اندازهاي
مهم است که امام موسي بن جعفر
(عليه السلام) با جمع کردن فرزندانش به آنان فرمود:
«يَا بَنِيَّ إِنِّي
مُوصِيكُمْ بِوَصِيَّةٍ فَمَنْ حَفِظَهَا لَمْ
يَضَعْ مَعَهَا إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ
فَأَسْمَعَكُمْ فِي الْأُذُنِ الْيُمْنَي
مَكْرُوهاً ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَي الْأُذُنِ
الْيُسْرَي فَاعْتَذَرَ وَقَالَ لَمْ أَقُلْ
شَيْئاً فَاقْبَلُوا عُذْرَهُ»؛ (10)
«فرزندانم! شما را به
مسألهاي سفارش ميکنم که اگر آن را به کار
بنديد، از شخصيت و بزرگي نميافتيد؛ اگر کسي
نزد شما آمد و سخن ناخوشايندي در گوش راست شما
گفت، سپس در گوش چپتان عذرخواهي کرد و گفت: من
چيزي نگفتم، عذرش را بپذيريد».
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) در وصيتي به اميرمؤمنان
(عليه السلام) فرمود:
«يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ
يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً
كَانَ أَوْ كَاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي»؛
(11)
«اي علي! اگر کسي عذر شخصي
را که خود را از لغزش و گناه نسبت به او مبرّا
و پاک ميداند ـ چه راست گويد و چه دروغ ـ
نپذيرد، به شفاعت من نميرسد!».
بنابراين اگر زائري در اثر
اشتباهي عذر خواست، بايد عذر او را پذيرفت و
طوري رفتار کرد که گويي اتفاقي نيفتاده و با
کرامت و بزرگواري، خطاکار را از عمل خود
پشيمان ساخت.
37. رعايت امور لازم
زائر بايد توجه داشته باشد
که براي حفظ حقوق و شخصيت ديگر زائران و هر
مسلماني، رعايت برخي چيزها لازم است، تا موجب
آزردگي کسي نشود و حجّي مقبول از خود به
يادگار بگذارد. در زير برخي از اين امور را
يادآور ميشويم:
1. براي هدايت نا اهلان و
توفيق نيافتگان دعا کند.
2. به همه به ويژه به
انسانهاي عالم و دانشمند و با کرامت و
صاحبنام، احترام گذارد.
3. از دوستاني که ميهمان
او ميشوند، استقبال کرده و هنگام رفتنشان
آنان را چند قدم بدرقه نمايد.
4. از سرفه و عطسة بلند ـ
که گوش خراش و سبب رنجش ديگران شود ـ بپرهيزد.
5. لطف و احسان ديگران و
هدية آنان را بپذيرد و از قبول آن امتناع
نورزد.
6. به افراد پير و
سالخورده احترام بگذارد و شأن آنان را رعايت
نمايد.
7. در حضور ديگران با دوست
و هم اتاقياش درگوشي صحبت نکند؛ زيرا اين
عمل، سبب برانگيختن سوءظن است.
8 . سخن خوب و مفيد ديگران
را قطع نکند، و با حوصله و بردباري گوش فرا
دهد؛ شايد حقيقتي به گوش او برسد که عامل
تحولي شگرف در زندگياش گردد.
9. در صورت اشتباه و خطاي
ديگران، نسبت به وي کينه و کدورتي به دل
نگيرد، که خداوند دل کينهدار و آلوده به
کدورت را دوست ندارد.
10. از ورود به حريم شخصي
و زندگي خصوصي، و پرسش از امور پنهان ديگران
به شدت بپرهيزد.
11. از زائران موفق و آنان
که در عبادت پروردگار و خدمت به خلق نشاط
دارند، الگو بگيرد و در آن راستا تلاش نمايد.
12. نسبت به همه خوشبين
باشد و خود را در عبادت و خدمت و انجام کار
خير مقصر بداند، و از بدبيني ـ که از حالات
شيطاني است ـ بپرهيزد.
13. از تفحّص و تجسّس نقاط
ضعف ديگران، آن هم با هدف ضربه زدن به شخصيت
آنان، که در اين سفر ميهمان خدا هستند، جداً
بپرهيزد.
14. در آشتي دادن زائراني
که احياناً با يکديگر قهر کردهاند، بکوشد؛ چرا که
اميرمؤمنان (عليه
السلام) در وصيت شب بيست و يکم به
فرزندانش فرمود:
از جدّتان رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) شنيدم که:
«إِصْلَاحُ ذَاتِ
الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ
وَالصِّيَام»؛
«اصلاح ميان دو نفر از همه
روزهها و نمازها افضل و برتر است».
15. به نماز اول وقت و به
خصوص به جا آوردن آن در حرمين شريفين اهميت
داده، در صف نمازگزاران شرکت کند.
16. به هنگام اذان و شروع
نماز، از رفتن به سوي هتل جداً خودداري کند که
اين عمل، ضربه زدن به مکتب اهلبيت
(عليهم السلام)
و تشيع خواهد بود.
17. از پرسيدن احکام مناسک
حج از روحاني کاروان ابداً شرم و حيا نکند که
گاهي ندانستن مسألهاي، سبب بطلان حج خواهد
شد.
18. در هنگام استراحت
ديگران، پس از ناهار و يا شام سکوت و آرامش را
رعايت کرده، باعث ايجاد مزاحمت براي ديگران
نشود.
19. از دست دادن و روبوسي
با ديگران در صورت بيماري و به ويژه
سرماخوردگي به شدت بپرهيزد؛ چرا که اين کار
ممکن است بيماري را به فرد مقابل انتقال دهد و اسباب زحمت
گردد.
20. امور و وظائف عمومي
خود را بر ديگران تحميل نکند و خود را ميان
ديگران تافتة جدا بافته نداند؛ بلکه سعي کند
با کمک به ديگران باري از دوششان بردارد، که
اين خود نوعي عبادت و در حقيقت اطاعت خداست.
21. به قوانين و مقررات و
سنن عرفي کشور عربستان احترام بگذارد، که
احترام به مقررات و اجراي آنها نشانة شخصيت
ايران اسلامي و مسلمان ايراني است.
22. از ضربهزدن به شخصيت
ديگران و کوچک شمردن آنان که ميهمان خداي
مهربان هستند، به شدت بپرهيزد.
23. به پيماني که به عنوان
توبه، يا اداي مناسک با خدا بسته و يا به
تعهدي که نسبت به ديگران برعهده گرفته، وفادار
باشد که وفاي به عهد، نشانة ايمان به خدا و
قيامت، و از ارزشهاي انساني است.
38. کنترل زبان از گفتار ناروا و بيهوده
از آنجا که انسان در سفر
فرصت بيشتري در اختيار دارد و از مشاغل و
گرفتاريهاي وطن آزاد است، ممکن است پرحرفي
کند؛ ولي زائر بايد به صورتي جدّي مواظب زبان
خود باشد، و بداند که زبان جِرْم و وزنش اندک، ولي جُرْم و گناهش بسيار
زياد و سنگين است.
غيبت، دروغ، تهمت، فحش،
تحقير، بيهودهگويي، و ... گناهاني است که
زبان مرتکب ميشود. بر زائر واجب شرعي و
اخلاقي است که راه زبان را به روي اين گناهان
ببندد تا موجب محروميت از رحمت حق نگردد.
آيات و روايات مربوط به
زبان و کنترل آن، به اندازهاي زياد است که در
اينجا نميگنجد؛ اما در زير به چکيدهاي از
آنها اشاره ميکنيم:
رسول خدا
(صلّي الله عليه
وآله) در رواياتي ميفرمايد:
«لا شَيْءٍ أَحَقُّ
بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ»؛ (12)
«هيچ چيزي به زنداني شدن
سزاوارتر از زبان نيست».
«أَفضَلُ الصَّدَقَةِ
حِفْظُ اللِّسانِ»؛ (13)
«برترين صدقه، نگاهداشتن
زبان [از ياوهگويي و گناهان مربوط به آن]
است».
يکي از وظايف بسيار مهم
انسان، حفظ زبان از افشاي راز پنهان و اسرار و
زشتيهاي پوشيدة ديگران است.
در اهميت و ارزش رازداري و
حفظ زشتيهاي پنهان برادران ديني، به روايت
بسيار ارزشمندي از اميرمؤمنان
(عليه السلام) برميخوريم.
آن حضرت ميفرمايد:
پيامبر
(صلّي الله عليه
وآله) به من فرمود: اگر مردي را در عمل
زشتي ديدي، چه ميکني؟ گفتم: آن عمل زشت را بر
او ميپوشانم، فرمود: اگر دوباره ديدي [چه]؟
گفتم: لباس و عبايم را روي او مياندازم تا از
ديد ديگران پنهان بماند. و مرتبه سوم که
پرسيد، همان پاسخ را دادم. حضرت فرمود:
«لافَتي إلاّ عَليّ وَقالَ
استُرُوا عَلي إخوانِکُم»؛ (14)
«جوانمردي جز علي نيست و
فرمود: اي مردم! زشتيها را بر برادرانتان
بپوشانيد [و رازي که از آنان نزد شما آشکار
شده، ميان ديگران افشا نکنيد]».
مسلمانان و به خصوص زائران
حرم امن و سفيران مکتب اهلبيت
(عليهم السلام)
بايد براي همة مردم و در همه حال، امين
و امانتدار باشند و خود را صندوقچة اسرار،
رازها، عيوب و زشتيهاي مکتوم و مخفي مردم
قرار دهند.
39. حفظ چشم از نگاه به نامحرمان
زائران حج معمولاً يا مجرد
هستند، يا بدون همسر به زيارت رفتهاند و يا
اگر با همسر موفق به زيارت خانة خدا شدهاند،
به خاطر کثرت زائران و کمبود جا، به ناچار
بايد در طبقاتي از هتل جداي از يکديگر باشند.
و علاوه بر اين در احرام عمرة تمتّع، و
حجّ تمتّع بايد به عنوان واجب شرعي محرمات
احرام را رعايت کنند؛ از اين جهت ممکن است
شيطان دست به کار شده، آنان را به سوي غريزة
شهوت سوق دهد؛ به خصوص زن نامحرمي که هنگام
اداي مناسک حج گِردي صورتش بايد بدون پوشش
باشد. اينجاست که زائر بايد توجه داشته باشد
که هر لحظه امکان دارد از طريق چشم چراني ـ آن
هم در حرم امن الهي ـ در خطري عظيم قرار گيرد.
پس بايد با کمک گرفتن از
حضرت حق و توجه به قيامت، و براي اين که حجّش
آميخته با چشمچراني نگردد، از اين گناه زشت
(چشمچراني و نگاه به صورت و اعضاي ناموس
ديگران) بپرهيزد.
اميرمؤمنان
(عليه السلام) در رواياتي چنين ميفرمايد:
«الْعُيُونُ مَصَائِدُ
الشَّيْطَانِ»؛ (15)
«چشمها دامهاي
شيطاناند».
«عَمَي الْبَصَرِ خَيْرٌ
مِنْ كَثِيرٍ مِنَ النَّظَرِ»؛ (16)
«کوري چشم بهتر است از
بسياري از نگاهها!».
«مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ
كَثُرَ أَسَفُه»؛ (17)
«کسي که چشمش را در نگاه
کردن آزاد بگذارد، اندوهش بسيار ميشود».
يکي از مسائل مهمي که امام
رضا (عليه السلام) در پاسخ پرسشهاي محمد بن سنان نوشتند،
اين بود:
نگاه کردن به موي زنان
شوهردار و ديگر زنان به اين سبب حرام شده که
باعث تحريک مردان ميشود، و اين تحريک، به
فساد و ارتکاب اعمال حرام و ناشايست منتهي
ميگردد، همچنين صورت و اندام زنان که مانند
مو به علت زيبايياش موجب تحريک و هيجان شهوت
ميشود. (18)
پيامبر اکرم
(صلّي الله عليه
وآله) دربارة نتيجة خودداري از
چشمچراني ميفرمايد:
اگر مرد مسلماني نگاهش به
زني افتد و چشم فروبندد، خداي تعالي توفيق
عبادتي به او عنايت ميکند که شيرينياش را در
دلش حس ميکند. (19)
40. شکر و سپاس
زائر حرم امن الهي و
ميهمان پروردگار بايد به اين حقيقت توجه کند
که حضرت دوست از ميان چند ميليارد انسان، او
را انتخاب نموده و توفيق گام نهادن در اين سفر
ملکوتي را نصيب او کرده است تا به مدينه و
زيارت پيامبر بزرگ اسلام
(صلّي الله عليه
وآله) ، فاطمة زهرا
(عليها السلام) ، حضرت مجتبي، امام زينالعابدين، امام باقر،
حضرت صادق: و ديگر اولياي خدا در بقيع نايل
شود، و به ميقاتگاه پيامبر و ائمه و عاشقان
حق مشرف شود، لباس احرام برتن کند، تلبيه
گويد، و همچون پروانه برگِرد خانة يار طواف
کند و... آيا اين همه نعمت، سپاس و تشکر لازم
ندارد؟!
خواجه نصيرالدين طوسي
ميگويد:
«باري، شکر از شريفترين و
برترين اعمال است، شکر تلافي نعمت است که به
قول و فعل و نيت محقق ميگردد، و براي اين
عبادت اشرف و افضل، سه رکن و سه اصل وجود
دارد:
1. شناخت نعمت دهنده و
صفاتي که شايستة حضرت اوست؛ شناخت نعمت به اين
است که به حقيقت بداني همة نعمتها ـ چه
نعمتهاي باطني و چه ظاهري ـ از جانب اوست و
غير او مُنعم واقعي وجود ندارد و واسطهها و
عللي که ميان ما و او در رسانيدن نعمت به ما
قرار دارند، همه و همه جلوهگاه ارادة او و
مسخّر حکم او و سربه فرمان حضرت او هستند و
هيچ استقلالي در اين زمينه و زمينههاي ديگر
ندارند.
2. حال؛ و آن فروتني و
تواضع و سرور دروني در کنار نعمت است به اين
که «نعمت» هديه و عطايي است که دلالت بر عنايت
منعم به انسان دارد و نشانة اين فروتني و
تواضع نيز اين است که به دنيا و آنچه در اوست، جز به اموري که تو
را به مقام قرب ميرساند، دلخوش نگردي.
3. عمل؛ و اين عمل بايد
ازسه عضو صادر گردد: قلب، زبان و جوارح.
اما عمل قلب، به اين است
که تعظيم و تحميد و تمجيد منعم را پيوسته در
نيت داشته باشي، و در افعال و صنايع و آثار
لطفش به انديشه و تفکر برخيزي، تا از طريق اين
انديشة صحيح به او برسي، و عزم و تصميمت به
طور دائم بر اين باشد که به تمام مردم از
نعمتهايي که در اختيارت قرار دادهاند، خير و
احسان و نيکينمايي و حتي از ذرهاي بخل و
دريغ، دلت را پاک نگاه داري.
اما عمل زبان، به اين است
که حمد و تسبيح و تهليل قلبي را اظهار نمايي و
از خدا و نعمتهايش همه جا سخن بگويي، و از
بيان کلمات شکر مانند «الحمدلله» غافل نماني
و با زبانت ـ که نعمتي عظيم از نعمتهاي اوست
ـ امر به معروف و نهي از منکر کني و به هدايت
مردم مشغول باشي.
و سرانجام عمل اعضا و
جوارح، به اين است که همة نعمتها را ـچه
ظاهري و چه باطنيـ در طاعت و عبادت و خدمت به
کارگيري و از اين که نعمتهاي الهي را در
معصيت و مخالفت با حق مصروف داري، سخت
بپرهيزي...».
با دقت در اين معنايي که
از «شکر» ارائه شد و جز اين هم براساس آيات و
روايات معنايي ندارد، روشن شد که شکر از صفات
کمال است و شکر کامل در ميان اکثر مردم محقق
نميشود و آنان که شکر را به اين صورت ـ که
صورت کامل شکر است ـ به جاي آورند، اندکاند؛
چنان که قرآن ميفرمايد:
(وَقَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ
الشَّكُورُ). (20)
اميد است زائران عزيز، و
ميهمانان خداي مهربان، اين امور چهلگانه را ـ
که آداب روحي و تربيتي است ـ در طول سفر به
کار بندند و از اين راه حجّي نسبتاً کامل و
قابل قبول حق انجام دهند و در جايجاي و
لحظهلحظة اين سفر، اخلاص و خلوص نيت را ـ که
به حق ماية حقيقي قبولي حج است ـ رعايت
نمايند.
پىنوشتها:
1 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص211 و 212.
2 . همان.
3 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص544.
4 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص546.
5 . مستدرک الوسائل، ج9، ص147.
6 . کافي، ج2، ص635.
7 . پروين اعتصامي.
8 . اعراف/ 199.
9 . مشکاة الانوار، ص403.
10 . جامع احاديث الشيعه، ج20، ص490.
11 . همان، ص491.
12 . بحار الانوار، ج77، ص85.
13 . نهج الفصاحه، ص574 و 575.
14 . جامع احاديث الشيعه، ح20، ص363.
15 . ميزان الحکمه، ج13، ص6314 ـ 6316.
16 . همان.
17 . همان.
18 . عيون اخبار الرضا، ج2، ص97.
19 . کنز العمال، 13059.
20 . سبأ/ 13.