راه روشن ، جلد چهارم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا حياء

ملامحسن فيض كاشانى رحمه اللّه عليه
ترجمه : محمّدرضا عطائى

- ۷ -


از طريق شيعه نيز روايتى در كتاب من لا يحضره الفقيه آمده است مى گويد: ((وقتى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و عقيل بن ابيطالب و عبداللّه بن جعفر و عمار بن ياسر از ابوذر - رحمة اللّه عليه - مشايعت كردند، اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: با برادرتان وداع كنيد، زيرا كه آهنگ سفر كرده بايد برود و مشايعت كننده بايد بر گردد. پس هر كدام از آنها آنچه در دل داشت به زبان آورد، حسن بن على (عليه السلام) فرمود: اى ابوذر! خدا تو را بيامرزد، همانا اين مردم تو را دچار رنج و بلا كردند براى اين كه تو، براى دينت جلو آنها را گرفتى ، پس آنها مانع دنياى تو شدند. تو به آنچه ايشان را جلوگيرى كردى فرداى قيامت بسى نياز دارى از آنچه مانع شدند چقدر بى نيازى ! ابوذر - خدايش بيامرزد - گفت : خداوند به شما اهل بيت لطفش را ارزانى بدارد، من در دنيا جز شما مقصدى ندارم ، هرگاه شما را ياد مى كنم جدتان رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) را به وسيله شما به خاطر مى آورم .))(152)
رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) چنان بود كه : ((هرگاه از مؤمنان خداحافظى مى كرد، مى فرمود: خداوند بر تقواى شما بيفزايد و شما را متوجه كارهاى خير كند و تمام حاجتهاى شما را برآورد و دين و دنياى شما را سالم بدارد و شما را به سلامت باز گرداند.))(153)
در خبر ديگرى از امام باقر (عليه السلام) است كه فرمود: ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) هرگاه با مسافرى خداحافظى مى كرد، دست او را مى گرفت ، سپس مى فرمود: خداوند همسفران خوبى نصيبت كند و يارى خود را كامل و مشكل سفر را آسان و دور را نزديك و گرفتارى تو را برطرف سازد و دين و امانت و سرانجام كار تو را به سامان برساند و راه هر خيرى را به روى تو بگشايد، تقواى الهى را رعايت كن و خودت را به خدا بسپار و به بركت خداى عزوجل حركت كن .))(154)
غزالى گويد: چهارم ، از آداب سفر، آن است كه پيش از مسافرت ، نماز استخاره را همان طورى كه در كتاب صلاة آورديم ، به جا آورد، همچنين وقت بيرون رفتن نماز بگذارد.
مى گويم :
در من لا يحضره الفقيه از قول پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) آمده است كه فرمود: ((شخص مسافر براى خانواده اش از دو ركعت نمازى كه وقت رفتن به سفر به جا آورد و بگويد: خداوندا خود و خانواده و مال و اولاد و دنيا و آخرت و امانت و پايان كارم را در نزد تو به وديعت مى گذارم ، چيز بهترى به جا نمى گذارد، و اين سخن را كسى نمى گويد مگر آن كه خداوند آنچه را كه خواسته است به او مرحمت مى كند.))(155)
غزالى مى گويد: پنجم از آداب سفر اين است كه مسافر وقتى از منزل بيرون آمد، اين دعا را بخواند.
مى گويم :
((اين دعا در اين كتاب اسرار حج گذشت و در كتاب من لا يحضره الفقيه از صبحاح حذّاء نقل شده ، مى گويد: از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: اگر مردى از شما قصد سفر كرد، بر در منزلش ، رو به سمتى كه مى خواهد سفر كند، بايستد و سوره حمد را رو به جلو و به طرف راست و چپ و نيز آية الكرسى را به سمت جلو و راست و چپش بخواند، سپس بگويد: خدايا! مرا و هر چه همراه من است نگهدار و مرا با آنچه همراهم نيست سالم بدار و مرا با آنچه همراه دارم به لطف خود، به خوشى به مقصدم برسان . خداوند، او را با آنچه همراه دارد، نگهدارى مى كند و به سلامت به مقصد مى رساند. صباح مى گويد: آنگاه امام عليه السلام فرمود: اى صباح ! مگر نديده اى كه شخص مسافر محفوظ مى ماند و به سلامت مى رسد ولى آنچه همراه داشته است محفوظ نمى ماند و به سلامت نمى رسد؟ گفتم : چرا، فدايت شوم .))(156)
امام صادق (عليه السلام) وقتى كه آهنگ سفر داشت ، مى گفت : ((خداوندا راه ما را باز كن و مسير سفر ما را نيكو گردان و سلامتى ما را تاءمين كن .))(157)
على بن اسباط از ابوالحسن الرضا (عليه السلام) نقل كرده ، مى گويد: امام رضا (عليه السلام) به من مى فرمود: ((هرگاه از خانه ات به قصد سفر يا در غير سفر بيرون شدى ، بگو: ((به نام خدا، به خدا ايمان دارم و بر خدا توكل مى كنم ، هرچه خدا بخواهد، هيچ نيرو و توانى جز به خدا نيست . پس ‍ شياطين كه با او روبه رو مى شوند، فرشتگان به صورت آنها مى زنند و مى گويند: شما را بر او تسلطى نيست ، زيرا او نام خدا را برده و ايمان و توكل به او دارد و ما شاء اللّه ، لا حول و لا قوة الا باللّه گفته است .))(158)
ابوبصير از ابوجعفر (عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود: ((هر كس در وقت بيرون رفتن از در خانه اش بگويد: ((به خدا پناه مى برم از آنچه فرشتگان الهى از او پناه جسته اند، از شر امروز و از شر شيطان و از شر هر كسى كه براى اولياى خدا دام گسترده است و از شر جن و انس و از شر درندگان و حشرات (سمى ) و از شر ارتكاب هر نوع حرامى ، خودم را به خدا وامى گذارم خداوند او را بيامرزد و توبه او را بپذيرد و مشكل او را كفايت كند و از بدى او را باز دارد و از هر شرى نگهدارى كند.))(159)
امام صادق (عليه السلام) هرگاه پا در ركاب مى نهاد، مى گفت : سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين و هفت مرتبه سبحان اللّه و هفت مرتبه الحمدللّه و هفت مرتبه لا اله الا اللّه مى گفت .))(160)
در كتاب مكارم از امام رضا (عليه السلام) نقل شده كه مى فرمود: ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرموده : هر كس از شما كه هنگام سوار شدن بر مركب ، بسم اللّه بگويد فرشته اى همراه او مى شود و از او نگهدارى مى كند تا فرود آيد و اگر سوار شود و نام خدا را نبرد، شيطان همراه او مى شود و به او مى گويد: آواز بخوان و اگر بگويد: آوازخوان نيستم ، مى گويد: آرزو كن ، و او همچنان آرزو مى كند تا از مركب پياده مى شود.))(161)
امام رضا (عليه السلام) فرمود: ((هر كس وقتى كه سوار مركب شد بگويد: بسم اللّه و لا قوة الا باللّه و الحمد للّه الذى سخر لنا هذا و كما له مقرنين ، خود و مركبش را تا وقتى كه پياده مى شود، حفظ كرده است .))(162)
در روايت ديگرى راجع به آنچه در وقت سوار شدن گفته مى شود، چنين آمده است :
الحمد اللّه الذى هدانا بالاسلام و علمنا القرآن و من علينا بحمد (صلى اللّه عليه و اله ) سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين و انا الى ربنا لمنقلبون و الحمدللّه رب العالمين ، اللهم انت الحامل على الظهر و المستعان على الا مر و انت الصاحب فى السفر و الخليفة فى الا هل و المال و الولد، اللهم انت عضدى و ناصرى . وقتى كه مركبت راه افتاد، در بين راه بگو: خرجت بحول اللّه و قوته بغير حول منى و قوة و لكن بحول اللّه و قوته ، برئت اليك يا رب من الحول و القوة ، اللهم انى اءسئلك بركة سفرى هذا و بركة اهلى ، اللهم انى اسئلك من فضلك الواسع رزقا حلالا طيبا تسوقه الى و اءنا خائض فى عافية بقوتك و قدرتك ، اللهم الى سرت فى سفرى هذا بلاثقة منى بغيرك و لارجاء لسواك فارزقنى فى ذالك شكرك و عافيتك و وفقنى لطاعتك و عبادتك حتى ترضى و بعد الرضا.(163)
از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: ((اگر چيزى بر تقدير الهى پيشى مى گرفت ، هر آينه مى گفتم كه تلاوت كننده انا انزلناه به هنگامى كه سفر مى رود يا از منزلش بيرون مى شود، ان شاء اللّه تعالى بزودى گردد.))
در كتاب من لا يحضره الفقيه از امام كاظم (عليه السلام) است كه فرمود: ((هر كس به تنهايى عازم سفرى شد بايد بگويد: ما شاء اللّه لا حول و لا قوة الا باللّه اللهم آنس وحشتى و اعنى على وحدتى و ادغيبتى .))(164)
از امام صادق (عليه السلام) است كه فرمود: ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) در سفر به هنگام پايين آمدن سبحان اللّه مى گفت و به هنگام بالا رفتن ، اللّه اكبر.(165)
از امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: ((هرگاه در مسافرتى بودى ، بگو: اللهم اجعل مسيرى عبرا و صمتى تفكرا و كلامى ذكرا. رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: به خدايى كه جان من به قدرت اوست ، كسى كه لا اله الا اللّه و اللّه اكبر در جاى بلند نگويد، مگر به سبب تهليل و تكبير او، هر چه پشت سر اوست لا اله الا اللّه مى گويد و آنچه پيش روى اوست اللّه اكبر، تا اين كه به سطح خاك برسد.))(166)
در كتاب مكارم آمده است : ((هرگاه به پلى رسيدى ، موقعى كه مى خواهى پا روى آن بگذارى ، بگو: بسم اللّه اللهم ادحر عنى الشيطان الرجيم .))(167)
و در وقت سوار شدن به كشتى بگو: بسم اللّه الملك الرحمن و ما قدرو اللّه حق قدره ... بسم اللّه مجريها مرسيها ان ربى لغفور رحيم .(168)
غزالى گويد: ششم (از آداب سفر) آن است كه مسافر از هر منزلى صبح زود حركت كند. جابر نقل كرده است : ((پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) روز پنجشنبه وقتى كه عازم تبوك بود، صبح زود به راه افتاد و فرمود: اللهم بارك لامتى فى بكورها.(169)
مستحب است كه آغاز رفتن به مسافرت روز پنجشنبه باشد. نقل شده است كه ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) براى سفر بيرون نمى شد، مگر روز پنجشنبه .))(170)
شايسته نيست كه پس از طلوع فجر روز جمعه مسافرت كنند و با ترك نماز جمعه معصيتكار شوند در حالى كه آن روز به نماز جمعه مربوط است و اول روز هم از جمله مقدمات وجوب نماز جمعه مى باشد.
مى گويم :
در كتاب من لا يحضره الفقيه از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) هميشه روز پنجشنبه مسافرت مى كرد و مى فرمود: خدا و پيامبر و فرشتگان الهى روز پنجشنبه را دوست مى دارند.))(171)
از امام صادق (عليه السلام) است كه فرمود: ((هر كه خواست سفر كند بايد روز شنبه سفر كند، زيرا اگر سنگى در روز شنبه از كوهى جدا شود، هر آينه خداوند آن را به جاى خود برمى گرداند.))(172)
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((نبايد روز جمعه براى برآورده شدن حاجتى بيرون شوى ، پس هرگاه روز شنبه شد و خورشيد طلوع كرد به دنبال حاجت برو.))(173)
از آن حضرت است كه فرمود: ((شنبه براى ما و يكشنبه براى بنى اميه است .))(174)
و از آن حضرت است كه فرمود: ((هركس در حالى كه قمر در عقرب است مسافرت و يا ازدواج كند، خوشى نخواهد ديد.))(175)
يكى از مردم بغداد به امام رضا (عليه السلام) نامه اى نوشت و درباره اين مطلب كه ((بيرون رفتن روز چهارشنبه بازگشت ندارد.)) پرسيد امام در پاسخ نوشت : ((هر كه روز چهارشنبه به سفر رود، بر خلاف كسانى كه فال بد مى زنند (و مى گويند) برنمى گردد، از هر آفت و گرفتارى محفوظ مى ماند و خداوند حاجتش را برآورده مى سازد.))(176)
از حماد بن عثمان نقل شده است كه : ((به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم : آيا مسافرت در يكى از روزهاى مكروه مانند روز چهارشنبه و روزهاى ديگر كراهت دارد؟ فرمود: سفرت را با صدقه شروع كن و هر وقت خواستى سفر كن و آية الكرسى را بخوان و هرگاه چيزى به نظرت رسيد، حجامت كن .))(177)
و از آن حضرت است كه فرمود: ((صدقه بده و هر روزى خواستى به مسافرت برو.))(178)
از امام باقر (عليه السلام) است كه فرمود: ((على بن حسين (عليه السلام) وقتى كه مى خواست براى سركشى از املاك و شتران خود را از خانه بيرون برود با هر مقدارى كه ممكن بود از خداى تعالى سلامتى را مى خريد و اين كار را وقتى انجام مى داد كه پا در ركاب مى نهاد و چون خداوند او را سالم نگاه مى داشت و برمى گشت حمد و سپاس خدا را مى گفت و هر قدر كه ممكن بود، صدقه مى داد.))(179)
غزالى گويد: بدرقه كردن در وقت خداحافظى مسافر مستحب و سنت است . رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((هرگاه مجاهد در راه خدا را بدرقه كنم و در حمل بارش در وقت صبح يا شامگاه كمك كنم ، اين كار نزد من ، از دنيا و آنچه در آن است محبوبتر است .))(180)
مى گويم :
بدرقه اميرالمؤمنين (عليه السلام) و يارانش از ابوذر - رحمه اللّه - را نقل كرديم و بدرقه آن حضرت از شخص ذمى ، در بخش آداب مصاحبت و معاشرت گذشت .
روايت شده است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ): جعفر طيار را به هنگام فرستادن او به حبشه بدرقه كرد و با اين كلمات او را همراهى فرمود: اللهم الطف به فى تيسير كل عسير، فان تيسير العسير عليك يسير و اءساءلك اليسر و العافية و المعافاة الدائمة .(181)
در تهذيب به سند صحيح از امام باقر يا امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
((وقتى مسلمانى برادر مسلمانش را بدرقه مى كند، بايد بدرقه را كوتاه كند. گفتم : بهتر آن است كه روزه بگيرد، يا روزه اش را باز كند و بدرقه كند؟ فرمود: بدرقه كند، زيرا وقتى كه برادرش را بدرقه مى كند خداوند روزه را از او برداشته است .))(182)
غزالى گويد: مورد هفتم از آداب سفر، آن است كه فرود نيايد مگر آن كه روز بالا آمده باشد، زيرا اين سنت است ، و همچنين بيشتر حركتش در شب انجام گيرد. پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((بر شما باد حركت در شب ، زيرا زمين شب هنگام بيش از هنگام روز، طى مى شود.))(183) و چون به نزديكى منزل رسيد، اين دعا را بخواند.
مى گويم :
آن دعا در بخش اسرار حج گذشت و همچنين دعاى فرود آمدن در جايى ، مطابق گفته غزالى در آن جا نقل شد.(184)
در كتاب من لا يحضره الفقيه ضمن وصاياى پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) به على (عليه السلام) آمده است : ((يا على چون به شهر يا روستايى رسيدى ، موقعى كه ان را ديدى ، بگو: اللهم انى اساءلك خيرها و اعوذ بك من شرها. اللهم حببنا الى اهلها و حبب صالحى اهلها الينا.))(185)
در همان كتاب است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) به على (عليه السلام) فرمود: ((هرگاه در منزلى فرود آمدى بگو: اللهم اءنزلنى منزلا مباركا و انت خير الرازقين ، تا از خير آن جا نصيب برى و از شر آن به دور مانى .))(186)
در كتاب مكارم نقل شده كه در روايتى آمده است : ((وقت ورود به جايى بگو: ايدنى بما ايدت به الصالحين و هب لى السلامة و العافية فى كل وقت و حين ، اعوذ بكلمات اللّه التامات من شر ما خلق و ذراء و براء. سپس دو ركعت نماز بخوان و بگو: اللهم ارزقنا خير هذه البقعة و اعذنا من شرها اللهم اطعمنا من حياها و اعذنا من وبائها و حببنا الى اهلها و حبب صالحى اهلها الينا. و هرگاه خواستى كوچ كنى دو ركعت نماز بخوان و از خداوند بخواه تا تو را حفظ كند و از آن جا و اهل آن جا خداحافظى كن زيرا هر جايى از فرشتگان خدا ساكنانى دارد و بگو: السلام على ملائكة اللّه الحافظين السلام علينا و على عباداللّه الصالحين و رحمة اللّه و بركاته .(187)
در كتاب من لا يحضره الفقيه است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((بر شما باد حركت در شب ، زيرا كه زمين شب هنگام در هم مى نوردد.))(188)
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده : ((زمين آخر شب درهم مى پيچد.))(189)
غزالى گويد: هشتم از آداب سفر، آن است كه از روى احتياط، روز حركت كند و جداى از كاروان ، تنها راه نيفتد، زيرا ممكن است غافلگير شود و يا درمانده گردد و شب هنگام موقع خواب مواظب باشد. رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) چنان بود كه ((در مسافرت اگر اول شب مى خوابيد، دستهايش را باز مى كرد و اگر آخر شب مى خوابيد، دستش را راست نگاه مى داشت و سرش را داخل كف دستش مى نهاد.))(190) مقصود آن حضرت اين بود كه خوابش سنگين نشود و به هنگام طلوع خورشيد در خواب و بى خبرى نماند و در نتيجه نمازى از او فوت نشود كه اين بالاتر از آن چيزى است كه هدف مسافرت اوست .
مستحب است كه همراهمان به نوبت شب را نگهبانى دهند و چون يكى خوابيد ديگرى نگهبانى كند كه اين سنت است و هرگاه دشمن يا درنده اى شب يا روز قصد حمله به او را داشت آية الكرسى و آيه ، شهد اللّه و سوره اخلاص و معوذتين را بخواند و بگويد...
مى گويم :
اين دعا در كتاب اسرار حج گذشت (191) از امام صادق (عليه السلام) است كه فرمود:
((هركس در سفر آية الكرسى را در هر شبى بخواند، خودش و هرچه دارد در امان خواهد بود، و بگويد: اللهم اجعل مسيرى عبرا و صمتى تفكرا و كلامى ذكرا.(192)
از آن حضرت است كه فرمود: ((دو برادر نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) آمدند و عرض كردند: ما قصد داريم براى تجارت به شام برويم ، به ما بياموزيد چه بگوييم ؟ فرمود: پس از آن كه به منزلى وارد شديد نماز عشاء را بخوانيد و چون هر يك از شما بعد از نماز به بستر خواب رفت اگر تسبيح فاطمه عليهاالسلام را بگويد و سپس آية الكرسى را بخواند، از هر چيزى محفوظ خواهد بود. دو برادر دستور پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) را به كار بستند، چند دزد كه آنها را تعقيب مى كردند همين كه آن دو برادر در منزلى فرود آمدند غلامى را فرستادند تا ببيند آنها خوابند يا بيدار، غلام هنگامى به نزد آنها رسيد كه يكى از آنها داخل بستر بود و آية الكرسى مى خواند و تسبيح حضرت فاطمه عليهما السلام را مى گفت ؛ به نظر غلام آمد كه دو ديوار جلو آنها ساخته شده است ، دور آنها را گشت و هر چه دور زد جز دو ديوار هيچ چيز نديد. نزد دزدان برگشت و گفت : به خدا سوگند جز دو ديوار استوار هيچ چيز نديدم گفتند: خدا تو را ذليل كند، دروغ مى گويى ، ناتوان بوده اى و ترسيده اى ! همگى از جا برخاستند و رفتند تا خود ببينند و چون رسيدند جز دو ديوار استوار چيزى نديدند، اطراف ديوارها را گشتند و كسى را نديدند و به جاى خود برگشتند. فرداى آن روز نزد ايشان رفتند و گفتند: شما كجا بوديد؟ گفتند: جز اين جا جايى نرفته ايم . دزدان گفتند: اما ما آمديم و جز دو ديوار استوار چيزى نديديم ، براى ما بگوييد داستان شما چيست ؟ گفتند: ما خدمت رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) رسيديم و آن حضرت آية الكرسى و تسبيح فاطمه عليهاالسلام را به ما تعليم داد و ما انجام داديم . دزدان گفتند: برويد به خدا سوگند هرگز دنبال شما نمى آييم و دست هيچ دزدى بعد از اين سخن پيامبر به شما نمى رسد.))(193)
در كتاب من لا يحضره الفقيه ، از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه فرمود: ((هرگاه راه را گم كردى فرياد بزن : يا صالح ! يا صدا بزن : يا ابا صالح ! لطف خدا بر تو باد! مرا راهنمايى كن .))(194)
نقل شده است كه ((صالح بر بيابان و حمزه بر دريا گمارده شده است .))(195) از آن حضرت است كه فرمود: ((هرگاه غولى شما را گمراه كرد، اذان بگوييد.))(196)
از پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) نقل شده است : ((مبادا در وسط راه و ميان دشت استراحت كنيد زيرا آن جاها محل آمد و رفت درندگان و لانه مارهاست .))(197)
از آن حضرت است : ((هركه در منزلى فرود آيد كه در آن جا بيم درندگان مى رود، بگويد: اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد بيده الخير، و هو على كل شى ء قدير، اللهم انى اعوذبك من شر كل سبع . از شر هر درنده اى تا وقتى كه از آن منزل حركت كند ان شاء اللّه در امان خواهد بود.))(198)
غزالى گويد: نهم از آداب مسافرت ، آن است كه اگر سواره است با مركبش ‍ مدارا كند و بيش از اندازه بر آن بار نكند و به صورتش نزند زيرا اين عمل نهى شده و نبايد روى مركب بخوابد زيرا با خواب سنگين مى شود و حيوان را مى آزارد.
مى گويم :
بيان كامل اين آداب ، چنانكه غزالى در اين جا ذكر كرده است قبلا در بخش ‍ اسرار حج گذشت و نيازى به تكرار آن نيست ، اما از طريق خاصه (شيعه ) در كتاب من لا يحضره الفقيه ، اسماعيل بن ابى زياد به اسناد خود نقل كرده ، مى گويد: ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: حيوان سوارى نسبت به صاحبش حقوقى دارد؛ هر وقت جايى فرود آمد مى بايد اول او را علف دهد و چون از كنار آب گذر كرد، آب را بر او عرضه كند و به صورت حيوان نزند، زيرا كه او تسبيح و سپاس پروردگار را مى گويد و جز در راه خدا بر پشت آن سوار نشود و بيش از حد توان بر او بار نكن و بيش از حد طاقتش ‍ او را راه نبرد.))(199)
مردى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: ((چه وقت مى توانم حيوانى را كه سوار شده ام بزنم ؟ فرمود: هنگام كه مثل راه رفتن به سمت اسطبلش راه نرود.))(200)
نقل شده است كه فرمود: ((حيوان سوارى را براى لغزشش بزنيد ولى به سبب رم كردنش نزنيد، زيرا چيزى را مى بيند كه شما نمى بينيد.))(201)
رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((هرگاه حيوان سوارى بلغزد و صاحبش بگويد: لغزيدى مى گويد: كسى لغزيده كه بيشتر نافرمانى صاحبش ‍ را كرده باشد.))(202)
على (عليه السلام) درباره حيوانات سوارى فرمود: ((به صورت حيوانات نزنيد و آنها را لعنت نكنيد، زيرا كه خداى تعالى لعنت كننده آنها را لعنت مى كند.)) و در خبر ديگرى آمده است : ((عمل حيوانات را بد نشماريد.))(203)
پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((حيوانات سوارى هرگاه لعنت شوند، گرفتار لعن مى شوند.))(204)
رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: ((بر روى حيوانات سوارى به طورى كه هر دو پا را به يك طرف حيوان آويخته باشيد، سوار نشويد و پشت آنها را جاى نشستن خود قرار ندهيد.))(205)
امام باقر (عليه السلام) فرمود: ((هر چيزى حرمتى دارد و حرمت حيوانات در صورت آنهاست .)) از ابوذر - رض - نقل شده است از پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) شنيدم كه مى فرمود: چهارپايان سوارى مى گويد: اللهم ارزقنى مليك صدق يشبعنى و يسقينى و لا يحملنى ما لا اطيق .(206)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: كسى كه حيوان سوارى نمى خرد مگر اين كه آن حيوان مى گويد:
اللهم اجعله بى رحيما.(207)
عبداللّه بن سنان از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود: ((مركب سوارى داشته باشيد كه هم زينت است و هم بدان وسيله نيازهايتان را برمى آوريد و روزى آنها نيز با خداست .))(208)
سكونى به اسناد خود روايت كرده ، مى گويد: ((رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: خداى تعالى مدارا را دوست مى دارد و كننده آن را يارى مى كند، بنابراين چهار پايان لاغر را وقتى كه سوار شديد در منزلهايى كه فرود مى آيند اگر زمين خشك بود آنها را راحت بگذاريد (بار از پشت آنها برداريد) و اگر زمين سرسبز بود، بگذاريد تا بهره مند شوند.))(209)
على (عليه السلام) فرمود: ((هر كه از شما با چهارپايى مسافرت كرد، در هر منزلى كه فرود مى آيد، پيش از هر چيز مى بايد به آب و علف آن بپردازد.))(210)
امام باقر (عليه السلام) فرمود: ((هرگاه در زمين سرسبزى مسافرت مى كنيد با مدارا حركت كنيد، هرگاه در سرزمينى خشك سير مى كنيد، با شتاب حركت كنيد.))(211)
سكونى به اسناد خود روايت كرده است : ((پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) شترى را ديد كه دستهايش را بسته اند و جهازش را برنداشته اند، فرمود: صاحب اين شتر كجاست ؟ آن را آزاد كنيد. صاحبش بايد براى پاسخگويى اين عمل خصمانه خود در فرداى قيامت آماده شود.))(212)
در خبر ديگرى آمده است ((پيامبر (صلى اللّه عليه و اله ) فرمود: بارها را به قسمت آخر پشت حيوانات بار كنيد چون دستها آويخته و پاها استوار است .))(213)
ابن فضال از حماد لحّام روايت كرده ، مى گويد: ((قطار شترى از كنار امام صادق (عليه السلام) گذر كرد، شتر باركشى را ديد كه بارش كج شده بود، فرمود: اى غلام ! با اين شتر به عدالت رفتار كن ، زيرا خداى تعالى عدالت را دوست مى دارد.))(214)
ايوب بن اعين روايت كرده ، مى گويد: شنيدم كه وليد بن صبيح به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: ابوحنيفه هلال ماه ذى الحجه را در قادسيه ديده روز عرفه هم با ما بود، فرمود: نماز اين (مرد صحيح ) نيست ، نماز اين (مرد صحيح ) نيست .))(215)
امام على بن حسين (عليه السلام) با شترى چهل مرتبه سفر حج رفت و يك تازيانه بر او نزد.(216)
على (عليه السلام) فرمود: ((بالاى هر شترى ، شيطانى است ، او را سير كن و به كار وادار كن .))(217)
رسول خدا (صلى اللّه عليه و اله ) از راه بردن شتران به صورت قطار نهى كرد، از علت آن پرسيدند؟
فرمود: ((هيچ قطارى نيست مگر اين كه بين هر شتر تا شتر ديگر يك شيطان است .))(218)