نصايح
سخنان چهارده معصوم

مرحوم آية الله علی‌اکبر مشکینی‌اردبیلی

- ۲ -


فصل چهارم: موعظه‏هاى پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله و سلم) به طريقى ديگر:

بهشت در لفافه‏اى از ناملايمات است، و دوزخ در لفافه‏اى از شهوت. محبت خدا بر آنكس كه در غضب حلم كند، واجب است. من با گفتارهاى جامع مبعوث شده‏ام (يعنى سخنانى كه جامع علوم و اخلاق و حكمت است) روز قيامت، مردم بر طبق نيتهاى خود مبعوث شوند.

خدا رحمت كند آنرا كه زبانش را اصلاح كند. رحمت خدا بر آن كه يا سخن سودمند گويد، يا ساكت نشيند. رحمت خدا بر افرادى از امت من كه هنگام وضو، و بعد از غذا خلال كنند. خدا نخواسته كه بنده‏ى (خالص) خود را جز از راه بى گمان روزى دهد. فقر در آستانه‏ى كفر است، و حسد چنان است كه گويى تقدير را دگرگون كند.

هر كه مردم را شناخت گرفتار بلا شود، و هر كه نشناخت آسوده زيست كند. هر خوى در مؤمن ممكن است باشد مگر خيانت، و دروغ در امر دين. (شما مردم) ساختمانها بنا مى‏كنيد كه در آن ننشينيد، و مالها مى‏اندوزيد كه آنرا نخوريد، و به چيزهايى اميد مى‏بنديد كه به آنها نرسيد. چه كسان كه چاشتگاه زنده‏اند و روز را به پايان نرسانند، و يا در انتظار فردا هستند و به آن نرسند. عجب است از آن غافلى كه مورد غفلت نيست (او از خدا غافل است و خدا از او غافل نيست).

عجب است از آن كه دل به دنيا بسته، و مرگ در پى اوست. عجب دارم از آن كه دهان را از خنده چاك مى‏دهد، و نمى‏داند خدا از او راضى است يا نه. اى عجب! كل العجب! از آنكه به زندگى جاودان عقيده‏مند است، و براى اين سراى سر تا پا فريب مى‏كوشد. كار مؤمن عجيب است: بخدا سوگند! هيچ تقديرى جز خير، خدا درباره‏ى او نكند. قيامت نزديك شده و مردم جز حرص به دنيا نيفزوده‏اند، مردان صالح يكى پس از ديگرى مى‏روند تا آنجا كه جز فرومايگان و اوباش نمانند، كسانى كه خدا را به آنان اعتنايى نيست.

شما خار را در چشم برادرتان مى‏بينيد، و شاخه را در چشم خود نمى‏بينيد! اين خيانتى بزرگ است كه سخنى براى برادرت بگويى، او ترا تصديق كند و تو دروغگو باشى. (رفتار ما چنان است كه) گويا (در دنيا) حق براى ديگران است و مرگ هم براى آنان نوشته شده، و گويا آن مردگان كه مشايعتشان مى‏كنيم مسافرانند كه بزودى برگردند، تنشان را به خاك مى‏سپاريم و ميراثشان را مى‏خوريم، گويى ما پس از آنها جاويديم؛ هر نصيحتگويى را فراموش كرده‏ايم، و گويا از هر حادثه‏اى در در امانيم. خوشا به حال آن كه اشتغال به عيوب خود از عيوب ديگران بازش دارد، و مالى كه بدست آورده در غير گناه صرف كند، با اهل فقه و حكمت در آميزد، از اهل ذلت و گناه كنار گيرد. خوشا به حال آن كه در نظر خويش بى مقدار باشد، خوى خوش داشته باشد، مازاد مال را بخشش كند، و مازاد سخن را نگه دارد، سنتهاى اسلام براى او كافى باشد؛ و به بدعت نگرايد.

خوشا به حال آن كه كسبى پاك و باطنى شايسته، و ظاهرى گرامى داشته باشد، و شرش را از مردم دور كند. خوشا به حال آن كه به علمش عمل كند. اى آدمى زاده! توبقدر كفايت دارى و دنبال بيشتر ميروى كه موجب طغيان است، نه به كم قناعت مى‏كنى، نه از زياد سير ميشوى. خوشا به حال آنكه به اسلام هدايت يابد، رزقى به حد كفاف داشته باشد و قناعت ورزد. يك صفت در هر كه باشد دنيا و آخرت مطيع فرمان او شود، در بهشت جاويد سعادت تقرب به حق يابد؛ گفتند: يا رسول الله چه صفتى است؟ فرمود: تقوا، هر كه خواهد از همه عزيزتر باشد از خدا بپرهيزد، سپس حضرت اين آيه را خواند: هر كه از خدا بترسد خدا براى او راهى بگشايد و از راه بى گمان روزيش دهد.

سر جمع خيرات، ترس خداست. كشتى را تجديد كنيد كه دريا ژرف است، نيرو را تجديد كنيد كه راه دور است. با هواى نفس بجنگيد تا بر خود مسلط شويد! مرگ فرا رسيد و جز اعمال خيرى كه فرستاده‏ايد چيزى سود ندهد؛ مرگ رسيد و جز نكوكارى‏ها كه پيش فرستاده‏ايد چيزى بى نيازتان نكند. بر سر شهوات با نفس بجنگيد، تا فرشتگان به شما نزديك و شياطين دور شوند. خشكى چشم، اثر سختى قلب است.

حرص به دنيا علامت نفاق است. نشستن با عائله از اعتكاف در اين مسجد من نزد خدا محبوب‏تر است (جائيكه با الفت و انس آنها را خوشدل كند و با اخلاق و ادب نيكو، تربيت دهد.) خداوند اخلاق پاك را وسيله‏ى پيوند خود قرار داده، اين (فضيلت) براى شما بس كه به يك خوبى كه متصل به خداست تمسك جوييد. با نيكان همنشينى كن كه اگر كار خير كنى ستايشت كنند، و اگر به خطا روى تذكرت دهند. اين گناه براى مرد (مسلمان) بس كه آبروى برادرش را ببرد، و اين شر براى او بس كه برادرش را تحقير كند.

قطع طمع بر هر قلبى كه محبت دنيا دارد ممتنع است. پرهيزگارى، بر هر دلى كه شيفته شهوات باشد امكان ندارد. هر دلى كه آلوده به شهوات باشد محروم است از اين كه در ملكوت آسمانها پرواز كند. اين فضيلت در امر دين براى شخص كافى است كه بسيار مراقب نماز باشد. از دروغگويى همين بس كه هر چه شنيدى نقل كنى.

از نادانى همين بس كه هر چه مى‏دانى اظهار كنى. احترام عالمى كه به علمش عمل كند، چون احترام شهدا و صديقين است. بهترين شما كسى است كه همه‏ى همت و كوشش را صرف آخرت كند. بهترين شما كسى است كه به فقر راضى باشد، از مردم كناره گيرد، و دين و تقوايش را نگه دارد (در صورتى كه در معاشرت آنها خود فاسد مى‏شود و قدرت اصلاح ديگران را هم ندارد) بهترين فرد شما كسى است كه خدا او را كمك كند تا مالك خويشتن شود.

از همه بهتر آن است كه سرعت سير عمر را بداند و آماده‏ى رفتن شود. بهترين شما كسى است كه ديدارش شما را به ياد خدا افكند. بهتر از همه كسى است كه گفتارش علم شما را بيفزايد. بهترين شما كسى است كه شما را به كار خير دعوت كند. بهترين شما كسى است كه به فقر راضى باشد و دنيا را مادون شأن خود داند و از آن اعتراض كند.

بهترين شما كسى است كه از عيب خالى باشد. بهترين شما كسى است كه از گناه كناره گيرد. بهترين اعمال شما آنست كه آخرت را اصلاح كند. بهترين كارهاى خير آنست كه دائم باشد، هر چند كم باشد. بهترين برادران كسى است كه با شما در كارهاى اخروى مساعدت كند.

بهترين امت من كسى است كه به دنيا بى علاقه و به آخرت علاقمند باشد. بهترين برادران شما، كسى است كه عيوبتان را تذكر دهد. بهترين استغفارها - نزد خدا - دست كشيدن از گناه و پشيمانى است. بهترين بندگان، كسانى هستند كه براى انجام عبادات مراقب خورشيد و ماه‏اند (يعنى در انتظار وقت نماز و روزه‏اند). بهترين برادران، كسى است كه ترا در عبادات كمك كند و از معصيت باز دارد و دستور تحصيل رضاى پروردگار دهد.

بطورى كه ملكوتيان بمن گفته‏اند: بهترين امت من مردمى هستند كه در انظار از رحمت خدا خرسند باشند، و در خلوت از عذاب دردناك وى بگريند. بهترين مسلمانان كسى است كه قناعتش زياد و عبادتش نيكو باشد، و همت را در راه آخرت صرف كند. بهترين امت من كسى است كه جوانى را در طاعت خدا بگذراند، دل از لذت دنيا برگيرد و در آخرت آويزد؛ تا خدا بالاترين درجات بهشت را به وى پاداش دهد.

بهترين بندگان - نزد خدا - كسى است كه توكل و تسليمش بيشتر باشد. بهترين امت من كسى است كه نه چندان نعمت يابد كه طغيان كند، نه چندان تهيدست باشد كه گدايى كند.

بهترين امت من كسى است كه چون با وى رفتار جاهلانه كنند تحمل كند، و چون جنايتى بيند چشم پوشد، و چون آزارش دهند صبر كند (يعنى به بزرگى درگذرد و انتقام نگيرد مگر آنجا كه طرف سوء استفاده كند). ميانجى گرى كنيد تا اجر يابيد، سفر كنيد تا صحت و غنيمت يابيد، سهل انگار باشيد و سختگيرى نكنيد، گناه كم كنيد تا مرگ برايتان آسان گردد. پرهيزگار باش تا عابدترين مردم باشى، قانع باش تا شاكرترين مردم باشى، آنچه براى خود مى‏خواهى براى مردم بخواه تا مؤمن باشى، با همسايه خوشرفتارى كن تا مسلمان باشى، با رفيق و همنشين نيكى كن تا مؤمن باشى، به واجبات دينى عمل كن تا عابد باشى، به قسمت الهى راضى باش تا زاهد و پارسا باشى.

از مال مردم طمع برگير تا همه ترا دوست بدارند، از دنيا علاقه برگير تا خدا دوستت بدارد. در دنيا چون غريب و مسافر زندگى كن. و خود را جزء مردگان شمار. آنچه اطمينان ندارى فرو نه و مطالب اطمينان بخش را درياب. برادرت را يارى كن ظالم باشد يا مظلوم، (ظالم را جلوگيرى كن و مظلوم را نصرت ده) به اهل زمين رحم كن تا اهل آسمان به تو رحم كنند. سهل‏گير باش تا بر تو سهل گيرند.

شاداب وضو بگير تا عمرت دراز شود. بر اهل خانه‏ات سلام كن تا بركت خانه زياد گردد. تا بتوانى از خواهش و تمنا خوددارى كن. حق را بگو اگر چه تلخ باشد. هر كجا هستى از خدا بترس.

بدنبال گناه عبادتى كن تا آنرا محو كند. با مردم به خوش خويى رفتار كن. صله رحم كنيد هر چند به يك سلام. براى يكديگر هديه فرستيد تا محبتها زياد شود. جهاد كنيد تا فرزندانتان مجد و عظمت يابند.

از لغزش بزرگان چشم بپوشيد. هديه فرستيد تا كينه‏ها برطرف شود.

هديه فرستيد تا دوستى فزون گردد و نگرانيها رفع شود. رسالتهاى مرا به مردم برسانيد، اگر چه يك آيه قرآن باشد. از هوش مؤمن حذر كنيد، كه به نور خدايى مى‏نگرد.

در ساختمان ، مصالح حرام به كار نبريد كه مايه ويرانى است. فرزندانتان را احترام كنيد و نيكو تربيتشان كنيد. سخن نيك گوييد تا غنيمت بريد، و از گفتار بد بپرهيزيد تا سالم بمانيد. براى نطفه‏ها رحمهاى پاك انتخاب كنيد. درهم شكننده‏ى لذتها (مرگ) را بسيار ياد كنيد.

با زنان مهربان فرزندآور ازدواج كنيد، كه من به كثرت عدد شما بر انبياء افتخار مى‏كنم. از آتش جهنم اجتناب كنيد، هر چند به تصدق نصف خرما. از بخل بپرهيزيد كه امتهاى گذشته را هلاك كرده. از مردم بى نياز شويد اگر چه به غساله‏ى مسواك (يعنى آب دهان) قناعت كنيد. با زكات، اموالتان را بيمه كنيد.

با صدقه، بيماران را علاج كنيد. دعا را سپر بلا كنيد. به هنگام نرمى دل دعا را غنيمت شماريد، كه رقت قلب رحمت است. در دوران زندگى به دنبال خير باشيد و در معرض نسيم رحمت خدا درآييد، كه خدا نسيمهاى رحمتى دارد كه به هر كس خواهد مى‏وزد. در كارها از كتمان كمك گيريد، مقاصد خود را آشكار نكنيد تا بتوانيد عملى كنيد. غذاى خود را به پرهيزگاران و مؤمنان خيرمند به خورانيد.

حق مرا در رعايت خاندانم حفظ كنيد. خاندان من در مثل، چون كشتى نوح اند، كه هر كه سوار شد نجات يافت، و هر كه تخلف كرد غرق شد

فصل پنجم: كلمات حكمت‏آميز پيامبر اقدس (صلى الله عليه و آله و سلم) به نظمى ديگر:

مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى‏شود. هر كه شكر مردم نكند، شكر خدا نكرده. قضا را جز دعا، چيزى برنگرداند. عمر را جز احسان، چيزى دراز نكند.

بردبار نيست، مگر كسى كه عبرت گيرد. فقرى سخت‏تر از نادانى نيست. مالى سودمندتر از عقل نيست. هيچ تنهايى از خود پسندى وحشت‏زاتر نيست. هيچ همكارى از مشورت مناسب‏تر نيست.

هيچ عقلى چون تدبير نيست. هيچ حسب و نسبى چون خوى خوش نيست. هيچ پرهيزگارى چون خوددارى از گناه نيست. هيچ عبادتى چون فكر نيست. هيچ ايمانى چون حيا و صبر نيست.

پس از بلوغ يتيمى نيست. هر كه امانت‏دار نيست ايمان ندارد، هر كه عهد و ميثاق ندارد دين ندارد (يعنى ايمان و دينشان ضعيف است). بيش از سه روز قهر جايز نيست. با استغفار گناه كبيره‏اى نمى‏ماند و با اصرار و تكرار صغيره‏اى نيست. (تكرار، صغيره را كبيره مى‏كند) غصه‏اى جز غم دين نيست.

بنده‏اى كه قرآن خواند فقر نبيند. بعد از قرآن بى نيازى‏اى نيست.

احتياط از تقدير جلو نمى‏گيرد. مؤمن غافلگير نمى‏كند. ملتى كه زمامدارانش زن باشند، روى رستگارى نبيند. مؤمن نبايد خود را خوار كند.

آدم دو رو نزد خدا امين نيست. جز در برابر پدر و مادر و امام عادل تملق روا نيست. اطاعت هيچكس در معصيت خدا جايز نيست. هيچ سخن چينى به بهشت نرود (مگر آن كه توبه كند). هر بنده‏اى كه همسايه‏اش از شر او ايمن نباشد روى بهشت نبيند.

ترساندن مسلمان براى هيچ مسلمان حلال نيست. براى هيچ مسلمان روا نيست بيش از سه روز از برادرش كناره گيرد. صدقه براى اغنيا و كسانى كه قدرت كار دارند حلال نيست. تا قلب كسى مستقيم نشود ايمانش مستقيم نگردد، و تا زبانش استقامت نيايد قلبش مستقيم نشود. هيچ بنده‏اى ايمان ندارد تا وقتى كه هر خيرى براى خود مى‏خواهد براى برادرش هم بخواهد.

هيچكس به حقيقت ايمان نرسد، مگر وقتى كه بفهمد آنچه به او رسيده امكان تخلف نداشته، و آنچه نرسيده امكان رسيدن نداشته (يعنى به قضا و قدر الهى مومن باشد). هيچيك از شما تا زبانش را نگه ندارد ايمانش كامل نشود. هر كه به مردم رحم نكند خدا بر او ترحم نكند. ممكن نيست مؤمن سير باشد و همسايه‏اش گرسنه. هيچ عالم از علم سير نشود تا سرانجام به بهشت رسد.

مردم پيوسته بخيل‏تر مى‏شوند، و هنگام قيام قيامت غير از مردم شرور كسى روى زمين نباشد مگر حضرت مهدى (عليه السلام) و عيسى ابن مريم (عليه السلام). تا مردان كم و زنان زياد نشوند قيامت بر پا نشود. هيچكس بنده‏اى را نپوشاند جز اين كه خدا در قيامت او را بپوشاند. همنشينى آنكه حقى براى تو قائل نيست، خيرى ندارد. هر بنده‏اى چشمانش را از دست بدهد و براى رضاى خدا صبر كند وارد بهشت شود.

هيچكس را پرهيزگار نتوان شمرد مگر وقتى كه از كارهاى شبهه ناك اجتناب كند تا در حرام نيفتد. گروهى از امت من از حق جدا نشوند تا فرمان خدا برسد. جان مرد (بعد از مرگ) پيوسته به قرض خود آويخته تا وقتى كه ادا شود. مادامى كه بنده‏اى در انتظار نماز است ثواب نماز دارد. به برادرت شماتت نكن كه ممكن است خدا او را عافيت بخشد. و ترا گرفتار كند.

به روزگار دشنام ندهيد روزگار همان خدا است (يعنى تقدير كارها به دست غير خدا نيست). مردگان را دشنام ندهيد كه مايه‏ى آزار زندگان است. مردگان را دشنام ندهيد، آنها به آنچه پيش فرستاده‏اند رسيده‏اند. كسى هديه برادرش را رد نكند، و اگر مى‏تواند جبران نمايد. دست خويش بجامه‏ى كسى كه او را نمى‏پوشانى پاك مكن.

سائل را محروم مكن اگرچه به يك نصف خرما. غيبت مسلمانان را نكنيد، و در جستجوى عيوب آنها نباشيد. پرده‏ى اسرار كسى را ندريد. هيچ عملى نيكى را كوچك مشمار. وعده‏اى كه به برادرت دادى تخلف نكن.

مبادا چون شدتى رو آورد تمناى مرگ كنى. مبادا هنگام مرگ خوش گمان به خدا نباشيد. تا سرانجام كار كسى را نبينيد به عملش خوشدل نباشيد. تا عقل كسى را نسنجيد به اسلامش خوشدل نباشيد. مبادا مهابت كسى شما را از عمل به حق بازدارد - كه حق را بشناسيد و عمل نكنيد -.

مبادا كسى با زن بيگانه در محل خلوت بماند كه نفر سوم شيطان است. كسى را با غضب خدا خشنود مكن، براى لطفى كه خدا به تو كرده از هيچ كس تشكر نكن؛ براى لطفى كه خدا از تو دريغ كرده كسى، را نكوهش مكن؛ چه روزى را نه خواست كسى مى‏گشايد و نه كراهت كسى مى‏بندد. تقاضاى زمامدارى مكن، كه اگر بدون خواهش به آن رسيدى ترا كمك مى‏كنند. و اگر به خواهش رسيدى ياورى ندارى. قيامت بر پا نشود تا وقتى كه فرزند مايه‏ى خشم شود و باران بسيار بارد، و فرومايگان زياد و كريمان كم شوند، كوچك بر بزرگ جسارت ورزد و لئيم بر كريم جرى شود. هيچكس بعد از مشورت هلاك نشود. اگر زمامداران به راه هدايت باشند، رعيت هرگز به نابودى نپيوندد، هر چند ستمكار و بد عمل باشد.

فصل ششم: قسمتى ديگر از سخنان حكمت‏آميز پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به بيانى ديگر:

پاره‏اى از بيانها سحرآميز است، و پاره‏اى از اشعار حكيمانه است، و بعضى دانش آموزيها جهالت. امت من امت مرحومه‏اند (يعنى خدا را به آنان نظر لطف و رحمت است). وفاى به عهد از ايمان است. خوش گمانى عبادت خوشى است.

علما وارث پيمبران‏اند. دين خدا سهل و ساده است. دين خدا مستقيم و آسان است. ثواب صله رحم از هر عبادتى زودتر مى‏رسد. حكمت، شرف افزايد.

آنكه حلال خدا را حرام كند، مثل كسى است كه حرام را حلال نمايد. شرف دنيا پرستان به مال است. صاحب حق، حق سخن دارد. اخلاق عالى، از اعمال بهشتيان است. بهترين نيكيها، خوى نيك است.

اكثر بهشتيان، ساده لوحان‏اند. كمترين سكنه‏ى بهشت، زنان‏اند. اعانت خدا به مقدار احتياج است (هر چه بنده محتاج‏تر باشد كمك بيشتر است). صبر به اندازه‏ى مصيبت نازل مى‏شود. بهترين احسان به پدر اين است كه، پس از مرگ او با دوستانش محبت كنى.

شيطان نسبت به آدمى زاده چون خون (در شريان) است. شاكرترين مردم نسبت به خدا، حقشناس‏ترين آنها نسبت به بندگان است. بذل اين مال ذخيره است و نگهداريش فتنه. عذاب اين امت را در دنيا قرار داده‏اند (يعنى ناراحتى دنيا براى بنده‏ى مؤمن عوض عذاب آخرت است) گاه انسان بعلت گناه از رزقى محروم مى‏شود.

بعضى از بندگان اگر خدا را قسم دهند بلا درنگ حاجتشان برآورد. خدا بندگانى دارد كه با فراست مردم را مى‏شناسند. بر خدا حق است كه هر چيز دنيا را بالا برد (و عظمت بخشد) دوباره پائين آورد. خدا بندگانى دارد كه براى كارگشايى آفريده. جواب نامه هم چون جواب سلام حق لازمى است.

پاك‏ترين خوراك فراورده‏ى كسب است، و فرزند هم جزء كسب است (يعنى اگر فرزند مال خود را در اختيار پدر گذاشت براى پدر حرام يا ننگ نيست). سؤال، حلال نيست، مگر با فقر طاقت فرسا يا قرض بيش از وسع. عمل اندك با علم، زياد است؛ و عمل بسيار با جهل، اندك. بنده با خوى خوش به درجه‏ى روزه داران شب زنده دار مى‏رسد. هر دينى اخلاق خاصى دارد، و خوى مخصوص دين من حياست.

هرچيزى شرفى دارد، و شريف‏ترين محل مجلس آنجا است كه رو به قبله باشد. هر امت فتنه‏اى دارند، و فتنه‏ى امت من مال است. هر رهروى مقصدى دارد، و مقصد نهايى همه مرگ است. هر سخن موردى دارد، و هر حقى متضمن حقيقتى است. هر پادشاه قرقگاهى دارد، و قرقگاه خدا كارهاى حرام است.

هر روزه دار دعاى مستجابى دارد. هر چيز درى دارد، و در عبادت روزه است. هر چيز معدنى دارد، و معدن تقوا قلب عارفان است. هر چيز قلبى دارد، قلب قرآن سوره‏ى يس است. هر پيغمبر دعايى دارد، و من دعاى خود را براى شفاعت امت در قيامت، ذخيره كرده‏ام.

مؤمن در مقابل هر خرجى اجر دارد، مگر آنچه براى خاك يا عمارت مصرف كند (در صورتى كه مورد احتياج نباشد، يا براى هدف نامشروع بنا كند). حسد اعمال نيك را مى‏خورد چنان كه آتش هيزم را. بيشترين سبب ورود به آتش اين دو ميان تهى است: دهان و فرج. بهترين چيزى كه مردمان را به بهشت مى‏رساند تقوا و خوى خوش است. چون فتنه بيايد مردم همه از جا كنده شوند به جز دانشمندان كه در پرتو علم نجات يابند.

چشم بد، مرد را وارد قبر مى‏كند و شتر را وارد ديگ. آن كه از سر كبر لباس مخصوص پوشد، در قيامت خدا به او ننگرد. خدا با جمال است و جمال را دوست دارد (و البته عمده جمال روح است كه عقايد صالح و اخلاق نيك باشد). خدا آنرا كه در دعا اصرار ورزد دوست دارد. خدا مردم نيك سيرت، و گمنام پرهيزگار را دوست دارد.

خدا مؤمن كاسب را دوست دارد خدا هر دل اندوهناك را دوست دارد (در صورتيكه اندوهش براى كار لغو و گناه نباشد). خدا كارهاى نيكو و شريف را دوست دارد، و امور پست و بى ارزش را خوش ندارد. خدا دوست دارد از حلال او استفاده كنند، چنان كه دوست دارد حرام را واگذارند. خداوند چشمى را كه به هنگام طغيان شهوت تيز بين باشد، و عقلى را كه هنگام رسيدن شبهه كامل و دقيق باشد دوست دارد؛ و نيز بخشش را - گرچه به چند دانه خرما - و شجاعت را - هر چند به كشتن مارى - دوست دارد.

خداى تو كارهاى پسنديده را دوست دارد. خدا توبه‏ى بنده را - مادامى كه جان به گلوگاه نرسيده - مى‏پذيرد. خداوند مرد شيطان و ناپاكى را كه هيچ خسارت مالى و جانى نمى‏بيند دشمن دارد. خداوند بازى در حال نماز، و جماع در روز، و خنده در قبرستان را براى شما نمى‏پسندد. خدا شما را از قيل و قال (بيهوده) و اتلاف مال، و اصرار در سؤال نهى ميكند.

خدا براى مسلمان غيور است، او هم بايد غيرتمند باشد. خدا جز به رحمدلان ترحم نمى‏كند. خدا بوسيله‏ى صدقه هفتاد مرگ بد را جلوگيرى مى‏كند. خدا گاهى اين دين را بدست مرد بى دينى تأييد مى‏كند. خدا به همين مقدار از بنده راضى مى‏شود كه: چون غذايى مى‏خورد، يا آبى نوشد شكر وى گزارد (و البته مهمترين شكر اين است كه از حلال بخورد).

خدا دوست دارد نعمتى كه بنده‏اى داده اثرش ظاهر باشد. خدا علم را از سينه‏ها نمى‏گيرد، علما را مى‏برد تا علم از ميان برود. خدا دنيا را به نيت آخرت مى‏دهد، اما آخرت را به نيت دنيا نمى‏دهد. خدا حيا مى‏كند دستى را كه به جانب او برداشته‏اند خالى برگرداند. خداوند زمين را براى من سجده‏گاه و پاك كننده قرار داده است.

خداوند زمين را به من نمود بطورى كه مشرق و مغرب آنرا ديدم. و بر هر جا ديده‏ام رسيده امتم حكومت خواهند كرد. خدا امت مرا به خاطرات نفسانى مؤاخذه نمى‏كند، مگر اينكه به زبان آيد يا جامه‏ى عمل پوشد. خدا از سر عدالت و دادگرى راحت و گشايش را در پرتو يقين و رضا(ى به تقدير) قرار داده، و غم و غصه را در شك و نارضايتى نهاده است. خدا ناراحتى هوودارى را براى زن قرار داده، و جهاد را وظيفه‏ى مرد، و هر كس از آنان براى خدا (در راه انجام وظيفه) صبر كند اجر شهيد دارد. خدا نزد زبان هر گوينده‏اى است.

خدا تا گفتار كسى را نپسندد عملش را نمى‏پذيرد. خدا هر وقت براى ملتى خير خواهد امتحانشان كند (تا آزموده و ورزيده شوند، و بتوانند از حقوق خود دفاع كنند.) بدترين عذابها در قيامت براى عالم بى عمل است. بدترين مردم در قيامت به پيشگاه خدا كسى است كه مردم از زبانش بترسند. يكى از بدترين مردم در قيامت بنده‏اى است كه آخرت خود به دنياى ديگرى فروخته است.

بدبخت‏ترين مردم كسى است كه در دنيا فقير و در آخرت معذب باشد. از اسباب آمرزش، خشنود كردن برادر مؤمن است. از جمله اسباب آمرزش، سلام كردن و خوش زبانى است. دنيا شيرين و سر سبز است. خدا شما را جانشين گذشتگان كرده تا به بيند چه مى‏كنيد. از آداب اسلامى اين است كه صاحب خانه، مهمان را تا دم در بدرقه كند.

روح القدس به قلب من الهام كرد كه: هيچكس تا همه‏ى رزق خود را نخورد نميرد، پس از خدا بترسيد و در تحصيل روزى نيكرفتار باشيد. از جمله سخنانى كه مردم از پيغمبران گذشته به خاطر دارند اين است كه: اگر حيا ندارى هر چه خواهى بكن. اشتغال مطلوب من در نماز است.

نمازگزار، درب خانه سلطان جهان را مى‏كوبد. و هر كس به كوبيدن ادامه دهد، اميد است در را به رويش بگشايند. خدا به من دستور داده كه: گفتارم ذكر، و سكوتم فكر، و نگاهم عبرت باشد.

من رحمتى هستم كه خدا به بندگان اهدا كرده. شفاى نادانى، پرسش است. قدر اهل فضل را فضيلتمندان شناسند. من مبعوث شده‏ام كه اخلاق نيك را تكميل كنم. من براى امتم از پيشوايان (و زمامداران) گمراه كننده بيمناكم.

كارها وابسته به نيت و سرانجام است. از دنيا جز بلا و فتنه چيزى نمانده است. اين دلها - مانند آهن - زنگ ميزند؛ پرسيدند: وسيله جلاى دل چيست؟ فرمود: ياد مرگ و قرائت قرآن. كار بهشت چون بالا رفتن از تپه (سخت و سنگين) است، كار دوزخ يا به روايتى كار دنيا - آسان و لذتبخش است.

فصل هفتم: سخنان حكمت‏آميز پيامبر عظيم الشأن (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏و سلم) به طرزى ديگر:

شنيدن مثل ديدن نيست. فاسق غيبت ندارد. ريشه‏اى كه بوسيله‏ى ظلم در زمينى جا گرفته، ايجاد حق نمى‏كند. خوى مؤمن چاپلوسى نيست.

پس از مرگ عذر پذيرى نيست. آن كه خدا به وى وسعت دهد و او بر عائله‏اش تنگ گيرد از ما نيست. هر كه به ديگران شبيه شود (يعنى در اخلاق و اعمال نامشروع شبيه كفار گردد) از ما نيست. هر كه قرآن را به صورت غنا بخواند از ما نسيت. هر كه بزرگ را محترم نشمارد، و بر كوچك ترحم ننمايد، و امر به معروف و نهى از منكر نكند؛ از ما نيست.

هر كس به منظور اصلاح بين دو نفر سخن خيرى گويد، يا نقل كند دروغگو نيست، (هر چند خلاف واقع گويد). توانگرى به ثروت زياد نيست، به بى نيازى قلب است. قهرمانى بكشتى نيست، قهرمان آن است كه هنگام خشم بر خويشتن مسلط باشد. هيچ چيز نزد خدا از دعا گرامى‏تر و ارجمندتر نيست. كيفر هيچ گناهى چون ظلم زودرس نيست.

تو از مال بهره ندارى جز آنچه بخورى و نابود كنى، يا بپوشى و كهنه كنى، يا تصدق دهى و پيش فرستى. بسا نماز شب گزار كه جز بى خوابى بهره‏اى ندارد، بسا روزه دارى كه جز گرسنگى و تشنگى سودى نمى‏برد. بسا خورندگان شكرگزار كه اجرشان از روزه‏داران صابر بيشتر است.

فصل هشتم: قسمتى ديگر از گفتارهاى حكيمانه‏ى نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به نظامى ديگر كه بهترين چيزها را معرفى كرده:

بهترين ذكرها پنهان است. بهترين رزقها آن است كه، به حد كفايت باشد. بهترين عبادات آن است كه، پنهان‏تر باشد. بهترين مجالس آن است كه وسيع‏تر باشد.

بهترين كارهاى دين شما، آن است كه آسان‏تر باشد. بهترين ازدواجها آن است كه، ساده‏تر و آسان‏تر باشد. بهترين صدقه، آن است كه در حال رفاه باشد. علوم، آن است كه سودمند باشد. بهترين هدايتها، آن است كه به مرحله‏ى عمل در آيد.

بهترين الهاماتى كه بقلب ميشود ، يقين است. بهترين مردم آن است كه بيش از همه به مردم سود رساند. بهترين رفقا كسى است كه، براى رفيق بهتر باشد. بهترين عدد رفقا، چهار است. بهترين شما كسى است كه، قرآن را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.

بهترين شما كسى است كه، براى اهل و عيالش بهتر باشد. بهترين شما آن است كه، به خيرش اميدوار و از شرش در امان باشند. بهترين خانه‏هاى شما خانه‏اى كه، در آن يتيمى مورد احترام باشد. بهترين مسجد براى زن، كنج خانه است. بهترين لباسها، جامه سفيد است.

بهترين جوانان شما آن است كه خود را شبيه پيران كند (يعنى در عقل و تدبير و مخالف هوى) و بدترين پيران كسى است كه خود را شبيه جوانان كند (در كوته انديشى و هوسرانى). بهترين صف (در نماز جماعت و مانند آن) براى مردها صف اول و بدترين صف، صف آخر است؛ و بهترين صف براى زنان صف آخر، و بدترين صف، صف اول است. دست دهنده بهتر از دست گيرنده است. مالى كه اندك و بقدر كفايت باشد، بهتر از آن است كه، زياد و موجب غفلت باشد. بهترين مؤمنان قناعتكاران، و بدترين آنان طمع داران‏اند.

دنيا متاعى است و بهترين متاع آن زن شايسته است. تنهايى از همنشين بد بهتر است، و رفيق خوب از تنهايى بهتر. گفتار خوبى كه در نامه‏ى عمل ثبت شود بهتر از سكوت است، و خاموشى بهتر از گفتار زشت است (كه نامه‏ى عمل را سياه كند). تكميل كردن كار نيك، از شروع آن بالاتر است. عمل اندك موافق سنت و روش دينى، بهتر از عمل بسيار مخالف سنت است. بهترين شما كسى است كه اگر در گناهى افتد توبه كند. بهترين شما كسى است كه، قرض خود را ادا كند. بهترين امت من علمايند، و بهترين علما بردبارشان. بهترين افراد امت من، تندخويانى هستند كه چون غضب كنند زود آرام شوند. بهترين صدقه‏ها، صدقه‏ى زبان است.

بهترين صدقات، اصلاح بين مردم است. بهترين صدقه آن است كه به خويشاوندى كه دشمنى مى‏كند داده شود. بهترين عبادتها، انتظار فرج است. عبادت امت من، قرآن خواندن است. علم بالاتر از عبادت است. عبادتى بالاتر از گرسنه سير كردن نيست. هيچ عبادتى چون سجده نهانى موجب تقرب به خدا نيست. هيچ پدرى تحفه‏اى بهتر از ادب بفرزند نداده. سخن حكمت‏آميز چه خوش هديه‏اى است؛ نخلهاى فرو شده‏ى در گل كه هنگام خشكسالى و تنگدستى ثمره ميدهد چه خوش مالى است؛

مال صالح چه زيبنده است. مال براى رعايت تقوا چه نيكو مددكارى است. سر كه نان خورش خوبى است. خانه براى مسلمان صومعه‏ى خوبى است. راست‏ترين سخنان، كتاب خدا است، و محكمترين دست آويز، كلمه‏ى تقوا است؛ و بهترين هدايت، هدايت پيغمبران است.

شريف‏ترين مرگ، شهادت است. بهترين عطر، مشگ است. بالاترين نان خورشها، نمك است. دعاى در حق غايب، از هر دعايى زودتر مستجاب مى‏شود.

فصل نهم: تمثيلات صادره از پيامبر عظيم الشأن (صلى الله عليه و آله و سلم)

اهل بيت من مانند كشتى نوح‏اند كه، هر كس كه سوار شد نجات يافت؛ و هر كه تخلف كرد غرق شد. اصحاب من در ميان امت چون نمك غذايند. غذا جز با نمك اصلاح نشود. امت من مانند باران است كه (سر تا پا خير است) معلوم نيست اولش بهتر است يا آخرش، مؤمن مانند زنبور عسل است، جز پاك نخورد. و جز پاك ندهد.

حكايت مؤمن حكايت خوشه در مسير باد است، گاه مى‏افتد و گاه برمى‏خيزد (مؤمن هم در اثر فتنه‏هاى دوران مى‏لغزد اما نمى‏شكند و دوباره حركت مى‏كند.) حكايت كافر چون شاخه‏ى برنج است هميشه سر پا (به يك حالت) است تا از جا كنده شود. حكايت مؤمنان در دوستى و ترحم به يكديگر، چون اعضاى پيكر است؛ وقتى يكى رنجور شود ديگران هم در بى خوابى و تب آن شركت مى‏كنند. مثل قلب چون پرى بر سر راه باد است (بادهاى هوى و هوس آنرا، آن به آن زير و رو مى‏كند.) مثل قرآن چون شتر بسته است، شتر را اگر ببندند مى‏ماند وگرنه فرار مى‏كند.

حكايت زن چون دنده‏ى كج است، اگر بخواهى راستش كنى مى‏شكند؛ و اگر با همان كجى بسازى از آن بهره‏مند مى‏شوى. همنشين صالح چون عطر فروش است، كه اگر عطر خويش بتو ندهد بوى خوشش در تو آويزد؛ و همنشين بد چون آهنگر است، كه اگر شراره‏ى آتشش در تو آويزد؛ و همنشين بد چون آهنگر است، كه اگر شراره‏ى آتشش بتو نرسد بوى بدش آزارت مى‏دهد. نماز واجب مانند ترازو است، هر كس تمام بدهد تمام مى‏گيرد. حكايت ما و دنيا حكايت سوارى است كه روز گرمى در سايه‏ى درختى بخوابد، سپس (چون هوا معتدل شود) حركت كند و سايه را ترك گويد. دنيا در برابر آخرت چون آبى است كه سرانگشت از دريا بگيرد، انگشت را به دريا فرو ببر ببين چقدر آب مى‏آورد.