پيش گفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
اذا زلزلت الاءرض زلزالها (1) و اءخرجت الاءرض اءثقالها (2)
و قال الانسان مالها (3) يومئذ تحدث اءخبارها (4) باءن ربك اءوحى لها (5) يومئذ
يصدر الناس اءشتاتا ليروا اءعمالهم (6) فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره (7) و من يعمل
مثقال ذره شرا يره
طبيعت انسان همواره به دنبال كاوش درباره مسائل و مشكلاتى كه در زندگى با آن روبرو
مى شود بوده و نهايت تلاش او بر اين است كه علت آن ها را پيدا كرده و از هيچ كوششى
هم كوتاهى نمى كند.
در نتيجه هر چه عقل بشر رشد كند در مى يابد كه ندانسته هايش در برابر آن چه مى داند
بسيار بيشترند و هميشه در انديشه بوده تا بر بسيارى از مشكلات چيره شود و در راستاى
اين جست وجو حتى به كرات ديگر سفر كرده شايد گمشده خود را در آنجا پيدا كند.
در اين ميان حوادثى رخ مى دهد كه تاكنون هر حيله اى به كار برده توان رويارويى و
پيش گيرى از آن را نداشته است و همچنان معضلى پيش روى اوست . از آن جمله مى توان به
خشم طبيعت كه گاهى از آن تعبير به زلزله مى شود اشاره كرد. اگر چه به تازگى نيز
ادعا شده كه به وسيله ماهواره ها مى توان مكان وقوع زلزله را از سه تا چهار ساعت
قبل پيش بينى كرد ولى شدت و حدت ويرانى آن را هرگز نمى توان تعيين كرد. در علم هيئت
نيز علمايى وجود داشته اند كه وقوع زلزله را پيش بينى مى كرده اند. اما اكنون اين
علم نيز به فراموشى سپرده شده و كم تر كسى از آن آگاهى دارد(1).
امروزه گفته هاى فراوانى از گوشه و كنار جهان درباره زلزله و بلاهاى ديگر آسمانى به
گوش مى رسد و همه را بر آن داشته تا براى پيش گيرى و رويارويى با آن چاره انديشى
كنند. بسيارى هم در داغ عزيزان از دست رفته خود در ماتم و اندوه به سر مى برند و تا
مدتى خبرهاى تازه اى از پى آمدهاى شوم آن و آمار و ارقام ، زبان زد مردم كوچه و
بازار است و همواره خبرى داغ به شمار مى آيد. طبيعتا نظرات گوناگونى هم داده مى شود
كه بى فايده نيست .
در اين ميان عده اى سودجو و دنيا طلب و كسانى كه همه هستى را به اين زندگى چند روزه
دنيا مى بينند از اين گونه بلاها و ترس و اندوه مردم سوء استفاده مى كنند و ابزارى
نو و بهانه اى مدرن براى رسيدن به اهداف پليد خود پيدا كرده اند و ناتوانى و بى
چارگى مردم مصيبت زده راهى براى پر كردن جيب آنان شده و از هيچ فريب و نيرنگى
كوتاهى نمى كنند. با آن كه حوادثى از جمله زلزله ((منجيل و
رودبار)) در سال 1368 و زلزله فاجعه بار ((بم
)) در دى ماه سال 1382 و پديده ((تسونامى
(2))) در شرق آسيا در 26 دسامبر 2004 و زير و
روكردن چند كشور و كشته شدن نزديك به سيصد هزار نفر و بى خانمان شدن ميليون ها نفر
و ميلياردها دلار خسارت و زيان و طوفان كاترينا در اوائل سپتامبر 2005 در منطقه
وسيعى از آمريكاى جنوبى و ويران شدن صد و پنجاه هزار خانه مسكونى و كشته ، زخمى و
آواره شدن ميليون ها نفر و زلزله فاجعه بار 18 اكتبر 2005 در چند كشور پاكستان ،
كشمير، افغانستان و هند كه صدها هزار كشته ، زخمى و بى خانمان بر جاى گذاشت چيزى
نيست كه ويژه قرن حاضر باشد و بسيارى از اين گونه فجايع در گذشته نيز اقوام زيادى
را به كام مرگ كشانده است كه با مطالعه اى كوتاه در تاريخ گذشتگان و در آيه هاى
قرآن و روايات هاى ائمه طاهرين (عليه السلام ) سرگذشت آن ها را به تفصيل مى توان
يافت . اما در اين زمان به دليل وجود رسانه هاى گوناگون خبرى بيش از هر زمانى چنين
حوادثى در كوتاه مدت به گوش همه اهل زمين مى رسد و خوراك رسانه هاى مختلف شده است .
در روايتى آمده كه امام باقر (عليه السلام ) به ابامريم فرمود: به آن دو نفر بگو:
شرقا اءو غربا لن تجدا علما صحيحا الا شيئا خرج من عندنا اءهل البيت
(3)
يعنى : ((اگر شرق و غرب عالم را جست وجو كنيد دانش درستى
پيدا نمى كنيد مگر آن چه از ما اهلبيت رسيده باشد)).
هر روز كه علم ، پيشرفت مى كند بيشتر به اين فرموده امام (عليه السلام ) اقرار مى
كنند. چنان كه در علوم گوناگون ، بسيارى از مسائل در احاديث ائمه طاهرين (عليه
السلام ) بيان شده است ، ولى چون عقل بشر در آن زمان ، به ويژه در جزيرة العرب
بيشتر گرد سنت هاى جاهلى دور مى زده و دانش در نزد ايشان ارزشى نداشته و به دليل
خفقان موجود در عصر ائمه (عليه السلام ) كمتر، از گوهر علم بى پايان آنان به ساحل
دنياى غفلت ما رسيده است ولى با اين حال ، كليد هر دانشى را به دوستان خود و دوست
داران علم افاضه فرموده اند.
مثلا زن زيست شناسى در زمان امام صادق (عليه السلام ) به همه كشورهاى اطراف ، سفر
كرده و درباره جانوران گوناگون پژوهش بسيارى كرده بود و جانوران پستان دار و غير
پستان دار را جدا كرده ، مشخصات و نام هر يك را نوشته و زحمت فراوانى متحمل شده
بود. هنگامى كه خدمت امام (عليه السلام ) رسيد حضرت فرمود: نيازى به جمع آورى و
دسته بندى اين همه واژه نبود، عمرت را بيهوده تلف كرده ! زن پرسيد: چطور يابن رسول
الله ؟! حضرت فرمود: هر جانورى گوشش لاله داشت پستاندار و هر كدام لاله گوش نداشتند
تخم گذار هستند.
هم چنين اگر مرور كوتاهى بر تاريخ ائمه از رسول خدا (صلى الله عليه واله وسلم ) تا
زمان غيبت داشته باشيم در مى يابيم كه هر علم صحيحى به راستى نزد ائمه (عليه السلام
) مى باشد و ديگران هم هر چه دارند از در خانه ايشان است و منحصر كردن مقام ائمه به
بيان مسائل ظاهرى حلال و حرام ، نادانى محض است . بايد بدانيم كه تا وقتى در خانه
اهل بيت (عليه السلام ) نرويم و علوم آن ها مهجور باشد جامعه بشرى به ويژه شيعيان
همواره دچار عقب ماندگى خواهند بود و مانند گذشته ، استعمار فكرى غرب بر جامعه ما
چيره تر شده و غرب زدگى ما بيشتر خواهد شد.
از اين سو بر آن شدم تا بر پايه بضاعت ناچيز خود چند سطرى به ويژه درباره حوادث چند
سال اخير بنويسم ، شايد مصداق اين حديث شريف پيدا شود كه امام صادق (عليه السلام )
فرمود: ((اگر مردم نيكوئى هاى كلام ما را بدانند از ما پيروى
مى كنند(4)))
در فصل سيزدهم نيز روايات تكان دهنده اى از اوضاع و احوال آخرالزمان ذكر شده كه به
خوبى گوياى روايت بالا است و از معجزه و پيشگويى هاى ائمه (عليه السلام ) به شمار
مى آيد كه خواندن آن ها موجب رهايى از بسيارى مشكلات دنياى امروز و نسل هاى پس از
ما خواهد بود و نكات مهمى در آن روايت هاى شريف وجود دارد كه درك آن ها دقت بسيارى
مى طلبد.
در اين كتاب ، بنا را بر اختصار گذاشته و بسيارى از مطالب به صورت عنوانى و فهرست
وار بيان شده است تا با حوصله خواننده سازگار باشد و در حد امكان در هر موضوع ،
مسائل كليدى و مهم آن مطرح شده كه خالى از لطف نيست .
اين كتاب ، چهارده فصل دارد كه عبارتند از:
1- زلزله در لغت .
2- زلزله چيست ؟
3- ايران در نقشه زلزله شناسى .
4- فوائد زلزله .
5- مقاوم سازى .
6- زمين هاى نحس و زمين هاى با بركت .
7- تحريف واژه ها.
8- راه هاى رويارويى ، پيش گيرى و سبب زلزله در روايات ائمه طاهرين (عليه السلام )
9- مكان هاى مذهبى در زلزله ها
10- مستحبات و مكروهات هنگام زلزله ، دعاها و آيات ايمنى از بلاها و زلزله ها.
11- خاطرات شاهدان زلزله ها.
12- برخورد حيوانات هنگام زلزله ها.
13- زلزله هاى آخرالزمان و پيش از رستاخيز.
14- احكام و مسائل شرعى زلزله ها.
در پايان از كليه عزيزانى كه به نوعى در چاپ اين كتاب ما را يارى نمودند به خصوص
ستاد حوادث غير مترقبه استان تهران كمال تشكر و قدردانى را دارم .
قم المقدسه
عبدالرسول يزدى نژاد
فصل اول : زلزله در لغت(5)
((زلزله )) يا
((زلزله )) در لغت ، مصدر اسم ((زلزال
)) است و به معناى لرز لرزه ، لرزش ، جنبش سخت و حركت شديد،
لغزش ، ارتعاش ، حركات ناگهانى پوسته جامد كره زمين مى باشد كه در صورت شدت ،
ساختمان ها و شهرها را خراب و عده زيادى را نابود مى كند.
جنبش زمين و زمين لرزه را بومهن و بومهين نيز مى گويند. برخى گفته اند كه اصل زلزله
ثلاثى و ((زل يزل )) بوده است و از
تكرار زاء و لام ((زلزل )) درست شده
است .
((زلزله )) در كلام خداى (جل جلاله )
اذا زلزلت الاءرض زلزالها نيز به معناى حركت شديد مى
باشد.
((زلزال )) به كسر زاء، مصدر و
((زلزال )) به فتح زاء، مانند
((وسواس )) اسم مصدر آن است .
ابن انبارى گويد: در جمله اءصابت القوم زلزلة زلزله
به معناى ترسانيدن و بر حذر داشتن است ، مانند قول خداى متعال :
و زلزلوا حتى يقول الرسول
((زلزال )) به معناى سختى ها و مشكلات
و هراس ها و پديده هاى وحشتناك است . برخى گفته اند كه ((زلزله
)) در آيه بالا از تزلزل در انديشه ها گرفته شده است ، يعنى
: مردم استقامت خود را از دست دادند و در دل هايشان ترس و بيم پديد آمد.
در حديثى آمده است كه اللهم اءهزم الاءحزاب و زلزلهم
، يعنى : خداوندا گروه كفار را در هم شكن و در دلهايشان ترس افكن .
زجاج گويد: ((در اصطلاح به همه بلاهاى آسمانى و زمينى زلزله
گفته مى شود)) و شايد هم اين معنا با بحث ما بى ارتباط
نباشد. زيرا بلاها در روح و جسم انسان چنان تزلزل و دگرگونى و اضطرابى پديد مى
آورند كه انسان هيچ چاره ايى در برابر آن نمى شناسند و پيوسته دل نگران و غمگين است
.
در بسيارى از موارد كه كلمه زلزله در اين كتاب آمده است به معناى غالب آن يعنى تكان
خوردن شديد اشيا و جابجايى آن ها از مكان خود است و در بعضى از روايات نيز به معناى
عام و همه بلاهاى آسمانى و زمينى معنا مى شود.
فصل دوم : زلزله چيست ؟
شكى نيست كه يكى از خطرناك ترين و ترسناك ترين بلاها و آفت هاى طبيعى لرزش
هاى پوسته زمين است كه اصطلاحا ((زلزله ))
ناميده مى شود. زيرا زمينى را كه ما سخت استوار و پايدار مى دانيم ناگهان به حركت
در آمده و لرزان مى شود و در فاصله چند لحظه كوتاه ، هزاران نفر كشته و صدها خانه و
آبادى به خرابه تبديل مى شوند.
زلزله يكى از نخستين و خطرناك ترين عوامل طبيعى بوده كه توجه بشر را به خود جلب
نموده است .
مدت ها درباره ماهيت و وجود زلزله افسانه هاى عجيب و غريب نقل مى شده و بشر ساده
قرن هاى نخست تاريخ ، لرزش هاى پوسته زمين را به جنيان و ديوهاى هفت سر و هزار چشم
نسبت مى داده است .
زمين شناسى كه به طور كلى دانش پژوهش درباره عوامل و مظاهر و ريشه و پايه پيدايش
طبيعت است علمى است بسيار ديرپا و وجودش همراه پيدايش بشر و بودنش وابسته به هستى و
بود بشر است .
دانش زمين شناسى نيز مانند علوم ديگر فراگير و استوار نبوده و همه فراز و نشيب هاى
زندگى بشر را در بر نمى گيرد.
اين دانش در واقع با پيدايش بشر انديشمند همراه بوده و هنگامى كه بشر، وجود خود را
حس مى كند و تحت تاءثير محيط، مى تواند ادراكات ويژه اى داشته باشد و به پيرامون
خود رو كند، آن چه را با آن تماس مستقيم دارد در دست بررسى و كنجكاوى قرار مى دهد و
تلاش مى كند پيوندهاى گوناگون خود را با محيط و طبيعت ، معين و مشخص سازد و خود را
در برابر دگرگونى هاى آن پايدار سازد.
البته نمى توان تاريخ معين و ثابت پيدايش اين انديشه را تعيين كرد ولى اگر اندكى در
تاريخ گذشته بشر كاوش و جست وجو كنيم و دوره هاى هاى تيره و تار زندگى انسان وحشى و
غير متمدن را با نگاه روشن بين امروزى خود بررسى نمائيم ، آنجا بشر ناتوان و بى
چاره را خواهيم ديد كه زبون و ناتوان با عوامل طبيعت در كشمكش و جدال است . ولى چون
رفته رفته دگرگونى ها و جابه جائى هايى را كه همين بشر ناتوان دوران نخستين در
پيرامون و محيط خود پديد آورده كم كم بر بيشتر مشكلات خود پيروز گشته و با اختراعات
و اكتشافات تدريجى كه مهم ترين آن را در مرحله نخست مى توان كشف آتش دانست كه به
وسيله آن اسباب و ابزارى از سنگ و چوب و بعدها از فلز ساخته و توانست به علت و ريشه
مادى پيدايش عوامل طبيعى پى برده و وسائل رويارويى با آن را تا اندازه اى فراهم
كند.
نوسانات و مختصات امواج طولى و عرضى به خوبى نشان گر توان و نيرومندى فوق العاده
هسته مركزى زمين مى باشد كه اگر چه به ظاهر گداخته و در حال جريان است ولى در واقع
از پولاد هم محكم تر و سخت تر است .
انتشارات نوسانات امواج سطحى تقريبا با خاصيت انبساط جامدات به ويژه سنگ متناسب مى
باشد كه در نتيجه لرزش هاى ساختگى در سنگ ايجاد مى شود.
زمين شناسان از پژوهش ها روى زمين لرزه هائى كه تا امروز پديد آمده چنين نتيجه
گرفته اند كه مركز اين زمين لرزه ها در عمق 7 تا700 كيلومترى كره زمين به طور
متفاوت قرار گرفته اند.
زلزله ها معمولا به سبب لغزش توده هاى سنگ ، فعاليت هاى آتش فشانى و يا ريزش سقف
غارهاى بزرگ زيرزمينى به وجود مى آيند و نقطه سطح زمين را كه مستقيما بالاى كانون
زلزله واقع است مركز زلزله مى نامند.
امتداد زلزله ممكن است طولى يا عرضى يا دورانى موجى باشد كه نوع اخير موجب حركات و
ويرانى شديدترى مى شود و اگر در كف درياها حركت دورانى موجى كه اصطلاحا تسونامى
ناميده مى شود به وجود آيد موجب به وجود آمدن امواج شديد و خطرناكى مى گردد كه گاهى
سرعت اين امواج از 800 كيلومتر در ساعت متجاوز مى شود و ارتفاع آن ها تا سى متر هم
مى رسد.
اگر چه نمى توان گفت نقطه اى از سطح زمين از زلزله مصون مى باشد ولى مناطقى در زمين
يافت شده است كه وقوع زلزله در آن ها فراوان است و اين مناطق را ((كمربندهاى
زلزله )) ناميده اند و مهمترين آن ها عبارت است از:
1- كمربند اقيانوس كبير كه شامل رشته كوه هاى آند، رشته ساحلى آمريكاى شمالى و
آمريكاى مركزى ، جزاير آلوسين ، جزاير ژاپن ، جزاير فيليپين ، جزاير هند شرقى و
زلادنو مى باشد.
2- كمربند مديترانه اى كه منطقه وسيعى از رشته كوه هاى مرتفع آسياى جنوبى و ناحيه
درياى مديترانه تا جبل الطارق را شامل مى گردد.
كمربندهاى ديگرى نيز وجود دارد كه يا در خطوط آتش فشان هاى زنده و يا در امتداد
رشته كوه هاى جوان قرار دارند. حال بايد ديد كه زمين لرزه ها چگونه پديد مى آيند.
چنان كه دانستيم پوسته كره زمين در نتيجه مواد مختلف و تركيبات زمين شناختى كه دارد
پيوسته در لرزش و تجزيه و تركيب است . افزون بر اين معلوم شده كه رشته كوه هاى بزرگ
و بلندى كه در سطح برونى كره زمين مى بينيم در برابر استحكام و قوت درونى پوسته آن
بسيار ناتوان و سست است و اين ارتفاعات برونى ، پيوسته در حال تغيير و تبديل مى
باشند. مخصوصا كوه هائى كه در دوره سوم زمين شناسى ايجاد شده اند استحكام زيادى
ندارند، مانند جبال آلپ ، رشته كوههايى كه از آندها در آمريكا شروع شده به ژاپن و
مالزى ختم مى شود و مانند دائره اى اطراف اقيانوس ساكن قرار گرفته اند. فرق اين
رشته كوه ها با كوه هاى آلپ و البرز و هيماليا اين است كه در اين دسته ، بلندى و
پستى و تغييرات و لرزشهاى مثبت و منفى در نقاط بيابانى و فلات ها بوده ولى در آن
دسته ، فرو رفتگى ها در قعر اقيانوس قرار دارد و در مقابل ، ارتفاعات عظيمى در كوه
هاى آند و ژاپن و مالزى وجود دارد كه نشست هاى عميقى در ته درياها و آب ها ايجاد مى
شود.
بدين ترتيب واضح است كه حركات مماسى
(6) پوسته زمين كه دائما در حركت است خرابى هائى توليد كرده كه در
نتيجه آن ، حركات ناگهانى به وجود آمده است و اين حركات ناگهانى در قسمت هائى از
پوسته زمين كه با وجود داشتن طبقات و نازكى ، سخت و غير قابل ارتجاع است به وجود مى
آيند و در اين قسمت هاست كه شكستگى و چين خوردگى در اثر حركات مماسى ايجاد مى گردد.
اين حركات مماسى با حركات درهم و تغييرات توده هائى كه در داخل مايع غليظ كره زمين
يافت مى شوند ارتباط نزديكى دارند.
الف )مقياس شدت و اثرات زلزله
مطالعات ماكروسيسميك
(7) زلزله نشان مى دهد كه اثرات زلزله بى نهايت متغير است . بعضى از
تكان هاى آن را انسان از چند صد هزار كيلومتر احساس مى كند مانند زلزله ليسبن در
اول نوامبر 1755، 2600000 كيلومتر مربع ، زلزله آسام در 12 ژوئن 1898، 4500000
كيلومتر مربع و زلزله كانسو در 16 دسامبر 1920 و زلزله موسوم به تسونامى در 26
دسامبر 2004، 4000000 كيلومتر مربع و زلزله ، هولناكى كه در 18 اكتبر 2005 در
كشورهاى كشمير، پاكستان ، افغانستان و هند به وقوع پيوست و برخى ديگر فقط در ناحيه
اى كه تنها چند دهكده در آن واقع است احساس مى شود كه در بسيارى مناطق تقريبا هفته
اى چند بار اين نوع زلزله پديد مى آيد. اثرات زلزله تابع شدت لرزش زمين - كه موضوع
اصلى مطالعه زلزله است - مى باشد و در هر ناحيه به واسطه اطلاع از شدت زلزله مى
توانند ميزان خطر زلزله را براى انسان و ساختمان ها تعيين كنند؛ بنابراين تعيين
اندازه شدت زلزله به روش ساده كه همگان به سادگى آن را درك نمايند و در همه جا قابل
استفاده باشد بسيار مفيد است .
ب )روش اندازه گيرى زلزله
پوسته زمين دائما در تغيير و تبديل است و حركات مختلف و زلزله سنج به خوبى
معلوم مى كند كه علاوه بر حركات سريع و شديد، پوسته زمين پيوسته در لرزش و تغيير و
تبديل است .
زلزله سنج
(8) اسبابى است كه به وسيله آن مى توان حركات مختلف و جنبش هائى را
كه در يك نقطه از پوسته زمين پديد مى آيد در نقطه مقابل آن در فاصله 22 دقيقه ضبط و
ثبت نمود.
با كمك اين وسيله حساس و دقيق مى توان كوچك ترين لرزش هاى پوسته زمين را با سرعت
عجيبى ثبت كرد. امروزه با كمك همين اسباب ماهيت و چگونگى زلزله تا اندازه اى معلوم
و آشكار شده است .
دانشمندان پس از بررسى هاى بسيار روى يك مقياس بين المللى به توافق رسيده اند كه به
وسيله آن مى توان حركتى محسوس را در نقطه معينى بين دوازده درجه اين مقياس ، طبقه
بندى نمود كه هر واحد را ريشتر ناميده اند. هر واحد پيامدهاى مخصوصى دارد كه علائم
نشان دهنده آن به شرح زير است .
درجه 1- حركت فقط به وسيله دستگاه زلزله سنج ثبت مى
گردد و انسان آن را احساس نمى كند.
درجه 2- حركت به وسيله بعضى اشخاص بالا خانه فوقانى
منازل احساس مى گردد.
در 11 ژوئن 1938 نزديك ظهر، زمين لرزه نسبتا شديدى در بلژيك اتفاق افتاد و در اثر
آن در ناحيه كورتره بيش از پانزده هزار دودكش بخارى واژگون گرديد و به واسطه آن
سطحى در حدود 120000 كيلومتر مربع تحت تاءثير قرار گرفت .
در فرانسه نيز 24000 دودكش بخارى واژگون گرديد. اين حركت را در ناحيه پاريس بايد در
درجه 2 محسوب داشت ؛ زيرا در پاريس ، پروفسور لموئين ثابت كرد كه از 155 نفر كه
حركت آن را حس كرده بودند 68 نفرشان در بالا خانه طبقه پنجم يا ششم ساختمان قرار
داشته و فقط دو نفر در كوچه و سه نفر در طبقه پائين عمارت بوده اند.
درجه 3- زمين به اندازه كافى به حركت مى افتد و عده
زيادى آن را درك مى كنند زيرا مدت و جهت حركت مشخص و شديد است .
درجه 4- لرزش زمين به واسطه عده كمى در هواى آزاد و
به واسطه عده زيادى در داخل منازل درك مى گردد. ظرف هاى روى ميز را به هم زده و
مرتعش مى كند و سقف اتاق ترك بر مى دارد صدايى مثل اين كه غلطك سنگينى در كوچه سنگ
فرش شده اى در حركت باشد به گوش مى رسد.
درجه 5- لرزش به وسيله تمام اشخاص درك مى گردد و مبل
ها و تخت خواب ها مرتعش مى گردد و علاوه بر موارد فوق ، بعضى از زنگ ها به صدا در
مى آيند.
درجه 6- لرزش زمين ، موجب بيدار شدن عموم مردم از
خواب مى گردد و اشخاص ، وحشت زده از خانه هاى خود بيرون مى آيند. تمام زنگ ها به
صدا در مى آيند و لوسترها نوسان پيدا مى كنند. ساعت هاى ديوارى و روميزى متوقف مى
شوند. لرزش درختان به طور آشكار ديده مى شود و گچ هاى سقف خانه هائى كه بد ساخته
شده اند ترك برداشته و فرو مى ريزد.
درجه 7- وحشت عمومى ، نبودن خطر در بناهائى كه خوب
ساخته شده اند، صداى زنگهاى كليساها و ايجاد شكاف در بعضى بناها، سقوط بعضى از
دودكش هاى بخارى كه ممكن است موجب خرابى سقف اتاق ها گردد، شكستن شيشه ها، حركت لجن
بركه ها و استخرها، ايجاد امواج در سطح بعضى از آب هاى جارى و بالاخره در اين موقع
است كه خانه هاى چوبى يا خانه هايى كه در نواحى گرمسير از شاخه هاى درخت ساخته شده
اند آسيب نمى بينند.
درجه 8- بيشتر دودكش هاى بخارى و بادگيرها خراب مى
شوند. شكاف هاى بزرگى در بهترين ساختمان ها ايجاد مى گردد. مجسمه ها روى پاى خود مى
چرخند يا به زمين مى افتند. زنگ كليساها و دودكش بسيارى از كارخانه ها تحت تاءثير
قرار مى گيرند و ممكن است سقوط آن ها موجب خسارت هاى مهم گردد. در كشورهاى كوهستانى
قطعات سنگ از كوه به پايين مى افتد.
درجه 9- خرابى تمام يا قسمتى از بعضى بناها، وارد شدن
خسارت شديد به خانه هاى مدل اروپايى و تعداد زيادى از آن ها نيز غير قابل سكونت مى
گردد.
درجه 10- بيشتر خانه هايى كه از سنگ ساخته شده اند
خراب مى شوند. به خانه هاى چوبى كه محكم ساخته شده اند و هم چنين پل ها خسارت وارد
مى شود و بعضى از آن ها خراب مى گردد. لوله هاى آب و گاز قطع شده و در سطح كوچه ها
شكاف هايى ايجاد مى گردد. در زمين هاى آبرفتى نيز شكاف هائى به وجود مى آيد. موجب
ريزش سواحل تند رودخانه ها و دامنه كوهها گرديده و بالاخره آب رودخانه ها و درياچه
ها را به طرف ساحل پرتاب مى نمايد.
درجه 11- در اين درجه هيچ يك از بناهاى سنگى نيز
مقاومت نمى كند، بناهاى چوبى كه محكم ساخته شده باشند تنها در صورتى كه به طور جدا
ساخته شده باشند پايدارى مى كنند. پل هائى كه خوب ساخته شده باشند خراب شده و خطوط
راه آهن به هم مى پيچد.
درجه 12- هيچ يك از بناها سالم نمى ماند. تغييرات
عمده ايى در نقشه جغرافيايى محل پديدار مى گردد. شكست هاى عمودى و افقى مهم در زمين
، ريزش كوه ها ايجاد درياچه ها و جريان هاى آب و غيره در اين درجه از زلزله مشاهده
مى شود.
بايد توجه داشت كه تعداد تلفات در اين نوع طبقه بندى هيچ گونه ، تاءثيرى ندارد.
زيرا تعداد تلفات ، بيشتر تابع تصادف و اتفاق است . بعضى از زلزله هاى مشهور كه
موجب خسارت و تلفات زياد شده اند به واسطه آتش سوزى هائى بوده كه در اثر اتصال سيم
هاى برق و قطع لوله هاى گاز توليد شده است . مثلا در 16 ژوئن 1964 در ژاپن بر اثر
زلزله پالايشگاهى آتش گرفت و 350 خانه اطراف آن طى دو هفته كاملا در آتش سوخت .
خسارت زلزله هاى كوانتو در اول سپتامبر 1923 و سانفرانسيسكو در آوريل 1906 به همين
علت بوده است ولى در زلزله كوانتو بيش از صد هزار نفر كه خود را به ميدان ها و باغ
هاى عمومى توكيو و يوكوهاما رسانده بودند به واسطه شعله هاى آتش كه باد آن را
شديدتر مى كرد احاطه گرديدند و در اثر گازكربنيك و كربن آن همگى تلف شدند؛ حل آن كه
در زلزله سانفرانسيسكو كه در آنجا نيز قسمت بزرگى از شهر، طعمه حريق شد - فقط هفتصد
نفر تلف شدند.
علت كمى تلفات ، يكى وجود آسمان خراش هائى بود كه جديدا ساخته شده و بيشتر توانستند
در مقابل تكان زمين مقاومت كنند و ديگر اين كه ساكنين خانه هاى كوچك چوبى از خطر
ريزش سنگ و غيره از سقف مصون ماندند و توانستند خود را قبل از فرا رسيدن شعله هاى
آتش به نقاط امن برسانند.