شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد دوم

رضا كوشارى

- ۱۱ -


آب آشاميدنى، آلوده به ميكروب

عن ابى عبد الله (عليه السلام) قال: قال امير المومنين (عليه السلام): لا تشر بوا الماء من ثلمه الاناء و لا من عروته، فان الشيطان يقعد على العروه و الثلمه

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده: امير مومنان على (عليه السلام) فرمودند: هيچگاه آب را نياشاميد از جاى شكسته و يا از لوله و آب راه باريك آن، چون شيطانها در اين گونه جاها مى نشيند).

همانگونه كه آن حضرت فرموده، براى آشاميدن آب هم، آدابى هست كه بايد مراعات شدد، از قبيل مسائل بهداشت و موارد ايمنى آن، بخصوص ‍ تنگ و پارچه و كوزه و غيره، بيشتر مصداق دارند چون داراى آب آشاميدن براى چند نفر است و آن حضرت نهى كرده از اين كه با دهان از آنجا، آب را بياشاميم، بخصوص از جاهاى شكسته آن ظرف و گلوگاه و لوله باريك آن، چون بنا به فرموده آن حضرت در اين موارد، احتمال آلوده شدن آب وجود دارد و اين كار براى سلامتى ما، حتما زيان آور است، بخصوص چند نفر به دنبال هم از اين گونه جاهاى ياد شده، آب بياشامند و در اين صورت وضع بدتر خواهد شد و احتمال آلودگى بيشتر است.

جاى شكسته و يا سوراخ و يا گلوگاه و لوله ظروف آبخورى، هر چند كه صاف ديده ميشوند ولى در آن چاله هاى كوچكى وجود داد كه جاى وسيعى براى ميكروبها است و ما با چشم خود، آن برآمدگى و فرو رفتگى را در سطوح درونى اين موارد ياد شده، نمى توانيم ببينيم، ولى اگر با ميكروسكوپ به سطوح آن نگاه كنيم، آن وقت چاله ها و ناهمواريهاى زيادى را در آنجا مى بينيم، و محل كافى و مناسب براى رشد باكتريها است و بخصوص اگر ظروف آب، گلى و يا چوبى باشد.

در وقت آشاميدن آب رفت و برگشت دادن آب به دهان ولو اينكه اندك باشد، احتمال اينرا دارد كه آلوده گى ايجاد كند و اثرات بدى از آن بجاى بماند و چه بسا، پس از مدتى يك فرد ديگرى نيز از همانجا آب بياشامد و اين مدت، هر چند كه فاصله اى كم است ولى براى پرورش و رشد ميكروبها، فرصت مناسبى است.

امير مؤمنان ميفرمايد كه در اين جايگاه ياد شده، شيطانها مى نشينند و دام خود را مى گذارند، يعنى آنها در اينجا مى مانند.

اگر اصطلاح ميكروب در آن زمان به كار ميرفت، مردم نمى توانستند تصور كنند كه ميكروب چيست و چگونه است، لذا آن حضرت براى فهماندن مردم از موجود خطرناكى كه هيچگاه با چشم ديده نمى شود و به آنها مى گفت كه حتما بتوسط ميكروسكوپهاى پيشرفته، مى توان آنها را مشاهده كرد، مشكل، او مى توانست مردم را بفهماند و به ناچار، آن حضرت از ذكر اهريمنى كه آفت جان مردم است، آن ميكروب را به نام شيطان معرفى مى كند، و اين پند حكيمانه آن حضرت، به مردم هشدار مى دهد تا گرفتار عوارض ناخوشايند آن نشوند و مردم با مراعت صحيح استفاده از آشاميدن آب، بهداشت و سلامت خود را تضمين كنند تا خطراتى كه ناشى از آلوده گى ها است مردم به سلامت تن و جان خود، ارزش و اهميت قائل شوند.

كسى كه از اين مكانهاى ياد شده با دهان آب بياشامد، احتمال دارد كه پس ‍ مانده آب دهان آنها در جاهاى ياد شده، حتى مقدار كم هم اگر باقى بماند توليد ميكروب كند، و اين امر نشان دهنده حساسيت و دقت آن حضرت در تمام زمينه هاى ميكروب و آلوده گى و آگاهى از جاهاى مناسب براى رشد و پرورش ميكروب است، همانگونه كه ميدانيم، ميكروبها در جاهاى مناسب كه شرايط مساعدترى براى پرورش دارند، به سرعت رشد و نمو مى كنند و چه بسا، بيقين اين آبها براى افراد ديگر، خطر آلوده گى بيشترى داشته باشد، پس بهتر آنستكه مراعات آداب آشاميدن آب را به هر صورت در مد نظر بگيرد.(47)

موجودات زنده در آب و هوا

اگر به شما گفته شود كه در يك قاشق آب يا يك مشت خاك باغچه، يا در هواى محيطى مثل اتاق، ممكن است صدها هزار جاندار وجود داشته باشد، لابد تعجب مى كنيد، اما اين گفته ها حقيقت دارد، چون دنياى موجوداتى كه فقط با ميكروسكوپ ديده مى شوند، بسيار وسيعتر از دنياى جانداران بزرگ است.

قبل از اختراع ميكروسكوپ توسط ليوون هوك، انديشمندان موجودات زنده را فقط شامل گياهان و جانوران مى دانستند، اما از زمانى كه اين وسيله مفيد در اختيار آنان قرار گرفت، با دنياى بسيار بزرگ ديگرى آشنا شدند، دنياى جانداران ذره بينى يا ميكروبها بود.

و اكنون به نكته مهمى كه در يك جمله از سخنان امير مؤمنان على (عليه السلام) است توجه كنيم.

لايبل احدكم على سطح الهواء، و لا فى ماء جار فمن فعل ذلك فاصابه شى فلا يلومن الانفسه فان للماء اهلا و للهواء اهلا

(هيچگاه كسى از شما از بالا و بلندى در هوا بول نكند، و همچنين كسى در آب روان نيز بول نكند، و هر كسى كه اين كار را بكند اگر به او آسيبى رسيد كسى را جز خود سرزنش نكند چون كه آب داراى موجودات نامرئى است و در هوا نيز هوا داراى موجودات نامرئى است)

منظور آن حضرت از موجودات زنده در آب، آن نيست كه ماهيان و غيره باشد و منظور آن حضرت از موجودات زنده در هوا آن نيست كه پرندگان و حشرات ريز و درشت باشد و در خاك نيز همين وضع را دارد، و تمام اين موارد ياد شده، منظور و مقصود آن حضرت نمى باشد بلكه آن حضرت اشاره مى كند به موجوداتى كه بر اثر آلوده گى، يا با اصطلاح جديد امروزى بنام ميكروب ناميده ميشوند كه بر اثر ادرار در هواى محيط باز، آنهم از جاى بلند و مرتفع كه همه جا پخش مى شود، و يا در آب سالم و پاكيزه و روان ادرار كردن، آنرا آلوده مى كند، و اين آلوده گى اشاره به همان موجودات ريز و نامرئى كه آنرا بعنوان ميكروب مى شناسيم.

بول: عفونت زا و باعث مرض است و ميكروبها همان موجودات موجود در آب و هوا كه به آن آغشته شده است.

يكى از راههاى پراكنده شدن و انتقال ميكروبها، ادرار است، پس براى سلامتى خود و ديگران، مى بايستى پاكيزه گى و بهداشت را مراعات كنيم و در غير اينصورت، بسيارى از ميكروبها از راه دهان و بينى ما وارد مى شوند و ايجاد آلوده گى مى كنند، بخصوص كه اگر بول شخصى كه مريض باشد، پس مراعات بهداشت و سلامتى همه، بر ما واجب است.

وقتى كه در قرن نوزدهم، كم كم ساختمان ميكروسكوپ همواره تكميل تر مى شد، عده اى از انديشمندان به مطالعه چيزهاى مختلفى در زير آن پرداختند و حاصل اين مطالعات و تحقيقات، نشان داد كه جانداران ذره بينى تاثير مهمى در زندگى انسان دارد و دهها سال پس از آن به اين نتيجه رسيدند كه بين بيماريها و باكتريها رابطه اى وجود دارد.

وقتى كه ادرار در آب روان تاثير بدى دارد حتما در آب راكد تاثير بدتر و بيشترى دارد لذا آن حضرت وقتى كه از آب روان اين چنين تعريف مى كند پس در آب راكد، اين موجودات خلق الساعه بمراتب، قوى تر و بيشتر تاثير بد ميگذارند.

بنابراين دانستيم كه در صورت آلوده شدن آب و هوا به ميكروب، مى تواند عامل مهمى در انتقال ميكروب به ديگران باشد، پس بدون ميكروسكوپ و بدون لابراتور و آزمايشگاه و بدون متخصصين طب و ميكروب شناسى، ممكن نبود كسى بتواند از وجود ميكروب آگاه شود و تمام اين موارد ياد شده، زمينه هاى براى شناخت ميكروب و تاثير بد آنها براى سلامتى ما است، بنابراين در زمانهاى گذشته، از موجودات ناديدنى و ناشناخته بنام ميكروب كه در آب و هوا پخش مى شود هيچكس از آن باخبر نبود.

على (عليه السلام) قبل از ساخت ميكروسكوپ و قبل از پيدايش دانش ‍ ميكروب شناسى و قبل از كشفيات انديشمندان درباره ميكروب و قبل از اين كه براى آنها ثابت شود كه بين بيمارى ها رابطه اى وجود دارد، آن حضرت با يك جمله كوتاه ، تمام اين موارد ياد شده را در معانى سخنش ‍ گنجانده شد، و او بخوبى از اين موجودات ميكروسكوپى آگاه بود و او بخوبى مى دانست كه اين موجودات براى سلامتى ما آفت و مضر هستند و او مى دانست كه بين ميكروب و مريضى رابطه اى تنگاتنگ است.(48)

ميكروبها با همديگر متفاوت است

در زمان ما، معلوم و مسلم شد كه مرگ افراد بسيارى از مردم به سبب ابتلا به بيمارى ميكروبى است، و در هزاران سال گذشته، هيچكس از اين پديده بسيار كوچك و نامرئى خبر نداشت و از كار و عوارض و اثرات گوناگون آنها، هيچ شناخت و آگاهى در كار نبود و براى مبارزه با بيماريهاى ميكروبى، كارى نمى توانستند انجام دهند، چون آن را نمى شناختند و امروز، همه مى دانيم كه ميكروبها بسيار كوچكتر از آنند كه با چشم ديده شوند.

در حدود سه قرن پيش، ميكروسكوپ اختراع شد و براى نخستين بار، چيزهائى به كوچكى ميكروب را توانستند با آن ببينند، ولى سالها گذشت و كسى نمى دانست كه ميكروبها توليد كننده بيمارى هستند.

در حدود صد سال پيش، به طور تصادفى معلوم شد كه ميكروبها، عامل اصلى در ايجاد بيماريها مى باشند و از آن به بعد، متخصصان دانش طب، كم كم راه مبارزه با بعضى از آنها را دريافتند و از آن زمان تا كنون، چيزهاى بسيارى درباره ميكروب دانسته شد.

پيامبر گرامى و ائمه معصومين (عليه السلام) بارها و بارها و به عناوين مختلف، از موجودات بسيار ريز و ناديدنى كه براى سلامتى، انسان زيان آوراست تعريف و تذكر داده اند.

امام زين العابدين (عليه السلام) قرنها قبل از پيدايش ميكروسكوپ و هزار و سيصد سال قبل از دانشمندانى كه به توسط ميكروسكوپهاى پيشرفته دريافتند كه ميكروبها مولد بيمارى است، آن حضرت در نفرين به دشمنان اسلام و عدالت و آزادى مى فرمايد:. اللهم وامزج مياههم بالوباء واطعمتهم بالادواء

(پروردگارا آبهايشان را به وبا درهم بياميز، و خوراكيهاى آنها را به آفت آلوده كن)

در آب سالم، ميكروب وجود ندارد ولى با پديد آمدن وضعيت نامناسب، آب به ميكروب آغشته و آلوده ميشود و همچنين آلوده شدن خوراكيها به ميكروب نيز باعث ميشود كه آن خوراكيها، بيمارى زا شوند، لذا آن حضرت در اين باره ميفرمايد - و امزج - يعنى آلوده كن آبهايشان را به آفتى، يعنى آنچه كه مناسب آن آبها، آفتى سرايت كننده باشد آغشته كن، و نيز در خوراكيهاى آنها آنچه مناسب است و از جنس آن خوراكيها به عمل ميايد، آفتى كه باعث بيمارى شود در آن پديد آيد.

از معناى كلام آن حضرت اينچنين دانسته مى شود كه ميكروبها و عوارض ‍ آن با هم ديگر متفاوت است و آن حضرت، وبا و دردها را بر خاسته از وجود آن آفتها ميداند.

و همچنين آن حضرت دو نوع آفت را بيان ميكند، اول آن آفتى كه باعث وبا و سرايت كننده به همه افراد است و دوم آن آفتى كه در خوراكيها بوجود مى آيد و باعث بيمارى مى شود.

آن حضرت تشخيص دادند كه نوع بيماريهاى وبا و مسرى در آب با نوع ميكروبهائى كه در خوراكيها عامل بيمارى هستند، با همديگر متفاوت است لذا آنها را جداگانه بيان نمود.

خوشبختانه در زمان ما دانش ميكروب شناسى با ابزار مدرن آن كه به اوج پيشرفت رسيده است، اكنون دقيقا مشخص شده كه وبا از نوع ميكروبى به نام ويبريون حاصل ميشود، و اين ميكروب شناخته شده با انواع ميكروبها ديگر كه در خوراكيها توليد مرض ميكنند متفاوت است و بر همين اساس، هر نوع ميكروب، عوارض و مرضهاى خاص در بدن انسان پديد مى آورند.

آن حضرت در نفرين به دشمنان كوردل و ستمگر، درهاى مضاعف و اشكال مختلف مرضها را بر آن بيخردان، از خدا طلب ميكند تا آنها ذليل و زمين گير شوند و نتوانند به خلق الله، آزار برسانند.

آن حضرت دو نوع آفت كه بيانگر دو سيستم يعنى با دو وضعيتى جداگانه را در قالب دعا، براى ما بيان نموده است و آن حضرت از آغشته شدن آبها و غذاها سخن ميگويد، حتما از ميكروب و مسائل آن، بخوبى آگاه و آشنا است چون آب و غذا به تنهائى عامل مرض نيستند و چيزى بعنوان ميكروب در آن ها بايد نفوذ كند تا اينكه باعث آلوده گى شود و اين آلودگى، توليد كننده مرضهاى گوناگون است.(49)

موجودات بى سر و صدا

اين جمله ها از دعائى است كه معمولا پس از نماز صبح خوانده ميشود و اين دعااز حضرت على (عليه السلام) در كتاب مفاتيح الجنان و مصباح المتهجد نقل شده است.

جملاتى كوتاه ولى داراى معناى مهمى است چون در زمانى بيان شده است كه مردم از خيلى مسائل بيخبر بودند و نميدانستند موجوداتى وجود دارد كه قابل روئيت نيستند و ما بطور ساده و مختصر، معناى جملات آن حضرت را توضيح مى دهيم.

اصبحت اللهم معتصما بذما مك المنيع الذى لا يطاول ولا يحاول من شر كل غاشم و طارق، من سائر ما خلقت، و ما خلقت من خلقك الصامت و الناطق، من جنه من كل مخوف بلباس .

(پروردگار امروز را به صبحى آغاز كردم در حالى كه پناه به تو دارم، آن پناهگاهى كه اءمن و استوار است و بازدارنده اى كه نه آسيب به ما مى رساند و نه آسيب پذير است، پناهگاهى كه ما را از شر هر آفتى كه ناخواسته بر ما وارد مى شود و يا از شر آن آفتى كه بناگاه و بناچار با ما برخورد ميكند و از ساير آنچه را كه تو آفريدى از مخلوقات، از مخلوقاتى كه خاموش و نهانند و از شر مخلوقاتى كه آنها را مى بينيم و سر و صدائى دارند، ما را از آفت و بلاى آنها در سپر امنى قرار ده، تا از آنچه كه ترسناك و خطرناك در هر شكل و لباسى است ايمن باشيم.

از دويست سال پيش به اين طرف، بتوسط دستگاه ميكروسكوپى كه ساخته شده بود انديشمندان از وجود انواع موجودات بسيار ريز و نامرئى باخبر شدند و از آنروز به بعد، هر چه زمان گذشت، همواره ميكروسكوپهاى قوى تر و مدرن تر ساخته شدند و باعث توسعه آگاهيهاى آنها شد و تا كمتر از صد سال پيش بود كه متخصصين علوم، با تحقيقات بسيار دريافتند كه برخى از اين موجودات نامرئى براى سلامتى انسان خطرناك و زيان آورند، و در دعا اينگونه موجودات را آن حضرت بعنوان بى سر و صدا ياد نموده، بمعناى نامحسوس مى باشند و اين معنا بر نامرئى بودن آنها دلالت دارد.

آن حضرت از شر آفت و بلاى آنها به خدا پناه ميبرد و اين نشاندهنده اين است كه اين موجودات ميكروسكوپى براى ما خطر بسيار دارند و آفتى براى سلامتى جسم و جان ما هستند.

در اين دعا موجودات بر دو نوع تعريف شد است

1. آن دسته از موجوداتى كه براى ما آشنا هستند، از ريز و درشت آنها كه هر كدام سر و صدائى دارند مثل فيل بزرگ گرفته تا پشه و حشرات كوچكى كه چشمان ما آنها را مى بيند و در اين دعا آنها را بعنوان (ناطق) يعنى گويا و سر و صدا دار معرفى شده اند.

2. آن دسته از موجوداتى كه براى ما هيچگاه قابل رويت نيستند، در حالى كه هزاران سال گذشته، كسى از وجود آنها خبر نداشت چون آن مخلوقات از نظرها پنهانند و بعنوان خاموش، در اين دعا ياد شده اند.

از معناى جملات آن حضرت دانسته مى شود كه موجودات مرئى و نامرئى، محدود به مقدار نشده اند و تنها از مفهوم اين دعا، بر اندوه و كثرت آنها معلوم ميشود و اتفاقا علوم طبيعى در زمان ما به اين نتيجه رسيده اند كه اين دو نوع مخلوقات بسيارند و بخصوص، نامرئيها بيشمار اعلام شده اند، درست همانگونه كه جمله هاى آن حضرت بر بسيارى آن دو نوع مخلوقات، اشاره و دانسته شده است.

موجوداتى كه بى سر و صدايند، به اين معنا است كه اينها نشانى از خود براى نمايان شدن به چشم ما ندارند.

از مفهوم كلمات اين دعا مى فهميم كه آن حضرت بطور كامل از موجودات ذره بينى آگاهى كامل داشته و از احوالات آنها باخبر بوده است.

آگاه شدن از موجوداتى كه هيچگاه به چشم ديده نمى شوند كار ساده اى نيست چون اين موجودات، تنها بتوسط ميكروسكوپ قابل رويت هستند و در شرايطى ما اينها را مى بينيم كه ميكروسكوپ، اين موجودات را صدها و هزاران بار بزرگتر مى كند و در آنصورت چشم ما قادر به ديدن آنها مى شود و در آنصورت ميتوانيم كه از احوالات آنها باخبر شويم، يعنى بينائى ما، صدها و هزاران بار از ميكروسكوپ، ضعيف تر است و سخن گفتن از موجودات كه هيچگاه سر و صدا و نشانى آشكار ندارند آن هم قرنها قبل از ساخته شدن اين دستگاه، اهميت زيادى دارد و اين همه آگاهى بدون ميكروسكوپ، امرى عجيب و خارق العاده بنظر مى رسد.

آن حضرت درباره گرفتار شدن انسان به شر و آفت اين موجودات را بر دو نوع ياد نموده، نوع اول: اين است كه آنها ناخواسته و بنحوى همچون آلوده گى چيزى، بر ما وارد شوند بدون اين كه ما توجه آنها شويم و به ما آسيب و زيان مى رسانند.

و نوع دوم اين است كه آنها بنحوى به جسم ما برخورد مى كنند همچون وباى مسرى كه خواسته يا ناخواسته، مردم را در همه جا گرفتار مى كنند، و اتفاقا دانش امروز، نوع آفت و زيان رسانى اين موجودات را نيز به همين دو شيوه ياد مى كند.

صبح بخشى از روز و لحظاتى از لحظه هاى روز است.

از شر بلاى اين موجودات بى نشان و بى سرو صدا، حتى در لحظاتى اندك براى ما مهم است چون مى دانيم كه در لحظاتى كوتاه، اينها قادرند به جسم و جان ما، آفت و آسيب برسانند و در كمترين مدت، حتى بمقدار يك لحظه، ميتوانند ما را در معرض خطر جدى قرار دهند.

پيشوايان ما گاهى ما را به نظافت و مراعات بهداشت سفارش ميكنند و گاهى ما را از وجود اين موجودات نامرئى، باخبر و هشدار مى دهند.

و گاهى هر دو يكجا متذكر مى شوند و در اين باره، احاديث بسيارى در كتابهاى معتبر و قديمى ما ياد شده است، در حالى كه مردم گذشته، نه از اين موجودات خبر داشتند و از آفت و آسيب داشتن آنها براى سلامتى هم آگاه نبودند.

پناه بردن به خدا از شر اين موجودات به اين معنا است كه اين موجودات داراى خطر بسيارى است، و آن حضرت در اين كلمات دعا، هر دو را به ما گوشزد نموده، پس شايسته است كه براى سلامتى خودمان، تمام جوانب امر را از اول وقت صبح تا شام تا بامداد، مواظبت كنيم.

جانداران قابل شمارش نيستند

به جمله اى كه از دعاى روز چهارشنبه، در صحيفه سجاديه از امام زين العابدين (عليه السلام) نقل شده، توجه كنيم كه ميفرمايد

و لا يحصى له الخلايق عددا

(سپاس خدايرا آنكه مخلوقاتش قابل شمارش نيستند)

علاوه بر انسان و تمام حيوانات ريز و درشت، امروز داسته شد كه بيش از دو ميليون نوع موجودات نامرئى در همه جاى سطوح زمين وجود دارند بطورى كه حتى در خاك، درون آب و روى درختان و تنه آن و در كوه و جنگل و هوا وجود دارند.

آن حضرت بيشتر عمر خود را در مدينه گذراند، مدينه شهرى در ميان بيابانهاى كويرى عربستان است و همانگونه كه كارشناسان ميگويند معمولا بيابانها و مناطق سرد قطبها، مناسب براى زيستن حيوانات گوناگون نيست با اينحال، آن حضرت ميفرمايد تمامى موجوداتى كه خداوند آفريده است براى ما قابل شمارش نيستند و زيست شناسان جهان، پس از سالها تحقيق مداوم در تمامى قاره ها و جزاير و درياها و مناطق قطبى، اكنون به اين نتيجه رسيدند كه شمارش و تشخيص انواع مخلوقات و جانداران كارى بسيار مشكل و غير قابل شمارش ميدانند و متخصصان علوم طبيعى با زحمت بسيار و تا آنجا كه توانستند، انواع گونه هاى موجودات ريز و درشت را شمردند آن هم با كمك دم و دستگاه و ميكروسكوپهاى جور واجور و غيره، تا به اين جا رسيدند كه اعلام كنند ممكن نيست تمامى موجودات را شمارش كرد، ولى آن حضرت بتنهائى و بدون تجهيزات گوناگون، آنهم چهارده قرن پيش، موضوعى را مطرح كرد كه زيست شناسان زمان ما، اكنون به همان نتيجه رسيدند و همان را گفتند كه آن حضرت فرمود: شمارش ‍ تمامى موجودات، غير ممكن است.(50)

موجوداتى كه در رگها با خون در جريان هستند

شيطان موجود نامرئى در تمام ذرات وجود انسان ميتواند نفوذ كند و تاثير بد بگذارد، و تاثيرات شيطانى، همواره انسان را به بديها ميكشاند و روح و روان انسان را به كجى و انحراف متمايل ميكند.

كار ميكروبها همانند قدرت و عملكرد شيطان، در تمامى ذرات بدن انسان، ميتواند تاثير بد بگذارد و بدن انسان را دچار درد و مرضى ميكند كه در نتيجه آن، تعادل وضعى خود را از دست ميدهد.

پيامبر گرامى و ائمه معصومين (عليه السلام) درباره ميكروب اين موجود نامرئى، به بعناوين مختلف و با شيطان كه مظهر بديها و آفت است ياد مى كنند.

در اين حديث كه از پيامبر گرامى نقل شده، شيطان را همانند ذره اى كه در خون نفوذ كرده، وصف ميكند كه ميتواند در تمام رگهاى بدن، همچون خون در جريان باشد.

ان الشيطان يجرى من ابن آدم مجرى الدم

(بيقين بدانيد كه شيطان اين موجود نا ديدنى و اين پليد ناپيدا همانند خون كه در رگهاى انسان جارى است او هم به همين نحو، در تمام رگهاى خون انسان جريان مى يابد.

در اين حديث، پيامبر گرامى از موجود پليدى كه آفت و زيان به جسم و جان انسان ميرساند بعنوان شيطان معرفى ميكند و اين پديده كه ناديدنى و نامرئى است همانگونه كه شيطان مظهر پليدى و بديهااست ميكروب نيز همچون آفت براى سلامتى جسم و جان ما است.

در زمان ما كه دانش ميكروب شناسى گسترش بسيارى نموده و با كمك مدرنترين ميكروسكوپها، پردهاى حجاب را كنار زده و ميكروبها را رسوا و آشكار نموده است و اكنون ميدانيم كه انواعى از ميكروبها و ويروسها، درون سلولهاى گوناگون بدن وارد ميشود و درون گلبولهاى قرمز، رشد و توليد مثل ميكنند و در رگها، همانند خون كه جريان دارد آنها نيز با خون بتمام نقاط بدن در جريانند و جابجا ميشوند.

يكفرد هنگامى كه به بيمارى ميكروبى مبتلا ميگردد كه ميكروب بيمارى زا وارد بدنش شده باشد و ميكروبها، خود را به محلى ميرسانند كه در آنجا بتوانند رشد كنند و مناسب ترين جا براى اين موجودات ذره بينى، در خون رگهاى بدن است.

آيا ممكن است كه اين موجودات بسيار ريز در رگها با خون ما در جريان هستند؟

بله اين موضوع كه در بيش از چهارده قرن پيش مطرح شده، اينك در عصر ما ثابت و شناسائى شده است و ديگر جاى شك و ابهامى وجود ندارد كه موجود هوشمندى همچون شيطان و ميكروب در تمامى ذرات بدن، ميتوانند نفوذ كنند و آسيب برسانند.

در آن زمان كه پيامبر گرامى اين موضوع و موضوعات ديگرى را براى آن مردم تعريف ميكرد، مردم هيچگونه آگاهى از وضع جسم و درون آن باخبر نداشتند و بخصوص از ميكروبها كه موجودات بسيار ريز و ناديدنى است بى اطلاع بودند.

پيامبر گرامى به نحوى براى مردم سخن ميگفتند كه آنها تحمل شنيدن و باور كردن آن را داشته باشند و علاوه بر آن، بيان يك موضوع، نبايد بگونه اى باشد كه مردم، تحمل شنيدن و باور كردن آن را نداشته باشند، چون مردم آنزمان، چيزى را كه قابل ديدن و لمس كردن بود، آنرا قبول و باور داشتند و اگر به آنها گفته مى شد كه موجوداتى هست درون خون و رگهاى انسان جريان و حركت و فعاليت دارند، آن مردم اين موضوع را نمى توانستند تصور و باور كنند و پيامبر گرامى ائمه معصومين (عليه السلام) چاره اى نداشتند جز اين كه آن را به شيطان تشبيه و معرفى كنند، لذا مى بينيم كه در زمينه تعريف از موضوع سلامتى و آفت و مرض و وبا، وقتى كه سخن مى گفتند، بجاى ميكروب از اصطلاح شيطان استفاده ميكردند.

دانش ميكروب شناسى طى صد سال اخير شكل گرفت و با مرور زمان، كم كم توسعه يافت و آخرين بخش هاى دانش ميكروب شناسى كه دانسته شد، وجود ويروسهاى گوناگون در خون بود، و هر چه تجهيزات پيشرفته شود در واقع، اين دانش و آگاهيها نيز توسعه مى يابد.

ولى پيامبر گرامى بدون همه اين تعريفها، بعناوين مختلف از ميكروب و ضرر و آفت آن، موضوعات بسيارى را براى مردم بيان نموده است.(51)