شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد اول

رضا كوشارى

- ۷ -


نام واقعى اورانوس چيست؟

بايد بدانيم كه چگونه اين ستاره را اورانوس ناميدند، و شايد بعلت مناسب تعريف اءوصاف آن بوده، و يا به طور دلخواه چند نفر، اين اسم انتخاب شده، حتى اگر معناى اسم، ربط به بيان وضعيت و مشخصات آن سياره نداشته باشد.
وليام هرشل آلمانى كه در مركز علوم ستاره شناسى سلطنتى انگلستان مشغول به كار تحقيق بود و از دربار حقيوق دريافت مى كرد، هنگامى كه اورانوس كشف شد، او مايل بود كه نام آن را به افتخار جرج سوم پادشاه وقت انگلستان بنامد.
اما اختر شناسان انگليسى، تمايل داشتند به افتخار كاشف آن سياره، آن را ((هرشل)) بنامند.
اما اختر شناسان كشورهاى ديگر اءروپا كه تحت تاءثير حكومت هاى خود بودند و آن روز چندان دل خوشى از انگليسيها نداشتند، سعى بسيار كردند تا به جاى نام انگليسى، نام اسطوره اى را انتخاب كنند و آن ها اورانوس را كه اسم يونانى و به معناى ((خداى آسمان)) است بر اين ستاره نهادند.
امام صادق (عليه السلام) كه هزار و صد سال پيش از هرشل، و قبل از اخترشناسان ديگر، از اين ستاره تعريف و توصيف بسيار نمود و اين ستاره را با نام ((سكينه)) مطرح نمود.
سكينه، كلمه اى عربى است و به چند معناى متشابه وانعطاف پذير به نزديكى در معنا، دلالت دارد.سكينه به معناى آرميده و آرام است.سكينه به معناى آن كه گويى خوابيده و با در حال استراحت و آرامش است. آرام يعنى بر حركت كند و آهسته اى كه دارد دلالت دارد.
نام حقيقى و شايسته اورانوس كدام است؟ آن است كه امام صادق گفت و يا آن است كه اروپائيان بدلخواه خود نام نهاده اند؟واكنون ببينيم كه وضعيت اين ستاره چگونه است؟
اورانوس آن قدر دور است كه هيچ وقت چشم انسان آن را نمى تواند ببيند و دانشمندان حدود دويست سال پس از كشف آن نمى توانستند سرعت حركت وضعى آن را مشخص كنند، و فقط به اين موضوع پى بردند كه چيز غريبى در حركت وضعى اورانوس وجود دارد چون بيشتر سيارات و طريقى مشابه همديگر، دور محور خود مى چرخند كه هنگام حركت انتقالى به دور خورشيد، تقريبا حالات قائم دارند ولى محور اورانوس، به قدرى انحراف دارد كه به نظر مى رسد در حالى كه به پهلو خوابيده است دور خورشيد مى گردد، به همين دليل، اختر شناسان عصر ما آن را به سياره ى آرميده نيز مى نامند و با اين نام آن را وصف مى كنند چون بيانگر حالات استثانيى و نشانه عمده بارز تعريف وضع آنست.
عده اى از اختر شناسان نيز آن را به كره ى آرام وصف مى كنند چون آهسته تر از سيارات ديگر، حركت ميكند.
سفينه هاى فضايى ((ويجر)) در سال 1986 از كنار اورانوس گذشت و عكس هايى از آن گرفت و انسان به توسط اين كاوشگر فضا پيما، از اين سياره، اطلاعات بسيارى كسب نموده كه بدون اين سفينه علمى تحقيقاتى ممكن نبود كه ما از اوضاع و احوال اين ستاره، خبرهاى ديگرى داشته باشيم حتى اگر تلسكوپها هر روز مدرنتر شو، چون اين سياره از ما بسيار دور است يعنى دو مليارد و هشتصد كيلومتر، از زمين فاصله دارد.
بنابراين امام صادق (عليه السلام) در نامگذارى اين سياره، به نحوى درست و دقيق بيان نمود و نامى كه با واقعيت و حقيقت وضع و اوصاف آنست انتخاب كرده كه امروز دانشمندان، اين سياره را به چند اسم وصف مى كنند كه تمامى اوصاف در معناى ((سكينه)) دانسته مى شود و اين نام متضمن همان معانى است كه ((ويجر)) اطلاعات مهمى را به دست ما رساند.
پس شايسته ترين اسمى كه بيانگر حالات و وضعيت اين سياره، همان است كه امام صادق (عليه السلام) فرمودند و اورانوس يك سياره اى گازى است و هيچ گاه، وصف آن به نام خدا به نظر جالب نمى رسد.
آن حضرت قبل از سفر ويجر، در آن زمان نامى را بر آن نهاد كه هم به پهلو آراميدن، كه بيانگر نحوه ى چرخش وضعى آن كه بر خلاف سياره هاى ديگر است و نيز بر آرام حركت كردن اين سياره، ما را خبر كرد و نامى كه امام بر آن نهاد، در واقع منطبق با اصلى ترين خصوصيات بارز آن ستاره است.
اورانوس اسم تخيلى از اسطوره هاى مردم قديم زمين بر آن ستاره است ولى سكينه نامى است كه بيانگر وضع و حالات واقعى آن ستاره مى باشد، پس ‍ شايسته و معقول آنست كه اسم با حقيقت ماهيت آن مطابق باشد، بنابراين آن حضرت اسم حقيقتى را كه شايسته و نشاندهنده وضع آن را بر اين ستاره نام نهاده است.
اگر وجدان و انصافى در نهاد بشر باشد، مى بايستى انديشمندان و متخصصان همه بسيج شوند و درباره ى شخصيت علمى آن حضرت بيانديشند كه او چگونه از روى زمين و بدون تجهيزات و بدون سفر به آن سياره، از آن تعريف و توصيف مى كند.
آيا تنها همين موضوع كافى نيست تا هر انسانى كه داراى خرد و وجدانى است به اين فرد والامقام اعتقاد و ايمان بيابد؟؟
و به جا است كه ما از سازمان ملل و يونسكو و مجامع علمى جهان بخواهيم تا درباره ى امام صادق (عليه السلام) كنفرانسها و ميز گردها براى تحقيقات و شناخت آن حضرت، جلساتى را تشكيل دهند.
اين شخصيت علمى كه مى تواند براى ملتى غرور آفرين باشد و به آن افتخار كند و در ميان ملتها، سر خود را بالاتر ببرد، آيا رواست قبر او را منهدم كنند و حتى آثار قبرش را از بين ببرند، به جاى اين كه به ياد بود او عمارت و يادمانى براى سرافرازى و شرافت، لااقل ملت عربستان است بر پا كنند.
آن بزرگواران در زمانى بنى اميه و بنى العباس، مظلوم و روزگار تلخى را گذراندند و آيا مظلوميت اين ها هنوز احساس نمى شود، آن ها انديشمندانى هستند كه با عرضه و پايه گذارى مقدمات علوم و تمدن امروزند، با اين حال مى بينيم كه با اين حال مى بينيم كه هنوز ناشناخته و در جهان وطرح نيستند و نامى از آن ها در بين نيست؟!.
و آيا رواست كه رژيم طالبان براى تبرك و ثواب، سرعلاقمندان آن حضرت را از تن جدا كنند؟ آيا رواست كه رژيم بعث عراق، شيفتگان آن حضرت را دربدترين شرايط و زندگى تلخ و ناگوارى قرار دهد و چندين آياهاى ديگر؟!.

فاصله خورشيد تا اورانوس

در زمان قديم معمولا اين چنين رايج بود كه در محاسبه و اندازه گيرى يك مساحت كم و چيزى كوچك، مثل اطاق و فرش، آن را با وجب كردن، اندازه گيرى مى كردند. اگر يك مساحت و چيز وسيعتر و بزرگترى بود، مثل خانه بزرگ و يا باغ و يا منطقه كشتزار وسيعى را، با پا اندازه گيرى مى كردند. اگر فاصله منطقه و يا شهر دورى را مى خواستند بدانند، آن را با فرسخ اندازه گيرى و مشخص مى كردند. فرسخ آخرين حد براى اندازه گيرى فاصله هاى دور بود و از محاسبات بالاتر، خبر و اءثرى نبود.
امام صادق (عليه السلام) بر خلاف رسم رايج و شناخته شده آن زمان، وقتى كه از فاصله بين ستاره ها به ميان مى آيد مثل مسافت بين خورشيد و اورانوس، از نور مى گويند و چه مقدار فاصله را با ثانيه به كار مى برد.
امام صادق (عليه السلام) در برابر مردى كه ادعا داشت بهترين ستاره شناس زمان است، از او مى پرسد.
افتدرى كم بين الشمس و بين السكينه من دقيقه؟ قلت لا و الله ما سمعته من احد من المنجمين قط(38) آيا مى دانى كه بين خورشيد و ستاره سكينه چند دقيقه فاصله است؟ آيا منجم مى گويد: هرگز، به خدا از هيچ چيز منجمى ((ستاره شناس)) نام اين ستاره را نشنيده ام)).
آن مرد از اين سئوال ها سر فرود آورد و مات و متحير شد و مى گويد اين چنين حرفهانى را نمى دانم و از هيچ ستاره شناسى نشنيده ام، او ستاره ى اورانوس ((سكينه)) را نمى شناخت و معنى چند دقيقه بين خورشيد و آن ستاره را نمى دانست، در نتيجه از صحت سخنان آن حضرت شك مى كند و مى رود.
دانش اءختر شناسان آن زمان، محدود به ديد چشم بود و فراتر از آن چه كم با چشم خود، از ستاره ها را كه مى ديدند، جلوتر نرفته بود چه برسد به سياره ى اورانوس كه تنها با تلسكوپهاى غول پيكر كه در زمان ما به وجود آمد، آن هم به سختى قابل مشاهده است و از دورى بسيار آن تا زمين، اين ستاره كوچك و كم نور ديده مى شود و امام صادق (عليه السلام) اولين كسى بود كه براى تبيين مسافت و شناسايى مقدار فاصله، از نور خبر نداشتند و نمى دانستند كه نور از مبداء تا رسيدن به جاى، معين، فاصله زمانى لازم دارد لذا در رابطه با آن، از لحظه ها مى گويد.
دقيقه آن زمان، به معناى دقيقه 60 ثانيه زمان ما نيست بلكه دقيقه به مقدار يك لحظه است همچون صداى دق، دق، كه هر كدام بر يك ثانيه زمان ما برابر است.
سخنان بزرگواران آيين ما از ماوراى طبيعت است كه آن ها را دريافته اند و همچنانكه قبل از پيدايش علوم و آگاهى از زمين و فضا، بيانات مهمى دارند و امروز حقيقت و صحت كلام آن ها بيشتر از هر زمانى به اثبات رسيده است.

وجود درياهاى تاريك در فضا

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: هنگامى كه به فرمان خداوند مرا به معراج بردند، در آسمان ها عجائبى غير قابل وصف از آفرينش پروردگار عزوجل را مشاهده كردم، از آن جمله مى فرمايد: و فيها بحار مظلمه (39): و در آن جا درياهايى ديدم كه در تاريكى قرار دارند.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين سفر خود به آسمان ها، عجائب آفرينش بسيارى را ديده بود و مقدارى از آن ها را براى ما وصف نموده كه در كتابهاى معتبر و قديمى نقل شده است و اكنون يك جمله از بيانات آن حضرت را در اين جا نقل مى كنيم و آن، ديدن درياهايى كه در تاريكى قرار دارند.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) آن درياها را در كلام از ستاره ها در آسمان ها ديده بود، جز خدا كسى نمى داند. شايد موضوع وجود درياها كه در تاريكى قرار دارند براى مردم قديم، تصور آن در ذهن خود، مشكل بود ولى در زمان ما كه دانش و تكنولوژى و تجهيزات از مرز مدرن گذشته و از حد مافوق مدرن فراتر رفته است، با همه ى اين حرفها، بشر اكنون توانسته است كه به گوشه اى از اين فضاى بسيار وسيع و نامحدود آسمان ها، يعنى در حول و اءطراف زمين به گشت و گذار بپردازد و از فضاى كم و چند ستاره ى منظومه شمسى، اطلاعات خوبى به دست اورد، از آن جمله به صورت مثال و نمونه براى اثبات صحت گفتار پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) كه در واقع يكى از معجزات مهم و دلايل حقانيت آن حضرت، كه امروز براى مردم جهان جلوه گر شده، همين موضوع است.
ستاره اءورانوس آن قدر دور است كه تنها به توسط تلسكوپ، به صورت ستاره اى كوچك و آبى رنگ و كم نور ديده مى شود.
فاصله زمين تا اورانوس نزديك به سه ميليارد كيلومتر است؛ از اين رو به علت دورى بسيار آن، اورانوس با چشم ديده نمى شود، روى اين حساب حتى با تلسكوپهاى پيشرفته و غول پيكر، هيچ نشانه اى را بر سطح اورانوس ‍ نمى توان مشاهده كرد. سفينه فضايى و كاوشگر ((ويجر)) پس از نه سال حركت سريع، در ژانويه 1986 از كنار اورانوس گذشت. ((ويجر)) اطلاعات بسيار زيادى از آن سياره فرستاد و عكسهايى از آن گرفت و تا حدودى از اوضاع و احوال اين ستاره باخبر شديم.
قطر اورانوس 51000 كيلومتر يعنى چهار برابر كره زمين است.
پياده شدن بر سطح سياره اى گازى چون اورانوس ناممكن است، زيرا سياره در واقع زمينى ندارد كه بتوان روى آن قرار گرفت.
اورانوس داراى هسته اى صخره اى مذاب به قطر 13000 كيلومتر، كه اندازه قطر زمين است و تمام اطراف اين هسته را درياى ژرفى بعمق 8000 كيلومتر اءحاطه كرده است كه از آب تشكيل شده و آن را جو ضخيمى از هليوم و هيدروژن به ارتفاع 11000 كيلومتر در بر گرفته است، اين سياره است، اين سياره با چنين جو گازى ضخيم، در واقع آن درياى بزرگ و پر عمق را پنهان و نامرئى كرده است.
سطح اورانوس از دورى بسيار آن تا خورشيد، كم نور است و آن دريا كه در اعماق و زير اين پوشش جو ضخيم گازى، حتما در تاريكى محض قرار دارد، و اين جااست كه مى رسيم به سخن پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) كه مى فرمايد ((درياهايى را ديدم كه در تاريكى ها قرار دارند)) و اين يك نمونه است و به يقين كه ستاره هايى بسيار است كه همين وضعيت را دارند و شايد به مراتب بزرگتر و درياهاى آن تاريك تر است بنابراين پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) چنين ستاره اى را كه دريا هايى اين چنين دارد مشاهده نموده است و ابعاد سفر پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در فضاى آسمان ها تا كجا است خدا مى داند؟.

درياهاى عميق در فضا

هل فى السماء بحار؟ قال نعم، اخبرنى ابى عن ابيه عن جده قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ان فى السموات السبع لبحارا عمق احدها مسيره خمس مائه عام.(40)
شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد، آيا در آسمان درياهست؟ آن حضرت فرمودند بله، پدرم از پدرش و او از جدش نقل كرده است پيامبر گرامى فرمودند: در آسمان ها، درياهايى است كه عمق هر يك از آن ها باءندازه پانصد سال راه رفتن است.
وقتى كه ستاره اورانوس چهار برابر كره ى زمين است، عمق درياى آن 8000 كيلومتر مى باشد، پس كراتى كه هزارها برابر كره ى ما است، حتما اگر دريايى در آن جا باشد عمق آن به مراتب، صدها بار بيشتر خواهد بود، وقتى كه اين چنين شد تصور و باور كردن اين موضوع كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده كه در آسمان ها درياهايى وجود دارد كه عمق آن به اندازه ى پانصد سال راه رفتن است هيچ گاه بعيد به نظر نمى رسد كه درياهايى بسيار عظيمتر و عميق تر در ستاره هاى آسمان ها وجود داشته باشد.
اين موضوع را مى دانيم كه خورشيد بيش از هزار بار از كره ى زمين بزرگتر است و نيز اين را مى دانيم، كرات برگ ديگرى وجود دارد كه هر كدام، هزارها بار از خورشيد بزرگتر است و شايد باز هم كرات ديگرى باشد كه باز از اين كرات، به مراتب بزرگتر باشد خدا مى داند ولى هنوز دانش بشر به آن ها پى نبرده است.
همان گونه كه مردم گونه كه مردم قديم نمى توانستند وجود دريايى در آسمان را كه در تاريكى قرار دارد آن را تصور كنند و امروز مردم به آن رسيدند، و اكنون اين ماييم كه در عصر تسخير فضا به سر نى بريم كه شايد نتوتنيم تصور كنيم وجود درياهايى با اين حد از عمق، و باور آن براى ما مشكل به نظر برسد و چه بسا در آينده با پيشرفت بيشتر و تكنولوژى مدرن تر، آن ها به حقيقت ابعاد اين موضوع آگاه شوند.
فرق بسيار است بين ديد و آگاهى يك فرد عادى با يك پيامبر، به طول مثال از طرز سئوال آن فرد و جواب پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)، اين تفوت بسيار واضح است، آن شخصيت با ديد محدود و تنگ نظرانه خود پرسيد كه آيا در آسمان هست؟ ولى آن حضرت با ديد بازتر در جواب به او مى گويد كه در آسمان ها.
او مى پرسد دريا، حتما منظور و معناى او، يك دريا است ولى آن حضرت به او مى گويد نه يك دريا بلكه درياهايى بسيار است.
شايد آن فرد فكر مى كرد كه اگر هم دريايى مثل درياى زمين است ولى آن حضرت به او مى گويد درياهايى با عمق بسيار و غير قابل وصف.
شايد آن فرد فكر مى كرد كه اگر هم در جايى در آسمان جهانى باشد مثل زمين است ولى از سخن پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) دانسته مى شود در جايى كه درياى آن اين گونه باشد بقيه اءحوالات آن جهان، از وسعت و عظمت آن قدر است كه قابل تحمل و تصور نيست.
وقتى كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد عمق آن درياها باندازه اى است كه اگر كسى پانصد سال راه برود تا بتواند به ته آن برسد اين نشاندهنده اءعماق مهيب اين درياها است كه اين معنا بر وجود جهانهاى بسيار بزرگ و بزرگتر دلالت دارد.
در كتابهاى علوم فضايى و ستاره شناسى، مى بينيم كه درباره ى بزرگى و وسعت كرات عظيم، سخن بسيار گفته شده و هر چه كتابهاى تازه ترى به بازار مى آيد، مى بينيم كه از دامنه وسيعتر و بزرگتر بودن كرات، به مراتب بيشتر از تحقيقات و كتابهاى قبلى را ارائه و تعريف مى كنند و نكته جالب اين است كه در اين كلام پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)، اءبعاد بزرگى و عظمت كرات آسمان ها تعريف شده كه شايد در تاريخ، بى سابقه است و اين اولين كلامى است كه در اين حد بيان شده و دانش بشر در حال نزديك شدن به فهميدن كلام پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) است.

نور داراى حركت است

امروز براى همه معلوم و مسلم شد كه نور با سرعت شگفت انگيزى، داراى حركت است و هر ثانيه حدود سيصد هزار كيلومتر، مسافت را طى مى كند و مدت هشت دقيقه طول مى كشد تا نور خورشيد به زمين برشد و مى دانيم كه فاصلخ خورشيد تا زمين، حدود صد و پنجاه ميليون كيلومتر است و با وجود اين فاصله خورشيد تا زمين، حدود صد و پنجاه ميليون كيلومتر است و با وجود اين فاصله طولانى، نور خورشيد در كمترين مدت به ما مى رسد كه نشان دهنده سرعت حركت آن است.
دانشمندان در ميان مقياس علمى كه اخيرا شناسايى كرده، اين است كه سرعت حركت نور را پر شتاب ترين حركت مى دانند.
حضرت على (عليه السلام) در دعاى معروف ((صباح)) جملاتى را به كار مى برد كه نشان دهنده آگاهى او از حركت نور است.
فاجعل اللهم صباحى هذا ناز لا على بضياء الهدى: پس خدايا روشنايى اين صبحگاهم را كه بر من فرود مى آيد پرتو نور هدايت باشد.
فرو آمدن نور در سپيده دم صبح بر آن قسمت از كره ى زمين، يعنى رسيدن نور خورشيد است، پس براى حركت و رسيدن آن، لازم است كه زمانى را در نظر بگيريم.
در نزول ((فرود آمدن)) نور، داراى معنا و مفهوم حركت است و در رسيدن روشنايى نور صبحگاهى، بر حركت نور خورشيد دلالت دارد و در قرن اخير بود كه حركت نور و اندازه سرعت آن معلوم و مشخص شده است، و آن حضرت اين موضوع را در زمانى بيان كرد كه مسايل اوليه و به خصوص فيزيك به وجود نيامده بود لذا ممكن نبود كه يك موضوع مهم علمى مثل حركت نور را در ميان آن مردم مطرح كند و آن ها را بدون وجود استدلالهايى از علوم ديگر، بقبولاند، و نكته جالب اين جا است كه مردم زمان نا، پس از شناخت كليه دانشهاى علمى بود كه آنگاه توانستند به اين مضوع پى ببرند و ان را باور كردند و الا، بدون دانشهاى گوناگون قبلى و مقدماتى ، حركت نور را نه، مى شنيدند، و نه باور مى كردند، پس كلمات آن حضرت با اين شيوه، نشان دهنده وسعت آگاهى او است و ايت چنين نيست كه ما فكر كنيم، آن كلمات ساده و بدون مفاهيم عميق و علمى، مطرح شده است.
چه خوب است انسان از گمراهى و جهالت، به هدايت و رشد برسد همان گونه كه انسان از تاريكى و ظلمت شب، به روشنايى صبح مى رسد و حيات جديدى را آغاز مى كند.
هدايت يعنى انسان شدن و در اوج كمال و شايستگى قرار گرفتن است و آن حضرت هدايت را بهترين كار ممكن مى داند كه نصيب افراد لايق مى شود.
وقتى كه انسان از پروردگار خود، هدايت و اصلاح را مى خواهد و از او يارى مى جويد، مقبول و مطلوب، آنست كه اين توقع در اسرع وقت انجام گيرد و آن حضرت براى هدايت يافتن، و نجات از تاريكيهاى جهل از نور صبحگاهى خورشيد استفاده نمود پس از آن كه تاريكى و سياهى شب قرار داشتيم و چه به جا و درست، نور سفاف و زلال را براى مقارنه با هدايت و پاكيزگى و سرعت استجابت، مثال زده است.

ثانيه در فاصله هاى نورى

در زمانى كه مردم در كوير جهل و نا آگاهى به سر مى بردند امام صادق (عليه السلام) از افقهاى وسيع بين ستاره ها سخن مى گويد.
دوازده قرن از پيدايش و تكامل علوم گوناگون و ترقى بشر در تمام زمينه ها، آن حضرت درباره ى نور و فاصله بين ستاره ها، سخنانى دارد كه مردم آن روز و حتى قرنها پس از او، معانى آن را به خوبى درك نكردند، تا قرن اخير كه مرزهاى دانش توسعه يافته و تجهيزات جديدتر لحظه به لحظه به وجود آمد و پى در پى مدرنتر شد.
انسان توانست بفضا راه يابد و اكنون حركت نور و سرعت آن در ثانيه و مسافت زياد بين ستاره ها را دريافتيم و تمام محاسباتى همچون كيلومتر و فرسخ به كنار رفت و مسافت ها بر پايه حركت نورى در هر ثانيه، معيار محاسبات خود قرار داده ايم و دانشمندان علوم فضايى براى تعيين فاصله بين ستاره ها، اكنون از حركت نور در ثانيه استفاده مى كنند.
امام صادق (عليه السلام) به شخصى كه ادعا مى كرد بهترين ستاره شناس ‍ زمان و جهان است از او چند سؤ الى كرد.
قال الصادق للمنجم: اتدرى كم بين المشترى و الزهره من دقيقه؟ قلت لا و الله، قال: افتدرى كم بين الزهره و بين القمر من دقيقه؟ قلت لا و الله، قال افتدرى كم بين الشمس و السكينه من دقيقه؟ قلت و الله، قال: اءفتدرى كم بين السكينه و بين... قلت لا ما سمعته من منجم قط، قال (عليه السلام) ما بين كل واحد منهما الى صاحبه، ستين اءو سبعين اءو تسعين دقيقه (41)
آيا تو مى دانى كه بين مشترى و زهره چند دقيقه است؟ گفت نه به خدا، آن حضرت پرسيد آيا تو مى دانى بين زهره و ماه چند دقيقه است، گفت نه به خدا، آن حضرت پرسيد آيا تو مى دانى كه بين خورشيد و سكينه ((اورانوس)) چند دقيقه فاصله است گفت نه به خدا، آن حضرت پرسيد آيا تو مى دانى خارج از منظومه شمسى چند دقيقه است، گفت نه به خدا، من هرگز اين حرفها را از هيچ اختر شناسى نشنيده ام، آن حضرت پرسيد بين هر كدام از سياره ها تا همتاى خود، حدود شصت و هفتاد و نود دقيقه است.
دقيقه در زمان برابر با صداى يك ضربه است همچون صداى ضربان قلب و زمان آن يك لحظه است و آن دقيقه برابر ثانيه و يك لحظه است.
در زمانى كه براى مسافتهاى دور، از فرسخ استفاده مى شد امام صادق (عليه السلام) بر خلاف محاسبات متعارف و شناخته شده آن زمان، براى فاصله بين ستاره ها، مقدار چند و با دهها ثانيه استفاده نمود، در حالى كه ستاره شناسان آن زنان، از مقدار فاصله بين ستاره ها حرفى نمى زدند چون در اين باره چيزى نمى دانستند و تنها آشنايى جزيى از ستاره ها در ميان بود.
البته آن حضرت با وجود اين كه اشاره مختصرى درباره ى فاصله هاى نورى بين ستاره ها بيان فرمود، و از شصت شروع كرد و كم كم هفتاد را بر زبان آورد و سپس با ملاحظه، نود گفت و پس از آن سخن را قطع كرد و ديگر از سال نورى و ارقام بالاتر و بيشتر، صحبتى نكردند، شايد آن حضرت با ديدن چهره آن مرد، مى دانست كه اوتاب تحمل اين حرفها را ندارد به اين دليل، آن حضرت به همين ارقام اكتفا نمود ولى با اين حال، آن مرد اين حرفها را دور از حقيقت پنداشت و از نزد امام رفت تا بقيه حرفها را نشنود.
آن حضرت مى خواست كه به او بفهماند كه ستاره شناسى آن نيست كه تو مى دانى، بلكه وسيعتر و فراتر از اين حرفها است.