بلاهاى آسمانى
در كمين است
كره ى زمين با سرعت شش هزار كيلومتر در ساعت به دور خود ميچرخد با اينحال
مدت يك چرخش كامل كره ى زمين به دور خود، مدت 24 ساعت بطول ميكشد و به آن، حركت
وضعى ميگويند.
و اگر فرض كنيم كه سرعت چرخش اين كره كاسته مى شود يعنى ساعتى با چهار هزار
كيلومتر، حركت وضعى زمين بدرازا بكشد آن گاه مى ديديم كه روز و شب، طولانى تر مى شد
نسبت به آن سرعت چرخش معمولى كه بود، در اين صورت بر اءثر طولانى تر شدن روز، تابش
نور خورشيد، زمين را به شدت گرم ميكرد و بر اءثر آن هر چيز روى زمين بسيار گرم و
سوزنده مى شد، و نيز شبها بر اءثر طولانى تر شدن، هوا بسيار سرد و سرما بر همه چيز،
آثار بدى مى گذاشت و اين وضعيت خواه ناخواه مخرب اكوسيستم حيات و همه چيز اءوضاع
زمين مى شد، چون سيستم شرايط زمين همه ربط و وصل به همديگر است و رشته متصل به هم
سازمان حيات بر اين كره از هم مى گسست بنايراين خداوند آن را به نحوى برقرار نموده
حيات و بقاء كره و هر چيز بر آن تضمين شده است تا نظم و شرايط خاص زندگى بر آن ممكن
و فراهم شود، و در اين زمينه حديث بسيار جالبى از امام باقر (عليه السلام) نقل شده
كه مى فرمايد:
ان الله عزوجل اذا اراد فناء دوله قوم، امر الفلك فاسرع
السير فكانت على مقدار ما يريد(27)
خداوند عزوجل اگر هر آينه، نابودى دولت و قومى را بخواهد، به زمين فرمان ميدهد كه
سرعت حركت آن، باءندازه اى كه لازم است اءفزايش دهد)).
اگر سرعت حركت زمين براى مدتى، با شتابى بيشتر از اين كه هست حركت كند، به طول مثال
حركت وضعى زمين، ساعتى هشت هزار كيلومتر حركت كند آن گاه آثار مخربى براى حيات اين
كره و هر آن چه را كه روى آنست به وجود مى آيد و به يقين كه نابودى و هلاكت مردمى
فراهم مى گشت، يعنى اگر سرعت حركت طولانى تر شود آثار مخرب آن به گرنه اى خاص ظاهر
مى شود، و برعكس اگر سرعت حركت كره ى زمين كاسته شود آثار مخرب آن به شكلى ديگر
نمايان مى شد، و چه بلايى كه بر سر مردم و موجودات ديگر مى آمد كه بحث علمى پيرامون
اين موضوع بسيار مفصل است.
در زمانى كه مردم از حركت كره ى زمين آگاه نبودند، آن حضرت مردم را از حركت كره
زمين خبر مى دهد و علاوه بر آن مردم را از موضوع موازنه تمام پديده هاى طبيعت كره ى
زمين در اين اندازه حركت، بازگو مى نمايد.
اگر كره ى زمين مقدار كمى به خورشيد نزديك تر و يا دورتر شود، چه مى شود؟ يعنى اگر
كره ى زمين حلقه حركت انتقالى آن به دور خورشيد، مقدار آن كمتر و يا بيشتر شود، چه
مى شود؟ و از اين اگرها آن قدر بسيار است كه تمام اين موارد، خطر و بلا و آفت آن چه
كه بر زمين است مى باشد، بنابراين عذابهاى الهى در هر زمان، وقوع آن ممكن است ولى
اين لطف الهى مانع آنست كه چنين اتفاقى رخ ندهد تا خطرى متوجه ما و جهان ما نگردد و
كسى كه آگاهى به مسايل و علوم جهان است تنها او ميتواند با اين چنين محاسبات و
آگاهى كامل، بر از وضعيت و دگرگونى آن داشته باشد و امروز دانشمندان معاصر، كلام آن
حضرت را بهتر متوجه مى شوند و عظمت اين شخصيت علمى و الهى را بهتر در مى يابد.
آفتهاى شب و روز فضايى
تا قبل از قرن 19 ميلادى، باد و باران و گرما و سرما و اءغلب تحولات زمين را
پديده هاى مستقل مى دانستند و هر كدام ربط به محل خود، تصور مى كردند و از روابط
علت و معلولى و همبستگى آن ها در سطح وسيع برو بحرى و بين قاره اى ، چيزى نمى
دانستند.
و در اواخر قرن 19 ميلادى، محل تكوين و تحول اين حوادث، در ضخامت تقريبا ده
كيلومترى جو زمين شناخته شد، اما از اوائل قرن بيستم به بعد، با مطالعاتى كه با
هواپيما و بالن هاى فوق جوى و بى سيم و رادار و موشك و اءقمار مصنوعى و با مشاهدات
و كشفيات نجومى كه به عمل آمد كم كم به اين نتيجه رسيدند كه دخالت طبقات بالاى جو،
يعنى دامنه اين نظريه به 500 كيلومترى بالاى جو زمين، جلوتر كشيده شد، و دهها سال
پس از آن، اكنون كه علم و تجهيزات به اوج تكامل رسيده، نظر و اعتقاد دانشمندان زمان
ما به اينجا رسيد كه فرمان اوليه حركات و حوادث بر زمين، از آسمان بالاتر، يعنى
محدوده ى فضايى دورتر، صادر مى شود. يعنى سر نخ در دست اعماق فضا و در دست خورشيد
است و تمام دگرگونى هايى كه بر زمين جارى است از تحولات آن ها تاثير مى گذارد و
سرچشمه ى اصلى آثار و رساننده ى انرژى و مايه هاى حياتى به زمين، خورشيد است.
وقتى كه انسان از اوضاع جو با خبر شد و پس از آن كه به فضا راه يافت، از خيلى مسايل
جديدترى آگاه شد كه يكى از آن ها سرما و گرماى فضايى بود كه ما را روى زمين آن را
حس مى كنيم و در واقع به توسط جو، آن ها پالايش مى شود و به نحو رقيق ترى كه
مناسب حيات زمين است به اندازه اى لازم از آن گرما و سرما و آثار گوناگون آن ها به
ما مى رسد.
و علاوه بر اين ها، زيانهاى ديگر و بسيار متنوع كه هر لحظه براى زمين و حيات ما خطر
سازاند كه بحث علمى آن مفصل است و ما چاره اى جز خلاصه گفتن نداريم تا اين كه موضوع
اصلى خارج نشويم. امام زين العبدين (عليه السلام)، سلامتى و تندرستى مردم و همچون
آفت زندگى آن ها را ربط به تغيير و تحولات آثار و پديده هاى فضايى مى داند و در
دعاى خود در صحيفه سجاديه مى فرمايد.
و تقيهم طوارق الليل و النهار الا طارقا يطرق بخير:
خدايا! مردم و حيات همه چيز آن ها را مصون و در اءمان بدار از پديده آفتهاى شب و
روز، مگر آن پديده ها كه آثار خيرى دارند.
معناى ((آفتاهاى شب و روز)) در ابعاد
وسيعتر، همان آسيبهايى كه ممكن است از فضاى سرد و تاريك شب فضايى، و گرما و تشعشعات
مرگ بار حاصل از تابش بسيار زياد نور خورشيد مى باشد و منظور آن حضرت اين شب و روز،
آن چه در محدوده ى ما كه مى بينيم نيست بلكه بر ابعاد دورتر، در فضاى آسمان ها مى
داند، چون روز براى كار و تلاش است و شب مايه آسايش ما است و همه اش خير است پس به
آن معنا نيست چون در زمان قديم جايى براى قبولاندن و فهماندن مردم به ابعاد وسيع تر
حوادث زمين كه از فضا تاثير مى گذارد، زمينه براى درك مردم وجود نداشت.
آن حضرت به ما مى رساند كه به طور يقين اين شب ورز همواره داراى خطرات و زيانها
براى حيات زمين و هر آن چه را كه روى آن است ميباشد و همچنين شب و روز فضايى نيز
مبداء و منشاء تحولات خوب و بد بر زمين معرفى مى كند.
آن حضرت نيز مى فرمايد: مگر آن پديده ها كه از فضاى شب و روشنايى نور خورشيد كه
آثار خيرى داشته باشند. همان گونه كه منشاء آفت و زيان از فضا است كه به ما مى رسد،
همان طور منشاء خير و بركت ها نيز از همان فضا، ناشى مى شود و آن حضرت از خدا مى
طلبد آن آثارى كه در فضا، عامل سازدگى و خير و بركت بيشتر بر روى زمين و حيات ما
است، آن ها به زمين و بر ما برخورد كند.
پس از 13 قرن، اكنون گفتار امام زين العابدين (عليه السلام) دقيقا همان است كه
دانشمندان و متخصصان علوم زمان ما به آن رسيدند و آن را قبول دارند كه تنظيم قوانين
و عوامل سازنده حيات ما بر كره ى زمين، از فضا شكل مى گيرد.
دانشمندان زيادى بودند كه در مسايل و موضوعات علمى گوناگون اظهار نظر كردند و سالها
مردم همان را باور و قبول داشتند ولى سالها پس از آن، دانشمندان ديگرى آمدند و با
نظريه هاى جديدتر و يا متفاوت اظهار نظر كردند و راءى و نظر پيشينيان خود را ناقص و
يا مردود و باطل اعلام مى كردند و دوباره مردم سالها با اين نظريه ها موافق بودند و
روزگار پى در پى همين طور گذشته تا امروز كه دانشمندان با كمك تكنلوژى و تجهيزات
مدرن به اعتقاد و انديشه استوار و معقول رسيده اند و نكته ى جالب كه جلب توجه مى
كند اين كه تمامى سخنان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصومين به نحوى
است كه مطابق و موافق عقل و آخرين نظريه هايى دانش امروز ما است.
در ساحل فضاى تاريك
آناء الليل و اءطراف النهار: در اعماق تاريكى
شبانه و اءطراف روز؛ آناء به معناى ظرف است يعنى جايى كه در آن چيزى قرار مى گيرد،
در اين جا شب به معناى ظرف آمده، و به اين دليل ظرف است چون تمامى ستاره ها و از آن
جمله، كره ى زمين در اين فضاى وسيع، پخش و قرار دارند.
فضاى وسيع آسمان ها، هميشه تاريك و ظلمانى است، پس ليل در واقع قسمتى از رخ واقعى
فضاى آسمان ها است كه بر ما نمايان مى شود.
اءطراف النهار ((طرفهاى روز)) مى
دانيم كه بر همه جاى كره ى زمين، روز يكسان و يك زمان نيست چون كره زمين بر اثر
چرخش، هر زمانى قسمتى از آن در مقابل نور خورشيد قرار مى گيرد و نهار كامل در آن جا
پديدار مى شود، پس اطراف يا به قول دانش روز و محاسبات و تقسيات فنى آن، همان نصف
النهارات است يعنى روزهايى كه در اين جا و آن جاى كره كه در حال چرخش است شكل مى
گيرد پس روز بر زمين يك جا نيست.
امام زين العابدين (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
واقف لنا آثار الذين قاموا لك آناء الليل و اءطراف النهار:
پروردگارا! به ما عطا كن، همان آثار و نشانه هاى خوشبختى و سعادت را كه مى دهى به
آن هايى كه در اءعماق شب و بخشهايى از روز به نيايش تو بر خاستند.(28)
آن حضرت در تعريف جايگاه و منزلت اءهل ايمان كه بر اءثر عبادت و نيايش به درگاه
خداوند، مقامهاى والايى نصيبشان شده، ما را نيز به مانند آن ها تشويق مى كند كه اين
گونه باشيم.
و در اين جا يكى از دلايل و جلوه، قرآن ناطق بودن آن حضرت اينستكه يكى از اسرار
قرآن را با شيوه خاصى، عبادت تواءم با علم و آگاهى از آفرينش خداوند را در هم
آميخته، چون كسانى خاشع خداوند هستند و نيايش آن ها مقبول و منطقى است كه بر خاسته
از خرد و آگاهى از علم و شناخت طبيعت جهان باشد و در پرتو اين ديدگاه، آن ها
اعتقادى محكم و راسخ دارند و اين گونه نيايش با خداوند، برخاسته از اعماق وجودشان
مى باشد.
اين آگاهى جالب از وضعيت فضا و احوالات زمين است كه براى اولين بار در اعماق تاريخ،
در قرآن مجيد چند بار ياد شده و امام سجاد (عليه السلام ) كه به حق مفسر واقعى و
آگاه از اسرار و علوم قرآن است او نيز از همين معنا براى آن ها كه در اين وضعيت شب
و روز و آگاهى از آن، همواره به ياد و نيايش او هستند استفاده نموده است.
شب به تاريكى فضا وصل و جزيى از آن است و هر شب، ما در ساحل فضايى تاريك جهان قرار
مى گيريم و در واقع، شب نمايشى از حقيقت وضعيت فضا است ولى، روز، اءمرى حادث بر
قسمتهايى از زمين است كه در پى در پى آن جا روز است و سپس جاى ديگر روشنايى روز بر
اثر تابش مستقيم نور خورشيد: نهار نمايان مى شود و به همين ترتيب به دور كره ى
زمين، روزهاى روشن، يكى پس از ديگرى شكل مى گيرد يعنى روشنايى روز بر آن قسمتى از
زمين همچون پوششى موقت از روشنايى پديدار مى شود ولى شب، حكم آن با تاريكى فضايى
يكى است چون وضعيت آن دايم است و در واقع چهره ى فضا است كه ما آن را مى بينيم.
كسى كه اين گونه سخن مى گويد حتما آگاه از وضعيت زمين و كروى بودن آن و چرخش وضعى و
همچنين خبر از وضع تاريك كه هميشه در فضا حاكم است باخبر مى باشد لذا آن معصومين
(عليه السلام) تا آن جا كه مى توانستند در لابه لاى كلمات خود موضوعات ديگر را در
متن آن قرار مى دادند به اميد اين كه شايد پس از آن ها، مردم حقايق جهان را در
يابند.
سخنان پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)و ائمه معصومين در هر زمينه كه باشد
مترادف با وضع طبيعت و هستى جهان است و با زبان و منطق علم بيان شده اند و بر ما
است كه مفاهيم جنبى اين تعريف ها رادرك كنيم.
خورشيد تابش نور بى آتش
خورشيد به فاصله زيادى از ما قرار دارد، كه در حدود 150 ميليون كيلومتر است
و اگر شما با موشكى كه سرعت آن 8 كيلومتر در ثانه است، به سوى خورشيد پرواز كنيد،
هفت ماه طول خواهد كشيد تا به آن برسيد.
در حدود هزار و سيصد و هفتاد سال پيش مردى از تبار پيامبر گرامى (صلى الله عليه و
آله و سلم)اسلام، آن هم در زمانى كه اسب، تند روترين وسيله ى نقليه ى آن زمان بود
كه بر زمين حركت مى كرد، آن گاه او از وضعيت خورشيد براى مردم اين چنين گفت:
سئل محمد ابن مسلم قال: قلت لابى جعفر (عليه السلام) جعلت
فدلك لاى شى ء صارت الشمس اشد حراره من القمر؟ فقال (عليه السلام) ان الله تبارك و
تعالى خلق الشمس من نور النار... البسها لباسا من نار ثم صار اءشد حراره من القمر.(29)
محمد بن مسلم يكى از دوستان امام باقر (عليه السلام) مى گويد: از آن حضرت، پرسيدم
فدايت شوم ! چرا و چگونه حرارت و گرماى خورشيد بيشتر از ماه است؟ امام باقر (عليه
السلام) فرمود: خداوند تبارك و تعالى خورشيد را از نور آتش آفريد... و بر آن -
خورشيد - لباسى از آتش پوشانيد، پس گرماى آن بدين جهت از ماه بيشتر است.
با تلاش بى وقفه ى دانشمندان بسيار و بيشمارى در همه جاى اين دنيا، آن هم با كمك
ابزارهاى مدرن بود كه پس از سالها تحقيق، توانستند به مقدارى از اوضاع و احوال
خورشيد، اطلاعات مهمى به دست آورند.
فقط در سطح خورشيد و فضاى پيرامون آن، براى ما قابل رؤيت است اما در مورد درون آن،
اگر چه دانشمندان نمى توانند درون آن را مشاهده كنند، ولى چيزهايى در اين مورد
ابراز عقيده كرده اند.
دانشمندان چنين بر آورد مى كنند، كه مركز خورشيد، بايستى دمايى در حدود 25 ميليون
درجه، داشته باشد و مركز خورشيد، بيشتر از پروتونها تشكيل يافته است، پروتونها،
بخشهايى از اتم ئيدروژن هستند، در دماى بالاتر، در مركز خورشيد، پروتونها با سرعت
زيادى حركت مى كنند، و با نيروى زيادى نيز به هم برخورد مى كنند، و با نيروى زيادى
نيز به هم مى چسبند، سرانجام، در نتيجه چسبيدن چهر پروتون به هم ديگر، بخشى از اتم
هليم به وجود مى آيد، وقتى اين امر اتفاق مى افتد، تابشى به وجود مى آيد كه در سطح
خورشيد به شكل نور ظاهر مى شود و به سوى فضا حركت كرده، و در نتيجه آن، ادامه زندگى
كليه جانداران بر روى زمين، ممكن مى گردد.
يعنى گازها و غبارها با جذب شدن بطرف يكديگر، داغتر و داغتر ميشوند، و بقدرى داغ
شده اند، كه منجر به شكستن اتمها به قتعات كوچكتر گرديده اند، اكثر اين قتعات
پروتونها بوده اند، سپس بقدرى اين مجموعه گازى داغ شده است كه پروتونها، با نيروى
كافى شروع به تصادم كرده، بعد از چسبيدن به يكديگر، تابش نور را به وجود مى آورند.
خلاصه مطلب اين است كه در خورشيد، چيزى مانند آتش نمى سوزد، خورشيد از هر نوع آتشى
داغ تر است، در درون خورشيد يك نوع گاز، به گاز ديگرى تبديل مى شود و بر اثر انجام
اين كار، نور زيادى توليد مى شود.
امام باقر (عليه السلام) در جمله اى مختصر ولى پر معنا فرمود، كه خداوند خورشيد را
از نور آتشى آفريده است، طبعا هر آتشى نور دارد ولى در جمله كلام آن حضرت تنها از
نور بى آتش عنوان شده و نگفته كه در خورشيد آتش گداخته وجود دارد، و گرماى خورشيد
برخاسته از آن نور بيان شده است، و از مفهوم كلام آن حضرت اين چنين بر مى آيد كه
((نار)) به معناى مثل جهنم و يا
بموازات تشبيه آن است، مى دانيم و بسيار شنيده ايم كه آتش جهنم بسيار گرم و
هولناك است و قابل مقايسه با آتش دنياى ما نيست، پس اين را مى رساند كه گرماى
خورشيد بسيار مهيب و درجه دماى آن بسيار است، و اين آتش همان عناصرى هستند كه به
توسط فعل و انفعالات خود، تابشى، بسيار گرم توليد مى كنند. و اين ((نار))
آتش هيزم و غيره نيست. چون اين ها حرارتى آن چنان ندارند و در مقابل حرارت خورشيد
صفر است.
و نكته جالب دوم سخن آن حضرت اين است كه ((و بر آن لباسى از
آتش پوشاند))، آرى اين خورشيد همانند توپى است كه روى سطوح
آن توپ است، خورشيد نيز، بر سطح خود آتش گداخته مانندى است، ارتفاع شعله هاى سطح
خورشيد نيز، بر سطح آن را پوشانده است، هماره نمايان است، ارتفاع شعله هاى سطح
خورشيد بسيار عظيم است، و حتى زبانه ى كوچكى در سطح خورشيد به مراتب از تمام حجم
زمين بزرگتر است.
و نكته ديگر كه از سخنان امام باقر دانسته مى شود اينستكه بر سطح ماه هيچگون آتشى
وجود ندارد و اين اعتقاد را برخى اينچنين فكر مى كردند رد مى كردند و امروز بخوبى
معلوم شد كه در سطح ماه، چيزى بعنوان آتش وجود ندارد و تنها تابش بر ماه است كه
ما آنرا روشن مى بينيم.
شراره هاى گرم خورشيد
شراره: آن تكه شعله كه از آتشى جدا مى شود و به اطراف پرتاب مى شود و با بر
پا كردن يك آتش بزرگ، مى توانيم آن را ببينيم.
اگر فرضا آتش عظيمى بر پا شود آيا ممكن است از يك شراره پرتاب شده، حرارت آن تا
هزار متر آن طرف تر، گرمايش را احساس كنيم؟
اگر كسى به ما بگويد از يك شرر آتش در آن سوى كره ى زمين. گرماى آن در اين سوى كره
ى زمين احساس مى شود، آيا باور و تصور آن براى ما ممكن است؟ و اگر ممكن است چه چيزى
را مى توانيم براى نمونه، مثال بياوريم؟؟.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: كه يك شرر آتشين در مشرق،
گرماى آن در مغرب احساس مى شود، آيا اين چنين چيزى وجود دارد؟ و در زمان ما كه دانش
و آگاهى بشر توسعه يافته، درباره ى حقيقت داشتن اين موضوع چه خواهد گفت؟؟.
لو اءن شرره من شرر جهنم بالمشرق لو جد حرها من بالمغرب
(30)
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)مى فرمايد: كه اگر شعله اى از شعله هاى
آتش جهنم ((فرضا)) به مشرق باشد، آن
كه در مغرب است گرماى آن را احساس مى كند.
عجيب است كه يك شراره، آن قدر گرمى دارد كه با فاصله دهها هزار كيلومتر دورتر،
گرماى آن احساس مى شود.
باور كردن اين چنين موضوعى با اين حجم، براى مردم گذشته خيلى مشكل بود چون هيچ گاه
اين چنين چيزى را نديده و نشنيده اند كه شرر جدا شده از شعله هاى آتشى، داراى اين
همه حرارت باشد، و آيا اين چنين چيزى ممكن است وجود داشته باشد؟
ولى در زمان ما، حقيقت اين موضوع، صد درصد ثابت شده كه آن وجود دارد.
دانشمندانى كه درباره ى خورشيد همواره كار و تحقيق مى كنند، با كمك تجهيزات بسيار
پيچيده و مدرن، فوران هاى عظيمى را بر سطح خورشيد ديدند كه زبانه هاى آتشين از سطح
خورشيد بيرون مى جهند، و بسيار ديده اند كه يك شرر جدا شده از خورشيد، گاهى ممكن
است از كره ى زمين به مراتب بزرگتر باشد، و نيروى عظيم شراره هاى خورشيد، مى تواند
حتى به نزديكى زمين برسد كه فاصله ى خورشيد تا زمين 150 ميليون كيلومتر است چه برسد
كه فاصله ى مشرق و مغرب كه دوازده هزار كيلومتر است.
وقتى كه شراره هاى خورشيد، اين گونه باشد پس قطعا، وضعيت دنياى عجيب جهنم، و شراره
هاى آن به مراتب بيشتر و فراتر از اين حرفها است و در واقع آن حضرت تعريف مختصرى از
جهنم را بيان نموده تا مردم از تعجب و ناباورى، دچار شك و ترديد نشود و بهترى مصداق
براى تصور ما، درباره ى وجود شراره هاى اين چنانى جهنم، مى توانيم از وجود اين
پديده در خورشيد مثال بزنيم.
نكته ديگر از بيانات آن حضرت كه مى فرمايد: ((شعله اى از
شعله هاى جهنم)) پس اين چنين دانسته مى شود كه در جهنم
همواره شعله ها زبانه مى كشد و در آن جا فوران هاى عظيمى است و شراره ها از هر طرف
به بيرون يعنى به فضاى اطراف مى جهند، همان گونه كه تمام اطراف خورشيد، اين وضعيت،
يكسره پديدار مى شود.
قطعا شراره هاى جهنم به مراتب از شراره هاى خورشيد بزرگتر و حرارت آن بيشتر است و
نكته ى جالب اين جا است كه در كهكشان، خورشيد بسيارى است كه آن ها به مراتب بزرگتر
و بيشتر است و خورشيد در مقابل آن خورشيدها، بسيار كوچكتر مى باشد.
و در راستاى اين تعريف و توصيف، بهترين مصداق و نمونه براى اين كه ما بتوانيم وجود
شراره هاى آن چنانى جهنم را تصور كنيم، از وجود اين پديده ها در خورشيد كه در آن هم
جزيى از آفرينش خداوند است مثال بياوريم.
ما شراره هاى جهنم را نديده ايم، ولى اكنون نمونه ى كوچك گفته ى پيامبر گرامى (صلى
الله عليه و آله و سلم) را در خورشيد مى بينيم و با اين وصف، امروز اين گفته ى
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از تصور به حقيقت رسيد و در واقع آن حضرت براى
اولين بار در تاريخ گذشته ، امكان وجود اين چنين وضعيتى را بيان نموده است.
و اگر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و يا فرد ديگر، بدون ذكر جهنم، وجود اين
چنين شراره هاى عظيم و گرماى هولناك آن را تعريف مى كرد، قطعا به جز خورشيد، نمى
توانستيم به جاى ديگر نسبت دهيم، چون اين وضعيت در جاى ديگر پديد نمى آيد.
حركت پرشتاب خورشيد
خورشيد مركز منظومه شمسى است، خورشيد با آن همه بزرگى و عظمت همواره در حال
حركت با سرعت مهيبى است و در هر ثانيه 5/19 كيلومتر راه مى پيمايد يعنى در هر ثانيه
1170 كيلومتر حركت مى كند.
امام صادق (عليه السلام) اولين كسى بود كه به طور صريح، درباره ى حركت سريع خورشيد
سخن گفته است.
انى اعلم ما فى اللحظه الواحده مسيره الشمس
(31) ((به يقين من ميدانم كه در هر لحظه،
حركت خورشيد چقدر است)).
از كلام آن حضرت درباره ى حركت خورشيد در هر لحظه، معناى مبالغه دانسته مى شود، يك
لحظه يعنى يك ثانيه امروز ما است، مبالغه يعنى بيش از اين است كه ما مى دانيم و
بسيار بسيار بيش از حد تند مى رود.
در زمان ما كه عصر سرعت نيز ناميده مى شود، معمولا براى حركت بسيار از ثانيه
استفاده مى شود، در حالى كه در زمان قديم، مردم سرعت يك اسب دونده را نديده بودند و
در آن زمان مردم در محاسبات زمانى خود، بيشتر از روز استفاده مى كردند، يعنى هر روز
چقدر راه مى رود و اگر از اصطلاح ساعت استفاده مى شد، نه به معناى يك ساعت 60 دقيقه
زمان ما است بلكه به معناى مقدارى از وقت و زمان است و در اين شرائط بود كه امام
صادق (عليه السلام) براى حركت خورشيد در هر يك لحظه را به كار برد كه به معناى
پرشتاب بودن حركت خورشيد است و مردم آن زمان قدرت تصور و درك اين را نداشتند كه
خورشيد در هر لحظه ((ثانيه)) 5/19
كيلومتر راه مى پيمايد، لذا آن حضرت تنها اشاره به سرعت حركت آن در هر لحظه كه چه
بسيار است اكتفا نمود.
از مفهوم كلام آن حضرت دانسته مى شود كه خورشيد با سرعت بسيار در حال حركت است چون
يك لحظه به معناى آن است كه سرعت حركت خورشيد بسيار زياد است كه تنها روى لحظه ها
مى شود سرعت حركت آن را محاسبه كرد كه آن چقدر راه مى رود، و نكته جالب اين است كه
از زمان امام صادق (عليه السلام) هزار و سيصد سال گذشته ولى محاسبات زمانى آن حضرت
همان گونه است كه دانشمندان امروز، محاسبات حركت خورشيد را در ثانيه به كار مى
برند.
در زمان ما دانشمندان بى شمار، با تحقيقات انبوه خود در رصد خانه ها و مراكز تحقيق
و با كمك دم و دستگاه مدرن بود كه به اين موضوع حركت بسيار زياد خورشيد پى بردند
ولى امام صادق (عليه السلام) بدون همه ى اين ها، اشاره به اين موضوع نمود.
مسيره الشمس: مسيرى كه خورشيد در آن سير مى كند)) تنها اشاره
به حركت خورشيد نيست بلكه برحركت خورشيد در مسير خاصى نيز دلالت دارد، مسيرى كه
خورشيد در آن حركت مى كند همان گونه كه يك ماشين در جاده اى در حال حركت است تا از
مبداء به مقصد خود برسد، و اين مسير مخصوص خورشيد است كه در اين جاده خاص خود،
همواره در حال حركت بسيار زياد است و دانشمندان زمان ما نيز، دقيقا بر اين عقيده
هستند كه خورشيد در مسير و جهت خاصى همواره در حال حركت است.
سخنان پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان ما قديمى هستند ولى عطر و
بوى نو مى دهد و سخنان آن ها نه تنها خاصيت خود را از دست نداده، بلكه حقانيت و
درستى آن ها را، امروز بيش از هر زمان ديگر، جلوه بهترى يافته است همانند اشياء
قديمى را كه عتيقه جات مى گويند و آن ها در بين صنايع و محصولات لوكس و مدرن روز،
باز هم بسيار گرانترند و جايى، نه در طاقچه ها دارند بلكه زينت بخش موزه ها هستند و
سخنان آن ها مايه افتخار آن ها است كه به اين بزرگواران معتقدند.