شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد اول

رضا كوشارى

- ۴ -


على (عليه السلام) آشنا به راه هاى آسمان

راه شناسى خلبانان هواپيما، آن هم در فضا مرتفع جو، خواه در روز و يا در شب تاريك، حتما مستلزم دانستن قوانين سفر و شناخت جو و جغرافيا لازم است و مثال ساده بگوييم تا بعضى ها بهتر بفهمند، كره ى زمين و ماه هر كدام همچون فرفره چرخان در حال چرخش وضعى و انتقالى هستند، پس ‍ باى جابه جا شدن و سفر بين اين دو كره، با اين وضعيت خيلى مشكل است بنابراين محاسبه و شناخت مسايل فضايى، حركت و سفر از اين به آن، حتما دقت و شناخت لازم نياز است مثل هر كارى كه راه و روش ‍ مخصوص خود دارد.
كره ى ماه هميشه به يك اءندازه از كره ى زمين فاصله نداردن بعضى روزها قرص ماه را در كنار و پايين زمين و بسيار بزرگ مى بينيم و گاهى در شب اءو را در بالاى سر خود، كوچكتر مى بينيم و هر لحظه بين ماه و زمين اختلاف مسافت است و علاوه بر آن هر ثانيه، اختلاف مكان بين اين دو كره به وجود مى آيد، يعنى اين دو در يك جا ثابت و در يك فاصله معين قرار ندارند و در ميان تمام كرات جهان همين وضعيت است لذا راه شناسى بين كرات در آسمان مستلزم دانستنن كامل قوانين فضايى و آگاهى دقيق از وضعيت كليه كرات، لازم و ضرورى است.
مثلا از كره ى ماه اگر بخواهى به زمين بگردى و در آمريكا پياده شوى، اگر از همان جا با يك هزارم ميليمتر اشتباه در محاسبه حركت كنى، ناگاه خود رادر ميان كوههاى يخى قطب و يا در ژاپن و يا در سط اءقيانوس مى بينى، و اگر خطا كمى بيشتر باشد آن گاه زمين را از آنجا گذشته خاهى ديد.
در زمان قدين هيچ كس نمى دانست و در اين فكر نبود كه اين فضاى باز، و خالى آسمان، راهها دارد و براى طى كردن مسافت به كره اى ديگر، شناخت و محاسبه دقيق لازم است چون امروز مى دانيم كرات در حال حركت انتقالى و چرخش وضعى هستند و كره اى ثابت و ايستا در آسمان وجود ندارد ندارد و تمام كرات هر كدام با سرعت وحشتناك در حال چرخش ‍ است و در عين حال هر كدام با سرعت وحشتناك در حال شرخش است و در عين حال هر كدام با سرعت مهيب و ديوانه وار در حال حركت پر شتاب به جهتى مى باشند، لذا حركت و سفر از هر كره به كره ى ديگر، شناخت بسيار دقيق و آشنا بودن به كليه مسايل فضايى لازم است چون با اندك اشتباه و لحظه اى غفلت، فاجعه ببار خواهد آمد و مسافر در وادى وسيع آسمان ها به نيستى خواهد رفت.
نزديك به هزار و چهارصد سال پيش، از جو شناختى وجود نداشت قبل از اين كه شخصى به فكر سفر به فضا، در ذهن خود خطور كند در همان زمان على (عليه السلام) از علوم مختلف بسيار مى گفت و يكى از آن موارد، از راه هاى آسمان در ميان كرات به مردم خبر مى دهد و اءو فرمود: سلونى قبل اءن تفقدونى، ((از من هر چه مى خواهيد بپرسيد قبل از اين كه من از شما بروم)).
سلونى عن طرق السموات فانى اءعرف بها من طرق الارض . ((از من بپرسيد از راههايى كه در آسمان ها است به يقين كه من به آن راهها آشنا ترم تا از راه هاى زمين)).
اين سخن در ميان مردمى قدرناشناس بين شد، مردمى كه مى توانستند آنروز از وجود آن حضرت استفاده هاى سرشارى ببرند و اگر اين چنين بود واقعا وضع مردم آن روز تا به امروز، خوشبختى و سعادت و علم و سربلندى و آوازه اسلام سراسر دنيا رافرا گرفته بود، ولى جاى تأسف است كه اين چنين نشد، و در جواب آن حضرت، نابخردى برخاست و از آن حضرت سئوال كرد، يا على ريش من چند عدد مو دارد؟
على (عليه السلام) اولين كسى بود كه از سفر و جابه جايى راه هاى فضايى بين كرات را بر زبان آورد، طرق السماوات: راه هاى آسمان يك مسئله مهم و حساس است و مطرح كردن اين موضوع آن هم در آن زمان اين چنين ساده نيست و به طور مثال: بدون راه شناسى، امروز كسى نمى توانست كه كره ى ماه و يا به كرات ديگر برود و طى كردن راه هاى آسمانى تنها روى محاسبات و شناخت علوم فضايى است و معناى كلام آن حضرت اشاره به اين موضوع است.

بى نهايت در حدود آسمان ها و تعداد كرات

الحمد لله الذى لا توارى عنه سماء سماء و لا ارض ارضا(22)، سپاس خداى را، آن كه بر او نهان نشود آسمانى از آسمان ديگر: و نه زمينى از زمين ديگر و از معناى كلام آن حضرت بر بى نهايت بودن وسعت فضاى آسمان ها و تعداد ستاره ها دلالت دارد.
وسعت بى كران آسمان ها به حدى است كه خارج از عقل و تصور و محاسبه بشرى، است و آنقدر كرات، بسيار است كه شمارش و شماسايى كامل آن ها براى ما ممكن و مقدور نيست.
بله، اين پرودگار است كه بر او درهم نمى شود، ناحيه اى از ناحيه ديگر آسمان ها، و بر او ناپذير نمى شود كره اى از كرات ديگر در اين انبوه كرات ريز و درشت در پهنه گيتى و دانش بشر در عصر ما بر آورده كرده كه هر كهكشان مجموعه اى از بيليونها ستاره است و تعداد كهكشانها، در بخش قابل رؤيت جهان و آن ها كه ديده نمى شوند متجاوز از بيليون عدد است و به موازات تكامل ابزارهاى نجومى، با گذست زمان تعداد بيشترى همواره كشف مى شوند و اكنون به نظريه دانشمندان علوم فضايى زمان ما و نظر حضرت على در هزار و چهار صد سال در اين باره ببينيم كه چه شباهتى دارد.
دانشمندان بر اين عقيده اند كه تا زمانى كه بشر روى زمين باشد و ستاره شناسان، به تحقيق نجوم بپردازد، هيچ گاه به محاسبه كامل از كهكشانها و تعداد ستاره ها دست نخواهد يافت.
از ديدگاه حضرت على (عليه السلام) درباره ى آسمان ها و كرات، در حدود بينهايت محاسبه شده است و با اين كلام، وسعت و عظمت و شگفتى آن ها را در اين حد براى ما توصيف نموده است. پس شايسته است همچون على (عليه السلام) بستايش خدايى بنشينيم كه اگر خداى ناكرده كوچكترين اتفاقى مى افتد، آن گاه واقعا چه مى شد؟، ستاره ها و كرات كه هر كدامشان با سرعت سرسام آورى در حال حركت سريع به سمتى هستند و اين همه تعداد بسيار و بيشمار آنها، و در هم بودن بين كرات و ستاره ها اگر تصادمى پيش بيايد و به هم ديگر برخورد مى كردند تبديل به پودر و غبار پراكنده در فضاى عظيم آسمان ها مى شدند و اگر عقل و كارگردانى نبو، آن گاه وجود ما حتمى نبود.

سنت الهى در تمام كرات يكى است

و ان حكمه فى اءهل اءلارض لواحد، و ما بين الله و بين اءحد من خلقه هواده فى اباحه حمى حرمه على العالمين (23) ((حكم و فرمان خداوند در اءهل آسمان و اءهل زمين يكى است، و بين او و هيچ يك از آفريدگانش در روا داشتن كمترين سخنى و تبعيض و فرق بين آن ها را بر تمام مردم جهانها نمى خواهد)).
قانون و احكام الهى نسبت به همه ى موجودات يكى است، يعنى چه آن ها كه بر كره ى زمين اند و چه آن ها كه در ساير كرات وجود دارند يكسان به معناى مشابهت دانستن است، يعنى اگر روزى فرا رسد كره اى كه داراى حيات و موجودات كشف شود و به آن ها دسترسى پيدا كنيم، آن گاه مى بينيم وضعيت آن ها همچون ما مى باشد.
از كلام على (عليه السلام) در اين باره، اين معنا را مى رساند كه موجودات و حيات در كرات ديگر هست و هر چه باشد همچون ما هستند و با حيات زمين تشابه بسيارى را مى رساند و فرقى با همديگر ندارند: چون قانون الهى در آن جا همچون حكم ما را دارد، لذا تشابه نوع طبيعت و اكوسيستم حيات آن ها با ما مشابه خواهد بود.
كسى نمى تواند به طور قطع و يقين ادعا كند كه در كرات ديگر در گهگشانهاى پراكنده، حيات موجودات در آن وجود ندارد. دانشمندان علوم فضايى عقيده و نظر آن ها، بيشتر بر امكان وجود حيات و موجودات در كرات ديگر هست و احتمال آن ها بر اين، به مراتب بيشر است تا نفى، حال كه اين چنين است نظر حضرت على (عليه السلام) را در اين باره كسى به قوت نمى تواند رد كند، و على (عليه السلام) او كه نظريات علمى بسيار وسيعى در تمام زمينه ها و امروز هيچ كدام دچار خطا و يا اشكال نشده و اكنون به حقيقت پيوسته اند، پس اين كلام على (عليه السلام) نيز به نوبه خود، صحيح و ما آن را قبول و باور داريم. آيا بعيد به نظر مى رسد كه شايد به زودى، روزى فرا رسد اعلام شود كره اى كه داراى حيات و موجودات است و در كلام سمت ما و فلان كهكشان كشف شده، و آن گاه يك معجزه عجيب ديگر از ايشان در همين كلام متبلور مى شود.
حكمه: حكم الهى شامل همه چيز است از طبيعت گرفته تا نظام و حيات و آيين؛ يكى از مصاديق كلام حضرت على (عليه السلام) اين است كه امروزه ثابت شده كه مواد و عناصر تشكيل دهنده ى كرات ريز و درشت از همان مواد و عناصرى است، يعنى جنسى است كه در زمين نيز هست و اين از زمينه هاى تشميل دهنده ى حيات از نوع حيات در كره ى زمين است.

تشويق پيامبر گرامى اسلاك به دانش علوم ستاره شناسى

قال ابن عباس دخل علينا رسول الله و نحن فى المسجد حلق حلق، فقال لنا: انتم؟
قلنا نتفكر فى الشمس كيف طلعت و كيف غربت، قال احسنتم كونوا هكذا تفكروا فى المخلوق و لا تفكروا فى الخالق، فان الله خلق ما شاء لما شاء و تعجبون من ذلك
(24)
ابن عباس كه يكى از ياران پيامبر گرامى بود گفت كه در مسجد به دور هم نشسته بودند كه در اين هنگام، پيامبر گرامى بر ما وارد شد و از ما پرسيد كه در چه حالى هستيد و درباره ى چه صحبت مى كنيد؟ گفتيم كه صحبت ما دراين باره بود كه خورشيد چگونه طلوع و غروب مى كند، پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند كه آفرين بر شما، همواره در مخلوقات آفرنش خداوند بينديشيد ولى درباره ى تصور خداوند، هرگز فكر نكنيد، چون به يقين كه خداوند هر آن چه را كه آفريد براى آن چه كه مى خواست آفريد و شما شگفت زده و مات و متحير از آن ها مى شويد.
يعنى هميشه در طبيعت جهان بينديشيد ولى درباره ى آفريدگار هستى و چگونگى آن فكر نكنيد، چون بى نتيجه خواهد بود.
وقتى كه انسان دنياى خود را به درستى نفهمد، پس هرگز او نمى تواند خالق آن را درك كند، و آن حضرت كه اين گونه به ما مى گويد، حتما عظمت هستى را به خوبى مى داند و او است كه فرق بين عظمت هستى و خالق آن ها را تشخيص مى دهد، چون وقتى كه اين جهان بزرگ و با عظمت، براى ما قابل درك كامل نيست، پس حتما شناخت چگونگى آفريدگارش براى ما مشخص خواهد بود.
انسان هميشه شگفت زده اين جهان پيچيده و پر از اسرار است با اين كه دانش و پيشرفت تجهيزات و امكانات توسعه يافته، و بشر توانست شناخت خوبى را از اين جهان به دست آورد و آگاهيهاى وسيعى حاصلش شد و با اين وضع، انسان به اين نتيجه رسيده كه شناخت كامل از ابعاد پيچيده و با عظمت اين هستى برايش ممكن نيست و روز بروز بر اسرار نهفته و ناشناخته جهان، مسائل علمى بسيارى رابر انسان پيچيده تر و عرصه را بر او تنگ تر مى گرداند و هر چه در عمق ژرفناى معرفت جهان فرو رود، تازه در مى يابد كه مسايل و معضلات ناشناخته و مجهول بسيارى است كه او، خود را متحير و درمانده تر از گذشته مى بيند.
لذا پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين جا مى فرمايد كه هر چه مى توانيد درباره ى جهان و خورشيد و ستاره ها، اين آفرينش خداوند بينديشد ولى هيچ گاه در اين فكر نباشيد كه خداوند چگونه است چون آن حضرت از ابعاد وسيع جهان به خوبى آگاه بوده و روى اين اءصل، مردم را از انديشه مهم چگونگى خداوند، بر حذر مى داشت، چون ظرفيت عقل و استعداد انسان ها قادر به تحمل و تصور كامل جهان را ندارد و ما كه در اين زمان از آفرينش مخلوقات خداوند را به درستى و با دقت دريافته ايم، در فهم اءبعاد وسيع آن عاجز هستيم، پس درست نيست كه در فكر چگونگى خالق آن ها عاجز هستيم، پس براى شناخت خداوند، امكان به خطا رفتن انديشه و در انحراف واقع شدن قطعى است.
اين سخن پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در زمانى بيان شد كه مردم آن روز، دنيا را خيلى ساه مى پنداشتند چون از همه چيز بى خبر بودند، ولى امروز كه بشر توانست با دانش و امكانات پيشرفته اش، كلاهش ‍ را بالا گرفته و بر گذشتگان فخر فروشى كند، مى بينيم وقتى كه صحبت از شناخت جهان مى شود زبانش كوتاه و در فهم كامل آن درمانده است ولى پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)درست در همان زمان كه مردم چيزى را نمى دانستند سخنى ماوراى عقل آن ها بيان فرمود و جوابى براى اداعاهاى توانايى ها و دانش معاصر نيز مى باشد و آن حضرت حرفى را زده كه انسان حتى در قرنهاى آينده و با رسيدن به اوج ترقى و پيشرفت علمى، در آخربه اين نتيجه مى رسد و اين را خواهد گفت كه در شناخت و چگونگى خداوند ناتوان است و تازه آنروز به حرف و نظر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) خواهد رسيد.
و از اين جمله، بهترين نتيجه را از شناخت پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)به دست مى آوريم و آن اين است كه اولين فرد آگاهى بود كه قبل از پيدايش علوم، عظمت جهان را براى ما توصيف نموده و او از وسعت و پيچيدگى اين جهان به خوبى آگاه بوده، و بشر در قرنهاى آينده، با شكست تلاشهاى بسيار خود، براى شناخت خالق هستى، اظهار نظر خواهد كرد و آن وقت به جايى مى رسد كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در زمانهاى گذشته اين چنين بيان نموده است.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين سخنان خود، مردم را به دانش آسمان و ستاره شناسى تشويق مى كند و به آن ها كه در اين انديشه اند آفرين مى گويد ولى بدون شناخت كافى و كامل آفرينش و طبيعت جهان، شناخت خداوند كه به وجود آورنده ى اين پديده ها است، ممكن نمى داند و تحقيق روى شناخت چگونگى خالق، راه به جايى نمى برد و اين كار باعث انحراف و در خطا واقع شدن است.

ستاره ها مدام در حركتند

اغلب دعاها در اسلام؛ خداوند را از راه تعريف طبيعت، اين آفرينش با عظمت، ستايش مى شود و در واقع دعاها درسهايى از علم و ايمان است و مردم را از راه عقل و منطق به خداوند وصل مى كند.
حضرت على (عليه السلام) فرمود كه پيامبر گرامى اين دعا را به من آموخت و تمام جمله هاى اين دعا وصف خداوند قبل از آفرينش اين هستى و پس از آن است و تعريف گوشه هايى از جهان با وسعتى كه او آفريد، دعايى در دو صفحه است ولى حامل معانى مهمى است كه هر جمله اى از آن احتياج به توضيح و شرح بسيار است و اكنون به چند جمله از اين دعا توجه كنيم.
انت الله لا اله الا انت. كنت اذلم تكن سماء مبينه. و لا اءرضا مدحيه و لا شمس مضيئه، و لا نجم سار.(25)
بار خدايا! جز تو نيست خدايى، تو بودى آن گاه كه آسمانى بر پا نبود، و زمينى فشرده و سخت شكل نگرفته بود، و نه خورشيد فروزانى بود و نه ستاره اى در حال حركت وجود داشت.
دانستن معانى با ارزش دعاها، انسان را به طبيعت آشناتر مى كند و علاوه بر آن سبب تقويت ايمان او است و آفريده را به آفريدگار نزديك تر مى گرداند و اين تقرب و توسل به خداوند، روح انسان را آرامش مى دهد و بيم و اضطراب تنهايى، و ضعف انسان را در اين طبيعت بزرگ فروكش مى كند، طبيعتى سركش كه قلدرانه هر ذره اش يعنى هر ستاره اش پيوسته در حال حركت پر شتاب و خطرناكى از اين سو به آن سو مى باشد، وقتى كه هر ستاره در اين جهان ذره ايست، پس انسان در بى نهايت صفر هم بحساب نمى آيد و سخن بسيار است و اكنون ما به جمله اى از آن دعا كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) آموخت. اكتفا مى كنيم و مختصرا توضيح مى دهيم.
كلمات آن حضرت در زمانى بيان شد كه هنوز كسى خبر از آغاز شكل گيرى كره زمين و كرات ديگر نداشت و كسى نمى دانست كه تمام كرات از آغاز پيدايش، اين چنين سفت و سخت نبوده و طى سلسله مراتب تكوينى، آن ها اكنون به اين شكل در آمده اند همان گونه كه دانشمندان و نابغه هاى جهان معاصر، امروز نظريه هايى دارند كه زمين در آغاز از دود و گازهايى متراكم و جمع شده و رفته رفته به اين شكل در آمده اند و همچنين كسى نمى دانست زمين كروى است و اين كره در حال حركت است و همچنين كسى خبر نداشت كه تمام اين كرات و ستاره ها، مدام در حال حركتند و در زمانى اينحرفها بيان شد كه مردم فكر مى كردند ستاره ها، چراغهايى كوچك است كه به طاق آسمان آويزانند و تمام آگاهى آن زمان همين بود و بس، مى بينيم كه آن حضرت درست همان زمان كه مردم اين گونه فكر كى كردند، با يقين و اطمينان، سخنانى فراتر از عقل و تصور و باور مردم، از حركت ستاره ها مى گويد: ولا نجم سار ((خدايا تو بودى آن زمان كه هيچ ستاره اى در حال حركت به مسيرى وجود نداشت)) به اين معنا است كه خداوند ستاره ها را آفريد و آن ها را به حركت دائمى در آورد و كلام آن حضرت بر حركت تمامى ستاره ها، بدون استثنا دلالت دارد و علم و دانش انديشمندان و مختصصان علوم فضايى و ستاره شناسى با دم و دستگاه مافوق مدرنى كه امروز به وجود آمده، بر همين پايه و اءساس معتقدند كه تمامى ستاره هاى دور و نزديك، خواه در هر كهكشانى كه بوده باشد آن ها مدام در حال حركتند و هنوز كسى از آن ها حتى به صورت فرضيه و تخيل، سخن از يك ستاره ايستا و ثابت و بدون حركت بر زبان نياورده است بنابر اين نظر و نتيجه كاوش و تحقيق عده بسيار دانشمندان اين گوشه دنيا، درست به همان جا رسيد كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) بيش از هزار و چهارصد سال پيش به صورت مختصر بيان فرموده است و آن حضرت سخنان بسيارى درباره ى آسمان و ستاره ها دارد و ما، تنها اين جمله كوچك را از آن حضرت در اين جا انتخاب و يادآورى نموده ايم.
بيانات مهم پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)نشان دهنده آگاهى او از اوضاع طبيعت جهان است و اين آگاهيها از سوى خداوند بر او نازل شده و نتيجه فكر و تحقق او نبوده، و اين به حق بودن رسالت پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)است و على (عليه السلام) شايسته پذيرفتن و درك و فهم اين معانى است لذا پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) اين كلمات مهم و تمام موارد با اهميت ديگر را با على (عليه السلام) در ميان مى گذاشت و اين نشان دهنده مقام و منزلت على (عليه السلام) نزد پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)است.

سرعت حركت ستاره ها متفاوت است

متخصصان و كارشناسان علوم فضايى پس از سالها تحقيق آن هم با محاسبات علمى گوناگون و با كمك دستگاههاى مدرن، اكنون به اين نتيجه رسيدند كه حركت ستاره ها، با هم متفاوت است يعنى در هر كدام در حركت خود، سرعت مخصوصى دارد، و در كتابهاى علمى، موضوعات بسيارى را درباره ى حركت ستاره ها توضيح مفصلى داده اند كه رويهمرفته عجائب شگفت اءنگيزى از آفرينش پروردگار را مى رساند.
قرن ها قبل از پيدايش اين دانشمندان و اعلام نتيجه تلاش و كارشان، همراه و با يارى اءبزار پيشرفته آن ها، حضرت امام صادق (عليه السلام) موضوعى را در اين باره بيان فرموده است كه در صورت دقت و خوب فكر كردن روى كلام آن حضرت، واقعا آدمى را مات و متحير مى سازد كه چگونه از روى زمين و بدون امكانات، موضوع مهمى را مطرح كندو كلامى رابر زبان آورد كه نشان دهنده آگاهى او از كرات و آسمان ها است و امروز درباره ى حركت ستاره ها، مجموعه تشكيلات و مراكز تحقيق علمى جهان، دقيقا همان را مى گويد.
منها السريع و منها البطى ء و منها المعتدل السير(26) ((از آن ستاره ها عده اى پرشتاب و تند رو عده اى ديگر آهسته ترند و عده ديگر نه آن چنان با سرعت و نه آهسته، مدام در حركت اند)).
سخن آن حضرت در زمانى بيان شد كه مردم بيخبر و غافل از اسرار هستى و عظمت آن بودند و اكنون متخصصان علوم فضايى سرعت حركت برخى از ستاره ها را در هر ثانيه، ده كيلومتر بر آورد كردند و عده اى را بر صد و دويست و سيصد و چهار صد كيلومتر، و همين طور عدد و ارقام حركت انواع ستاره ها به بالاتر و بالاتر، متفاوت اعلام كردند تا برسد به ستاره هايى كه سرعت حركت آن ها به سه هزار كيلومتر در ثانيه، هر كرام در مسير خاص ‍ خود راه مى پيمايند.
نكته جالب اين جا است كه سخنان آن حضرت در زمانى بيان شد كه اعتقاد مردم بر اين بود كه ستاره ها، چيزهاى درخشانى بر طاق آسمان نصب شده اند و زمين را مركز كائنات و ايستاده و ثابت مى دانستند مى بينيم كه امام صادق (عليه السلام) فراتر از همه ى اين حرفها سخن از حركت ستاره ها، و از آن مهمتر حركت گوناگون آن ها را به مردم خبر مى دهد.طبعا زمين هم ستاره اى است و معناى كلام آن حضرت بر حركت زمين نيز دلالت دارد.

گردشگران در مدارها

نكات علمى و موضوعات مهم از طبيعت و جهان و مسايل بسيار متنوع، در اءحاديث و دعاها، فراوان ديده مى شوند كه شايد در برخورد با تك تك اين موضوعات اءهميت چندانى نداشته باشد ولى در مجموع، اگر همه ى اين موضوعات را در يك جا و در يك كتاب بزرگ جمع كنيم، آن گاه مايه تعجب و شگفتى نه تنها مردم جهان خواه از هر دين و مرامى كه بوده باشند و به خصوص آن ها كه اءهل دانش و تخصص در رشته هاى علمى هستند، اين اءفراد بيشتر از ديگران، متاءثر و شگفت زده علوم بزرگواران آيين ما خواهند شد.
نكته آخر كه خدمت شما خواننده عزيز مى رسانيم كه ما كار جمع آورى اءحاديثى كه در رابطه با موضوعات علمى است، در حال تهيه و تدوين كليه آن ها هستيم و كار و تحقيق ما، هرگز تنها به اين كتاب، متوقف نخواهد شد؛ بلكه اميدواريم تا بتوتنيم دهها جلد، يكى پس از ديگرى پيرامون مسايل و كشفيات جديد به دست شما برسانيم.
دعا بهترين شيوه براى ارتباط با خدا است و نيايشى مقبول و منطقى است كه بر پايه عقل و آگاهى استوار باشد، لذا بزرگواران دين ما، از هر فرصتى استفاده مى كردند و همواره در لابه لاى مسايل اخلاقى و عبادى، نكات بسيار مهمى از اوضاع طبيعت و جهان كه نشانه هاى آفرينش و عضمت خداوند است بيان مى كردند تا مردم را به علم و ايمان استوار، راهنمايى و آگاه سازند و براى نمونه به اين جمله توجه كنيم، حضرت على (عليه السلام) در دعاى ((صباح)) در مفاتيح الجنان با يك جمله كوچك توانسته يك موضوع مهمى را ماهرانه بيان كند و با خدايش اين چنين راز و نياز مى كردند. و اءتقن صنع الفلك الدوار فى مقادير تبرجه: خداوند محكم و منظم كرد آفرينش كرات گردشگر را، هر كدام از آن برجها، جايگاه و مقدار معينى در گردش قرار داد.
يكى از مسائل محير العقول جهان، كه دانشمندان را مات و متحير از اين همه دقت و نظم حركت ستاره ها نموده، اين است كه هر كدام از ستاره ها در مدارهاى خاص خود بدون تغيير و انحراف، در منظومه شمسى، همواره در حال حركت هستند.
فلك الدوار: يعنى همان كرات گردشگراند.
فى مقادير تبرجه: كه هر كدام در مدار خاص و در فاصله اى معين قرار دارند، كه همان سيارات منظومه شمسى است و هر كدام از آن ها در جايگاه و موقعيت خاصى در اطراف خورشيد حركت مى كنند.
برج: به معناى ساختمان ثابت براى زير نظر گرفتن منطقه زير دست خود، و همچنين برج به معناى آشيانه و جايگاه خاص پرنده اى است كه پس از پرواز بسيار، در آخر به جايگاه و منزلش باز مى گردد، و به معناى نمايش ‍ دهنده كه خود را به ديگران مى نماياند.
كره ى زمين در فاصله 150 ميليون كيلومترى در حول خورشيد همواره در حال گردش است و بقيه ستاره هاى منظومه شمسى نيز هر كدام در جاى خود، در همان محور حول خورشيد قرار دارند، همان گونه كه در كتابهاى علوم خوانده ايم، سيارات منظومه شمسى، هر كدام با فاصله معين، يكى پس از ديگرى قرار دارند، و دور خورشيد خطهاى دائرى كشيده اند كه اين دايره ها هر كدام بر حسب فاصله آن سياره تا خورشيد رسم شده و هر سياره روى مدار خاص خود، به دور خورشيد در حال حركت است و مسافت دائرى حركت آن ها به دور خورشيد، يكى از ديگرى بيشتر است.
اين كلمات در زمان عصر فضا و تجهيزات مدرن، گفته نشده بلكه در زمانى بود كه مردم، تنها از چند آبادى اءطراف خود خبر داشتند و آن طرف تر، كسى چيزى نمى دانست ولى حضرت على (عليه السلام) به گونه اى دقيق بياناتى را فرمود كه گويى خود به فضا رفته و تمام كرات را از نزديك، در مدارهاى خاص خود ديده است و اكنون سخنان او، گويا همچون ماكتى از منزومه شمسى كه بر روى ميزى ساخت و نصب كرده و يا از اين منظومه، يك نقاشى كرده كه ما آن را بر يك صفحه مى بينيم.