كره زمين باربر
ما، جو زمين سپر بلاى ما
امام على (عليه السلام) مى فرمايند:
1- الا و ان الارض التى تحملكم: آگاه باشيد زمينى كه
شما را بر روى خود حمل مى كند.
2- و السماء التى تظلكم: و آسمانى كه شما را در پناه
خود قرار مى دهد.
3- مطيعتان لربكم: فرمانبر پروردگار شما هستند.
4- و ما اصبحتا تجودان لكم ببر كتهما توجعا اليكم:
كره و جو زمين هيچ گاه براى شما كارنيك و تلاش بسيار انجام نمى دهد يا به جهت منفعت
رسانى براى شما.
5- ولا زلفه اليكم: و نه به سبب تقرب جستن به شما و
يا دلخوشى شما.
6- ولا خيرتر جوانه منكم: و نه به خاطر اين كه
اميدوار بخير و توقع نيكى از شما داشته باشند.
7- ولكن امر تا بمنافعكم فاطاعتا: ولكن آن ها مامورند
كه براى منافه شما كار انجام دهند و آن ها اطاعت امر كردند.
8- و اقيمتا على حدود مصالحكم فاقامتا(17):
و آنها بر اساس مصالح و منافع حياتبخش شما بر پا شدند و اين كار را بدين جهت
انجام مى دهند.
آن حضرت در جمله اول اين را مى رساند كه همه ى ما بر اين كره، همچون بارى هستيم كه
بر آن حمل مى شويم، بالطبع حامل به سوى جهتى و سمتى بارى را بر خود حمل مى كند و
اين نشان دهنده حركت مدام كره ى زمين است در حالى كه ستاره شناسان آن زمان فكر مى
كردند كه زمين ثابت است.
و جمله دوم را مى رساند كه جو آن، شما را در پناه خود قرار داده است.
قاعدتا پناه دادن به معناى مصون نگاه داشتن و حفاظت از بلاهاى گوناگون است.
در حالى كه آن زمان، مردم از جو و اوضاع و اهميت آن بى خبر بودند و علم امروز براى
ما ثابت كرده كه در صورت نبودن اين جو، چه خطرات و بلاهاى هولناكى، كره ى زمين را
تهديد مى كرد و آن را به نابودى مى كشاند، و اين جو، سپر بلاى ما است و ما را بلطف
خدا محافظت مينمايند و در سايه و پناه آن، ما در امان هستيم.پس اين چنين نيست كه
اين كره ى فعال، و جو خدمتگزار، از روى دوست داشتن ما و يا به خاطر دل ما، آن ها
مدام در تلاش بى وقفه هستند.
و يا اين كه قصدشان اين باشد كه خير و بركت آن ها به ما برسد و يا دلشان براى ما
بسوزد. و يا اين كه ارادت خودشان را بخواهند به ما نشان بدهند، و يا اين كه از ما
توقع خدمت و انتظار خيرى داشته باشند، اين چنين نيست، بلكه بفرمان خداوند ماءمور
شدند كه در خدمت ما، منافع طبيعى و حياتى در حدود مصالح لازمه زندگى و استمرار بقاى
ما، در تلاش دائم ميباشند.
كره زمين بر حركت مداوم محكم و پايدار
است
و انشا الاءرض فاءمسكها من غير اشتغال
((و زمين را بر پا ساخته، و آن را نگاهداشت بدون اين كه براى
هميشه او را سرگرم و مشغول آن كند.))
بر پا نمودن كره ى زمين يكى از جلوه هاى آفرينش پروردگار است و يكى از عجايب اين
پديده، اين است كه در هنگام تكامل آفرينش كره ى زمين با اين همه عظمت و وسعت،
خداوند آن را به نحوى آفريد كه از آغاز شروع به كار تا به ابد همواره حيات و نظم و
زندگى زمين برقرار است، و هيچ گاه خداوند سر گرم مراقب از ادامه حيات زمين و يا
همواره مشغول آن باشد، اين چنين نيست، و كارى را كه خداوند انجام داده بسيار نيكو و
تا اءبد محكم و پايدا است و چه است و چه زيبا است كلام على (عليه السلام) در نهج
البلاغه در اين باره كه مى فرمايد، بر پايى زمين بدون اين كه خداوند همواره مشغول و
مراقب و سر گرم حيات آن باشد، كامل و ابدى آفريده است.
2- و اءرساها على غير قرار (آن را ((كره
زمين)) بر غير توقف و قرار داشتن، محكم و استوار ساخت). يعنى
همواره در بى قرارى پايدار است، اين بى قرارى همان حركتهاى وضعى و انتقالى است يعنى
كره ى زمين با حركت مداوم به حيات خود ادامه مى دهد، همان گونه كه حيات انسان در
گرو حركت و فعاليت است و بدون تحرك و كار و تلاش مرده و بيجان است، و كره ى زمين
نيز به حركت و فعاليت، محكم و پايدار است.
سخن با ارزش ح 2ضرت على (عليه السلام) از روى آگاهى و برخواسته از نيروى الهى است
كه بر او پرتو افكنده، و براى مردم زمان خود كه غافل از همه چيز بودند وضع زمين را
از بنياد كار آن تعريف مى نمايد و مردم آگاه و پيشرفته امروز، كلامى بالاتر از اين
را ندارند كه عرضه كنند، و اگر همه ى دانشمندان متخصصان علوم متنوع، يك جا جمع شوند
و آخرين كلام و عصاره نتيجه كل انديشه آن ها اين است كه حيات و بقاء كره ى زمين
همواره وابسته و در گرو جريان حركت وضعى انتقالى است.
و يكى از معانى برخاسته از اين جمله كلام على (عليه السلام) اين است كه دلالت بر
كار و حركت وضعى و انتقالى كره ى زمين از روز نخست بوده كه به همين شكل و يكنواخت
در جريان بوده است و آن حضرت هزار و دويست سال قبل از گاليله و غيره، به طور مكرر
از كروى بودن و حركت كره ى زمين براى مردم گفته بود.
3- و اقامها بغير قوائم ((و
كره ى زمين را بر پا ساخت بدون اين كه نگه دارنده اى در اطراف آن وجود داشته باشد))
يعنى كره اى بسيار بزرگ و شنگين و با عظمت در فضاى خالى و باز آسمان نصب شده بدون
اين كه به جايى نگه داشته شده باشد بر خلاف آن هايى كه در آن زمان اعتقاد داشتند كه
زمين بر شاخ گاو قرار دارد و افكار غير معقول بسيارى كه در آن زمان وجود داشت.
4- ورفعها بغير دعائم ((و
بلندش نمود در فضاى آسمان ها، بدون ستون هايى كه آن را زير نگه دارند)).
5- و حصنها من الاود و الاعوجاج ((و
آن را ايمن ساخت از فرسوده و كهنه شدن و همچنين از كج و تاب دار شدن كره ى زمين)).
يعنى بدون اين كه از حالت كروى بدون، در آيد، چون احتمال دارد در صورتى كه كار محكم
نباشد به مرور زمانهاى بسيار طولانى، كره ى زمين فرسوده و يا از نظم طبيعى بدر شود
و يا از حالت و شكلى كه دارد تغيير كند و به شكل ديگر در آيد، و على (عليه السلام)
به ما مى رساند كه استوارى و ثباتت حيات كره و حفظ شكل و وضع آن را وابسته به حركت
وضعى و انتقالى آن نسبت ميدهد
6- و منها من التهافت و الانفراج ((از
باد كردن كره و يا از شكافتن و ترك برداشتن و متلاشى شدن آن جلوگيرى نمود)).
يعنى هيچ گاه از نظم و قاعده اى كه دارد خارج نخواهد شد، و سخن از وضع عجيبى است كه
اگر خداى ناكرده تمام ذرات عناصر كره ى زمين از همديگر جدا شوند و فاصله بگيرند، آن
گاه كره ى زمين متورم و باد مى كند و سپس متلاشى مى شود
7- اءرسى اءوتادها كوههاى مرتفع و سر بر آورده را
جايگاهى سخت و محكم گردانيد)).
8- و ضرب اءسدادها ((بر بست
مانعهايى همچون سد محافظ در تمام اطرافش)). مى دانيم كه جو
زمين همچون سد محافظ از گزند شهابها و از آسيب سرما و گرماهاى هولناك فضايى است و
موصون مى كند كره ى زمين را از تابش هاى زياد نور خورشيد، و پالايش نور افشانى
خورشيد بحد لازم زمين و موارد بسيارى ديگر، كه اگر اين سد و سپر محافظ نبود زمين در
معرض آسيبها و خطرات گوناگون قرار مى گرفت
9- و اءستفاض عيونها و چشمه ها و منابع آبى آن را. به
جوش و خروش در آورد.
10- و خد اءوديتها و اوست كه سرزمينهاى مرتفع وبر
آمده را بر كره نمايان ساخت. ((كه منظور همان قاره ها و
جزاير است)).
11- فلم يهن ما بناه پس آن چه را كه ساخت سست و
فرسوده نگشته.
12- و لا ضعف ما قواه ((و آن
چه را كه محكم و سخت آفريده هرگز ناتوان و ضعيف نمى گردد.
اگر كارشناسان مختلف مسايل كره ى زمين، روى علل پايدار بودن كره و ادامه حيات و نظم
آن تحقيقات دقيق و جدى اءنجام شود و بدانند كه با چه برنامه و شرايطى مى تواند
باشد، و يا اين كه بر عكس يعنى اگر روزى فرا رسد كه كره ى زمين از هم فرو پاشد،
بالاءخره لين هم نظم قاعده اى دارد، يعنى زمين بايد چه مراحلى را طى كند و چه
برنامه هايى را از دست بدهند و آن گاه به اين روز و اين وضع منجر شود، تمام اين
موارد در چند جمله كلام حضرت على (عليه السلام) استنباط مى شود و به خوبى دانسته و
معلوم مى شود و اين خود يكى از موارد مهمى است كه آن حضرت از آغاز كار و بنياد كره
ى زمين از لحاظ علل ادامه حيات و حفظ بقاء آن و يا علل از بين رفتن كره و طرز فرو
پاشى آن سخن گفته است، و اين خودش مسئله ساده اى نيست.
كره ى زمين از مسيرى كه دارد خارج نمى
شود
حضرت على (عليه السلام) درباره ى وضعيت حركت كره ى زمين، براى ما اين چنين
تعريف و توصيف دارد: فسكنت على حركتها من اءن تميد باءهلها
اءو تسيخ بحلمها اءو تزول عن مواضعها(18)
پس آرام و ساكن گشت كره ى زمين بر حركتى كه دارد، بدون اين كه اهل زمين را بجنباند.
و يا اين كه آن ها را كه بر خود دارد آشفته و برنجاند. و يا اين كه از مواضعى كه
دارد خارج شود.
يعنى كره ى زمين كه همواره در حال حركت و طى كردن مسيرى است در همان حال به نحوى
حركت مى كند كه آرام و ساكن است به طورى كه هيچكس متوجه حركت آن نمى شود و گويى در
يك جا مانده و هرگز ساكنان بر خود را، از بد حركتى نمى آزارد و هرگز از مسيرى كه در
آن، همواره در حال حركت است خارج نمى شود.
در عنصر ناآگاهى و عدم توسعه و پيدايش علم و تكنولوژى، يعنى هزاروچهارصد سال پيش در
سرزمين مجهول عربستان، حضرت على (عليه السلام) نكات مهمى را از وضعيت كره ى زمين
براى مردم زمان خود سخنانى بيان مى فرمايد، و زمان ما كه مردم سال 2000 را، در اوج
توسعه علم و دانش هستند، دقيقا به جايى رسيده اند كه كلام آن حضرت را تاءييد و جز
اين حرف بهترى را هم ندارند كه بگويند و ارايه بدهند.
كره ى زمين كه همواره در حال حركت است، ساكن و آرام است بر پايه همين حركت وضعى و
انتقالى است و معمولا در هر حركتى پس از مدتى، خسته كننده و موجب آزردگى مى شود، و
يا هر حركتى احتمال لرزش و تكان هاى شديدى در سر راه خود دارد، و يا مدام در حال
حركت بودن امكان لغزش و انحراف و خارج شدن از مسير وجود دارد.
و تنها حركت كره ى زمين با آن سرعتى كه دارد آرام بخش و ساكن است، بدون اين كه
عوارض و اثرات بد و خطرناك داشته باشد، حركتى كه عامل حيات و بقاء تمامى موجودات
است و حركتى كه سازنده طبيعى زيبا و حركتى كه خير و بركت آن در هر چيزى و هر
جانمايان است و اشاره آنحضرت بحركت داشتن زمين در مسير خاص، كه امروز بعنوان خط سير
مدار گردش زمين)) شناخته شده است
حركت كره زمين به دور خورشيد
گفتيم كه در زمانى كه ستاره شناسان بر اين عقيده بودند كه زمين ثابت و مركز
جهان است و خورشيد و ماه به دور زمين مى گردند، در همان زمان، امام، صادق (عليه
السلام) درباره ى زمين بر خلاف اعتقاد و نظر دانشمندان وقت، كه قرنها با افكار خود
در خطا به سر مى برند و نمى دانستند كه در چه اشتباهى قرار دارند، آن حضرت مى
فرمايد:
افلاترى كيف كان يكون للناس هذه الامور الجليله التى لم يكن
عندهم فيها حيله فصارت تجرى على مجاريها لا تنفتل و لا تنخلف عن مواقتها لصالح
العالم و ما فيه بقاؤ ها.(19)
آيا مگر نمى بينى كه چگونه اين وضعيت براى حيات مردم، چه گرانبها است، و بدون آن،
توانايى بودن ممكن نيست، همانا كه زمين همواره در حال چند گونه حركت در مدار و مسير
معين و خاص خود است و به گونه اى حركت مى كند كه هيچ گاه منصرف و يا منحرف از آن
مسير و جهت هاى معين نمى شود و از آن زمان معين كه در اين حركتها برايش مشخص شده
عقب نمى ماند، چون اين برنامه ى منظم براى صلاح زمين و آن چه را كه در آنست مى
باشد.
متخصصان علوم طبيعى در تحقيقات وسيعى كه انجام داده اند مى بينيم كه تمامى گفته هاى
امام صادق (عليه السلام) مطابقت دارد با اين تفاوت كه آن حضرت بيش از هزار سال قبل
از دانشمندان و مكتشفين و محققين، اين موضوعات را بيان فرموده است. و نتيجه تحقيقات
و عصاره اندشه انديشمندان، اكنون بر اين است كه حيات زمين و تمامى پديده ها در گرو
حركت چند گونه زمين به دور خورشيد وابسته و برقرار است.
و همچنين خبر از حركت چند گونه زمين، اهميت بسيارى دارد در حالى كه زمان آن حضرت،
كسى از حركت چند گونه زمين خبر نداشت. وهمچنين اگر سرعت حركت كره ى زمين بيشتر از
اين شود، آن گاه چه فاجعه عظيمى از به هم ريختن سازمان حيات زمين و موجودات فراهم
مى شود و اگر از سرعت حركت معمولى كره ى زمين كاسته شود باز هم فاجعه اى بشكلى ديگر
ببار مى آيد و نظم حيات را از هم ميگسلد، و اگر اين كره از مسير خاص خود به دور
خورشيد رها شود و يا حركت آن از حركت خورشيد عقب بماند. به يقين كه فاصله سال و شب
و روز و ماه و سال، از قاعده اى كه دارد خارج مى شود.
دانش امروز همان را مى گويد كه امام صادق در گذشته گفته بود. و وجود حيات و بقاء
همه و همه چيز را در حركت زمين به دور خورشيد مى داند و دانستن موضوعات كلام با
ارزش و پر محتواى آن حضرت، بحثهاى بسيار مفصلى دارد و ما به همين خلاصه اكتفا مى
كنيم كه در زمان بدون آگاهى و دم و دستگاه مدرن، امام صادق (عليه السلام) از حركت و
برنامه و قانون عواملى كه موجب آورنده ى حيات تمام موجودات است براى مردم زمان خود
با زبان ساده بيان نموده و امروز حرف بالاترى از آن كلام نداريم.
گردش وضعى كره ى زمين
از بيانات گهربار امام رضا (عليه السلام) درباره ى آفريدگار و آفرينش اين
جهان، سخنان بسيار جالبى نقل مى كنيم كه بيانگر موضوعات مهمى است.
1- علمت اءن لهذا البنيان بانيا: به يقين دانستم كه
از براى برپايى اين جهان آفريدگارى است.
2- فاقررت به مع مااءرى من دوران الفلك پس به او
ايمان آوردم به آن چه را كه مى بينم همچون گردش زمين.
3- و انشاء السحاب و تصريف الرياح: و از برپايى ابرها
و به راه افتادن بادها.
4- و مجرى الشمس و القمر و النجوم: و از حركت خورشيد
و ماه و ستاره ها در مسير هايى معين.
5- و غير ذلك من الآيات العجيبات المتقنات: و غير از
اين ها، نشانه هاى عجيب و دقيق و استوار بسيارى را كه ديدم.
6- علمت اءن لهذا مقدرا و منشا(20):
به خوبى دانستم كه براى تمام اين ها كسى هست كه همه چيز را در نظام هماهنگى قرار
داده و او است كه تمام اين ها را آفريده است.
و در توضيح جمله دوم: آن حضرت بيش از هزار سال قبل از آن ها كه فهميدند زمين در حال
چرخش است، به طور صريح و ساده، چرخش زمين را بيان فرموده است. و در توضيح جمله سوم:
از بر پا شدن ابرها سخن مى گويد در حالى كه آن زمان كسى نمى دانست كه ابرها چگونه
ساخته و پرداخته مى شوند و شكل مى گيرند چون نظر آن ها بر اين بود كه نوع ابرها در
بالا هميشه وجود دارند.
و تصريف الرياح يعنى در راه اندازى و بحركت در آوردن بادها، عامل و سبب و منشاءى
دارد كه هوا متراكم و بجهتى، بادها بحركت در مى آيند و امروز معلوم شده كه شكل گيرى
ابرها بدون حركت بادها ميسر نمى شود و اين دو در رابطه با هم، مورد بحث و تحقيق
قرار مى گيرند و شكل گيرى ابرها و حركت بادها در واقع نتيجه حاصل شده از گردش وضعى
زمين است.
و در جمله چهارم، آن حضرت از حركت خورشيد و ماه و ستاره ها يعنى منظومه شمسى در
مسير و جهتى معين، بيان فرموده است و اين در حالى است كه در قرن ما كشف حركت خورشيد
با تمام منظومه آن در جهت و مسيرى معين را با عنوان كشف بزرگ انسان ناميده و آن را
مهمترين كشف قرن به ثبت رسانده اند يعنى دانشمندان پس از هزار و سيصد و پنجاه سال
بعد از آن حضرت، اين موضوع مهم را دانسته اند.
و توضيح جمله پنجم: از عجائب بيشمار آفرينش سخن گفته و آن ها را شگفتيهاى بسيار
دقيق در رابطه باهمديگر و هماهنگ و محكم و استوارند و اكنون براى همه معلوم شده كه
هر چه در نظام خلقت جهان هست همه زنجير وار به هم پيوند دارند و تمام آن حلقه ها،
مكمل و پديد آورنده حياتند.
و توضيح جمله اول و آخر بيانات آن حضرت در رابطه با آفريدگار و مدبر اين جهان كه با
چنين وضعى آفريده يعنى از راه طبيعت، وجود خداوند را براى ما استدلال مى نمايد.
از چرخش وضعى، مشرقهاومغربها شكل مى
گيرد
در زمانى كه تمامى ستاره شناسان بر اين عقيده بودند كه زمين مركز جهان و در
يك جا ثابت است و اين خورشيد و ماه است كه به دور زمين مى گردند، دقيقا در همان
زمان، امام صادق (عليه السلام) در اين بار سخنان بسيار و متنوعى از اوضاع جهان بيان
نموده كه بر خلاف تمام افكار و نظريه دانشمندان و ستاره شناسان آن زمان بود و هر
چند كه آن رو به حرفهاى آن حضرت از آن ها اعتنا نكردند ولى امروز دانش پيشرفته
ستاره شناسى كه به اوج و كمال رسيده، مى بينيم كه مهر باطله بر تمامى حرفهاى ستاره
شناسان آن زمان زده اند و گفته هاى آنها را بى اعتبار و دور از حقيقت و ياوه هاى
عهد گذشته مى دانند، و در مقابل، سخن امام صادق (عليه السلام) و امامان و پيامبر
گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم)امروز بقدرى تازگى و مطابقت با علوم روز دارد به
گونه اى كه دانش مدرن امروز، دقيقا بر اين عقيده هستند و حرفهايى را ميگويند كه
امامان ما را در 1400 و 1300 سال پيش بيان نموده اند.
7- فجعلت تطلع اءول النهار من المشرق فتشرق على ما قابلها من
وجه المغرب، فتشرق على ما استتر عنها فى اول النهار، فلا يبقى موضع من المواضع الا
اءخذ بقسطه من المنفعه منها و الاءرب التى قدرت له.
پس اين چنين شد كه خورشيد در آغاز روز از طرف مشرق طلوع كند و از جايى كه طلوع مى
كند در مقابل از جاى ديگرى از كره ى زمين غروب مى كند، پس در جايى كه نور خورشيد
شروع به تابش مى كند جايى است كه در پشت زمين قرار داشت و ديده نمى شود و پس از آن
جايى روى كره نمى ماند مگر اين كه سهميه خود را از خواص و منافع خورشيد بگيرد و آن
اندازه استفاده هاى سر شارى كه برايش تعيين شده بهره مند مى شوند.(21)
در اين سخنان امام صادق (عليه السلام) چندين نكته مهم هست كه به ترتيب توضيح داده
مى شود.
نكته اول: در زمانى كه مردم از كروى بودن زمين خبر نداشتند و علاوه بر آن، از چرخش
وضعى زمين بى اطلاع بودند، آن حضرت مى فرمايد كه زمين هماره در حال چرخش وضعى است.
نكته دوم: آن حضرت جهت چرخش زمين را از سمت مغرب به طرف مشرق مى گويد و اين بر كروى
بودن زمين هم دلالت دارد و اكنون مى دانيم كه زمين بر خلاف جهت حركت عقربه هاى
ساعت، در حال چرخش وضعى است.
نكته سوم: از بيانات آن حضرت دانسته مى شود كه با پايدار شدن خورشيد از طلوع آن تا
وقت غروب، نور خورشيد يكسان بر زمين نمى تابد و آن به جهت چرخش وضعى زمين در مقابل
خورشيد است و امروز متخصصان علوم طبيعى با تقسيمات فرضى بر كره ى زمين، با محاسبات
و اندازه گيرى ، نصف النهارات را مشخص كرده اند و آن حضرت با ذكر جابه جايى موضع
زمين در مقابل نور خورشيد همواره از طلوع تا غروب تغيير شكل اندازه روشنايى روز و
تاريكى شب، كم و زياد آن پديدار مى شود و سخن آن حضرت دقيقا مشابه آن تقسيمات فرضى
است.
نكته چهارم: آن حضرت درباره ى دقت و نظم كار چرخش وضعى و هميشه بودن وضعيت يكسان
زمين را به ما مى گويد.
نكته پنجم: آن حضرت درباره ى وابستگى و ضرورت حيات تمام پديده ها به پرتو خورشيد و
تاءثيرات مهم و حياتبخش نور خورشيد بر زمين كه با چرخش منظم از آن بهره مند مى شود
و بدون تابش نور خورشيدو حركت وضعى زمين: حيات وجود ندارد و نور خورشيد سرمنشاء
ساخت و ساز حيات بر زمين است و بدون اين تابش، امكان زندگى براى تمام موجودات وجود
ندارد.
نكته ششم: مى فرمايد كره با شرايط خاصى كه برايش مقدر شده، در آن حركت و حيات هست و
بدون نظم و برنامه معين، خير و خاصيتى براى تمام پديده ها حاصل نمى شود. و اگر به
خوبى دقت كنيم مى بينيم كه نظريه هاى گوناگون چندين دانشمند و مكتشف مثل گاليله و
غيره، در جمله هاى اين سخنان امام صادق (عليه السلام) نهفته است با اين تفاوت كه آن
حضرت قرنها قبل از كشفيات دانشمندان، همان موضوعات را مطرح كرده بود، به طور مثال
مى بينيم كه آن حضرت بيش از هزار و صد سال قبل از گاليله، از كروى بودن و چرخش وضعى
آن، سخنان بسيارى در اين باره بيان فرموده است.
در زمانى كه اروپا و علم و صنعتى به كار نبود، اگر نقطه پيشرفت و رشد ما با آن سطح
علمى از همان زمان امامان معصوم شروع مى شد و تا به امروز ادامه داشت، آيا مى
توانيم تصور كنيم كه امروز مسلمانان در چه حال و روزى بودند؟ و آيا مردم جهان در
زمان ما در چه سطح ترقى و پيشرفت و عدالت بودند؟ به يقين كه به مراتب، جلوتر و
پيشرفته تر بوديم.
فضا و ستارگان
فضا رفتن به روشهاى مخصوص خود ممكن است
انسان از دير باز شوق پرواز را در سر مى پروراند ليكن براى آن ها جز تخيل
چيز ديگرى نبوده است، اما علم و دانش بشر معاصر آن چنان به مرحله ترقى و رشد رسيده
كه اين آرزو از تخيل به مرحله واقعيت رسانيده است.
امروز مى دانيم كه در فضاى آسمان ها هر چند خالى و بدون هوا است ولى براى خود
برنامه و قانونى خاص دارد، و حال كه انسان اين را دريافته، روى آن محاسبات، مركب يا
سفينه هاى فضايى ساخته كه مى تواند با شيوه مطابق نظم قانون فضا به آسمان ها يا
فضاى بسيار دور راه يابد و در آن به گشت و گذار و تحقيق بپردازد. حال به چند نكته
از سخنان على (عليه السلام) در نهج البلاغه در اين باره با دقت بخوانيم تا بدانيم
كه آن حضرت اولين فردى در عمق تاريخ بود كه اين پيشنهاد را به بشريت داد و از نظم و
قانون رفتن را براى مردم بيان نمود.
1- و خرق الفجاج فى آفاقها: و خداوند در هم نور ديدن
اين راهها را به سوى فضا باز گذاشته (تا به هر جا كه بخواهند آمد و رفت كنند).
2- و اءقام المنار للسالكين على جواد طرقها: و بر پا
نمود روشهايى براى رهروندگان با سواريهاى مخصوص آن راهها.
اين كلمات هرچند كه دو جمله مختصر است ولى حامل معانى وسيع است و باطنى پر عمق
دارد، و اگر بخواهيم به ترجمه تنها اكتفا كنيم، آن وقت معانى واقعى آن ناقص، و ممكن
نيست كه به مقصود معانى كلام آن حضرت برسيم، و اگر بخواهيم كه بهتر بدانيم، ناچاريم
كه توضيح و تفسير بيشتر دهيم، تا بتوانيم به هدف و غرض اصلى معانى، آنچه كه حضرت
على (عليه السلام) فرموده به آن دسترسى پيدا كنيم.
وخرق الفجاج فى آفاقها، در هم نور ديدن راه هاى فضايى
به سوى آسمان به صورت اءمرى خارق العاده بيان فرموده تا اين كه در آفاق يعنى به
فضاى بالا برسيم و دلالت دارد بر اين كه موضوع، مسئله ساده اى نيست و بسيار مشكل و
براى نفوذ و رخنه به اين راهها بايد به صورت خرق يعنى بشيوه خارق العاده اى و با
كمك نيرويى باشد يعنى غير از شيوه هاى مرسوم باشد، تا بتوان به آفاقها يعنى در
ارتفاعات بسيار دور فضا رفتنن ممكن شود.
و اقام المنار للسالكين على جواد طرقها: يعنى خداوند
قانون و نظامى وضع نمود براى آن ها كه ره روندگان و يا فضانوردان كه بر سواريهاى
مخصوص آن راهها است تا در اين راه غير عادى، از جهات مختلف زمين به سوى فضا بروند،
البته ما مى دانيم سيستم سوارى خيابان و جاده با سيستم سوارى فضا پيما فرق بسيار
است.
و اين كلام على (عليه السلام) براى آن ها كه اهل علم و دانش هستند، بسيار با ارزش
است، او در زمانى چنين سخنانى را بيان مى كند آن هم براى مردمى كه جز اسب و قاطر و
الاغ و گارى سوارى نشده و نديده و نشنيده اند، و ممكن نبود كه آن حضرت مى توانست
بيشتر بفهماند به اين مردم كه از هيچ چيز با خبر نبودند، و به گمان بنده اگر آن
حضزت با توضيح بيشتر از وسايل و امكانات امروزى همچون موشك و سفينه هاى فضايى و
غيره را تعريف مى نمود، آن گاه مردم آن زمان به طور يقين نه تنها باور نمى كردند
بلكه چه بسا براى آن ها خنده آور هم بود، همان گونه كه گاليله كه نزديك به زمان ما
هست و مقدارى از علم و دانش و صنعت هم در آن زمان به وجو آمده بود، او را به اتهام
كفر گويى به خاطر ادعاى گاليله بر كروى بودن، چه مصيبتها و چه بدبختيها نبود كه بر
سرش نياورند.