مراد از اين دورى همان غفلت است ؛ و غفلت در جايى صادق است
كه فردى چيزى دارد و نمى داند كه دارا است . مثل اينكه شخص عينك به چشم زند و آن را
بر پيشانى خويش نهد و بدنبال آن مى گردد كه پيدا كند و حال اينكه توجه ندارد كه
عينك در بالاى چشم او قرار دارد.
اين شخص را غافل گويند كه عينك را دارد ولى خبر ندارد. و همين غفلت انسانى وقتى در
لسان روايت بيان مى شود به صورت بول شيطان كه پست ترين موجودات است در گوش انسان
مطرح مى شود كه در روايتى در باب بيست و دوم ارشاد القلوب ديلمى آمده است كه :
قيل يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) ان فلانا نام
البارحة عن ورده حتى اءصبح ، قال (صلى الله عليه و آله و سلم ): ذلك رجل بال
الشيطان فى اءذنه فلم يستيقظ. مرحوم علامه شعرانى در تعليقه اى بر اين روايت
چنين فرمايد: الشيطان اءخس الموجودات و البول رجس خبيث و هو
اءخس الفضلات يخرج بخروجه سموم البدن مما لو بقى يوما لاهلك .
و الغفلة اءشبه شى ء بهذا الرجس الخبيث ، و الاذن طريق لاستماع نداء الملك الموقظ و
انسداده ببول ابليس يوجب عدم الاستماع . و لا يختلجن فى و همك اءن هذه التعبيرات
النبوية البالغة فى تفهيم الحقايق حد الاعجار تمثيل صرف لا حقيقة له بل اعلم علما
يقينا ان لجميع المعانى صورت تناسبها فى كل عالم من العوالم و لذلك يصح تعبير
الرويا و تجسم الاعمال فالغفلة اذا تصور و تجسم كان بول ابليس حقيقة .
پس هر معناى را در هر عالمى مطابق با همان نشاءه صورتى خاص متناسب به آن است و غفلت
را هم در هر عالمى صورتى است كه در عالم ماده و طبيعت به شكل بول شيطانى و ابليسى
در گوش انسان در مى آيد و اين رجس و پليدى مانع شنيدن حقايق ملكوتى مى گردد و حجاب
ديدن اسرار وجودى مى شود ((و فى انفسكم افلا تبصرون
)). لذا اين غفلت موجب بُعد بعيد و بُعد غريب مى گردد.
اعاذنا الله منه .
9- بدان الفاظ را مانند روزن |
|
كه باريك است چون سوراخ سوزن |
10- معانى در بزرگى آنچنان است |
|
زمين و آسمان ظلى از آن است |
11- تو مى خواهى كه ادراك معانى |
|
ز الفاظى نمايى آنچنانى |
12- چو لفظ آمد برون از عالم خاك |
|
چه نسبت خاك را با عالم پاك |
عالم پاك همان عوالم وجودى ماوراء طبيعت است كه پاك و مقدس از ظلمت ماده است كه
عالم معانى گويند. و اين سوئى ها آيات و علامات و ظل آنسويى اند كه آنجا اصل است .