اگر دومين شخص نظام هستى حضرت مولى الموالى ، سرالانبياء و
العالمين ، ولى وصى على ابن ابيطالب (عليه السلام ) را بيست و پنج سال خانه نشين
نمى كردند و در همه زمانهاى عمر ائمه در باب ولايت را نمى بستند اين همه بدعتها در
اسلام گذاشته نمى شد و اگر از همان اول به در خانه ولايت امام صادق (عليه السلام )
مى رفتند كه سخن از جبر و تفويض مطرح نمى شد بلكه حقيقت توحيد صمدى قرآنى را از
كوثر ولايت امام صادق (عليه السلام ) مى چشيدند و اين همه كتابهاى كلامى و فلسفى را
به جاى تحقيق در توحيد ناب به بحثهاى بى اساس مباحث ساحل پيمايى كلامى اختصاص نمى
دادند كه جناب صدرالمتاءلهين در اسفارش گويد كه من ساليانى از عمرم را به مباحث
كلامى و تحقيق در آن پرداختم و الان پشيمانم كه چرا عمرم را به هدر داده ام كه چيزى
در آنها نبود.
به هر مسئله اى از مسائل كلامى بپردازيد و ريشه پيدايش تاريخى آن را دنبال كنيد مى
رسيد به اين واقعيت كه با دسيسه دشمنان دين و عترت ، اول مردم و دانشمندان را از
باب ولايت دور كرده اند و سپس در مسائلى همانند قديم بودن كلام خداوند تعالى و يا
حادث بودن آن ، خونهاى مسلمانان را در تقابل با همديگر ريخته اند. و چهره حقيقى دين
را پشت ابرهاى دسيسه ها پنهان كرده اند و نگذاشتند كه ائمه طاهرين عليهم السلام
جانهاى شايق را به كمال برسانند. و همين دورى از باب ولايت سرايت كرده است كه جبرى
در افراط و تفويضى در تفريط به بى راهه روند و چه جنگهايى را در طول تاريخ آورند،
لذا در بيت بعدى آمده :
10- خدا لجه است در درياى هستى |
|
نظر كن در بلنديها و پستى |
11- شئونش را چو امواج و سواحل |
|
در اين دريا نگر اى مرد عاقل |
12- چه امواجى كه هر موجى جهانى است |
|
جداگانه زمين و آسمانى است |
13- جهانها در جهانها در عيان است |
|
هزاران در هزاران در نهانست |