اما وجه جمع ديگر اينكه : همانگونه كه در تعاريف منطقى ،
ماهيات انواع را به جنس و فصل و جنس قريب و جنس متوسط و جنس الاجناس تعريف مى كنيد
و در هنگام چينش آنها از جنس الاجناس شروع مى كنيد كه از همه اجناس و انواع مادون
وسيعتر است و سپس به جنس متوسط و تا جنس قريب و تا به فصل اخير نوع مى رسيد و به
ترتيب آنها را قرار مى دهيد، مثلا انسان را تعريف مى كنيد ((جوهر،
جسم ، نام ، حساس ، متحرك بالا رادة ، ناطق )) كه جوهر
وسيعتر از جسم نامى است ؛ چه او اوسع از حساس متحرك بالا رادة است و آن از ناطق
اوسع است و لذا هر مادون نسبت به مافوقش در تحت اوست و هر مرتبه مافوق را اعظم و
اوسع از مادونش مى دانيد؛ در مورد اخبار و روايات اسم اعظم نيز اينچنين آنها را به
ترتيب قرار بده و آن را كه اوسع از ديگران است . اعظم از آنها قرار بده - مثلا الله
و يا ((هو)) را از همه ، اوسع و اعظم
قرار بده كه همه اسماء الله در تحت سيطره آن است ، چه اينكه ائمه سبعه را نسبت به
غيرشان اعظم بدان ولى ((الحى )) را
نسبت به شش تاى ديگر، اعظم بدان و لذا همه اسماى اعظم را نسبت به همديگر هر يك كه
ديگرى را زير پر خود دارد اعظم و به ترتيب از اوسع تا به مرتبه مادون قرار بده . كه
در ابيات بعدى شرح آن خواهد آمد.
اى كه هستى طالب اسرار و رمز غامضات |
|
اسمى از اسماى اعظم با تو گويم گوش دار |
اول و ثانيش جذر رابع و خامس بود |
|
حرف مركز جذر جمع جمله دان اى هوشيار |
گر ازين بيتش نفهميدى ازين بيتش بفهم |
|
سر نگهدار اى برادر گر بيابى زينهار |
حرف اوسط نصف حرف اول است و آخر است |
|
اوسطينش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار |
ساتر سر باش فتح رمز اگر دستت دهد |
|
فاتح اقفال دانستى برو در كار دار |
در مورد پنج حرف اسم اعظم اجهزط است اول و ثانى كه 1 + ج است مساوى با جذر مجموع
رابع و خامس يعنى ز + ط است . و جمع جمله يعنى 1 + ج + 5 + ز + ط = 25، و ه كه مركز
است جذر جمع اين جمله است . و حرف اوسط كه ه است نصف حرف اول و آخر است كه