وصال خويشان

اقبال حسينى نيا

- ۳ -


ط) افزايش دل بستگى و محبت ميان خويشاوندان
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به نقل از خداوند تعالى فرمود:
من خدايى بخشنده و مهربانم و رحم را به اقتضاى رحمت خويش آفريدم تا انسان ها با آن به يكديگر عطوفت ورزند و در قيامت نيز نزد من از حجت قاطع برخوردار خواهند بود.(115)
ايشان در حديثى ديگر فرمود: ((صله رحم سبب زياد شدن مال و ايجاد محبت ميان خويشان مى شود.))(116) امام على (عليه السلام ) نيز مى فرمايد: ان الرحم اذا تماست تعاطفت ؛ خويشاوندان وقتى با يكديگر ارتباط برقرار كنند، عطوفت آنها به هم بيشتر مى شود.(117)
ى ) بهره مندى از هدايت حق و تقرب به خدا
امام صادق (عليه السلام ) نيز فرمود: ((با نيكوكارى و صله رحم ، به خداوند تقرب جوييد.))(118) و در كلامى ديگر فرمود:
براى شما سزاوار است با نيكى ، روزه ، نماز، صله رحم و پيوند با دوستان ، به خداوند تقرب جوييد. به درستى كه پيامبران الهى هنگام انتخاب جانشين براى خود، اين گونه عمل و به اين امور امر مى كردند.(119)
ك ) آسان گيرى هنگام فرارسيدن مرگ
امام سجاد (عليه السلام ) خطاب به ابن حمزه فرمود:
اگر دوست دارى كه خداوند مرگ تو را نيكو مقرر كند و گناه تو را در روز قيامت ببخشد، نيكى كن ؛ در خفا صدقه بده و صله رحم به جاى آر.(120 )
امام صادق (عليه السلام ) نيز در اين باره فرمود:
كسى كه دوست دارد خداى متعال سختى هاى مرگ را بر او آسان سازد، نسبت به خويشان و نزديكان و پدر و مادر، نيكوكار باشد. اگر چنين بود، خداى متعال سختى هاى مرگ را بر او آسان مى كند.(121)
ل ) آبادانى سرزمين
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد:
ان الصدقه وصله الرحم تعمران الديار و تزيدان فى الاءعمار(122).
صدقه و صله رحم ، سرزمين ها را آباد و عمرها را زياد مى كند.
حضرت على (عليه السلام ) از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) نقل مى كند: ((صله رحم ، آبادى سرزمين ها را موجب مى شود، هر چند سكنه آن از نيكان نباشند)).(123)
به يقين ، رسيدن به آبادانى و پيشرفت جامعه در گرو وحدت ، هماهنگى ، همكارى و فعاليت هاى هدفمند اعضاى آن جامعه است . پيوند طبيعى ميان خويشان و هميارى متقابل آنان در فعاليت هاى اجتماعى ، آن جامعه است . پيوند طبيعى ميان خويشان و هميارى متقابل آنان در فعاليت هاى اجتماعى ، يكى از راهبردهاى اساسى براى دست يابى به اين هدف است .
م ) افزايش جمعيت
در خطبه حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام ) آمده است : فرض الله صله الاءرحام منماه للعدد؛ خداوند، صله رحم را براى زياد شدن نفوس ‍ واجب كرده است .(124)
با تاءمل در احاديث و روايات در مى يابيم كه قطع رحم سبب كاهش ‍ جمعيت مى شود. وقوع حوادث و بلايا، عقيم شدن رحم ها و در نتيجه ، انقطاع نسل از جمله پى آمدهاى قطع رحم است . در قرآن كريم مى خوانيم :
فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الاءرض و تقطعوا اءرحامكم . (محمد: 22)
پس آيا اميد بستيد كه چون برگشتيد {سرپرست مردم شديد}، در زمين فساد كنيد و خويشاوندهاى خود را از هم بگسليد؟
ن ) افزايش مهترى در جامعه
حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد: صله الرحم تنمى العدد و توجب السؤ دد؛ پيوند با خويشان ، جمعيت را زياد مى كند و موجب مهترى و سيادت مى شود.(125)
رسيدن به سرورى و مهترى ميان خويشان ، با هدف بهره گيرى از سرمايه هاى مادى و معنوى آنها در مسير اعطاى خدمات اجتماعى ، محصولى است كه به عنوان پاداش صله رحم و تحمل هزينه هاى جانبى آن نصيب فرد و در سطح وسيع ، نصيب اجتماع مى شود.(126)
س ) مصونيت از گناه
مصونيت از گناه ، چه به عنوان ثمره اى از ايمان و اعتقاد مذهبى و خود سازى و چه به عنوان نتيجه اى از نتايج نظارت ، ارشاد و بر حذر داشتن فرد از ارتكاب نواهى و نيز تشويق او به انجام دادن معروف ، به عنوان عادى ترين پى آمدهاى تعلق اعضاى شبكه خويشاوندان به يكديگر، ره آورد نظارت اجتماعى اعضا به شمار مى رود كه خود، محصول التزام عميق به رعايت صله رحم است .(127)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
صله رحم و نيكى به خويشان ، حساب رسى را آسان مى كند و انسان را از گناه مصون مى سازد. پس با ارحام خود، صله رحم و به برادرانتان نيكى كنيد؛ گرچه به سلام و جواب سلام باشد.(128)
امام على (عليه السلام ) در به عبدالله بن عباس و در حمايت از قبيله بنى تميم ، در مدح صله ارحام و نكوهش قطع صله فرمود:
و ان لهم بنا رحما ماسه و قرابه خاصه نحن ماءجورون على صلتها و ماءزورون على قطعتها(129).
ايشان را ما با خويشاوندى ويژه پيوندى ناگسستنى است كه پاسدارى از آن موجب پاداش است و گسستن آن بار سنگينى از گناه دارد.
2. آثار آخرتى
الف ) بخشش گناه
امام على بن الحسين (عليه السلام ) نيز خطاب به ابى حمزه فرمود:
اگر دوست دارى كه خداوند در روز قيامت از گناهانت درگذرد، نيكى كن ؛ در خفا صدقه بده و صله رحم به جاى آر.(130)
ب ) بلندمرتبگى
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
كسى كه با هدف اجابت دعوت اقارب و ارحام خود به سوى ايشان مى رود، خداوند پاداش صد شهيد به او اعطا خواهد كرد و اگر چيزى از او درخواست كنند و او با مال و جان خود، در راه برآوردن آن گام نهد، براى هر قدمى كه برمى دارد، چهل ميليون حسنه خواهد داشت و چهل ميليون درجه به درجه هاى معنوى او افزوده مى شود و با اين {كار}، گويا صد سال خدا را عبادت كرده است .(131)
امام على (عليه السلام ) نيز مى فرمايد: ((صله رحم اموال را زياد مى كند و اعمال را بالا مى برد.))(132) همچنين در كلام گهربار ديگرى فرمود:
كسى كه خود يا مالش را در راه صله رحم و خدمت به خويشان به كار مى گيرد، خداوند پاداش صد شهيد را به او اعطا مى كند و براى هر قدمى كه در اين راه برمى دارد، چهل هزار حسنه {به او} داده مى شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاك و به همين ميزان بر درجات معنوى او افزوده مى شود و هفتاد حاجت از حوايج دنيوى او برآورده مى شود.(133)
ج ) برترى پاداش صله رحم بر صدقه و قرض
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در اين باره فرمود:
پاداش صدقه و احسان ، ده برابر؛ پاداش قرض ، هجده برابر، پاداش صله و پيوند با دوستان ، بيست برابر و پاداش صله رحم ، بيست و چهار برابر است .(134)
د) آسان شدن حساب رسى قيامت
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) در اين باره مى فرمايد:
بر الوالدين و صله الرحم تهونان الحساب (135).
نيكى كردن به پدر و مادر و صله رحم ، حساب رسى روز قيامت را آسان مى كند.
حضرت على (عليه السلام ) نيز خطاب به يكى از يارانش مى فرمايد: ((اى ابا محمد، آيا مى دانى كه صله رحم ، حساب رسى روز قيامت را آسان مى كند.))(136) در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نيز آمده است : ((با رحم خويش وصل كن {تا} خدا با آن ، عمر تو را زياد و حساب تو را در روز قيامت آسان كند.))(137) همچنين امام باقر (عليه السلام ) درباره رهايى از عذاب دوزخ به نقل از پيامبر مى فرمايد:
در روز قيامت ، رحم و امانت در دو طرف پل صراط قرار مى گيرند و هنگامى كه فرد به جاى آورنده صله رحم و ادا كننده امانت از آن عبور كند، از افتادن در آتش دوزخ در امان خواهد بود و به بهشت رسد و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن عبور كند، هيچ عمل {نيكى } با وجود اين دو گناه سودش ‍ نبخشد و در آتش دوزخ سرنگون شود.(138)
ه ) راه يابى به بهشت
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
شش عمل است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد، در روز قيامت به نفع او احتجاج خواهند كرد تا او را وارد بهشت كنند و به خداوند عرضه مى دارند: خدايا! اين بنده اى است كه در دنيا مرا به جاى آورده است . آن شش عمل عبارتند از: نماز؛ زكات ؛ حج ؛ روزه ؛ اداى امانت و صله رحم .(139)
همچنين مى فرمايد:
در بهشت ، درجه اى است كه تنها امام عادل يا كسى كه بسيار اهل صله رحم باشد يا فرد عايله مندى كه بر مشكلات ناشى از آن صبر كند، به آن دست مى يابد.(140)
در كلام ديگرى از ايشان چنين آمده است :
كسى كه حقوق خويشاوندان نسبى خود را مراعات كند، {خداوند} يك ميليون درجه از درجه هاى بهشتى به او اعطا مى كند كه ميان هر درجه با درجه ديگر {از باب تشبيه معقول به محسوس } به ميزان مسافت پيمودن يك اسب نجيب و تيزرو در مدت صد سال فاصله وجود دارد. يكى از درجه هاى آن از نقره ، ديگرى از طلا، سومى از ياقوت ، چهارمى از زمرد، پنجمى از برليان ، ششمى از مشك ، هفتمى از عنبر و هشتمى از كافور خواهد بود. همه آن درجات بهشتى از صنف هاى بالا تشكيل شده اند و كسى كه حقوق نزديكان محمد (صلى الله عليه و آله ) و على (عليه السلام ) را مراعات كند، بهترين درجه ها و برترين پاداش ها به ميزان برترى محمد (صلى الله عليه و آله ) و على (عليه السلام ) بر پدر نسبى انسان به او اعطا خواهد شد.(141)
مسئوليت پذيرى ، ايثارگرى ، احيا و تثبيت ارزش هاى متعالى و تلاش براى عينيت بخشى به آموزه ها و سنت هاى اجتماعى با هدف ايجاد بسترهاى فرهنگى و شكوفايى روابط سالم جامعه انسانى ، مهم ترين جلوه هاى اعتقادى ، روانى و اجتماعى صله رحم است . نيز از اين رهگذر سعادتمندى فرد و امكان دست يابى او به بهشت جاويدان فراهم مى شود.(142)
حضرت على (عليه السلام ) در نهج البلاغه ، ايجاد الفت و هم بستگى ميان خويشان را ارمغان بعثت و رسالت مى شمارد و در خطبه اى مى فرمايد:
پيامبر بر حسب ماءموريتى كه داشت ، ندا داد و رسالت هاى پروردگارش را ابلاغ كرد. خداوند به وسيله آن حضرت ، شكاف هاى ناشى از اختلاف را پر كرد و ميان خويشاوندان ، هم بستگى و الفت به وجود آورد. آن هم در پى شعله هاى دشمن كه در سينه ها افروخته شده بود و كينه هاى نهفته اى كه هر آن در دل ها جرقه مى زد.(143)
از اين رو، توجه عميق به آثار دنيوى و اخروى صله رحم ، عامل بسيار مهمى در كمك به تشويق همگان به انجام دادن اين عمل و ضمانت اجرايى مطمئنى براى احيا و تثبيت اين سنت ارزشمند و وحدت آفرين به شمار مى آيد.
فصل پنجم : آثار زيان بار قطع رحم
قطع رحم نيز همچون صله رحم ، پى آمدهايى دارد. موضع گيرى صريح اسلام در نكوهش اين عمل و بر حذر داشتن مؤمنان از ارتكاب آن ، حساسيت را در اين زمينه به روشنى آشكار مى سازد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) ذيل روايتى از جانب خداوند در نكوهش قطع رحم مى فرمايد:
من قطع مى كنم با كسى كه با رحم قطع كرده باشد و وصل مى كنم با كسى كه با رحم وصل كرده باشد. اين گونه عمل خواهم كرد با كسى كه امر مرا ضايع كرده باشد.(144)
حضرت على (عليه السلام ) در بخشى از خطبه قاصعه نيز با سفارش كامل به عبرت آموزى از سرگذشت ناگوار بنى اسرائيل به سبب تفرقه و فرقه گرايى ، آن را يكى از بدترين آثار قطع رحم برمى شمارد و مى فرمايد:
آنان زير بار شكننده گرفتارى ها و لايه هاى جهل بودند كه زنده به گور كردن دختران ، پرستش بت ها، بريدن از خويشاوندان و چپاول و راه زنى نمونه هاى روشن آن بود.(145)
مردى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پرسيد: مبغوض ترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است ؟ حضرت فرمود: ((شرك به خدا)) گفت : پس ‍ از شرك به خدا؟ پيامبر فرمود: ((قطع رحم )).(146)
1. كاهش عمر و مرگ نابهنگام
امام صادق (عليه السلام ) در اين باره مى فرمايد: الذنوب التى تعجل الفناء قطيعه الرحم ؛ قطع رحم از گناهانى است كه نابودى {افراد يا ملت ها} را سرعت مى بخشد.(147)
2. محروم ماندن از رحمت خداوند
همچنين از ايشان نقل است مردى به محضر رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) شرف ياب شد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! خويشاوندانى دارم كه به آنان رسيدگى مى كنم و صله ارحام به جا مى آورم ، ولى آنها مرا آزار مى دهند و از من دورى مى جويند.
تصميم دارم با آنها قطع رابطه كنم . رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((در اين صورت ، خداوند از همگى شما دورى و قطع رحمت خواهد كرد)).(148)
3. نابودى اجتماع
امام باقر (عليه السلام ) به نقل از حضرت على (عليه السلام ) فرمود: ((قسم دروغ و قطع رحم ، شهرها را از سكنه خالى مى كند.))(149) اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) در نهج البلاغه نيز مى فرمايد:
سه خصلت است كه دارندگان آن نمى ميرند، مگر آنكه كيفر آنها را در همين دنيا مى بينند: ستم ؛ قطع رحم و قسم دروغ كه به وسيله آن با فرمان خدا مخالفت مى كنند. همانا قسم دروغ و قطع رحم ، سرزمين ها را از اهل آن خالى مى كند و رحم زنان را عقيم مى سازد و عقيم شدن رحم ، انقطاع نسل را در پى خواهد داشت .(150)
امام صادق (عليه السلام ) درباره آثار شوم قطع رحم مى فرمايد:
پناه مى برم به خدا از گناهانى كه سبب تسريع در نابودى است و مرگ را نزديك مى سازد و خانه ها را از سكنه خالى مى كند و آن گناهان عبارتند از: قطع رحم ؛ آزردن پدر و مادر و كنار گذاشتن نيكى ها.(151)
در برخى روايت ها به خالى شدن شهرها به عنوان يكى از پى آمدهاى قطع رحم اشاره شده است كه دليل آن را مى توان مرگ و نابودى افراد يا مهاجرت به سبب قحطى و خشك سالى دانست كه هر دو از پى آمدهاى قطع رحم و دورى از خويشاوندان است .
4. از دست دادن خويشاوندان
على (عليه السلام ) قطع رابطه با خويشان را موجب محروميت از حمايت آنان و از دست دادن مقبوليت اجتماعى مى داند و مى فرمايد: ليس ‍ لقاطع رحم قريب ؛ كسى كه با ارحام خود قطع كند، دوست و نزديكى براى او نخواهد ماند.(152)
5. فقير شدن
امير مؤمنان على (عليه السلام ) مى فرمايد: قطيعه الرحم تورث الفقر؛ رحم با خويشاوندان تنگ دستى مى آورد.(153) همچنين مى فرمايد: ليس مع قطيعه الرحم نماء؛ با قطع رحم هيچ گونه رشد و توسعه اى حاصل نخواهد شد.(154)
بنابر فرمايش على (عليه السلام )، با قطع صله نه تنها بر ثروت و سرمايه انسان افزوده نمى شود، بلكه سرمايه موجود را نيز از دست مى دهد و تمام دارايى او در دست نااهلان قرار مى گيرد. ايشان مى افزايد: ((هرگاه مردم قطع رحم كنند، ثروت و اموال آنها در دست اشرار قرار مى گيرد.))(155) در روايت ديگرى نيز آمده است : ((عاق والدين ، سختى زندگى و كاهش عدد و ويرانى سرزمين را به دنبال دارد)).(156)
6. گرفتار اندوه شدن
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به نقل يكى از اوصياى حضرت مسيح (عليه السلام )، قطع رحم را از جمله گناهانى بر شمرده است كه دنياى انسان ها را به دوزخ بدل مى كند.(157) در روايت ديگرى نيز آمده است : قطيعه الرحم تورث الهم ؛ قطع رحم ، حزن و اندوه را به دنبال دارد.(158) حضرت على (عليه السلام ) نيز دراين باره مى فرمايد: حلول النقم فى قطيعه الرحم ؛ پيش آمدن عقوبت ها، در بريدن از خويشان است .(159)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در ذيل روايتى ، پى آمدهاى قطع رحم را اين گونه بيان مى كند:
زمانى كه دانش در يك جامعه باشد، ولى به آن عمل نشود و زبان ها و دل ها نيز باهم موافق نباشند و آن گاه كه مردم با خويشاوندان نزديك خود قطع رابطه كنند، خشم و غضب الهى چنين مردمى را فرامى گيرد و خداوند، چشم و گوش آنان را كور و كر مى كند.(160)
در روايت ديگرى آمده است : ((قطع كننده رحم ، از آسايش و راحتى بهره اى نخواهد داشت و هنگام رخ دادن اختلاف و نزاع ، دشمنان بر او چيره خواهند شد)).(161)
7. به اجابت نرسيدن دعاها
امام صادق (عليه السلام ) فرموده است :
گناهى كه نابودى {فرد يا جامعه } را سرعت بخشد، قطع رحم است و گناهى كه مانع اجابت دعاها مى شود و هوا را تيره و تار مى كند، عاق والدين است .(162)
در روايتى آمده است كه خداوند، در شب نيمه شعبان ، هر دعايى را اجابت مى كند، مگر دعاى كسى كه قاطع رحم باشد يا براى قطع رحم دعا كرده باشد.(163)
8. بى اثر شدن اعمال نيك (حبط اعمال )
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
در قيامت ، رحم و امانت ، پل صراط را احاطه مى كنند. هنگامى كه صله رحم كننده و امانت دار از آن بگذرند، وارد بهشت مى شوند و زمانى كه قاطع رحم و خيانت كننده به امانت از بگذرند، به آتش افكنده مى شوند؛ زيرا با اين دو گناه ، هيچ عملى به حال ايشان سودمند نخواهد بود.(164)
9. محروم ماندن از بهشت
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد:
سه گروهند كه هرگز داخل بهشت نمى شوند: شراب خوار، ايمان آورنده به سحر و جادو و قطع كننده رحم .(165)
همچنين در كلام گهربار ديگرى مى فرمايد:
كسى كه خاندان خود را ضايع و با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند در روز قيامت ، او را از پاداش نيك محروم خواهد كرد و كسى كه خدا او را در روز قيامت تباه كند، به درستى كه جزو هلاك شدگان خواهد بود، مگر اينكه براى او شافعى باشد و چنين شافعى براى او يافت نمى شود.(166)
نيز در روايتى از ايشان آمده است : ((كسى كه رحم خود را قطع كند، خداوند، رحمت خود را در روز قيامت از او قطع خواهد كرد.))(167) از امام صادق نقل است :
خداوند، بهشت را آفريد و آن را نيكو و بوى آن را معطر كرد و بوى بهشت از فاصله دو هزار سال به مشام مى رسد، ولى قاطع رحم و كسى كه عاق والدين شده باشد، از اين بوى معطر، محروم خواهند بود.(168)
10. گرفتارى به لعن خداوند
خداوند در قرآن مجيد، كسانى را كه قطع رحم مى كنند، سزاوار لعن مى داند و مى فرمايد:
فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الاءرض و تقطعوا اءرحامكم اءولئك الذين لعنهم الله . (محمد: 22 و 23)
اگر روى گردان شويد، آيا جز اين انتظار مى رود كه در زمين فساد و قطع رحم كنيد؟ آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته است .
در جاى ديگر مى فرمايد:
و الذين ينقضون عهدالله من بعد ميثاقه و يقطعون ما اءمر الله به اءن يوصل و يفسدون فى الاءرض اءولئك لهم اللعنه و لهم سوء الدار. (رعد: 25)
آنان كه پس از پيمان بستن ، عهد خدا شكستند و آنچه را خدا به پيوند با آن امر كرده است {مانند رحم }، گسستند و در روى زمين فتنه و فساد برانگيختند، لعنت خدا بر ايشان است و بد جايگاهى براى آنان مقرر شده است .
خداوند متعال در جاى ديگر، كسانى كه عهد او را مى شكنند و قطع رحم مى كنند، فاسق و زيان كار مى شمارد:
اءلذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه و يقطعون ما اءمر الله به اءن يوصل و يفسدون فى الاءرض اءولئك هم الخاسرون . (بقره : 27)
{فاسقان آنها هستند كه } پيمان خدا را پس از بستن مى شكنند و رشته اى را كه خداوند به پيوند آنها امر كرده است ، مى گسلند و در زمين فساد مى كنند. اينها زيان كارانند.
حضرت امام سجاد (عليه السلام ) در وصيت هاى خود به فرزندش ، امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
و اياك و مصاحبه القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله عزوجل فى ثلاثه مواضع (169).
{فرزندم !} از هم نشينى با افرادى كه پيوند خويشاوندى را قطع كرده اند و نسبت به ارحام خود بد رفتارى مى كنند، بر حذر باش كه من آنها را در سه جا از قرآن ، ملعون يافتم . {سپس آيات 24 و 25 سوره محمد و آيه 25 سوره رعد و آيه 27 سوره بقره را تلاوت فرمود.}
امام صادق (عليه السلام ) نيز فرمود:
ملعون است كسى كه پدر و مادر خود را كتك زند. ملعون است كسى كه عاق والدين شود و ملعون است كسى كه قطع رحم كند.(170)
نه تنها خداوند، قطع كننده رحم را لعن و نفرين و از رحمت خود دور مى كند، بلكه اين فرد، مورد لعن و نفرين همه پيامبران و فرشتگان مقرب خدا قرار مى گيرد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله )، با اشاره به اين افراد مى فرمايد:
{اينها كسانى هستند كه } حرص و طمع و آز مى ورزند، حسد را آشكار مى سازند، ارحام خود را قطع مى كنند و از انجام دادن اعمال نيك خوددارى مى ورزند.(171)
11. خسران در دنيا و آخرت و نزول بلا
امام صادق (عليه السلام ) نيز در اين باره مى فرمايد:
هيچ گناهى نيست كه مانند ستم و قطع رحم ، عقوبت آن در دنيا و آخرت سزاوار تسريع باشد؛ زيرا باطل رفتنى است .(172)
فردى خدمت امام صادق (عليه السلام ) رسيد و عرض كرد: برادران و عموزادگان من خانه را بر من تنگ كرده و مرا به خروج از آن مجبور ساخته اند و اگر مى خواستم ، مى توانستم از ايشان شكايت كنم و حقم را از آنان بگيرم .
حضرت فرمود: ((صبر كن ، شايد خداوند گره از كار تو باز كند و راهى پيش ‍ پايت بگذارد.)) مرد مى گويد: از پيش حضرت رفتم و صبر كردم تا اينكه چند سال بعد همه آنها بر اثر شيوع بيمارى وبا مردند و حتى يك نفر از ايشان باقى نماند. پس از اين ماجرا به ديدار حضرت رفتم . امام از احوال بستگانم جويا شد. به ايشان گفتم : به خدا سوگند! همه از دنيا رفتند و كسى از ايشان باقى نمانده است . حضرت فرمود: ((اين نتيجه اعمالى بود كه در حق تو مرتكب شدند و خود را به عاق تو گرفتار ساختند و با تو قطع رحم كردند.)) سپس افزود: ((آيا دوست داشتى آنها زنده باشند و بر تو سخت بگيرند؟)) گفتم : نه ، به خدا قسم .(173)
فصل ششم : حكايت هاى آموزنده درباره صله رحم
وسيله نجات از آتش دوزخ
شخصى محضر امام صادق (عليه السلام ) رسيد و گفت : پدرى دارم كه بسيار پير و ناتوان است . او را به دوش مى گيرم و براى قضاى حاجت بيرون مى برم . امام فرمود:
((هرچه مى توانى به پدرت خدمت كن و حتى لقمه در دهان او بگذار كه اين كار وسيله نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود.))(174)
همچنين در كلام ديگرى فرمود:
چه شده كه شما به پدر و مادرتان - چه زنده و چه مرده - احسان و خوبى نمى كنيد؟ به اين ترتيب كه بر ايشان نماز بخوانيد و به نيتشان صدقه دهيد و از سوى آنها حج بگذاريد و روزه بگيريد كه خداوند به همان اندازه به شما نيز پاداش خواهد داد.(175)
خدمت به پدر و مادر
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) يك خواهر و يك برادر رضاعى (شيرى ) داشت . روزى خواهرش نزد ايشان آمد. وقتى نگاه پيامبر به او افتاد، با شادمانى از جا بلند شد و براى او زيرانداز پهن كرد و وى را روى آن نشانيد. سپس با خوشحالى و روى خندان با وى به گفت وگو پرداخت . پس از مدتى خواهر بلند شد و رفت .
پس از او نيز برادر رضاعى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) نزد ايشان آمد، ولى پيامبر آن استقبال و پذيرايى را كه از خواهرش كرده بود، از برادر نكرد. علت اين كار را از ايشان پرسيدند. حضرت در پاسخ فرمود: ((خواهرم بيشتر از برادرم در خدمت به پدر و مادر كوشا بود)).(176)
اميد به آمرزش خداوند
شخصى كه بسيار گنه كار بود، خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و عرض كرد: آيا اميد نجات و بخشايش من هست ؟ پيامبر پرسيد: ((آيا پدر و مادرت زنده هستند؟))
مرد گفت : فقط پدرم زنده است . حضرت فرمود: ((برو و به او خدمت و نيكى و خوش رفتارى كن .)) پس از آنكه مرد رفت ، پيامبر فرمود: ((اى كاش ‍ مادرش نيز زنده بود)).(177)
نيكى به مادر
زكريا بن آدم مى گويد: من مسيحى بودم و بعدها مسلمان شدم . وقتى به قصد اعمال حج رفته بودم ، امام صادق (عليه السلام ) را در مدينه زيارت كردم . از ايشان پرسيدم : من پدر و مادرى دارم كه هنوز بر مذهب نصرانيت (مسيحيت ) باقى مانده اند. مادرم نيز نابيناست . من با آنها زندگى مى كنم و با ايشان هم غذا مى شوم . آيا كار من درست است ؟ حضرت پرسيد: ((آيا ايشان گوشت خوك مى خورند؟)) زكريا گفت : نه هرگز. امام فرمود: ((اشكالى ندارد. با آنها هم غذا شو، ولى با مادرت بيشتر خوش رفتارى كن و با وى بسيار مهربان باش و اگر او درگذشت ، شخصا مراسم خاك سپارى او را انجام ده .)) زكريا مى گويد: پس از پايان مراسم حج به كوفه برگشتم و بنا بر سفارش امام ، به مادرم بيشتر از هميشه رسيدگى كردم . هر روز لباس و موى سرش تميز مى كردم . روزى مادرم پرسيد: پسرم ، پيش از اينكه در آيين مسيحيت بودى ، با من اين گونه رفتار نمى كردى . از زمانى كه مسلمان شده اى ، رفتار تو بامن بهتر شده است و به من بيشتر رسيدگى مى كنى . دليل آن چيست ؟ گفتم : مردى از فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) {پيامبر ما} چنين دستورى به من داده است . مادرم پرسيد: اين مرد، پيامبر است ؟ گفتم : نه او پيامبر نيست ، بلكه از نوادگان پيامبر است . مادرم گفت : فرزندم ، او پيامبر است و اين گونه رفتارها از وصيت ها و سفارش هاى پيامبران است . گفتم : نه مادر، پيامبر ما خاتم پيامبران است و پس از او پيامبرى نخواهد آمد و امام جعفر صادق (عليه السلام ) از فرزندان اوست . سپس مادرم گفت : پسرم ، دين تو بهترين دين است . آن را به من بياموز. من نيز مى خواهم مسلمان شوم . من نيز شهادتين را به او آموختم و او مسلمان شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و شبانه درگذشت و او را دفن كردم .
گفته اند كه حسن بن على ، پسر عموى امام صادق (عليه السلام ) بسيار شجاع و قوى بود، به گونه اى كه به او ((رمح آل ابوطالب )) (نيزه خاندان ابوطالب ) مى گفتند. او پرچم دار قيام عبدالله محض (نواده امام حسن (عليه السلام ))، بر ضد منصور دوانيقى بود و به اين دليل با امام صادق (عليه السلام ) كدورتى داشت تا جايى كه يك بار به امام حمله كرد تا ايشان را بكشد.
سالمه يكى از كنيزهاى امام مى گويد: وقتى امام بيمار بود، از ايشان پرستارى مى كردم كه ناگهان بى هوش شد. وقتى به هوش آمد، به من فرمود: ((هفتاد دينار به حسن بدهيد و فلان مقدار به افراد ديگر بپردازيد.)) عرض ‍ كردم : آيا به مردى كه مى خواست شما را بكشد، هفتاد دينار بدهيم ؟ حضرت فرمود: ((آيا نمى خواهى مشمول اين آيه باشم كه خداوند فرمود: آنها كه پيوندهايى را كه خداوند به آنها امر كرده است ، برقرار مى دارند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب بيم دارند، عاقبت نيك در سراى آخرت خواهند داشت .))(178) سپس افزود: ((آرى اى سالمه ! خداوند بهشت را آفريد و پاكيزه و خوش بو ساخت ، به گونه اى كه بوى خوش آن از فاصله دو هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى اين بوى خوش به مشام قطع كننده پيوند خويشاوندى و عاق والدين نمى رسد)).(179)
پيوند با قاطع رحم
هارون الرشيد، خليفه عباسى ، با امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) دشمنى داشت و براى اينكه ايشان را زير نظر بگيرد، دستور داد كه شخصى از آل ابى طالب را انتخاب كنند تا درباره حضرت از او خبرهايى بگيرند. يحيى برمكى ، وزير هارون و برخى درباريان ديگر، على بن اسماعيل ، برادر زاده امام را معرفى كردند. به دستور خليفه ، نامه اى براى اسماعيل نوشته شد و از او خواستند به بغداد بيايد. چون امام از سفر او آگاه شد، او را خواست و فرمود: ((مى خواهى كجا بروى ؟)) گفت : به بغداد مى روم . حضرت فرمود: ((براى چه كارى مى روى ؟)) گفت : قرض بسيار دارم . موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: ((من قرض تو را ادا مى كنم و خرجت را مى دهم !))، ولى او نپذيرفت و گفت : مرا وصيتى كن !
حضرت فرمود: ((تو را وصيت مى كنم كه در خون من شريك نشوى و اولاد مرا يتيم نكنى .)) {و اين سخن را} تا سه مرتبه تكرار كرد و سيصد دينار طلا و چهار هزار درهم به وى بخشيد. ياران امام پرسيدند: چرا به او احسان و صله رحم مى كنى ، با وجود آنكه او قطع رحم كرده است ؟ حضرت فرمود: از جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شنيده ام كه چون صله رحم بريده شود، بايد آن را وصل كرد.(180)
سرانجام پيش از آنكه اسماعيل از هديه هاى هارون بهره مند شود، بر اثر گلو درد شديد از دنيا رفت .
رضايت خداوند در گرو رضايت مادر
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) بر بالين جوانى كه در حال احتضار بود، رفت و كلمه شهادتين را به او تلقين فرمود، ولى جوان نتوانست آن را بر زبان بياورد. حضرت پرسيد: ((آيا مادر دارد؟)) زنى كه آنجا بود، گفت : بله ، من مادر او هستم . پيامبر فرمود: ((آيا از او غضبناكى ؟)) زن عرض كرد: بله ، شش سال است كه با او سخن نگفته ام . پس حضرت از مادر خواست تا از پسرش راضى شود. مادر گفت : به خاطر رضايت تو راضى شدم ، خدا نيز از او راضى شود. در همين حال زبان آن جوان به گفتن كلمه توحيد باز شد.
حضرت از او پرسيد: چه مى بينى ؟ جوان گفت : مردى سياه چهره ، زشت رو و بدبو مرا رها نمى كند. حضرت اين كلمات را به او ياد داد: يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل منى اليسير و اعف عنى الكثير انك اءنت الغفور الرحيم و جوان آنها را تكرار كرد. پس پيامبر فرمود: ((چه مى بينى ؟)) عرض كرد: آن شخص اولى از من دور شد و محو گرديد و مردى سفيدرو، زيبا و خوش بو به طرف من مى آيد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((همان جمله را تكرار كن .)) مرد تكرار كرد و با همين حال از دنيا رفت . پس حضرت شاد شد و فرمود: ((خدا او را آمرزيد)).(181)
كفاره گناهان
از ابوخديجه نقل شده است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((مردى خدمت حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و عرض كرد: دخترى داشتم . او را پرورش دادم تا بالغ شد.
روزى به او جامه و زيور پوشانيدم و بر سر چاهى بردم و به چاه انداختم .
آخرين سخن كه از او شنيدم كلمه ((پدر جان ، پدر جان )) بود. اكنون پشيمانم .
براى جبران اين كار چه بايد بكنم ؟ حضرت فرمود: ((آيا مادرت زنده است ؟))
عرض كرد: خير. پيامبر پرسيد: ((خاله ات زنده است ؟)) مرد گفت : آرى !
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((برو و به او نيكى كن كه او نيز به منزله مادر است تا كفاره آن كارت شود)).
سفارش امام زمان (عج ) به صله رحم
حضرت آيت الله مرعشى نجفى مى فرمايد: ((در ايام اقامتم در سامرا شب هايى را در سرداب مقدس {امام زمان } بيتوته مى كردم . در يكى از شب ها، آخر شب صداى پايى شنيدم . با اينكه در سرداب قفل بود، ترسيدم ؛ زيرا عده اى از دشمنان اهل بيت (عليه السلام ) قصد كشتن مرا داشتند. شمعى نيز كه همراه داشتم ، خاموش شده بود. ناگهان صداى دلربايى را شنيدم كه اين گونه سلام داد: ((سلام عليكم يا سيد!)) و مرا نام برد. جواب سلامش را دادم و پرسيدم : ((شما كيستيد؟)) حضرت فرمود: ((يكى از بنى اعمام تو!)) گفتم : در بسته بود، از كجا آمديد؟ فرمود: ((خداوند بر هر چيز قدرت دارد.)) پرسيدم : اهل كجاييد؟
فرمود: ((حجاز.)) سپس فرمود: ((به چه حاجت در اين وقت شب به اينجا آمده اى ؟)) گفتم : به جهت {برآورده شدن } حاجت هايى . امام فرمود: ((بر آورده شد!)) پس سفارش فرمود بر نماز جماعت ، مطالعه فقه ، حديث ، تفسير و بر صله رحم و رعايت حقوق استاد و معلمان .(182)
سفارش امام زمان (عج ) نسبت به پدر
شخصى به نام صادقى نقل مى كند: شخصى پدر پيرى داشت و در خدمت گزارى او كوتاهى نمى كرد و هميشه كنار او بود، مگر شب هاى چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت . پس از مدتى ، رفتن به مسجد سهله را نيز ترك كرد. از او پرسيدم : چرا رفتن به مسجد را ترك كرده اى ؟ گفت : چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم . وقتى شب چهارشنبه آخر رسيد، به طرف مسجد به راه افتادم . عربى را ديدم سوار بر اسب به طرف من مى آيد. با خود گفتم : الان اين عرب مرا برهنه مى كند، ولى وقتى به من رسيد، به زبان عربى بدوى با من سخن گفت و از مقصدم پرسيد. گفتم : به مسجد سهله مى روم .
آن گاه سه مرتبه به من فرمود: اوصيك بالعود؛ تو را سفارش مى كنم كه برگردى .
و از نظرم غايب شد. آن وقت بود كه متوجه شدم ايشان حضرت مهدى (عج ) است . همچنين فهميدم كه آن حضرت راضى به جدايى من از پدرم حتى شب هاى چهارشنبه نيست . از اين رو، ديگر به مسجد سهله نرفتم .(183)
فصل هفتم : همراه با برنامه سازان
پيشنهادهاى كلى
زندگى ماشينى و تمدن جديد غرب كه بر پايه سودآورى و كار و تلاش ‍ افراطى بنا شده است ، جايى براى برقرارى روابط صميمانه ميان افراد باقى نگذاشته ، به گونه اى كه روز به روز فاصله ميان اقوام و خويشاوندان ، كم رنگ تر و گسست شديدى در زندگى آنها پديدار شده است .
در مقابل ، متون و آموزه هاى دينى ما به شدت بر صله ارحام و رسيدگى به وضع خويشاوندان تاءكيد كرده و آن را از مسائل مهم دين شمرده است و از پيروان خويش مى خواهد كه درباره صله ارحام كوتاهى و مسامحه نكنند.
با توجه به اين آموزه هاى نورانى ، بسيار شايسته است رسانه اسلامى ، به طور مستقيم يا غير مستقيم نقش روابط خويشاوندى را بيش از پيش در برنامه هاى خود تقويت كند. از اين رو، بالا بردن سطح آموزه هاى دينى و مذهبى مردم و جاى گزين كردن فرهنگ اصيل اسلامى در روابط خويشاوندى به جاى فرهنگ هاى وارداتى بيگانه ، بسيارى ضرورى به نظر مى رسد.
متاءسفانه يكى از عوامل كم رنگ شدن روابط و پيوندها در جامعه اسلامى ، نوع نشست هاى خانوادگى و آداب و رسوم اشرافى در مهمانى هاست . رسانه دينى بايد با به تصوير كشيدن ميهمانى هاى ساده و صميمى كه هدف آنها به جاى شكم بارگى ، ايجاد روابط دوستانه و تحكيم پايه هاى دوستى است ، به گسترش اين ارزش اقدام كند. نمايش مهمانى هاى تشريفاتى و پرزرق و برق نه تنها نادرست است ، بلكه پى آمدهاى منفى در برقرارى روابط خويشاوندى دارد. چه بسا افراد با الگوبردارى از چنين مجالسى ، مجالس مشابهى را برپا كنند و كسانى كه توان مالى كافى ندارند، براى اينكه در برابر خويشاوندان سرشكسته نشوند، از دعوت ها و برقرارى ارتباطها صرف نظر كنند و به تدريج ، روابط خانوادگى ، كم رنگ و حتى بى رنگ شود.
تاءكيد بر خانواده هسته اى و زندگى زوج هاى جوان در مكان هاى مستقل و جدايى آنان از خانواده پدرى ، آثار بسيار ناخوشايندى در افزايش گسست روابط خانوادگى دارد. متاءسفانه بيشتر سريال ها و فيلم هاى داخلى و خارجى ما در تبليغ اين كار مى كوشند و در بيشتر آنها اين مسئله را اين گونه نمايش مى دهند كه زوج هاى جوان در تلاشند كه از ابتداى تشكيل خانواده ، مكان جديدى براى زندگى خود برگزينند. اين در حالى است كه رسانه اسلامى مى تواند با پيام رسانى درباره زندگى در خانواده گسترده ، افزون بر حفظ روابط صميمانه ميان اعضاى خانواده سبب تسريع در امر ازدواج شود كه به بهانه نداشتن مسكن به تاءخير مى افتد. خوشبختانه روح فرهنگ اسلامى - ايرانى با زندگى در خانواده گسترده ، بيگانه نيست . از اين رو، با صرف وقت و ساخت فيلم هاى هماهنگ مى توان اين سنت پسنديده را احيا و تقويت كرد.
نمونه موفق براى اين موضوع سريال ((پدر سالار)) بود كه اگر در واگذارى مسئوليت ها و ايفاى حقوق به افراد خانواده دقت بيشترى صورت مى گرفت ، مى توانست پى آمدهاى بهترى داشته باشد.
بنابراين ، بسيار مناسب است كه با نقد كارشناسانه چنين سريال هايى ، جنبه هاى قوت آن تقويت شود و مشكل ارتباط خويشاوندى و بالا رفتن سن ازدواج به سبب مشكلات مسكن و مانند آن تا حدودى برطرف گردد.