بحثهائى از جلد هشتم الغدير
مناقب جعلى خلفاء
راويانى كه به حديث سازى و نشر اكاذيب اشتغال داشتهاند مناقب بسيارى براى ابوبكر
جعل كردهاند . به شهادت تاريخ ، كليه مناقب و فضائلى كه به ابوبكر نسبت دادهاند
دروغ محض است . در جلد هفتم الغدير به 28 نمونه از اين مناقب جعلى اشاره شده ، ( 1
) و در جلد هشتم نيز 42 نمونه ديگر از فضائل دروغين ابوبكر و 11 نمونه از مناقب
مجعول عمر - كه زاييده تخيل طرفداران آنها مى باشد - مورد بررسى قرار گرفته است .
در اين جلد پيرامون حكومت و سياست مالى عثمان ، نحوه برخورد وى با مخالفين و همچنين
بدعتهاى او به تفصيل سخن رفته است . اين مختصر گنجايش آن را ندارد كه درباره عثمان
در دوره قبل از خلافتش بحثى داشته باشيم ، فقط همين كافى است كه بدانيم وى با اينكه
همسر ام كلثوم بود ، پيامبر او را حتى از دفن دخت خود ( ام كلثوم ) محروم كرد . ( 2
) عثمان در طول خلافت خويش بدعتهاى بسيارى در احكام الهى نمود كه شرح آن در جلد
هشتم الغدير آمده است . آنچه كه مى خوانيد چهار نمونه از اين بدعتهاست :
قضاوتها و بدعتهاى عثمان
1 - عبيد الله بن عمر ، هرمزان و دختر خرد سال او را بدون هيچ گناهى به قتل رساند .
( 3 ) عثمان بجاى اينكه وى را به مجازات برساند ، بر فراز منبر رفت و گفت : " قضاى
الهى چنين بوده كه عبيد الله ( فرزند عمر بن خطاب ) هرمزان را بكشد . با اينكه
هرمزان مسلمان بوده ، و ليكن اكنون ديگر وارث ندارد و وارث او شما مسلمين هستيد و
من نيز امام شما هستم و او را عفو مى كنم . . . " . ( 4 ) 2 - مردى با زنى از قبيله
جهينه ازدواج كرد . زن پس از شش ماه بچهاى به دنيا آورد . شوهرش نزد عثمان رفت
وقضيه را به او گفت . عثمان امر كرد كه زن را سنگسار كنند . على عليه السلام پس از
با خبر شدن از ماجرا نزد عثمان آمد و به وى گفت : تو چه مى كنى ؟ حكم اين زن سنگسار
نيست ، خداى تبارك و تعالى مى فرمايد : " وحمله و فضاله ثلاثون شهرا " و جاى ديگر
مى فرمايد : " والوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين " ، پس دوره شيردان 24 ماه است
و دوره باردارى شش ماه . عثمان گفت : به اين مطلب پى نبرده بودم . سپس دستور داد زن
را برگردانند . ولى كار از كار گذشته بود ، چرا كه زن نگون بخت را سنگسار كرده
بودند . . . " . ( 5 ) در اين واقعه حكم جاهلانه عثمان منجر به مرگ اندوهبار زن
بىگناه گرديد . ( 6 ) 6 - پيامبر ( ص ) هنگامى كه از مدينه خارج مى شدند نماز خود
را شكسته مى خواندند ( يعنى نمازهاى چهار ركعتى را ، دو ركعت مى خواندند ) . ( 7 )
حتى خلفاى قبل از عثمان نيز ( ابوبكر وعمر ) در مسافرت نماز خود را شكسته بجاى مى
آوردند ، ولى عثمان اين سنت پيامبر ( ص ) را تغيير داد و در مسافرت نماز را كامل
بجا آورد . ( 8 ) عبد الله بن عمر در اين خصوص مى گويد : نماز مسافر دو ركعتى است و
هر كس كه سنت پيامبر ( ص ) را ترك كند [ و يا با آن مخالفت نمايد ] كافر است . ( 9
) 4 - يك بار عثمان در نماز عشاء ، - در ركعت اول و دوم - حمد و سوره نخواند و قضاى
آن را در ركعت سوم و چهارم بجاى آورد . ( 10 ) عثمان و پايه گذارى حكومت اموى به
عبارتى مى توان حكومت عثمان را سر آغاز حكومت بنى اميه نام گذارد . در قرآن از بنى
اميه به عنوان " شجره ملعونه " ياد شده است . ( 11 ) پيامبر ( ص ) نيز مى فرمود : "
بنى اميه وبنى حنيفه وبنى ثقيف ، شر عرب هستند " . ( 12 ) عثمان فرزندان اميه
وابوسفيان را بر جان و مال و ناموس مسلمانان مسلط نمود ( 13 ) و بيت المال مسلمين
را در اختيار آنان قرار داد . عثمان خود مى گويد : " اگر كليدهاى بهشت در دست من
بود ، آنها را به بنى اميه مى دادم تا اينكه آخرين نفر آنها نيز وارد بهشت گردد " ،
( 14 ) گويا عثمان سوگند خورده بود كه كاملا به وصاياى ابو سفيان عمل نمايد . يك
بار ابوسفيان به عثمان گفت : " . . . حال كه خلافت به دست تو رسيده ، " همچون گوى "
( = توپ ) با آن بازى كن وبنى اميه را ميخها ( و ستونهاى استوار ) خلافت گردان ،
اين خلافت چيزى جز پادشاهى نيست و من چيزى از بهشت و دوزخ نمى دانم . . . " . ( 15
) ابو سفيان در اواخر عمر خود كور شده بود ، در آن ايام نيز نزد عثمان آمد و از وى
پرسيد : آيا كسى ( به جز من و تو ) در اينجا هست ؟ عثمان گفت : نه . ابو سفيان گفت
: " خدايا كار را به همان وضع جاهليت برگردان . . . " ، ( 16 ) و عثمان در حكومت
خود چنان كرد كه از اسلام چيزى جز نام آن باقى نماند . چپاول بيت المال ، ضرب و شتم
مخالفين ، اعطاى امارت بلاد به بنى اميه و بدعتهاى او كار را به جائى رساند كه
برادرش وليد - در محراب نماز مسجد كوفه - شراب استفراغ مى كرد . ( 17 ) عثمان داماد
خود مروان بن حكم را امير مدينه نمود . مروان اذيت و آزار مردم را از حد گذراند .
هم او بود كه سنت فحاشى به امير المومنين على بن ابى طالب ( ص ) را بر منابر سنت
كرد . ( 18 ) پيامبر ( ص ) وقتى حكم ( پدر مروان ) را مى ديد مى فرمود : " واى بر
امت من از آنچه كه در صلب اين ( مرد ) است " ، ( 19 ) مروان فردى بود بد دهن ،
فحاشى ( 20 ) وقسى القلب . دقيقا يك چنين فردى مورد احتياج عثمان بود تا پايتخت
حكومت خود ( مدينه ) را كنترل كند ! عثمان چنان مروان را به خود نزديك كرده بود كه
در حقيقت مروان پس از عثمان ، شخص اول حكومت محسوب مى شد . صلحاى كوفه نيز گرفتار
دست سعيد بن عاص شده بودند . عاص بن سعيد يكى از مشركينى است كه در جنگ بدر كشته
شده است . ( 21 ) عثمان اينك فرزند وى ( سعيد بن عاص ) را - براى انتقام گرفتن از
مسلمين - امير كوفه نموده است . امارت سعيد بن عاص يعنى زدن افراد و تبعيد آنها .
عبد الله بن ابى سرح نيز بر امارت مصر گمارده شده است . وى برادر رضاعى ( شيرى )
عثمان مى باشد . فرياد مصريان از دست ظلمهاى او بلند شده بود . ( 22 ) يك بار مردم
نامهاى به عثمان نوشتند و از تعديات وى شكايت كردند ، ولى عثمان به شكايت آنها
توجهى ننمود ، در عوض عبد الله بن ابى سرح يكى از شكايت كنندگان را آنقدر زد تا وى
را كشت . ( 23 )
سياست مالى عثمان
پيامبر ( ص ) بنى شمس وبنى نوفل را سزاوار خمس نمى دانست و حتى هنگامى كه عثمان بن
عفان وجبير بن مطعم اندكى از خمس را مطالبه نمودند پيامبر ( ص ) چيزى به آنها نداد
. ( 24 ) زمانى كه عثمان به حكومت رسيد نه تنها خمس را بلكه بيشتر بيت المال را در
آباد كردن املاك و خانههاى خود به مصرف رسانيد و اموال مسلمين را ميان بنى اميه و
خاندان خودش تقسيم نمود . ( 25 ) اقلام زير نمونه اى از بذل و بخششهاى خليفه از بيت
المال مسلمين است : 1 - عثمان 200 هزار درهم به ابو سفيان بخشيد . ( 26 ) 2 - 100
هزار درهم به عموى خود ( حكم بن ابى العاص ) داد ( 27 ) و تمامى صدقات قبيله قضاعه
را از آن وى ساخت . ( 28 ) 3 - عثمان خمس غنائم آفريقا را - كه بالغ بر 500 هزار
دينار بود - ( 29 ) به داماد خود ( مروان بن حكم ) داد . ( 30 ) همچنين هنگامى كه
دختر خود را به ازدواج مروان در آورد 100 هزار دينار به وى بخشيد ( 31 ) 4 - حارث
بن حكم نيز پسر عمو و داماد عثمان بود . وى برادر مروان مى باشد . عثمان 300 هزار
درهم به حارث بخشيد ، شترانى را كه بابت صدقه بودند به وى داد ( 32 ) و بازارى را
كه پيامبر ( ص ) صدقه جاريه قرار داده بود به تيول حارث در آورد . ( 33 ) 5 - عثمان
100 هزار درهم به سعيد بن عاص داد ، وقتى به وى اعتراض شد كه چرا اين كار را كردى ،
او گفت : من با سعيد بن عاص خويشاوندى دارم . ( 34 ) 6 - عثمان به برادر مادرى خود
( وليد بن عقبه ) 100 هزار درهم از بيت المال كوفه داد . ( 35 ) 7 - عثمان كليه
غنائمى مرا كه در مغرب آفريقا [ از طرابلس غرب تا طنجه ] گرفته شده بود به عبد
الله بن ابى سرح بخشيد و حتى يك مسلمان را در آن شريك نكرد . ( 36 ) همچنين در جنگ
اول آفريقا نيز غنيمت هنگفتى نصيب مسلمانان شد كه عثمان خمس خمس آن را ( 1 / 25 )
كه 100 هزار دينار بود به وى داد . ( 37 ) 8 - عبد الله بن خالد از نوادگان اميه مى
باشد . او داماد ديگر عثمان است ، عثمان 300 هزار ( و به قولى 400 هزار ) درهم به
وى داد و همچنين به هر يك از خويشاوندان او 10 هزار درهم ( يا به قول بلاذرى 100
هزار درهم ) بخشيد ( 38 ) همچنين هنگامى كه عثمان دختر خود را به ازدواج عبد الله
بن خالد در آورد دستور داد كه 600 هزار درهم از بيت المال بصره به وى بدهند . ( 39
) 9 - در بيت المال صندوقى پر از جواهرات وجود داشت كه عثمان مقدارى از آن را
برداشت و به نزديكانش داد . مردم به عثمان اعتراض كردند . عثمان گفت : اين (
جواهرات ) مال خداست و من به هر كس كه بخواهم آن را مى دهم و به هر كس كه بخواهم
نمى دهم ( . . . هذا مال الله أعطيه من شئت وأمنعه من شئت ) ( 40 ) 10 - يك بار ابو
موسى پيمانهاى از طلا و نقره نزد عثمان آورد ، عثمان تمامى آنها را در ميان زنان
و دختران خود تقسيم نمود . ( 41 ) * * * برخى از خزانه داران بيت المال - كه نمى
توانستند چپاولهاى عثمان را تحمل كنند - يكى پس از ديگرى از شغلهاى خود كناره مى
گرفتند . عبد الله بن مسعود خزانه دار بيت المال در كوفه بود . يك روز كليدهاى بيت
المال را به زمين انداخت و به مردم گفت : " من تا امروز فكر مى كردم خزانه دار
مسلمين هستم ، اگر قرار باشد خزانه دار عثمان و خاندانش باشم حاجتى به اين شغل
ندارم " . ( 42 ) در يكى از روزهاى جمعه در حالى كه عثمان نماز جمعه را مى خواند ،
مسئول صدقات بازار مدينه با كليدهاى خزانه آمد و فرياد زد : " اى مسلمانان ! عثمان
گمان كرده كه من خزانه دار او و خويشاوندان او هستم ، ولى من خزانه دار مسلمين بودم
. بگيريد اين هم كليدهاى بيت المال شما " ، سپس كليدها را به طرف عثمان انداخت . (
43 ) همچنين پس از آنكه عثمان 100 هزار درهم از بيت المال به مروان داد ، زيد بن
ارقم با كليدهاى بيت المال نزد عثمان آمد و گفت : . . . اگر 10 درهم به مروان مى
دادى زياد بود چه برسد به 100 هزار درهم . عثمان گفت : اى " ابن ارقم " كليدهاى بيت
المال را ( همين جا ) بگذار ، ما كس ديگرى را ( براى خزانه دارى ) پيدا خواهيم كرد
. ( 44 )
دارائيهاى خليفه و نزديكان
او بررسى ميزان دارائى افرادى كه از بركت وجود عثمان به ثروتهاى هنگفت رسيدند ( 45
) از حوصله اين نوشتار خارج است و ما در اينجا اجمالا به ثروت چند تن از آنها و سپس
خود عثمان اشاره مى نماييم :
1 - اموال زبير بن عوام : بخارى مى گويد : " زبير
يازده خانه در مدينه ، دو خانه در بصره ، يك خانه در كوفه و يك خانه در مصر داشت .
نقدينه زبير هنگام مرگش 59 ميليون درهم بود " . ( 46 ) علاوه بر اين زبير هزار اسب
، هزار بنده و هزار كنيز داشت . ( 47 ) 2 - اموال طلحة بن عبيد الله : املاك وى 30
ميليون درهم ارزش داشت . هنگام مرگ نقدينه او 200 هزار دينار طلا و 000 / 200 / 2
درهم ود . علاوه بر اين 300 بار شتر طلا ( يا به قول بعضى 300 پوست گاو پر از طلا )
از وى به جا ماند . ( 48 ) بلاذرى مى گويد : " عثمان يك بار در زمان حكومتش 200
هزار دينار به طلحه بخشيد " . ( 49 ) 3 - اموال عبد الرحمن بن عوف : در ميان دارائى
وى قطعه طلاى بسيار بزرگى وجود داشت كه دست تمامى مردانى كه اين طلا را با تبرهاى
خود مى شكستند تاول زد . ثروت وى هنگام مرگ عبارت بود از : يكصد اسب ، هزار شتر ،
10 هزار گوسفند و 000 / 560 / 2 درهم . وى چهار زن داشت كه به هر زن ربع ثمن ( 1 /
32 ) اموال عبد الرحمن رسيد ، كه عبارت بود از 80 هزار دينار ( و به قولى 100 هزار
دينار ) . اگر بخواهيم قول دوم را بپذيريم نقدينه وى در هنگام مرگ 000 / 200 / 3
دينار طلا بوده است . ( 50 )
4 - اموال سعد بن ابى وقاص : وى قصر مجللى در وادى عقيق براى خود بنا كرده بود كه
در همان قصر درگذشت . سعد بن ابى وقاص هنگام مرگ 250 هزار درهم از خود باقى گذاشت .
( 51 ) 5 - يعلى بن اميه . نقدينه وى 500 هزار دينار طلا و اموال غير نقدى وى 100
هزار دينار بود . ( 52 ) 6 - زيد بن ثابت ( = مدافع نمونه عثمان ) . وى آنقدر طلا و
نقره از خود به جاى گذارد كه آنها را با تبر مى شكستند . قيمت زمينها و اموال ديگر
وى 100 هزار دينار بود . ( 53 ) بلاذرى مى گويد : عثمان يك بار 100 هزار درهم به
زيد بن ثابت بخشيد . ( 54 ) لازم به تذكر است كه زبير وطلحه وعبد الرحمن بن عوف
وسعد بن ابى وقاص كسانى بودند كه عثمان را به خلافت رسانيدند . اموال عثمان : ابن
سعد در كتاب طبقات مى گويد : دارائى عثمان هنگام مرگ عبارت بود از : 000 / 500 / 30
درهم ، 150 هزار دينار طلا ، هزار شتر ، صدقاتى در خيبر و براديس ووادى القرى به
ارزش 200 هزار دينار . ( 55 ) ذهبى مى گويد : " عثمان هزار بنده داشت " . ( 56 )
مسعودى نيز مى گويد : " عثمان ساختمانى در مدينه براى خود بنا نمود كه ديوارهاى آن
از سنگ وساروج و درهاى آن از درخت ساج وسرو ساخته شده بود ، عثمان وقتى كشته شد
تعداد بسيارى است و شتر از خود به جاى گذارد " . ( 57 )
فهرست برخى از بذل و بخششهاى عثمان و همچنين بعضى از ذخيره هاى مالى كه به بركت
وجود او انباشته گرديد : نام دينار مروان 000 / 500 عد الله بن ابى سرح 000 / 100
طلحه 000 / 200 عبد الرحمن بن ابى عوف 000 / 560 / 2 يعلى بن اميه 000 / 500 زيد بن
ثابت 000 / 100 عثمان ( خليفه ) 000 / 150 عثمان ( خليفه ) 000 / 200 - جمع دينار
000 / 310 / 4 نام درهم حكم بن ابى العاص 000 / 300 خاندان حكم 000 / 020 / 2 حارث
بن حكم 000 / 300 سعيد بن عاص 000 / 100 وليد بن عقبه 000 / 100 عبد الله بن خالد
000 / 300 عبد الله بن خالد 000 / 600 ابو سفيان 000 / 200 مروان بن حكم 000 / 100
طلحه 000 / 200 / 2 طلحه 000 / 000 / 30 زبير 000 / 800 / 59 سعد بن ابى وقاص 000 /
250 عثمان ( خليفه ) 000 / 500 / 30 - جمع درهم 000 / 770 / 126