3)
فن نوحه سرائى و نوحه خوانى
يكى از مواردى كه در مجالس اهل بيت از ديرباز مرسوم بوده نوحه
خوانى بوده و نوحه خوانى در محرم بسيار گسترده مى شود و هر كس با هر
تيپ و سليقه و سطح سواد حتى از افراد بى سواد نوحه هائى را با گوش دادن
حفظ و مى خواندند. و مشاهده مى شده كه برخى از نوحه از مضامين بسيار
ضعيف و بعضا از تحريف برخوردار بود. و يا هر سال تكرار مى شد. گرچه
تكرار برخى از نوحه نه تنها ايرادى ندارد بلكه در پوست و خون مردم است
و انصافا دل و قلب هر مستمعى را به خود جذب مى كند مثل :
امشب شهادت نامه عشاق امضاء مى شود. گلى گم كرده ام مى جويم او را، اى
ساقى لب تشنگان اى جان جانانم . و از اين قبيل نوحه كه بستگى به عيار
اخلاص نوحه سرا و نوحه خوان دارد.
به بركت انقلاب و دفاع مقدس و توجه ويژه شعراى مذهبى امثال حضرات
آقايان حاج غلامرضا سازگار، حاج سيد رضا مؤ يد حاج على انسانى ، نوحه
ها هر سال از رشد كمى و كيفى خوبى برخوردار بوده است . و مضامين ضمن
برخوردارى از روح ادبى از امتيازات ديگر مثل برانگيختن احساس و عاطفه
استفاده از مقتل و روضه و زبان حال هاى بسيار جذاب و شورانگيز استفاده
مى شود. و هر سال هم از سبك ها و وزن هاى جديد استفاده مى شود. اما در
چند سال اخير متاسفانه برخى از كتب و جزوات به جاى تقويت اين مهم به
جمع آورى شورهاى با مضامين بسيار ضعيف و برخى هم دون شان اهلبيت و
اهانت به ذوات مقدسه اهلبيت (عليه السلام ). تشبيه كردن خاندان آل محمد
(صلى الله عليه وآله ) به گل و بلبل و گياه و قنارى و استفاده از سبك
هاى مبتذل غربى و آهنگ هاى مبتذل آوازه خوان هاى قبل از انقلاب به
بهانه جذب چند جوان و استفاده از عبارات شرك آميز حسين اللهى ، رقيه
اللهى ، زينب اللهى ، انا عبدالرقيه ، هر چه بادا باد على پرستم من ،
روى آورده اند و كتب و جزوات هم با كيفيت بسيار پائين و قيمت گزاف به
فروش مى رسد. و اسمش را مى گذارند ترويج فرهنگ حسينى يا علوى يا فاطمى
پناه مى بريم به خدا. البته انتقاد در اين خصوص به نوشتن يك كتاب نياز
دارد. اما اميدواريم عزيزان مداح به اين مهم توجه كنند. و عنايت داشته
باشند كه نوحه خوان واقعى كيست .
استاد ارجمند حاج على انسانى در يكى از نوحه هاى جانسوز و نغز اينگونه
سروده اند.
برسى نى سر تو |
|
پاى نى خواهر تو |
دختران سينه زنان |
|
نوحه خوان مادر تو |
اولين كسى كه براى اباعبدالله نوحه خوانى كرد. حضرت زهرا (س ) بوده و
لذا به ارزش اين موضوع بايد پى برد.
و نوحه خوان ضمن برخوردارى از اخلاص و صلاحيت اخلاقى و عملى و ظاهرى
بايد به كيفيت و مضامين نوحه توجه نمايند.
اما چند نكته راجع به فن نوحه خوانى
1) نوحه ها بايد از مضامين جانسوز برخوردار بوده و دم (پاسخى كه
مستمعين مى دهند) هر چه كوتاه تر باشد براى يادگيرى بهتر است و زودتر
مجلس نوحه به اوج خود مى رسد.
2) استفاده از تحرير و تكرار برخى از مضامين باعث حزن و اندوه مى شود و
برخى از محافل هم مبدل به گريه و روضه مى شود.
مثال در يكى از نوحه هاى جانسوز راجع به حضرت رقيه (س )
زد ز راه كين عدو (زخم قلبم را نمك ) (3) تكرار قسمت دوم از خط اول
مستمع را آماده مى كند براى شنيدن مصراع دوم
زد ز راه كين عدو زخم قلبم را نمك |
|
نام تو مى بردم و او مرا مى زد كتك |
(3)
يا در نوحه حضرت زهرا (س )
تو فتادى من نشستم ، تو خميدى من شكستم ، از خجالت ديده بستم
مستحضريد تكرار مضامين مذكور اوج مصائب و دردهاى دل مولا اميرالمومنين
(عليه السلام ) مى باشد و باعث شدت حزن مردم مى شود.
3) براى تسلط بر نوحه خوانى نوحه را بايد چند بار قبل از مجلس مرور
كرد.
4) جدا از نوحه هايى كه شائبه هتك حرمت اهل بيت (عليهم السلام ) است و
يا از سبك ها و آوازهاى مطرب استفاده مى شود خوددارى شود.
5) متناسب با مضامين و موضوع نوحه بايد واحد خوانده شود.
6) اوج و فرود در نوحه خوانى باعث زيبايى نوحه مى شود.
7) در برخى از نوحه ها و بعضى از شبها مثل شام غريبان ، شب شهادت برخى
از ائمه اطهار (عليه السلام ) در پاسخ و يا بعضى از بندهاى نوحه از
مستمع خواسته شود دو دست بر روى سر بياورند كه در تقويت حزن نوحه خوانى
موثر و مفيد است .
ادامه بحث نوحه و دم خوانى
با توجه به اهميت نوحه و دم خوانى و پيشنهاد يكى از دوستان در صدد
برآمديم . راجع به اين دو عنوان از فنون كمى تخصصى تر بحث نمائيم . و
مناسب ديدم از مباحث ارزشمند حاج على انسانى خوشه بچينيم و لذا مطالب
ذيل از گفتار ايشان با مقدارى دخل و تصرف مناسب حال اين نوشتار از نظر
مخاطبان محترم مى گذرد. و با اين تك بيت آغاز مى نمائيم .
دل حسينيه نفس نوحه ، طپش سينه زنى است |
|
دم بگيريم كه عمر همه يك دم باشد |
در رابطه با كلمه ((دم ))
و ((نوحه )) كه معمولا هر
دو با هم و مترادف هم مى آورند. اما هر كدام معناى خاص خود را دارد. و
دو معقوله اى جداى از هم است . ((دم
)) را مى شنوند و معمولا مستعمين آن را تكرار مى
كنند و پاسخ مى دهند. ولى نوحه به معناى زارى كردن است در اصطلاح كلمه
((دم )) در لغت نامه
دهخدا معانى گوناگونى دارد. كه به بعضى اشاره مى شود.
((م )) به معناى نفس و هواى است كه با
حركت آلات تنفس در شش ها داخل و خارج مى شود و به آن دم و بازدم مى
گويند.
((ذكر من هر دم يا حسين هر بازدم يا زينب است
))
سعدى مى فرمايد: هر تنفس كه فرو مى رود ممد حيات است و چون برآيد مفرح
ذات .
دم به معناى كلام و صدا نيز آمده مثل خجسته دم ، فسرده دم .
دلش پر غم و درد بينم همى |
|
لبش خشك و دم سرد بينم همى |
(فردوسى )
دم ز خواهش چون مصفا شد دم عيسى شود |
|
دست چون شد از طمع كوته يد بيضا شود |
(صائب )
دم به معناى لحظه دمى به آسايش برآوردن |
|
هر دم از اين باغ برى مى رسد |
(سعدى )
دم به معناى دعوت ، ادعا و لاف و در محاوره مى گويند فلانى دم از
مردانگى مى زند.
بيهوده چرا هر كه زند لاف تجرد |
|
هر بى پدرى عيسى مريم شدنى نيست |
(صابر همدانى )
دم در لسان عرب به معناى خون است .
در نتيجه دم به چند كلام در وزن هاى مختلف عروضى مى گويند كه مداح براى
عزاداران و سينه زنان با نواى خاصى مى گويند و با همان شيوه و آهنگ كه
مى شنوند به صورت جمعى جواب مى دهند.
گاهى ديده شده كه دم در دسته هاى عزادارى آنچنان توجه را جلب مى كند كه
در كوچه و بازار و خيابان اشخاص رهگذر را هم تحت تاثير قرار داده و به
آنها پيوسته اند و دم مى تواند محور نظم و يكپارچگى از مبدا تا مقصد
باشد.
اگر در سروده ها دقت شود نتايج مثبت فراوانى را به همراه خواهد داشت .
اما نوحه
در فرهنگ نوحه به معناى بيان مصيبت و گريه كردن با آواى بلند آمده در
لغات هم به معناى آواز ماتم و شيون و گاهى به معناى ندبه ، مويه گرى و
زارى در عزاى عزيز از دست رفته آمده است .
چرخ گردون بسى بر آورده است . نوحه و نوحه گر ز معدن سور
گر بود در مجلسى صد نوحه گر |
|
آه صاحب درد را باشد اثر |
(عطار)
كوتاه سخن اينكه دم كار ذاكر است و مداح و نوحه كار مستمع و اگر در
چارچوب باشد. شنونده به نوحه كردن تشويق و ترغيب مى شود. و اگر از
زاويه حماسى و مكتبى و فخامت زبان كم رنگ باشد اما خاصيت تاثير گذارى
بر عواطف داشته باشد كوشش لازم را به فخامت آن مى دهد.
يك مرد مانده بود و كران تا كران عدو |
|
يك تير مانده بود و جهان تا جهان نشان |
در پايان ((شايسته )) است
تا آنجا كه ادب و آداب مى طلبد در اينگونه سروده ها از تعابير
تحقيرآميز و موهن مطالبى كه در شاءن عزيزان خدا نيست پرهيز شود. در غير
اين صورت عمر سروده ها كوتاه خواهد بود و سراينده آن بى پايگاه .
4) فن دم خوانى
دم خوانى يعنى مداح شعرى آهنگين و موزون را بخواند و مستمع يا
با او هم خوانى كند يا با يك مصراع و يك جمله و يا كلمه يا اسم و ذكرى
به او پاسخ دهند.
1) جانم على اى جان جانانم على . مستمع اين ذكر را مى گويد و مداح شروع
كند بندهايى را در همين وزن مى خواند.
2) شرف معيار و ايثار حسين است .
هدف آمال و افكار حسين است در اينجا مستمع آخر شعر را (حسين است )
تكرار مى كند.
3) نشر حقايق را ببين قرآن ناطق را ببين .
مادر بيا مادر بيا احوال صادق را ببين واويلتا، واويلتا. در اين قسمت
مستمع با ذكر واويلتا به كمك مداح مى شتابد.
4) گل رنگ بو ندارد آبى به جوى ندارد روكن به هر كه خواهى گل پشت رو
ندارد يابن الحسن يابن الحسن
مستمع فقط ذكر يابن الحسن را تكرار مى كند البته موارد زيادى از انواع
دم وجود دارد كه ما به همين چهار مورد بسنده مى كنيم .
چند خاصيت دم خوانى
1) در بين المجلس خوانى بسيار استفاده مى شود و مفيد هم واقع مى گردد.
2) يكى از موفقيت مداح اين است كه بتواند از ابتدا مجلس دل و زبان
مستمع را با خود همراه كند يعنى از مستمع كار بكشد. و در صحنه مداحى
بوده و حواسشان جاى ديگر نباشد. بهترين روش دم خوانى است كه موقعيت را
به وجود مى آورد.
3) براى مداحان تازه كار و نوجوان كه معمولا اضطراب دارند بسيار مفيد
است صداى مردم با صداى مداح ادغام شده و يك هم خوانى ايجاد مى شود تا
مداح تازه كار به تدريج مسلط شود. و در مواقع سكوت با شجاعت و بدون
اضطراب به كار خود ادامه دهد.
4) حسن ديگر اين است تا مردم پاسخ يا ذكر را مى گويند مداح در اين
فاصله تنفس نموده و براى ادامه مجلس آمادگى لازم را كسب مى كند بايد
توجه داشت اشعارى كه براى دم خوانى انتخاب مى شود. بايد ساده ، روان ،
همه فهم و زود فهم باشد. تا بلافاصله مستمع آن را ياد بگيريد و با مداح
بخواند و لذا بايد مواظب بود در دم خوانى اشعار سنگين الفاظ و تشبيهات
مبهم و كلمات خشن و غير عاطفى نباشد در اينجا روح عاطفى و احساسى بايد
بيشتر از روح ادبى باشد البته مطلقا از الفاظ ضعيف استفاده نشود.
5) فن واحد خوانى
واحد معمولا بعد از نوحه خوانده مى شود. و بايد از ويژگيهاى ذيل
برخوردار باشد.
الف ) شعر واحد آتشين و جانسوز و داراى روح حماسى باشد.
ب ) معمولا اشعار در قالب مثنوى بيشتر در واحد خوانى كارايى دارد.
ج ) استفاده از ميان دار مجرب در واحد بسيار موثر است .
واحد خوانى معمولا سه شكل است .
1) مداح چند بيت را مستمر خوانده و بعد از چند بيتى با آهنگ مناسب و به
مقتضاى حال مجلس سينه زنى پاسخ از مستمع مى گيرد.
2) مداح هر مصراع يا بيتى را خوانده بدون فاصله مستمع پاسخ مى دهد.
3) مداح شعرى را به طور كامل اجرا مى كند و در پايان متناسب با وزن
همان شعر وارد شور مى شود.
در واحد خوانى هم فنون بين المجلس خوانى بايد مراعات شود.
تذكر: اگر مستمع خوب و سرحال بود خوب است شعر مرثيه اى و داراى معانى
مقتل خوانده شود تا بين سينه زنى اشك هم باشد اگر غير از اين باشد
نبايد شعر مرثيه اى خوانده شود و بيشتر از اشعار مدحى و ساده استفاده
شود.
6) فن بحر طويل خوانى
بحر طويل خوانى از فنون قديمى در مداحى به شمار مى رود. كه
مداحان قوى و بر جسته قديمى بيشتر استفاده مى كردند زيرا حفظ كردن و
خواندن بحر طويل تبحر خاصى مى خواهد. كه معروفترين آن شير سرخ عربستان
وزير شه خوبان كه در پايان مراسم سينه زنى خوانده مى شد و سينه زنان
پاسخ مى دادند شه با وفا ابوالفضل صاحب لقا ابوالفضل
متاسفانه به جاى اينكه روز به روز فنون ما شكل بهترى پيدا كند به آفتى
گرفتار شديم كه بهتر است نام آن را سبك گرائى و سبك پردازى بگذاريم .
به هر حال بحر طويل امروز خيلى كم اجرا مى شود. مگر توسط ميانداران
قديمى و مداحان قديمى كه امروز شورهاى بى محتوا جاى آن را گرفته است .
براى استفاده عزيزان يك نمونه كامل از بحر طويل را در اينجا مى آوريم .
بحر طويل راجع به حر عليه الرحمه
از غلامرضا سازگار
در صف و كرب و بلا لشگر شيطان چو مصمم شدى از جور و جفا در پى قتل پسر
احمد مختار بهين حجت دادار ولى الله ابرار يگانه پس حيدر كرار در آن
مرحله حر بود گرفتار فتاده به تنش لرزه در آن عرصه پيكار به دل داشت
زغم آه شرر بار گهى بخت به جنت كشدش گه بسوى نار سرشكش به رخ و گفت
كه اى قادر جبار، من و جنگ حسين ابن على رهبر احرار به ذات احد داور
غفار كه هرگز نكنم رو بسوى نار، به ناگاه چو خون يكسره جوشيد و خروشيد
همه هستى خود باخت فرس تاخت بسوى حرم يوسف زهرا و به لب داشت بسى ذكر و
دعا را
حسين جان توبه كردم بيا دور بگردم |
|
تويى درمان و دردم |
پسر فاطمه فرمود كه اى حر رياحى تو دگر حر حسينى يار ام الحسينى تو
بريرى تو زهيرى تو على اكبر و عباس رشيدى تو همه صدق و صفايى تو همه
شور ونوايى تو دگر از شهدايى تو گل سرسبد كرب و بلايى تو دگر توبه
نمودى تو به ما چهره گشودى زهى از حسن ختامت زهى از قدر و مقامت زهى از
شور كلامت زهى از مشى و مرامت چه شود تا كه بيايى به برما و
بينى كرم و عفو خطا را |
|
صفا آوردى اى حر |
چها آوردى اى حر
حر چو ديد آنهمه لطف و كرم و بخشش و احسان و عطا گفت : كه اى شمس هدى
نور خدا سيد خيل شهداء لحظه اى آرام نگيرم ابدا تا كه شود از بدنم روح
برون راس جدا اذن كرم كن كه روم جانب ميدان و به راه تو دهم جان ، و
شوم كشته در اين دشت بلا با لب عطشان من اگر راه تو بستم دل زار شكستم
به خدا از تو و از زينب و عباس و سكينه خجل استم بلكه جبران كنم از داد
جان جرم و خطا را
حسين جانم فدايت بميرم من برايت |
|
فداى خاك پايت |
چون گرفت اذن در آن دشت بلا گشت پر از نور و لا تاخت به سوى يم لا داد
بر آن قوم ندا گفت كه اى قهر خداوند جزاتان بنشيند همه مادر به عزاتان
كه دل فاطمه شكسته و به روى پسرش آب ببستند شما كافر و پستيد شما كفر
پرستيد من امروز دگر حر فداكار حسينم به خدا يار حسينم كه به ناگاه يكى
نعره كشيد از جگر و تيغ كشيد از كمر و گشت سراپا شرر و ريخت تن و دست و
سرو داد نداى ظفر و رفت كه نابود كند يكسره آن قوم دغا را
شجاعت زنده گرديد وفا پاينده گرديد |
|
عدو شرمنده گرديد |
دشمنان يكسره گفتند كه احسن به چنين غيرت و انى همت و اين عزت و اين
صولت و اين هيبت و اين قدرت و اين نيرو اين بازو اين عزم و صلابت كه به
هم ريخت بسى ميمنه و ميسره را خصم فرارى شده با خفت و خوارى همه با
شيون و زارى فلك انگشت به لب ماند و ملك نعره تكبير زد و تا كه شد از
زخم فراوان تن پاكش چو زره تاب زتن داد و فتاد از سرزين خواند شه ارض و
سما را
حسين جان كنم قبولم ببخشا به بتولم |
|
به اولاد رسولم |
يوسف فاطمه آمد سوى ميدان سر حر را زوفا بر سردامن بگرفت و نگه از لطف
و كرم كرد بر آن كشته آزاده دلداد و فرمود كه اى حر تو دگر شهيدى چه
نكو مادر تو نام تو حر گفت دگر همدم مايى شريك غم مايى تو هم محرم و هم
محرم مايى و تو همه صدق و صفايى تو سفير شهدايى تو دگر پاك زهر جرم
خطايى زتو گيرند دگر اهل وفا درس وفا را
تو ديگر حر مايى شهيد كربلايى |
|
همه صدق و صفايى |
7) فن زمينه خوانى
زمينه خوانى معمولا براى آمادگى بيشتر سينه زنى قبل از نوحه
خوانده مى شود. و مداح آرام آرام شروع به خواندن مى كند تابه تدريج
سينه زنى شكل بگيرد. در اين حالت مستعمين نشسته سينه مى زنند. رعايت
چند نكته در اين قسمت الزامى است .
1) ذكرهايى زمينه كوتاه باشد تا مستمع بلافصله ياد گرفته و جواب دهد
اگر مطلب و دم طولانى باشد هم مستمع هم مداح به مشقت افتاده و از هدف
يعنى آماده سازى و زمينه چينى سينه زنى دور مى افتد.
2) استفاده از اشعار جانسوز كه حتى در بين زمينه حالت حزن و اندوه و
همراه با گريه باشد. خيلى مناسب است .
8) فن شور خوانى
شورخوانى از قديم مرسوم و معمول بوده ولى بعد از انقلاب به لحاظ
برپايى محافل شهدا اعم از تشيع شهدا به ويژه شهداى برجسته انقلاب مثل
حوادث هفتم تير، هشتم شهريور شهادت شهداى محراب ، رواج بيشترى يافته و
به شكل ها و آهنگ ها و سبك هاى مختلف خوانده مى شود.
شور خوانى بعد از نوحه و واحد اجرا مى شود. و سينه زنى تند و در برخى
از موارد. از حال و هواى طبيعى خارج شده و غرق ذكر مى گردند كه عموما
جوانان عزيز بيشتر به اين بخش علاقه مند هستند. اما امكانات مهمى در
شورخوانى وجود دارد كه بايد حتما مراعات شود.
1) حتما بعد از نوحه و واحد خوانده شود.
2) جدا از مضامين موهن و شرك آميز (حسين الهى ، على الهى ، انا
عبدالرقيه يا الفاظى كه احساس لات منشى و كوچه بازارى مى رود مثل
باهاتم ، چشاتم ، پرهيز شود.
3) حتما شورخوان خودش در اوج شور و حال باشد.
4) مضامين مورد استفاده در شور با معنوى ، عاطفى و احساسى داشته باشد
تا به حزن و اندوه فراوان شورخوانى صورت پذيرد.
5) سينه زدن طورى نباشد كه مورد وهن قرار بگيرد. بايد ميان دارانى
تربيت كرد كه كنترل سينه زنى بخصوص در قسمت شورخوانى را به دست بگيرند.
6) البته دردهاى فراوانى در زمينه شورخوانى وجود دارد چون مبناى ما در
اين انتقاد نيست و بيشتر آموزش است لذا از ذكر آن پرهيز مى نماييم .
(خلاصه كلام اينكه شور بايد همراه با شعور باشد).
9) فن شررپاشى يا تكه
خوانى
اين فن از فنون بسيار مشكل ، دشوار، استادانه و هنرمندانه است و
اگر كسى به ويژگيها و خصوصيات آن آشنا نباشد مجلس گرم را به سردى مى
كشاند. زيرا فن تكه خوانى يا شررپاشى بايد موجب گرمى و افزايش شور و
حال مجلس شود.
در شررپاشى يا تكه خوانى به موارد ذيل بايد توجه شود.
1) مداحى در حال خواندن شعرى است كه مداح استاد و كاركشته و با تجربه
به تناسب و مقتضاى حال و مضمون و مرثيه و گفتارى خوانده مى شود. گفته
اى داغ تر و يا زيباتر با سبك و حال خاصى بيان مداح را قطع نموده و به
شكل جذاب باعث دگرگونى محفل مى شود.
مثلا مداحى در حال خواندن اين شعر است :
اى زجمالت فروغ حق متجلى |
|
خاك مزارت بهشت اهل تولى |
سينه و دست تو بوسه گاه پيمبر
اينجا مداح استاد كه در مجلس حضور دارد مى گويد پس ميخ دور تازيانه
دشمن آنجا چه مى خواست . پس شيطان در بيت حى تعالى چه مى كرد. يادم نمى
رود در محفلى مرحوم محمد على مردانى كه وارد محفل شد. چون پيرومرد بود.
مداحى كه در حال اجراى برنامه بود اعلام كرد كه حاضرين راه را باز كنند
آقاى مردانى تشريف بياورند جلو. مداح استادى سخن را قطع كرد و گفت يا
فاطمه يك پير غلام وارد مجلس شد مى گويند راه را باز كنيد. اى كاش يك
نفر در مدينه بود مى گفت راه را باز كنيد تا دختر پيامبر عبور كند. و
صدها موارد از اين قبيل محافل كه حتما دوستان يا ديده اند و يا شنيده
اند.
2) مواردى در تكه خوانى يا شررپاشى دخالت دارد.
مستمع شناسى ، حالت شناسى ، شعرشناسى ، قدرت بيان ، لحن و آهنگ مناسب ،
زمان شناسى ، جايگاه و پايگاه مداح در مستمع ، روان بودن و گرم بودن
گفتار يا شعر، مطالب و اشعار كوتاه و جانسوز و آتشين .
3) در بعضى از هيئت ها و شهرستانها اين موضوع براى مردم تازگى دارد. و
اجراى اين فن شايد اثرات منفى داشته باشد.
4) برخى از شررپاشى و يا تكه خوانى به حالت نمايش است . مثلا آوردن
گهواره و يا بچه شش ماهه در روضه حضرت على اصغر، حضور دختر بچه سه ساله
محجبه در محفل حضرت رقيه (س ) حضور پدر شهيد در روضه حضرت على اكبر
(عليه السلام ).
10) فن قصيده خوانى
قصيده خوانى يكى از فنون برجسته مداحى است و مداحان قديمى بيشتر
به اين مسئله مى پرداختند. و عموما قصيده خوانى مورد نظر و تائيد ائمه
اطهار عليهم السلام بوده است . زيرا در شعر شعراى بزرگ مثل سيد حميرى ،
فرزدق حسان بيشتر قصيده را مشاهده مى نمائيم . قصيده خوانان از مداحان
پر مايه محسوب مى شوند. زيرا شاعر در قصيده سعى دارد به موضوعات اخلاقى
، سياسى ، فرهنگى ، اجتماعى ، حماسه ، معارف ، داستان و فضائل و مدايح
و مناقب اهل بيت عليهم السلام بپردازد و مستمع شنيدن يك قصيده آنچه
نياز دارد به او مى رسد.
براى نمونه قصيده غديريه حاج غلامرضا سازگار را در جلد 1، نخل ميثم ،
قصيده مديحه حضرت زهرا (س ) را در كتاب جلوه هاى رسالت سيد رضا مؤ يد
با مطلع
اول دفتر به نام خالق اكبر |
|
آنكه سزد نام او در اول دفتر |
مطالعه نمائيد تا بر اين ادعا مهر صحه بنهيد.
و اما ويژگيها و نكات مورد نياز در قصيده خوانى
1) در قصيده خوانى مجلس زودتر به مقصد و نتيجه نزديك مى شود و نيازى به
مقدمه و مؤ خره نمى باشد. همه كار با شعر انجام مى شود و توضيح و روضه
هر موضوع با همان شعر انجام مى شود و توضيح و روضه هر موضوع با همان
شعر ادا مى شود.
2) مستمع مطالب بيشترى را مى فهمد و به بيراهه نمى رود و در واقع منحرف
نمى شود.
3) مداح بايد براى پياده كردن قصيده به مضامين دقت كند اگر حماسى است
محكم بخواند اگر عاطفى است ملايم بخواند. استفاده از حركات دست در
قصيده خوانى زودتر مشتمع را به محتوى قصيده آشنا مى نمايد.
4) چون قصيده طولانى است بايد شعر را طورى خواند كه مستمع احساس
كسالت و خستگى نكند.
5) اگر قصيده پيوسته است و موضوعى است نبايد ابيات آن حذف شود.
در آخر بايد متذكر شد كه قصيده خوانى مطلوب است كه متاءسفانه به
فراموشى سپرده شده است و كمتر مداحى قصيده خوانى مى كند.
11) فن مثنوى خوانى
مثنوى يكى از قالب هاى شعرى مشهور در شعر فارسى است . اشعار
فارسى در قالب فوق بسيار در مداحى اهل بيت (عليه السلام ) كاربرد دارد
و شعراى معاصر در اين قالب اشعار و مدح و مرثيه زياد سروده اند. كه
بيشتر آنها در شعر آقاى غلامرضا سازگار و حاج على انسانى ، سيد رضا
مويد، شفق و ساير شعرا ديده مى شود. اما نكاتى چند راجع به مثنوى خوانى
:
1) مثنوى در مديحه خوانى بسيار جذاب است . چون بعضا هر بيت معنى خاص
خود را دارد. و معمولا از زيبايى خاصى برخوردار است .
2) در شعر مرثيه ، مثنوى ، اگر شعر خوب باشد. و معانى خوانده شود شايد
كمتر به روضه نياز باشد مانند:
هر چه نيرو داشتم بردم به كار |
|
تا نبيند غنچه ام آسيب خار |
يا مثلا: خطاب به حضرت زينب (س ) مى گويد:
به كربلا با توجه تقدير كرد |
|
كه داغ يك روزه تو را پير كرد |
3) شعر مثنوى در بين المجلس خوانى واحد خوانى ، رديف خوانى و مجلس
خوانى از آن استفاده مى شود.
4) اگر برخى از ابيات مثنوى را فراموش كنيم به شرط اينكه پيوسته موضوعى
در آن نباشد. به چشم نمى آيد. و در واقع ايرادى ندارد.
5) مثنوى يكى از شعرهائى است كه مى توان با استفاده از آواز موسيقى مثل
دشتى ، شور و... آن را خواند كه البته بحث هر كدام متفاوت است و ما
اينجا بنا نداريم به موسيقى بپردازيم .