ملائكه
سلسله دروس معارف اسلامی (۱)

آيه الله محمد شجاعی

- ۶ -


گفتار دوازدهم

فرشتگان رحمت (1)

(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائكةُ أَلاّ تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ • نحْنُ أَوْلِیَاؤُكُمْ فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَشتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ • نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ) (136).

فرشتگان رحمت و مواقف

یكی (137) دیگر از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها، رساندن رحمت الهی در مراتب مختلف است. البته ملائكه رحمت، رحمت خداوند متعال را در همه ی عوالم و به همه ی موجودات می رسانند؛ ولی این آیه در خصوص فرشتگانی است كه به وسیله ی آنان رحمت الهی - در مراتب گوناگون و با شدت و ضعف - به انسان ها می رسد. ملائكه رحمت (مانند ملائكه عذاب) در موقف ها، ‌مقاطع و عوالم مختلف (دنیا، مرحله مرگ، برزخ، قیامت و...) مأموریت خویش را انجام می دهند.

خطرات و تهدیدات مواقف

جمعی از فرشتگان، رحمت خدا را به انسان های مستوجب رحمت - از زمان مرگ و پس از آن - می رسانند؛ زیرا مرحله ی مرگ (قیامت صغری) و نیز موقف بعث و برانگیخته شدن (قیامت كبری) مواقف و مراحل سنگین و دشواری است. در این موقف ها و مراحل، آدمی با یك سلسله امور، قوانین و حقایق ناشناخته و جدیدی مواجه می گردد و از این رو ترس و اضطراب شدیدی بر وجودش حاكم می شود! حقیقت این مخاطرات، موقع دیدن فهم می شود. تعابیر و مفاهیم كلی در این خصوص، تنها قسمتی از آن را بیان می كند؛ و گرنه هر چه تصویر و تصور كنیم، باز به آن حقیقت نزدیك نشده ایم. درباره ی مسأله ی «ترس و اضطراب در هنگام مرگ و قیامت»، در دو روایت ذیل تأمل می كنیم:

1.«عن یاسر الخادم قال: سمعت الرضا (علیه السلام) یقول: ان اوحش ما یكون هذا الخلق فی ثلاثة مواطن یوم یولد و یخرج من بطن امه فیری الدنیا، و یوم یموت فیعاین الآخرة و اهلها، و یوم یبعث فیری احكاما لم یرها فی دار الدنیا و قد سلم الله عز وجل علی یحیی فی هذه الثلاثة المواطن و آمن روعته فقال: و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت ویوم یبعث حیا و قد سلم عیسی بن مریم (علیه السلام) علی نفسه فی هذه الثلاثة المواطن فقال: و السلام علیّ یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیاً»

«یاسر خادم (از خادمان امام رضا(علیه السلام)) می گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم كه فرمود: وحشتناك ترین [مراحل] برای این انسانها، سه موطن است: [یك موطن] روزی است كه به دنیا می آید و از رحم مادر به عالم دنیا وارد می شود؛ پس دنیا را می بیند. [موطن دوّم] روزی است كه می میرد؛ پس آخرت و اهلش را مشاهده می كند. [موطن سوّم] روزی است كه برانگیخته می شود؛ پس احكام [و سنن و قوانینی] را می بیند كه آنها را در دنیا ندیده بود. و به تحقیق خداوند بزرگ مرتبه، بر حضرت یحیی (علیه السلام) در این سه موطن سلام می كند و [او را از] ترس و بیم ایمن می گرداند. پس خداوند متعال [در قرآن] فرمود: «و سلام بر یحیی روزی كه به دنیا آمد و روزی كه می میرد و روزی كه زنده برانگیخته می شود». (138)

و [نیز] به تحقیق عیسی بن مریم (علیه السلام) بر خویش در این سه موطن سلام می كند. خداوند متعال [از قول وی در قرآن] می فرماید: «و سلام بر من روزی كه زاده شدم و روزی كه می میرم و روزی كه زنده برانگیخته می شوم (139). » (140).

در این روایت به دهشتناك و وحشتناك بودن سه مقطع (هنگام تولد، هنگام مرگ و زمان قیامت كبری) به صراحت اشاره شده است. از طرفی به اجمال درمی یابیم كه گریه كودكان در هنگام تولد از روی وحشت است؛ زیرا با سنن، قوانین و عالم جدیدی مواجه می شوند كه با عالم قبل از آن، كاملاً متفاوت است. البته به دلیل رحمت الهی، پس از زمانی اندكی نوعاً بچه ها آرام می گیرند. طفل در حد فهمش، سلم و رحمت الهی را درك كرده و آرامش خاصی - پس از آن بیم و ترس - برایش حاصل می شود. اما پس از مرگ برای همه سلام و رحمت نیست و از این جهت با زمان تولد فرق دارد و نباید مسأله ورود به برزخ را با ورود به عالم دنیا مقایسه كرد! با به دنیا آمدن انسان ها، نوعاً با «سلام» مواجه می شوند و به همین جهت پس از گریه، آرام می گیرند؛ ولی با پا گذاشتن به برزخ، تنها انسان های شایسته رحمت، با «سلام» رو به رو می شوند، نه همه ی آنان. با برپایی قیامت نیز فقط گروهی كه ایمان و عمل صالح صحیح و حقیقی دارند، با «سلام» پذیرایی شده و وحشت و اضطرابی نخواهند داشت.

گفتنی است كه این سلام (قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ) (141) عالم سلام است؛ عالمی كه همه با او ملایم اند و با هر چه كه مواجه می شود، «سلم» است؛ یعنی طبق خواست، میل و اشتیاق آدمی است. این دارالسلام (وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دَارِ السَّلامِ ) (142) ، همان بهشت و بهشت ها است و در واقع بهشت، ظهور تا اسم «سلام» خداوند متعال است. و سلام خالص الهی، در آخرت تجلّی می یابد.

در حدیث یاد شده به دو الگوی بزرگ انسانی اشاره شده كه اینها با ورود به هر سه موطن، با سلام الهی مواجه اند: حضرت یحیی (علیه السلام) و حضرت عیسی (علیه السلام). با این تفاوت كه این «سلام» برای حضرت یحیی از قول خداوند متعال است و برای حضرت عیسی از قول خودش؛ زیرا حضرت یحیی در مقام هیبت و خوف بوده و از خشیت بالایی برخوردار بود؛ به حدّی كه همواره گریه می كرد و در میان پیامبران حال عجیبی داشت و ترس او در حدی بود كه نمی توانست سلام را برای خود بگوید.

خداوند متعال درباره ی او فرمود: «و سلام بر یحیحی روزی كه به دنیا آمد و روزی كه می میرد و روزی كه زنده برانگیخته می شود». اما مقام ومنزلت حضرت عیسی (علیه السلام) ایجاب می كرد كه این سلام را خود برای خویش بگوید: «و سلام بر من روزی كه زاده شدم و روزی كه می میرم و روزی كه زنده برانگیخته می شوم».

2.«عن الخصال الصدوق، قال علی بن الحسین علیهما السلام: اشد ساعات ابن آدم ثلاثة ساعات، الساعة التی یعاین فیها ملك الموت و الساعة التی یقوم فیا من قبره و الساعة التی یقف فیها بین یدی الله تبارك و تعالی ...»؛ (143).

«در خصال صدوق از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده است:

شدیدترین وسخت ترین ساعات برای انسان ها سه وقت است: زمانی كه ملك الموت را مشاهده می كند (مرگ)، هنگامی كه از قبرش بر می خیزد (قیام قیامت) و موقعی كه در پیشگاه خداوند قرار می گیرد».

در این روایت هر چند به وحشت هنگام تولد اشاره نشده؛ ولی اضطراب، ترس، دلهره و سختی زمان مرگ، قیامت و حسابرسی بیان شده است.

نزول فرشتگان رحمت در مواقف

از این دو روایت و احادیث دیگری به دست می آید كه عالم مرگ و برزخ و بعث و قیامت - به دلیل احكام، سنن و قوانین جدید - با وحشت و ترس، مخاطرات و تهدیدات توأم است؛ مگر آنكه ملائكه رحمت بیایند و انسان سزاوار رحمت را مشمول رحمت خویش سازند و از این دهشت و دلهره برهانند. در واقع فرشتگان رحمت، به امر خداوند نازل می شوند تا خوف ها، حزن ها، اضطراب ها، و دلهره ها را از انسان های لایق و وارسته كنار بزنند و رحمت الهی را از همه جهت، برای او به ارمغان آورده و او را به عالم «سلم» دعوت كنند. آیات ذیل این حقیقت را به روشنی بازگو می كنند:

1.(إنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائكةُ أَلاَّ تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ• نَحْنُ أَوْلِیَاؤُكُمْ فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَشتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ• نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَّحِیمٍ) (144).

«در حقیقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آیند [و مى‏گویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى كه وعده یافته بودید شاد باشید در زندگى دنیا و آخرت دوستانتان ماییم، و هر چه دل هایتان بخواهد در [بهشت‏] براى شما [مهیا] است، و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید یافت. این سفره ی احسان را خدای غفور و مهربان [پاداش ثبات ایمان] برای شما گسترده و آماده كرده است».

مفسران این آیات را، هم بر روز بعث تطبیق كرده اند و هم بر هنگام مرگ. بر اساس این آیات، هنگام شروع وحشت ها و اضطرابها و اندوه ها، ملائكه رحمت به امر خدا بر مؤمنانی كه «ربنا الله» گفته و عملاً هم بر روی حرف خویش ایستاده اند، نازل شده و بیم و حزن آنان را زایل كرده و آرامش و طمأنینه وسرور خاصی برای آنان به ارمغان می آورند و آنها را وارد بهشت و بهشت ها - كه تجلی خاصی اسم «سلام» الهی است - خواهند كرد.

گفتنی است گفتار ملائكه مبنی بر اینكه «بیم مدارید و غمین مباشید» صرف حرف و سخن نیست، بلكه تكوین است؛ یعنی، گفتن همان و رفع بیم و اندوه همان.

مسأله مرگ، ورود به برزخ و عالم قیامت را نباید ساده یا شوخی پنداشت! این مراحل به قدری سخت و سهمگین است كه امام حسن مجتبی (علیه السلام) - با آن مقام و منزلت والا - از خوف (145) آن می گریست.

شیخ صدوق از امام رضا (علیه السلام) و ایشان از آبای گرامی خویش نقل می كند:

«لما حضرت الحسن بن علی (علیهما السلام) الوفاة بكی، فقیل یابن رسول الله! أتبكی و مكانك من رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) مكانك الذی انت به وقد قال فیك رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ما قال، و قد حججت عشرین حجة ماشیا و قد قاسمت ربك مالك ثلاث مرات حتی النعل و النعل فقال (علیه السلام): انما ابكی لخصلتین: لهول المطلّع و فراق الاحبة»؛ (146).

«چون وقت وفات امام حسن (علیه السلام) رسید، گریه كرد. پس [به ایشان] گفته شد: ای پسر رسول خدا! آیا گریه می كنید و حال آنكه منزلت و مقام شما با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این چنین منزلتی است و پیامبر خدا درباره ی شما آن چنان فرموده است و[دیگر آن كه] بیست بار با پای پیاده برای ادای مناسك حج به بیت الله الحرام مشرف شده اید و [دیگر آن كه] برای [رضای] پروردگارت سه بار مال خویش را با [نیازمندان] تقسیم كرده اید؛ حتی [در این تقسیم و انفاق] از [تقسیم] نعل های خود [نیز] دریغ نورزیده اید؟!

آن حضرت [در پاسخ] فرمود: گریه ی من برای دو چیز است: یكی برای «هول مُطَّلع (147) و دوم به جهت دوری از محبان و دوستانم».

2.(...كَذَلِك یجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِینَ • الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ طیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (148).

«...خدا این گونه پرهیزگاران را پاداش می دهد. همان كسانی كه فرشتگان جانشان را - در حالی كه پاك اند - می ستانند [و به آنان] می گویند: درود بر شما باد، به [پاداش] آنچه انجام می دادید به بهشت درآیید».

آیه یاد شده نیز بیانگر این حقیقت است كه در هنگام مرگ، ملائكه رحمت متصدی قبض روح پرهیزگاران و تقوا پیشگان اند و با «سلام» دادن به آنها - كه در واقع «سلام» الهی است - آنها را به عالم سلم و آرامش و سرور (بهشت و بهشت ها) وارد می كنند.

3.(الَّذِینَ آمَنُوا وَ كانُوا یَتَّقُونَ • لَهُمُ الْبُشرَى فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (149).

«همانان كه ایمان آورده و پرهیزگارى كرده‏اند، در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است. وعده‏هاى خدا را تبدیلى نیست، این همان كامیابى بزرگ است».

این آیه نیز در خصوص متقیان بوده و بشارت الهی را هم در دنیا و هم در آخرت، برای این گروه مطرح می سازد. این بشارت به وسیله ملائكه رحمت صورت گرفته و به دنبال آن اضطراب ها و نگرانی ها رخت بربسته و انعام الهی و رحمت های سبحانی، به سوی پرهیزگاران سرازیر می شود.

بشارت صاحبان ولایت مطلقه در مواقف

بنابر روایات، این بشارت به وسیله مبشّران دیگری - كه اصل بوده و ملائكه به اذن آنان پرهیزگاران را تبشیر می كند - صورت می گیرد و آنان شخصیت عظیم الشأن رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به تبع ایشان امیرمؤمنان (علیه السلام) و امامان معصوم (علیهم السلام) و صاحبان ولایت مطلقه اند. در واقع هنگام مرگ و برپایی قیامت كبری، بشارت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس امام علی (علیه السلام) و امامان معصوم (علیهم السلام)، به سراغ انسان متقی می آید و آن گاه به اذن آنان ملائكه رحمت - كه تحت اوامر آنان هستند - مبشّر فرد پرهیزگار خواهند بود. به همین جهت است كه گفته شده: شفاعت كلی و مطلقه در نظام وجود، برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) و به تبع آن برای امیرمؤمنان (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) است. در روایات به این انگاره اشاره شده است از جمله:

1.«عن الخصال، قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): تمسكوا بما امركم الله به فما بین احدكم و بین ان یغتبط و یری ما یحبّ الا ان یحضره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما عندالله خیر وابقی و تأتیه البشارة من الله عز وجل فتقر عینه و یحب لقاء الله» (150).

«در كتاب خصال از امیرمؤمنان (علیه السلام) نقل شده است: آنچه را خدا بدان امر فرموده است، عمل كنید. [اگر چنین كردید] پس نیست فاصله ای میان شما [مقام شما] و میان [مقامی كه] مورد غبطه هر بیننده ای بوده و آنچه كه دوست می دارد[در آن منزلت] می بیند؛ مگر آنكه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)[به حضور] او حاضر شود. آنچه نزد خداوند است، بهتر و پاینده تر است و [پس از حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]، بشارتی از طرف خداوند عز و جل به سراغ او می آید. پس چشمش [چیزهایی را می بیند كه] روشن می شود و [مفارقت روح از بدن و] لقای حضرت حق را دوست می دارد».

روایت یاد شده این حقیقت را بازگو می كند كه با حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام مرگ و بشارت آن به رحمت الهی، فرد متقی به مقام و منزلتی می رسد كه مورد غبطه ی دیگران قرار می گیرد و در آن حالت چیزهایی را مشاهده می كند كه لقای حضرت حق را بر لقای خود در دنیا ترجیح می دهد. به بیان دیگر، میان انسان پرهیزگار (كسی كه به اوامر و نواهی الهی گردن نهاده) و مرتبت و جایگاه مورد غبطه قرار گرفته، یك قدم است كه با حضور رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و بشارت او در هنگام مرگ، این قدم نیز طی شده و شخص مؤمن، مشمول رحمت الهی و آثار چشمگیر آن می گردد.

2.«و فی تفسیر البرهان عن ابن شهر آشوب عن زریق عن الصادق (علیه السلام) فی قوله تعالی: (لهم البشری فی الحیوة الدنیا) قال: هو ان یبشراه بالجنة عند الموت یعنی محمد او علیاً(علیهم السلام)» (151).

«در تفسیر برهان از ابن شهر آشوب از زریق از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است كه در تفسیر آیه (لهم البشری فی الحیوة الدنیا) فرمود: «دو فرد، پرهیزگار را هنگام مرگ به بهشت بشارت می دهند، یعنی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه السلام)».

3.امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

«ان الرجل اذا وقعت نفسه فی صدره رأی. قلت: جعلت فداك و ما یری؟ قال: یری رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فیقول له رسول الله: انا رسول الله ابشر، ثم قال: ثم یری علی بن ابی طالب (علیه السلام) فیقول: انا علی بن ابی طالب الذی كنت تحب اما لأنفعنك الیوم. قال: قلت له: أیكون احد من الناس یری هذا ثم یرجع الی الدنیا؟ قال: اذا رای هذا ابدا مات ...»؛ (152).

[شخص محتضر] هنگامی كه [در زمان مرگ] روح به سینه [اش] رسید [چیزهایی را] مشاهده می كند. [راوی می گوید:] گفتم: فدایت شوم! چه می بینید؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را می بینید، پس آن حضرت به او می گوید: من رسول خدا هستم و [تو را] بشارت می دهم. آن گاه فرمود: سپس علی بن ابی طالب (علیه السلام) را می بیند، پس امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: من علی ابن ابی طالب هستم كسی كه تو او را دوست می داشتی، من امروز به نفع تو كار خواهم كرد. [راوی می گوید: به حضرت] گفتم: آیا كسی از مردم هست كه [این امور را] ببیند، پس از آن به دنیا بازگردد؟! حضرت فرمود: هنگامی كه این حقایق را دید، می میرد [و دیگر به این دنیا باز نمی گردد].

روایت دوم و سوّم در تفسیر آیه ی شریفه ی سوره ی یونس، مبشران اصلی را حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) می داند. علاوه بر آنكه مرحله ی بشارت، مرحله ای است كه پس از آن بازگشتی به دنیا نخواهد بود. امیدواریم و باید عاجزانه از خدا بخواهیم - و با این خواستن عمل را نیز همراه سازیم - تا در زمره ی پرهیزگاران و مؤمنانی باشیم كه در هنگام مرگ، رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابی طالب و ائمه (علیهم السلام) به بالینشان آمده و این مبشّران رحمت و غفران الهی به میزبانی اشان آیند.

گفتار سیزدهم

فرشتگان رحمت (2)

(ألا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ • الَّذِینَ آمَنُوا وَ كانُوا یَتَّقُونَ • لَهُمُ الْبُشرَى فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِكلِماتِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (153).

موقف مرگ و فرشتگان رحمت

گروهی (154) از فرشتگان - چنان كه گذشت - وسایط نزول رحمت الهی اند این گروه، رحمت حضرت حق را به همه ی موجودات - از جمله انسان ها - می رسانند. پیش تر سخن در خصوص ملائكه ای بود كه رحمت خداوند متعال را از هنگام مرگ و پس از آن، برای انسان ها نازل كرده و با این نزول، خوف ها را از میان بر می دارند و مخاطرات را كنار می زنند.

از جمله ملائكه رحمت، «ملك الموت» است. البته او بسته به وضعیت افراد و اشخاص، در چهره های گوناگون ظاهری می شود؛ ولی در خصوص مؤمنان حقیقی و پرهیزگاران، با چهره ی رحمت و سلم و گشاده حاضر می شود و بدین طریق اولین آثار رحمت الهی و بشارت خداوند متعال را برای اهلش نشان می دهد.

مرگ انسان ها از دیدگاه امیرمؤمنان (علیه السلام)

انسان ها در هنگام مرگ سه دسته اند: گروهی مستحق رحمت الهی اند، دسته ای مستحق عذاب الهی و برخی دیگر در ابهام (نه رحمت الهی به آنان می رسد و نه عذاب). امیرمؤمنان (علیه السلام) در حدیث قابل تدبری، این مسأله را به خوبی بیان فرموده است:

«المفسر عن احمد بن الحسن الحسینی عن الحسن بن علی الناصری عن ابیه عن ابی جعفر الجواد عن آبائه (علیه السلام) قال: قیل لامیرالمؤمنین (علیه السلام) صف لنا الموت، فقال: علی الخبیر سقطتم، هو احد ثلاثة امور یرد علیه، اما بشارة بنعیم الابد، و امّا بشارة بعذاب الابد و اما تحزین و تهویل وامره مبهم لا تدری من ای الفرق هو، فاما ولینا المطیع لامرنا فهو المبشر بنعیم الابد و امّا عدونا المخالف علینا فهو المبشر بعذاب الابد و اما المبهم امره الذی لا یدری ما حاله فهو المؤمن المسرف علی نفسه لا یدری ما یؤول الیه حاله، یا تیه الخبر مبهماً مخوفا ثم لن یسویّه الله عز وجل یا عدائنا لكن یخرجه من النار بشفاعتنا فاعملوا و اطیعوا و لا تتكلوا و لا تستضعروا عقوبة الله عز وجل فان من المسرفین من لا تلحقه شفاعتنا الا بعد عذاب ثلاثمائة الف سنة ...»؛ (155).

«امام جواد (علیه السلام) از پدران [گرامی اش] نقل فرموده است: به حضرت علی (علیه السلام) عرض شد: مرگ را برای ما توصیف فرما؛ آن حضرت پاسخ داد: از آگاه پرسش كردید [و در جای شایسته فرود آمدید. سپس فرمود:] مرگ به اعتبار اشخاص یكی از سه قسم است: یا مژده و بشارت به نعمت ابدی است، یا اعلام عذاب ابدی است و یا اندوه و ناراحتی است و سرنوشت [مرده] ناشناخته و مبهم است؛ نمی داند از كدامین گروه است [آیا در صف خوبان قرار می گیرد و متنعم می شود، یا از گروه بدان به حساب می آید و دچار عذاب می گردد. گروه اوّل كسانی اند] كه دوستدار و مطیع امر ما بوده [و از این رو] به نعمت های ابدی و جاودانه بشارت داده می شوند و [گروه دوّم افرادی اند كه] دشمن ما و مخالف اوامر ما بوده و به عذاب ابدی بشارت داده می شوند. [اما گروه سوّم كه] امرش مبهم و نامعلوم است و سرنوشت خویش را نمی داند، مومنی است كه بر نفس خویش اسراف كرده [و مرتكب گناه شده است] و نمی داند حالش و سرانجامش به كجا بر می گردد [به سرنوشت خوبان یا بدان]؟ اخبار به صورت مبهم و ترسناك برای او می آید، سپس خداوند عز و جل [با او معامله] دشمنان ما را نخواهد كرد؛ لكن به سبب شفاعت ما او را از آتش خارج می كند. پس عمل و اطاعت كنید و [به خیالات واهی خودتان] تكیه نكنید و عقوبت خداوند عز و جل را كوچك نشمارید؛ زیرا از كسانی كه به نفس خویش اسراف كرده [و گناه نموده اند] كسانی هستند كه شفاعت ما به آنان نمی رسد؛ مگر بعد از [تحمل] عذاب [در] سیصد هزار سال...».

حضور معصومان در هنگام سكرات مرگ

چنان كه گذشت بشارت دهندگان به نعمت ابدی، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) و به تبع ایشان ائمه معصومین (علیهم السلام) و - به اذن و امر آنان - ملائكه رحمت اند. در روایات، به حاضر شدن روح مقدس حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومان (علیهم السلام) در هنگام سكرات مرگ مؤمن، تصریح شده است. از این احادیث استفاده می شود که در هنگام مرگ، نخست زبان بسته می شود، بعد گوش نمی شنود، سپس چشم نمی بیند و در آخر روح به سینه و حلقوم رسیده و از بدن خارج می گردد. هنگامی كه روح به اواخر سینه و حلقوم می رسد، حجاب ها بر طرف شده و انسان ها چیزهایی را می بینند و می شنوند كه دیگران (كسانی كه در كنار اویند) نه آنها را می بیند و نه می فهمند و نه می شنوند.

در روایات به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت و حضور ملائكه ای چون جبرائیل، میكائیل، اسرافیل و عزرائیل و انصار آنها اشاره صریح شده است. اینان نخست رو به به روی فرد مؤمن قرار می گیرند و از این رو نظر شخص میّت، ناگهان به صورت افقی به رو به رو می افتد و چشمش شاخص می شود. در این حالت صحبت ها ومكالمه هایی میان شخص مؤمن و آن بزرگواران پیش می آید كه دیگران نه متوجه آن می شوند و نه آنها را می فهمند. با دیدن رسول خدا و امامان (علیهم السلام) جذبه و اشتیاقی برای او جهت پیوستن و الحاق به آنها پیش می آید. این اشتیاق فوق العاده و مخصوص است و همین جذبه برای آسان شدن مرگ بسیار مفید است. ملك الموت و اعوان و انصار او را نیز با چهره ی رحمت می بیند كه این نیز در جای خود، موجب آرامش و ابتهاج او می شود.

در این حال امام علی (علیه السلام) عرض می كند: ای رسول خدا! این مؤمن از كسانی است كه محبت و ولایت ما را دارد؛ بنابراین من هم او را دوست دارم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به جبرئیل می فرماید: این مؤمن از كسانی است كه علی و ذریه ی او را دوست دارد، من هم او را دوست دارم. جبرئیل همین عبارت را به میكائیل و اسرافیل می گوید...سپس همگی با هم به ملك الموت و عزرائیل می گویند: این از كسانی است كه محمد و آل او را دوست داشته و دارای ولایت علی و ذریه او است؛ از این رو با او با رفق و مدارا برخورد كن.

ملك الموت در پاسخ می گوید: سوگند به آن خدایی كه شما را برگزید و در مقام و منزلت عالی گرامی داشت و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را از میان جمیع خلایق به نبوت انتخاب فرموده و به رسالت اختصاص داد، من نسبت به او مهربان ترم از یك پدر مهربان و شفقت من درباره ی او بیشتر از شفقت یك برادر شفیق و دلسوز است.

در این مرحله ملك الموت و اعوان او با چهره ی، رحمت - با بشارت ها و رفع بیم ها و اضطراب ها، و كنار زدن دلهره و ابهام ها - بر او ظاهر و با حرمت مخصوص و لحن ویژه با او مواجه می شوند. این امور نیز مرگ و ورود به برزخ را برای فرد مومن بسیار آسان و سهل می گرداند. ملك الموت به محتضر می گوید: خداوند در مقابل این محبت تو به علی (علیه السلام) و اولاد او، دو چیز به تو عنایت فرمود: نخست آنكه خداوند تو را از هر چه كه می ترسیدی و در بیم و هراس بودی، در امان قرار داد، دیگر آنكه خداوند به هر چه میل و آرزو و امید داشتی، نایل كرد. از سوی دیگر ملك الموت تمام دل بستگی های دنیوی را از وجود او پاك می كند؛ به صورتی كه همه ی آنها را فراموش می نماید. اگر فرد مؤمن از درجه ی عالی خودسازی و سلوك عملی برخودار باشد، ملك الموت در او تصرف وجودی و روحی می كند؛ به طوری كه مشتاق آن سو شده و حتی خویش را فراموش می كند.

آن گاه ملك الموت به آن مؤمن می گوید: چشمان خود را باز كن و ببین در مقابلت چیست؟ مؤمن دیدگان باطنی خویش را می گشاید و با كنار رفتن پرده ها و حجاب ها، به بهشت و افراد حاضر در آن - یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، و ائمه طاهرین (علیهم السلام) و فرشتگان مقرب الهی - نگاه می كند. ملك الموت به او می گوید: اینجا جایی است كه خدا برای تو معیّن فرموده و این افراد حاضر، دوستان و همنشینان تو اند. این مشاهدات بر اثر تزكیه و تطهیر باطن است كه برای اهلش در هنگام مرگ، پیش می آید و با كنار رفتن پرده ها و حجاب ها، حقایق را دیده و به آنها اشتیاق زاید الوصفی پیدا می كند.

در این لحظات عزرائیل (علیه السلام) به مؤمن می گوید: آیا دوست داری كه به آنها بپیوندی و با آنان باشی یا دوست داری به دنیا برگردی؟ مؤمن می گوید: نه نه دوست ندارم، ابداً نمی خواهم به دنیا برگردم و دیگر حاجتی به دنیا ندارم (و با چشم و ابرو، اشاره می كند كه نه چنین میلی ندارم).

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «آیا شما در حال سكرات مؤمن ندیده اید كه در لحظه ی آخر چشمان خویش را به سمت بالا باز می كند و ابروی خویش را به بالا می اندازد؟ (156) یعنی این عمل مؤمن محتضر، حكایتگر همان «نه» گفتن، در پاسخ ملك الموت مبنی بر بازگشتن به دنیا است.

به هر روی آنچه از روایات در خصوص حالت مرگ و ورود به برزخ مؤمن مطرح شد - مبنی بر آمدن ملائكه رحمت و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) - همه و همه ناظر به موقف سخت و سهمگین مرگ، تدفین و تكفین، پرسش و پاسخ برزخی و ورود به عالم برزخ و بعد در عوالم برزخ. امّا مهم تر از آن ملائكه رحمت و رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابی طالب (علیه السلام) و ائمه هدی (علیهم السلام) در قیامت و مواقف حشر به مدد مؤمن خواهند آمد و او را از نگرانی ها، دلهره ها، و اضطراب ها و ترس ها بیرون خواهند آورد.

نزول ملائكه رحمت و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و حضور آنان بر بالین مؤمن محتضر و...، این نكته ی مهم را خاطر نشان می سازد كه مساله مرگ و برزخ، برای خوبان و مقربان نیز سخت است؛ چه رسد به افراد عادی و گنهكار! «روزی یكی از اصحاب و دوستان سلمان مریض بود. وی به عیادتش رفت و او را در حالت احتضار دید. سلمان خطاب به به ملك الموت كرد و فرمود: با این دوست ما با مدارا پیش بیا. ملك الموت در پاسخ گفت: با وی با مدارا و رفق رفتار خواهم كرد. آن گاه فرمود: اگر قرار بود در عالم دنیا بر كسی ظاهر شوم و چهره ی مرا ببیند، بر شما ظاهر می شدم!» (157) پس مسأله چنان دشوار است كه فردی مانند سلمان فارسی نیز برای دوست خود، از ملك الموت می خواهد كه با رفق و مدارا مسأله مرگ و پس از آن را بر وی آسان گرداند.

بار دیگر این نكته تأكید می شود كه آمدن ملائكه رحمت و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و بشارت دادن ها، سلام دادن ها، گفتار های آرام بخش آنان و ...صرف جمله و گفتار نیست؛ بلكه با آنها عینیت، تحقّق و تكوین است. با سلام گفتن عالم سلام پیش می آید؛ با بشارت دادن، بهشت و بهشت ها و نعمت های آن جلو می آید؛ با گفتن اندوهگین مباشید، رفع حقیقی حزن واندوه حاصل می گردد و...نباید این جملات را مانند عبارات خویش بدانیم كه با گفتن آن ها، هیچ اثر و آثار تكوینی محقق نمی گردد! ما به كسی می گوییم: «غصه نخور»؛ ولی آیا با این گفتن ما، نگرانی و ناراحتی او برطرف می شود؟ خیر. اما فرشتگان رحمت همین كه می گویند: «غصه نخورید»، اندوه از وجود انسان رخت بر می بندد و سخن ها و كلمات آنان با تكوین و حقیقت عینی همراه است.