گفتار نهم
فرشتگان و غفران الهی
(الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بحَمْدِ رَبِّهِمْ
وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَستَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كلَّ
شَىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سبِیلَك وَ
قِهِمْ عَذَاب الجَْحِیمِ) (109).
سبقت رحمت الهی بر غضبش
از (110)
منابع دینی این حقیقت استفاده می شود كه رحمت خداوند متعال، بر غضبش سبقت
دارد:
«یا من سبقت رحمته غضبه». خداوند سبحان، هم رحمت دارد و هم غضب؛ ولی رحمت او اسم
ذاتی، كمال ذاتی و صفت ذاتی جمال حق است و غضب از اسما و صفات فعلی او است. رحمتش
از ذاتش بر می خیزد و غضبش از تخلّف مخلوق متولد
می شود. (111) از روایات به دست می آید كه رحمت خدا بر غضبش پیشی می گیرد. این
سبقت، ابواب زیادی در حوزه ی معارف و حقایق دینی به میان می آورد كه تفسیر و توضیح
آن خارج از نوشتار حاضر است ولی همین قدر بدانید كه قبول توبه ی حضرت آدم و به تبع
آن انفتاح باب توبه، از آثار سبق رحمت حق بر غضب او است؛ فرستادن پیامبران، ابلاغ
پیام، یاد دادن راه سعادت و شقاوت، یادی از انسان كردن و...از مقتضای سبق رحمت الهی
بر غضب او است. همچنین باز كردن باب «ولایت» و قرار دادن آن انوار عرشی در جسد های
دنیوی برای هدایت و دستگیری انسان ها، از باب پیشی گرفتن رحمت خداوند بر غضب الهی
است. مبدل كردن سیئات به حسنات به واسطه كارهای خیر، از این باب است و... .
فرشتگان و غفران الهی
یكی از مظاهر آثار سبقت رحمت بر غضب، وجود گروهی از فرشتگان الهی است كه به صورت
دائم و علی الاتصال غفران الهی را برای انسان ها از خداوند طلب می كنند و این آمرزش
را به آنان می رسانند. در واقع یكی دیگر از شئون ملائكه در خصوص انسان ها، طلب
مغفرت و رساندن آن به انسان ها است. این گروه از ملائكه، مظاهر اسم «غفران» حق و
وسایط آن هستند. به بیان دیگر، اینان به یك نظر مظاهر رحمت و به یك نظر مظاهر غفران
اند؛ چرا كه بر اثر این غفران، رحمت الهی را به
انسان ها می رسانند، هر چند خود انسان ها از این حقیقت و یاری آگاه نباشند.
مأمور كردن گروهی از فرشتگان برای طلب و رساندن غفران الهی به انسان های واجد شرایط
و قابل برای مغفرت، بیانگر این حقیقت است كه نجات انسان های خاكی و رسیدن آنان به
حیات طیبه، خیلی سخت است و برای نیل به آن در مسیر طاعت و عبودیت، نیاز به مدد
رساندن الهی است و این دسته از ملائكه، مأمور و موظّف به این امر مهم اند. از این
رو نباید به وسوسله ها و اغوائات شیطانی، در خصوص آسان بودن آخرت گوش سپرد و به
سخنان مدعیان عرفان و استادی مبنی بر سهل الوصول بودن قیامت دل بست.
در دعای شب قدر پس از قسم به اسمای الهی و قرآن و...می گوییم: «ان تجعلنی من عتقائك
من النار»؛ «مرا از كسانی قرار ده كه از آتش جهنم رهیده و ایمن است». این زبان حال
و گفتار اهل ایمان و عمل است؛ نه گفته ی كافران و مشركان. اینكه در دعای شب عید فطر
از خدا می خواهیم: «كه از آتش نجاتم بده»، به دلیل شورای راه و سخت بودن وصول به
حیات طیبه است. به هر روی مأموریت این گروه از فرشتگان، مدد رسانی مؤمنان برای نیل
به مقصود است.
شواهد این امر
شواهد این امر عبارت است از:
1.( َتكادُ السَّمَاواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائكَةُ
یُسَبِّحُونَ بحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَستَغْفِرُونَ لِمَن فى الأرْضِ
أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ) (112).
«چیزى نمانده كه آسمان ها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس
پروردگارشان تسبیح مى گویند و براى كسانى كه در زمین هستند، آمرزش مىطلبند. آگاه
باش در حقیقت خدا است كه آمرزنده ی مهربان است».
بر اساس این آیه با تجلّیات جلال حضرت حق، آسمان ها شكافته می شود و در این مقام
تجلّی جلال، فرشتگان هم مشغول تسبیح خداوند سبحان اند و هم برای انسان ها مغفرت می
طلبند. البته نه برای هر كسی، بلكه برای جمعی كه صلاحیت دارند. ازاین رو اطلاق و
عمومیت «لمن فی الارض» در آیه، با روایاتی كه خصوصیات اهل آمرزش را مطرح كرده اند،
مقید و محدود می شود. در غیر این صورت باید گفت: طلب مغفرت برای انسان هایی نیز كه
در قالب شیاطین در روی زمین هستند، وجود دارد! حال آنكه مجموع آیات و روایات، این
شمول و عمومیت مطلق را نفی می كنند. در پایان نیز به مؤمنان و صالحان امید می دهد
كه خداوند «غفور رحیم» است.
2.(الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بحَمْدِ
رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَستَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا
وَسِعْتَ كلَّ شىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ
اتَّبَعُوا سبِیلَك وَ قِهِمْ عَذَاب الجَْحِیمِ) (113).
«كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى كنند، و آنها كه پیرامون آنند، به سپاس پروردگارشان
تسبیح مى گویند و به او ایمان دارند و براى كسانى كه گرویدهاند طلب آمرزش مى
كنند: پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چیز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و
راه تو را دنبال كردهاند، ببخش و آنها را از عذاب آتش نگه دار».
این آیه ناظر به فرشتگانی است كه به خدا ایمان آورده و مشغول تسبیح حق اند. آنان
برای مؤمنان از درگاه ایزد منان آمرزش می طلبند. باید دانست كه طلب غفران این گروه
از فرشتگان، طلبی ساده و بدون نتیجه نیست؛ بلكه به اقتضا و سنن عوالم برتر و قرب و
منزلت ملائكه خواستن آنان مساوی با ساری و جاری شدن رحمت ها، مغفرت ها و آمرزش ها
برای مؤمنان و توبه كنندگان حقیقی است. این آیه طلب غفران این گروه از فرشتگان را
فقط در خصوص مؤمنان و توبه كنندگان حقیقی، مطرح می كند كه عمومیت و اطلاق آیه ی
گذشته را خاص و مقید می سازد.
3.امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«من كتم صومه قال [الله] عز وجل للملائكته: عبدی استجار من عذابی فاجیروه و وكل
الله عز و جل ملائكة بالدعاء للصائمین و لم یأمرهم بالدعاء لاحد الا استجاب لهم
فیه» (114).
«كسی كه روزه ی [مستحبی] اش را از دیگران كتمان [و مخفی] كند، خداوند عز و جل به
ملائكه اش می گوید: بنده ی من از عذاب من، به
من پناه آورده است. به او پناه دهید و خداوند عز وجل ملائكه ای را برای دعا كردن
برای روزه داران، موكل می كند و خداوند آنها را به دعا برای احدی مأمور نمی سازد؛
مگر آنكه دعای آنان در حق او مستجاب شود».
از این روایت به دست می آید كه خداوند فرشتگانی را برای دعا و غفران نسبت به مؤمنان
مأمور ساخته است و نیز بیانگر آن است كه دعا كردن فرشتگان قرین استجابت است، یعنی
دعا كردن همان و مستجاب شدن آن همان.
4.امام صادق (علیه السلام) فرموده است:
«استاذن ملك ربه ان ینزل الی الدنیا فی صورة آدمی فاذن له فمرّ برجل علی باب قوم
یسأل عن رجل من اهل الدار فقال الملك: یا عبدالله ای شیء ترید من هذا الرجل الذی
تطلبه؟ قال: هو اخ لی فی الاسلام احببته فی الله جئت لا سلم علیه، قال ما بینك و
بینه رحم ماسة و لا نزعتك الیه حاجة؟ قال: لا، الا الحب فی الله عز و جل فجئت لاسلم
علیه، قال: فانی رسول الله الیك، و هو یقول: قد غفرت لك بحبك ایاه فیّ» (115).
«فرشته ای از پروردگار اجازه خواست تا در تمثّل انسانی به دنیا نزول كند. پس خداوند
به او اجازه داد. فرشته [در صورت انسانی]
به مردی در مقابل درب منزلی، برخورد كرد كه مرد خانه را از اهل خانه طلب می كرد. پس
فرشته [خطاب به آن مرد] گفت: ای بنده ی خدا! از این مرد چه می خواهی كه او را می
طلبی؟ گفت: او برادر من در اسلام است [برادر دینی من است]، برای خدا دوستش می دارم.
آمده ام تا سلامی به او دهم. آن فرشته گفت: آیا او از ارحام تو است؟ یا حاجت دیگری
باعث آمدن تو شده است؟ مرد گفت: نه، [آمدن من] فقط به جهت حب خداوند عز و جل است؛
پس آمدم تا سلامی به او دهم. فرشته گفت: پس حقیقت آن است كه من فرستاده ی خدا به
سوی تو هستم و او می فرماید: به تحقیق بخشیدم [و آمرزیدم] تو را [به جهت آنكه] تو
این مرد را به خاطر من دوست داری».
بر اساس این روایت فرشتگانی مأمور وصول و رساندن غفران الهی به بندگان صالح و خوب
هستند. علاوه بر این در مواردی این گروه از فرشتگان، غفران خاصی می آورند؛ از جمله
دیدن برادر مؤمن به جهت خداوند. پس هر چه محبت در راه خدا بیشتر باشد، طلب غفران از
وسایط فیض او بیشتر خواهد بود. از این رو، عیادت مریض رفتن، زیارت قبور مطهر امامان
از نزدیك و یا زیارت آنان از راه دور و ...غفران خاصی را از سوی ملائكه نصیب انسان
می گرداند.
5.ابی بصیر نقل می كند:
«قال ابوعبدالله (علیه السلام): یا ابا محمد! ان الله عز ذكره ملائكه یسقطون الذنوب
عن ظهور شیعتنا كما تسقط الریح الورق
من الشجر فی اوان سقوطه و ذلك قوله عز وجل (یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ
یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا) و الله ما اراد بهذا غیركم» (116).
«امام صادق (علیه السلام) فرمود: ای ابا محمد! خداوند - كه عزیز است یاد و ذكرش -
ملائكه ای [را مأمور كرده است تا ] گناهان را از پشت شیعیان ساقط می كنند؛ چنان كه
باد برگ را از درختان در هنگام ریزش می ریزاند. این [حقیقت ]، همان قول خداوند عز
وجل است كه: «به سپاس پروردگار شان تسبیح می گویند و برای مؤمنان طلب غفران می
كنند». به خدا قسم! خداوند به این [مؤمنان] غیر شما [از شیعیان] را اراده نكرده
است».
این روایت نیز به روشنی به وجود فرشتگانی اشاره دارد كه با طلب مغفرت برای شیعیان
مؤمن، باعث بخشش گناهان آنان می شوند.
در طلب غفران از محضر الهی، توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نباید
فراموش كرد و در واقع از آن حضرت خواست كه در محضر پروردگار عالم طلب مغفرت كند؛
چرا كه باب غفران از وجود مطهر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرتبه ی
والا و بالایش می جوشد و به مؤمن خوب می رسد. در مراتب بعد باید از اهل بیت و ائمه
اطهار (علیهم السلام) آمرزش خواست؛ وجود مقدس آنان مجرای غفران حق است و بخشش و
رحمت خداوند از طریق آنان، به ملائكه و از آنان به مؤمنان صالح می رسد. تا آنان
رضایت ندهند، مغفرت از طریق ملائكه برای مؤمنان
نیك كردار محقّق نخواهد شد و این همان حقیقتی است كه در زیارت جامعه آمده است:
«یا ولی الله! ان بینی و بین الله عز وجل ذنوباً لا یأتی علیها الا رضاكم»
«ای ولی خدا! به راستی میان من و خدای عز و جل، گناهانی است كه آنها را جز رضای شما
برندارد».
گفتار دهم
فرشتگان عذاب (1)
(إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ
كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِینَ فى الأرْضِ قَالُوا ألَمْ تَكُنْ أرْض
اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئك مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَت
مَصِیراً). (117)
فرشتگان عذاب و مواقف
یكی (118)
از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها - كه خداوند متعال برای آنان مقرر
فرموده - جاری ساختن عذاب الهی است. از این رو، این گروه از ملائكه به «فرشتگان
عذاب» نام گرفته اند.
این دسته از ملائكه - مانند گروههای دیگر فرشتگان - به امر خدا عمل كرده و از مشیّت
و خواست حضرت حق هیچ تخلّف و تحظّی
ندارند. به بیان دیگر در مقام عمل به فرمان های الهی، معصوم هستند. فرشتگان عذاب
مظاهر اسمای «غضب» و «سخط» خداوند متعال بوده و مجرای تحقّق مشیّت و امر او در عذاب
اند.
مرگ و برزخ
ملائكه عذاب در موقف ها، مقطع ها و عوالم مختلف، مأموریت خویش را انجام می دهند:
زمان روی آوری مرگ، برزخ و مراحل آن، قیامت و مواقف آن و...یكی از این مواقف حسّاس،
مقام مرگ و زمان انتقال آدمی از عالم مادی به عالم برزخ و در برزخ است. آیاتی چند
در این باره وجود دارد؛ از جمله:
1.(إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ
كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِینَ فى الأرْضِ قَالُوا ألَمْ تَكُنْ أرْضُ
اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئك مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَت
مَصِیراً) (119).
آنان که [هنگام مرگ] و قبض روح ظالم و ستمگار بمیرد فرشتگان از آنها باز پرسند که
در چه کاری بودید [و چرا به ایمان و اعمال نیک برای آخرت نپرداختید] پاسخ دهند: ما
در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان و [اسیر ظلم حاکمان جاهل و کافر] بودیم! فرشتگان
گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن سفر کنید [و از محیط جهل و کفر به سرزمین
علم و ایمان بشتابید از
آنها عذر نپذیرند و] مأوای ایشان جهنم است و بازگشت آنها به جایگاه بسیار بدی است».
از این آیه ی شریفه، حقایق والای زیر به دست می آید:
یكم .ملائكه ی قبض كننده ی روح - مظهر اسم قابض خداوندند - علاوه بر مأموریت قبض
روح، مأموریت دیگری نیز دارند و آن عذاب كسانی است كه به خویش ستم كرده اند.
دوّم.چون مقام تعذیب است، فرشتگان قابض و عذاب در هنگام مرگ عتاب آمیز سؤال می كنند
این حالت برای كسی كه مرگ به او روی آورده سخت و سنگین است؛ تا حدی كه نمی توان آن
را تصور نمود. امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: «فغیر موصوف ما نزل بهم» (120)
«آنچه كه برای مردگان روی آور شود قابل توصیف نیست». به هر روی تشبیهات، كنایات و
تمثیلات در روایات در خصوص این ملائكه، نشانگر سختی قبض است.
سوّم.این آیه شامل و ناظر به مؤمنانی است كه به ایمان خویش عمل نكرده و عذری برای
خویش دست و پا می كنند؛ بدین صورت كه در قلمرو حكومت مخالفان و معاندان بودند كه یا
امكان عمل نبود و یا نمی گذاشتند كه آنها به ایمان خویش عمل كنند.
چهارم.ملائكه این عذر را نپذیرفته، و به آنان می گویند كه می توانستند برای عمل به
ایمان خویش، از قلمرو حاكمیت مخالفان
خارج شده و به مناطق دیگری هجرت كنند. این مسأله درس مهم و بزرگی برای انسان ها
دارد كه عذر تراشی در نظام برزخی و عوالم برتر و بعد از آن، پذیرفته نیست.
پنجم.پس از قبض روح این گروه، آنان به جهنم برزخی هدایت و عذاب شروع می شود.
ششم.این نكته عمیق و تكان دهنده نیز از این آیه ی شریفه به دست می آید كه وقتی
وضعیت مؤمنان عذر تراشی كه در سرزمین های معاندان و مخالفان در هنگام قبض و پس از
آن این چنین است؛ وضعیت مؤمنانی كه در بلاد موافقان و مؤمنان و حاكمیت دینی زندگی
كرده و به رغم فراهم بودن شرایط و زمینه برای عمل به ایمان خویش، از آن سر باز می
زنند، چگونه خواهد بود؟!
2.(وَ مَنْ أظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قَالَ أُوحِىَ إِلىَّ
وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شىْءٌ وَ مَن قَالَ سأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ
لَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فى غَمَرَاتِ المَْوْتِ وَ الْمَلائكَةُ بَاسِطوا
أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسكمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَاب الْهُونِ بِمَا
كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلى اللَّهِ غَیرَ الحَْقِّ وَ كُنتُمْ عَنْ آیَتِهِ
تَستَكْبرُونَ) (121).
«و كیست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندد یا مى گوید: «به من وحى شده
است». در حالى كه چیزى به او وحى
نشده باشد، و آن كس كه مىگوید: «به زودى نظیر آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى
كنم»؟ و كاش ستمكاران را در گرداب هاى مرگ مى دیدى كه فرشتگان [به سوى آنان] دست
هایشان را گشودهاند [و نهیب مى زنند:] «جان هایتان را بیرون دهید»؛ امروز به
[سزاى] آن چه به ناحق بر خدا دروغ مى بستید و در برابر آیات او تكبر مى كردید؛
به عذاب خواركننده كیفر مى یابید».
نكاتی چند در این آیه، قابل توجه است:
یكم.این آیه ناظر به نزول ملائكه عذاب در هنگام مرگ برای سه گروه است: 1.كسانی كه
آیات الهی را تكذیب می كنند؛ 2.گروهی كه بدون نزول وحی، ادعای وحی دارند؛ 3.استهزا
كنندگان آیات الهی كه مدعی آوردن آیاتی مانند آیات خداوند متعال در قرآنند.
دوّم.آیه ی شریفه، بیانگر سختی قبض روح و شروع عذاب از هنگام بیرون رفتن روح و جان
از بدن برای سه گروه یاد شده است.
سوّم.از آنجا كه دروغ بستن بر خداوند متعال و نیز تكبّر ورزیدن در برابر آیات الهی،
برای ملائكه ی الهی سخت و گران و است (چون محو حضرت حق اند)، این سه گروه را به
دلیل این دو صفت زشت و ناپسند (دروغ بستن و تكبر ورزیدن)؛ با عذاب سخت و شكننده ای
كیفر می دهند.
چهارم.هر چند منطوق آیه ناظر به كافران و مشركان است؛ ولی مراتب خفیف تر و پایین تر
آن دو را نیز شامل می شود. اگر شخص مسلمان و مؤمن در مقام عمل و در هنگام تأسی به
آیات الهی، آنها را
كوچك شمارد و بدون توجّه از كنار آنها بگذرد وتصدیق عملی نداشته باشد، ملائكه عذاب
در هنگام قبض روح و پس از آن با شدّت فوق تصور با او مواجه خواهند شد.
پنجم.گفته ی ملائكه مبنی بر اینكه «جان هایتان را بیرون دهید» صرف جمله و كلام
نیست؛ بلكه تكوین است؛ یعنی، گفتن همان و قبض كردن شدید و سخت روح همان.
3.(وَ لَوْ تَرَى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ كفَرُوا الْمَلائكَةُ یَضرِبُونَ
وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذَاب الْحَرِیقِ) (122).
«و اگر بنگری سختی حال كافران را هنگامی كه فرشتگان جان آنها را می گیرند و با تیغ
[قهر و غضب خدا] بر روی و پشت آنها می زنند و می گویند: بچشید طعم عذاب سوزنده را».
این آیه حكایتگر قبض روح كافران به وسیله ی ملائكه عذاب و نیز نوع عذاب است. مفسران
«از پشت و رو زدن» را دو گونه تفسیر كرده اند؛ برخی گفته اند: كافران از همه ی جهات
به وسیله ملائكه عذاب می شوند و بعضی دیگر نوشته اند: این عبارت بیانگر به ذلت و
خواری كشاندن كافران است. به هر روی این حقیقت را خاطر نشان می سازد كه قبض روح
كافران، عذاب دهنده بوده و پس از آن، عذاب ابعاد گوناگون داشته و در مراتب و عوالم
مختلف است. توجه داشته باشیم گفتار ملائكه - مبنی بر این كه «بچشید طعم عذاب سوزنده
را» - امری تكوینی
است؛ یعنی گفتن همان و وقوع و جریان عذاب همان.
4.(الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا
السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا كُنتُمْ
تَعْمَلُونَ • فَادْخُلُوا أَبْوَاب جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ
مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِینَ) (123).
«همانان كه فرشتگان جانشان را مى گیرند، در حالى كه بر خود ستمكار بودهاند. پس،
از درِ تسلیم درمى آیند [و مى گویند:] «ما هیچ كار بدى نمىكردیم». آرى، خدا به
آنچه مى كردید دانا است • پس، از درهاى دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید، و
حقاً كه چه بد است جایگاه متكبران».
این آیه نیز به وجود ملائكه ی عذاب هنگام مرگ - برای كسانی كه به خویش با نافرمانی
خداوند متعال ظلم كرده اند - اشاره دارد. این ظالمان بر خود، هنگام مواجهه با
فرشتگان قابض روح - كه وظیفه ی عذاب آنان را نیز در هنگام مرگ بر عهده دارند - خاضع
و تسلیم شده، و می گویند: ما هیچ كار بدی انجام ندادیم؛ ولی از آنجا كه خداوند به
هر آنچه كه آدمیان عمل می كنند آگاه است، سخن دروغ آنان را نپذیرفته، رد می كند.
ملائكه عذاب پس از قبض سخت، سنگین و عذاب دهنده ی این گروه، با عمل تكوینی در قالب
این سخن كه «از درهای دوزخ وارد شوید» آنان را به ابواب گوناگون جهنم برزخی می
برند. این جهنم ها دارای مراتب
مختلف بوده و در مجموع مرتبه ی نازله ای از جهنم قیامت به شمار می روند. عبارت
(فلبئس مثوی المتكبرین) در فراز آخر آیه، این نكته را خاطر نشان می شود كه منشأ
«ظالمان بر خویش» صفت رذیله ی «تكبر» است.
این چند آیه كه تنها به عنوان نمونه در این گفتار طرح و تا حدی تفسیر شد به صراحت و
روشنی بر وجود ملائكه عذاب در مقام مرگ و هنگام انتقال آدمی از عالم مادی به عالم
برزخ دلالت دارد. در پایان توصیه می كنم هر چه می توانیم به گناه نزدیك نشویم و
مراقب اعمال و كردار خویش باشیم. اگر این چنین نباشیم، از جمله كسانی خواهیم بود كه
ملائكه عذاب در هنگام مرگ، به سراغ آنها رفته و قبض سخت و تكان دهنده و عذابی
سهمگین، در جهنم برزخی و قیامت، انتظارشان را می كشد. (124)
گفتار یازدهم
فرشتگان عذاب 2
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكمْ وَ أَهْلِیكمْ نَاراً وَقُودُهَا
النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَیهَا مَلائكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصونَ اللَّهَ
مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ) (125).
فرشتگان عذاب و قیامت
چنان (126)
كه گذشت جمعی از فرشتگان، واسطه در عذاب هستند. این گروه از ملائكه در
عین آنكه ملائكه غضب و سخط می باشند؛ ولی در مواقف و مقاطعی مختلف، عذاب ربوبی را
نیز جاری می كنند. جمعی از این فرشتگان اهل عذاب را هنگام مرگ و در برزخ، عذاب می
كنند. گروه دیگری از ملائكه عذاب، پس از برزخ و در قیامت كبری، عذاب های ربوبی را
برای اهل آن در مراتب مختلف می رسانند. البته اینكه اینها
چندین نوع هستند و تعدادشان چه مقدار است، بر ما روشن نیست.
شواهد این انگاره
از آیات و روایات استفاده می شود این دسته از ملائكه، عذاب الهی را در مواقف مختلف
قیامت، برای اهلش جاری می كنند. شواهد قرآنی بر وجود این گروه از ملائكه در قیامت و
مواقف آن عبارت است از:
1.(یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسكمْ وَ أَهْلِیكمْ نَاراً وَقُودُهَا
النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَیهَا مَلائكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ
مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ) (127).
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید! خودتان و كسانتان را از آتش دوزخ نگه دارید، چنان
آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگ ها است. بر آتش [دوزخی] فرشتگانى خشن [و] سختگیر
[گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان[در اجرای قهر و غضب حق] دستور داده، سرپیچى
نمى كنند و آنچه را كه مأمورند، انجام مى دهند.»
این آیه به روشنی نشانگر وجود فرشتگان عذاب در قیامت است. اینان موكل بر آتش دوزخ
بوده و خیلی غلیظ و شدیداند و خشونت و شدت دارند. هیچ گونه مخالفتی نسبت به آنچه
خداوند متعال امر فرموده نداشته واز آن تخطّی نمی كنند. در واقع به وسیله این گروه
از
فرشتگان جهنم، آتش و عذاب ها به اهلش می رسد. درباره ی عبارت تأمّل برانگیز «وقودها
الناس و الحجارة» گفتنی است: سوخت و مایه ی آتش، گاهی هیزم، گاهی نفت و گاهی گاز
است؛ ولی در این آیه، سوختِ آتش جهنم خود انسان و سنگ دانسته شده است. اینكه خود
انسان مایه ی آتش خویش در دوزخ باشد، برای اهلش قابل تدبر و تأمل است. مقصود از
انسان در اینجا، مجموع عالمی است كه انسان برای خویش ساخته است؛ یعنی، مجموعه آنچه
كه بدن و روح توأم با خویش به عالم قیامت برده اند(نه خالص بدن یا روح او). به بیان
دیگر مجموعه ی اوصاف، اخلاق، عقاید و اعمال او، سوخت آتش دوزخ است. تمام افكار و
عقاید باطل، كارهای فاسد و خلاف و خلق های رذیله، نیت های پلید و همه و همه و...،
عالم انسان دوزخی و مایه ی آتش جهنم او است.
این مایه و اشتعال در این دنیا، برای انسان گناه كار و فاسد وجود دارد؛ ولی در پشت
پرده مستور است. حقیقت خُلق، نفرت، محبت، عقیده، نیت و عمل باطل، آتش است؛ ولی از
چشمان ظاهر بین ما غایب است. شكل اصلی و اوصاف، اخلاق، عقاید و اعمال باطل، آتش
است؛ امّا این حقیقت در هنگام قیامت روشن و عیان خواهد شد. همان طور كه در تاریكی
محض، نمی توانیم چیزی را تشخیص دهیم و با آمدن روز و برآمدن نور، این تمایز اشیا با
یكدیگر عیان می شود؛ عالم دنیا نیز برای ما شب است. ما الان در تاریكی به سر می
بریم و نمی توانیم شكل و حقیقت اصلی اعمال، عقاید و افكار خویش را ببینیم. با آمدن
قیامت و تابیدن نور الهی - كه نافذترین نورها است - عمق و حدود كامل و
حقیقت نیت ها، افعال، عقاید و اوصاف ما مشخص و آشكار خواهد شد؛ به طوری كه تمامی
انسان ها از یكدیگر متمایز می گردند و حقیقت روح و بدنشان با تمامی اوصاف و افعال و
عقاید از یكدیگر مشخص می شود. قرآن به این اشراق نوری در قیامت اشاره كرده، می
فرماید:
(وَ أَشرَقَتِ الأرْض بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ) (128).
«و زمین به نور پروردگارش روشن می گردد، و كارنامه [اعمال در میان] نهاده شود».
2.(وَ سِیقَ الَّذِینَ كفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا
فُتِحَت أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِكُمْ رُسلٌ مِنكُمْ
یَتْلُونَ عَلَیْكُمْ آیَاتِ رَبِّكُمْ وَ یُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یَوْمِكُمْ هَذَا
قَالُوا بَلى وَ لَكِنْ حَقَّت كلِمَةُ الْعَذَابِ عَلى الْكَافِرِینَ) (129).
«و [آن روز] آنان كه به خدا كافر شدند، فوج فوج به جانب دوزخ رانده شوند و چون آنجا
رسند، درهای جهنم برویشان بگشایند و خازنان دوزخ به آنها گویند: مگر پیغمبران خدا
برای هدایت شما نیامده و آیات الهی را برایتان تلاوت نكردند و شما را از ملاقات این
روز سخت نترسانیدند؟! جواب دهند: بلی ولیكن افسوس كه ما به كفر و عصیان خود را
مستحق عذاب [كردیم] و وعده ی عذاب برای كافران محقق و حتمی گردید».
این آیه نیز ناظر به فرشتگان عذاب در آخرت است؛ ولی از آنان
تعبیر به «خازنان دوزخ» كرده است.
3.(وَ قَالَ الَّذِینَ فى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ یخَفِّف
عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ • قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِیكُمْ رُسلُكُم
بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلى قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْكافِرِینَ
إِلاَّ فى ضَلالٍ) (130).
«و اهل دوزخ به خازنان جهنم گویند: از خدا بخواهید كه روزی عذاب ما را تخفیف دهد.
آنها پاسخ دهند: آیا پیغمبران شما با معجزات و ادله روشن برای [هدایت] شما نیامدند؟
دوزخیان گویند: آری آمدند [ما پیروی آنان نكردیم و بدین روز سیاه افتادیم.] پس
خازنان جهنم گویند: اینك هر چه می خواهید دعا [و ناله] كنید كه دعای كافران جز بر
زبان و گمراهی نخواهد بود».
در این آیه نیز از فرشتگان عذاب، به خازنان دوزخ یاد شده است. توجه داشته باشید سخن
گفتن دوزخیان با فرشتگان، به این دلیل است كه آنها از خداوند متعال محجوب بوده و
نمی توانند با او صحبت كنند:
(كلَّا إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ) (131).
«زهى پندار، كه آنان [دوزخیان] در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند».
مالك، خازن اصلی دوزخ
به نظر می رسد در مرتبه ی بالاتر، ملك و فرشته ای وجود دارد كه خازن اصلی جهنم است
و فرشتگان عذاب و خازنان دوزخ، جناحهای این ملك و فرشته بوده و تحت فرمان او هستند.
از این فرشته ی برتر در قرآن، تحت عنوان «مالك» یاد شده است:
(إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ • لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ
هُمْ فِیهِ مُبْلِسونَ • وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَكِن كانُوا هُمُ الظلِمِینَ • وَ
نَادَوْا یَمَلِك لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّك قَالَ إِنَّكم مَّكِثُونَ • لَقَدْ
جِئْنَكم بِالحَْقِّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ) (132).
«بدكاران هم آنجا سخت در عذاب آتش جهنم مخلدند و هیچ از عذابشان كاسته نشود و امید
نجات و خلاص ندارند و مابه آنها ظلم و ستمی نكردیم، لیكن آنان خود مردی ستمكار و
ظالم بودند و آن دوزخیان، مالك دوزخ را ندا كنند: ای مالك! از خدای خود بخواه كه ما
را بمیراند تا از عذاب برهیم. [او] جواب دهد: شما در این عذاب همیشه خواهید بود[و
هرگز رهایی نخواهید یافت]. ما راه خدا و آیین حق را برای شما مردم آوردیم؛ ولیكن
اكثرتان از حق كراهت و اعراض داشتید».
رسول گرامی اسلام در معراج وقتی مالك را، دید تعجب كرد! آن حضرت در این سفر معنوی ،
هر موجودی را در عوالم مختلف مشاهده می كرد، او را در حالت سرور و بهجت می دید؛
ولی چهره ی
مالك گرفته و خشمناك بود و هیچ بشاشیت و سرور در آن نبود. از جبرئیل پرسید: این
فرشته كیست؟ او پاسخ داد: مالك است، حضرت فرمود: می شود گوشه ای از آتش دوزخ و خازن
بودن خویش را بر جهنم بنمایاند؟! جبرئیل از مالك خواست و او گوشه ای از آن حقیقت را
ارائه كرد. گفته شده است: پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم ) بعد از مشاهده ی آن
صحنه دهشتناك، تا آخر عمر نخندید. (133).
نوزده نگهبان
در آیه ی دیگری تعداد خازنان و نگهبانان نوزده عدد مطرح شده است. به نظر می رسد
اینان واسطه میان خازن اصلی (مالك) و خازنان مرتبه ی پایین تراند كه تعدادشان كثیر
و بی شمار است. در واقع آنان جناحهای مالك و تحت فرمان او هستند و در عین حال
فرماندهی جناحهای مراتب پایین تر را بر عهده دارند. امّا چرا عدد این گروه نوزده
بوده نه بیشتر یا كمتر؟ قرآن با تعبیری دقیق و تأمل برانگیز حكمت این مسأله را
بازگو كرده است:
(عَلَیهَا تِسعَةَ عَشرَ • وَ مَا جَعَلْنَا أَصحَابَ النَّارِ إِلاّ مَلائكَةً وَ
مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیَستَیْقِنَ
الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَ یَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَ لا
یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ
فى قُلُوبهِم مَرَضٌ وَ الْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بهَذَا مَثَلاً
كَذَلِك یُضِلُّ اللَّهُ مَن
یَشاءُ وَ یهْدِى مَن یَشاءُ وَ مَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاّ هُوَ وَ مَا
هِىَ إِلاّ ذِكْرَى لِلْبَشَرِ) (134).
«بر آن آتش [دوزخ] نوزده تن [فرشته ی عذاب] موكل اند و ما خازنان دوزخ را غیر
فرشتگان عذاب قرار ندادیم و عدد آنها را جز آزمایشی برای كسانی كه كافر شده اند،
قرار ندادیم، تا آنان كه اهل كتاب اند، یقین به هم رسانند، و ایمان مؤمنان افزون
گردد، و آنان كه كتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شك نیفتند، و تا كسانی
كه در دل هایشان بیماری است و كافران بگویند: «خدایا از این وصف كردن چه چیزی را
اراده كرده است؟ این گونه خدا هر كه را بخواهد بی راه می گذارد و هر كه را بخواهد
هدایت می كند، و [شماره ی] سپاهیان پروردگارت را جز او نمی داند، و این [آیات] جز
یادی برای بشر نیست».
یكم.خداوند متعال در این آیات حكمت نوزده بودن ملك را آزمایشی برای كافران و مؤمنان
می داند. در مواجهه كافران با این مسأله ی، بر شك و تردید آنان افزوده شده و گمراه
تر می شوند و مؤمنان در برخورد با این موضوع، یقین و ایمانشان بیشتر گشته و در مسیر
هدایت، به مراتب برتری راه می یابند و این آزمایش از سنن الهی به شمار می رود.
دوّم .عبارت «و ما یعلم جنود ربك الا هو» این حقیقت ژرف را خاطر نشان می سازد كه
انسان ها از حقیقت فرشته ها، بافت وجودی آنان، اوصاف آنها، آثار وجودی شان، نوع یا
انواع وساطتشان، ابعاد
وجودی آنها و... بی خبراند و در واقع این مسائل برای آنان مجهول است و چیزی كه
حقیقتش در این حد برای انسان معلوم نباشد، دیگر جایی برای پرسش درباره ی عدد آن
باقی نمی ماند؛ زیرا این پرسش زمانی معنا می یابد كه تمامی ابعاد و حقیقت وجودی
آنان، برای آدمی روشن باشد تا در رتبه ی بعد از مقدار و كمیت آن سؤال كند. امّا
وقتی ماهیت آنها برای ما مجهول است، دیگر پرسش از چرایی تعداد بی معنا خواهد بود!
بر این اساس، كافران به دلیل گمراهی و عدم درك موضوع، با طرح عدد نوزده، بر شك و
تردید شان افزوده شده و در عمق گمراهی به پیش می روند؛ ولی مؤمنان با درك معلوم
نبودن همه ی ابعاد وجودی فرشتگان و به دلیل ایمان به خدا، پرسشی از این تعداد نمی
كنند؛ بلكه آن را بدون چون و چرا می پذیرند و بر ایمانشان افزوده شده و در راه
هدایت به جلو می روند.
در برخی از آیات قرآن، فرشتگان عذاب الهی در دوزخ به عنوان مخاطب مطرح نشده و اسمی
از آنان برده نمی شود. این عدم تصریح بیانگر شدت غضب الهی در مقام جلال است كه باید
از آثار سهمگین و عذاب دهنده ی آن، به خود حضرت حق پناه برد! مانند آیه ی ذیل:
(خُذُوهُ فَغُلُّوهُ • ثُمَّ الجَحِیمَ صَلُّوهُ • ثُمَّ فى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا
سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسلُكُوهُ • إِنَّهُ كانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ •
وَ لا یحُضُّ عَلى طَعَامِ الْمِسكِینِ) (135).
«بگیرید و به زنجیرش بكشید و میان آتشش بیندازید. پس در زنجیری كه درازی آن هفتاد
گز است، در بندش كشید[سلسله زنجیری كه اگر مقداری از آن را به تمام كوه بگذارند،
همه را می سوزاند. واقعاً طاقت ما چقدر است؟ آیا از كوه محكم تریم] چرا كه او به
خدای بزرگ نمی گروید و به اطعام مسكین تشویق نمی كرد».
در این آیه به فرشتگان عذاب - كه مخاطب اصلی گرفتن، زنجیر كشیدن و... هستند -
تصریح نشده است؛ از این عدم طرح شدت مقام غضب الهی فهمیده می شود. از عبارت پایانی
آیه به خوبی مشخص می شود كه دو گروه، مورد شدت غضب خداوند قرار دارند: 1.کافران
2.كسانی كه برای رسیدگی و اطعام مساكین كوششی نكرده و دیگران را به آن تشویق نمی
كردند. بر این اساس اگر ما نیز در راه رسیدگی به مساكین و نیازمندان كوتاهی كنیم و
هیچ قدمی در این راه بر نداریم، یا توجهمان اندك باشد، مشمول شدت غضب الهی خواهیم
گشت (هر چند كافر نیستیم) ولی از عواقب دردآور و سنگین آن در امان نخواهیم بود!!