در شهادتين مى گويى : اءشهد اءن محمدا
عبده و رسوله
(194) مرتبه اعلا و بالاتر از رسالت ، عبوديت و بنده بودن
است . گاهى كسى به كسى غيظ مى كند و مى گويد: مگر من بنده خدا نيستم ؟ بلى - جانت
در آيد! - مخلوق خدايى نه بنده خدا. شمر هم مخلوق خداست . علاوه بر آن كه بنده خدا
نيستى ، خجالت هم ندارى ، شرمسارى هم ندارى ، اقلا - بدبخت ! - شرمسارى داشته باش
كه بندگى خدا ندارى .
چنان خاطر جمع است كه خيال مى كند بهشت را خريده است و در تحت تصرف اوست . بايد
اقرار به گناه داشتى باشى در نزد پروردگار خودت ، يعنى ميانه خودت و خداى تعالى خود
را گناهكار بدانى ؛ اگر چه اعمال بسيار هم از تو صادر شده باشد، غرور نداشته باشى
به عملهاى خودت كه ضايع مى كنى و ضايع مى شوى . نخوت و غرور را از خودت دور كن كه
هلاك نشوى . همين كه يك چيز از عبادت ، مثل نماز يا روزه يا حج يا تحصيل علم يا نحو
اينها، به جاى مى آورد، چنان غرور و خودپسندى مى كند كه گويا بهشت را مالك شده است
.
بيچاره ! اين حال كه تو دارى ، حالت بندگى خداى تعالى نيست . حال كه بندگى نيست ،
ببينيم حالى كه تو با خداى تعالى دارى ، حالت رعيت و پادشاهى است يا نه ؟ يعنى نسبت
ميانه تو و او تعالى نسبت رعيت و پادشاهى است يا نه ؟ اولى كه نيست ، اين هم نيست .
از اين هم گذشتيم . ببينيم ميانه تو و خداى تعالى حال آقا و نوكرى است . نه !
از اين هم گذشتيم . ببينيم حالت دوست با دوست هست . نه ، نيست .
انصاف بده ، هيچ آشنا با آشنا اين كارها مى كند كه تو با خداى تعالى مى كنى ؟ مى
خواهى بالاتر از آن بگويم ؟ با دشمنان همچو كارها كرده اى كه با خدا مى كنى ؟ مى
گويند: با دشمنان مدارا. بس است ! با خدا هم مدارا. مدارا. مدارا.
اين همه كارها با خداى تعالى كرده ايم ، لكن با تمام بدبختى ما و شقاوتهاى ما،
خداوند تعالى از آقايى خود دست بر نداشته . كما اينكه مى خوانى در دعاى افتتاح در
ليالى ماه رمضان المبارك :
انك تدعونى فاءولى عنك ، و تتحبب الى فاءتبغض اليك ، و تتودد
الى فلا اءقبل منك ؛ كاءن لى التطول عليك . فلم يمنعك ذلك من الرحمه بى و الاحسان
الى و التفضل على بجودك و كرمك .
انك تدعونى تفضل كرده مى فرمايد: اى بندگان من ، به
طرف من بياييد. ماها را به لطف و كرم خود خوانده و ما اعراض از آن داريم و پشت به
الطاف و دعوت و فرمايشات او كرده ايم .
غرض ؛ با همه بدبختى هاى ما، او از تفضل و لطف و آقايى و خداوندى خود دست برنداشته
. بندگان چيزى ندارند و مالك چيزى نيستند؛ چه آنكه تمام مال و منال هم از او تعالى
است ، و همين طور عبادات . پس هر چه دارى از اوست . لاءنه المؤ فق .
ببين چه مهربان است ! مى فرمايد: من ذالذى يقرض الله قرضا
حسنا فيضاعفه له و له اءجر كريم
(195). همان چيزها را كه ملك تو كرده است و خود او تعالى به
تو داده است ، گاهى مى فرمايد: با من قرض ربايى بدهيد. قرض ربايى با خودتان حرام
است ، ولى او مى فرمايد: من به شما از يك ، ده ربا مى دهم . ده بر يك براى شما مى
نويسم . هم مى فرمايد: يك به هفتصد مى دهم . بعد زياد مى كند تا آنجايى كه حد
ندارد.
حال ببينيد - اى بى انصافها! - پروردگارى كه چنين رؤ وف و مهربان است و چنين الطاف
دارد، آيا سزاوار است كه از مهربانى هاى او غفلت داشته باشيم و با چنين خدايى
معامله نداشته باشيم ؟!
اشخاصى هستند كه با چنين خداى مهربان اصلا معامله نكرده اند و در فكرش هم نيستند؛
اما با دشمن خدا كه ماءمورند به فرمان خدا به ترك معامله با او، معامله ها كرده
اند. دشمن را مى شناسيد يا نه ؟ دشمن قديمى ، شيطان رجيم .
در معامله با او، مال مى دهى ، عمر، جوانى مى دهى ، مفت هم مى دهى ؛ مفت كه مى دهى
سهل است ، پيشكش هم مى كنى ! مفت كه مى دهى سهل است در قيامت مسخره ات مى كند مى
گويد: لاتلومونى ولوموا اءنفسكم
(196).
با دشمن چنين معامله مى كنى كه چنان بشنوى ؛ اما با خداى مهربان كه آن قدر الطاف
دارد، اصلا معامله ندارى ؟ و خيالش را هم ندارى ؟ بعض از الطاف را كه شنيدى ؛ علاوه
بر آن الطاف ، الطاف فرموده است . پاره اى مكانها را مختص به خود فرموده ؛ چنانچه
كه پاره اى زمانها را مختص به خود فرموده . با آنكه تمام مكانها و زمانها مختص به
او تعالى است ، براى بهانه گيرى و آمرزش عباد، آنها را به خود مخصوص فرموده ، يعنى
اختصاص داده است والا خالق تمام زمان و مكان اوست . فرمود: ((خانه
كعبه خانه من است )) براى بهانه جويى آمرزش مردم ، والا او
منزه است از اينكه خانه داشته باشد.
بارى ؛ همچنان كه بعضى از مكانها را مخصوص خود كرده است ، بعضى از زمانها را هم
مخصوص به خود كرده است ؛ مثل شهر الله و شهر رمضان . و آن اختصاص براى بهانه است ،
براى آمرزش گناهكاران است .
خبر داريد كه ماه خدا نو شده است و نمى دانى ؟ ماه خدا نو شدن علامات دارد. بايد
تمام اعضا و جوارح و قلب تو تغيير بكند. چنانچه رسول مكرم حضرت خاتم الانبيا (صلى
الله عليه و آله ) چنين بود.
هيچ مى دانى كه شهر كيست ؟ نمى گوييم : ما شهر؟ مى گوييم : من شهر رمضان ؟ ببين
((رب شهر رمضان ))، مثل رب البيت ،
وجهش آن است كه شهر رمضان شهرى است با ادراك و شعور، مى رود، مى آيد، شفاعت مى كند.
شخصى است جسمانى ، نورانى ، شفاعت مى كند و خصومت مى كند.
بلكه روايت است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: در قيامت مى بينم شخصى
را مى كشند. مى گويم : كجا مى بريد؟ مى گويند ملائكه در جواب كه
هذا من خصمه شهر رمضان . مى فرمايد:
اءنا برى ممن خصمه شهر رمضان .؛ يعنى من بيزارم از
كسى كه ماه رمضان دشمن او باشد.
اينكه گفتم ماه رمضان جسمانى و نورانى و صاحب ادراك و شعور است ، به عقلت درست نمى
آيد؟ معلوم است ، با آن حالت كه تو دارى درست نمى آيد؛ ولى بدان ماه رمضان ،
حجرالاسود، قرآن و نحو آن همه شخصى هستند.
جناب خودت در اول نابود بودى ، بعد ترقى كردى خاك شدى ، ترقى كردى گياه شدى ، ترقى
كردى نطفه شدى ، تنزل كردى خون شدى - چه قسم خون ؟ كه اگر درست بگويم مى گويى اى
دلم هم مى خورد - تا آنكه رفته رفته ثم اءنشاءناه خلقا آخر
فتبارك الله اءحسن الخالقين
(197) در حقت گفته شد. حالا خودت اگر شخصى شدى باور كردى ،
بدان كه ماه رمضان هم شخصى خواهد بود. يعنى هست .
خودت را خبر كن و بگو: اى نفس ! قد دخل شهر الله المعظم .
بعد از اطلاع ، توقيرش كن . شهر فضله الله و غززه . فلاتهنه
.
مبادا كارى كنى كه از روزه شهرالله غير از تشنگى و گرسنگى براى شما چيزى نباشد.
شهر طهور است ، نجسش نكن به گناهان .
ماه خطبه حورالعين است ، سه طلاقه شان نكن كه ديگر نصيبتان نشود! چنانچه كه بعضى
چنين كردند.
ماه مبارك ماهى است كه در آن نداها هست :
نداى اول از خداوند عالم است كه به شما شده است ؛
نداى دويم نداى پيغمبر است ؛
نداى سيم نداى اموات است به زنده ها.
اول شروع نداى الهى كنيم . جناب اقدس الهى ، ما بى كمال و بى عقلها و بى شعورها را
ندا فرموده :
يا اءيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من
قبلكم لعلكم تتقون # اءياما معدودات فمن كان منكم مريضا اءو على سفر فعده من اءيام
اءخر.(198)
ببين اين آقاى حقيقى به چه قسم صدا مى كند، به خلاف قول آقايان مجازى به نوكرهاى
خود. اگر درست ملاحظه اين خطاب مستطاب كنى ، واقعا كمال لذت بيابى . به قول بعضى از
اهل ادب و معرفت : ان لذه النداء اءذهب التعب و العناء
بعد از آنكه وجوب صوم را بيان مى فرمايد، مثل كسى كه عذرى بخواهد، مى فرمايد:
اءياما معدودات .
حالا به جان و دل عرض كنيم : لبيك ! لبيك ! به جان و
دل اطاعت مى كنيم . براى خدا دو قمرى كار كرده ايم ؟! حال عرض كن :
سمعنا و اءطعنا معترفا بالتقصير. كارى براى تو نكرده
ايم . روسياهيم .
مساءله اى است . اغلب مردم روزه از روى كراهت مى گيرند. ببينيم روزه از روى كراهت
چه قسم است . روزه براى عادت بلد و خوف از مردم كه باطل است قطعا. حرف در كراهت است
. اين هم يك دفعه از روى گرسنگى و تشنگى است . اين كراهت عيب ندارد، بلكه ممدوح است
و هزار ملك فرستاده مى شود و دست به سر و صورت آن مى كشند و مژده بهشت به او مى
دهند. چون وقت افطار شد. قال الله عز و جل :
ما اءطيب ريحك و روحك ! يا ملائكتى ، اشهدوا اءنى قد غفرت له .
غرض ؛ كراهت به اين معنى و صبر بر آن ممدوح است و موجب ثواب جزيل ؛ اما كراهت به آن
معنى كه كارها و خوفا و عادتا روزه مى گيرند، مذموم است و موجب ابطال صوم . ملتفت
باشيد كه از روزه فيضها ببريد كه براى روزه داران مهيا شده است ، نه آنكه از آن جز
گرسنگى و زيان چيزى نداشته باشيد.
بارى ، به آن خطا مستطاب روزه را خواست . بعد از آن ، در مقام لطف و مهربانى و گذشت
بر آمد فرمود و من كان مريضا اءو على سفر فعده من اءيام اءخر
يريد الله بكم اليسر و لايريد بكم العسر.(199)
ببين لطف و گذشت و مرحمت الهى را و ببين حالت خود را كه با خدا چه قسم رفتار مى كنى
! ابدا در راه او گذشت ندارى ؛ حتى از دو موى شارب ، كه بگويى : چون خدا خواسته است
، من از آن گذشتم و مضايقه ندارم .
الحاصل ؛ امروز چون كه روز اول ماه است به حسب شرع ، مى خواهيم كارى بكنيم آمرزيده
شويم - ان شاء الله تعالى .
در آيه شريفه مذكوره ، كيفيت وجوب روزه را كه فرمود، بعد از آن در فقره پيران
كهنسال - نه هر پيرى ، كه تو هم متوسل به آن شوى - لطف فرموده و ايشان را از روزه
معاف داشته است و مى فرمايد: و على الذين يطيقونه فديه طعام
مسكين
(200)
غرض ؛ چون شهر الطاف است ، ماه بروز كرامت و مرحمت خداوند عالم است ، مى خواهم عرض
كنم بعضى چيزها به او تعالى و طلب عفو و بخشش نمايم از گناهان .
عرض مى كنم : خدايا، تو فرمودى اگر مريض باشى ، يا در سفر، يا پير كهنسال باشى ، من
روزه را از تو نمى خواهم . حالا عرض مى كنم :
خدايا، وقتى كه مرا از اين عالم بردى ، من مريضم ، طاقت ندارم ، حال ندارم ، مرا
بيامرز. الهى ، وقتى كه ما ضعيفان و بندگان داخل قبر شديم ، هم غريبيم ، هم خسته
ايم ، هم حالت تحمل عذابهاى نداريم ، هم طاقت ديدن هولها نداريم ،
يريد الله بكم اليسر و لايريد بكم العسر را در حق ما
جارى كن .
الهى ، ما قدرت كشيدن عذاب را در برزخ نداريم ، به نجات ما و عفو ما در همين عالم
دنيا عفو مرحمت كن . خدايا، بندگان مبتلاييم ، بيچاره ايم ، در به دريم ، ما را در
جوار الطاف خاصه ات ، در اين شهر رمضان ، به حق اين شهر رمضان ، جاى داده .
از اعلانات در اين شهر رمضان ، اعلان تمسكى است به شريك شهر رمضان . چطور شريك ؟
شريكى كه در همه چيزها شريك اوست ، حتى در اسم . يعنى اسم مقدسش ثارالله است :
السلام عليك يا ثارالله و ابن ثاره . و اينكه ثارالله
است ، وجهش از شهر الله و بيت الله معلوم شد. و آن ثارالله كه درست مى شناسيد:
و هو المظلوم المحروم المغموم اءبو عبدالله الحسين الشهيد
(عليه السلام ).
هر چه فضايل دارد شهر الله ، ثارالله هم دارد. در شب قدر شهر الله
تنزل الملائكه و الروح - الى - سلام هى حتى مطلع الفجر(201)
تمام ملائكه با روح نازل مى شوند براى سلام . در زيارتهاى ثارالله هم
تنزل الملائكه و الروح سلام هى حتى مطلع الفجر.
روزه گرفتنى دارد و افطار كردنى دارد كه در آنها اصلا شريك ندارد، مختص به خود
اوست . حالا من اشاره به روزه اين روزه دار مى كنم و تو سعى كن در اين وقت كه نزديك
افطار است ، يك افطارى [بدهى ] به اين روزه دار تشنه لب جگر سوخته . و آن افطار
چيست ؟ قطرات اشك بر مصيبات آن مظلوم .
اين تشنه لب ، چون با لبان تشنه از دنيا رفت ، و قتل ابن
رسول الله عطشانا از زبان عليل تشنه لب او به ما رسيد.
گفتم : عليل تشنه لب . درست گفتم ؛ زيرا كه پر واضح است تشنگى او هم ؛ زيرا كه
يقينا آب وجود نداشت در حرمسراى آل اطهار. اگر آب بود، به اطفال صغار مانند على
اصغر - سلام الله عليه - كه از تشنگى بى تاب و طاقت شده بود، مى دادند. و معلوم است
كه مرض هم موجب عطش است ، خصوصا در گرما. پس آن حضرت هم تشنه لب بود، ولى آن تشنه
لبى بود كه آخر آب در اين دنيا آشاميد، گرچه بر او گوارا نبود، به واسطه آن تشنه
كامان كه از تشنگى سوخته بودند و با لبان تشنه شهيد شدند.
اما اين روزه دار آخر كار يك قطره آب از قوم اشرار خواست ، او ندادند. فرمود به آن
ظالم لعين شمر بى دين : ان كان لابد من قتلى فاسقنى شربه من
الماء؛ لابد مرا مى كشى ، پس شربت آبى به من بياشامان .
اينكه مى فرمايد: ((بياشامان )) دو
وجه در آن مى گوييم :
يكى اينكه مى فرمايد: يك شربت چيزى نيست كه انسان به آن قوت جنگ و مبارزت بگيرد.
اگر گمان مى كنى كه زياده از آن مى خورم ، تو خودت به من بده .
ديگر آنكه آن حضرت از زيادتى ضعف و ناتوانى قوت آن نداشته است كه خود ظرف بگيرد و
بياشامد، فرمود: تو به من بده .
آن كادر در جواب گفت : هيهات ! هيهات ! والله لاتذوق الماء
اءو تذوق الموت غصه بعد غصه و جرعه بعد جرعه .
لاحول و لاقوه الا بالله العلى العظيم . نساءلك اللهم و
ندعوك باسمك العظيم الاءعظم ياالله ياالله ياالله ياالله ياالله ياالله يالله
ياالله ياالله ياالله
مجلس دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
تبارك الذى بكلمته قامت السموات السبع ، و ثبتت الاءرض
المهاد، و استقرت الجبال الرواسى و قامت على حدودها البحار، و صار فى جو السماء
السحاب . تذلل له المتعززون و تواضع له المتكبرون . لايحصى مدحته القائلون . ولايؤ
دى حقه المجتهدون . ليس لصفته حد محدود و لانعت موجود. فطر الخلائق بقدرته . و
تواضعت الجبابره لهيبته . و عنت الوجوه لخشيته . و انقاد كل عظيم لعظمته .
نحمده على ترادف النعماء. و نشكره على تواتر الآلاء. و نصلى و نسلم على نبيه محمد
اءكرم خليقته و اءشرف بريته ؛ و على اءهل بيته اءئمه الهدى و اءعلام التقى و ذوى
النهى و كهف الورى و ورثه الاءنبياء، عليهم آلاف من التحيه و الثناء، مادامت
الخضراء على الغبراء و استنارت الغبراء من الخضراء.
اللهم قد حضر شهر رمضان . و قد افترضت علينا صيامه و اءنزلت فيه القرآن هدى للناس و
بينات من الهدى و الفرقان . اللهم اءعنا على صيامه و قيامه و تقبله منا و تسلمه منا
و سلمه لنا فى يسر منك و عافيه . انك على كل شى ء قدير.
مى فرمايد امام (عليه السلام ): اللهم قد حضر شهر رمضان
، خدايا ماه رمضان حاضر شده است . نمى خواهد خدا را خبر كند بر آنكه ماه مبارك داخل
شده ، بلكه مى خواهد عرض كند كه اى خداى من ، من مطلع شده ام به دخول ماه مبارك .
تو هم عرض كن : اى خداى من ، من مطلع شده ام كه ماه مبارك داخل شده است .
اللهم اءهلنا فيه لما وعدت اءولياءك من كرامتك . و اءوجب لنا
فيه ما اءوجبت لاءهل المبالغه فى طاعتك . واجعلنا فى نظم من استحق الرفيع الاءعلى .(202)
كلام امام سيدالساجدين (عليه السلام ) است . عرض مى كند: بگردان ما را در اين ماه
به سوى آنچه كه وعده فرموده اى به اولياى خودت از كرامت خودت . و واجب كن براى ما
آنچه را كه واجب كرده اى براى خودت كه عطا فرمايى به اهل سعى در اطاعت تو. و بگردان
ما را در نظم و سلسله كسانى كه مستحق رفيع اعلى شده اند، كه درجه بلندى از درجات
جنات است .
حالا كه خودت را مطلع كردى كه شهرالله داخل شده است و گفتى مثل مقاله امام زين
العابدين (عليه السلام ) را، بايد كارى كنى كه اين ماه مبارك براى تو ماه خدا بشود،
شهرالله شود، حقيقتا ماه مبارك شود، ماه مشرف شود، ماه مكرم شود، ماه معظم بشود؛ نه
اينكه براى تو شهرالله نشود. لابد اءن تحصل لك رابطه الى شهر
رمضان ليكون شهر الله لك .
بينكم و بين الله ، بياييد يك راستى بگوييد. از اول عمرت تا حال كه خداشناسى مى كنى
، يك وقت دارى كه تمام فكرت و عقلت براى خدا باشد، لله باشد؟ حضرت اميرالمؤ منين
(عليه السلام ) مى فرمايد: بايد بدنت ، روحت ، لله باشد. قلبت ، تمام اعضا و جوارحت
، لله باشد.
اين است كه در دعا عرض مى كند حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ):
اللهم سلمنا لشهر رمضان و سلمه لنا و تسلمه منا حتى ينقضى شهر رمضان و قد غفرت لنا.
وقت نظر به هلال ماه مبارك مى گفت .
غرض ؛ بايد كارى كنى كه شهر رمضان از تو سلامت باشد و ماه رمضان را كارى نكنى كه
بكشى . طورى كن كه براى تو شهر رمضان شود، ماه صفر نشود. كارى كن كه براى تو ماه
مبارك باشد، ماه منحوس نشود.
مى ترسم ماه مبارك رمضان بگذرد، بلكه تمام عمرت بگذرد و اصلا ثمرى براى تو حاصل
نشود و آنى نشود كه تو خدايى شوى ؛ يعنى يك دقيقه از عمرت براى خداوند عالم نداشته
باشى .
اين حرفها كه گفته مى شود، به گوشها فرو نمى رود! مى دانم . و اين علت دارد. و علت
آن است كه دلها خالى از محبت خالصه الهيه است ؛ يعنى محبت خالص به خداوند عالم
ندارد و به محبت غير خدا آلوده شده است . و تا حال آوردن آنها و پاك كردنش از نجاست
محبت غير خدا كه به آن نجس شده است ، اشكال دارد؛ بلكه كمال اشكال ؛ بلكه بعضى ،
ديگر اصلا پاك شدن ندارد.
بدانيد تا دشمن خدا - كه آن محبت خالصه دنياست - در دلت هست ، پاك نمى شود قلبت .
آن محبت محضه دنيا را اگر دفع كردى ، تمام شرور از تو دفع مى شود و قلبت به زودى
پاك مى شود.
بينك و بين الله ، شده است كه يك وقت دلت لله شده باشد؛ يعنى خدايى شده باشد؟ تا
حال كه نشده است ، مى ترسم تمام عمرت بگذرد، خدايى نشده باشى ؛ غير آن ساعت آخر
عمرت كه چشم سرت بسته مى شود و چشم سرت باز شود و يقين كنى كه همان آن مى برند، و
اگر بخواهى همان دم كارى بكنى ، ثمرى برايت نكند؛ يعنى چون آنى خدايى نشده اى ، آن
دم هم موفق نشوى ، بلكه بشوى از كلا انهم عن ربهم يومئذ
لمحجوبون
(203) مى ترسم دم آخر هم مشغول دنيا باشى ، از خدا دور باشى
!
نمى دانم چرا مردم ترسان نيستند! از عاقبت كار هراسان نيستند! گويا گمان كرده اند
كه اين راه درك ندارد؛ به خلاف اميرالمؤ منين (عليه السلام ) كه خبره راه است و مى
فرمايد كه اين راه درك دارد، بلكه دركها دارد.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) از درك اين راه مى ترسيد، كمال ترس ؛ خائف بود، كمال
خوف . و تو گويا دليرتر از اميرالمؤ منين هستى ! اين قدر بدان كه اميرالمؤ منين
(عليه السلام ) اميرالمؤ منين نشد، مگر به واسطه خوف خدا و تاءثير بزرگى و عظمت
الهى در قلب آن حضرت .
بارى ؛ يك كلمه از باب نصح و موعظه براى حال آمدن تو مى گويم ، بلكه خوف و عظمت
الهى در تو تاءثير كند. و اينكه مى خواهم بگويم ، انه لقول
فصل ، انه لحق انه لقول رسول كريم ، و اقوال تمام معصومين (عليهم السلام )
است .
بدانيد كه در ماه مبارك آخر كارتان يكى از دو كيفيت است ؛ چه آنكه ماه رمضان مثل
موقف قيامت است ، آخرش مثل آخر قيامت است . يا اين است كه بعد از ماه مبارك چنان
قربى به واسطه اطاعت و عبادت خداوند عالم پيدا مى كنى كه هم درجه در قيامت با
ابراهيم خليل الرحمان (عليه السلام ) مى شوى ، حتى تمس
ركبتاه ركبتى ابراهيم الخليل در حقت صادق مى شود. يا آنكه به واسطه بدبختى و
شقاوتت و عتو و سركشيت از بندگى خداوند عالم ، ماه مبارك كه گذشت ، مخاطب مى شوى به
انك رجيم .
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد: من مضى عليه
شهر و لم يفعل ما يغفر له به ، لاغفر الله له اءبدا. جبرئيل امين (عليه
السلام ) آمين گفت . مشهور است ملائكه آمين گفتند، فلان دعا مستجاب شد. ببينيد
((دعا كن )) مثل حضرت رسول (صلى الله
عليه و آله ) و ((آمين گو)) مثل حضرت
جبرئيل ، فكر كار خودتان را بكنيد كه اگر از اينها باشيد كه ذكر شدند، هلاك مى
شويد.
اينها كه گفتم ، نه اغراق است و نه حكايت درويشى و ساير چيزهاست . ملتفت باشيد و
بدانيد كه اين شهرالله است ، شهر رمضان است ، شهر توبه است ، شهر المغفره است ، شهر
الانابه است ، شهر العفو است ، شهر التجاوز است شهر الكرم و الجود است ، نه شهر
الركى و البطيخ [هندوانه و خربزه ] و ساير ماءكولات
كه تمام خيالت منصرف باشد به آنكه كى مغرب مى شود تا همه را صرف شكم كنى . روز تا
غروب خيال داخل شدن وقت افطار، و از آن وقت تا صبح خيال خوردن دارى ! پس كى به خيال
روزه و تحصيل فيوضات در اين ماه مبارك خواهى بود؟
اشاره شد ديروز در مجلس سابق كه در اين شهر ندائات و اعلانات هست براى ما بندگان
خدا.
نداى اول ، نداى روح افزاى خداى بى همتا بود:
يا اءيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من
قبلكم [لعلكم تتقون ] # اءياما معدودات فمن كان منكم مريضا اءو على سفر فعده من
اءيام اءخر(204)
پاره اى گفتگوها در آن شد. اشاره به بعضى از الطاف الهى در آن گرديد.
تتمه آن را هم بگوييم :
الصوم يشترط فيه النيه كالصلاه . بايد مفطرات صوم و
مبطلات آن را بدانى - و لو كان اجمالا - و قصد قربت كنى كه خود را نگاه مى دارم از
اينها، تقربا الى الله . و اين نيت به خلاف نيت نماز است . يعنى از اول شب الى طلوع
صبح مى شود نيت كرد. اما در نماز بايد در اول وقت دخول آن با نيت باشد مصلى . و مى
شود كه در شب اول مثلا شخص نيت تا آخر ماه را بنمايد. اگر چنين كرد خوب است ؛ ولى
احوط تجديد نيت است در هر شب . و اگر شب فراموش كردى ، وقت سحور خوردن . و اگر آن
وقت هم فراموش كرد، تا پيش از ظهر خاطرش آمد، نيت مى كند. و اگر بعد از ظهر به
خاطرش بيايد، بايد قضا بگيرد؛ بلكه احوط اين است كه تجديد نيت هم بكند.
اما كلام در قول خداوند عالم كه در آيه سابقه مى فرمايد: فمن
كان منكم مريضا اءو على سفر فعده من اءيام اءخر. اين سفر اگر امر راجح است ؛
مثل زيارت برادر مؤ من و عيادت مريض مؤ من و مشايعت جنازه مؤ من و يا زيارت قبور
ائمه اطهار (عليهم السلام ) و نحو آنها از فعلهايى كه رجحان دارد، خوب است ، بلكه
ثوابش از روزه داشتن - بخصوص در بعض از فروض - به مراتب بالاتر است . اما كسى كه
هيچ قصدى از اين امور ندارد، بلكه مقصودش اين است كه سفر برود براى آنكه افطار كند
روزه را بخورد، مشهور علما بر آنند كه عيب ندارد، اما به نظر داعى مساءله خالى از
تاءمل نيست .
بارى ، نداى ثانى در اين ماه مبارك ، نداى حضرت پيغمبر است . روز اول ماه
(205) به منبر تشريف مى بردند فقرانى مى فرمودند:
اءيها الناس ! قد اءقبل اليكم شهر الله بالبركه و الرحمه و
المغفره .
شهر هو عندالله اءفضل الشهور، و اءيامه [اءفضل الاءيام ]، و لياليه اءفضل الليالى ،
و ساعاته اءفضل الساعات . هو شهر عظيم دعيتم فيه الى ضيافه الله ، و جعلتم فيه من
اءهل كرامه الله . اءنفاسكم فيه تسبيح . و نومكم فيه عباده . و عملكم فيه مقبول . و
دعاؤ كم فيه مستجاب .
فاساءلوا الله بنيات صادقه و قلوب طاهره اءن يوفقكم لصيامه و تلاوه كتابه . فان
الشقى من حرم غفران الله فى هذا الشهر العظيم .
فاذكروا بجوعكم و عطشكم فيه ، جوع يوم القيامه و عطشه ، و تصدقوا على فقرائكم و
مساكينكم . و وقروا كباركم . وارحموا صغاركم . وصلوا اءرحامكم . واحفظوا اءلسنتكم .
و غضوا عما لايحل النظر اليه اءبصاركم ، و عما لايحل الاستماع اليه اءسماعكم . و
تحننوا على اءيتام الناس كما يتحنن على اءيتامكم .
و توبوا الى الله من ذنوبكم . وارفعوا اليه اءيديكم بالدعاء فى اءوقات صلاتكم .
فانها اءفضل الساعات ؛ ينظر الله تعالى فيها بالرحمه الى عباده . يجيبهم اذا ناجوه
. و يلبيهم اذا نادوه . و يستجيب لهم اذا دعوه .
يا اءيها الناس ! ان اءنفسكم مرهونه باءعمالكم . ففكوها باستغفاركم . و ظهوركم
ثقيله من اءوزاركم فخففوا عنها بطول سجودكم . واعلموا اءن الله تعالى ذكره اءقسم
بعزته اءن لايعذب المصلين و الساجدين و لا يروعهم بالنار يوم يقوم الناس لرب
العالمين .