مقدمه
الحمد لله علي آلائه، والشكر علي نعمائه،
والصل ة
والسلام علي أفضل أنبيائه محمد المصطفي
أمينه علي وحيه، ونجيبه من خلقه ، وصفيه
من عباده ، إمام الر حمة ،
وقائد الخير ، ومفتاح البر كة .
وصلّ علي أهل بيته الطيبين الطاهرين
المعصومين ، ول ة
أمره، وأمنائه في عباده وبلاده ، وخز نة
علمه .
خمس، يكي از فرائض واجب مالي عبادي است كه
خداي سبحان آن را بر بندگان خود واجب
ساخته و براي ارج نهادن به مقام شامخ
پيامبر اكرم (ص)
و دودمان پاكش، آن را به جاي زكات، حق
خالص رسول ارجمند خويش مقرّر داشته است.
اين فريضة الهي يكي از مهمترين منابع مالي
تلقّي ميشود كه وليّ امر مسلمانان مي
تواند، تنها در جهت اداره و سرپرستي
تهيدستان، مستمندان و در راه ماندگان
دودمان رسول اكرم (ص)
از آن بهره بگيرد، زيرا خداي متعال فرمان
داده بندگانش خمس را به آن بزرگواران
بپردازند؛ ولي برخي عناصر نادان مدّعي
دانش و فرهنگ بدون تحقيق و بررسي، اين
فريضة الهي را ساخته و پرداختة شيعه
پنداشته اند و خود از اين بي خبرند كه
مسلمانان هر چند در موارد فرعي تعلّق خمس
و وجوب و چگونگي تقسيم آن، ديدگاه هاي
متفاوتي دارند؛ امّا همه بر شرعي بودن اصل
مسألة خمس، اتفاق نظر دارند.
شوكاني ميگويد:
«بخاري در پايان كتاب خمس از روايت اسماء
ميگويد: پيامبر اكرم
(ص) قطعه زميني
را به عنوان تيول از اموال يهوديان بني
نضير[1]
به زبير عطا كرد».
در جاي ديگر گفته است:
«ابوبكر نيز خمس را به همان شيوة رسول
اكرم
(ص) تقسيم ميكرد
و به نزديكان رسول خدا
(ص) چيزي
نميداد، ولي عمر، به خويشاوندان پيامبر،
سهمي از خمس ميپرداخت[2] ».
سيوطي مي گويد:
«ابن منذر، از عبدالرحمان بن ابوليلي، از
اميرمؤمنان علي ابن ابيطالب
(ع) روايت كرده
كه فرمود:
«إنّ اللّه حرّم الصدقة
علي رسول
اللّه (ص)
فعوّضه سهماً من الخمس عوضاً لما حرّم
عليه و حرّمها
علي
أهل بيته دون امته فضرب سهم مع رسول اللّه
(ص)
ممّا حرّم عليهم؛
خداوند صدقه را بر رسول خدا
(ص) حرام ساخت و
عوض آن چه بر او حرام ساخته بود، سهمي از
خمس براي او مقرّر داشت. خداي متعال صدقه
را تنها بر دودمان نبيّ اكرم حرام ساخت نه
بر امّت آن حضرت از اين رو، خداوند عوض
صدقاتي كه بر آنها حرام ساخته بود، سهمي
ازخمس را همراه با پيامبر براي آنان قرار
داد.
»[3]
طبري به سند خود از مجاهد، روايت كرده كه
گفت:
«صدقه، براي خاندان رسول اكرم
(ص) حلال نيست،
از اين رو خداوند، خمس را براي آنان مقرر
فرمود.»
[4]
شيخ صدوق به سند خود از عيسي بن عبدالله
علوي، از پدرش، از جدّش جعفر، از پدر
بزرگوارش امام باقر 7
روايت كرده كه فرمود:
« إنّ
اللّه الذي لا اله الاّ هو، لمّا حرّم
علينا الصدقة أنزل الينا الخمس، فالصدقة
علينا حرام والخمس لنا فريضة والكرامة لنا
حلال [5] ؛
خدايي كه جز او معبودي نيست، آن گاه كه
صدقه را بر ما حرام ساخت، خمس را براي ما
نازل فرمود. بنابراين، صدقه بر ما حرام و
خمس براي ما واجب و كرامت برايمان حلال
است.»
به همين دليل بيشتر شيعيان، با ايمان به
خداي سبحان و دادن پاسخ مثبت به فرمان او
كه فرمود:
{ وَ
اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ
شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ
لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ
الْيَتامي وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ
السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ
بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْن ... }
[6]
به انجام اين تكليف الهي سخت پايبندند.
از ظاهر اين آية شريفه پيداست كه منحصراً
در مورد غنيمت هاي جنگي نازل گشته نه
غنايم غير جنگي.
احاديث و روايات شريف نبوي دلالت دارند كه
مقصود از غنايم ،
انواع غنيمتهايي است كه از اين كلمه
برداشت مي شود و بيشتر فقها و محدّثان با
وجود مذاهب گوناگون، در اين خصوص بابي
ويژه گشودهاند كه اين باب در آثار فقهي و
روايي آنان، حاوي احكام خمس است هر چند
برخي مسلمانان در زمان كنوني به اين واجب
الهي، پاي بند نيستند.
دشمنان اسلام در تلاشي بي ثمر، سخت
ميکوشند با طرح شبهات بي پايه و اساس و
با تكيه بر احاديث و رواياتي ضعيف، بر
شرعي بودن فريضة خمس، خط بطلان بكشند و
تودة عوام شيعه را از پرداخت خمس به فقها
و مجتهدان مورد اعتماد خود که امانتداران
ديني و مذهبي آنان تلقّي مي شوند، باز
دارند. به اين گمان كه تلاشهاي نافرجام
آنان، امت اسلامي را از فقهاي بزرگ آنان
جدا خواهد ساخت.
خداي متعال فرموده است:
{ يُرِيدُونَ
أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ
بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَي اللَّهُ إِلاَّ
أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ
الْكافِرُونَ
} [7]
؛
آنان مي خواهند نور خدا را با دهان خود
خاموش سازند؛ ولي خدا نور خود را كامل مي
گرداند هر چند كافران خرسند نباشند.
طي اين بحث كوتاه، شرعي بودن خمس از
ديدگاه فقهاي مسلمان و وجوب آن در آيين
اسلام، براي خوانندگان گرامي روشن خواهد
گشت و از خداي متعال براي همگان توفيق و
ياري مي طلبيم.