4692 43- ضلال النّفوس بين دواعى الشّهوة و الغضب. 4 230 گمراهى نفوس انسانها در
ميان خواستههاى شهوت و خشم است.
4693 44- ضادّو الشّهوة بالقمع. 4 231 مخالفت كنيد با شهوت و خواهش به ريشه كن
كردن آن.
4694 45- ضادّوا الشّهوة مضادّة الضّدّ ضدّه، و حاربوها محاربة العدوّ العدوّ.
4 235 مخالفت كنيد با خواهش دل همانند مخالفت ضدّى با ضدّ ديگر، و بجنگيد با آن
همانند جنگ دشمن با دشمن.
4695 46- طاعة الشّهوة تفسد الدّين. 4 249 پيروى از خواهش دل دين را تباه كند.
4696 47- طهّروا انفسكم من دنس الشّهوات تدركوا رفيع الدّرجات. 4 257 جانهاى خود را از چركى خواهشها و شهوات پاك كنيد تا به درجههاى والا و
رفيع برسيد.
4697 48- طاعة الشّهوة هلك و معصيتها ملك. 4 258 پيروى از خواهش دل، تباهى و
نابودى است و نافرمانى آن پادشاهى.
4698 49- ظفر الهوى بمن انقاد لشهوته. 4 274 هوا و هوس پيروز و غالب شود بر كسى كه فرمانبردار خواهش خويش گردد.
4699 50- ظفر بجنّة المأوى من اعرض عن شهوات الدّنيا. 4 277 پيروز شود به رسيدن
به بهشت برين كسى كه از شهوتهاى دنيا روى بگرداند.
4700 51- عبد الشّهوة اذلّ من عبد الرّقّ. 4 352 برده شهوت خوارتر از برده
انسانى است.
4701 52- عبد الشّهوة اسير لا ينفكّ اسره. 4 352 برده شهوت، خوارتر از برده
انسانى است.
4701 52- عبد الشّهوة اسير لا ينفكّ اسره. 4 352 برده شهوت، اسيرى است كه از
اسارت بيرون نيايد.
4702 53- غلبة الشّهوة اعظم هلك و ملكها اشرف ملك. 4 383 غالب شدن خواهش دل،
بزرگترين نابودى است، و مالك شدن بر آن نيز بزرگترين مالكيّت است.
4703 54- غلبة الشّهوة تبطل العصمة و تورد الهلك. 4 383 غالب شدن شهوت، خويشتن دارى را از بين مىبرد و به جايگاه نابودى در آورد.
4704 55- غالب الشّهوة قبل قوّة ضراوتها، فانّها ان قويت ملكتك و استفادتك و لم
تقدر على مقاومتها. 4 392 غالب شو بر شهوت پيش از اعتياد و شيفتگى بدان، كه اگر قوى و نيرومند شد
مالك تو گردد و اختيار تو را به دست گيرد و نيروى ايستادگى در برابر آن را نخواهى
داشت.
4705 56- قد خرقت الشّهوات عقله و اماتت قلبه و ولّهت عليها نفسه. 4 487 به راستى كه خواهشها خرد او را دريده، و دلش را ميرانده، و نفس او را بر
آنها شيفته كرده است.
4706 57- قرين الشّهوات اسير التّبعات. 4 503 قرين و همراه
خواهشهاى دل، اسير پى آمدهاى آن است.
4707 58- قاوم الشّهوة بالقمع لها تظفر. 4 514 در برابر خواهش و شهوت پايدارى
كن براى ريشه كن كردن آن، تا پيروز شوى.
4708 59- قرين الشّهوة مريض النّفس معلول العقل. 4 510 كسى كه با شهوت و خواهش
قرين او همراه است، نفس او دردمند و عقل او بيمار است.
4709 60- كيف يصبر عن الشّهوة من لم تعنه العصمة. 4 563 چگونه خويشتن دارى كند
از خواهش كسى كه نگهدارى خداوند او را يارى ندهد.
4710 61- كم من شهوة منعت رتبة. 4 549 چه بسا شهوت و خواهشى كه از رتبهاى جلوگيرى كند.
4711 62- كيف يصل الى حقيقة الزّهد من لم يمت شهوته. 4 565 چگونه به حقيقت زهد
و بىرغبتى دنيا رسد كسى كه خواهش خود را نكشته است
4712 63- لن يهلك العبد حتّى
يؤثر شهوته على دينه. 5 71 بنده خدا هلاك نشود تا وقتى كه شهوت و خواهش خود را بر
دينش مقدم دارد.
4713 46- ليس فى المعاصى اشدّ من اتّباع الشّهوة فلا تطيعوها فيشغلكم عن
اللَّه. 5 88 در ميان گناهان سختتر از پيروى خواهش نفس نيست، از آن پيروى نكنيد كه
شما را از خدا باز دارد.
4714 65- لو زهدتم فى الشّهوات لسلمتم من الآفات. 5 114 اگر در خواهشها زهد
ورزيد و بدانها رغبت نكنيد از آفتها سالم بمانيد.
4715 66- من غلب شهوته ظهر عقله. 5 195 كسى كه بر خواهش غالب آيد عقلش آشكار گردد.
4716 67- من زادت شهوته قلّت مروّته. 5 211 كسى كه شهوتش بسيار شد مردى و
مردانگىاش كم شود.
4717 68- من غلبت عليه شهوته لم تسلم نفسه. 5 236 كسى كه شهوت بر او غالب شد
جانش سالم نخواهد ماند.
4718 69- من كمل عقله استهان بالشّهوات. 5 255 كسى كه عقل و خردش كامل شد
خواهشها را سبك شمارد.
4719 70- من صبر على شهوته تناهى فى المروّة. 5 255 كسى كه خويشتن دارى كند در
برابر خواهش خود، مردانگى را به نهايت رسانده است.
4720 71- من ملك شهوته كان تقيّا. 5 265 كسى كه اختيار خواهش نفس خويش را در دست گيرد پرهيزكار است.
4721 72- من تورّع عن الشّهوات صان نفسه. 5 267 هر كس پارسايى كند از خواهشهاى
نفس، خود را نگه داشته است.
4722 73- من امات شهوته احيى مروّته. 5 279 كسى كه خواهش نفس را بميراند، مردى
و مردانگى خود را زنده كرده است.
4723 74- من كثرت شهوته ثقلت مئونته. 5 279 كسى كه خواهشش زياد باشد خرجش سنگين
گردد.
4724 75- من غلب شهوته صان قدره. 5 280 كسى كه بر خواهش خويش غالب شود قدر و ارزش خود را نگه داشته است.
4725 76- من تسرّع الى الشّهوات تسرّع اليه الآفات. 5 327 كسى كه بشتابد به سوى
خواهشها شتابان شود به سويش آفتها.
4726 77- من اشتاق الى الجنّة سلا عن الشّهوات. 5 328 كسى كه مشتاق بهشت شد
خواهشها را فراموش كند.
4727 78- من غرى بالشّهوات اباح نفسه الغوائل. 5 361 كسى كه حريص شود به
خواهشها مباح ساخته بر خويش مصيبتهاى بزرگ را.
4728 79- من ملك شهوته كملت مروّته و حسنت عاقبته. 5 365 كسى كه مالك شهوت خويش
گردد مردانگىاش كامل و سرانجام و عاقبتش نيكو شود.
4729 80- من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهوته. 5 365 كسى كه نفس و جانش نزد وى
گرامى و ارجمند باشد، شهوت و خواهش بر او خوار و پست گردد.
4730 81- من اطاع نفسه فى شهواتها فقد اعانها على هلكها. 5 370 كسى كه پيروى
كند از نفس خود در خواهشهايى كه دارد، كمك به نابودى آن كرده است.
4731 82- من لم يملك شهوته لم يملك عقله. 5 416 كسى كه مالك شهوت خويش نباشد
مالك عقل خود نخواهد بود.
4732 83- من لم يداو شهوته بالتّرك لم يزل عليلا. 5 417 كسى كه خواهش خود را با
ترك كردن و رها كردن مداوا نكند پيوسته بيمار است.
4733 84- من عرف شرف معناه صانه عن دنائة شهوته و زور مناه. 5 438 كسى كه شرافت
مقصد خود را بشناسد از پستى شهوت و آرزوى دروغ نگاهش دارد.
4734 85- من مطاوعة الشّهوة تضاعف الآثام. 6 14 چند برابر شدن گناهان از پيروى
كردن خواهش است.
4735 86- ما احسن بالانسان ان يصبر عمّا يشتهى. 6 94 چه نيكو است براى انسان كه
خود را نگه دارد از آنچه دل مىخواهد.
4736 87- ما أحسن بالإنسان أن لا يشتهي ما لا ينبغي. 6 94 چه نيكو است براى
انسان كه نخواهد آنچه را شايسته او نيست.
4737 88- ما شيء من معصية اللَّه سبحانه يأتي الّا فى شهوة. 6 98 هيچ چيزى از
نافرمانىهاى خداى سبحان به سراغ انسان نيايد جز از راه شهوت و خواهش.
4738 89- مغلوب الشّهوة اذلّ من مملوك الرّقّ. 6 138 مغلوب شهوت و خواهش خوارتر
از مملوك بردگى است.
4739 90- مدمن الشّهوات صريع الآفات مقارن السّيّئات موقن بالثّبات. 6 141 كسى كه به طور دائم پيروى خواهشهاى خود كند زمين خورده آفتها و
همراه و قرين با گناهان است، با يقينى كه به پى آمدهاى آن دارد.
4740 91- لا تسرف فى شهوتك و غضبك فيزريا بك. 6 271 زياده روى نكن در خواهش و
خشم كه اين دو تو را عيبناك كنند.
4741 92- لا ورع كغلبة الشّهوة. 6 351 هيچ پارسايى همانند غالب شدن بر شهوت
نيست.
4742 93- لا عقل مع شهوة. 6 361 با وجود شهوت و تسلط آن، عقلى در كار نيست.
4743 94- لا تجتمع الشّهوة و الحكمة. 6 370 شهوت با حكمت جمع نشود.
4744 95- لا يفسد التّقوى الّا غلبة الشّهوة. 6 376 چيزى تقوا را تباه نكند جز
غلبه كردن شهوت و خواهش.
4745 96- لا فتنة أعظم من الشّهوة. 6 393 فتنه و آشوبى بزرگتر از فتنه شهوت نيست.
4746 97- لا لذّة فى شهوة فانية. 6 394 در شهوت فانى و نابود شدنى، لذّتى نيست.
4747 98- لا ينبغي ان يعدّ عاقلا من يغلبه الغضب و الشّهوة. 6 431 شايسته نيست
عاقل بشمار آيد كسى كه خشم و شهوت بر او غلبه كرده است.
4748 99- لا تسكن الحكمة قلبا مع شهوة. 6 436 دلى كه شهوت در آن باشد حكمت در
آن دل جاى نگيرد.
باب الشيب (پيرى)
4749 1- المشيب رسول الموت. 1 315 موى سفيد پيام آور مرگ است.
4750 2- الشّيب آخر مواعيد الفناء. 1 379 پيرى، آخرين ميعادگاه فنا و نيستى است.
4751 3- اذا ابيضّ اسودك مات اطيبك. 3 130 هنگامى كه موى سياهت سفيد شود دوران
لذيذ زندگىاش بميرد.
4752 4- اذا شاب العاقل شبّ عقله. 3 192 هنگامى كه شخص عاقل پير شود، عقل او جوان شود (و نيرومند گردد).
4753 5- اذا شاب الجاهل شبّ جهله. 3 192 هنگامى كه جاهل و نادان پير شود، نادانى او جوان گردد.
4754 6- ثمرة طول الحيوة السّقم و الهرم. 3 328 ميوه دراز شدن زندگى، بيمارى و
پيرى است.
4755 7- راى الشّيخ احبّ الىّ من جلد الغلام. 4 93 رأى و انديشه پير نزد من
محبوبتر از چابكى و نيرومندى نوجوان است.
4756 8- غيّروا الشّيب و لا تشبّهوا باليهود. 4 382 تغيير دهيد پيرى را (با
خضاب كردن) و خود را به يهود شبيه نگردانيد.
4757 9- كفى بالشّيب نذيرا. 4 571 پيرى براى بيم دادن انسان كافى است.
4758 10- كفى بالشّيب ناعيا. 4 573 براى خبر دادن از مرگ همان پيرى كافى است.
4759 11- من عاش فقد احبّته. 5 180 كسى كه زندگى طولانى كند دوستان خود را از
دست دهد.
4760 12- من طال عمره كثرت مصائبه. 5 263 كسى كه عمرش طولانى شود مصيبتهايش بسيار گردد.
4761 13- من طال عمره فجع باعزّته و احبّائه. 5 284 كسى كه عمرش طولانى شود به
داغ عزيزان و دوستان داغدار شود.
4762 14- من اخطأه سهم المنيّة قيّده الهرم. 5 312 كسى كه تير مرگ از خوردن به
او خطا كند، پيرى او را در بند و گرفتار كند.
4763 15- ما اقرب الدّنيا من الذّهاب و الشّيب من الشّباب، و الشّكّ من
الارتياب. 6 107 چه نزديك است دنيا از رفتن، و پيرى از جوانى، و شك از ترديد.
4764 16- وقار الشّيب نور و زينة. 6 224 وقار پيرى، نورى، و زيورى است.
4765 17- وقار الشّيب احبّ الىّ من نضارة الشّباب. 6 231 وقار پيرى نزد من
محبوبتر است از خرّمى جوانى.
4766 18- لا تجتمع الشّبيبة و الهرم. 6 370 جوانى و پيرى با هم جمع نشوند.
باب الشيعة
4767 1- انّ اللَّه سبحانه اطلع الى الارض فاختار لنا شيعة ينصروننا، و يفرحون
لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون انفسهم و اموالهم فينا اولئك منّا و الينا. 2 668
به راستى كه خداى سبحان توجّهى فرمود به سوى زمين، و برگزيد براى ما پيروانى كه ما
را يارى كنند، در شادى ما شادى كنند، و در اندوه ما اندوهناك باشند، جانها و مالهاى
خود را در راه ما بذل كنند، اينان از ما هستند و به سوى ما باز گردند.
4768 2- شيعتنا كالنّحل لو عرفوا ما فى جوفها لاكلوها. 4 190 شيعيان ما همانند
زنبور عسل هستند كه اگر (مردم) مىدانستند چه در درون دارند آنها را مىخورند.
4769 3- شيعتنا كالاترجّة طيّب ريحها حسن ظاهرها و باطنها. 4 190 شيعيان ما
همچون ترنج هستند، بويش خوش، و ظاهر و باطنش نيكو.
باب الشين (زشتى، عيب)
4770 1- اربع تشين الرّجل: البخل و الكذب و الشّره و سوء الخلق. 2 151 چهار چيز
است كه مرد را زشت گرداند: بخل، دروغ، حرص و آز، بد خلقى.
حرف «الصاد»
باب الصبر (شكيبايى)
4771 1- الصّبر ملاك. 1 24 صبر، پايه و ملاك است (براى بسيارى از كارهاى نيك
ديگر).
4772 2- الصّبر مرفعة، الجزع منقصة. 1 34 صبر و شكيبايى رفعت و بلندى است، و بىتابى و ناشكيبايى پستى و نقصان.
4773 3- الصّبر مدفعة. 1 49 صبر وسيله دفع (بسيارى از مهالك دنيايى و آخرتى) است.
4774 4- الصّبر ظفر، العجل خطر. 1 57 صبر پيروزى است، و ناشكيبايى خطر ساز است.
4775 5- الصّبر يناضل الحدثان. 1 65 صبر، مىجنگد، با حوادث كوبنده و ناگوار.
4776 6- الصّبر رأس الايمان. 1 67 صبر، اساس و سر ايمان است.
4777 7- الصّبر جنّة الفاقة. 1 95 صبر، سپر فقر و ندارى است (كه او را از
بسيارى از مهالك نجات بخشد).
4778 8- الصّبر ثمرة اليقين. 1 113 صبر، ميوه يقين است.
4779 9- الصّبر يهوّن الفجيعة. 1 143 صبر، مصيبت را آسان كند.
4780 10- الصّبر يمحّص الرّزيّة. 1 173 صبر، مصيبت را كم (و يا پاك) گرداند.
4781 11- الصّبر ثمرة الايمان. 1 178 صبر، ميوه ايمان است.
4782 12- الصّبر عدّة للبلاء. 1 195 صبر، ساز و برگ مهيّا شدهاى براى روبرو
شدن با بلا و گرفتارى است.
4783 13- الصّبر كفيل بالظّفر. 1 195 صبر، ضامن و كفيل پيروزى است. 4784 14-
الصّبر عنوان النّصر. 1 195 صبر، سر آغاز يارى خداوند است.
4785 15- الصّبر ادفع للبلاء. 1 195 صبر، براى دفع بلا از هر چيز ديگر مؤثرتر
است.
4786 16- الصّبر يرغم الاعداء. 1 196 صبر، بينى دشمنان را به خاك مالد (و آنها
را مأيوس گرداند).
4787 17- الصّبر ادفع للضّرر. 1 196 صبر، براى جلوگيرى از زيان مؤثرتر از
چيزهاى ديگر است.
4788 18- الصّبر عدّة الفقر. 1 196 صبر، ساز و برگ فقر و ندارى است (و اندوختهاى است براى آن روز).
4789 19- الصّبر عون على كلّ امر. 1 196 صبر، كمك و ياورى است بر هر كار.
4790 20- الصّبر افضل العدد. 1 197 صبر، برترين ساز و برگ است.
4791 21- الصّبر اقوى لباس. 1 206 صبر، قوىترين جامه است.
4792 22- الصّبر مطيّة لا تكبو. 1 235 صبر، مركبى است كه به سر در نمىآيد و
سكندرى نخورد.
4793 23- الصّبر اعون شيء على الدّهر. 1 327 صبر، كمك كارترين نيروهاست در
برابر روزگار.
4794 24- الصّبر خير جند المؤمن. 1 328 صبر، بهترين لشكر مؤمن است.
4795 25- اوّل العبادة انتظار الفرج بالصّبر. 1 329 آغاز عبادت انتظار فرج و
گشايش (يا خصوص فرج و ظهور حضرت (بقية اللَّه عليه السّلام) است به وسيله صبر.
4796 26- الصّبر على المضض يؤدّى الى اصابة الفرصة. 1 352 صبر بر مصيبتهاى
دردناك، مىكشاند انسان را به سوى رسيدن به فرصت (انجام كارهاى نيك)
4797 27-
الايمان صبر فى البلاء و شكر فى الرّخاء. 1 356 ايمان عبارت است از صبر در بلا و
گرفتارى، و شكر در وسعت و فراخى.
4798 28- الصّبر ينزل على قدر المصيبة. 1 377 صبر، به مقدار مصيبت فرود آيد.
4799 29- الصّبر على المصائب من افضل المواهب. 1 380 صبر بر مصيبتها از برترين موهبتهاى الهى است.
4800 30- الصّبر على المصيبة يفلّ حدّ الشامت. 1 382 صبر بر مصيبت، تيزى زبان
شماتت كننده را كند مىسازد.
4801 31- الصّبر اوّل لوازم الاتّقان. 2 6 صبر، نخستين وسيله لازم براى محكم
كردن كارهاست.
4802 32- الصّبر على المصيبة يجزل المثوبة. 2 9 صبر بر مصيبت، پاداش را بزرگ
گرداند.
4803 33- الصّبر احد الظّفرين. 2 19 صبر، يكى از دو بخش پيروزى است.
4804 34- الصّبر على النّوائب ينيل شرف المراتب. 2 33 صبر بر مصيبتها، نائل كند
انسان را به مرتبههاى والا.
4805 35- الصّبر على طاعة اللَّه اهون من الصّبر على عقوبته. 2 35 صبر بر اطاعت
و فرمانبردارى خدا آسانتر است از صبر بر عقوبت و نافرمانى خداوند.
4806 36- الصّبر على البلاء افضل من العافية فى الرّخاء. 2 57 صبر بر بلا و
گرفتارى (از نظر پاداش) برتر است از تندرستى در وسعت و فراخى.
4807 37- الصّبر افضل سجيّة و العلم اشرف حلية و عطيّة. 2 68 صبر، برترين خوى و
خصلت، و علم و دانش شريفترين زيور و عطيّه الهى است.
4808 38- الايمان و الاخلاص و اليقين و الورع، الصّبر و الرّضاء بما يأتي به
القدر. 2 65 ايمان و اخلاص و يقين و پارسايى، همه آنها عبارت است از صبر و خوشنودى
بدانچه قضا و قدر الهى آورد.
4809 39- الصّبر أن يحتمل الرّجل ما ينوبه، و يكظم ما يغضبه. 2 69 صبر، عبارت
است از اين كه مرد تحمل كند مصيبتى را كه به او مىرسد، و فرو خورد آنچه كه او را
به خشم آورد.
4810 40- الصّبر صبران: صبر على ما تكره و صبر عمّا تحبّ. 2 72 صبر دو گونه
است: يكى صبر بر آنچه ناخوش دارى، و ديگر صبر از آنچه دوست مىدارى. 4811 41-
الصّبر احسن حلل الايمان و اشرف خلائق الانسان. 2 73 صبر، بهترين جامههاى ايمان و
شريفترين خصلتهاى انسان است.
4812 42- الصّبر عن الشّهوة عفّة و عن الغضب نجدة و عن المعصية ورع. 2 82 صبر از شهوت و خواهش نفسانى، عفّت و پاكدامنى است، و صبر از خشم، مردانگى و
دلاورى، و صبر از گناه و معصيت، ورع و پارسايى است.
4813 43- الصّبر صبران: صبر فى البلاء حسن جميل، و احسن منه الصّبر عن المحارم.
2 108 صبر بر دو گونه است: صبر در بلا و گرفتارى كه نيكو و زيباست، و نيكوتر از آن،
صبر از محرّمات الهى است.
4814 44- الصّبر على مضض الغصص يوجب الظّفر بالفرص. 2 136 صبر بر درد و رنج
اندوهها، موجب پيروزى و دست يافتن به فرصتهاست.
4815 45- اصبر تظفر. 2 170 صبر كن تا پيروز شوى.
4816 46- اصبر تنل. 2 172 صبر كن تا به مراد خويش نايل گردى.
4817 47- اغض على القذى و الّا لم ترض ابدا. 2 186 بر خاشاكى كه روزگار به چشمت
ريزد، ديده بر هم نه و صبر كن و گر نه هرگز راضى نخواهى شد.
4818 48- اشتغل بالصّبر على الرّزيّة عن الجزع لها. 2 186 خود را با صبر بر
مصيبت سرگرم ساز از اين كه براى آن بىتابى كنى.
4819 49- اصبر على عمل لا بدّ لك من ثوابه، و عن عمل لا صبر لك على عقابه. 2
194 صبر كن بر كارى كه به ناچار نياز به پاداش آن دارى (يعنى اطاعت خدا) و از كارى
كه صبرى بر عقاب و كيفر آن ندارى (يعنى از گناه و نافرمانى خدا).
4820 50- اطرح عنك واردات الهموم بعزائم الصّبر و حسن اليقين. 2 195 بيفكن از
خود اندوههايى را كه بر تو فرود آيد، با صبر جدّى و محكم، و يقين نيكو.
4821 51- الزم الصّبر فانّ الصّبر حلو العاقبة ميمون المغبّة. 2 202 ملازم صبر
باش كه به راستى صبر سرانجامى شيرين، و عاقبتى فرخنده دارد.
4822 52- الزموا الارض و اصبروا على البلاء، و لا تحرّكوا بايديكم و هوى
ألسنتكم. 2 243 بر جاى خود بايستيد (و دست به كارى نزنيد) و در برابر بلا و گرفتارى
شكيبا باشيد، و به خاطر هوا و هوس زبانها و دستهايتان را براى جنگ به كار
نيندازيد. 4823 53- الزموا الصّبر فانّه دعامة الايمان و ملاك الامور. 2 257
ملازم صبر و بردبارى باشيد، زيرا صبر ستون ايمان و ملاك و اساس كارها است.
4824 54- افضل الصّبر التّصبّر. 2 379 برترين «صبرها» «تصبر» يعنى خود را به
صبر واداشتن است.
4825 55- اقوى عدد الشّدائد الصّبر. 2 381 قوىترين اندوخته براى سختىها صبر و بردبارى است.
4826 56- افضل الصّبر عند مرّ الفجيعة. 2 394 برترين صبرها صبر در هنگام تلخى مصيبت (و تحمل تلخى آن) است.
4827 57- افضل الصّبر الصّبر عن المحبوب. 2 405 برترين صبرها و خويشتن دارى
انسان، از انجام كارى است كه آن را دوست دارد (ولى بخاطر خدا انجام نمىدهد).
4828 58- افضل عدّة الصّبر على الشّدّة. 2 421 برترين اندوختهها (براى دنيا و آخرت) صبر بر سختى است.
4829 59- انّ احمد الامور عاقبة الصّبر. 2 488 به راستى كه ستودهترين كارها از نظر سرانجام، صبر و پايدارى است.
4830 60- إنّ الصّبر لجميل الّا عنك و انّ الجزع لقبيح الّا عليك، و انّ المصاب
بك لجليل، و انّه قبلك و بعدك لجلل. 2 506 (و در هنگام به خاك سپردن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:) به
راستى كه صبر زيبا است مگر از رحلت تو، و بىتابى زشت است، مگر بر فقدان تو، و به
راستى مصيبت تو بسيار سنگين است، و هر مصيبت ديگرى چه پيش از تو و چه پس از رفتن تو
در برابر آن كوچك و حقير است.
4831 61- انّ للمحن غايات و للغايات نهايات، فاصبروا لها حتّى تبلغ نهاياتها
فالتّحرّك لها قبل انقضائها زيادة لها. 2 571 به راستى كه براى رنجها سرانجامى است، و براى سرانجامها نيز پايانها است، پس در
برابر آنها صبر و بردبارى كنيد تا به پايان رسد، و از اين رو جنبش كردن پيش از
گذشتن آن زمان، محنت را افزون كند.
4832 62- ان ابتلاكم اللَّه بمصيبة فاصبروا. 3 1 اگر خدا شما را به مصيبتى
گرفتار كرد، صبر كنيد.
4833 63- ان تصبروا ففى اللَّه من كلّ مصيبة خلف. 3 3 اگر صبر كنيد خداى را از
هر مصيبتى جانشينى است (كه جبران كند مصيبت را).
4834 64- ان صبرت جرى عليك القلم و انت مأجور، و ان جزعت جرى عليك القلم و انت
مأزور. 3 3 اگر (در برابر بلا) صبر كردى آنچه قلم تقدير بر تو نوشته اجرا شود و تو
هم مأجور خواهى بود (چون صبر كردهاى) ولى اگر بىتابى كنى (و صبر نكنى) همان كه
قلم نوشته بر تو اجرا شود در صورتى كه تو گنهكار خواهى بود.
4835 65- ان صبرت ادركت بصبرك منازل الابرار، و ان جزعت اوردك جزعك عذاب
النّار. 3 4 اگر صبر كنى به خاطر همين صبر خود، جايگاه نيكوكاران را در خواهى يافت،
و اگر بىتابى كنى همين بىتابى، تو را به عذاب دوزخ در خواهد انداخت.
4836 66- ان صبرت صبر الاحرار و الّا سلوت سلوّ الاغمار. 3 4 اگر صبر كنى صبر
(كردهاى صبر) آزادمردان، و گر نه به فراموشى زدهاى خود را همچون جاهلان و
بىخبران.
4837 67- ان صبرت صبر الاكارم و الّا سلوت سلوّ البهائم. 3 11 اگر صبر كنى صبر
بزرگواران (است) و گر نه خود را به غفلت بزن همچون چهار پايان.
4838 68- انّك لن تدرك ما تحبّ من ربّك الّا بالصّبر عمّا تشتهى. 3 53 به راستى
كه تو هرگز بدانچه دوست مىدارى از وعدههاى پروردگار خود نخواهى رسيد جز به خويشتن
دارى از آنچه (به حرام) بدان ميل دارى.
4839 69- اذا ابتليت فاصبر. 3 114 هر گاه گرفتار شدى صبر كن.
4840 70- اذا صبرت للمحنة فللت حدّها. 3 124 هنگامى كه براى اندوه و مصيبتى صبر
كردى تيزى آن محنت را كند كردهاى.
4841 71- اذا اتتك المحن فاقعد لها فانّ قيامك فيها زيادة لها. 3 178 هنگامى كه
محنتها و رنجا نزد تو آمد در برابر آنها بنشين و صبر كن كه قيام و بىصبرى تو آن را
افزون كند.
4842 72- اذا فاجأك البلاء فتحصّن بالصّبر و الاستظهار. 3 188 هنگامى كه بلايى
ناگهان بر تو رسيد پناه ببر به صبر و پشت گرمى بدان.
4843 73- بالصّبر تخفّ المحنة. 3 203 به وسيله صبر، محنت و رنج سبك گردد.
4844 74- بالصّبر تدرك الرّغائب. 3 209 به وسيله صبر به خواستههاى خويش
مىرسى.
4845 75- بالصّبر تدرك معالى الامور.
3 222 به وسيله صبر به جايگاه والاى كارها مىرسى.
4846 76- بشّر نفسك اذا صبرت بالنّجح و الظّفر. 3 267 هنگامى كه صبر كردى
خويشتن را به موفقيت و پيروزى بشارت ده.
4847 77- تجلبب الصّبر و اليقين فانّهما نعم العدّة فى الرّخاء و الشّدّة. 3
289 جامه صبر و يقين بر تن كن كه اين دو اندوخته خوبى هستند در فراخى زندگى و
دشوارى.
4848 78- تجرّع الغصص فانّى لم ار جرعة احلى منها عاقبة و لا الذّ مغبّة. 3 298 غصهها را فرو خور كه به راستى من جرعهاى از نظر سرانجام و عاقبت،
شيرينتر و لذيذتر از آن نديدم.
4849 79- تجرّع مضض الحلم فانّه رأس الحكمة و ثمرة العلم. 3 305 فرو خور سوز
مصيبت را در حلم و بردبارى كه آن اساس حكمت و ميوه علم است.
4850 80- ثواب الصّبر يذهب مضض المصيبة. 3 347 پاداش صبر، سوز و درد مصيبت را
مىبرد.
4851 81- ثواب المصيبة على قدر الصّبر عليها. 3 348 پاداش مصيبت به مقدار صبرى
است كه بر آن مىشود.
4852 82- ثواب الصّبر اعلى الثّواب. 3 348 پاداش صبر والاترين پاداشهاست.
4853 83- جرّب نفسك فى طاعة اللَّه
بالصّبر على اداء الفرائض و الدّؤب فى اقامة النّوافل و الوظائف. 3 358 آزمايش كن
خويشتن را با صبر بر انجام فرائض و واجبات، و تلاش و كوشش در به پا داشتن نافلهها
و وظايف خويش.
4854 84- حسن الصّبر طليعة النّصر. 3 393 صبر نيكو طليعه و پيش در آمد نصرت و يارى است.
4855 85- حسن الصّبر ملاك كلّ امر. 3 393 صبر نيكو ملاك و معيار هر كارى است.
4856 86- حسن الصّبر عون على كلّ أمر. 3 393 صبر نيكو ياور و كمككارى است بر
هر كار.
4857 87- حلاوة الظّفر تمحو مرارة الصّبر. 3 398 شيرينى پيروزى، محو و نابود
مىكند تلخى صبر را.
4858 88- دوام الصّبر عنوان الظّفر و النّصر. 4 21 ادامه صبر سر آغاز پيروزى و نصرت است.
4859 89- رحم اللَّه امرء جعل الصّبر مطيّة حياته و التّقوى عدّة وفاته. 4 42
خدا رحمت كند كسى كه صبر را مركب زندگى كرده، و تقوا را اندوخته وفات و مرگ خويش
ساخته.
4860 90- رأس الايمان الصّبر. 4 50 اساس ايمان، صبر و خوشنودى است.
4861 91- زين الدّين الصّبر و الرّضا. 4 109 زيور دين، صبر و خوشنودى است.
4862 92- صبرك على المصيبة يخفّف الرّزيّة و يجزل المثوبة. 4 202 صبر و بردبارى
تو بر مصيبت، آن را سبك كند، و پاداش را بزرگ و سنگين گرداند.
4863 93- صبرك على تجرّع الغصص يظفرك بالفرص. 4 221 صبر تو بر فرو خوردن
غصّهها مسلّط گرداند تو را به فرصتها.
4864 94- ضادّوا الجزع بالصّبر. 4 231 مخالفت كنيد با بىتابى، به صبر و
شكيبايى.
4865 95- طوبى لمن جعل الصّبر مطيّة نجاته و التّقوى عدّة وفاته. 4 244 خوشا به
حال كسى كه صبر را مركب نجات خويش ساخته و تقوا را اندوخته وفات خويش كرده است.
4866 96- طول الاصطبار من شيم الابرار. 4 253 صبر طولانى از شيوههاى نيكان
است.
4867 97- عليك بالصّبر فى الضّيق و البلاء. 4 286 بر تو باد به صبر در فشار
زندگى و گرفتارى.
4868 98- عليك بالصّبر و الاحتمال فمن لزمهما هانت عليه المحن. 4 292 بر تو باد
به صبر و تحمل، كه هر كس ملازم اين دو گرديد رنجها بر او آسان شود.
4869 99- عليك بالصّبر فانّه حصن حصين و عبادة الموقنين. 4 295 بر تو باد به
صبر كه آن دژ و قلعهاى است محكم و عبادت مردمان با يقين است.
4870 100- عليك بالصّبر فبه يأخذ العاقل و اليه يرجع الجاهل. 4 296 بر تو باد
به صبر كه مردمان عاقل بدان چنگ زنند، و نادانان نيز (به ناچار) بدان باز گردند.
4871 101- عليك بلزوم الصّبر فبه يأخذ الحازم و اليه يؤول الجازع. 4 297 بر تو
باد به صبر كه انسان دور انديش بدان تمسّك جويد، و شخص بىتاب و بىصبر هم
(بالاخره) بدان باز گردد.
4872 102- عند الصّدمة الاولى يكون صبر النّبلاء. 4 320 صبر مردمان بزرگ در
هنگام رسيدن نخستين دشوارى است (و پس از آن تدريجا به صورت عادت در آيد و چندان
دشوار نيست).
4873 103- فى الصّبر ظفر. 4 397 پيروزى در صبر است.
4874 104- قد يعزّ الصّبر. 4 468 گاه هست كه صبر كمياب و عزيز گردد (و مصيبت آن
قدر سنگين است كه بىاختيار بىصبرى كنند).
4875 105- قلّ من صبر الّا ملك. 4 504 كم است كسى كه صبر كند جز آنكه مالك و
مسلّط بر كار گردد.
4876 106- قلّ من صبر الّا قدر. 4 504 كم است كسى كه صبر كند جز آنكه توانا
شود.
4877 107- قلّ من صبر الّا ظفر. 4 504 كم است كسى كه صبر كند جز آنكه پيروز
شود.
4878 108- كم يفتح بالصّبر من غلق. 4 550 چه بسيار چيزهاى بستهاى كه به صبر باز شود (و مشكلاتى كه با صبر مرتفع
گردد).
4879 109- كم من مؤمن فاز به الصّبر و حسن الظّنّ. 4 554 چه بسيار انسان با
ايمانى كه پيروزى دهد او را صبر و خوش گمانى (به خداى تعالى).
4880 110- كن حلو الصّبر عند مرّ الامر. 4 601 در هنگام تلخى كار، شيرين صبر باش. (و با شيرينى صبر تلخى آن را بزداى)
4881 111- كافل النّصر الصّبر. 4 632 صبر، ضامن نصرت و يارى است.
4882 112- لكلّ مصاب اصطبار. 5 15 هر مصيبت رسيدهاى را صبرى است (اندك يا
بسيار كه خدا به او بدهد).
4883 113- لن يحصل الاجر حتّى يتجرّع الصّبر. 5 64 پاداش نيك به دست نيايد تا
جرعه صبر نوشيده شود.
4884 114- لن يعدم النّصر من استنجد الصّبر. 5 64 يارى را از دست ندهد كسى كه
از صبر يارى بجويد.
4885 115- ليس مع الصّبر مصيبة. 5 78 با وجود صبر مصيبتى به جاى نماند.
4886 116- ليس شيء احمد عاقبة، و لا الذّ مغبّة، و لا ادفع لسوء ادب و لا اعون
على درك مطلب من الصّبر. 5 86 چيزى از نظر سرانجام و عاقبت ستودهتر و لذيذتر، و نيز براى دفع بىادبى
(افراد بىادب) مؤثرتر، و كمكى براى رسيدن به مطلب بهتر از صبر نيست.
4887 117- لم يعدم النّصر من انتصر بالصّبر. 5 94 از دست ندهد نصرت و يارى را
كسى كه به وسيله صبر يارى گرفته است.
4888 118- من يصبر يظفر. 5 148 كسى كه صبر كند پيروز گردد.
4889 119- من صبر نال المنى. 5 150 كسى كه صبر كند به هدف و آرمان خود برسد.
4890 120- من استنجد الصّبر انجده. 5 155 كسى كه از صبر يارى طلبد يارىاش دهد.
4891 121- من صبر هانت مصيبته. 5 176 كسى كه صبر كند مصيبتش آسان شود.
4892 122- من صبر خفّت محنته. 5 192 كسى كه صبر كند رنج و محنت او سبك شود.
4893 123- من تجرّع الغصص ادرك الفرص. 5 218 كسى كه جرعههاى غصه را سر كشد به
فرصتها دست يابد.
4894 124- من لم ينجه الصّبر اهلكه الجزع. 5 247 كسى كه صبر او را رهايى نبخشد
جزع و بىتابى او را هلاك گرداند.
4895 125- من صبر على النّكبة كأن لم ينكب. 5 246 كسى كه صبر كند بر مصيبت
همانند آن است كه به او مصيبتى نرسيده است.
4896 126- من انتظر العاقبة صبر. 5 270 كسى كه چشم به راه سرانجام كار باشد (و
سرانجام نيكوى آن را خواهد) صبر كند.
4897 127- من صبر على مرّ الاذى أبان عن صدق التّقوى. 5 323 كسى كه صبر كند بر
تلخى آزار، پرده از راستى تقواى خويش برداشته است (و حكايت از درستى تقواى او كند).
4898 128- من ادّرع جنّة الصّبر هانت عليه النّوائب. 5 346 كسى كه زره خود
گرداند سپر صبر را آسان شود بر او مصيبتها.
4899 129- من صبر على طول الاذى ابان عن صدق التّقى. 5 353 كسى كه صبر كند بر
آزار طولانى، پرده از راستى و درستى تقواى خويش برداشته است.
4900 130- من صبر على بلاء اللَّه سبحانه فحقّ اللَّه ادّى، و عقابه اتّقى، و
ثوابه رجا. 5 380 كسى كه بردبارى كند بر بلاى خداى سبحان، حقّ خدا را پرداخته، و از
عذاب و عقاب او خود را نگه داشته، و پاداش نيك او را اميد بسته است.
4901 131- من صبر فنفسه وقّر و بالثّواب ظفر و للَّه سبحانه اطاع. 5 398 كسى كه صبر كند نفس خويش را ارجمند داشته، و به پاداش الهى ظفر يافته، و
خداى سبحان را اطاعت نموده است.
4902 132- من لم يصبر على كدّه صبر على الافلاس. 5 414 كسى كه بر تلاش و كوشش
در كار پايدارى و صبر نكند، (بايد) بر افلاس و ندارى صبر كند.
4903 133- من توالت عليه نكبات الزّمان اكسبته فضيلة الصّبر. 5 454 كسى كه
مصيبتهاى روزگار پى در پى بر او در آيد، فضيلت صبر و شكيبايى را براى او فراهم
آورد.
4904 134- من تجلبب الصّبر و القناعة عزّ و نبل. 5 462 كسى كه جامه صبر و قناعت
در بر كند عزيز و ارجمند گردد.
4905 135- من صبر على طاعة اللَّه و عن معاصيه فهو المجاهد الصّبور. 5 463 كسى
كه صبر كند بر اطاعت و فرمانبردارى خدا و صبر كند از انجام نافرمانىهاى او، به
راستى چنين كسى مجاهدى است پر صبر.
4906 136- من لم يصبر على مضض الحمية طال سقمه. 5 467 كسى كه (بيمار است و) صبر
نكند بر سختى پرهيز، بيمارىاش طولانى شود.
4907 137- من طال صبره حرج صدره. 5 469 كسى كه صبرش طولانى شود سينهاش تنگ گردد.
4908 138- من استوطأ مركب الصّبر ظفر. 5 473 كسى كه راهوار كند مركب صبر را پيروز شود.
4909 139- من كنوز الايمان الصّبر على المصائب. 6 21 از گنجهاى ايمان صبر بر
مصيبتها است.
4910 140- من افضل الحزم الصّبر على النّوائب. 6 21 از برترين دور انديشى صبر
در برابر مصيبتها است.
4911 141- من علامات حسن السّجيّة الصّبر على البليّة. 6 46 از نشانههاى خوش
خلقى صبر در برابر بلاها است.
4912 142- ما اصيب من صبر. 6 50 كسى كه صبر كند در حقيقت مصيبتى نديده است.
4913 143- ما خاب من لزم الصّبر. 6 51 هلاك نشود كسى كه ملازم صبر باشد.
4914 144- ما حصل الاجر بمثل الصّبر.