4915 145- ما صبرت عنه خير ممّا التذذت به. 6 78 لذّت آنچه از آن صبر و شكيبايى
كردهاى (و گناهى را كه انجام ندادهاى) بهتر است از آنچه بدان لذّت بردهاى.
4916
146- مع الصّبر يقوى الحزم. 6 122 با صبر است كه دور انديشى تقويت شود.
4917 147- مرارة الصّبر تثمر الظّفر. 6 123 تلخى صبر ميوه پيروزى به بار آورد.
4918 148- مرارة الصّبر تذهبها حلاوة
الظّفر. 6 131 تلخى صبر را شيرينى پيروزى از بين مىبرد.
4919 149- مفتاح الظّفر لزوم الصّبر. 6 133 كليد پيروزى ملازمت با صبر است.
4920 150- نعم الظّهير الصّبر. 6 163 چه پشتيبان خوبى است صبر.
4921 151- نعم المعونة الصّبر على البلاء. 6 166 ياور خوبى است صبر بر بلا و
گرفتارى.
4922 152- هدى من ادّرع لباس الصّبر و اليقين. 6 192 به راه راست هدايت گشته كسى كه جامه صبر و يقين را زره خويش
ساخته است.
4923 153- لا ايمان كالصّبر. 6 352 ايمانى همچون صبر نيست.
4924 154- لا عثار مع صبر. 6 360 لغزشى با وجود صبر نخواهد بود.
4925 155- لا تدفع المكاره الّا بالصّبر. 6 376 حوادث ناگوار جز به وسيله صبر بر طرف نشود.
4926 156- لا عون افضل من الصّبر. 6 383 ياورى برتر از صبر نيست.
4927 157- لا ينعم بنعيم الآخرة الّا من صبر على بلاء الدّنيا. 6 398 متنعّم
نشود (و دست نيابد) به نعمتهاى آخرت جز آن كس كه بر بلاى دنيا صبر كند.
4928 158- لا يعدم الصّبور الظّفر و ان طال به الزّمان. 6 422 انسان پر صبر
پيروزى را از دست ندهد اگر چه زمان رسيدن آن طولانى شود.
4929 159- لا يتحقّق الصّبر الّا بمقاساة ضدّ المألوف. 6 424 صبر محقق نگردد (و
پا بر جا نشود) مگر به تحمل رنج مخالفت با آنچه بدان الفت دارد (از كارهاى خلاف).
4930 160- لا ظفر لمن لا صبر له. 6 402 پيروزى نيست براى كسى كه صبر ندارد.
4931 161- يؤول أمر الصّبور الى درك بغيته و بلوغ أمله. 6 492 كار انسانهاى پر شكيب به دريافت پايان خواسته و رسيدن به آرمان خويش باز گردد (و
به موفقيت و پيروزى پايان پذيرد).
باب المصاحبة (هم نشينى)
4932 1- الاصطحاب قليل. 1 41 هم نشينى و همدمى دو كس (كه موافق باشند) اندك
است.
4933 2- اصحب تختبر. 2 170 مصاحبت كن و بيازماى (يعنى كسى را كه بخواهى آزمايش
كنى با او مصاحبت كن تا او را بيازمائى).
4934 3- احسن العشرة، و اصبر على العسرة، و انصف مع القدرة. 2 178 معاشرت خود
را نيكو كن، و بر تنگدستى صابر باش، و در هنگام قدرت انصاف را مراعات كن.
4935 4- اصحب النّاس بما تحبّ ان يصحبوك تأمنهم و يأمنوك. 2 231 با مردم به
گونهاى مصاحبت كن كه دوست دارى آنها بدانگونه با تو مصاحبت كنند، تا از آنها ايمن
شوى و آنها نيز از تو ايمن شوند.
4936 5- اصحب السّلطان بالحذر و الصّديق بالتّواضع و البشر، و العدوّ بما تقوم
به على حجّتك. 2 234 مصاحبت كن با پادشاه با بيم و احتياط، و با دوست به فروتنى و
خوشرويى، و با دشمن به گونهاى كه حجّت تو بر او تمام باشد (و بهانهاى براى دشمنى
با تو نداشته باشد).
4937 6- احذر مصاحبة كلّ من يقبل رأيه و ينكر عمله، فانّ الصّاحب معتبر بصاحبه.
2 276 بپرهيز از مصاحبت با هر كس كه رأى و انديشهاش مورد قبول است ولى عمل و
كردارش ناپسند است، زيرا هم نشين را به هم نشين مقايسه كنند.
4938 7- احذر مجالسة قرين السّوء فانّه يهلك مقارنه و يردى مصاحبه. 2 276 بپرهيز از هم نشينى با همراهان بد كه چنين كسى همراه خود را هلاك كند، و هم نشين خود را به سقوط كشاند.
4939 8- احذر مصاحبة الفسّاق و الفجّار و
المجاهرين بمعاصى اللَّه. 2 277 بپرهيز از مصاحبت با بدكاران و گناهكاران، و آنها كه آشكارا نافرمانى خدا
كنند.
4940 9- احذر مجالسة الجاهل كما تأمن من مصاحبة العاقل. 2 279 بپرهيز از هم
نشينى با نادان همان گونه ايمنى يابى از مصاحبت با عاقل.
4941 10- اصحب اخا التّقى و الدّين تسلم، و استرشده تغنم. 2 189 مصاحبت كن با
برادر پرهيزكار تا سالم بمانى، و از او راهنمايى به راه راست را بجوى تا غنيمت
يابى.
4942 11- اصحب من لا تراه الّا و كانّه لا غناء به عنك، و ان اسأت اليه احسن
اليك و كانّه المسىء. 2 208 مصاحبت كن با كسى كه نبينى او را جز آنكه گويا به تو
نيازمند است، و اگر به او بدى كنى او به تو نيكى كند بدانگونه كه گويا او به تو بدى
كرده
4943 12- اجتنب مصاحبة الكذّاب فان اضطررت اليه فلا تصدّقه و لا تعلمه انّك
تكذّبه، فانّه ينتقل عن ودّك و لا ينتقل عن طبعه. 2 214 از مصاحبت دروغگو بپرهيز، و
اگر ناچار بدان شدى گفتهاش را تصديق نكن، ولى اين مطلب را به او اعلام مكن كه او
را تكذيب مىكنى، زيرا او از دوستى تو دست بردارد ولى از طبع و سرشت خود باز نگردد.
4944 13- ايّاك و صحبة من الهاك و اغراك فانّه يخذلك و يوبقك. 2 303 بپرهيز از
مصاحبت و همدمى با كسى كه تو را غافل كند، و حريص گرداند، كه چنين كسى خوارت كند و
تو را به نابودى كشاند.
4945 14- ايّاك و مصاحبة الفسّاق فانّ الشّرّ بالشّرّ يلحق. 2 289 بر تو باد از
اين كه پرهيز كنى از مصاحبت با گنهكاران كه بدى به بدى به پيوندد.
4946 15- ايّاك و مصاحبة اهل الفسوق فانّ الرّاضى بفعل قوم كالدّاخل معهم.
2 306 سخت بپرهيز از مصاحبت فاسقان و بدكاران زيرا كسى كه به كار مردمى خوشنود
باشد همانند كسى است كه در ميان آنهاست.
4947 16- احسن الشّيم اكرام المصاحب و اسعاف الطّالب. 2 442 بهترين خصلتها
گرامى داشتن همراه و كمك كردن به حاجتمند است.
4948 17- اكثر الصّلاح و الصّواب فى صحبة اولى النّهى و الالباب. 2 424 بيشترين
صلاح و درستى در مصاحبت با مردمان عاقل و خردمند است.
4949 18- آفة الخير قرين السّوء. 3 112 آفت خير و خوبىها، همراه بد است.
4950 19- اذا طالت الصّحبة تأكّدت الحرمة. 3 124 هر گاه مصاحبت و رفاقت طولانى
شد رعايت حرمت محكم شود.
4951 20- اذا احببت السّلامة فاجتنب مصاحبة الجهول. 3 131 اگر به سلامت خود
علاقه دارى از مصاحبت نادان دورى كن.
4952 21- بحسن الموافقة تدوم الصّحبة. 3 198 با خوش سازگارى است كه مصاحبت و
همدمى دوام يابد.
4953 22- بحسن الصّحبة تكثر الرّفاق. 3 224 با مصاحبت خوش رفاقت بسيار گردد.
4954 23- ثمرة العقل صحبة الاخيار. 3 327 ميوه عقل، مصاحبت با نيكان است.
4955 24- حسن الصّحبة يزيد فى محبّة القلوب. 3 383 خوش صحبتى محبت دلها را افزون كند.
4956 25- خير الاختيار صحبة الاخيار. 3 421 بهترين انتخابها مصاحبت و همدمى با نيكان است.
4957 26- خير الاختيار موادّة الاخيار. 3 426 بهترين انتخابها دوستى كردن با نيكان است.
4958 27- خير من صاحبت ذووا العلم و الحلم. 3 428 بهترين كسى كه با او مصاحبت
كنى مردمان دانا و بردبارند.
4959 28- خير من صحبته من لا يحوجك إلى حاكم بينك و بينه. 3 432 بهترين كسى كه
با او مصاحبت و همدمى مىكنى كسى است كه تو را نيازمند به قاضى و حاكمى ميان تو و
او نكند (يعنى نزاعى كه به دادگاه و قضاوت منجر گردد با تو نداشته باشد).
4960 29- خير من صحبت من ولّهك بالاخرى، و زهّدك فى الدّنيا، و اعانك على طاعة
المولى. 3 436 بهترين كسى كه با او مصاحبت كنى كسى است كه تو را به آخرت مشتاق كند،
و در باره دنيا بىرغبت نمايد، و بر اطاعت و فرمانبردارى خداوند تو را يارى و كمك
دهد.
4961 30- خالطوا النّاس بما يعرفون و دعوهم ممّا ينكرون و لا تحمّلوهم على
انفسكم و علينا فانّ امرنا صعب مستصعب. 3 443 آميزش كنيد با مردم به همان چيزى كه
شناخت دارند، و واگذاريد آنها را از آنچه شناخت ندارند، و آنها را بر خويشتن و بر
ما تحميل نكنيد كه به راستى كار ما سخت و دشوار است.
4962 31- خالطوا النّاس
باخلاقهم و زائلوهم فى الاعمال. 3 451 با مردم در ظاهر به همان اخلاق خودشان آميزش كنيد، ولى در عمل از آنها جدا شويد.
4963 32- خالطوا النّاس مخالطة ان متّم بكوا عليكم و ان غبتم حنّوا اليكم. 3 452 با مردم به گونهاى آميزش كنيد كه اگر از دنيا رفتيد بر شما بگريند، و اگر
از نزدشان پنهان شديد مشتاق شما باشند.
4964 33- خالطوا النّاس بالسنتكم و اجسادكم و زايلوهم بقلوبكم و اعمالكم. 3 452
با مردم با زبان و بدنهاتان آميزش كنيد ولى با دلها و كردارتان از آنها جدا باشيد.
4965 34- شرط المصاحبة قلّة المخالفة. 4 189 شرط مصاحبت كم كردن مخالفت است.
4966 35- صحبة الاخيار تكسب الخير كالرّيح اذا مرّت بالطّيب حملت طيبا. 4 202 مصاحبت و همدمى با نيكان خوبى به بار آورد همانند باد كه چون به بوى خوش
بوزد، بوى خوش به همراه آورد.
4967 36- صاحب السّوء قطعة من النّار. 4 201 همدم بد، همچون پاره آتش است.
4968 37- صاحب الحكماء و جالس الحلماء و اعرض عن الدّنيا تسكن جنّة المأوى. 4
205 با حكما و فرزانگان مصاحبت كن، و با بردباران هم نشين شود، و از دنيا رو بگردان
تا در «جنة المأوى» و بهشت برين سكونت كنى.
4969 38- صحبة الاشرار تكسب الشّرّ كالرّيح اذا مرّت بالنّتن حملت نتنا. 4 205 مصاحبت با بدان بدى بياورد، مانند باد كه چون به چيز بد بود بوزد، بوى بد
همراه آورد.
4970 39- صحبة الاحمق عذاب الرّوح. 4 206 مصاحبت با احمق شكنجه روح است.
4971 40- صحبة الولىّ اللّبيب حياة
الرّوح. 4 206 مصاحبت دوست عاقل، حيات و زندگى روح است.
4972 41- صحبة الاشرار توجب سوء الظّنّ بالاخيار. 4 213 مصاحبت با بدان موجب بد
گمانى به نيكان گردد (چون همه را با آنها مقايسه كند).
4973 42- عليك بمقارنة ذى العقل و الدّين فانّه خير الاصحاب. 4 291 بر تو باد
به همنشينى و رفاقت با عاقلان و دينداران، كه آنها بهترين همدمان و همراهان هستند.
4974 43- عجبت لمن يرغب فى التّكثر من الاصحاب كيف لا يصحب العلماء الالبّاء
الاتقياء الّذين يغنم فضائلهم و تهديه علومهم و تزيّنه صحبتهم. 4 343 در شگفتم از كسى كه علاقه دارد به زياد كردن همدمان خود، چگونه مصاحبت
نمىكند با دانشمندان خردمند و پرهيزكار، آنان كه از فضيلتهايشان غنيمت برد، و
دانشان او را هدايت كند، و مصاحبت با ايشان او را آراستگى و زينت دهد.
4975 44- عمارة القلوب فى معاشرة ذوى العقول. 4 356 آبادى دلها در معاشرت با
خردمندان است.
4976 45- فى كلّ صحبة اختيار. 4 397 در هر مصاحبتى انتخابى است.
4977 46- فى
حسن المصاحبة يرغب الرّفاق. 4 408 در خوش صحبتى (و مصاحبت خوب) است كه مردم رغبت در
دوستى و رفاقت كنند.
4978 47- قلّة الخلطة تصون الدّين و تريح من مقاربة الاشرار. 4 506 كم آميزشى و
مصاحبت، دين را حفظ كند و از نزديكى با بدان آدمى را آسوده سازد.
4979 48- قرين السّوء شرّ قرين، و داء اللّؤم داء دفين. 4 509 همراه بد بدترين
همراه است، و بيمارى لئامت و پستى بيمارى پنهانى است.
4980 49- قارب النّاس فى اخلاقهم تأمن غوائلهم. 4 513 نزديك شو در ظاهر با مردم
در اخلاق و رفتارشان تا از مصيبتهاى ايشان در امان باشى. 4981 50- كفى بالصّحبة
اختبارا. 4 575 مصاحبت براى آزمايش كافى است.
4982 51- كثرة المعارف محنة و خلطة النّاس فتنة. 4 597 بسيارى آشنايان محنت و
رنج است، و آميزش با مردم موجب فتنه است.
4983 52- كن بالوحدة آنس منك بقرناء السّوء. 4 603 به تنهايى مأنوستر باش تا
به همراهان بد.
4984 53- كن على حذر من الاحمق اذا صاحبته و من الفاجر اذا عاشرته و من الظّالم
اذا عاملته. 4 614 بر حذر باش از احمق هر گاه با او مصاحبت كردى، و از گنهكار هر
گاه با او معاشرت نمودى، و از ستمكار هر گاه با او معامله كردى.
4985 54- كلّما طالت الصّحبة تأكّدت الحرمة. 4 622 به هر اندازه مصاحبت طولانى
شود حرمت (ميان آن دو) پايدار و محكم شود.
4986 55- من كثرت خلطته قلّت تقيّته. 5 205 كسى كه آميزشش زياد شد پرواى او كم باشد.
4987 56- من صاحب العقلاء وقّر. 5 181 كسى كه با خردمندان مصاحبت كند سنگين و
بزرگوار گردد.
4988 57- من احسن المصاحبة كثر اصحابه. 5 276 كسى كه مصاحبتش نيكو شد يارانش
بسيار شوند.
4989 58- من صحب الاشرار لم يسلم. 5 258 كسى كه با بدان مصاحبت كند سالم نماند.
4990 59- من كثر شرّه لم يأمنه
مصاحبه. 5 263 كسى كه شرّ و بدى او بسيار شد مصاحب و همراهش در امان نيست.
4991 60- من خالط النّاس ناله مكرهم. 5 238 كسى كه با مردم آميزش كند مكر و حيلهشان به او برسد.
4992 61- من خالط النّاس قلّ ورعه. 5 239 كسى كه با مردم آميزش كند پارسايىاش كم شود (و آميزش اثر خود را روى
انسان بگذارد).
4993 62- لكلّ شيء آفة و آفة الخير قرين السّوء. 5 19 هر چيزى را آفتى است و
آفت نيكى همراه بد است.
4994 63- ليس من خالط الاشرار بذى معقول. 5 86 كسى كه با بدان آميزش كند انسان
خردمندى نيست.
4995 64- ليس شيء ادعى لخير و انجى من شرّ من صحبة الاخيار. 5 87 چيزى براى
دعوت به نيكى و رهايى از بدى بهتر از مصاحبت با نيكان نيست.
4996 65- من جالس الجهّال فليستعدّ للقليل و القال. 5 309 كسى كه با نادانان هم
نشينى كند بايد خود را براى «قيل و قال» و دعوا و جنجال آماده كند.
4997 66- من احسن مصاحبة الاخوان استدام منهم الوصلة. 5 354 كسى كه مصاحبت با
برادران را نيكو كند پيوند آنها را براى خويش پايدار گرداند.
4998 67- من لم يقدّم فى اتّخاذ الإخوان الاعتبار، دفعه الاغترار الى صحبة
الفجّار. 5 398 كسى كه براى گرفتن برادران (و انتخاب آنها) اعتبار و سنجشى را از
پيش به كار نبرد دچار قريب خوردگى شود و به مصاحبت فاجران و بدكاران دچار گردد.
4999 68- من كانت صحبته فى اللَّه كانت صحبته كريمة و مودّته مستقيمة. 5 412
كسى كه مصاحبتش در راه خدا باشد مصاحبت او بزرگوارانه است و دوستىاش نيز راست و
پايدار است.
5000 69- من لم يصحبك معينا على نفسك، فصحبته و بالا عليك ان علمت. 5 428 كسى
كه مصاحبت نكند با تو به منظور كمك كردن براى تسلّط بر نفس خويش، مصاحبت او براى تو
اگر بدانى وبال و عذابى است.
5001 70- من شرائط الايمان حسن مصاحبة الاخوان. 6 16 از شرائط ايمان، مصاحبت
نيكو با برادران است.
5002 71- من عدم العقل مصاحبة ذوى الجهل. 6 19 از بى عقلى است مصاحبت با
نادانان.
5003 72- من سوء الاختيار صحبة الاشرار. 6 20 از انتخابهاى بد مصاحبت با بدان است.
5004 73- من حسن الاختيار مقارنة الاختيار و مفارقة الاشرار. 6 45 از انتخابهاى
خوب مصاحبت با نيكان و جدايى از بدان است.
5005 74- من احسن الاختيار صحبة الاخيار. 6 35 از بهترين انتخابها مصاحبت با
نيكان است.
5006 75- مصاحبة الاشرار توجب التّلف. 6 126 مصاحبت با بدان موجب تلف شدن انسان
است.
5007 76- منع خيرك يدعو الى صحبة غيرك. 6 129 منع كردن خير و خوبى تو مىخواند
مردم را به سوى مصاحبت با ديگران.
5008 77- مصاحبة الجاهل من اعظم البلاء. 6 129 مصاحبت با نادان از بزرگترين
بلاها و گرفتارىهاست.
5009 78- مصاحب اللّؤم مذموم. 6 123 مصاحبت با لئيمان مذموم و نكوهيده است.
5010 79- مجالسة الابرار توجب الشّرف. 6 126 هم نشينى با نيكان موجب شرافت و
بزرگى گردد.
5011 80- مقارنة الرّجال فى خلائقهم امن غوائلهم. 6 132 نزديك شدن با مردان در
خصلتهاى آنان ايمنى دهد از گزند و فساد آنان.
5012 81- مصاحب الاشرار كراكب البحران سلم من الغرق لم يسلم من الفرق. 6 138
كسى كه با بدان مصاحبت دارد مانند كسى است كه به دريا سوار است كه اگر از غرق شدن
سالم بماند از ترس و وحشت سالم نماند.
5013 82- مجالسة أبناء الدّنيا منساة للايمان، قاعدة الى طاعة الشّيطان 6 147 هم نشينى با دنيا داران ايمان را به فراموشى سپارد و آدمى را به سوى پيروى شيطان
بكشاند.
5014 83- موافقة الاصحاب تديم الاصطحاب، و الرّفق فى المطالب يسهّل الاسباب. 6
149 همراهى كردن با ياران، مصاحبت و همراهى را تداوم بخشد، و نرمى و نرمخويى در
كارها اسباب آن را آسان گرداند.
5015 84- لا تصحبنّ من لا عقل له. 6 262 زنهار كه مصاحبت نكنى با كسى كه عقل
ندارد.
5016 85- لا تصحب المائق فيزيّن لك فعله و يودّ انّك مثله. 6 295 با آدم احمق و
سبكسر مصاحبت نكن كه كار خود را براى تو بيارايد، و دوست دارد كه تو نيز همانند او
باشى.
5017 86- لا تصحبنّ أبناء الدّنيا فانّك ان اقللت استثقلوك و ان اكثرت حسدوك. 6
300 زنهار مصاحبت نكن با دنيا پرستان، زيرا اگر مال تو كم باشد و ندار باشى، تو را
كم به حساب آرند، و اگر زياد داشته باشى بر تو رشك برند.
5018 87- لا تكثرنّ صحبة اللّئيم فانّه ان صحبتك نعمة حسدك، و ان طرقتك نائبة
قذفك. 6 306 زنهار از مصاحبت بسيار با آدم پست پرهيز كن، زيرا اگر نعمتى همراه تو
باشد بر تو رشك برد و حسد ورزد، و اگر مصيبتى به تو رو آورد رهايت كند.
5019 88- لا تصحب من فاته العقل و لا تصطنع من خانه الاصل، فانّ من لا عقل له
يضرّك من حيث يرى انّه ينفعك، و من لا اصل له يسىء الى من يحسن اليه. 6 322 مصاحبت
نكن با كسى كه عقل از او رخت بر بسته، و احسان مكن به كسى كه اصل و ريشه به او
خيانت كرده، زيرا آنكه عقل ندارد، به تو زيان زند از جايى كه خيال مىكند به تو سود
رساند، و كسى كه اصل و ريشه ندارد بدى كند به كسى كه به او نيكى مىكند.
5020 89- لا تصحب من يحفظ مساويك و ينسى فضائلك و معاليك. 6 339 مصاحبت نكن با
كسى كه بدىها و عيوب تو را به خاطر بسپارد، ولى فضائل و برترىهاى تو را فراموش
كند.
5021 90- ينبغي للعاقل ان يكثر من صحبة العلماء و الابرار، و يجتنب مقارنة
الاشرار و الفجّار. 6 446 براى انسان عاقل شايسته است كه مصاحبت با دانشمندان و
نيكان را بسيار كند، و از نزديك شدن با بدان و گنهكاران دورى گزيند.
5022 91- ينبغي لمن اراد صلاح نفسه و احراز دينه ان يجتنب مخالطة أبناء
الدّنيا. 6 446 شايسته است براى كسى كه اصلاح نفس و نگهدارى دين خود را مىخواهد،
كه از آميزش با فرزندان دنيا و دنيا داران اجتناب ورزد.
باب الصحة (تندرستى)
5023 1- الصّحة افضل النّعم. 1 263 تندرستى، برترين نعمتهاست.
5024 2- الصّحّة اهنأ اللّذّتين. 2 23 تندرستى، گواراترين بخش از دو بخش لذّت و
كاميابى است.
5025 3- اوفر القسم صحّة الجسم. 2 391 كاملترين قسمتها و بهرهها تندرستى است.
5026 4- بالصّحّة تستكمل اللّذّة. 3 209 به وسيله تندرستى، لذّت كامل گردد.
5027 6- بصحّة المزاج توجد لذّة الطّعم. 3 225 با تندرستى مزاج است كه لذّت غذا
درك شود.
5028 7- صحّة الاجسام من اهنأ الاقسام. 4 198 تندرستى، از گواراترين قسمتها و
بهرههاى زندگى است.
5029 8- كيف يغترّ بسلامة جسم معرّض للآفات. 4 561 چگونه انسان مىتواند فريب
خورد به سلامت بدنى كه در معرض آفتها و بلاها قرار دارد
باب الصدق (راستگويى)
5030 1- الصّدق وسيلة، العفو فضيلة. 1 11 راستگويى وسيلهاى است (براى رسيدن به خيرات و سعادتها) و گذشت، فضيلت و
برترى است.
5031 2- الصّدق امانة، الكذب خيانة. 1 13 راستگويى امانتدارى و دروغگويى خيانت است.
5032 3- الصّدق ينجى. 1 15 راستگويى، نجات بخش است.
5033 4- الصّدق فضيلة، الكذب رذيلة. 1 30 راستگويى، فضيلت و برترى است، و دروغگويى پستى.
5034 5- الصّدق نجاح، الكذب فضّاح. 1 33 راستگويى رستگارى است، و دروغگويى فضاحت بار و رسوايى است.
5035 6- الصّدق مرفعة. 1 49 راستگويى، وسيله سربلندى است.
5036 7- الصّدق ينجى، الكذب يردى، البخل يزرى. 1 56 راستگويى، نجات دهنده، و
دروغ نابود كننده، و بخل خوار كننده است.
5037 8- الصّدق لسان الحقّ. 1 72 راستگويى، زبان حق است.
5038 9- الصّدق امانة اللّسان. 1 65 راستگويى، امانت زبان است.
5039 10- الكذب عدوّ الصّدق. 1 74 دروغ دشمن راستى است (و مانع از اين شود كه
انسان به راه راست قدم بگذارد).
5040 11- الصّدق اخو العدل. 1 68 راستگويى، برادر عدل و داد است.
5041 12- الصّدق خير القول. 1 81 سخن راست بهترين گفتار است.
5042 13- الصّادق مكرم جليل. 1 92 انسان راستگو گرامى و بزرگوار است.
5043 14- الصّدق حياة التّقوى. 1 96 راستگويى، حيات و زندگى تقوى است.
5044 15- الصّدق روح الكلام. 1 104 راستگويى، جان سخن است.
5045 16- الصّدق لباس الدّين. 1 125 راستگويى، جامه دين است.
5046 17- الصّدق لباس اليقين. 1 132 راستگويى، جامه يقين است.
5047 18- الصّدق رأس الدّين. 1 139 راستگويى، اساس دين است.
5048 19- الصّدق نجاة و كرامة. 1 179 راستگويى، رستگارى و كرامت است.
5049 20- الصّدق أنجح دليل. 1 193 راستگويى، پيروزمندترين راهنماست.
5050 21- النّجاة مع الصّدق. 1 201 نجات و رستگارى با راستگويى است.
5051 22- الصّدق حقّ صادع. 1 206 راستگويى، حقّى است آشكار.
5052 23- الصّدق اشرف رواية. 1 213 راستگويى، شريفترين روايتها و گفتارها است.
5053 24- الصّدق لباس الحقّ. 1 236 راستگويى، جامه حق و حقيقت است.
5054 25- الصّدق افضل رواية. 1 256 راستگويى، برترين روايت و گفتار است.
5055 26- الصّدق خير مبنىّ. 1 259 راستى بهترين بنايى است كه پى ريزى شده.
5056 27- الصّدق كمال النّبل. 1 264 راستگويى، كمال نجابت و بزرگى است.
5057 28- الصّدق صلاح كلّ شيء. 1 281 راستى صلاح و اصلاح كننده هر چيز است.
5058 29- الصّدق ينجيك و ان خفته. 1 290 راستگويى، تو را نجات دهد اگر چه از آن بترسى.
5059 30- الصّادق على شرف منجاة و كرامة. 1 326 انسان راستگو بر قله رستگارى و كرامت است.
5060 31- الصّدق اشرف خلائق الموقن. 1 328 راستگويى، شريفترين خصلتهاى شخص
يقين دار است.
5061 32- الصّدق افضل عدّة. 1 358 راستى، برترين و بهترين اندوخته است.
5062 33- الصّدق امانة اللّسان و حلية الايمان. 1 379 راستگويى، امانت زبان و
زيور ايمان است.
5063 34- الصّدق مطابقة المنطق للوضع الالهىّ. 1 400 راستى، مطابقت گفتار با
وضع آفرينش الهى است.
5064 35- الصّدق أقوى دعائم الايمان. 2 6 راستى، محكمترين ستونهاى ايمان است.
5065 36- الصّدق عماد الاسلام و دعامة الايمان. 2 40 راستگويى، ستون اسلام و
پشتوانه ايمان است.
5066 37- الصّدق رأس الايمان و زين الانسان. 2 107 راستى، اساس ايمان و زيور
انسان است.
5067 38- الصّدق جمال الانسان و دعامة الايمان. 2 143 راستگويى، زيبايى انسان و
پشتوانه ايمان است.
5068 39- أربع من اعطيهنّ فقد اعطى خير الدّنيا و الآخرة: صدق حديث و اداء
امانة، و عفّة بطن، و حسن خلق.
2 151 چهار چيز است كه به هر كس داده شد خير دنيا و آخرت به او عطا شده:
راستگويى، اداى امانت، عفت و نگهداشتن شكم (از مال حرام و شبههناك) و خلق خوش.
5069 40- اصدق تنجح. 2 171 راست بگو تا رستگار شوى.
5070 41- اصدقوا فى اقوالكم و اخلصوا فى اعمالكم و تزكّوا بالورع. 2 257 راستگو
باشيد در گفتارتان، و اخلاص داشته باشيد در كارهاتان، و پاكى جوييد به پارسايى.
5071 42- الزم الصّدق و الامانة فانّهما سجيّة الابرار. 2 187 ملازم راستگويى و
امانتدارى باش كه به راستى اين دو، خوى نيكان است.
5072 43- الزم الصّدق و ان خفت ضرّه فانّه خير لك من الكذب المرجوّ نفعه.
2 194 ملازم راستگويى باش اگر چه از زيان آن بترسى، زيرا راستگويى براى تو بهتر
است از دروغى كه اميد سود در آن داشته باشى.
5073 44- اغتنم الصّدق فى كلّ موطن
تغنم، و اجتنب الشّرّ و الكذب تسلم. 2 219 راستى را در هر جا- غنيمت بشمار تا غنيمت يابى، و از بدى و دروغ بپرهيز
تا سالم بمانى.
5074 45- اجلّ شيء الصّدق. 2 371 بزرگترين چيز، راستى است.
5075 46- انجحكم اصدقكم. 2 370 رستگارترين شما راستگوترين شما است.
5076 47- انّ الصّادق لمكرم جليل و انّ الكاذب لمهان ذليل. 2 494 به راستى كه
انسان راستگو مورد اكرام مردم و بزرگوار است و به راستى كه دروغگو خوار و پست است.
5077 48- اشرف الاقوال الصّدق. 2 467 شريفترين گفتارها راستگويى است.
5078 49- اقلّ شيء الصّدق و الامانة. 2 432 كمتر چيزى كه وجود دارد راستى و امانت است.
5079 50- اذا نطقت فاصدق. 3 114 هنگامى كه سخن گويى راست بگو.
5080 51- اذا حدّثت فاصدق. 3 117 هنگامى كه داستان و حديث گويى راست بگو.
5081 52- اذا احبّ اللَّه عبدا الهمه الصّدق. 3 161 هر گاه خداوند بندهاى را
دوست بدارد، راستى و راستگويى را به او الهام فرمايد.
5082 53- بالصّدق تكون النّجاة. 3 207 به وسيله راستى است نجات و رستگارى.
5083 54- بالصّدق تكمل المروءة. 3 208 به وسيله راستى جوانمردى كامل شود.
5084 55- بالصّدق تتزيّن الاقوال. 3 217 به وسيله راستگويى گفتارها آراسته گردد.
5085 56- بالصّدق و الوفاء تكمل المروءة لاهلها. 3 231 به وسيله راستى و
وفادارى است كه جوانمردى جوانمردان كامل شود.
5086 57- تحرّى الصّدق و تجنّب الكذب اجمل شيمة و افضل ادب. 3 282 انتخاب راستگويى و پرهيز از دروغ زيباترين خصلت و برترين ادب انسانى است.
5087 58- توخّ الصّدق و الامانة و لا تكذّب من كذّبك، و لا تخن من خانك. 3 306 راستگويى و امانتدارى را بر گزين و دروغگو مشمار كسى كه تو را دروغگو
بشمارد و خيانت نكن به كسى كه به تو خيانت كند.
5088 59- ثمرة العقل الصّدق. 3 333 ميوه عقل، راستگويى است.
5089 60- ثلاث هنّ زين المؤمن: تقوى اللَّه و صدق الحديث و اداء الامانة. 3 342 سه چيز است كه اينها زيور مؤمن است: تقواى الهى و راستگويى و امانتدارى.
5090 61- خير الكلام الصّدق. 3 429 بهترين گفتارها راستگويى است.
5091 62- خير الخلال صدق المقال و مكارم الافعال. 3 430 بهترين خصلتها راستى
گفتار و نيكى كردار است.
5092 63- رأس الايمان الصّدق. 4 47 اساس ايمان راستگويى است.
5093 64- رأس الايمان لزوم الصّدق. 4 54 اساس ايمان ملازمت با راستى و راستگويى است.
5094 65- ربّ صادق من خبر الدّنيا عندك مكذّب. 4 77 چه بسا انسانهاى راستگو در
مورد اخبار دنيا (و بىوفايى آن) كه در پيش تو دروغگو به حساب آيند.
5095 66- شيئان هما ملاك الدّين: الصّدق و اليقين. 4 184 دو چيز است كه اين دو
ملاك و معيار دين و آئين است: راستگويى و يقين.
5096 67- صدّق بما سلف من الحقّ، و اعتبر بما مضى من الدّنيا، فانّ بعضها يشبه
بعضا، و آخرها لاحق باوّلها. 4 208 تصديق كن بدانچه از حق كه از پيش گذشته است، و
از گذشته دنيا عبرت و پند گير، زيرا هر بخشى از بخشها دنيا به يكديگر شباهت دارد، و
پايان آن به آغاز آن ملحق شود.
5097 68- صدق الرّجل على قدر مروّته. 4 211 راستگويى مرد به اندازه جوانمردى او است.
5098 69- عليك بالصّدق فانّه خير مبنىّ. 4 289 بر تو باد به راستگويى كه به
راستى بهترين بناهاست.
5099 70- عليك بالصّدق فمن صدق فى اقواله جلّ قدره. 4 296 بر تو باد به
راستگويى كه هر كس در گفتارش راستگو باشد ارزشش بزرگ گردد.
5100 71- على الصّدق و الامانة مبنى الايمان. 4 318 بر پايه راستى و امانت،
بناى ايمان پىريزى شده است.
5101 72- عاقبة الصّدق نجاة و سلامة. 4 363 سرانجام راستگويى رستگارى و سلامت است.
5102 73- كن صادقا تكن وفيّا. 4 599 راستگو باش تا با وفا باشى (يعنى راستگويى
سبب وفادارى به عهد و پيمان گردد).
5103 74- لكلّ شيء حيلة و حيلة المنطق الصّدق. 5 16 هر چيزى را چارهاى است و
چاره سخن گفتن، راستگويى است (يعنى براى رفع گزند از سخن گفتن).
5104 75- من جار عن الصّدق ضاق مذهبه. 5 273 هر كس كه از راستى و راستگويى روى
بگرداند راه بر او تنگ گردد.
5105 76- من صدق مقاله زاد جلاله. 5 278 كسى كه گفتارش راست باشد جلالت قدر و مقامش افزون گردد.
5106 77- للصّدق نجعة. 5 26 راستى را اثرى است (مخصوص).
5107 78- من صدق اصلح ديانته. 5 164 كسى كه راست گويد ديانت خود را اصلاح كرده است.
5108 79- من عرف بالصّدق جاز كذبه. 5 208 كسى كه به راستى و راستگويى شناخته شود دروغ او نيز پذيرفته شود.
5109 80- من كان صدوقا لم يعدم الكرامة. 5 215 كسى كه راستگو باشد كرامت و
بزرگوارى را از دست ندهد.
5110 81- من قال بالصّدق انجح. 5 168 كسى كه راست بگويد رستگار شود.
5111 82- ليكن اوثق النّاس لديك انطقهم بالصّدق. 5 49 بايد مطمئنترين مردم نزد
تو كسى باشد كه از همه راستگوتر است.
5112 83- ليكن مرجعك الى الصّدق فانّ الصّدق خير قرين. 5 50 بايد بازگشت تو به
سوى راستى باشد كه راستى بهترين قرين و همراه است.
5113 84- لسان العلم الصّدق. 5 124 زبان دانش و علم راستگويى است.
5114 85- من صدّق الواشي أفسد الصّديق. 5 302 كسى كه سخن چين را تصديق كند دوست
و دوستى خود را تباه كرده است.
5115 86- من صدقت لهجته قويت حجّته. 5 303 كسى كه زبانش راستگو باشد برهان و
دليل او قوى و محكم است.
5116 87- من صدقت لهجته صحّت حجّته. 5 456 كسى كه زبانش
راست باشد برهان و دليلش صحيح و درست است.
5117 88- من صدق نجا. 5 466 كسى كه راست گويد رستگار گردد.
5118 89- ملاك الاسلام صدق اللّسان. 6 118 ملاك و معيار اسلام راستگويى زبان است.
5119 90- مروّة الرّجل صدق لسانه. 6 135 جوانمردى مرد راستگويى زبان او است.
5120 91- ملاك المروّة صدق اللّسان و بذل الاحسان. 6 148 ملاك جوانمردى راستگويى و بذل نيكوكارى و احسان است.
5121 92- لا سبيل أنجى من الصّدق. 6 384 راهى نجات بخشتر از راستگويى نيست.
5122 93- لا ترجمان اوضح من الصّدق. 6 379 ترجمانى آشكارتر از راستگويى نيست.
5123 94- لا مخبر افضل من الصّدق. 6 381 خبرى برتر از راستگويى نيست.
5124 95- لا يغلب من يحتجّ بالصّدق. 6 390 مغلوب و محكوم نشود كسى كه به درستى و راستى احتجاج كرده و دليل آورد.
5125 96- يبلغ الصّادق بصدقه ما لا يبلغه الكاذب باحتياله. 6 471 انسان راستگو
به وسيله راستگويى به جايى رسد كه دروغگو با چاره انديشى و تدبير خود بدان نرسد.
5126 97- يكتسب الصّادق بصدقه ثلاثا: حسن الثّقة به، و المحبّة له، و المهابة
عنه. 6 480 انسان راستگو با راستگويى خويش سه نعمت و فضيلت را به دست آورد: (1)
اعتماد نيك (مردم) را، (2) محبت و دوستى (آنان را)، (3) ترس و ابهّت از خود را (در
برابر ديگران).
5127 98- احسن الافعال ما وافق الحقّ و افضل المقال ما طابق الصّدق. 2 468
بهترين كارها آن است كه با حق و حقيقت موافق باشد و بهترين سخنان آن است كه با
صداقت و راستى مطابقت داشته باشد.
باب الصدقة
5128 1- الصّدقة كنز. 1 56 صدقه دادن گنجى است (كه براى روز واپسين ذخيره شود).
5129 2- الصّدقة تقى. 1 57 صدقه دادن نگاه مىدارد (انسان را از بلاهاى دنيا و
آخرت).
5130 3- الصّدقة افضل القرب. 1 76 صدقه بهترين وسيله نزديكى به پيشگاه خداى
تعالى است.
5131 4- الصّدقة افضل الحسنات. 1 79 صدقه برترين نيكىهاست.
5132 5- الصّدقة كنز الموسر. 1 265 صدقه گنج انسانهاى دارا و توانگر است (براى
روز نياز رستاخيز).
5133 6- الصّدقة تقى مصارع السّوء. 1 391 صدقه نگه مىدارد از زمين خوردنهاى بد (و بلاهاى كوبنده و شكننده).
5134 7- الصّدقة فى السّرّ من افضل البرّ. 1 392 صدقه پنهانى از بزرگترين
نيكىهاست.
5135 8- الصّدقة اعظم الرّبحين. 2 25 صدقه بزرگترين سود از دو بخش سود زندگى
است.
5136 9- الصّدقة افضل الذّخرين. 2 26 صدقه بزرگترين اندوخته از دو بخش
اندوخته زندگى است.
5137 10- الصّدقة تستنزل الرّحمة. 2 152 صدقه رحمت حق را ريزان كند.
5138 11- الصّدقة تستدفع البلاء و النّقمة. 2 166 صدقه و بلا و عذاب را دفع
كند.
5139 12- استنزلوا الرّزق بالصّدقة. 2 240 روزى را به وسيله صدقه از آسمان فرود آوريد.
5140 13- انّ افضل الخير صدقة السّرّ و برّ الوالدين و صلة الرّحم. 2 544 به
راستى كه برترين نيكىها: صدقه پنهانى، و نيكى به پدر و مادر، و صله رحم است.