فصل هفتم: امر به معروف و نهي از منكر
دين اسلام، رسالت هدايت همه ي انسانها را در تمام دورهها و نسلها بر عهده دارد،
بنابراين اصول و فروع آن بايد با دقت هر چه بيشتر نگهداري شود. كساني كه به اين دين
الهي ايمان دارند، مسئولت سنگيني را در برابر حفظ و گسترش صحيح آن عهدهدار
ميباشند. اين وظيفه ي سنگين در پرتو قانون امر به معروف و نهي از منكر انجام شدني
است.
هر كار خير و پسنديده را معروف و هر كار زشت و ناپسند را منكر ميگويند. امر يعني
دستوردادن ونهي به معناي بازداشتن است. بنابراين، امر به معروف و نهي از منكر؛ يعني
امر كردن به خوبيها و بازداشتن از بديهاست.
مسلمانان وظيفه دارند تا افراد ناآگاه و سهلانگار را كه وظايف ديني خود را انجام
نميدهند، به بهترين راهي كه در آنان مؤثر است، به انجام دادن كار نيك و پسنديده
امر كنند.
كسي كه با انجام دادن كاري ناپسند به خود و جامعهاش زيان ميرساند، بايد از كار او
جلوگيري به عمل آيد و چه بسا سكوت افراد صالح موجب ادامه يافتن منكر يا گسترش فساد
در جامعه شود.
همانگونه كه با شيوع بيماري در جامعه، ابتلاي به آن گسترش پيدا ميكند و از اينرو
جلوگيري كردن از سرايت بيماريها وظيفه ي همه ي افراد جامعه است، در مورد بيماريهاي
اخلاقي نيز چنين است و در صورت اهميت ندادن به آنها ممكن است فساد در جامعه شيوع
پيدا كند. بنابراين، امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي عمومي است و بر يك يك
مسلمانان واجب است. اين وظيفه در جامعه اسلامي براي نهادهاي عمومي و سازمانهاي
دولتي بيشتر احساس ميشود.
اهميت امر به معروف و نهي از منكر
درباره ي اين اصل مهم، در آيات و روايات بسياري نقل شده است كه نشاندهنده ي اهميت
و توجّه بسيار دين مبين اسلام به امر به معروف و نهي از منكر است.
در نظام حقوقي اسلامي امر به معروف و نهي از منكر تكليفي واجب است و چنانچه
مسلمانان به معروف و كار نيك امر نكنند يا در برابر اعمال ناپسند و منكر سكوت
نمايند و از آن نهي نكنند، گناه بزرگي مرتكب شدهاند. امر به نيكيها ونهي از بديها،
علاوه بر آنكه واجب شرعي است، نوعي عبادت نيز به شمار ميرود و بر همين اساس، كساني
كه به اين امر مهم مبادرت ميورزند، بايد مانند عبادتهاي ديگر، نيّت خود را خالص
كنند و در صدد اجراي حكم الهي باشند.
اصل امر به معروف و نهي از منكر از اركان تعليمات اسلامي است و به نص صريح متون
اسلامي و بيانات پيامبر اكرم(ص)، اگر اين اصل در جامعه ي اسلامي فراموش شود، تمام
تعاليم اسلامي از اعتبار ساقط ميشوند. چنانچه اين امر مهم در جامعه ي اسلامي پياده
نشود، بيديني و فساد در آن رواج پيدا ميكند و موجب عذاب الهي ميشود. امام رضا(ع)
ميفرمايند:
«اذا تواكلت الناس الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيأذنوا بوقاع من الله.»1
هر گاه مردم امر به معروف و نهي از منكر را بر عهده ي يكديگر بگذارند، پس بايد براي
عذاب الهي آماده باشند.
قرآن كريم امّتي را كه در سايه ي ايمان به خدا به وظيفه ي خطير امر به معروف و نهي
از منكر عمل ميكنند، بهترين امتها ميداند و الگويي براي ساير امم معرفي ميكند و
ميفرمايد:
﴿كنتم خير امّة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله.﴾2
شما بهترين امّتي هستيد كه از ميان مردم پديد آمده است، امر به معروف و نهي از منكر
ميكنيد و به خداوند ايمان داريد.
پيامبر اكرم(ص) نيز در اهميت امر به معروف و نهي از منكر ميفرمايند:
«خيرالناس اقرؤهم و افقههم في دين الله و اتقاهم لله و آمرهم بالمعروف و انهاهم عن
المنكر و اوصلهم للرحم.»3
بهترين مردم كساني هستند كه قرآن را بهتر بخوانند، در كار دين داناتر باشند، از
خداوند بيشتر بترسند، به نيكي بيشتر امر كنند، از بدي بيشتر جلوگيري كنند و با
خويشاوندان خود ارتباط بيشتري برقرار كنند.
حضرت علي(ع) درباره ي اهميت امر به معروف و نهي از منكر در نهجالبلاغه چنين
ميفرمايند:
«... و ما اعمال البر كلها و الجهاد في سبيل الله عندالامر بالمعروف والنهي عن
المنكر الا كنفثة في بحر لجّي.»4
تمام اعمال نيكو (نماز، روزه، خمس، زكات، حج و امثال آن)و جهاد در راه خدا در برابر
امر به معروف و نهي از منكرمانند قطرهاي در مقابل درياست.
حضرت علي(ع) در اين حديث نميفرمايند: كقطرة من البحر، بلكه ميفرمايند: كنفثة في
بحر لجّي؛ يعني نمي در برابر دريا. نفثه به معناي تري اندك است. خياطها هنگامي كه
ميخواهند سوزن را نخ كنند، كمي آن را تر ميكنند، عربها به اين مقدار تري «نفثه»
ميگويند. اين حديث شريف به تنهايي عظمت و بزرگي امر به معروف و نهي از منكر را در
مقايسه با ساير عبادتها و اعمال نيك نشان ميدهد.
برداشتي از سوره «عصر»
سوره ي پر محتوايي در قرآن كريم به نام «عصر» وجود دارد كه ميتوان از آيات آن
تعبيرهايي در مورد امر به معروف و نهي از منكر برداشت كرد. سوره ي مباركه چنين
ميفرمايد:
﴿بسم الله الرحمن الرحيم و العصر ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا
الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.﴾5
به نام خداوند بخشنده ي مهربان. سوگند به زمان كه آدمي در خسران است، مگر آنهايي كه
ايمان آوردند، كارهاي شايسته انجام دادند، يكديگر را به حق سفارش كردند و يكديگر را
به صبر توصيه نمودند.
در تفسير آيات اين سوره ي مباركه ميتوان چنين گفت: قسم به عصر و عصاره ي عالم
خلقت؛ يعني حضرت وليعصر(عج)، همانا انسانها همگي زيان كارند، مگر آنان كه دوبال
براي پرواز به سوي سعادت داشته باشند. نخستين بال، ايمان و انجام دادن عمل صالح و
بال دوم امر به معروف و نهي از منكر است. كساني كه در عين ايمان به خدا و انجام
دادن اعمال صالح، به حق سفارش و در مقابل گناه صبر ميكنند.
مّلتي كه يك بال داشته باشد؛ يعني صرفاً ايمان داشته باشد و به دستورهاي ديني هم
عمل كند(ايمان فردي)، در آسمان كمال نميتواند پرواز كند. چنين مردمي در صورتي
ميتوانند پرواز كنند كه علاوه بر آنكه خود نماز ميخوانند، خمس ميدهند و در راه
خدا جهاد ميكنند، ديگران را نيز به اين كارها دعوت كنند.
اگر كسي ايمان نداشته باشد اما امر به معروف و نهي از منكر كند، مانند عالم بيعمل
است؛ يعني عالمي كه مردم را به كارهاي نيك دعوت ميكند، اما خود بدان عمل نميكند.
در روايات آمده است كه در قيامت عالم بيعمل را به جهنم ميبرند و در آنجا از بوي
بد او اهل دوزخ به خدا شكايت ميكنند. بنابراين، كسي كه بگويد ولي عمل نكند، يك بال
دارد و نيز كسي كه عمل كند اما نگويد، بازهم يك بال دارد و نميتواند به سعادت
برسد.
آثار ترك امر به معروف و نهي از منكر در جامعه
در قرآن كريم درباره ي عقوبت ترك امر به معروف و نهي از منكر حكايتهايي درباره ي
امّتهاي گذشته نقل شده است كه داستان اصحاب سبت يكي از آنهاست. داستان اصحاب سبت در
سورههايي از قرآن مجيد نظير سوره ي بقره، مائده، اعراف و سورههاي ديگر بيان شده
است. تكرار اين داستان در سورههاي مختلف دليل بر اهميت آن است.
در زمانهاي قديم در روستايي نزديك ساحل دريا مردماني زندگي ميكردند كه شغل آنها
ماهيگيري بود. پيامبر آن مردم، به فرمان خداوند، به آنان دستور داد كه روز شنبه
ماهي نگيرند و اين نوعي امتحان الهي بود. از قضا روز شنبه بيشتر از روزهاي ديگر
ماهي روي آب مي آمد، به خصوص حركت آزادانه ماهيهاي بزرگ بر روي آب مردم را وسوسه
ميكرد كه آنها را بگيرند و چشمپوشي از آن ماهيها براي مردم آن سرزمين مشكل بود.
آنان به گمان خود ميخواستند، خداوند را فريب دهند و با پروردگار حيله كنند. به اين
دليل حوضچههايي ساختند كه با دريچههايي به دريا ارتباط داشت، وقتي آب دريا به اين
حوضچهها ميريخت، ماهيها هم در آن حوضچه ميافتادند و با بسته شدن دريچهها ديگر
نميتوانستند خارج شوند. مردم هم روز يكشنبه اين ماهيها را ميگرفتند و به خيال
خود، حيله ي شرعي به كار ميبردند.
قرآن كريم ميفرمايد كه پروردگار عالم، اهل قريه را به سبب نافرماني از دستور الهي
به صورت خوك و ميمون درآورد و حسب برخي روايات آنان بعد از سه روز به هلاكت رسيدند.
در قرآن مجيد آمده است كه اين مردم سه دسته بودند: يك دسته كساني بودند كه با
سرپيچي از فرمان الهي به گرفتن ماهي مبادرت ميكردند و از گناهكاران بودند. دسته
دوم، افرادي بودند كه امر به معروف و نهي از منكر ميكردند و كار گناهكاران را
نيرنگ و خدعه با خداوند ميدانستند و دسته ي سوم، كساني بودند كه ماهي نميگرفتند،
اما امر به معروف و نهي از منكر نيز نميكردند و به مسائل موجود در جامعه ي خود
بياعتنا بودند.
هنگامي كه عذاب الهي نازل شد،از ميان اين گروهها، فقط كساني نجات يافتند كه امر به
معروف و نهي از منكر ميكردند و گناهكاران و بياعتنايان به هلاكت رسيدند، زيرا
كساني كه گناهي را شاهد باشند و امر به معروف و نهي از منكر نكنند، در آن گناه با
گناهكار شريكاند.
داستان ديگري كه در قرآن كريم درباره ي ترك امر به معروف و نهي از منكر آمده است،
درباره ي قوم شعيب است. به حضرت شعيب(ع) خطاب شد، اي شعيب! صدهزار نفر از قوم تو
بايد هلاك شوند:«چهل هزار نفر از گناهكاران و شصت هزار نفر از نيكوكاران.» حضرت
شعيب(ع) عرض كرد:«پروردگارا! انسانهاي بدكار به سبب گناهشان بايد هلاك شوند و
مستوجب عذاب هم هستند، اما نيكوكارن به چه سبب بايد نابود شوند؟» خطاب شد:«اي شعيب!
به اين سبب كه آنان شاهد ارتكاب گناه بودند و سكوت كردند؛ يعني به وظيفه ي امر به
معروف و نهي از منكر عمل نكردند.»
پيامبر اكرم(ص) درباره ي امر به معروف و نهي از منكر ميفرمايند:
«لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر او ليسطن الله شراركم علي خياركم فيدعو خياركم
فلا يستجاب لهم.»6
همانا بايد كه ديگران را به معروف امر كنيد و از منكر بازداريد، در غير اين صورت
خداوند بدترين شما را بر بهترينتان مسلّط ميكند، آنگاه نيكان شما خدا را
ميخوانند، ولي دعايشان مستجاب نميشود.
هنگامي كه در ميان ملّتي اداي فريضه ي مهم امر به معروف و نهي از منكر فراموش شود،
انسانهاي ستمگر بر آنان مسلّط ميشوند و نيكان امت در نمازها، دعاها و مجالس عمومي
به درگاه خداوند دعا ميكنند كه گرفتاريهاي آنان رفع شود، اما دعاي آنان مستجاب
نميشود و خداوند رحمت خود را از آنها ميگيرد.
پيامبر اكرم(ص) بارها تأسف خود را از عمل نشدن به وظيفه ي امر به معروف و نهي از
منكر ميان مسلمانان ابراز ميداشتند و ميفرمودند:«روزي فرا ميرسد كه مردم امر به
معروف و نهي از منكر را ترك ميكنند، زماني نيز ميرسد كه مردم به جاي اينكه امر به
معروف و نهي از منكر كنند، نهي از معروف و امر به منكر ميكنند، در چنين روزگاري
بلا و مصيبت همچون باران بر سر اين ملّت ميبارد.»
مصداق نهي از معروف و امر به منكر اين است كه عدهاي نه تنها خود در نماز جماعت
شركت نميكنند، بلكه ديگران را هم از حضور در مسجد و شركت در نماز جماعت منع
ميكنند. برخي خودشان خمس نميدهند و مانع از آن ميشوند كه ديگران هم خمس بدهند.
گروهي غيبت ميكنند، در جامعه شايعهپراكني ميكنند و آبروي ديگران را به خطر
مياندازند و ديگران را هم به انجام دادن اين اعمال ترغيب ميكنند. گاهي اوقات
عدهاي از مردم، از اداي وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر هم جلوگيري ميكنند.
پيامبر اكرم(ص) در حديث ديگري ميفرمايند:
«ليس منا من لم يوقر الكبير و يرحم الصغير و يأمر بالمعروف و ينه عن المنكر.»7
از ما نيست كسي كه به بزرگتر احترام نگذارد، به كوچكتر مهرباني نورزد و به وظيفه ي
امر به معروف و نهي از منكر عمل نكند.
چنانچه بر اثر ترك امر به معروف و نهي از منكر يا انجام دادن آن به روش نادرست
موجبات گمراهي و انحراف فردي از انسانها فراهم شود، گناه آن معادل گمراهي تمام
افراد جامعه است. قرآن كريم ميفرمايد:
﴿... من قتل نفسا بغير نفس او فساد فكانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيي
الناس جميعا.﴾8
هر كس انسان ديگري را، نه به قصاص قتل كسي يا ارتكاب فسادي بر روي زمين، بكشد، چنان
است كه همه ي مردم را كشته باشد و هر كس كه به او حيات بخشد، چون كسي است كه همه ي
مردم را حيات بخشيده باشد.
اين آيه ي شريفه يك معناي ظاهري و يك معناي تأويلي دارد. معناي ظاهري آن چنين است
كه اسلام نميخواهد كه شخصيت انساني پايمال شود و جان و مال و ناموس او مورد تعرّض
قرار گيرد. انسان نزد خداوند به اندازه ي يك دنيا ارزش دارد.
بنابراين، اگر كسي انساني را بكشد، مانند آن است كه همه ي مردم دنيا را كشته باشد و
اگر كسي بتواند انساني را از مرگ نجات دهد، به مثابه آن است كه به همه ي مردم زندگي
بخشيده است.
امام صادق(ع) در تفسير اين آيه ي شريفه به يك معناي تأويلي اشاره ميكنند و آن معنا
اين است كه اگر كسي موجب انحراف شخص ديگري شود، مانند اين است كه مردم جهان را به
گمراهي كشانيده و از ميان برده است. با اين تفسير اگر معلمي با سخنان خود موجب
گمراهي دانشآموزي شود، به منزله ي آن است كه تمام مردم جامعه را گمراه كرده است.
همين طور اگر مادر و پدري در منزل با رفتار ناشايست خود باعث شوند كه فرزند آنان به
انحراف كشيده شود، گناهي در حد گمراهي كل جامعه بر گردن آنهاست.
عكس اين موضوع نيز صادق است، اگر معلمي با سخنان خود موجب هدايت دانشآموزي شود يا
پدر و مادري با انجام دادن اعمال شايسته و اهميت دادن به واجبات دين، سبب شوند كه
فرزند آنان فضيلتها را كسب كند و به انجام دادن احكام ديني پايبند شود، از اجر و
پاداش بزرگي بهرهمند ميشوند و ثواب آن به حدّي است كه گويا تمام مردم جهان را
زندگي بخشيدهاند. اگر ما براي امر به معروف و نهي از منكر جز اين آيه ي شريفه
دستوري نداشتيم، همين آيه كفايت ميكرد.
نمونههاي تاريخي
امر به معروف و نهي از منكر به توصيهها و اندرزهاي كوچك در زندگي فردي و اجتماعي
خلاصه نميشود، بلكه اين اصل بزرگ اسلامي در همه ي ابعاد زندگي اجتماعي و سياسي
مسلمانان مصداق پيدا ميكند. يك نمونه از عمل به اين اصل مهم اسلامي، نهضت مقدس
امام حسين(ع) است. آن حضرت با صراحت كامل در وصيت خود به برادرش، محمدبنحنفيه،
هدف از قيام خود عليه حكومت ستمگر را اجراي اصل امر به معروف و نهي از منكر بيان
ميكنند و ميفرمايند:
«اني ما خرجت اشرا و لابطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح في امة
جدي، اريدان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابيعلي بنابيطالب
عليه السلام.»9
به راستي كه من نه از سر جاهطلبي و سرمستي و نه به قصد اخلالگري و فساد و ستم،
بلكه براي اصلاح امت جدم خروج كردم. ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به
سيره يجد بزرگوار و پدر گراميم عليبن ابيطالب عليهالسلام رفتار كنم.
يكي ديگر از نمونههاي امر به معروف و نهي از منكر مبارزه ي ملّت ايران با رژيم
ستمشاهي بود كه با هدايتها و ارشادات علماي اسلام به ويژه حضرت امام خميني(ره) با
بزرگترين منكر زمان؛ يعني رژيم ستمگر پهلوي مبارزه كردند و موجبات احياي مكتب
نجاتبخش اسلام را در قرن حاضر فراهم ساختند. امر به معروف و نهي از منكر يگانه
اصلي است كه ضامن بقاي اسلام و برقراري جامعه ي اسلامي است. از طريق اجراي اين اصل
در جامعه ميتوان حقيقت و عدالت را در مناسبات اجتماعي حاكم كرد.
امر به معروف و نهي از منكر يا نظارت ملي
معناي نظارت ملي اين است كه همه يافراد جامعه بر كارهاي يكديگر ناظر باشند و مراقب
اعمال و رفتار هم باشند. زن و شوهر بر اعمال يكديگر نظارت كنند تا واجبات دين عمل
شود. پدر و مادر مراقب رفتار فرزندان خود باشند تا به انحراف كشيده نشوند. دوستان
بر اعمال همديگر نظارت كنند. روحاني بر غيرروحاني و نيز غير روحاني بر روحاني ناظر
باشند، همه مواظب باشند كه در جلسهها غيبت نشود، شخصيت افراد پايمال نشود و دروغ
گفته نشود. در بازار اسلامي گرانفروشي و رباخواري نشود. در جامعه ي اسلامي همه ي
مردم بايد برامور يكديگر نظارت كنند تا همه ي امور بر مدار قانون و شرع بگردد.
قرآن شريف ميفرمايد:
﴿المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر.﴾10
مردان مؤمن و زنان مؤمن، برخي از آنان دوستان برخي ديگرند، امر به معروف ميكنند و
از زشتيها بازميدارند.
بنابراين آيه ي شريفه، مسلمانان دوست يكديگرند. نشانه يدوستي آنها اين است كه بر
امور يكديگر نظارت دارند.
نظارت ملي به دو روش انجام ميشود: مبارزه ي مثبت و مبارزه ي منفي.
مبارزه ي مثبت اين است كه انسان وقتي شاهد گناهي بود، با زبان خوش و با مهرباني،
گناه كننده را از كار خود باز دارد، با او صحبت كند و از عواقب كار زشتش او را آگاه
سازد. خداوند به حضرت موسي(ع) و برادرش خطاب ميكند:
﴿اذهبا الي فرعون انه طغي، فقولا له قولا لينا، لعلّه يتذكر او يخشي.﴾11
به سوي فرعون برويد كه او طغيان كرده است. با او به نرمي سخن بگوييد، شايد پند گيرد
يا بترسد.
مبارزه ي منفي اين است كه انسان معاشرت با گناهكار را ترك كند و با او داد و ستد
نكند. در روايات فراواني داريم كه از شرابخوار دختر نگيريد، به ترككننده ينماز
دختر ندهيد،از رباخوار چيزي نخريد و به او چيزي نفروشيد و با ظالم و كساني كه
منزلشان محل گناه است، معاشرت نداشته باشيد.
يك نمونه از مبارزه ي منفي در صدر اسلام را ميتوان در جنگ تبوك مشاهده كرد. قرآن
كريم به اين موضوع اشاره كرده است وميفرمايد:
﴿و علي الثلاثة الذين خلفوا حتي اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم
و ظنّوا ان لا ملجا من الله الا اليه.﴾12
و خدا پذيرفت توبه ي آن سه تن را كه از جنگ تخلف كرده بودند،آن گاه كه زمين با همه
يوسعتش بر آنها تنگ شد و جان در تنشان نميگنجيد و خود دانستند كه جز خداوند هيچ
پناهگاهي كه بدان رويآورند، نيست.
در جنگ تبوك، هنگاميكه پيامبر اكرم(ص) فرمان جهاد صادر كردند، همه ي مردم آماده ي
جهاد شدند، مگر كساني كه عذري داشتند، مثلاً به بيماري يا نقص عضو مبتلا بودند. در
ميان مردم مدينه سه نفر بدون هيچ عذري در جنگ شركت نكردند. وقتي كه پيامبر اكرم(ص)
و سپاهيان از جنگ بازگشتند، آن سه نفر به استقبال آن حضرت شتافتند. پيامبر اكرم(ص)
با ديدن آنان از دور، دستور دادند كه هيچ مسلماني با آنان صحبت نكند. هنگامي كه آن
سه نفر به حضور پيامبر اكرم(ص) رسيدند، سلام كردند. اما آن حضرت به آنان پاسخي
نداد. آنها به هر كدام از سپاهيان كه سلام ميكردند، پاسخي نميشنيدند. همه ي
مسلمانان با آنان قهر كردند. كار به جايي رسيد كه همسران و فرزندان آنان نيز در
خانه به آنها توجهي نميكردند. قرآن كريم در اين مورد ميفرمايد كه براي آن سه نفر
زندگي به قدري سخت شد كه نتوانستند در شهر بمانند، مدينه و حتي خانه ي آنان برايشان
مانند زندان بود. بر اثر مبارزه ي منفي مسلمانان، آن سه نفر از كار خود پشيمان شدند
و براي توبه به درگاه الهي به بيابان رفتند. پس از مدتي پيامبر اكرم(ص) به دنبال
آنان فرستادند و فرمودند:«خداوند توبه يشما را پذيرفت» و آنان نيز به شهر
بازگشتند.
حكايت بالا اين نكته را به ما ميآموزد كه بايد با گناهكار مبارزه ي منفي كنيم و با
او رابطه نداشته باشيم تا از گناه خود دست بردارد. در جامعه ي اسلامي همه بايد با
گناهكاران مبارزه ي منفي كنند و چند نفر به خصوص،نميتوانند كاري از پيش ببرند.
اگر همه ي مردم اين كار را انجام دهند، گناه از جامعه رخت برميبندد. اگر با كسي كه
فسق و فجور انجام ميدهد، مبارزه ي منفي شود، آن شخص ديگر گناه نميكند، چنانچه
كسي با رباخوار معامله نكند، او از رباخواري دست ميكشد. پيامبر اكرم(ص)
ميفرمايند:
«كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته.»13
تمام شما به منزله ي نگهبان و شبان يكديگر هستيد و تمام شما نسبت به ديگران
مسئوليت داريد.
اين بيان پيامبر گرامي اسلام نوعي تعهد و مسئوليت مشترك ميان مسلمانان براي حفظ و
نگهداري جامعه ي اسلامي بر مبناي تعاليم اسلام به وجود ميآورد. امر به معروف و نهي
از منكر شيوه ي همه ي پيامبران است و بدين وسيله واجبات الهي به پا داشته و جامعه
ي اسلامي آباد ميشود.
عوامل مهم اجراي امر به معروف و نهي از منكر
امر به معروف و نهي از منكر، زنده كننده ي احكام و شعاير اسلامي است. تشكيل
هيئتهاي«امر كننده به معروف و نهي كننده از منكر» از جمله مواردي است كه ميتواند
ضامن اجراي اين وظيفه ي مهم الهي باشد. قرآن شريف ميفرمايد:
﴿و لتكن منكم امة يدعون الي الخير يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم
المفلحون.﴾14
بايد از ميان شما گروهي باشند كه به خير دعوت كنند و امر به معروف و نهي از منكر
كنند. اينان رستگاراناند.
بنا براين آيه ي شريفه، در ميان امّت اسلامي همانگونه كه عدهاي بازرگان، گروهي
كشاورز، برخي طلبه و ... هستند، عدهاي هم بايد خود را براي اداي وظيفه ي امر به
معروف و نهي از منكر آماده كنند.
چه نيكوست! همانگونه كه صاحبان پيشههاي مختلف براي انجام دادن كار خود، آموزشهاي
لازم را در زمينه ي كار خود ميبينند و با مراحل كار، ابزارهاي مناسب و آفتهاي آن
آشنا ميشوند، امركنندگان به معروف و نهي كنندگان از منكر نيز در اين زمينه
آموزشهاي لازم را ببينند و با مراتب و درجات امر به معروف و نهي از منكر، روشهاي
مناسب با امر و نهي، ابزارهاي متناسب با اين كار و آفتها و مشكلاتي كه ممكن است در
اجراي آن بروز كند، آشنا شوند.
يكي ديگر از عواملي كه اجراي وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر را در جامعه تضمين
ميكند، تشكيل حوزههاي علميه است. بر امت اسلامي واجب است كه حوزههاي علميه را
تشكيل دهند و به طور واجب كفايي اين حوزهها را اداره كنند. قرآن كريم در وجوب اين
امر ميفرمايند:
﴿...فلو لا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا
اليهم لعلّهم يحذرون.﴾15
چرا از هر گروهي دستهاي به سفر نميروند تا دانش دين را بياموزند و چون بازگشتند
مردم خود هشدار دهند، باشد كه از زشتكاري حذر كنند.
از نظر قرآن كريم، تشكيل حوزههاي علميه يك مصداق امر به معروف و نهي از منكر و
واجب مؤكّد است و بر جوانها هم واجب كفايي است كه در تشكيل حوزهها و گرمي بخشيدن
به آنها مشاركت كنند.
شرايط امر به معروف و نهي از منكر
كساني كه اداي وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر را بر عهده ميگيرند، بايد داراي
شرايطي باشند كه در صورت وجود اين شرايط در آنان، امر به معروف و نهي از منكر بر
آنها واجب ميشود(واجب كفايي).
اولين شرط، علم و آگاهي د ر امر و نهي و شناختن معروف و منكر است. امركننده به نيكي
و نهي كننده ازبدي بايد بتواند معروف را از منكر باز شناسد. براي اينكه اعمال زشت
به نام امر به معروف و نهي از منكر در جامعه به وجود نيايد، آگاهي و بينش لازم است.
ائمه طاهرين(ع) در اين زمينه فرمودهاند كه بهتر است شخص نادان امر به معروف و نهي
از منكر نكند، زيرا«لانه ما يفسده اكثر مما يصلحه»16؛ يعني همانا آنچه را آنان ضايع
ميكنند، بيش از چيزي است كه اصلاح ميكنند. ممكن است جاهل براي بهتر كردن اوضاع
جامعه امر به معروف و نهي از منكر كند، اما نتيجه ي عكس بدهد و اوضاع بدتر شود.
البته، اين نكته نميتواند دستاويزي براي افراد شود و بگويند كه ما نسبت به معروف و
منكر جاهل هستيم و از ين وظيفه ي مهم ديني شانه خالي كنند. وظيفه ي اين افراد ابتدا
كسب آگاهي در اين زمينه و سپس انجام دادن آن است.
دومين شرط وجوب امر به معروف و نهي از منكر، تأثير آن است؛ يعني شخص احتمال بدهد كه
امر و نهي او بر فرد خطاكار تأثير ميگذارد. اگر كسي بداند كه امر و نهي او اثر
ندارد، وجوب از او برداشته ميشود، اما اگر كسي كوچكترين احتمال در تأثير امر به
معروف و نهي از منكر بدهد، اداي اين وظيفه ي مهم بر او واجب ميشود.
سومين شرط، استمرار در عمل است؛ يعني اينكه فرد خطاكار بر عمل خلاف خود استمرار
ورزد و بر ادامه ي كار اشتباه خود پافشاري كند پس اگر امر و نهي كننده بداند يا
گمان كند يا احتمال بدهد كه گناه كننده عمل خود را تكرار نميكند، واجب نيست امر به
معروف و نهي از منكر كند.
شرط چهارم وجوب امر ونهي، نبودن ضرر و مفسده است؛ يعني اينكه در امر به معروف و نهي
از منكر ضرر و زياني براي آمر به معروف و ناهي از منكر پديد نيايد. بنابراين، اگر
شخصي بداند يا گمان كند كه در صورت امر يا نهي ضرر جاني، آبرويي يا مالي زيادي به
او ميرسد، واجب نيست امر به معروف و نهي از منكر انجام دهد.
البته، اين موضوع كلي نيست و علماي اسلام در ابعاد مختلف آن بحث كردهاند. به عنوان
مثلا، امام راحل بزرگوار(ره) ميفرمودند:«اگر معروف يا منكر از اموري باشد كه شارع
مقدس به آن اهميت زيادي ميدهد، مثل اصول دين يا مذهب، حفظ قرآن مجيد، حفظ عقايد
مسلمانان يا احكام ضروريه، بايد ملاحظه اهميت شود و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن
نميشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر
بذل جان و مال، واجب است بذل آن.»17
مراتب و درجات امر به معروف و نهي از منكر
امر به معروف و نهي از منكر به تناسب موقعيت و شرايط گناه و گناهكار و تعداد دفعات
ارتكاب گناه مراتبي دارد. درجه ي نخست امر به معروف و نهي از منكر اين است كه از
شخص معصيتكار رو برگردانند، با چهره ي ناراحت با او ملاقات كنند، از او اعراض
نمايند يا معاشرت با او را ترك كنند، در صورتيكه معلوم شود كه اين كارها براي ترك
معصيت گناهكار است. اين روش در صورتي صحيح است كه كار شخص اثرگذار باشد و اثر آن
تنبيه شخص گناهكار باشد، در غير اين صورت، اگر انجام دادن اين كارها جنبه ي تشويقي
داشته باشد و گناهكار را در عمل خود گستاختركند، در چنين مواردي اين كار صحيح
نيست.
درجه ي دوم از امر به معروف و نهي از منكر، امر و نهي با زبان و پند و ارشاد است.
ممكن است شخص كار منكري انجام دهد و اين ناشي از جهل و ناداني او باشد يا بر اثر
تبليغات تحت تأثير عوامل محيطي قرار گرفته باشد، چنين شخصي نياز به راهنما و معلم
دارد. كسي كه با مهرباني با او صحبت كند و او را از معايب و مفاسد عمل زشتش آگاه
كند، احتمال دارد با گفتار نرم و با منطقي روشنگر آن عمل منكر را ترك كند. اگر شخصي
به گفتار نرم توجه نكرد و اينگونه در او تأثير نكرد، ميتوان با تشديد در گفتار و
تهديد، او را از كار زشت بازداشت.
مرتبه سوم، مرحله عمل و توسل به زور است. گاهي اوقات اعراض و ترك معاشرت بر شخص
گناهكار اثر ندارد يا با منطق، بيان و پند و اندرز نميتوان او را از انجام دادن
منكر بازداشت، در اين صورت بايد وارد عمل شد.
معناي وارد عمل شدن، فقط اعمال زور، كتكزدن و مجروح كردن نيست، البته در مواردي
تنبيه عملي لازم است، زيرا در دين اسلام هم حد و تعزير داريم و مواقعي وجود دارد كه
هيچ چيز جز تنبيه عملي گناهكار را از كار زشت بازنميدارد، اما افراد نبايد در همه
ي موارد سختگيري كنند و نسبت به خطا كننده خشونت روادارند.
امام خميني(ره) ميفرمايند كه در مراتب امر به معروف و نهي از منكر جايز نيست با
احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه ي پايين به مراتب ديگر عمل شود؛ يعني اگر انسان
بداند يا احتمال دهد كه با ترك مراوده با گناهكار، او اصلاح ميشود، لازم نيست
مراتب بالاتر را انجام دهد، حتي در همان مرتبه ي نخست نيز اگر درجاتي باشد، لازم
است كه با احتمال تأثير درجه ي پايينتر به همان اكتفا شود. مثلاً اگر شخصي احتمال
ميدهد كه با صحبت كردن با گناهكار، مقصود حاصل ميشود، بايد به همان نحو اكتفا كند
و به درجه يبالاتر عمل نكند.
شيوه و آداب امر به معروف و نهي از منكر
امر به معروف ونهي از منكر به شيوههاي گوناگوني ميتواند انجام شود. از بارزترين
شيوههاي رايج آن ميتوان به دو روش لفظي و عملي اشاره كرد. روش لفظي اين است كه
انسان با ايراد سخن، خوبي كارهاي شايسته و زشتي كارهاي ناشايست را براي مردم بيان
كند.
امر به معروف و نهي از منكر عملي آن است كه شخص، تنها به گفتار اكتفا نكند، بلكه
خود با انجام دادن اعمال نيك و دوري كردن از كارهاي زشت، ديگران را تشويق كند.
البته، گفتن شرطي اساسي و لازم است، اما كافي نيست و هنگامي كه گفتن با عمل كردن
همراه باشد، ميتواند بر ديگران تأثير زيادي بگذارد.
امر به معروف و نهي از منكر لفظي و عملي هر يك ميتواند به دو صورت مستقيم و
غيرمستقيم انجام شود. صورت مستقيم آن بدين ترتيب است كه انسان در اداي وظيفه ي امر
به معروف و نهي از منكر به طور مستقيم عمل مي كند و گناه شخص را به او گوشزد يا او
را به انجام دادن كار نيك تشويق ميكند. نوع غيرمستقيم آنكه مفيدتر و مؤثرتر است،
بدينگونه است كه در حضور شخص خطاكار از كسي كه كار نيكي را انجام داده است، ستايش
ميشود و بدين ترتيب، خطاكار به زشتي عمل خود آگاه ميشود.
امام حسن و امام حسين(ع) زماني كه كودك بودند، پيرمردي را ديدند كه به نحو نادرستي
وضو ميگرفت. آن دو بزرگوار احساس كردند كه بايد پيرمرد را از نحوه ي صحيح وضو
گرفتن آگاه كنند، ديدند اگر به طور مستقيم به او بگويند، ناراحت ميشود و به سخنان
دو كودك توجّهي نميكند، بنابراين، آنها به طرف پيرمرد رفتند و گفتند:«ما هر دو در
حضور شما وضو ميگيريم، شما بگوييد كه وضوي كدام يك از ما صحيح است.» پيرمرد قبول
كرد و به آنان گفت:«وضو بگيريد تا ميان شما قضاوت كنم.» آنگاه آن دو كودك به ترتيب
و به صورت صحيح وضو گرفتند. پيرمرد با مشاهده ي آنان به اشتباه خود پي برد و به
آنان گفت:«وضوي هر دو شما صحيح است و وضوي من اشكال دارد. آفرين بر شما كه با
كارتان مرا آگاه ساختيد.»
اگر كسي بخواهد به طور غيرمستقيم امر به معروف ونهي از منكر كند، لازمه ي آن اين
است كه خود صالح و متقي باشد و مردم از او به نيكويي ياد كنند. در اين صورت، امر و
نهي او در ديگران تأثير ميگذارد. اثر سخنان شخصي كه كارهاي نيك و پسنديده انجام
ميدهد و از كارهاي ناپسند دوري ميكند، در ديگران چندين برابر ميشود. انبيا و
اولياي الهي به آنچه ميگفتند، ابتدا خود عمل ميكردند. حضرت علي(ع) ميفرمايند:
«ايها الناس اني والله ما احثكم علي طاعة الا و اسبقكم اليها و لا انها كم عن معصية
الا و اتناهي قبلكم عنها.»18
اي مردم! به خدا سوگند كه من شما را به طاعتي ترغيب نميكنم، مگر آنكه بر آن از شما
پيشي ميگيرم و نيز شما را از معصيتي بازنميداردم، مگر آنكه خود قبل از شما از آن
بازميايستم.
پيامبر اكرم(ص) هنگامي كه مردم را به كارهاي نيك دعوت ميكرد، خود قبل از همه به آن
اقدام ميكرد. وقتي آن حضرت به مسلمانان درباره ي خواندن نماز شب سفارش ميكرد، خود
بيش و پيش از آنان نماز شب ميخواند. هنگامي كه آن حضرت مردم را به انفاق و جهاد در
راه خدا دعوت ميكرد، خود پيش از آنان در راه خدا گذشت و ايثار ميكرد و در جنگها،
ابتدا خود و عزيزان آن حضرت جلو ميرفتند و مردم هم از آنان پيروي ميكردند.
در اجراي اصل امر به معروف و نهي از منكر مسلمان بايد به موارد زير توجه داشته
باشد:
اينكه چگونه سخن خود را آغاز كند، عواملي را كه باعث بروز منكر در جامعه ميشود، مد
نظر قرار دهد و در حد امكان با علل اصلي منكرات مبارزه كند، با گناهكار متناسب با
ميزان آگاهي و موقعيت اجتماعي او سخن گويد و از عواملي بهره گيرد كه موجب افزايش
تأثير سخن او شود.
پي نوشتها :
1. الكافي، ج 5، ص 59.
2. قرآن، آلعمران/ 110.
3. نهجالفصاحه، ص 314.
4. نهجالبلاغه، حكمت 366.
5. قرآن، عصر/ 1 - 3.
6. بحارالانوار، ج 93، ص 378.
7. نهجالفصاحه، ص 510.
8. قرآن، مائده/ 32.
9. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188.
10. قرآن، توبه/ 71.
11. قرآن، طه/ 43 - 44.
12. قرآن، توبه/ 118.
13. بحارالانوار، ج 75، ص 38.
14. قرآن، آلعمران/ 104.
15. قرآن، توبه/ 122.
16. الكافي، ج 1، ص 44.
17. رساله ي توضيح المسائل، ص 239.
18. نهجالبلاغه، خطبه ي 174.