برنامه زندگی
آیة الله االعظمی حسین
مظاهری
- ۶ -
فصل ششم: جهاد
يكي از وظايف اساسي مسلمانان، كوشش در فهميدن معارف و احكام اسلام و ترويج اين آيين
مقدس است. مسلمانان بايد در راه انجام دادن اين وظيفه ي مهم به هر روش ممكن و
پسنديده از جمله تبيين عقايد و احكام اسلامي، صرف مال در راه تأليف قلوب و جلب توجه
ديگران و در صورت لزوم فدا كردن جان و مال در اين راه بكوشند.
كوشش و فداكاري در راه عقيده و نشر آن را جهاد ميگويند. جهاد در لغت به معناي
فعاليت، تلاش و تحمل زحمت است و در قرآن كريم به عنوان يكي از مهمترين برنامههاي
اعتقادي و عملي مسلمانان از آن ياد شده است.
جهاد از نظر اسلام به معناي آن است كه مسلمانان بايد در راه اعتلاي توحيد، برقراري
احكام و قوانين اسلامي، ترويج شعاير ايمان و برافراشتن پرچم الهي با تمام امكانات
خود حتي با گذشتن از جان و سلامت خويش مبارزه و كوشش كند.
اهميت جهاد
جهاد امر مقدسي است كه در دين اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است. اگر جهاد و
حكم الهي درباره ي آن نبود، كيان اسلام در معرض خطر قرار ميگرفت. قرآن شريف پس از
هر چند آيهاي دستور جهاد ميدهد يا از فضيلت آن سخن ميگويد و بيشترين آيات آن،
بعد از معاد، درباره ي جهاد و فضيلتهاي آن است.
قرآن كريم مؤمنان را به پيكار و جهاد در راه خداوند تشويق و فضيلت و پاداش بزرگي را
براي آنان ذكر كرده است و مجاهدان در راه خداوند را بر نشستگان برتري داده است.
آنجا كه ميفرمايد:
﴿لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير اولي الضرر و المجاهدين في سبيل الله باموالهم
و انفسهم، فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم علي القاعدين درجة و كلا وعد الله
الحسني و فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما.﴾ 1
مؤمناني كه بيهيچ رنج و آسيبي از جنگ سربر ميتابند، با كساني كه به مال و جان
خويش در راه خدا جهاد ميكنند، برابر نيستند. خداوند كساني را كه به مال و جان خويش
جهاد ميكنند، بر آنان كه از جنگ سرميپيچند برتري داده است و خدا همه را وعدههاي
نيكو داده است و جهادكنندگان را بر آنها كه از جهاد سرميتابند، به مزدي بزرگ برتري
داده است.
همچنين، قرآن شريف كساني را كه از شركت در اين امر مقدس خودداري ميورزند و در راه
جنگ و جهاد دچار ترس و بيم ميشوند و از خود سستي و ضعف نشان ميدهند، مورد نكوهش
قرار ميدهد و ميفرمايد:
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! چيست كه چون به شما گويند كه براي جنگ در راه خدا
بسيج شويد، گويي به زمين ميچسبيد؟ آيا به جاي زندگي اخروي به زندگي دنيا راضي
شدهايد؟ متاع اين دنيا در برابر متاع آخرت جز اندكي هيچ نيست. اگر به جنگ بسيج
نشويد، خدا شما را به شكنجهاي دردناك عذاب ميكند و قوم ديگر را به جاي شما
برميگزيند و به خدا نيز زياني نميرسانيد كه خدا بر هر كاري تواناست.»2
قرآن مجيد جهاد را سرلوحه ي اعمال مسلمانان معرفي ميكند و در سوره ي صف، پس از
ايمان به خداوند و پيامبر اكرم(ص) به ذكر مجاهده در راه خدا ميپردازد، زيرا جهاد
في سبيل الله موجب نجات از گرفتاري و بدبختي مسلمانان و مايه ي سربلندي و آزادگي
آنان است. قرآن كريم ميفرمايد:
﴿تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان
كنتم تعلمون.﴾3
به خداوند و رسول او ايمان بياوريد ودر راه خدا با اموال و جانهاي خود كوشش كنيد.
اين براي شما بهتر است، اگر بدانيد.
در سايه ي جهاد در راه خداوند، امور دين و دنياي مسلمانان اصلاح و سعادت دنيا و
آخرت نصيب آنان ميشود. چنانچه مسلمانان به جهاد قيام نكنند، كفر، ظلم و فساد جامعه
را فراميگيرد و ستمگران و مستبدان بر زندگي آنان و نيز جامعه بشري مسلّط ميشوند و
چنين امتي هرگز به فلاح و رستگاري نايل نميشود.
بقاي عظمت مسلمانان مرهون جهاد است و اگر آنان به اين امر مهم اهتمام نورزند،
دشمنان اسلام نقشههاي شوم و شيطاني خود را بهكار ميگيرند و به مسلمانان آسيب
فراواني ميرسانند، به سرزمين آنان حمله ميكنند و تمام امكانات و منابع آنان را به
غارت ميبرند.
روايات فراواني از پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) درباره ياهميت جهاد نقل شده
است و در اينجا به ذكر چند روايت ميپردازيم. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند:
﴿احب الاعمال الي الله الصلوة لوقتها ثم بر الوالدين ثم الجهاد في سبيل الله.﴾4
بهترين كارها نزد خداوند نماز به موقع، سپس نيكي به پدر و مادر و آن گاه جهاد در
راه خداست.
پيامبر اكرم(ص) در حديث ديگري ميفرمايند:«اوج مسلماني، جهاد در راه خداوند است كه
جز مسلمانان برجسته بدان نرسند.» 5
حضرت علي(ع) در اهميت جهاد ميفرمايند:
«ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحة الله لخاصه اوليائه و هو لباس التقوي و درع
الله الحصينة و جنته الوثيقة...»6
بهراستي، جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند آن را براي دوستان برگزيدهاش
گشوده است، جهاد لباس تقوا، زره محكم و پر مطمئن الهي است.
امام باقر(ع) فرمودند:«اصل اسلام، نماز، فرع آن زكات و اوج آن جهاد است»7
فضيلت جهاد و مجاهد
در قرآن كريم آيات متعددي وجود دارد كه فضيلت و برتري جهاد را نسبت به اعمال ديگر
بيان ميكند. در سوره ي توبه ميفرمايد:
﴿اجعلتم سقاية الحاج و عماره المسجدالحرام كمن آمن بالله و اليوم الآخر و جاهد في
سبيل الله يستوون عندالله و الله لا يهدي القوم الظاليمن.﴾8
آيا آب دادن به حاجيان و عمارت مسجدالحرام رابا عقل كسي كه به خدا و روز قيامت
ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است، برابر ميدانيد؟ نه، نزد خدا برابر نيستند
و خدا ستمكاران را هدايت نميكند. آنان كه ايمان آوردند و مهاجرت كردند و در راه
خدا به مال و جان خويش جهاد كردند، نزد خدا درجهاي عظيمتر دارد و
كاميافتهگاناند.
رسول اكرم(ص) در فضيلت مجاهد ميفرمايند:«خداوند سه كس را دوست دارد: كسي كه شب
برخيزد و كتاب خدا را بخواند؛ كسي كه با دست راست خود صدقه دهد و آن را با دست چپ
خود مخفي دارد و كسي كه با گروهي به جنگ برود و يارانش بگريزند و او در برابر دشمن
بايستد.»9
امام رضا(ع) نيز درباره ي فضيلت مجاهدان در راه خدا چنين فرمودند:
«للجنة باب يقال له باب المجاهدون، يمضون اليه فاذا هو مفتوح و هم متقلدون سيوفهم و
الجمع في المواقف و الملائكة ترحب بهم...»10
بهشت را دري است كه آن را درِ مجاهدان نام نهادهاند و مجاهدان از آن در به بهشت
وارد ميشوند، در حالي كه شمشيرهايشان را حمايل ساخته و در موقف گرد آمدهاند و
فرشتگان به آنها خوشامد ميگويند.
در فضيلت جهاد همين بسكه قرآن كريم آن را معامله و تجارت با خداوند و موجب دوستي
حق تعالي معرفي ميكند. قرآن شريف ميفرمايد:
﴿ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله
فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا في التورية و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من
الله فاستبشروا ببيعكم الذي بايعتم به ذلك به و ذلك هو الفوز العظيم.﴾11
خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريده است تا بهشت از آنان باشد. در راه
خدا جنگ ميكنند، چه بكشند يا كشته شوند، وعدهاي كه خدا در تورات و انجيل و قرآن
داده است به حق برعهده ي اوست و چه كسي بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد كرد؟ بدين
خريد و فروش كه كردهايد، شاد باشيد كه كاميابي بزرگي است.
علامه طباطبايي(ره) در تفسير اين آيه ي شريفه ميفرمايد:
«كلمة اشتراء به معناي قبول آن جنسي است كه در خريد و فروش در برابر پرداخت قيمت به
انسان منتقل ميشود. خداي سبحان در اين آيه به كساني كه در راه خدا با جان و مال
خود جهاد ميكنند، وعده قطعي بهشت ميدهد و ميفرمايد كه اين وعده را در تورات و
انجيل هم داده است، همانطور كه در قرآن ميدهد. خداوند اين وعده را درقالب تمثيل
ريخته و آن را به خريد و فروش تشبيه كرده است؛ يعني خود را خريدار، مؤمنان را
فروشنده، جان و مال ايشان را كالاي مورد معامله، بهشت را قيمت و بهاي آن و تورات،
انجيل و قرآن را سند آن خوانده است و چه تمثيل لطيفي به كار برده است. در آخر
مؤمنان را به اين معامله بشارت داده و به رستگاري عظيمي تهنيت داده است.»12
قرآن كريم جهاد را موجب دوستي خداوند بيان ميكند و ميفرمايد:
﴿ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص.﴾13
خداوند دوست دارد كساني را كه در راه او در صفي به همپيوسته همچون شالودههاي سربي
ميجنگند.
بر اساس اين آيه ي شريفه، كساني كه در راه خداوند و برقراري دين الهي محكم و استوار
به جهاد با مشركان و كافران بپردازند، مورد محبت و دوستي حق تعالي قرار ميگيرند و
اين منتهاي سعادت انسان است.
قرآن كريم براي مجاهداني كه در جبههها به شهادت ميرسند،ارزش فراواني قايل است و
از روايات پيشوايان معصوم نيز اين نكته برداشت ميشود كه شهيدان راه خدا از مقام و
منزلتي خاص برخوردار ميشوند. خداوند در قرآن مجيد درباره ي شهيدان ميفرمايد:
﴿ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.﴾14
كساني راكه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپنداريد، بلكه آنان زندهاند و نزد
پروردگارشان روزي داده ميشوند.
در روايتي آمده است هنگامي كه مجاهد به شهادت ميرسد، فرشتگان به زمين نازل ميشوند
و او را به قصري در بهشت ميبرند كه براي او تعبيه شده است و وسايل زندگي او را تا
روز قيامت در آنجا فراهم ميكنند. روز قيامت ملائكه او را نزد پيامبر اكرم(ص) و زير
لواي حمد ميبرند و شهيد از آنجا محشر را تماشا ميكند. هنگامي كه شهيد از آب كوثر
سيراب شد، همسر، فرزند، پدر، مادر و اقوام خود را زير لواي حمد جمع ميكند و
پروردگار عالم نيز به خاطر او همه ي خويشان و خانوادهاش را مورد بخشايش خود قرار
ميدهد و آنان در بهشت در همسايگي امام حسين(ع)، سرور شهيدان، سكني ميگزينند.
قرآن كريم و روايات پيشوايان معصوم(ع) اين نكته را به ما مي آموزد كه شهيداني كه با
نثار جان خود در راه خدا موجب عظمت و سربلندي اسلام مي شوند،در بهشت در جوار پيامبر
اكرم(ص) قرار مي گيرند و روز قيامت در صف اول و همرديف انبيا و اوليا مي ايستند.
حضرت رسول اكرم(ص) در فضيلت شهيدان فرمودند:« خداوند هفت فضيلت براي شهيدان راه خدا
برشمرده است: با اولين قطره ي خوني كه از بدن شهيد بر زمين ريخته مي شود، تمام
گناهان او آمرزيده مي شود؛ سر شهيد در كنار دو فرشته قرار مي گيرد و آنها گرد و خاك
از چهره ي او مي زدايند و به او خوشامد مي گويند؛ از لباسهاي بهشتي بر اندام شهيد
پوشانده مي شود؛ در بهشت پذيرايي كنندگان براي معطر كردن شهيد بر يكديگر سبقت مي
گيرند؛ پيش از آنكه روح از پيكر شهيد جدا شود، جايگاه خود را در بهشت ميبيند؛ در
بهشت به روح او گفته ميشود كه در هر جايگاه و مقامي كه ميخواهي اقامت كن؛ شهيد به
وجه الله نظر ميكند و چشمان او روشن ميشود و شادمان از اين است كه از الطاف مخصوص
الهي برخوردار ميشود و خشنودي پروردگار را درك ميكند.»15
حضرت علي(ع) نخستين كسي است كه در راه مبارزه با كافران و دشمنان اسلام و به منظور
برقراري عدالت و مساوات ميان مسلمانان شمشير خود را با اين شعار حماسه آفرين كه
گراميترين مرگ كشته شدن در راه خداست، بهكاربرد و راه جهاد را براي همگان هموار
كرد. آن حضرت در نهجالبلاغه درباره ي فضيلت جهاد سخنان گهرباري فرموده و از
مجاهدان راه خدا ستايش و تمجيد فراوان كرده است. ايشان در زمينه ي شهادت
ميفرمايند:
«...ان اكرم الموت القتل، والذي نفس ابن ابي طالب بيده لالف ضربة بالسيف اهون علي
من ميتة علي الفراش في غير طاعة الله»16
همانا گراميترين مرگ كشته شدن است. سوگند به آن كه جان پسر ابوطالب به دست اوست،
تحمل هزار ضربت شمشير بر من آسانتر از جان دادن در بستري است كه در غير طاعت خدا
باشد.
حضرت علي(ع) همچنين كساني را كه سستي ميكنند و از رفتن به ميدان جنگ و جهاد
خودداري ميكنند، مورد نكوهش و انتقاد قرار داده است و ميفرمايد:«هر كس جهاد را
ترك كند، لباس مذلت خواهد پوشيد.»17
اميرمؤمنان(ع) با سخنان پرشور خود تحول و حماسه ي شورانگيزي در روح شيعيان، در
مقابل ستمگران به وجود آورد، به همين دليل بايد ما شيعيان به راستي سپاسگزار
مولايمان علي(ع) باشيم، زيرا آن حضرت با گفتار و عمل خود شيوه ي مبارزه با ستمگران،
عهدشكنان و منحرفان را به ما آموخت.
اقسام جهاد
جهاد از ديدگاه اسلام داراي اقسامي است كه مهمترين آنها عبارتاند از: جهاد
ابتدايي، جهاد دفاعي و جهاد با نفس كه در اينجا به شرح اقسام مذكور ميپردازيم.
جهاد ابتدايي
در اين نوع جهاد، مسلمانان به منظور گسترش دين اسلام در سرزمينهاي كفر، اعتلاي كلمه
ي توحيد، برقراري احكام اسلامي و نجات انسانها از گمراهي و ناداني به جهاد
برميخيزند.
اين حركت جهادي در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نميگيرد، بلكه با هدف عرضه ي دين
اسلام به كافران و گسترش اين آيين نجاتبخش در سراسر جهان تحقق ميپذيرد. در جهاد
ابتدايي، هدف مسلمانان اساساً كشور گشايي و تجاوز به حقوق و آزاديهاي انسانهاي ديگر
و گرفتن اموال آنان نيست، بلكه منظور اصلي آنان دعوت مردم به دين اسلام، گسترش
حقايق ديني و ترويج شعاير مذهبي است.
در قرآن كريم آياتي درباره ي جهاد ابتدايي نازل شده است كه مسلمانان را در پرداختن
بدين امر حياتي و انسانساز راهنمايي ميكند. در سوره ي توبه چنين ميخوانيم:
﴿يا ايها الذين آمنوا قاتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا
ان الله مع المتقين﴾18
اي كسانيكه ايمان آوردهايد! با كافراني كه نزديك شما هستند، جنگ كنيد تا در شما
شدت و درشتي يابند و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است.
بنا بر اين آيه ي شريفه، يكي از اهداف جهاد ابتدايي اين است كه دشمنان اسلام در
سپاه مسلمانان قدرت و قاطعيت ببينند و هيچگاه به فكر حمله و تعرض به آنان نيفتند،
بلكه سپاه اسلام را نيرومند و استوار بيابند كه با قدرت و اطمينان كامل به ميدان
جنگ قدم ميگذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دريغ نميورزند. هدف آنان نشان
دادن قدرت اسلام، سرافرازي مسلمانان و شايستگي رهبري مؤمنان است و اين هدفها در
پرتو حمايت و ياري پروردگار به مؤمنان ارزاني شده است.
هنگامي كه خطري جان، دين، فرهنگ، اقتصاد، ارزشها و اعتقادات مسلمانان را در سراسر
جهان تهديد ميكند يا انسانهايي مورد ظلم و ستم گروهي قرار ميگيرند، بر مسلمانان
واجب است كه براي دفع خطر و از بين بردن ظلم و ستم، به ميدان مبارزه و جهاد بيايند.
اين در حقيقت نوعي جهاد ابتدايي محسوب ميشود، زيرا حفظ شئون جوامع اسلامي و حمايت
از كيان اسلام بر همه ي مسلمانان واجب است. از سوي ديگر، مسئله ي اساسي اقدام به
جهاد، ريشهكني كفر، شرك و فساد و جايگزيني دين مبين اسلام و برقراري مباني آن است.
اگر يكي از حكومتهاي جابر مانع نشر دعوت اسلام در ميان ملت خود شود و نيز مانع از
اين شود كه مسلمانان صداي اسلام را به گوش توده ي مردم برسانند، بر مسلمانان لازم
است كه با جنگ ابتدايي چنين مانعي را از پيش پاي اسلام بردارند تا مردم آزادانه
بتوانند از تعاليم حياتبخش اسلام آگاه و از مزاياي احكام عادلانه ي آن بهرهمند
شوند.
نمونه ي ديگر جهاد ابتدايي در سوره ي حجرات چنين تعريف شده است:
«اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر به جنگ برخاستند، ميان آنان آشتي افكنيد و اگر يك
گروه بر ديگري تعدّي كرد، با آنكه تعدّي كرده است، بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد.
پس اگر به فرمان خدا بازگشت، ميانشان صلحي عادلانه برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه
خدا عادلان را دوست دارد.»19
اين آيه ي شريفه نشان ميدهد كه پيكار با متجاوزان به منظور بهوجود آمدن صلح و
آرامش در جامعه ي اسلامي اهميت بسزايي دارد و جهاد فقط به جنگ با كافران و مشركان
اختصاص ندارد. اسلام حكم ميكند كه حتي اگر گروهي از ايمان آورندگان هم به ظلم و
تجاوز بر گروه ديگري دست بزنند، بايد با آنان نيز مبارزه كرد تا نتوانند به تجاوز و
ظلم خود ادامه دهند. دستورهاي اسلامي اين اصل اساسي را بيان ميكنند كه جوامع
اسلامي براي به دست آوردن قدرت و توانايي به منظور استقرار احكام الهي بايد در ميان
خود آرامش و امنيت را برقرار كنند. اگر برخي از اهل ايمان درصدد ظلم و تجاوز به
گروه ديگري باشند و امنيت را از جامعه ي اسلامي سلب كنند، در اين صورت با دشمنان
اسلام فرقي نخواهند داشت و بايد آنان را از ستم كردن بازداشت.
شايان ذكر است كه هدف از اين نوع مبارزه فقط برپاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و
آرامش در جامعه ي اسلامي است و به هيچوجه جنبه ي كينهتوزي و انتقامجويي شخصي در
آن مطرح نيست.
يكي ديگر از مصداقهاي جهاد ابتدايي اين است كه مسلمانان وظيفه دارند با كساني كه
هرگونه كار حرام و گناهي را انجام ميدهند و موجب گسترش فساد و رواج بيديني در
جامعه ميشوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خويش آنان را در مسير حركت به سوي
پروردگار قرار دهند. قرآن كريم ميفرمايد:
﴿قاتلوا الذين لا يومنون بالله و باليوم الاخر و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و
لا يدينون دين الحق من الذين اوتوا الكتاب...﴾20
با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نميآورند و چيزهايي را كه خدا و
پيامبرش حرام كرده است برخود حرام نميكنند و دين حق را نميپذيرند، جنگ كنيد.
جهاد دفاعي
هنگامي كه دشمنان به ناحيهاي از كشور اسلامي حمله كنند، بر تمام مسلمانان واجب است
در مقابل آنان از دين، كشور، شرف و ناموس خود دفاع كنند و براي حفظ آنها از مال و
جان خود دريغ نورزند. در اين جهاد، حتي بچههايي كه به تكليف نرسيدهاند اما
توانايي دفاع دارند و نيز زنان كه در شرايط عادي جهاد از ايشان برداشته شده است،
بايد در حد توان خود در دفاع شركت كنند. در جهاد دفاعي اذن و اجازة حاكم شرع لازم
نيست و مسلمانان نبايد در شرايط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة وليفقيه باشند.
چنانچه كسي به سرزمين اسلام حمله كند ومال، ثروت، استقلال و آزادي آنان را مورد
تعرض قرار دهد به منظور آنكه مسلمانان را تحت سيطره ي خود درآورد، در اين شرايط دين
تكليف ميكند كه مسلمانان به دفاع برخيزند و از سرزمين اسلام و عزت و سربلندي خود
دفاع كنند و هرگز تسليم دشمن نشوند.
قرآن كريم درباره ي جهاد دفاعي ميفرمايد:
﴿...ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولكن الله ذوفضل علي العالمين﴾21
...اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله ي بعضي ديگر دفع نميكرد، زمين تباه ميشد،
ولي خدا بر جهانيان فضل و كرم خويش را ارزاني ميدارد.
نمونه ي بارز جهاد دفاعي، هشت سال دفاع مقدس مردم ايران در برابر رژيم بعثي عراق
است. در سالهاي دفاع مقدس همه ي مردم ايران با حضور يكپارچه ي خود در تمام
صحنهها، از جبهه ي اسلام حمايت ميكردند. در صف مقدم جبهه، رزمندگان دلير اسلام،
ارتشيان، سپاهيان، بسيجيان و عشاير كه همگي هدف واحدي را دنبال ميكردند، جان خود
را بر كف نهادند و به مبارزه با دشمن پرداختند. در پشت جبهه نيز مردم با كمكهاي خود
به حمايت و پشتيباني از رزمندگان مشغول بودند.
در اين دفاع مقدس، زنان هم دوشادوش مردان به فعاليّت و تكاپو براي نجات كشور خود
ميپرداختند و از نثار جان، مال، فرزند، همسر و عزيزترين بستگان خود در راه دفاع
از اسلام و ميهن دريغ نميورزيدند.
هر چند در اين دفاع مقدس، مردم ايران تحت رهبري وليفقيه به دفاع پرداختند، از
ديدگاه اسلام حتي اگر اذن وليفقيه هم نبود، باز هم مردم مكلف به دفاع از سرزمين و
ارزشهاي خود بودند. البته، بهتر است حاكم شرع فرماندهي جنگ و مسئوليت آن را برعهده
بگيرد.
ناگفته نماند كه در اين جنگ هشت ساله، دشمن از نيروي نظامي قوي و پشتيباني مالي و
نظامي قدرتهاي بزرگ برخوردار بود، اما ملت ايران به دليل داشتن ايمان مستحكم به
حقانيت خود و با اتحاد و همبستگي توانست دشمن را از كشور خود بيرون راند.
در اين جنگ، جوانان برومند با نثار خون خود، جانبازان عزيز كه سند افتخار نظام مقدس
جمهوري اسلامي هستند، با تقديم اعضاي بدن خود و آزادگان سرافراز با تحمل رنج و سختي
دوران اسارت، زمينههاي پيروزي ملت ايران را فراهم ساختند. اين عزيزان با داشتن
ايماني قوي و روحيهاي خللناپذير بر دشمن پيروز شدند و اين در تاريخ اسلام
بيسابقه نيست.
در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، به خصوص در صدر اسلام، نمونههاي فراواني را ميتوان
مشاهده كرد كه سپاهياني اندك با امكانات و تجهيزات جنگي ناچيز، به دليل داشتن
روحيهاي قوي، با توكل به خداوند و ايمان به امدادهاي غيبي الهي به ميدان جنگ
ميشتافتند و در مقابل دشمنان بهرهمند از امكانات رزمي و سپاهيان بيشمار به
پيروزي دست مييافتند و دشمن را شكست ميدادند.
در صدر اسلام جنگها غالباً دفاعي بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پيشقدم نميشدند،
بلكه همواره به دفاع از خود ميپرداختند و هنگامي كه دشمن از جنگ دست برميداشت،
آنان نيز از جنگ كنار ميرفتند و به نشر دين اسلام و تربيت و تهذيب انسانهاي مؤمن
ميپرداختند.
پيامبر اكرم(ص) در جنگ خيبر و فتح مكه نيز براي رفع توطئه و از بين بردن شرك و
بتپرستي جنگ را آغاز كردند. در جنگ خيبر، يهوديان كه كافر حربي بودند، عليه اسلام
توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغيب و تشويق ميكردند. در آن شرايط، پيامبر
اكرم(ص) لازم ديدند كه براي نابودي توطئه اقدام كنند و دست دشمنان دين را كوتاه
نمايند. در فتح مكه نيز پيامبر(ص) براي اينكه كافران قريش را از حمله به مسلمانان
باز دارد و نيز براي از بين بردن و رفع شرك و بتپرستي جهاد كردند.
قابل ذكر است كه انقلاب پرشكوه اسلامي ايران كه از مكتب الهي و قرآن الهام گرفته
بود و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، زمينه ي مساعدي فراهم آورد تا استعدادها
شكوفا شود و نيروي ابتكار و خلاقيت در مردم به وجود آيد، همه ي اينها در پرتو ايمان
و اعتقادي بود كه دين مبين اسلام به ارمغان آورد و آن را به پيروان راه حق و حقيقت
ارزاني داشت.
در جهاد ابتدايي شرايطي مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع
بيماريها و تمكن و قدرت بر اداي نفقه وجود دارد، اما در جهاد دفاعي بسياري از اين
شرايط وجود ندارد، زيرا هدف از اين جهاد، دفاع هر چه سريعتر و بيشتر از مباني اسلام
و آبرو و شرف جامعه ي اسلامي و مسلمانان است. بنابراين، در جهاد دفاعي شرايط آسانتر
شده است تا عده ي بيشتري از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امكانات و نيروي
خود از دين، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع كنند و با آنان به
مبارزه برخيزند.
جهاد با نفس
مبارزه با نفس امّاره كه به انجام دادن بديها فرمان ميدهد، بالاترين نوع جهاد
محسوب ميشود. پيامبر اكرم(ص) جهاد با نفس را«جهاد اكبر» ناميدند. حضرت علي(ع)
فرمودند:
«ان رسول الله صلي الله عليه و آله بعث بسريه فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا
الجهاد الاصغر و بقي عليهم الجهاد الاكبر، قيل: يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟
قال: جهاد النفس ثم قال صلي الله عليه و آله: افضل الجهاد من جاهد نفسه التي بين
جنبيه.»22
رسول خدا(ص) سپاهياني را به مقصدي گسيل داشت، پس از بازگشت آنان فرمود: مرحبا به
قومي كه از جهاد كوچكتر بازگشتهاند، در حاليكه جهاد بزرگتر براي آنان باقي مانده
است. پرسيدند: اي رسول خدا! جهاد بزرگتر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس، سپس آن حضرت
خاطرنشان ساختند كه برترين جهاد آن است كه انسان با نفس خود كه در بين دو پهلوي او
قرار دارد، مبارزه كند.
بهطور كلي، در درون آدمي هميشه ميان عقل، وجدان اخلاقي و نفس امّاره ستيز وجود
دارد. بين بعد ملكوتي و بعد حيواني انسان هميشه جنگ و جدال هست. در برخي از انسانها
عقل و وجدان اخلاقي بر نفس امّاره پيروز ميشود و در برخي ديگر نفس امّاره ي آنان
زمام امور را در دست ميگيرد و بر آنان مسلّط ميشود.
انساني كه بتواند نفس اماره را كه چون اسب چموش و سركشي است، دهنه و لگام ببندد و
او را كنترل كند، بهترين وسيله ي عروج خود را به عرش الهي فراهم كرده است و
ميتواند با آن به جايي برسد كه جز خدا نبيند. شاعر در اين زمينه چه نيكو سروده
است:
اگر درنده خويي ز طبيعتت بميرد
همه عمر زنده باشي به روان آدميّت
چنانچه نفس امّاره بر عقل انسان حاكم شود، از آن مركبي ميسازد و انسان را به سوي
وادي نيستي و نابودي ميبرد. تسلّط نفس امّاره بر آدمي منشأ تمام ظلمها و
جنايتهاست. بهخصوص اگر انسان هوشمندي نتواند نفس امّاره را مهار كند، مرتكب ستمها
و جنايتهاي فراواني ميشود. نمونه ي آن معاويه و عمرو عاص هستند. دو شخصيتي كه در
تاريخ از آنان به عنوان انسانهاي هوشمند و با كياست نامبرده شده است، اما آنان با
پيروي از نفس امّاره، آنگونه ظلمها و جنايتها را كه تاريخ شاهد آن است، مرتكب
شدند. هميشه در جامعه افرادي با پيروي از نفس امّاره از ظلم به انسانها لذت
ميبرند.
انسانهاي زيادي نيز توانستهاند نمفس امّاره را مهار و ملكه ي عدالت پيدا كنند.
آنان توانستهاند اين نفس را از راه خودش مهار كنند. نفس اماره نابود شدني نيست،
ولي ميتوان از راه عقلي و شرعي آن را كنترل كرد. قرآن كريم ميفرمايد:
﴿و ما ابرء نفسي ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربي، ان ربي غفور رحيم.﴾23
من خويشتن را از گناه تبرئه نميكنم، همانا نفس امّاره به بدي فرمان ميدهد، مگر
آنكه رحم و شفقت خداوند مشمول حال آدمي گردد. بهراستي كه پروردگار من آمرزنده
مهربان است.
بزرگان و پيشوايان دين درباره ي جهاد با نفس روايات فراواني نقل كردهاند كه در
اينجا به ذكر نمونههايي از آن ميپردازيم. حضرت علي(ع) ميفرمايند:
«اعلموا ان الجهاد الاكبر جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسكم تسعدوا.»24
بدانيد كه جهاد اكبر، مبارزه با نفس است. پس به جهاد با خويشتن خود بپردازيد تا
سعادتمند شويد.
حضرت علي(ع) در حديث ديگري مي فرمايند:
«لا فضيلة كالجهاد و لا جهاد كمجاهدة الهوي.»25
هيچ فضيلتي مانند جهاد نيست و هيچ جهادي همتراز با جهاد با هوي و هوس نفساني نيست.
امام كاظم(ع) در روايتي درباره ي مبارزه با نفس مي فرمايند:
«جاهد نفسك لتردها عن هواها، فانه واجب عليك كجهاد عدوك.»26
با نفس امّاره خود پيكار كن تا آن را از تمايلات خود بر حذر داري.اين مبارزه همانند
جهاد با دشمنان بر تو واجب است.
انسانهايي كه به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادي كه پُست و مقام را براي
خدمت به مردم مي پذيرند و از آن، براي ستم به آنان استفاده نميكنند و اشخاصي كه
رذيلتهاي اخلاقي را از خود دور ميكنند و به كسب فضيلتها ميپردازند، بر نفس خود
مسلّط و به جهاد اكبر مشغول هستند.
حضرت علي (ع) ميفرمايند: «اگر بدن مرا بر روي خارها بغلطانند تا به شخصي ستم كنم،
اين كار را نخواهم كرد و اگر تمام عالم را به من بدهند تا به مورچهاي ستم كنم،
هرگز مرتكب چنين كاري نخواهم شد.»
علاوه بر موارد ذكر شده، در شرايط كنوني ميتوان حضور در صحنه ي مسائل اجتماعي و
سياسي جامعه ي اسلامي و تلاش در راه صدور فرهنگ انقلاب اسلامي را از مصاديق جهاد در
اسلام دانست.
حضور در صحنه به معناي اين است كه مسلمانان نسبت به مسائلي كه در جامعه ي آنان
اتفاق ميافتد، احساس مسئوليت كنند و هميشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دين و
ارزشهاي آنان تعرّض كند.
اگر كسي از مرزهاي كشور خود مواظبت كند تا نقشههاي دشمن را خنثي كند، خداوند متعال
به ازاي هر شب پاسداري در اين راه دويست هزار سال عبادت در نامه ي عمل او مينويسد.
در جامعه ي انقلابي ما ملت مسلمان در تمام صحنههاي انقلاب حضور دارند. در انتخابات
شركت ميكنند و در مورد مسائلي كه به كشور و انقلاب مربوط ميشود، احساس مسئوليت
ميكنند. هر گاه خطري از سوي دشمنان يا مغرضان داخلي دين و ارزشهاي مردم را تهديد
كند، همه ي امت اسلامي، جوانها، پيرها، زنها و مردها همگي با اطاعت از ولايت فقيه
در صحنه آماده ميشوند. اگر كسي بتواند توطئه دشمن را دفع كند، ولي با بياعتنايي و
مسئوليت گريزي با آن برخورد كند تا توطئه دشمن به نتيجه برسد، گناه بزرگي را مرتكب
شده است.
صدور فرهنگ انقلاب اسلامي نيز يكي ديگر از مصاديق جهاد در زمان حاضر است. اگر
مسلمانان بتوانند مفاهيم و فرهنگ انقلاب اسلامي و ارزشها و هدفهاي اين دين مقدس را
به گوش مردم كشورهاي جهان برسانند، در واقع نوعي جهاد انجام دادهاند.
بهترين نوع صدور انقلاب اين است كه مسلمانان با اعمال و رفتار خود موجب شوند تا
ديگران به سوي آنان جذب بشوند. امام صادق (ع) ميفرمايند:
«كونوا دعاة الي الله بغير السنتكم و كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا.»27
اي مسلمانان! بدون كاربرد زبانهايتان، مردم را به سوي خداوند دعوت كنيد ـ يعني با
اعمالتان ـ و براي ما زينت باشيد نه آنكه مايه ي خواري و حقارت ما شويد.
هنگامي كه مردم ملاحظه كنند كه احكام و قوانين اسلام به درستي در جامعه پياده
ميشود و در بازار مسلمانان تقلب، كمفروشي، رباخواري و گرانفروشي وجود ندارد،
وقتي مردم جهان ببينند كه در جامعه ي اسلامي به قانون مساوات عمل ميشود، با علاقه
ي فراوان به سوي انقلاب و اسلام جذب ميشوند.
امام صادق (ع) به شاگردان خود توصيه ميفرمودند كه من نميخواهم پيروان ساير فرق
اسلامي را تابع خود كنم، اما شما با رفتار و اعمال خود كاري كنيد كه توجه همه به
سوي شما جلب شود و بگويند رحمت خدا بر آن امامي كه چنين پيرواني تربيت كرده است.
اگر مسلمانان بر طبق موازين اسلام عمل كنند، قطعاً همه ي مردم حتي ماديگرايان،
يهوديان و مسيحيان به سوي دين مبين اسلام جذب ميشوند.
فلسفة جهاد در اسلام
خداوند متعال در وجود موجودات زنده غرايز گوناگوني قرار داده كه يكي از آن غريزهها
«غضب» است تا هرگاه حياط آنها در معرض خطر و تهاجم دشمن قرار گرفت، با تمام نيرو و
ابزاري كه در اختيار دارند، از خود دفاع كنند.
در انسان همان گونه كه غريزه ي شهوت وجود دارد و بايد كنترل شود و در مسير مناسبي
قرار گيرد، قوه ي غضب نيز وجود دارد. اگر اين غريزه از مسير اصلي خود كه همان دفاع
است، منحرف شود، موجوب به وجود آمدن جنگهاي خانمانبرانداز، تجاوز به سرزمين ديگران
و از ميان بردن حقوق انسانهاي ديگر ميشود. اسلام اينگونه جنگها و ظلم به انسانها
را گناهي بزرگ ميداند.
بنابراين، جهاد امري فطري است و چنانچه ديني اين اصل مهم و منطبق با فطرت انسان را
نداشته باشد، بر خلاف فطرت انساني است و چنان ديني الهي و پذيرفتني نخواهد بود.
دين اسلام براي جهاد ارزش فراواني قائل است و جهاد و پيكار در راه خداوند را مايه ي
نجات انسانها و حفظ حقوق آنان ميداند. اسلام معتقد است كه جهاد در راه خداوند خواه
براي دفاع از جامعه ي اسلامي و حمايت از مظلومان و خواه براي حفظ دين و گسترش آن در
سرزمينهاي ديگر باشد، در هر حال دفاع از حقوق انسانها محسوب ميشود. نابراين، در
جوامع اسلامي براي دفاع از ارزشهاي دين، وجود يك نيروي دفاعي قدرتمند ضروري احساس
ميشود تا از چنين ايدههاي الهي و انساني با ارزشي دفاع كند.
در جهاد اسلامي، جنگ و مبارزه با رهبران و پيشوايان كفر، فتنه و فساد از اهميت
بييشتري برخوردار است. چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد:
﴿فقاتلوا ائمة الكفر انهم لا ايمان لهم لعلهم ينتهون.﴾28
با پيشوايان كفر قتال كنيد كه ايشان را رسم سوگند نگهداشتن نيست، باشد كه از كردار
خود بازايستد.
اين آيه ي شريفه، اين نكته را در بردارد كه در پيكار با كفر و شرك، هدف اصلي، بيشتر
رهبران و عوامل آنهاست، زيرا آنان به عنوان رهبر، گروهي از مردم مستضعف و ناآگاه را
فريب ميدهند و به سوي انحراف و كفر سوق ميدهند يا با بهوجود آوردن فضاي خفقان و
ترس، مردم را به شرك و بتپرستي وادار ميكنند. با نابودي اين پيشوايان، ريشههاي
كفر هم از بين ميرود و چه بسا پيروان آنان نيز خود ارشاد و هدايت شوند و ديگر
نيازي به جنگ با آنان نباشد.
پروردگار عالم در آيات متعددي د رقرآن كريم از آزمايش الهي سخن گفته است و در آن
آيات، نعمتهاي الهي و همچنين مشكلات و گرفتاريها را وسيلهاي براي امتحان و آزمايش
انسانها معرفي ميكند. جهاد نيز يكي از موارد امتحان انسانها از سوي خداوند است.
قرآن شريف ميفرمايد:
﴿ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين.﴾29
آيا ميپنداريد كه به بهشت خواهيد رفت و حال آنكه هنوز خداوند معلوم نداشته است كه
از ميان شما چه كساني جهاد ميكنند . چه كساني پايداري ميورزند؟
پروردگار عالم جهاد را بر مسلمانان واجب كرد تا فتنه و فساد از جهان رخت بربندد و
به آنان امر ميكند كه براي بر انداختن فتنه و فسادكاران، با آنان پيكار و مبارزه
كنيد.
قرآن كريم مي فرمايد:
﴿وقاتلوهم حتي لا تكون فتنة و يكون الدين لله فان انتهوا فلا عدوان الا علي
الظاليمن.﴾30
با آنها بجنگبد تا ديگر فتنهاي نباشد و دين تنها از آن خدا شود. ولي اگر از آيين
خويش دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.
در اين آيه ي شريفه، امر شده است كه مسلمانان جنگ كنند تا فقط احكام و اوامر الهي
بر مردم حكمفرما شود و فتنه از ميان برود. مقصود اين است كه كساني با حيله و تزوير
ميكوشند تا مسلمانان را از دين خود خارج كنند. در چنين شرايطي، فضاي جامعه ي اسلام
به ترديد و شبهه آلوده ميشود، حق و باطل درهم ميآميزد و تفكيك آنها براي مسلمانان
دشوار ميشود. در اين صورت، بايد با عوامل فتنهگر جنگيد تا حق از باطل تميز داده
شود و عوامل انحراف از ميان برود.
در آيه ي ديگري از قرآن كريم، فلسفه ي جهاد چنين بيان شده است:
﴿و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها
اسم الله كثيرا و لينصرنّ الله من ينصره ان الله لقوي عزيز.﴾31
و اگر خداوند بعضي را به وسيله ي بعضي ديگر دفع نكرده بود، ديرها، كليساها، كنشتها
و مسجدهايي كه نام خدا به فراواني در آنها برده ميشود، ويران ميشد و خدا هر كس را
كه ياريش دهد، ياري ميكند و خدا توانا و پيروز است.
هدف جهاد از ديدگاه اسلام
از آيات قرآن و احاديث پيشوايان معصوم(ع) به روشني آشكار ميشود كه هدف اصلي جهاد
اسلامي برداشتن فتنه از ميان جامعه، برقراري آيين الهي، نشر توحيد و خداپرستي و
پياده كردن احكام نجاتبخش اسلام است. جهاد اسلامي هدف والايي دارد و از خواستههاي
مادي و دنيوي و نيز جنگجويي و كشورگشايي برتر است. هدف جهاد براساس بينشي انساني
استوار است و براي نجات انسان از انحراف و گمراهي معين شده است.
قرآن كريم بر هدف اصلي جهاد و مبارزه تأكيد فراوان كرده است و همين موضوع، جهاد
اسلامي را از ساير جنگها متمايز ميكند، هدف جهاد اين است كه در راه رضاي حق تعالي
باشد و اين هدف در قرآن كريم با لفظ«في سبيل الله» بارها تكرار شده است. قرآن شريف
براساس هدف جهاد، جنگاوران را در دو صف جدا از هم قرار ميدهدكه اين دو گروه فقط بر
مبناي هدف از هم متمايز ميشوند. آنجا كه ميفرمايد:
﴿الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلوا
اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفا.﴾32
آنانكه ايمان آوردهاند، در راه خدا ميجنگند و آنان كه كافر شدهاند در راه
شيطان، پس با هوادارن شيطان قتال كنيد كه مكر شيطان ناچيز است.
خداوند متعال در آيات گوناگون، هدف از جهاد را بيان ميكند و تصوير روشني از برنامه
ياسلام براي جهاد و كاربردهاي پيكار در راه خدا بهدست ميدهد و در سوره ي بقره
ميفرمايد:
﴿و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين.﴾33
با كساني كه با شما جنگ ميكنند، در راه خدا بجنگيد و تعدي مكنيد، زيرا خداوند تعدي
كنندگان را دوست ندارد.
اين آيه ي شريفه نشان ميدهد كه جهاد اسلامي هميشه در راه خداوند انجام ميشود و
هيچگاه مسائل فردي و منافع شخصي در آن وجود ندارد. در ادامه ي آيه هدف ديگري از
جهاد مشخص ميشود . آن عدم تجاوز به ديگران است، زيرا خداوند متجاوزان را دوست
ندارد.
گروهي با توجه به جهاد ابتدايي كه در دين اسلام مطرح شده است، هدف جهاد اسلامي را
جنگ و كشتار ميدانند و معتقدند كه دين اسلام بر اثر اعمال زور و در ساية شمشير
گشترش يافته است. در پاسخ به اين شبهه بايد خاطر نشان ساخت كه هدف جهاد اسلامي
هيچگاه تحميل عقيده بر مردمان نيست، بلكه هدف، دعوت آنان به دين اسلام و برطرف
ساختن موانع روي آوردن آنان به اين آيين انسانساز، عدالتگستر و نجاتبخش است.
اكنون نزديك به يك ميليارد مسلمان در سراسر جهان زندگي ميكنند. گرايش آنان به اين
دين مقدس نه تنها با اعمال قدرت و شمشير نبوده، بلكه به دليل انطباق معارف اسلامي و
احكام آن با فطرت انساني آنان بوده است. در صدر اسلام نيز درخشندگي نظام انساني و
عدالتگستر اسلام، مردمان را به حقيقت كشانيد و به دين راستين و كامل الهي رهنمون
شد.
ايمان به يك آيين، امري قلبي است. كسي كه به دين ايمان ميآورد، در حقيقت فكر و
ايده ي آن دين را ميپذيرد و مجذوب آن مي شود. مجذوب شدن دو بعد دارد، يك بعد آن
جنبه ي علمي دارد، بدين معني كه عقل و فكر انسان منطق آن دين را ميپذيرد و بعد
ديگر آن جنبه ي عاطفي و احساسي دارد؛ يعني دل انسان به آن دين گرايش پيدا ميكند.
هيچكدام از اين جنبهها با اعمال زور و خشونت به دست نميآيد. قرآن كريم
ميفرمايد:
﴿لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي.﴾34
در پذيرش دين اكراه و اجباري نيست، به راستي كه راه هدايت و گمراهي(براي همگان)
روشن شده است.
پي نوشتها :
1. قرآن، نساء/ 95.
2. قرآن، توبه/ 38 - 39.
3. قرآن، صف/ 11.
4. نهج الفصاحه، ص 13.
5. همان، ص 339.
6. بحارالانوار، ج 100، ص 8.
7. همان، ج 66، ص 392.
8. قرآن، توبه/ 19 - 20.
9. نهج الفصاحه، ص 257.
10. بحارالانوار، ج 100، ص 9.
11. قرآن، توبه/ 111.
12. تفسيرالميزان، ج 9، ص 626.
13. قرآن، صف/ 4.
14. قرآن، آلعمران/ 169.
15. وسائلالشيعه، ج 11، ص 10.
16. نهجالبلاغه، خطبه ي 122.
17. همان، خطبه ي 27.
18. قرآن، توبه/ 123.
19. قرآن، حجرات/ 9.
20. قرآن، توبه/ 29.
21. قرآن، بقره/ 251.
22. بحار الانوار، ج 70، ص 65.
23. قرآن، يوسف/ 53.
24. غررالحكم به نقل از ميزان الحكمه، ج 2، ص 141.
25. بحارالانوار، ج 78، ص 165.
26. همان، ج 78، ص 315.
27. همان، ج 68، ص 151.
28. قرآن، توبه/ 12.
29. قرآن، آلعمران/ 142.
30. قرآن، بقره/ 193.
31. قرآن، حج/ 40.
32. قرآن، نساء/ 76.
33. قرآن، بقره/ 190.
34. قرآن، بقره/ 256.
|