205 - ابو على - حسن بن على بن محمد تميمى -
واعظ معروف به "ابن المذهب" "در سال 444 در سن 89
سالگى وفات يافته" خطيب در جلد 7 تاريخش ص 390 شرح
حال او را ثبت و گفته كه : مسموعات او نسبت بمسند
احمد از قطيعى
صحيح است، مگر در بعض اجزاء آن كه اسم او در آنها
الحاق شده - ابن كثير "در جلد 12 ص 94 " البدايه و
النهايه "" از قول ابن جوزى گويد : اين امر موجب
قدح و نكوهش سماع او نخواهد بود، زيرا پس از تحقق
موضوع "اعتماد بانچه شنيده" رواست، كه نام خود را
به آنچه شنيدن آن محقق شده ملحق نمايد، روايت او
در مورد - مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن ابن ابى
ليلى خواهد آمد.
206 - حافظ، اسماعيل بن على بن حسين - ابو سعيد
رازى - معروف به "ابن سمان" متوفاى 445، ابن عساكر
در جلد 3 تاريخش ص 35 شرح حال او را ذكر و گفته :
نامبرده از عده مشايخ و استادان حديث در حدود چهار
صد نفر - استماع حديث كرده، در عصر و زمان خود
پيشواى معتزله بوده و از بزرگان حفاظ است، در او
زهد و ورع مشهود بوده، و عمر كلبى گويد : نامبرده
بزرگ و استاد عدليه "يعنى معتزله" و عالم و فقيه و
متكلم و محدث آنگروه بوده و در قرائت ها و حديث و
شناسائى رجال و انساب و فرايض و حساب و شروط و
مقدورات پيشوائى بلا معارض بوده، و نيز در فقه ابى
حنيفه پيشوا بوده.. و از اين قبيل كلمات رسا در
ستايش او، حديث منسوب باو در ص 46 و 105 گذشت.
207 - حافظ - احمد بن حسين بن على - ابوبكر
بيهقى - در سال 458 در سن 74 سالگى وفات يافته،
اكثر ارباب تذكره و تاريخ، شرح حال او را ذكر كرده
اند، سبكى در جلد 3 " طبقات " ص 3 گويد : امام
بيهقى - يكى از ائمه مسلمين و راهنمايان اهل ايمان
و دعوت كننده گان بسوى حبل الله متين بوده، فقيهى
است بزرگوار، حافظى است كبير، اصوليى است برجسته و
جامع، زاهدى است با ورع، بنده خالصى است براى
خداوند، كه قيام بيارى مذهب از اصول و فروع نموده،
كوهى است از كوههاى علم، و ابن اثير در جلد 10 "
كامل " ص 20 گويد : نامبرده در حديث و فقه بر مذهب
شافعى پيشوا بوده، و در اين رشته ها مصنفات متعددى
دارد، يكى از آنها سنن كبراى او است مشتمل برده
مجلد و غير آن از تصنيف هاى پسنديده او، نامبرده
موصوف به عفت و زهد بود، حديث او در صفحات 46 و 47
و 71 و 97، باسنادى كه عده اى از آنها صحيح است،
گذشت و روايت او در حديث روزه غدير باسناد صحيح كه
رجال آن ثقه هستند خواهد آمد كه در آن موضوع نزول
آيه اكمال نيز ذكر شده.
208 - حافظ - ابو عمر - يوسف بن عبد الله بن
محمد بن عبد البر - نمرى - قرطبى "در سال 368
متولد و در 463 وفات يافته"، كتاب " استيعاب "
تاليف او است، ذهبى در جلد 3 تذكره اش ص 324 گويد
: امام - شيخ الاسلام - حافظ مغرب - ابو عمر - در
ميان "علماء" عصر و زمان خود در حفظ و اتقان آقائى
و سرورى يافت، و ابو الوليد باجى گويد : مانند ابى
عمر در علم حديث، در اندلس نبود، نامبرده در طلب و
بدست آوردن حديث مداوم كوشيد و چنان تسلط و تخصصى
در آن يافت كه بر پيشينيان خود از رجال اندلس
برترى و تفوق يافت، و در عين تفوق و برترى كه، در
علم بروايت و اثر و بينش كامل بفقه و معانى احراز
نموده بود - در علم انساب و ابار نيز بسط و تسلط
بسپارى يافت و نامبرده پاى بند به دين و داراى
شهرت فراوان و مورد وثوق و داراى حجيت و صاحب سنت
و پيروان بود، نامبرده در آغاز امر "از حيث عقيده"
ظاهرى و اخبارى بود، سپس بروش مالكى درآمد و در
عين حال بفقه شافعى ميل و رغبت بسيارى داشت، حديث
او بطرق مختلف در صفحات 40 و 48 و 72 49 گذشت و
روايات مذكوره را از آثار ثابته شمرده است.
209 - حافظ - احمد بن على بن ثابت - ابوبكر
خطيب بغدادى متوفاى 463، ابن اثير در جلد 10 "
كامل " ص 26 گويد : نامبرده در زمان خود پيشواى
جهانى بوده، و سبكى در جلد 3 " طبقات " ص 16 - 12
شرح حال او را ذكر و او را بسيار مورد ستايش قرار
داده، و از قول ابن ماكولا گويد : ابوبكر "خطيب"
آخرين شخصيتى بود از كسانى كه ما از حيث معرفت و
حفظ و اتقان و ضبط حديث رسول خدا صلى الله عليه و
آله و تسلط در تشخيص علل و اسانيد آن و تشخيص صحيح
و غريب و فرد و منكر و مطروح آنها - مشاهده
نموديم، و در ميان بغداديها بعد از - ابوالحسن -
دار قطنى مانند او نبود، شرح حال كامل و رسائى نيز
از او در جلد 1 تاريخ ابن عساكر در ص 398 مذكور
است، حديث او در صفحات 40 و 45 و 123 و 124 و 134
گذشت و حديث او در باب روزه غدير خواهد آمد كه عده
اى از اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.
210 - مفسر كبير ابوالحسن بن احمد بن محمد بن
على بم متويه "يا بر طبق ضبط ابن خلكان - متويه" -
واحدى - نيشابورى - متوفاى 468، ابن خلكان در جلد
1 تاريخش ص 361 گويد : نامبرده در نحو و تفسير
استاد عصر خود بوده و در تصانيف خود سعادت و توفيق
نصيب او گشته، بطوريكه در نظر عموم نيكو آمده و
مدرسين در درسهاى خود از آنها نام مى برند، از
جمله تصانيف او " الوسيط " و " البسيط " و "
الوجيز " در تفسير، و كتاب " اسباب النزول " از او
است حديث غدير منسوب باو در ص 86 گذشت و در مورد
نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام پيرامون
واقعه غدير نيز خواهد آمد.
211 - حافظ - مسعود بن ناصر بن عبد الله بن
احمد - ابو سعيد سجزى "سجستانى" متوفاى 477، ذهبى
در جلد 4 تذكره اش ص 16 شرح حال او را ثبت و او را
بعنوان : حافظ - فقيه - ياد كرده كه براى بدست
آوردن حديث سفرها كرده و در نتيجه تصنيفاتى فراهم
ساخته، و محمد بن عبد الواحد دقاق گويد : در ميان
محدثين از حيث اتقان و نيروى ضبط بهتر از او
نيافتم، و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 127 درباره
او گويد : در راه جمع حديث رنج سفر برده و حديث
بسيار از اساتيد فن استماع نموده و كتب گرانبهاى
بسيار گرد آورده، نامبرده خوش خط و صحيح النقل و
حافظ و ضابط بوده، كتابى درباره حديث غدير اختصاص
داده، بعضى از طرق او در ص 44 و 85 و 98 گذشت و
بعض ديگر خواهد آمد.
212 - ابو الحسن على بن محمد جلابى - شافعى -
معروف به "ابن المغازلى" متوفاى 483، كتاب او "
مناقب " نمودار بارزى است از مراتب احاطه و تسلط
او در حديث و فنون آن، حديث او در ص 50 و 54 و 61
و 63 و 75 و 83 و 86 و 93 و 104 گذشت و جز آنچه
ذكر شده خواهد آمد.
213 - ابو الحسن على بن حسن بن حسين - قاضى -
خلعى - اصلا موصلى است و خانه او در مصر است، و در
آنجا در سال 405 متولد شده و در 492 وفات يافته،
سبكى در جلد 3 طبقاتش ص 296 شرح حال او را نگاشته
و گويد : نامبرده در عصر خود در مصر مركز اسناد و
اخبار بوده، و ابن سكره گويد، فقيهى است داراى
تصانيف، متصدق مقام قضاوت شد و فقط يكروز داورى
كرد و سپس از قام خود مستعفى و در قرافه گوشه
نشينى و انزوا اختيار نمود، نامبرده بعد از "حبال"
در مصر مركز اسناد بوده، حديث مناشده رحبه از كتاب
او "خليعات" بلفظ زيد بن يثيع نقل و ذكر خواهد شد.
214 - حافظ - عبيد الله بن عبد الله بن احمد بن
محمد بن احمد بن محمد بن حسكان - ابوالقاسم - حاكم
نيشابورى - حنفى - معروف به "ابن الحد ادحسكانى"
ذهبى در جلد 3 تذكره اش صفحه 390 شرح حال او را
درج و گويد : نامبرده داراى اتقان بوده و عنايت و
توجه تمامى بعلم حديث داشته، مردى سالخورده و
داراى اسناد عالى بوده، "حديث را" تصنيف و گردآورى
نموده، نامبرده بعد از سال 490 وفات يافته، كتابى
جداگانه درباره حديث غدير نوشته، حديث او در صفحات
60 و 85 و 99 گذشت و دو حديث از او در مورد آيه
اكمال دين و آيه سال سائل در واقعه غدير خواهد
آمد.
215 - ابو محمد - احمد بن محمد بن على، عاصمى،
يكى از پيشوايان قرن پنجم، مولف كتاب " زين الفتى
در شرح سوره هل اتى " و اين كتاب تسلط و احاطه او
را در تفسير و حديث و ادب نشان ميدهد، چنانكه ضمن
آن مخالفت و انكار شديد او را بر رفص و تشيع آشكار
ميسازد در كتاب مزبور " زين الفتى " حديث غدير را
بطرق مختلفه با بررسى در اسناد آن روايت نموده كه
بعضى از آنها در صفحات 47 و 61 و 79 و 88 و 92 و
127 ذكر شده و طرق ديگر او نيز خواهد آمد.
علماء قرن 06
216 - حافظ - ابو حامد - محمد بن محمد طوسى -
غزالى - مشهور به "حجه الاسلام" متوفاى 505، شرح
حال و ستايش او در كتب تاريخ و تذكره رجال موجود
است، سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 182 - 101 شرح حال او
را ثبت نموده، و دكتر احمد رفاعى مصرى يك كتاب
جداگانه در سه مجلد اختصاص بشرح احوال نامبرده
داده، و اين تاليف از مزايا و محسنات عصر حاضر
بشمار ميايد، بنابراين طالبين شرح تفصيلى احوالات
نامبرده باين دو كتاب "طبقات سبكى - و كتاب دكتر
رفاعى" مراجعه نمايند، گفتار نامبرده در پيرامون
سند حديث غدير خواهد آمد.
217 - حافظ - ابو الغنايم - محمد بن على كوفى -
نرسى - "در سال 424 متولد و در 510 وفات يافته"،
او محدث كوفه بوده - ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 57
شرح حال او را ثبت و از ابن طاهر حكايت نموده كه :
نرسى حافظى بوده با اتقان و مورث وثوق، همانند او
را نيافتيم، پيوسته شب زنده دار و متهجد بود، حديث
منسوب باو در صفحه 80 گذشت و در حديث تهنيت نيز
خواهد آمد.
218 - حافظ - يحيى بن عبد الوهاب - ابو زكريا
اصفهانى - مشهور به "ابن منده" متوفاى 512، ابن
خلكان در جلد 2 تاريخش ص 366 گويد : نامبرده از
حفاظ مشهور و بنام و يكى از مبرزين اصحاب حديث
بوده، مرديست جليل القدر، داراى فضل بسيار و
روايات بى شمار، ثقه و داراى حفظ و احاديث بسيار و
موصوف بصدق و صاحب تصانيف زياد بوده، حديث او در
صفحه 91 گذشت.
219 - حافظ - حسين بن مسعود - ابو محمد فراء -
بغوى - شافعى، متوفاى 516، ذهبى در جلد 4 تذكره اش
ص 54 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته : امام
حافظ، مجتهد، زنده كننده سنت، نامبرده از علماء
ربانى و دلداده بعبادت و متصف بقناعت بچيز كم، و
ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 193 گويد : نامبرده
صاحب تفسير و " شرح السنه و التهذيب " در فقه، و
كتاب " جمع بين صحيحين " و " مصابيح " در احاديث
صحيح و حسن - و غير ذلك ميباشد، در علوم نامبرده
تسلط و تخصص يافته و در آنها علامه زمان خود بوده
و متصف بدين دارى و ورع و زهد و عبادت و صلاحيت
است، حديث منسوب باو نقل از " مصابيح " در صفحه 65
گذشت.
220 - ابو القاسم هبه الله بن محمد بن عبد
الواحد شيبانى "در سال 525 در سن 94 سالگى وفات
يافته"، ابن كثير در تاريخش صفحه 203 گويد :
نامبرده راوى مسند از ابى على ابن المذهب از ابى
بكر بن مالك از عبد الله بن احمد از پدرش ميباشد،
و ابن جوزى و عده اى از محدثين از او روايت نموده
اند، عالمى بوده ثقه و داراى دقت نظر و صحت سماع،
حديث مناشده رحبه بطريق او و بلفظ عبد الرحمن
خواهد آمد.
221 - ابن زاغونى - على بن عبد الله بن نصر بن
سرى زاغونى، متوفاى 527، ابن كثير در جلد 12
تاريخش ص 205 گويد : پيشوائى است بنام، احاديث را
قرائت كرده، و آنها را استماع نموده، و اشتغال به
فقه و نحو و لغت داشته و در اصول و فقه داراى
مصنفات بسيارى است، در وعظ و خطابه دستى داشته،
مردم در تشييع جنازه او جمع شدند و جمعيت قابل
ملاحظه بودند، حديث مناشده مردى عراقى بر جابر
انصارى باسناد صحيح از او ذكر خواهد شد.
222 - ابو الحسن رزين بن معاويه عبدرى - اندلسى
متوفاى 535، ذهبى در " عبر " شرح حال او را ثبت
نموده، نامبرده در كتاب خود " الجمع بين الصحاح
السته " از ابى سريحه - يا زيد بن ارقم روايت
نموده كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود من
كنت مولاه، فعلى مولاه.
223 - ابوالقاسم جار الله -محمود بن عمر زمخشرى
متوفاى 538، ابن خلكان در جلد 2 تاريخش صفحه 197
شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد : امام
كبير در تفسير و حديث و نحو و علم بيان، نامبرده
پيشواى بلا معارض زمان خود بوده كه براى بهره گيرى
از فنون او بار سفر مى بستند و بسوى او ميشتافتند،
يافعى در " مرات " نگاشته كه : نامبرده در تفسير و
حديث و نحو و لغت و بيان داراى اتقان و در فنون
خود پيشواى زمان خود بوده، داراى تصنيف هاى بسيار
و بى نظير است كه مورد ستايش قرار گرفته، سيوطى در
" بغيه الوعاه " ص 388 از او ياد كرده گويد :
زمخشرى دامنه علمش وسيع و داراى فضل بسيار و
منتهاى هوش و ذكاوت و خوش قريحه و متقن در هر علم
بوده، نامبرده معتزلى بوده قوى و تواناى در مذهبش،
و بدان تظاهر ميكرده و حنفى بوده است، سپس اساتيد
و تاليفات او را نام برده، شرح حال او در "
الفوايد البهيه " ص 209 موجود است كه در كتاب
مزبور نيز مورد ستايش قرار گرفته و تاليفات او
تعداد شده، ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 219 از او
ياد كرده، حديث او در استدلال و احتجاج دارميه بر
معاويه بن ابى سفيان نقل از كتاب زمخشرى " ربيع
الابرار " خواهد آمد - كتاب مزبور در نزد مولف "
الغدير " موجود است، در آن گويد : شب غدير در نزد
شيعه مورد تعظيم است و در آن شب - با تهجد و عبادت
بيدارند و شب مزبور شبى است كه رسول خدا صلى الله
عليه و آله "در روز آن" در غديرخم بر جهاز شتران
خطبه خواند و در خطبه خود فرمود : من كنت مولاه
فعلى مولاه.
224 - حافظ - قاضى - عياض بن موسى - يحصبى -
سبتى - متوفاى 544، بسيارى از صاحبان تذكره و
تاريخ شرح حال او را ثبت نموده اند، ابن خلكان در
جلد 1 تاريخش ص 428 گويد : نامبرده در حديث و علوم
مربوط بان و در نحو و در لغت و كلام عرب و وقايع
ايامشان و در انساب آنرا پيشوا و زبده عصر و زمان
خود بوده، و تصنيفات سودمندى نموده سپس تاليفات او
را نام برده و نمونه از شعر او را ذكر كرده،
نامبرده حديث غدير را در كتاب مشهور خود " الشفاء
" روايت نموده است.
225 - ابو الفتح - محمد بن ابى القاسم - عبد
الكريم شهرستانى - شافعى - متكلم بر روش اشعرى
متوفاى 548، ابن خلكان گويد : پيشوائى مبرز و
فقيهى متكلم بوده، سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 78 شرح
حال او را ثبت و او و كتابش " الملل و النحل " را
ستوده، نامبرده حديث غدير را در " الملل و النحل "
ذكر نموده، لفظ او در حديث تهنيت خواهد آمد.
226 - ابوالفتح - محمد بن على بن ابراهيم نطنزى
- در سال 480 متولد شده "تاريخ وفات او بدست
نيامده"، سمعانى در " انساب " او را ذكر نموده
گويد : نامبرده از علمائى كه در خراسان و عراقند
در فنون لغت و ادب و قيام بصنعت شعر افضل است،
نامبرده در سال 521 بمرو آمد و بر ما وارد شد و من
قسمت متناسبى از ادب را بر او قرائت نمودم و از او
بهره مند شدم و از درياى علوم و فنون او كفى
برگرفتم، سپس او را در همدان ملاقات نمودم، بعدا
من در بغداد اقامت داشتم و چندين مرتبه بانجا آمد
و بر ما ورود نمود و هيچكدام او را ملاقات ننمودم
مگر آنكه از كلمات و اشعار او نوشتم و از انوار
دانش او اقتباس كردم، سپس نام مشايخ و استادان او
را ذكر كرده، حديث غدير باسناد او در ص 85 گذشت و
باز بطريق ديگر از او در آيه اكمال دين خواهد آمد.
227 - حافظ - ابو سعد - عبد الكريم بن احمد
سمعانى - شافعى - "در سال 506 متولد و در 3 / 562
وفات يافته"، صاحب كتابهاى " الانساب " و " فضائل
الصحابه " - ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 326 شرح
حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، ذهبى در جلد 4
تذكره اش ص 111 گويد كه : او عالمى است ثقه و حافظ
- و حجت، دامنه سير او از حديث عدل و دين وسيع
بوده، مردى بوده خوش سيرت و نيكو معاشرت و داراى
محفوظات بسيار، ابن نجار گويد : از شخص آگاهى
شنيدم كه : تعداد مشايخ و اساتيد سمعانى به
هفتهزار نفر بالغ ميشد و اين چيزى است كه احدى بان
نرسيده، حديث منسوب باو در ص 105 گذشت.
228 - ابوبكر يحيى بن سعدون بن تمام الازدى -
قرطبى - ملقب به "سابق الدين" - در سال 7 / 486
متولد و در 567 وفات يافته - صاحب تفسير كبير -
ابن اثير در جلد 11 " كامل " ص 152 گويد : نامبرده
در قرائت و نحو غير آن از علوم پيشوا بوده، و در
زهد و عبادت بمقامى رسيد كه مردم بسيارى از بلاد
از وجود از منتفع ميشدند، بخصوص اهل موصل، زيرا
نامبرده در آنجا اقامت گزيد و همانجا وفات يافت،
ياقوت در دو كتاب خود شرح حال او را ثبت نموده، در
جلد 7 " مجمع البلدان " ص 54 گويد : بسيارى از
شيوخ و استادان ما بر او قرائت نمودند، او مردى
بود، اديب، فاضل، آموزنده قرائت، عارف به نحو و
لغت، بسيارى از كتب ادب را درك كرده و از اساتيد
شنيده، و در جلد 20 " مجمع الادباء " ص 14 گويد :
استادى است فاضل و عارف به نحو و وجوه قراآت، و
نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و متصف بصدق و دين
بوده و خير وجود او بسيار بوده، حديث او از تفسيرش
در باب نزول آيه سال سائل پيرامون قضيه غدير خواهد
آمد.
229 - موفق بن احمد - ابو المويد - اخطب خطباء
خوارزمى - متوفاى 568، نامبرده يكى از شعراى غدير
است، شعر او و شرح حالش در ضمن شعراء قرن ششم
خواهد آمد، - حديث غدير را در " مناقب " و در "
مقتل، خود - بطرق بسيار روايت كرده كه بعضى از
آنها در صفحات 40 و 41 و 42 و 45 و 48 و 49 و 51 و
53 و 54 و 60 و 61 و 71 و 76 و 80 و 83 و 82 و 84
- گذشت و طرق ديگرى از او خواهد آمد.
230 - عمر بن محمد بن خضر اردبيلى - معروف به :
ملا - حديث غدير را " وسيله المتعبدين " بلفظ براء
بن عازب روايت نموده، در حديث تهنيت خواهد آمد.
231 - حافظ - على بن حسن بن هبه الله - ابو
القاسم دمشقى - شافعى - ملقب به : ثقه الدين -
مشهور به : ابن عساكر - متوفاى 571، صاحب تاريخ
كبير - داير و مشهور است - ابن خلكان در جلد 1
تاريخش ص 363 شرح حال او را ثبت كرده و ابن اثير
در جلد 11 " كامل " ص 177 و ابن كثير در جلد 12
تاريخش ص 294 او را ستوده اند و در تاريخ اخير
الذكر گويد : نامبرده يكى از بزرگان حفاظ حديث است
و كسى است كه از حيث سماع حديث و جمع و تصنيف و
اطلاع و حفظ نسبت باسناد و متن احاديث و اتقان
نسبت به اسلوب حديث و فنون آن مورد توجه و اقبال
علاقمندان باين رشته بوده، نامبرده تاريخ شام را
در هشتاد مجلد تصنيف نموده، سپس "ابن كثير" در
ستايش نسبت باو و تاليفاتش مبالغه و اطناب نموده،
و رساترين و كامل ترين شرح حال او شرحى است كه
سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 277 - 273 ذكر كرده و او
را و موثق بودن او را بسيار ستوده و اتقان او و
تاليفات او را تقدير نموده، و چنانكه ابن كثير
بيان داشته، نامبرده احاديث بسيارى درباره اين
داستان مهم " غدير " در تاريخش آورده، بعض از آنها
در صفحات 40 و 58 و 80 و 86 و 88 و 98 گذشت و حديث
او در نزول آيه تبليغ و آيه اكمال درباره على عليه
السلام خواهد آمد.
232 - حافظ - محمد بن ابى بكر - عمر بن ابى
عيسى - احمد ابو موسى مدينى اصفهانى - شافعى "در
سال 501 متولد و در 581 وفات يافته"، ابن خلكان در
جلد 2 تاريخش ص 161 شرح حال او را ثبت و گفته :
نامبرده در حفظ و شناسائى، پيشواى زمان خود بوده و
در حديث و علوم داراى تاليفات سودمنديست، سپس بذكر
تا ليفات او پرداخته، و سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 90
و ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 128 او را ذكر نموده
اند و ذهبى درباره او چنين نگاشته : حافظ - شيخ
الاسلام - بزرگ، تقدم و پيشدستى در جمع و بررسى
حديث با بلندى اسناد باو منتهى گشته، و ابن
الزينبى گويد : ابو موسى چندان زيست و زندگى كرد
تا يگانه عصر خود شد و از حيث اسناد و حفظ، استاد
زمان خود گرديد، سمعانى گويد : من از او حديث
استماع نمودم و از احاديث من نوشت و او ثقه و متصف
بصدق است، عبد القادر گويد : براى نامبرده مسموعات
حديث در اصفهان بحدى حاصل گشت كه براى احدى در
زمان او حاصل نگشت و مضافا بر اين مزيت كه مخصوص
او است مراتب حفظ و اتقان او است، نامبرده داراى
تصانيفى است كه در آن بر پيشينيان با وصف ثقه بودن
و نيروى عفت برترى و زيادتى يافته،
طرق منسوب باو در صفحات 54 و 57 و 62 و 87 و 89 و
100 و 108 و 109 و 111 گذشت و غير از طرق مذكوره
نيز دارد.