132 - حافظ محمد بن يزيد قزوينى ابو عبد الله
ابن ماجه - صاحب سنن - متوفاى 173، بسيارى از
اعلام شرح حال او را نگاشته اند، ذهبى در جلد 2 "
تذكره " صفحه 209 از قول ابويعلى خليلى گويد : ابن
ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق
است و بحديث او احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده
داراى معرفت و حفظ است، حديث او در صفحه 45 و 46 و
47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، و
همچنين در صفحه 78 گذشت.
133 - ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه
دينورى بغدادى - متوفاى 276، خطيب شرح حال او را
در جلد 10 تاريخ خود ص 170 ذكر كرده و نامبرده را
ثقه و متدين و فاضل معرفى نموده است، ابن خلكان
نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را
اشعار داشته، حديثى از او در احتجاج - برد - بر
عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى
هريره خواهد آمد.
134 - حافظ عبد الملك بن محمد، ابو قلابه
رقاضى، زاهد و محدث بصره "ولادت او در 190 و وفاتش
276 ثبت شده"، ابو داود گويد : نامبرده موصوف به
امانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده ام،
ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 197 ثبت
نموده و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " ص 420 موثق
بودن او را از ابن اعرابى و مسلمه بن قاسم حكايت
كرده، ابو حبان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده،
حديث از او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى
ثقه هستند، گذشت.
135 - حافظ احمد بن حازم غفارى - كوفى - مشهور
به "ابن عزيزه" متوفاى 276 - صاحب مسند - ابن حبان
او را در شمار ثقات ذكر كرده و اتقان او را اشعار
داشته ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 171 شرح حال او
را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و
با رجال ثقه در ص 48 گذشت، و همچنين آنچه از او در
ص 67 ذكر شده، و روايت باسناد او در حديث مناشده
بلفظ عمرو ذى مره بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه
هستند خواهد آمد.
136 - حافظ محمد بن عيسى - ابو عيسى ترمذى
متوفاى 279، يكى از ائمه شش گانه - صاحبان صحاح -
از هر توثيقى بى نياز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر
68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از
طرق او صحيح و رجال آن ثقه ميباشند.
137 - حافظ احمد بن يحى بلاذرى، متوفاى 279،
پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و
تاليفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند،
نامبرده حديث غدير را در " انساب الاشراف " ذكر
نموده.
138 - حافظ ابراهيم بن حسين كسائى - همدانى -
ابو اسحق معروف به "ابن ديزيل" متوفاى 280 ر 281،
نامبرده بطوريكه خواهد آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى
متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 " تذكره "
ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت
ميكند، نامبرده در كتاب صفين بطوريكه خواهد آمد.
حديث ركبان را بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند و
همچنين نزول آيه " سال سائل " را در پيرامون واقعه
غدير روايت مينمايند.
139 - حافظ احمد بن عمرو ابوبكر شيبانى - مشهور
به "ابن ابى عاصم" متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 "
تذكره " ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به
پيشوائى و زهد و صدق و نفقه ستوده، حديث او در ص
83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان
مناشده رحبه خواهد آمد.
140 - حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد
الرحمن سجزى "منسوب به سجستان" ساكن دمشق معروف به
"خياط السنه" - " در سن نود و چهار سالگى در سال
289 وفات يافته " نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در
جلد 2 " تذكره " ص 223 او را توثيق نموده اند،
حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه
هستند، در ص 41 و 62 گذشت، و نسائى در " خصايص " ص
25 از نامبرده "زكريا بن يحيى" خبر داده كه او از
يعقوب بن جعفر ابن كثير بن ابى كثير از مهاجربن
مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد و او از
پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول
خدا صلى الله عليه و آله بوديم.. تا آخر حديث كه
در ص 77 مذكور است.
141 - حافظ عبد الله بن احمد بن حنبل - ابو عبد
الرحمن شيبانى متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص
375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده
و ذهبى در جلد 1 " تذكره " ص 237 درباره او
مينگارد : ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و
استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و
شناسائى علل حديث و نامها و مواظبت بر طلب و كاوش
او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط
نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى
"دقت و معرفت" مقدم ميداشتند، بحديث از او در ص 66
كه باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند و
همچنين بسند صحيح مذكور در ص 78 مراجعه نمائيد،
رواياتى نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيح خواهد
آمد.
142 - احمد بن عمر و ابوبكر بزار بصرى - متوفاى
292 - صاحب مسند معلل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334
گويد : نامبرده دارى قوه حفظ و مورد وثوق بوده،
مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن گفته
و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال
او را در جلد 2 " تذكره " ص 228 ثبت و موثق بودن
او را از دار قطنى حكايت نموده، حديث او در صفحات
50 ر 69 ر 82 ر 97 ر 98 ر 104 - گذشت و روايات او
بطرق ديگر نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح
است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هيثمى بر آنها
صحه گذارده است.
143 - حافظ ابراهيم بن عبد الله بن مسلم كجى -
بصرى - صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را
در جلد 2 " تذكره " صفحه 195 ثبت نموده و گفته كه
: دار قطنى و غيره او را توثيق نموده اند، نامبرده
بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده،
و نامبرده حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد
صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.
144 - حافظ صالح بن محمد بن عمرو بغدادى ملقب
به "جزره" متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در
جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت نموده و گفته : نامبرده
حافظى بوده از جمله عارفان از ائمه حديث و از
علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع
اهل فن حديثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و
امانت بوده، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 215 از
او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز
نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته،
حديث او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص 66 گذشت و
همچنين حديثى كه از او در ص 71 ذكر شد اسنادش صحيح
و رجالش از ثقات است.
145 - حافظ محمد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر
عيسى - كوفى - متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق
كرده و حاكم و ذهبى آنچه را كه بطريق او در مستدرك
و تلخيص روايت كرده اند بصحت آن اعتراف نموده اند،
ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 233 شرح حال او را ثبت
نموده، حديث باسناد او در ص 85 گذشت، و در مورد
نزول آيه تبليغ در روز غدير خم حديث او خواهد آمد.
146 - قاضى على بن محمد مصيصى، نامبرده بر حافظ
نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در " سنن "
و در خلاصه خزرجى ص 135 مذكور است نسائى او را
توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " او را موثق
دانسته و در جلد 7 " تهذيب " ص 380 توثيق او را از
طرف نسائى و ابن حبان و مسلمه بن قاسم حكايت
نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد و زيد
باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده
روايت نموده.
147 - ابراهيم بن يونس بن محمد مودب بغدادى -
مقيم طرطوس ملقب به "حرمى"، ابن حبان او را در
شمار ثقات ذكر كرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار
نموده و ابن حجر در " تقريب " از او پيروى كرده،
نسائى در " خصائص " ص 4 از حرمى "نامبرده" بطور
اخبار از او روايت نموده كه : او از ابو غسان
"مالك بن اسماعيل" خبر داده و مالك مزبور از عبد
السلام و او از موسى صغير "شرح حال او در ص 140
گذشت" از عبدالرحمن بن سابط از سعد كه سعد گفت :
نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب عليه السلام
در مقام منقصت و نكوهش برآمدند... تا آخر حديث
مذكور در ص 77 كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه
هستند.
148 - ابو هريره محمد بن ايوب واسطى، ابو حاتم
- بحكايت خزرجى صلاحيت او را تاييد نموده و ابن
حجر شرح حال او را در " تقريب " با اشعار بصلاحيت
او ثبت نموده و در جلد 9 " تهذيب " صفحه 69 گويد :
ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم
گفته : پدرم در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم
در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 صحت حديث او را
اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن
تصريح نموده در صفحه 66 گذشت، و حديث از او در
مورد نزول آيه سال سائل در پيرامون قضيه غدير
خواهد آمد.
علماء قرن 04
149 - حافظ عبد الله بن صقر بن نصر - ابوالعباس
سكرى - بغدادى - متوفاى 302، خطيب در جلد 9 تاريخش
صفحه 483 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته و
دار قطنى صداقت او را تاييد كرده، حديث او باسناد
صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 78 ذكر
شده است.
150 - حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى
- صاحب سنن "در سال 303 در سن 88 سالگى در گذشته"
ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 268 از دار قطنى
حكايت نموده كه : نسائى فقيه ترين استادان مصر و
اعلم علماء عصر خود در حديث بوده، و از نيشابورى
حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است بدون معارض، و
سبكى در جلد 2 طبقات خود صفحه 84 از قول ابى جعفر
طحاوى حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است از
پيشوايان مسلمين، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص
123 از قول ابن يونس حكايت نموده كه : نسائى
پيشوائى بوده در فن حديث كه موصوف است به ثقه و
دقت نظر و قوه حفظ، نامبرده "نسائى" حديث غدير را
در " سنن " و در " خصايص " بطرق بسيار روايت نموده
كه اغلب آنطرق صحيح و رجال آنها ثقه هستند از جمله
آن طرق رواياتى است كه خواهد آمد و قسمتى هم از آن
در ص 46 و 64 و 65 و 72 و 77 و 88 و 92 و 94 ذكر
شد.
151 - حافظ حسن بن سفيان بن عامر - ابو العباس
- شيبانى - نسوى - بالوزى صاحب مسند كبير متوفاى
303، سمعانى در " انساب " او را در فقه و علم و
ادب مقدم داشته و در جاى ديگر او را به نام
پيشوائى با اتقان و با ورع و حافظ ياد كرده، و
سبكى در جلد 2 " طبقات " ص 210 از حاكم نقل كرده
كه : نامبرده محدث عصر و زمان خود در خراسان بوده
كه در دقت نظر و كثرت احاطه و فهم و فقه و ادب بر
همگان مقدم بوده، حديث از او در ص 46 گذشت و روايت
او در داستان مناشده اميرالمومنين عليه السلام در
روز جمل و در داستان مراسم تهنيت باسناد صحيح كه
رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
152 - حافظ احمد بن على موصلى - ابويعلى - صاحب
مسند كبير متوفاى 307، ابن حبان و حاكم و ذهبى در
جلد 2 " تذكره " صفحه 274 او را توثيق نموده اند و
ابن كثر در جلد 11 تاريخش ص 130 او را با اوصاف
حفظ و نيك انديشى و داراى تصنيف پسنديده و رعايت
عدالت در آنچه روايت ميكند، و داراى نيروى ضبط، در
آنچه بدان حديث مينمايد، ذكر نموده است، حديث از
او در صفحات 40 و 46 و 97 گذشت، و روايت او در
حديث مناشده و همچنين در داستان مناشده جوانى بر
ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند و
همچنين در حديث تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.
153 - حافظ محمد بن جريرى طبرى ابوجعفر صاحب
تفسير و تاريخ مشهور متوفاى 310، خطيب شرح حال او
را در جلد 2 تاريخش صفحات 169 - 162 نگاشته و گويد
: نامبرده يكى از علمائى است كه بگفتارشان حكم
ميشود و براى آنها رجوع ميشود، بسبب مراتب معرفت و
فضل، و سپس نسبت باو تعريف و ستايش بسيار نموده، و
ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحات 283 - 277 او را
ذكر و باوصاف امامت و زهد و ترك دنيا او را ستايش
نموده است، نامبرده كتاب جداگانه اى در موضوع غدير
تاليف نموده، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 48 و
82 و 86 و 93 و 103 و 105 و 122 گذشت و بطرق ديگر
هم از او خواهد آمد.
154 - ابو جعفر احمد بن محمد ضبعى - احول -،
متوفاى 311، حديث از او در موضوع مناشده رحبه بلفظ
عبد الرحمن خواهد آمد.
155 - حافظ محمد بن جمعه بن خلف قهستانى، ابو
قريش، صاحب مسند كبير، متوفاى 313، خطيب در جلد 12
تاريخش ص 169 گويد : نامبرده داراى نيروى ضبط و
حفظ و اتقان است و بسيار بوقايع و اخبار گوش فرا
داده و بسيار سفر كرده، و ذهبى در جلد 2 " تذكره "
صفحه 328 از قول ابى على حافظ گويد : خبر داد ما
را ابو قريش حافظ ثقه و امين اشاره بحديث او در ص
47 گذشت و روايت او در موضوع تهنيت باسناد صحيح كه
رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
156- حافظ عبد الله بن محمد بغوى - ابوالقاسم -
متوفاى 317، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخش
ص 117 - 111 با اشعار باينكه نامبرده ثقه و داراى
دقت نظر و آثار بسيار و داراى نيروى فهم و عرفان
است - ثبت نموده، و از موسى بن هارون نيز حكايت
كرده كه : هر گاه روا باشد كه بانسانى گفته شود :
ما فوق ثقه، هر آينه درباره ابوالقاسم گفته ميشد،
نامبرده در كتاب خود "معجم" داستان ركبان را روايت
نموده كه خواهد آمد، و حديثى از او باسناد حسن در
صفحه 65 ذكر شد.
157 - ابو بشر محمد بن احمد دولابى، در سال 224
ولادت يافته و در 320 در گذشته، بطوريكه ابن خلكان
در جلد 2 تاريخش ص 85 قيد نموده، روايت نامبرده
مورد اعتماد است، حديث او در ص 54 و 65 هر دو
باسناد صحيح و رجال ثقه، ذكر شد.
158 - ابو جعفر احمد بن عبد الله بن احمد بزاز
معروف به، ابى النيرى، در سال 232 ولادت يافته و
در 320 درگذشته است، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 226
شرح حال او را ثبت و گفته كه : نامبرده ثقه است،
حديث از او در موضوع آيه اكمال دين و در داستان
تهنيت خواهد آمد كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى
ثقه هستند.
159 - حافظ ابوجعفر احمد بن محمد ازدى طحاوى
حنفى - مصرى - در سال 229 ولادت يافته و در 321
درگذشته است، استاد فقه و حديث است و رياست دينى
در مصر باو منتهى ميشود، ابن كثير در جلد 11
تاريخش ص 174 شرح حال او را نگاشته و گفته كه :
نامبرده يكى از علماء ثقه و داراى دقت نظر و نيروى
حفظ و از افراد برجسته اين فن است، و ذهبى در جلد
3 " تذكره " ص 30 از ابن يونس حكايت نموده كه
نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و فقاهت است و
خردمندى است كه چون او كسى جايگزين او نيست، حديث
از او باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در ص 79 و
همچنين در ص 102 ذكر شد.
160 - ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى
هاشمى متوفاى 325 خطيب در جلد 6 تاريخش ص 137 شرح
حال او را ثبت كرده، حديث بطريق او در داستان
مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى بحديث غدير
خواهد آمد.
161 - حافظ حكيم، محمد بن على ترمذى - صوفى -
شافعى - صاحب كتاب " فروق " و " نوادر الاصول "
بطوريكه در شرح حال او مذكور است، در كتاب خود "
نوادر الاصول " از بعضى استادان خود روايت ميكند،
حافظ ابو نعيم در " حليه " او را ستوده و شرح حال
او را سبكى در جلد 2 طبقاتش صفحه 20 ثبت نموده،
حديث از او در 59 گذشت.
162 - حافظ، ابن الحافظ، عبد الرحمن بن ابى
حاتم محمد بن ادريس تميمى حنظلى رازى، متوفاى 327،
ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 48 شرح حال او را ثبت و
نامبرده را بسمت پيشوائى و نيروى حفظ و تشخيص
ستوده و موثق بودن او را از ابن وليد باجى حكايت
نموده، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش ص 237 شرح حال او
را ثبت كرده و از ابى يعلى خليلى حكايت نموده كه
نامبرده مرد زاهدى بوده و از ابدال شمرده ميشد،
حديث از او در ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ
در شان على عليه السلام نيز خواهد آمد.
163 - ابو عمرو، احمد بن عبد ربه قرطبى متوفاى
328، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 34 شرح حال او
را ثبت و گفته : نامبرده از علمائى است كه داراى
محفوظات بسيار و اطلاع زياد بر اخبار مردم بوده و
كتاب " العقد الفريد " را كه از كتب سودمند است،
او تصنيف نموده، نامبرده در جلد 2 كتاب خود " عقد
الفريد " ص 275 چنين نگاشته : على عليه السلام در
سن پانزده سالگى اسلام آورد و او اولين كسى است كه
شهادت بوحدانيت خداوند و رسالت محمد صلى الله عليه
و آله داد، و پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود من
كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وآل من والاه و عاد من
عاداه و روايت از او در داستان احتجاج مامون بر
چهل تن از فقهاء باحاديثى كه از جمله آن حديث غدير
است، خواهد آمد.
164 - فقيه ابو عبد الله حسين بن اسمعيل بن
سعيد محاملى ضبى "در سن 95 سالگى در سال 330 در
گذشته، سمعانى در انسابش نامبرده را فاضل و صادق و
متدين و ثقه معرفى نموده، و ابن كثير در جلد 3
تاريخش صفحه 203 او را موصوف بصدق و تدين و فقيه و
محدث اعلام كرده و اشعار نموده كه شصت سال قضاوت
در كوفه بعهده او بوده و قضاوت فارس و توابع آن
نيز باو محول گشته، سپس از مقام مزبور بكلى استعفا
كرده و ملازم خانه خود شده و اكتفاء بشنيدن و بيان
حديث نموده، روايت از او در ص 98 و 103 باسناديكه
صحت آنرا در امالى خود تصديق نموده گذشت، و روايت
ديگر او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد
صحيح كه رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.
165 - ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال - در
سال 234 متولد و در 331 درگذشته، نامبرده استاد -
حافظ دار قطنى و امثال او است، خطيب در جلد 8
تاريخش صفحه 290 شرح حال او را ثبت نموده و گفته :
نامبرده ثقه است، حديث او و شرح حالش در باب روزه
غدير خواهد آمد و بزودى بر صحت اسناد آن و ثقه
بودن تمامى رجال آن واقف خواهيد شد.
166 - حافظ ابو العباس احمد بن عقده متوفاى
333، بهر يك از كتب تذكره و شرح حال دست بيابيد،
شرح حال و ستايش نسبت باو را خواهيد يافت، نامبرده
يك كتاب تاليف و اختصاص بداستان غدير داده و قريبا
در تعداد مولفين كتب در موضوع غديرخم از تاليف
مزبور بتفصيل آگاه خواهيد شد، نامبرده داستان
غديرخم را بطرق بسيار روايت نموده كه قسمتى از آن
قبلا ذكر شده و قسمتى نيز خواهد آمد.
167 - ابو عبد الله بن على بن خلف عطار كوفى
مقيم بغداد، خطيب شرح حال او را در جلد 3 تاريخش
در ص 57 ثبت و از قول منصور كه خود از او شنيده
نقل كرده كه : محمد بن على بن خلف ثقه و متصف
بامانت و حسن عقل و خرد است، حديث او باسناد صحيح
و رجال ثقه در ص 120 گذشت.
168 - حافظ هيثم بن كليب ابو سعيد شاشى -
متوفاى 335 صاحب مسند كبير، دهبى در جلد 3 " تذكره
" ص 66 شرح حال و توثيق او را ثبت نموده، حديث او
در ص 80 گذشت و كنجى اشعار نموده كه حديث مزبور
حسن و اطراف آن صحيح است.