الغدير جلد ۱

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۱۶ -


94 - حافظ هدبه بن خالد - ابو خالد قيسى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و ابن حبان و مسلمه بن قاسم و ابو يعلى او را توثيق نموده اند، و ابن عدى گفته : نامبرده موصوف بصدق است و باكى بر او نيست در حاليكه مردم او را توثيق نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 50 و خرزجى در " خلاصه " ص 355 و ابن حجر در جلد 11 " تهذيب " صفحه 25 ثبت نموده اند، روايت او در حديث تهنيت بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.

95 - حافظ عبد الله بن محمد بن ابى شيبه - ابوبكر عيسى - كوفى - متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم و ابن خراش او را توثيق نموده اند، و ابن حبان تدين و حفظ و اتقان او را تاييد نموده. شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 20 و خطيب در جلد 10 " تاريخ " صفحه 71 - 66 و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " صفحه 4 ثبت نموده اند، روايت نامبرده در داستان مناشده جوانى با ابى هريره بسند صحيح و همچنين در حديث ركبان باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، و در حديث تهنيت خواهد آمد.

96 - حافظ ابو سعيد عبيد الله بن عمر جشمى - قواريرى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و عجلى و نسائى و حافظ صالح جزره چنانكه در جلد 10 تاريخ خطيب صفحه 223 - 220 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن بن ابى ليلى خواهد آمد.

97 - حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابوجعفر وكيعى - كوفى - ساكن بغداد، متوفاى 235، ابن معين و عبد الله بن احمد و محمد بن عبدوس بطوريكه در جلد 4 تاريخ خطيب صفحه 284 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت بطريق او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

98 - حافظ ابراهيم بن منذر بن عبد الله حزامى - ابو اسحاق مدنى - متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضاح او را توثيق كرده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، و خطيب در رد گفتار كسيكه گفته : نامبرده روايات منكر "غير معروف" دارد چنين گويد : و اما روايات غير معروف، در احاديث او بسيار كم يافت ميشود مگر رواياتى كه از راويان ناشناس باشد، و مع الوصف يحيى بن معين و غيره از علماء حفاظ بروايات او رضايت داده اند و او را توثيق مينمايند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 " تهذيب " صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در " خصايص " صفحه 25 آورده كه : خبر داد مرا ابو عبد الرحمن زكريا بن يحيى سجستانى از محمد بن عبد الرحيم از ابراهيم "مذكور" از معن و او از موسى بن يعقوب از مهاجرين مسمار از عايشه بنت سعد و از عامر بن سعد از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله خطبه خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى كه من ولى شما هستم، آنگروه اين فرمايش او را تصديق نمودند، سپس دست على را گرفت و بلند كرد و فرمود : اين ولى من است، و از طرف من - ادا ميكند "وظايف او" دوست و پيرو او خدا را دوست دارد و پيروى ميكند و كسى كه با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد اين حديث صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

99 - ابو سعيد يحيى بن سليمان كوفى جعفى مقرى متوفاى 237، دار قطنى و عقيلى او را توثيق نموده اند، و ابن حبان بطوريكه در جلد 11 " تهذيب التهذيب " ص 227 و در " خلاصه " صفحه 364 مذكور است، او را در شمار ثقات آورده، بروايت او در حديث ركبان باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.

100 - حافظ ابن راهويه اسحق بن ابراهيم حنظلى مروزى متوفاى 237، احمد گفته : نظير و همانندى براى او در نزد ما پيشوايان مسلمين بنظر نميرسد، و چنانكه در " خلاصه " خزرجى ص 23 مذكور است، گروهى او را توثيق نموده اند و ابن خلكان در جلد 1 تاريخ خود ص 68 مينگارد : فن حديث و فقه و صفت ورع در او جمع است، و نامبرده يكى از پيشوايان اسلام است و داراى مسند مشهوريست، حديث او در ص 103 و 117 باسناد صحيح گذشت.

101 - حافظ عثمان بن محمد بن ابى شيبه - ابوالحسن عيسى، كوفى -، صاحب مسند و تفسير، متوفاى 239، بطوريكه در جلد 11 تاريخ خطيب ص 288 - 283 و در جلد 2 تذكره ذهبى ص 30 مذكور است، ابن معين و عجلى او را توثيق نموده اند، نامبرده در " سنن " حديث " غدير " را بطريق صحيح كه رجال آن، همگى ثقه هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99 مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

102 - حافظ قتيبه بن سعيد بن جميل بغلانى "بغلان قريه ايست در بلخ" ابو رجاء ثقفى "نامبرده در سال 420 در سن 92 سالگى در گذشته"، سمعانى در " انساب " نگاشته كه نامبرده در شرق و غرب محدث بوده و پيشوايان جهان از هر شهر و ديار بسوى او ميشتافتند، و پيشوايان پنجگانه "بخارى - مسلم - ابو داود - ابو عيسى ابو عبد الرحمن" و گروه بيشمار ديگر از او روايت كرده اند، ابن معين و نسائى و ذهبى "در جلد 2 " تذكره " ص 33" او را توثيق نموده اند، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در ص 65 گذشت.

103 - پيشواى حنبليان - ابو عبد الله احمد بن حنبل شيبانى متوفاى 241، حديث غدير را در " مسند " و " مناقب " بطرق بسيار و صحيح آورده كه جمله از آن قبلا ذكر شده و بقيه آن نيز بطور وافى خواهد آمد انشاء الله تعالى.

104 - حافظ يعقوب بن حميد بن كاسب - ابو يوسف مدنى - متوفاى 241، ابن معين و مصعب بن زبير و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته : باكى بر او نيست، و بخارى گويد : ما جز خوبى در او نديديم، او اصلا متصف بصدق است، و بنابر اين تضعيف او از كسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2 " تذكره " ص 51 و " خلاصه " ص 375 و " تهذيب التهذيب " جلد 11 ص 384 مذكور است، حديث او در ص 78 گذشت.

105 - حافظ حسن بن حماد بن كسيب - ابو على سجاده بغدادى متوفاى 241 احمد او را صاحب سنت دانسته و بطوريكه در " خلاصه خزرجى " ص 66 و حاشيه آن مذكور است ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خطيب در جلد 7 " تاريخ " ص 295 ثبت و او را توثيق نموده است، روايت او بطريق حافظ واحدى در مورد نزول آيه تبليغ در ولايت على عليه السلام خواهد آمد.

106 - حافظ هارون بن عبد الله بن مروان - ابو موسى بزار معروف به حمال متوفاى 243 دار قطنى و نسائى و ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 62 و خطيب در جلد 14 " تاريخ " ص 22 او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفيل بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد.

107- ابو عمار حسين بن حريث مروزى، متوفاى 244 "در قصر اللصوص" بطوريكه در جلد 8 تاريخ خطيب ص 36 مذكور است، نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " ص 57 او را ثقه ذكر كرده، روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و اسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

108 - هلال بن بشر بن محبوب - ابوالحسن بصرى - احدب - متوفاى 246، نسائى او را توثيق كرده و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در " خصائص " ص 3 اين حديث را آورده كه : خبر داد ما را هلال بن بشر بصرى از محمد بن خالد "ابن عثمه" از موسى بن يعقوب زمعى از مهاجر بن مسمار از عايشه دختر سعد كه گفت : از پدرم سعد شنيدم كه ميگفت... تا آخر حديث مذكور در ص 77 و اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.

109 - ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى متوفاى 246، ابو حاتم او را توثيق نموده و ابن ابى عاصم گفته : كه نامبرده از نساك اهل بصره است و بزار او را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر نموده. شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " ص 61 ثبت نموده، حديث از او در صفحه 82 باسناديكه رجال آن جز "عثمه" مادر محمد بن خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و نكوهشى هم درباره او نديدم، نسائى در " خصايص " ص 25 اين روايت را آورده گويد : خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى - ابو الجوزاء - از ابن عيينه دختر سعد از سعد كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود : آيا شما نميدانيد كه من اولى "سزاوارتر" هستم بشما از خودتان ؟ گفتند : بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على عليه السلام را گرفت و بلند كرد، و فرمود : من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولى اويم، اين "على" ولى او است، و همانا خداوند دوست ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد، و دشمن دارد كسى را گه او را دشمن دارد، اسناد صحيح است و رجال آن همگى ثقه هستند.

110 - حافظ محمد بن علاء همدانى كوفى - ابو كريب متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 80 او را توثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.

111 - يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب مروزى متوفاى 249، بحكايت " تقريب " نامبرده ثقه و موصوف بفضل است، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378 مذكور است، جمعى از حفاظ او را توثيق نموده اند، نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

112 - نصر بن على بن نصر - ابو عمر و جهضمى بصرى - متوفاى 251، ابو حاتم و نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند و مسلمه گويد كه : نامبرده در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر در جلد 10 " تهذيب " ص 430 ثبت نموده حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 145 گذشت.

113 - حافظ محمد بن بشار شهير به "بندار" ابوبكر عبدى - بصرى - متوفاى 252، ائمه حديث صاحبان صحاح سته از او روايت ميكنند، عجلى و ابن سيار و مسلمه ابن قاسم و غيرهم او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 53 گويد : اعتبارى بگفتار كسى كه كه او را ضعيف شمرده نيست، حديث از او بطريق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در صفحه 82 - 81 گذشت.

114 - حافظ محمد بن مثنى - ابو موسى - عنزى بصرى - متوفاى 252، شرح حال او را خطيب در جلد 3 " تاريخ " ص 286 - 283 ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر است و ساير ائمه حديث بروايت او استدلال مينمايند، موثق بودن و ستايش نسبت باو در بسيارى از كتب تذكره و شرح حال علماء حديث موجود است روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 64 نيز باسناد صحيح گذشت.

115 - حافظ - يوسف بن موسى - ابو يعقوب قطان كوفى - متوفاى 253، شرح حال او را خطيب در جلد 14 تاريخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته : گروهى از ائمه حديث نامبرده را توثيق نموده اند و بخارى در صحيح خود بحديث او استدلال نموده، روايت او در حديث مناشده، بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

116 - حافظ محمد بن عبد الرحيم - ابو يحيى بغدادى - بزاز معروف به "صاعقه" "در سال 185 متولد و در 255 وفات يافته"، عبد الله بن احمد و نسائى و احمد بن صاعد و ابن اسحق سراج و مسلمه و قراب و غيرهم او را توثيق نموده اند و خطيب اتقان و ضبط و دانش و حفظ او را تاييد كرده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب التهذيب " صفحه 311 ثبت نموده، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.

117 - محمد بن عبد الله "مذكور در ص 84" عدوى - مقرى - متوفاى 256، ابن ابى حاتم گويد : در سال 255 با پدرم حديث از او شنيديم و او ثقه و موصوف بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم - گفت : نامبرده متصف بصدق است، و نسائى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : موثق بودن او مورد اتفاق است، ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 " تهذيب " ص 284 بهمين اوصاف شرح حال او را ثبت كرده، روايت او در داستان تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، خواهد آمد.

118 - "زيادتى چاپ دوم" حافظ ابو عبد الله محمد بن اسمعيل بخارى متوفاى 256 - صحيح مشهور و داير او "معروف به صحيح بخارى" از جمله صحاح سته، است "حديث غدير را" نامبرده در جلد 1 تاريخ خود در قسم يك ص 375 "بطوريكه در طريق سالم بن عبد الله بن عمر ذكر شده" آورده است.

119 - حافظ حسن بن عرفه بن يزيد - ابو على عبدى بغدادى - متوفاى 257 در سامراء "يكصد و ده سال زندگى كرده"، ابن معين و ابو حاتم و ابن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده چنانكه در جلد 7 تاريخ خطيب ص 394 و در خاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 " تهذيب التهذيب " صفحه 239 مذكور است، حديث غدير بطريق نامبرده در ص 82 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.

120- حافظ عبد الله بن سعيد كندى كوفى، ابو سعد اشج - صاحب تفسير و تصنيف متعدد، متوفاى 257، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 84 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى ستوده و از قول ابى حاتم نوشته كه نامبرده ثقه و پيشواى اهل زمان خود بوده، و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم ذكر نموده، روايت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ عبد الرحمن و همچنين در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى بطريق صحيح و با رجال ثقه خواهد آمد.

121 - حافظ محمد بن يحيى بن عبد الله نيشابورى ذهلى "آزاد شده بنى ذهل" زهرى "گرد آورنده زهريات - احاديث زهرى" متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پيشوائى ستوده گويد : اساتيد علم در خراسان باو منتهى شده و مراتب ثقه و صيانت و دين و پيروى از سنن را درباره او گواهى داده و خطيب در جلد 3 تاريخ خود ص 415 نوشته : نامبرده يكى از پيشوايان عراقى و حفاظ متقن و از ثقات موصوف بامانت است، نسائى حديث رحبه را بطريق او و بلفظ عميره باسناد صحيح و با رجالى كه همگى ثقه هستند روايت نموده و روايت از او در ص 53 و 68 گذشت.

122 - حافظ حجاج بن يوسف ثقفى بغدادى ابو محمد - مشهور به "ابن الشاعر" متوفاى 259، شرح حال او را سمعانى در " انساب " در نسبت "شاعر" با اشعار بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت كرده، ذهبى نيز در جلد 2 " تذكره " ص 129 شرح حال او را نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده، خطيب هم در جلد 8 تاريخ خود ص 240 او را ذكر كرده و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " ص 210 موثق بودن او را از قول عده از علماء حديث حكايت نموده - روايت او در ص 102 بطريق صحيح و با رجال ثقه گذشت.

123 - احمد بن عثمان، حكيم ابو عبد الله اودى متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند - و خطيب شرح حال او را در جلد 4 تاريخش ص 296 ثبت نموده، روايت از او در داستان "مناشده" بلفظ عميره باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

124 - حافظ عمر بن شبه نميرى - ابو زيد بصرى - اخبارى - متوفاى 262، بطورى كه در جلد 2 " تذكره " ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذكور است، دار قطنى او را موثق دانسته و خطيب در جلد 11 تاريخش صفحه 208 او را توثيق كرده و بطوريكه حكايت شده مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را اشعار نموده، روايت او در داستان احتجاج عمر بن عبد العزيز بحديث غدير خواهد آمد.

125 - حافظ حمدان احمد بن يوسف بن حاتم سلمى - ابوالحسن نيشابورى - متوفاى 264 در نهمين عشره - "يعنى نزديك به نزد سال زندگى نموده"، مسلم و خليلى و دار قطنى او را توثيق نموده اند، و حاكم گويد : نامبرده يكى از افراد برجسته فن حديث است، بسيار سفر كرده و دامنه فهم او وسيع بوده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 12 و ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 92 چنين درج نموده اند، روايت او با سند صحيح و رجال ثقه در ص 48 گذشت.

126 - حافظ عبيد الله بن عبد الكريم بن يزيد ابو زرعه مخزومى رازى - متوفاى 264 ر 8، خطيب در جلد 10 تاريخ خود ص 337 - 326 اشعار نموده كه : نامبرده پيشوائى بوده ربانى، داراى حديث بسيار و حفظ و صدق، و ابو حاتم - گويد : ابو زرعه براى من حديث نمود : و كسى بمانند او در علم و فهم و خوددارى و صداقت جايگزين او نگشته، و در شرق و غرب عالم كسى را چون او در فهم و شان او نميدانم و چنانچه مشاهده كنى كه رازى نكوهش و منقصتى نسبت بابى زرعه نموده - بدان كه بى سابقه و بى اساس است، نسائى او را توثيق نموده و جز او نيز از علماء حديث او را توثيق نموده و ستوده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 " تهذيب " ص 40 - 30 درج نموده روايت او در حديث " تهنيت " بروايت ابن كثير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

127 - حافظ احمد بن منصور بن سيار - ابوبكر بغدادى - صاحب مسند متوفاى 265 "در سن 83 سالگى درگذشته"، بطوريكه در جلد 5 تاريخ خطيب صفحه 151 مذكور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را بلفظ زيد بن يثيع و عبد خير باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده خواهد آمد.

128 - حافظ اسمعيل بن مسعود عبدى ابو بشر اصفهانى - مشهور به سمويه متوفاى 267، ابو الشيخ گويد : نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعيم گويد : از جمله حفاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 145 چنين نگاشته، بصفحه 98 رجوع نمائيد.

129 - حافظ حسن بن على بن عفان عامرى - ابو محمد كوفى - متوفاى 270، يكى از استادان حافظ بزرگ ابن ماجه و نظاير او است، دار قطنى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 68 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 302 ثبت نموده اند، حديث از او بطريق حسن "بواسطه موقعيت حسن بن عطيه بن نجيح كه نامبرده موصوف بصدق است و بخارى از او روايت ميكند" در ص 54 گذشت اگر چه حديث مزبور در عداد احاديث صحيح نيست، و روايت از او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن - ثقات هستند خواهد آمد.

130 - حافظ محمد بن عوف بن سفيان - ابو جعفر طائى حمصى - متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " - ص 159 نگاشته و گويد : بطور تحقيق عده از علماء حديث او را توثيق نموده اند و مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده اند حديث غدير بطريق او در ص 105 گذشت.

131 - حافظ سليمان بن سيف بن يحى الطائى ابو داود الحرانى متوفاى 272، نسائى او را توثيق نموده و از او بسيار روايت ميكند، ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 4 " تهذيب " صفحه 199 ثبت نموده، روايت بطريق او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع خواهد آمد.