94 - حافظ هدبه بن خالد - ابو خالد قيسى - بصرى
- متوفاى 235، ابن معين و
ابن حبان و مسلمه بن قاسم و ابو يعلى او را توثيق
نموده اند، و ابن عدى گفته : نامبرده موصوف بصدق
است و باكى بر او نيست در حاليكه مردم او را توثيق
نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره "
صفحه 50 و خرزجى در " خلاصه " ص 355 و ابن حجر در
جلد 11 " تهذيب " صفحه 25 ثبت نموده اند، روايت او
در حديث تهنيت بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
95 - حافظ عبد الله بن محمد بن ابى شيبه -
ابوبكر عيسى - كوفى - متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم
و ابن خراش او را توثيق نموده اند، و ابن حبان
تدين و حفظ و اتقان او را تاييد نموده. شرح حال او
را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 20 و خطيب در جلد
10 " تاريخ " صفحه 71 - 66 و ابن حجر در جلد 6 "
تهذيب " صفحه 4 ثبت نموده اند، روايت نامبرده در
داستان مناشده جوانى با ابى هريره بسند صحيح و
همچنين در حديث ركبان باسناديكه رجال آن همگى ثقه
هستند، و در حديث تهنيت خواهد آمد.
96 - حافظ ابو سعيد عبيد الله بن عمر جشمى -
قواريرى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و عجلى و
نسائى و حافظ صالح جزره چنانكه در جلد 10 تاريخ
خطيب صفحه 223 - 220 مذكور است، او را توثيق نموده
اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد
الرحمن بن ابى ليلى خواهد آمد.
97 - حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابوجعفر
وكيعى - كوفى - ساكن بغداد، متوفاى 235، ابن معين
و عبد الله بن احمد و محمد بن عبدوس بطوريكه در
جلد 4 تاريخ خطيب صفحه 284 مذكور است، او را توثيق
نموده اند، روايت بطريق او در حديث مناشده رحبه
بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.
98 - حافظ ابراهيم بن منذر بن عبد الله حزامى -
ابو اسحاق مدنى - متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضاح
او را توثيق كرده اند و ابن حبان او را در شمار
ثقات آورده، و خطيب در رد گفتار كسيكه گفته :
نامبرده روايات منكر "غير معروف" دارد چنين گويد :
و اما روايات غير معروف، در احاديث او بسيار كم
يافت ميشود مگر رواياتى كه از راويان ناشناس باشد،
و مع الوصف يحيى بن معين و غيره از علماء حفاظ
بروايات او رضايت داده اند و او را توثيق
مينمايند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 " تهذيب
" صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در " خصايص "
صفحه 25 آورده كه : خبر داد مرا ابو عبد الرحمن
زكريا بن يحيى سجستانى از محمد بن عبد الرحيم از
ابراهيم "مذكور" از معن و او از موسى بن يعقوب از
مهاجرين مسمار از عايشه بنت سعد و از عامر بن سعد
از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله خطبه
خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى كه من ولى شما
هستم، آنگروه اين فرمايش او را تصديق نمودند، سپس
دست على را گرفت و بلند كرد و فرمود : اين ولى من
است، و از طرف من - ادا ميكند "وظايف او" دوست و
پيرو او خدا را دوست دارد و پيروى ميكند و كسى كه
با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد اين حديث
صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
99 - ابو سعيد يحيى بن سليمان كوفى جعفى مقرى
متوفاى 237، دار قطنى و عقيلى او را توثيق نموده
اند، و ابن حبان بطوريكه در جلد 11 " تهذيب
التهذيب " ص 227 و در " خلاصه " صفحه 364 مذكور
است، او را در شمار ثقات آورده، بروايت او در حديث
ركبان باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند
خواهد آمد.
100 - حافظ ابن راهويه اسحق بن ابراهيم حنظلى
مروزى متوفاى 237، احمد گفته : نظير و همانندى
براى او در نزد ما پيشوايان مسلمين بنظر نميرسد، و
چنانكه در " خلاصه " خزرجى ص 23 مذكور است، گروهى
او را توثيق نموده اند و ابن خلكان در جلد 1 تاريخ
خود ص 68 مينگارد : فن حديث و فقه و صفت ورع در او
جمع است، و نامبرده يكى از پيشوايان اسلام است و
داراى مسند مشهوريست، حديث او در ص 103 و 117
باسناد صحيح گذشت.
101 - حافظ عثمان بن محمد بن ابى شيبه -
ابوالحسن عيسى، كوفى -، صاحب مسند و تفسير، متوفاى
239، بطوريكه در جلد 11 تاريخ خطيب ص 288 - 283 و
در جلد 2 تذكره ذهبى ص 30 مذكور است، ابن معين و
عجلى او را توثيق نموده اند، نامبرده در " سنن "
حديث " غدير " را بطريق صحيح كه رجال آن، همگى ثقه
هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99
مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث تهنيت باسناد
صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
102 - حافظ قتيبه بن سعيد بن جميل بغلانى
"بغلان قريه ايست در بلخ" ابو رجاء ثقفى "نامبرده
در سال 420 در سن 92 سالگى در گذشته"، سمعانى در "
انساب " نگاشته كه نامبرده در شرق و غرب محدث بوده
و پيشوايان جهان از هر شهر و ديار بسوى او
ميشتافتند، و پيشوايان پنجگانه "بخارى - مسلم -
ابو داود - ابو عيسى ابو عبد الرحمن" و گروه
بيشمار ديگر از او روايت كرده اند، ابن معين و
نسائى و ذهبى "در جلد 2 " تذكره " ص 33" او را
توثيق نموده اند، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن
همگى ثقه هستند در ص 65 گذشت.
103 - پيشواى حنبليان - ابو عبد الله احمد بن
حنبل شيبانى متوفاى 241، حديث غدير را در " مسند "
و " مناقب " بطرق بسيار و صحيح آورده كه جمله از
آن قبلا ذكر شده و بقيه آن نيز بطور وافى خواهد
آمد انشاء الله تعالى.
104 - حافظ يعقوب بن حميد بن كاسب - ابو يوسف
مدنى - متوفاى 241، ابن معين و مصعب بن زبير و
مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان
نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته :
باكى بر او نيست، و بخارى گويد : ما جز خوبى در او
نديديم، او اصلا متصف بصدق است، و بنابر اين تضعيف
او از كسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2
" تذكره " ص 51 و " خلاصه " ص 375 و " تهذيب
التهذيب " جلد 11 ص 384 مذكور است، حديث او در ص
78 گذشت.
105 - حافظ حسن بن حماد بن كسيب - ابو على
سجاده بغدادى متوفاى 241 احمد او را صاحب سنت
دانسته و بطوريكه در " خلاصه خزرجى " ص 66 و حاشيه
آن مذكور است ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر
كرده، شرح حال او را خطيب در جلد 7 " تاريخ " ص
295 ثبت و او را توثيق نموده است، روايت او بطريق
حافظ واحدى در مورد نزول آيه تبليغ در ولايت على
عليه السلام خواهد آمد.
106 - حافظ هارون بن عبد الله بن مروان - ابو
موسى بزار معروف به حمال متوفاى 243 دار قطنى و
نسائى و ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 62 و خطيب در
جلد 14 " تاريخ " ص 22 او را توثيق نموده اند،
روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفيل
بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد.
107- ابو عمار حسين بن حريث مروزى، متوفاى 244
"در قصر اللصوص" بطوريكه در جلد 8 تاريخ خطيب ص 36
مذكور است، نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در
" تقريب " ص 57 او را ثقه ذكر كرده، روايت او در
حديث مناشده بلفظ سعيد و اسناد صحيح كه رجال آن
همگى ثقه هستند خواهد آمد.
108 - هلال بن بشر بن محبوب - ابوالحسن بصرى -
احدب - متوفاى 246، نسائى او را توثيق كرده و ابن
حبان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در " خصائص
" ص 3 اين حديث را آورده كه : خبر داد ما را هلال
بن بشر بصرى از محمد بن خالد "ابن عثمه" از موسى
بن يعقوب زمعى از مهاجر بن مسمار از عايشه دختر
سعد كه گفت : از پدرم سعد شنيدم كه ميگفت... تا
آخر حديث مذكور در ص 77 و اسناد آن صحيح و رجال آن
ثقه هستند.
109 - ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى متوفاى
246، ابو حاتم او را توثيق نموده و ابن ابى عاصم
گفته : كه نامبرده از نساك اهل بصره است و بزار او
را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبان او را در
شمار ثقات ذكر نموده. شرح حال او را ابن حجر در
جلد 1 " تهذيب " ص 61 ثبت نموده، حديث از او در
صفحه 82 باسناديكه رجال آن جز "عثمه" مادر محمد بن
خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و
نكوهشى هم درباره او نديدم، نسائى در " خصايص " ص
25 اين روايت را آورده گويد : خبر داد ما را احمد
بن عثمان بصرى - ابو الجوزاء - از ابن عيينه دختر
سعد از سعد كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله
دست على عليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند و
حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود : آيا
شما نميدانيد كه من اولى "سزاوارتر" هستم بشما از
خودتان ؟ گفتند : بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس
دست على عليه السلام را گرفت و بلند كرد، و فرمود
: من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولى
اويم، اين "على" ولى او است، و همانا خداوند دوست
ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد، و دشمن دارد
كسى را گه او را دشمن دارد، اسناد صحيح است و رجال
آن همگى ثقه هستند.
110 - حافظ محمد بن علاء همدانى كوفى - ابو
كريب متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 80 او
را توثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشده
جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه
هستند، خواهد آمد.
111 - يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب
مروزى متوفاى 249، بحكايت " تقريب " نامبرده ثقه و
موصوف بفضل است، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378
مذكور است، جمعى از حفاظ او را توثيق نموده اند،
نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت
نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن
همگى ثقه هستند.
112 - نصر بن على بن نصر - ابو عمر و جهضمى
بصرى - متوفاى 251، ابو حاتم و نسائى و ابن خراش
او را توثيق نموده اند و مسلمه گويد كه : نامبرده
در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر
در جلد 10 " تهذيب " ص 430 ثبت نموده حديث او
باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه
145 گذشت.
113 - حافظ محمد بن بشار شهير به "بندار"
ابوبكر عبدى - بصرى - متوفاى 252، ائمه حديث
صاحبان صحاح سته از او روايت ميكنند، عجلى و ابن
سيار و مسلمه ابن قاسم و غيرهم او را توثيق نموده
اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 53 گويد : اعتبارى
بگفتار كسى كه كه او را ضعيف شمرده نيست، حديث از
او بطريق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحيح كه رجال آن
ثقه هستند در صفحه 82 - 81 گذشت.
114 - حافظ محمد بن مثنى - ابو موسى - عنزى
بصرى - متوفاى 252، شرح حال او را خطيب در جلد 3 "
تاريخ " ص 286 - 283 ثبت نموده و گفته : نامبرده
ثقه و داراى دقت نظر است و ساير ائمه حديث بروايت
او استدلال مينمايند، موثق بودن و ستايش نسبت باو
در بسيارى از كتب تذكره و شرح حال علماء حديث
موجود است روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و
باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد،
و در ص 64 نيز باسناد صحيح گذشت.
115 - حافظ - يوسف بن موسى - ابو يعقوب قطان
كوفى - متوفاى 253، شرح حال او را خطيب در جلد 14
تاريخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته : گروهى از ائمه
حديث نامبرده را توثيق نموده اند و بخارى در صحيح
خود بحديث او استدلال نموده، روايت او در حديث
مناشده، بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن
همگى ثقه هستند خواهد آمد.
116 - حافظ محمد بن عبد الرحيم - ابو يحيى
بغدادى - بزاز معروف به "صاعقه" "در سال 185 متولد
و در 255 وفات يافته"، عبد الله بن احمد و نسائى و
احمد بن صاعد و ابن اسحق سراج و مسلمه و قراب و
غيرهم او را توثيق نموده اند و خطيب اتقان و ضبط و
دانش و حفظ او را تاييد كرده، ابن حجر شرح حال او
را در جلد 9 " تهذيب التهذيب " صفحه 311 ثبت
نموده، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى
ثقه هستند ذكر شده است.
117 - محمد بن عبد الله "مذكور در ص 84" عدوى -
مقرى - متوفاى 256، ابن ابى حاتم گويد : در سال
255 با پدرم حديث از او شنيديم و او ثقه و موصوف
بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم -
گفت : نامبرده متصف بصدق است، و نسائى و مسلمه بن
قاسم او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : موثق
بودن او مورد اتفاق است، ابن حبان او را در شمار
ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 " تهذيب " ص 284
بهمين اوصاف شرح حال او را ثبت كرده، روايت او در
داستان تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه
هستند، خواهد آمد.
118 - "زيادتى چاپ دوم" حافظ ابو عبد الله محمد
بن اسمعيل بخارى متوفاى 256 - صحيح مشهور و داير
او "معروف به صحيح بخارى" از جمله صحاح سته، است
"حديث غدير را" نامبرده در جلد 1 تاريخ خود در قسم
يك ص 375 "بطوريكه در طريق سالم بن عبد الله بن
عمر ذكر شده" آورده است.
119 - حافظ حسن بن عرفه بن يزيد - ابو على عبدى
بغدادى - متوفاى 257 در سامراء "يكصد و ده سال
زندگى كرده"، ابن معين و ابو حاتم و ابن قاسم او
را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات
ذكر كرده چنانكه در جلد 7 تاريخ خطيب ص 394 و در
خاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 " تهذيب التهذيب "
صفحه 239 مذكور است، حديث غدير بطريق نامبرده در ص
82 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.
120- حافظ عبد الله بن سعيد كندى كوفى، ابو سعد
اشج - صاحب تفسير و تصنيف متعدد، متوفاى 257، ذهبى
در جلد 2 " تذكره " ص 84 شرح حال او را ثبت و
نامبرده را به پيشوائى ستوده و از قول ابى حاتم
نوشته كه نامبرده ثقه و پيشواى اهل زمان خود بوده،
و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق
بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم ذكر
نموده، روايت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ
عبد الرحمن و همچنين در داستان مناشده مردى عراقى
با جابر انصارى بطريق صحيح و با رجال ثقه خواهد
آمد.
121 - حافظ محمد بن يحيى بن عبد الله نيشابورى
ذهلى "آزاد شده بنى ذهل" زهرى "گرد آورنده زهريات
- احاديث زهرى" متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 " تذكره
" ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پيشوائى
ستوده گويد : اساتيد علم در خراسان باو منتهى شده
و مراتب ثقه و صيانت و دين و پيروى از سنن را
درباره او گواهى داده و خطيب در جلد 3 تاريخ خود ص
415 نوشته : نامبرده يكى از پيشوايان عراقى و حفاظ
متقن و از ثقات موصوف بامانت است، نسائى حديث رحبه
را بطريق او و بلفظ عميره باسناد صحيح و با رجالى
كه همگى ثقه هستند روايت نموده و روايت از او در ص
53 و 68 گذشت.
122 - حافظ حجاج بن يوسف ثقفى بغدادى ابو محمد
- مشهور به "ابن الشاعر" متوفاى 259، شرح حال او
را سمعانى در " انساب " در نسبت "شاعر" با اشعار
بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت كرده، ذهبى
نيز در جلد 2 " تذكره " ص 129 شرح حال او را
نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده،
خطيب هم در جلد 8 تاريخ خود ص 240 او را ذكر كرده
و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " ص 210 موثق بودن او
را از قول عده از علماء حديث حكايت نموده - روايت
او در ص 102 بطريق صحيح و با رجال ثقه گذشت.
123 - احمد بن عثمان، حكيم ابو عبد الله اودى
متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثيق
نموده اند - و خطيب شرح حال او را در جلد 4 تاريخش
ص 296 ثبت نموده، روايت از او در داستان "مناشده"
بلفظ عميره باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند
خواهد آمد.
124 - حافظ عمر بن شبه نميرى - ابو زيد بصرى -
اخبارى - متوفاى 262، بطورى كه در جلد 2 " تذكره "
ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذكور است، دار
قطنى او را موثق دانسته و خطيب در جلد 11 تاريخش
صفحه 208 او را توثيق كرده و بطوريكه حكايت شده
مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را
اشعار نموده، روايت او در داستان احتجاج عمر بن
عبد العزيز بحديث غدير خواهد آمد.
125 - حافظ حمدان احمد بن يوسف بن حاتم سلمى -
ابوالحسن نيشابورى - متوفاى 264 در نهمين عشره -
"يعنى نزديك به نزد سال زندگى نموده"، مسلم و
خليلى و دار قطنى او را توثيق نموده اند، و حاكم
گويد : نامبرده يكى از افراد برجسته فن حديث است،
بسيار سفر كرده و دامنه فهم او وسيع بوده، شرح حال
او را خزرجى در " خلاصه " ص 12 و ابن حجر در جلد 1
" تهذيب " صفحه 92 چنين درج نموده اند، روايت او
با سند صحيح و رجال ثقه در ص 48 گذشت.
126 - حافظ عبيد الله بن عبد الكريم بن يزيد
ابو زرعه مخزومى رازى - متوفاى 264 ر 8، خطيب در
جلد 10 تاريخ خود ص 337 - 326 اشعار نموده كه :
نامبرده پيشوائى بوده ربانى، داراى حديث بسيار و
حفظ و صدق، و ابو حاتم - گويد : ابو زرعه براى من
حديث نمود : و كسى بمانند او در علم و فهم و
خوددارى و صداقت جايگزين او نگشته، و در شرق و غرب
عالم كسى را چون او در فهم و شان او نميدانم و
چنانچه مشاهده كنى كه رازى نكوهش و منقصتى نسبت
بابى زرعه نموده - بدان كه بى سابقه و بى اساس
است، نسائى او را توثيق نموده و جز او نيز از
علماء حديث او را توثيق نموده و ستوده اند، ابن
حجر شرح حال او را در جلد 8 " تهذيب " ص 40 - 30
درج نموده روايت او در حديث " تهنيت " بروايت ابن
كثير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد
آمد.
127 - حافظ احمد بن منصور بن سيار - ابوبكر
بغدادى - صاحب مسند متوفاى 265 "در سن 83 سالگى
درگذشته"، بطوريكه در جلد 5 تاريخ خطيب صفحه 151
مذكور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثيق نموده
اند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و
مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را بلفظ
زيد بن يثيع و عبد خير باسناديكه رجال آن همگى ثقه
هستند روايت نموده خواهد آمد.
128 - حافظ اسمعيل بن مسعود عبدى ابو بشر
اصفهانى - مشهور به سمويه متوفاى 267، ابو الشيخ
گويد : نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعيم گويد :
از جمله حفاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را
اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره
" ص 145 چنين نگاشته، بصفحه 98 رجوع نمائيد.
129 - حافظ حسن بن على بن عفان عامرى - ابو
محمد كوفى - متوفاى 270، يكى از استادان حافظ بزرگ
ابن ماجه و نظاير او است، دار قطنى و مسلمه بن
قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در
شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خزرجى در "
خلاصه " ص 68 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه
302 ثبت نموده اند، حديث از او بطريق حسن "بواسطه
موقعيت حسن بن عطيه بن نجيح كه نامبرده موصوف بصدق
است و بخارى از او روايت ميكند" در ص 54 گذشت اگر
چه حديث مزبور در عداد احاديث صحيح نيست، و روايت
از او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح
كه رجال آن - ثقات هستند خواهد آمد.
130 - حافظ محمد بن عوف بن سفيان - ابو جعفر
طائى حمصى - متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در
جلد 2 " تذكره " - ص 159 نگاشته و گويد : بطور
تحقيق عده از علماء حديث او را توثيق نموده اند و
مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده اند حديث غدير
بطريق او در ص 105 گذشت.
131 - حافظ سليمان بن سيف بن يحى الطائى ابو
داود الحرانى متوفاى 272، نسائى او را توثيق نموده
و از او بسيار روايت ميكند، ابن حبان نامبرده را
در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد
4 " تهذيب " صفحه 199
ثبت نموده، روايت بطريق او در داستان "مناشده"
رحبه بلفظ زيد بن يثيع خواهد آمد.