الغدير جلد ۱

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۱۵ -


علماء قرن 03

57 - حافظ ضمره بن ربيعه قرشى مدنى متوفاى 202، شرح حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير روايت نموده خواهد آمد، و در آنجا كه حديث او ذكر ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه : نامبرده را يكى از علماء متصف بامانت دانسته و تصريح نموده است كه در شام همانند او نبوده، طرق حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن نباشد.

58 - حافظ محمد بن عبد الله زبيرى ابو احمد كوفى، متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده اند و بعضى از بزرگان در ستايش او گفته كه : او مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ "زياد" باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح نموده و رجال آنرا ثقه دانسته خواهد آمد.

59 - مصعب بن مقدم خثعمى ابو عبد الله كوفى متوفاى 203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابو داود گفته كه بر او باكى نيست "يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود" و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در "خلاصه" ص 323 ثبت نموده، حديث مناشده از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 92 نيز حديث او گذشت.

60 - حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى - ابو زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و يعقوب بن شيبه او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 1 تذكره اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حديث او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند در صفحه 61 مراجعه نمائيد و روايت بطريق او در حديث ركبان با اسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.

61 - زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى 203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در حديث مناشده اميرالمومنين عليه السلام در رحبه خواهد آمد كه بعضى از آنها صحيح است.

62 - امام شافعيه ابو عبد الله محمد بن ادريس شافعى متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن اثير ص 246 مذكور است، نامبرده حديث غدير را روايت نموده است.

63 - حافظ ابو عمر و شبابه بن سوار فزارى مدائنى متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در "خلاصه" ص 142 او را توثيق نموده اند، حديث بطريق او از اميرالمومنين عليه السلام با سند صحيح و رجال ثقه در ص 102 ذكر شده.

64 - محمد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تاييد كرده و ابو زرعه گفته : باكى بر او نيست، نامبرده از مادر خود "عثمه" روايت ميكند. حديث او در ص 41 گذشت.

65 - حافظ - خلق بن تميم كوفى - ابو عبد الرحمن - ساكن مصيصه - متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده اند و ابن حجر در " تقريب " گويد : نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند. روايت نموده.

66 - حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به "شاذان شامى" - ساكن داد متوفاى 208 - ابن المدينى - او را توثيق نموده و ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر اشعار نوده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حديث مناشده بطريق و بلفظ زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند خواهد آمد.

67 - ابو عبد الله حسين بن حسن اشقر فزارى كوفى متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و ذهبى در جلد 3 " تلخيص المستدرك " ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث او داده، همانطور كه حاكم در " مستدرك " اشعار داشته، و نامبرده در نظر ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است و بنابراين گفتار كسى كه درباره او گفته كه : نامبرده فاقد نيرو "ى حفظ است : ارزشى نخواهد داشت، حديث او در ص 66 گذشت و در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام خواهد آمد.

68 - حافظ حفص بن عبد الله بن راشد ابو عمرو سلمى قاضى نيشابورى - متوفاى 209، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و نسائى بطوريكه در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته : باكى بر او نيست. و بخارى در صحيح خود او نامبرده روايت ميكند. حديث او با اسناد صحيح در ص 68 گذشت.

69 - حافظ عبد الرزاق بن همام. ابوبكر صنعانى - متوفاى 211 - ولادت او در سال 126 بوده - ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد كه : جمعى از ارباب درايت و رجال - او را توثيق نموده اند و حديث او در رديف احاديث صحيح درآمده، رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع ابراز بدبينى و كينه نموده اند در حاليكه نامبرده غلوى درباره على عليه السلام ننموده. بلكه : على عليه السلام را دوست ميداشته و از قاتل او چشم پوشيده.. تا آخر گفتار ذهبى... حديث بطريق او و باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند در ص 18 گذشت و حديث او در موضوع مناشده بلفظ سعيد و عبد خير بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.

70 - حسن بن عطيه بن نجيح قرشى كوفى ابو على بزار متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه رجال سندش ثقه هستند در صفحه 24 گذشت.

71 - عبدالله بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر - ابو عبد الرحمن مقرى "معروف به - قصير" ساكن مكه متوفاى 212 و 213 "در حاليكه حدود يكصد سال عمر كرده"، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : نامبرده ثقه است و حديث او در شمار احاديث مورد وثوق است و بانها استدلال ميشود، و در روايت چند حديث منفرد است "يعنى جز او كسى آنها را روايت نكرده"، ابن حبان نامبرده را از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب خود ص 84 بهمين عنوان شرح حال او را ثبت كرده، حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند. خواهد آمد.

72 - حافظ حسين بن محمد بن بهرام، ابو محمد تميمى مروزى ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و - ابن قانع و - ابن مسعود و - عجلى و ديگران "بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته" او را توثيق نموده اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاريخش ثبت نموده، حديث مناشده از او بلفظ ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه ثقه هستند خواهد آمد.

73 - حافظ ابو محمد عبيد الله بن موسى عبسى كوفى متوفاى 212 "صاحب مسند". ابو حاتم و ابن معين و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " ص 53 شرح حال او را ثبت نموده اند، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميره بن سعد باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.

74 - ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفى متوفاى 213، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابن خلفون او را توثيق كرده و ابن قانع گفته : نامبرده كوفى صالحى است و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف به صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در صفحه 39 گذشت.

75 - محمد بن سليمان بن ابى داود حرانى ابو عبد الله معروف بن "بومه" متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائينى او را توثيق نموده و ابن حبان او را در رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق نموده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب " صفحه 199 نگاشته، حديث او در صفحه 48 گذشت.

76 - عبد الله بن داود بن عامر همدانى - ابو عبد الرحمن كوفى معروف به "خريبى - محله ايست در بصره" ابن سعد و ابن معين و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده اند "در سال 213 وفات يافته"، ابن حجر در جلد 5 " تهذيب " صفحه 20. شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصايص صفحه 22 گويد : خبر داد ما را زكريا بن يحيى از نصر بن على و او از عبد الله بن داود از عبد الواحد ابن ايمن از پدرش از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

77 - حافظ ابو عبد الرحمن على بن حسن بن دينار عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان است، بخارى و احمد و ابن معين و ابن ابى شيبه از او روايت ميكنند، و احمد گفته : در ميان آنهائى كه از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبان او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در صفحه 15 و 29 گذشت و دحيث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ اصبغ خواهد آمد.

78 - حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215 داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد او را توثيق نموده اند و ابن حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 " تهذيب التهذيب " صفحه 199 مذكور است، نامبرده را در شمار ثقات ياد كرده، حديث او در صفحه 30 بطريق صحيح و با رجال ثقه و همچنين در صفحات 31 و 34 و 51 بطريق صحيح گذشت.

79- حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمد انماطى بصرى - متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را توثيق نموده اند و فلاس گفته : همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در " خلاصه " صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 206 ثبت نموده اند، حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.

80 - حافظ فضل بن دكين - ابو نعيم كوفى متوفاى 218 و 219، يعقوب بن شيبه گفته كه : نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده اند و يعقوب بن سفيان گفته : ياران ما اجماع نموده اند بر اينكه ابو نعيم در نهايت اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 341 و ابن حجر در جلد 8 " تهذيب " صفحه 276 - 270 ثبت نموده اند، حديث بطريق او در صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت و حديث او در داستان "مناشده" رحبه "بطرق متعدد" و در باب نزول آيه " سال سائل " - در پيرامون نص غدير خواهد آمد.

81 - حافظ عفان بن مسلم ابو عثمان صفار انصارى - بصرى - بغدادى - متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه : عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه : نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " صفحه 230 از ابن عدى حكايت نموده كه : او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره او چيزى گفته شود، و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.

82 - حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى - ابوالحسن - حمصى - متوفاى 219 يكى از آنهائى است كه نسائى و دار قطنى و عجلى بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر صفحه 368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته اند، بطوريكه خواهد آمد : واحدى نزول آيه تبليغ را در ولايت على عليه السلام بطريق او روايت نموده است.

83 - حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان نهدى كوفى متوفاى 219، ابن معين گويد : در كوفه عالم و محدثى كه در اتقان حديث بر او برترى داشته باشد نيست، و ابن شيبه گويد : نامبرده ثقه است و حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مره و ابو حاتم او را توثيق نموده اند و ابن حبان و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات آورده اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 3 ثبت نموده، حديث از او داستان "مناشده" رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعيد و عمرو باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آم.

84 - حافظ قاسم بن سلام - ابو عبيده هروى متوفاى 223 ر 224 در مكه، عالمى است ربانى و در اصناف علوم اسلامى و متقن، روايت او حسن و نقل او صحيح، بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن و نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 457 شرح حال او را چنين نگاشته، در تفسير "غريب القرآن" حديث نزول آيه : سال سائل در پيرامون غدير از او خواهد آمد.

85 - محمد بن كثير ابو عبد الله عبد بصرى - برادر سليمان بن كثير "پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده" ابن حبان گفته : كه : نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته : ابن حجر در " التقريب " صفحه 232 گويد : نامبرده ثقه است و كسى را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و " در تهذيب " از احمد نقل نموده كه : ثقه بوده و بر سنت پيغمبر صلى الله عليه و آله در گذشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ ابوالطفيل خواهد آمد و حديثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابراين طريق او صحيح و رجال او ثقه ميباشند، در صفحه 45 نيز از او روايتى ذكر شد.

86 - موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223، از ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن ابى حاتم از طيالسى نقل شده كه او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را توثيق كرده و شرح حال او را ابن - حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 334 بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.

87 - قيس بن حفص بن قعقاع - ابو محمد بصرى - متوفاى 227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى دوازده حديث از او روايت نموده و شرح حال او را ابن حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث او درباره آيه اكمال دين بروايت خطيب خوارزمى خواهد آمد.

88 - حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى - ابو عثمان خراسانى - مقيم مكه متوفاى 227، خرزجى در " خلاصه " ص 121 گويد : نامبرده داراى نيروى حفظ بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن را تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او "ديگران" جمع نكرده اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن حجر در تقريبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را در جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث بطريق او در ص 42 و در ص 55 گذشت.

89 - حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى - ابو زكريا كوفى - متوفاى 228، مره و ابن معين او را متصف بصدق دانسته اند و احمد و ابن نمير و بوشنجى او را توثيق نموده اند، ابن معين گويد : ثقه است و در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند و اينان بر او رشك ميبرند، و از ابن كثير نقل شده كه مردم بسيار درباره او سخن گفته اند، و اين امر را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدى گويد : نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و در مسند او چيز ناپسندى نيافتم و اميدوارم كه باكى بر او نباشد. مولف " الغدير " - امينى - گويد : اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه ميشود. اين بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 249 - 243 ثبت نموده، حديث از او در ص 43 و 51 باسناديكه رجال آن ثقه است ذكر شده و درباره نزول آيه اكمال دين در شان على عليه السلام خواهد آمد.

90 - حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد - ابو اسحق سامى - بصرى - متوفاى 233 - 231 بطوريكه در " خلاصه " صفحه 14 ذكر شده، ابن حبان او را از ثقات ذكر كرده و ابن حجر در " التقريب " صفحه 12 او را توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و صلاحيت او را از ابن قانع حكايت نموده است، حديث او در باب تهنيت در روايت حموئى باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.

91 - حافظ على بن حكيم بن ذبيان كوفى - اودى - متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمد بن عبد الله حضرمى و ابن قانع بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او را توثيق نموده اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در صفحه 48 گذشت و در داستان "مناشده" بطريق صحيح بلفظ سعيد و زيد ابن يثيع خواهد آمد.

92 - حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرمى بغدادى متوفاى 231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90 - و جلد 3 " تهذيب التهذيب " صفحه 152 مذكور است، نسائى و ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده اند، و خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از جمعى حكايت نموده، حديث از او در ص 31 بطريق صحيح و رجال ثقه گذشت، و همچنين در ص 340

93 - حافظ على بن محمد - ابوالحسن طنافسى كوفى - مقيم رى - متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفى نموده و خليلى گويد : پيشوائى است، او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را دارا بوده اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى شتافتند، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را چنين ذكر كرده و در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و خزرجى در " خلاصه " ص 135 موثق بودن او را ذكر نموده، حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 3 از على بن محمد طنافسى "مذكور" اين روايت را آورده كه او از ابو معاويه "محمد بن خازم" و او از موسى بن مسلم شيبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روايت نموده : هنگامى كه معاويه از يكى سفرهاى حج خود بازگشت... تا آخر حديث كه در ص 78 ذكر شده است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1 سنن خود ص 29 گويد : حديث نمود ما را على بن محمد از ابوالحسن "زيد بن حباب" كه او گفت : مرا خبر داد حماد بن سلمه از على بن زيد بن جدعان از عدى بن ثابت از براء بن عازب رضى الله عنه كه گفت : با رسول خدا صلى الله عليه و آله آمديم... تا آخر حديث كه در صفحه 45 ذكر شده است، و اين اسناد صحيح و رجال آن همگى موثق هستند.