علماء قرن 03
57 - حافظ ضمره بن ربيعه قرشى مدنى متوفاى 202،
شرح حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير
روايت نموده خواهد آمد، و در آنجا كه حديث او ذكر
ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه :
نامبرده را يكى از علماء متصف بامانت دانسته و
تصريح نموده است كه در شام همانند او نبوده، طرق
حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن نباشد.
58 - حافظ محمد بن عبد الله زبيرى ابو احمد
كوفى، متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده
اند و بعضى از بزرگان در ستايش او گفته كه : او
مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و
مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره اش در ص 327 شرح حال
او را ثبت نموده، حديث او در داستان "مناشده" رحبه
بلفظ "زياد" باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح نموده و
رجال آنرا ثقه دانسته خواهد آمد.
59 - مصعب بن مقدم خثعمى ابو عبد الله كوفى
متوفاى 203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق
نموده اند و ابو داود گفته كه بر او باكى نيست
"يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود"
و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را
خزرجى در "خلاصه" ص 323 ثبت نموده، حديث مناشده از
او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد
آمد، و در ص 92 نيز حديث او گذشت.
60 - حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى -
ابو زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و
يعقوب بن شيبه او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد
1 تذكره اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حديث
او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند در صفحه 61
مراجعه نمائيد و روايت بطريق او در حديث ركبان با
اسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
61 - زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى
203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و
دار قطنى و ابن ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق
نموده اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1
تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در
حديث مناشده اميرالمومنين عليه السلام در رحبه
خواهد آمد كه بعضى از آنها صحيح است.
62 - امام شافعيه ابو عبد الله محمد بن ادريس
شافعى متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن
اثير ص 246 مذكور است، نامبرده حديث غدير را روايت
نموده است.
63 - حافظ ابو عمر و شبابه بن سوار فزارى
مدائنى متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در
"خلاصه" ص 142 او را توثيق نموده اند، حديث بطريق
او از اميرالمومنين عليه السلام با سند صحيح و
رجال ثقه در ص 102 ذكر شده.
64 - محمد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبان او را
از ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در
حديث تاييد كرده و ابو زرعه گفته : باكى بر او
نيست، نامبرده از مادر خود "عثمه" روايت ميكند.
حديث او در ص 41 گذشت.
65 - حافظ - خلق بن تميم كوفى - ابو عبد الرحمن
- ساكن مصيصه - متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و
ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347
مذكور است، او را توثيق نموده اند و ابن حجر در "
تقريب " گويد : نامبرده مرد راستگو و عابدى است،
نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره
باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند.
روايت نموده.
66 - حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف
به "شاذان شامى" - ساكن داد متوفاى 208 - ابن
المدينى - او را توثيق نموده و ذهبى در جلد 1
تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر
اشعار نوده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال
او را ثبت نموده است، حديث مناشده بطريق و بلفظ
زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى
هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند
خواهد آمد.
67 - ابو عبد الله حسين بن حسن اشقر فزارى كوفى
متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد
وثوق ياد كرده و ذهبى در جلد 3 " تلخيص المستدرك "
ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث او داده،
همانطور كه حاكم در " مستدرك " اشعار داشته، و
نامبرده در نظر ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است
و بنابراين گفتار كسى كه درباره او گفته كه :
نامبرده فاقد نيرو "ى حفظ است : ارزشى نخواهد
داشت، حديث او در ص 66 گذشت و در نزول آيه تبليغ
درباره على عليه السلام خواهد آمد.
68 - حافظ حفص بن عبد الله بن راشد ابو عمرو
سلمى قاضى نيشابورى - متوفاى 209، ابن حبان او را
در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و نسائى بطوريكه
در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته : باكى
بر او نيست. و بخارى در صحيح خود او نامبرده روايت
ميكند. حديث او با اسناد صحيح در ص 68 گذشت.
69 - حافظ عبد الرزاق بن همام. ابوبكر صنعانى -
متوفاى 211 - ولادت او در سال 126 بوده - ذهبى در
جلد 1 تذكره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و
درباره او گويد كه : جمعى از ارباب درايت و رجال -
او را توثيق نموده اند و حديث او در رديف احاديث
صحيح درآمده، رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را
ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع ابراز بدبينى و
كينه نموده اند در حاليكه نامبرده غلوى درباره على
عليه السلام ننموده. بلكه : على عليه السلام را
دوست ميداشته و از قاتل او چشم پوشيده.. تا آخر
گفتار ذهبى... حديث بطريق او و باسناد صحيح و
رجالى كه همگى آنها ثقه هستند در ص 18 گذشت و حديث
او در موضوع مناشده بلفظ سعيد و عبد خير بطريق
صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
70 - حسن بن عطيه بن نجيح قرشى كوفى ابو على
بزار متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو
حاتم گفته : نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى
در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه
رجال سندش ثقه هستند در صفحه 24 گذشت.
71 - عبدالله بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر -
ابو عبد الرحمن مقرى "معروف به - قصير" ساكن مكه
متوفاى 212 و 213 "در حاليكه حدود يكصد سال عمر
كرده"، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثيق
نموده اند و خليلى گويد : نامبرده ثقه است و حديث
او در شمار احاديث مورد وثوق است و بانها استدلال
ميشود، و در روايت چند حديث منفرد است "يعنى جز او
كسى آنها را روايت نكرده"، ابن حبان نامبرده را از
علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب
خود ص 84 بهمين عنوان شرح حال او را ثبت كرده،
حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ عاصمى باسناد
صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند. خواهد آمد.
72 - حافظ حسين بن محمد بن بهرام، ابو محمد
تميمى مروزى ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد
و - ابن قانع و - ابن مسعود و - عجلى و ديگران
"بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته" او
را توثيق نموده اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8
ص 88 تاريخش ثبت نموده، حديث مناشده از او بلفظ
ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه ثقه هستند خواهد
آمد.
73 - حافظ ابو محمد عبيد الله بن موسى عبسى
كوفى متوفاى 212 "صاحب مسند". ابو حاتم و ابن معين
و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شيبه
او را توثيق نموده اند و ذهبى در جلد 1 " تذكره "
صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " ص 53 شرح
حال او را ثبت نموده اند، حديث او در داستان
"مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميره بن سعد
باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد
آمد.
74 - ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفى متوفاى
213، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابن
خلفون او را توثيق كرده و ابن قانع گفته : نامبرده
كوفى صالحى است و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف به
صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح
حال او را چنين نگاشته، حديث او در صفحه 39 گذشت.
75 - محمد بن سليمان بن ابى داود حرانى ابو عبد
الله معروف بن "بومه" متوفاى 213، ابو عوانه
اسفرائينى او را توثيق نموده و ابن حبان او را در
رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق نموده
اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب "
صفحه 199 نگاشته، حديث او در صفحه 48 گذشت.
76 - عبد الله بن داود بن عامر همدانى - ابو
عبد الرحمن كوفى معروف به "خريبى - محله ايست در
بصره" ابن سعد و ابن معين و ابو زرعه و نسائى و
دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده اند "در
سال 213 وفات يافته"، ابن حجر در جلد 5 " تهذيب "
صفحه 20. شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصايص
صفحه 22 گويد : خبر داد ما را زكريا بن يحيى از
نصر بن على و او از عبد الله بن داود از عبد
الواحد ابن ايمن از پدرش از سعد كه : رسول خدا صلى
الله عليه و آله فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه
سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
77 - حافظ ابو عبد الرحمن على بن حسن بن دينار
عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان
است، بخارى و احمد و ابن معين و ابن ابى شيبه از
او روايت ميكنند، و احمد گفته : در ميان آنهائى كه
از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبان
او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش
صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در
صفحه 15 و 29 گذشت و دحيث او در داستان "مناشده"
رحبه بلفظ اصبغ خواهد آمد.
78 - حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215
داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى
و ابو حاتم و ابن سعد او را توثيق نموده اند و ابن
حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 "
تهذيب التهذيب " صفحه 199 مذكور است، نامبرده را
در شمار ثقات ياد كرده، حديث او در صفحه 30 بطريق
صحيح و با رجال ثقه و همچنين در صفحات 31 و 34 و
51 بطريق صحيح گذشت.
79- حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمد انماطى
بصرى - متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و
نسائى و ابن سعد او را توثيق نموده اند و فلاس
گفته : همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى شرح
حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در
" خلاصه " صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب "
صفحه 206 ثبت نموده اند، حديث او در باب تهنيت
باسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
80 - حافظ فضل بن دكين - ابو نعيم كوفى متوفاى
218 و 219، يعقوب بن شيبه گفته كه : نامبرده مورد
وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و
احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و
ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده اند
و يعقوب بن سفيان گفته : ياران ما اجماع نموده اند
بر اينكه ابو نعيم در نهايت اتقان بوده، شرح حال
او را ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 341 و ابن حجر
در جلد 8 " تهذيب " صفحه 276 - 270 ثبت نموده اند،
حديث بطريق او در صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه
هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت
و حديث او در داستان "مناشده" رحبه "بطرق متعدد" و
در باب نزول آيه " سال سائل " - در پيرامون نص
غدير خواهد آمد.
81 - حافظ عفان بن مسلم ابو عثمان صفار انصارى
- بصرى - بغدادى - متوفاى 219، ذهبى او را در جلد
1 تذكره اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى
نقل كرده كه : عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى
دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه :
نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر
در جلد 7 " تهذيب " صفحه 230 از ابن عدى حكايت
نموده كه : او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه
درباره او چيزى گفته شود، و ثقه بودن و دقت نظر او
را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع
حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح
كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.
82 - حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى -
ابوالحسن - حمصى - متوفاى 219 يكى از آنهائى است
كه نسائى و دار قطنى و عجلى بطوريكه در جلد 1
تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر
صفحه 368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر
دانسته اند، بطوريكه خواهد آمد : واحدى نزول آيه
تبليغ را در ولايت على عليه السلام بطريق او روايت
نموده است.
83 - حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان
نهدى كوفى متوفاى 219، ابن معين گويد : در كوفه
عالم و محدثى كه در اتقان حديث بر او برترى داشته
باشد نيست، و ابن شيبه گويد : نامبرده ثقه است و
حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و
مره و ابو حاتم او را توثيق نموده اند و ابن حبان
و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات آورده اند،
شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 3
ثبت نموده، حديث از او داستان "مناشده" رحبه بلفظ
عبد الرحمن و سعيد و عمرو باسناد صحيح و رجالى كه
همگى ثقه هستند خواهد آم.
84 - حافظ قاسم بن سلام - ابو عبيده هروى
متوفاى 223 ر 224 در مكه، عالمى است ربانى و در
اصناف علوم اسلامى و متقن، روايت او حسن و نقل او
صحيح، بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن و
نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش
صفحه 457 شرح حال او را چنين نگاشته، در تفسير
"غريب القرآن" حديث نزول آيه : سال سائل در
پيرامون غدير از او خواهد آمد.
85 - محمد بن كثير ابو عبد الله عبد بصرى -
برادر سليمان بن كثير "پنجاه سال از برادرش بزرگتر
بوده" ابن حبان گفته : كه : نامبرده ثقه و فاضل
است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در
خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته : ابن حجر در "
التقريب " صفحه 232 گويد : نامبرده ثقه است و كسى
را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و " در تهذيب "
از احمد نقل نموده كه : ثقه بوده و بر سنت پيغمبر
صلى الله عليه و آله در گذشته، حديث او در داستان
"مناشده" رحبه بلفظ ابوالطفيل خواهد آمد و حديثى
منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابراين طريق او صحيح
و رجال او ثقه ميباشند، در صفحه 45 نيز از او
روايتى ذكر شد.
86 - موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223،
از ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت
است و از ابن ابى حاتم از طيالسى نقل شده كه او
مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را
توثيق كرده و شرح حال او را ابن - حجر در جلد 1 "
تهذيب " صفحه 334 بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او
در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق صحيح و رجالى
كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.
87 - قيس بن حفص بن قعقاع - ابو محمد بصرى -
متوفاى 227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق
نموده اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى
دوازده حديث از او روايت نموده و شرح حال او را
ابن حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث
او درباره آيه اكمال دين بروايت خطيب خوارزمى
خواهد آمد.
88 - حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى - ابو
عثمان خراسانى - مقيم مكه متوفاى 227، خرزجى در "
خلاصه " ص 121 گويد : نامبرده داراى نيروى حفظ
بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن را
تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او "ديگران" جمع
نكرده اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى
دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن حجر در تقريبش ص
94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را
در جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و
ابى حاتم و ابن قانع و خليلى و مسلمه بن قاسم
حكايت نموده، حديث بطريق او در ص 42 و در ص 55
گذشت.
89 - حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى - ابو
زكريا كوفى - متوفاى 228، مره و ابن معين او را
متصف بصدق دانسته اند و احمد و ابن نمير و بوشنجى
او را توثيق نموده اند، ابن معين گويد : ثقه است و
در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند
و اينان بر او رشك ميبرند، و از ابن كثير نقل شده
كه مردم بسيار درباره او سخن گفته اند، و اين امر
را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدى
گويد : نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و
در مسند او چيز ناپسندى نيافتم و اميدوارم كه باكى
بر او نباشد. مولف " الغدير " - امينى - گويد :
اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه
ميشود. اين بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را
ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 249 - 243 ثبت نموده،
حديث از او در ص 43 و 51 باسناديكه رجال آن ثقه
است ذكر شده و درباره نزول آيه اكمال دين در شان
على عليه السلام خواهد آمد.
90 - حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد - ابو اسحق
سامى - بصرى - متوفاى 233 - 231 بطوريكه در "
خلاصه " صفحه 14 ذكر شده، ابن حبان او را از ثقات
ذكر كرده و ابن حجر در " التقريب " صفحه 12 او را
توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او
را از دار قطنى و صلاحيت او را از ابن قانع حكايت
نموده است، حديث او در باب تهنيت در روايت حموئى
باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد
آمد.
91 - حافظ على بن حكيم بن ذبيان كوفى - اودى -
متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمد بن عبد الله
حضرمى و ابن قانع بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب
ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او را توثيق
نموده اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در صفحه
48 گذشت و در داستان "مناشده" بطريق صحيح بلفظ
سعيد و زيد ابن يثيع خواهد آمد.
92 - حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرمى بغدادى
متوفاى 231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90 - و جلد
3 " تهذيب التهذيب " صفحه 152 مذكور است، نسائى و
ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده اند، و
خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و
دقت نظر او را از جمعى حكايت نموده، حديث از او در
ص 31 بطريق صحيح و رجال ثقه گذشت، و همچنين در ص
340
93 - حافظ على بن محمد - ابوالحسن طنافسى كوفى
- مقيم رى - متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و
راستگو معرفى نموده و خليلى گويد : پيشوائى است،
او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را دارا
بوده اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى شتافتند،
ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در
جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را چنين ذكر كرده و
در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و
خزرجى در " خلاصه " ص 135 موثق بودن او را ذكر
نموده، حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 3 از على
بن محمد طنافسى "مذكور" اين روايت را آورده كه او
از ابو معاويه "محمد بن خازم" و او از موسى بن
مسلم شيبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد
بن ابى وقاص روايت نموده : هنگامى كه معاويه از
يكى سفرهاى حج خود بازگشت... تا آخر حديث كه در ص
78 ذكر شده است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى
موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1 سنن خود ص 29
گويد : حديث نمود ما را على بن محمد از ابوالحسن
"زيد بن حباب" كه او گفت : مرا خبر داد حماد بن
سلمه از على بن زيد بن جدعان از عدى بن ثابت از
براء بن عازب رضى الله عنه كه گفت : با رسول خدا
صلى الله عليه و آله آمديم... تا آخر حديث كه در
صفحه 45 ذكر شده است، و اين اسناد صحيح و رجال آن
همگى موثق هستند.